This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری مراسم تولد #محمد_قبادلو، معترض اعدامشده، بر مزارش.
محمد قبادلو، متولد ۱۱ دی ماه است و روز گذشته بر مزارش جشن تولدش برگزار شد.
شماری از خانوادههای دادخواه نیز یاد او را گرامی داشتند
محمد قبادلو صبح سهشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ اعدام شد.
پیش از آن در بعدازظهر روز دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲، امیر رئیسیان خبر داد دادگستری کل استان تهران در اقدامی کاملا غیر قانونی و نادر در همکاری با دیوان عالی کشور، حکم قصاص نفس محمد قبادلو که پیشتر در دیوان عالی کشور رد شده بود را برای اجرا به شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب رباطکریم ارسال کرده است.
ارسال حکم به دایره اجرای احکام کیفری از سوی دادگستری کل استان تهران و دیوان عالی کشور در حالی بود که حکم قصاص نفس صادره علیه محمد قبادلو پیشتر در دیوان عالی کشور نقض و برای رسیدگی به شعبه هم عرض ارسال شده بود.
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد قبادلو، متولد ۱۱ دی ماه است و روز گذشته بر مزارش جشن تولدش برگزار شد.
شماری از خانوادههای دادخواه نیز یاد او را گرامی داشتند
محمد قبادلو صبح سهشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ اعدام شد.
پیش از آن در بعدازظهر روز دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲، امیر رئیسیان خبر داد دادگستری کل استان تهران در اقدامی کاملا غیر قانونی و نادر در همکاری با دیوان عالی کشور، حکم قصاص نفس محمد قبادلو که پیشتر در دیوان عالی کشور رد شده بود را برای اجرا به شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب رباطکریم ارسال کرده است.
ارسال حکم به دایره اجرای احکام کیفری از سوی دادگستری کل استان تهران و دیوان عالی کشور در حالی بود که حکم قصاص نفس صادره علیه محمد قبادلو پیشتر در دیوان عالی کشور نقض و برای رسیدگی به شعبه هم عرض ارسال شده بود.
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۵آذر ماه ۱۴۰۱ جلسه رسیدگی به اتهام قتل مامور نیروی انتظامی فرید کرم پور ،تحت شدیدترین تدابیر امنیتی در شعبه اول دادگاه کیفری یک تهران به ریاست قاضی جواهری و با حضور مامورین شاکی نیروی انتظامی و خانواده اولیای دم و وکلای محمد، آقای رئیسیان و خانم دامغانپور برگزار شد.
با شروع استماع اظهارات وکلای پرونده و اشاره به ایرادات مختلف در روند تحقیق و بازجویی و فقدان دلیل کافی به انتساب فوت فرید کرم پور در حادثه تصادف که سبب خشم خانواده کرم پور و مامورین نیروی انتظامی شد، همگی با فریاد، دفاعیات وکیل ما را قطع کرده و خواستار اشد مجازات برای محمدم شدند.
با توجه به اینکه ایرادات و نواقص تحقیقات به حدی بود که ناشی از بی دقتی و تسریع و تعجیل در صدور کیفرخواست ناعادلانه علیه #محمد_قبادلو بود.
قضات دادگاه چاره ای جز تشکیل جلسه مجدد و دستور به تکمیل تحقیقات نبودند.
بله محمد اقرار کرد که با ماموران نیروی انتظامی برخورد داشته ولی هیچ وقت اقرار به قتل نکرد و هیچ وقت مشخص نشد فرید کرم پور در آن حادثه مصدوم شده و یا در جای دیگر و توسط اشخاص دیگر ؟!
امید داشتیم با وجود تمام دلایل بر بی گناهی محمد و نبودن ادله ی قوی بر انتساب قتل ، خانواده کرم پور راضی به قصاص بی گناه نباشند.
یکسال و نیم به هر دری زدیم تا حداقل خانواده کرم پور را متقاعد کنیم تا به وجدانشان رجوع کنند. چون امیدی به دادگاه های فرمایشی نبود .
فقط خدا بود و تلاش اطرافیانی دلسوزی چون آقای رئیسیان و خانم دامغانپور که بدون هیچ چشم داشتی کمک کردند ولی توانشان به قدر قدرت تاریکی نبود .
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
با شروع استماع اظهارات وکلای پرونده و اشاره به ایرادات مختلف در روند تحقیق و بازجویی و فقدان دلیل کافی به انتساب فوت فرید کرم پور در حادثه تصادف که سبب خشم خانواده کرم پور و مامورین نیروی انتظامی شد، همگی با فریاد، دفاعیات وکیل ما را قطع کرده و خواستار اشد مجازات برای محمدم شدند.
با توجه به اینکه ایرادات و نواقص تحقیقات به حدی بود که ناشی از بی دقتی و تسریع و تعجیل در صدور کیفرخواست ناعادلانه علیه #محمد_قبادلو بود.
قضات دادگاه چاره ای جز تشکیل جلسه مجدد و دستور به تکمیل تحقیقات نبودند.
بله محمد اقرار کرد که با ماموران نیروی انتظامی برخورد داشته ولی هیچ وقت اقرار به قتل نکرد و هیچ وقت مشخص نشد فرید کرم پور در آن حادثه مصدوم شده و یا در جای دیگر و توسط اشخاص دیگر ؟!
امید داشتیم با وجود تمام دلایل بر بی گناهی محمد و نبودن ادله ی قوی بر انتساب قتل ، خانواده کرم پور راضی به قصاص بی گناه نباشند.
یکسال و نیم به هر دری زدیم تا حداقل خانواده کرم پور را متقاعد کنیم تا به وجدانشان رجوع کنند. چون امیدی به دادگاه های فرمایشی نبود .
فقط خدا بود و تلاش اطرافیانی دلسوزی چون آقای رئیسیان و خانم دامغانپور که بدون هیچ چشم داشتی کمک کردند ولی توانشان به قدر قدرت تاریکی نبود .
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
شجاع اوست: #صدف_موحدی
آخرین نقاشی که آن را با عشق به معنایش کشید، تصویر دختری از جنس پروانه بود که برای صدف سمبل تغییر و تولدی دوباره بود. صدف با همین آرزو یعنی تغییر در دبیرستان جنت آباد همراه با دیگر همکلاسیهایش اعتراض را از همان دبیرستان آغاز کرد تا بگوید که ایران همه نسلهایش در پی تغییرند و در جستجوی آزادی.
او را به خاطر جسارتش نشان کردند و در ۲۵ مهر۱۴۰۱ در مسیر بازگشت از مدرسه، کفتاران مامور به جنایت دورهاش کردند. آنقدر بر سرش کوبیدند که ضربه مغزی شد و بعد از چند ساعت جان خود را برای آزادی داد و همراه با پروانههای نقاشیاش پرکشید و رفت.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
آخرین نقاشی که آن را با عشق به معنایش کشید، تصویر دختری از جنس پروانه بود که برای صدف سمبل تغییر و تولدی دوباره بود. صدف با همین آرزو یعنی تغییر در دبیرستان جنت آباد همراه با دیگر همکلاسیهایش اعتراض را از همان دبیرستان آغاز کرد تا بگوید که ایران همه نسلهایش در پی تغییرند و در جستجوی آزادی.
او را به خاطر جسارتش نشان کردند و در ۲۵ مهر۱۴۰۱ در مسیر بازگشت از مدرسه، کفتاران مامور به جنایت دورهاش کردند. آنقدر بر سرش کوبیدند که ضربه مغزی شد و بعد از چند ساعت جان خود را برای آزادی داد و همراه با پروانههای نقاشیاش پرکشید و رفت.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز ۹ دی زادروز آمنه شهبازی فرد است، از اولین کشته شدگان #آبان_خونین_۹۸ در مارلیک.
آمنه درحالیکه به یک زن مجروح تیرخورده کمک میکرد و با شالش پای او را میبست به او شلیک کردند و او را کشتند…
#آمنه_شهبازی ۳۴ ساله و مادر سه فرزند، دو پسر و یک دختر، بود.
او در روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸ در مارلیک کرج بهقصد خریدن دارو برای دخترش «باران» از خانه خارج شد.
از روز ۲۵ آبان مردم در اعتراض به گرانی بنزین و سهمیه بندی سوخت به خیابان آمده بودند.
آمنه در راه بازگشت با درگیریای که بین معترضان و نیروهای امنیتی جریان داشت مواجه شد، وی به زن جوانی برخورد که پایش تیر خورده بود و به کمک نیاز داشت،خواست زخم پای او را با شال خود ببندد که تکتیراندازان نیروهای امنیتی از بالای پشتبام به گردنش از پشت شلیک کردند ، تیر به گلویش خورد و در دم جان باخت، اما برادرش گفت در گواهی پزشکی قانونی نوشتند علت مرگ شکستگی جمجمه.
محمد شهبازی، برادر آمنه شهبازی گفته خانواده او برای تحویل جنازه خواهرش چهار میلیون و پانصد هزار تومان پول گلوله در بهشتزهرا پرداخت کردهاند و «در گواهی فوت خواهرم نوشتهاند شکستگی جمجمه در صورتی که سر و صورت خواهر من سالم بود و تیر به گردنش خورده بود.»
محمد شهبازی توضیح داد: «یک روز کامل اصلا نمیدانستیم کجا است. دامادمان با برادرش دنبال آمنه میگشتند به من نگفته بودند و ساعت ۱۰ صبح به من گفتند. بلافاصله که شنیدم گفتند بیمارستان تامین اجتماعی شهریار است و من بلافاصله راه افتادم بروم بیمارستان که زنگ زدند و گفتند تمام کرده و نمیدانیم جنازه کجا است،گفتند با تیر زدهاند. رفتم مادرم را از شهرستان آوردم و پیگیری کردیم گفتند پزشکی قانونی است در پزشکی قانونی پر از مامور بود یک کلاسی پایین بود گفتند کلاس توجیهی است باید بروید. من نرفتم این کلاس را. پزشکی قانونی که باید پزشک باشد همه لباس شخصی بودند همه با لحن بد صحبت میکردند و جوابهای عجیب و غریب به ما میدادند.داماد ما رفت کلاس پزشکی قانونی تهران گفتند حق ندارید مراسم بگیرید با هیچ کس هم صحبت نمیکنید اگر کسی مشکوک دیدید باید به ما خبر بدهید برای دفن هم جمعیت زیاد نباید جمع شود.
دامادمان رفت جنازه را شناسایی کرد.
رفتیم از دادستانی شهریار نامه گرفتیم. گفته بودند که باید دادستان نامه بدهد. نامه نمیداد بالاخره گرفتیم و رفتیم پزشکی قانونی گفتند تحویل نمیدهیم. نامه را هم انداختند در سطل و اصلا اهمیتی ندادند. دادستان تهران آنجا بود رفتم صحبت کردم و به پزشک پزشکی قانونی و خواهش و تمنا کردم جنازه را به ما تحویل بدهند،گفتند اینجا نیست بروید فردا بیایید. در حال بازگشت به خانه بودیم که تماس گرفتند و گفتند برگردید. من و مادرم و دامادمان و مادر شوهر خواهرم رفتیم. قسمت پذیرش گفتند واقعیت این است که جنازه اینجا است اما گفتهاند برگردانید و تیرخورده ها را تحویل ندهید. ما برمیگردانیم میبرند یک جا خاک میکنند و بعد از یک هفته به شما خبر میدهند که کجا است. ما کلی خواهش و تمنا کردیم باز گفتند باید بروید پیش مسئول بهشت زهرا. رفتم آنجا و گفتند نمیتوانیم تحویل بدهیم. دوباره کلی خواهش و تمنا و گریه و به من گفتند چقدر حاضر هستی هزینه کنی. گفتم من شغل و درآمدم مشخص است و اینقدر پول ندارم و شوهرش هم پیک موتوری است. گفتند بایستید ببینیم چکار می کنیم. هی رفتند داخل و آمدند و ساعت سه و نیم بعد از ظهر شده بود که تعطیل شده بودند و هیچ کسی دیگری هم نبود. بنده خدایی که آنجا بود زنگ زد گفتند ۴ میلیون و پانصد باید هزینه بدهید. این مبلغ را ریختیم و جنازه را به ما تحویل دادند.»
بعد از تحویل به من گفتند که باید ۲۰ میلیون میدادید که ما اینقدر از شما گرفتیم.
چهار پنج نفر در اتاق بودند و نمیدانم چه کسی بودند. من گفتم خواهر من بیگناه بوده رفته بود برای بچهاش دارو بگیرد و یکی از آنها به من گفت از این داستانها نباف کسی که تیر خورده بعنی مجرمه. اینها داستان است و اصل حرفت را بزن که من گفتم برادران من جوان هستند نمیخواهم جنازه روی زمین بماند. برای ما دردسر نکنید با توجه به اینکه خانم هم است.»
و آنجا از من امضا گرفتند. در قطعهای که گفته بودند رفتیم خاک کنیم پر از مامور بود. تقریبا ۲۰ مامور بود که ما تا جنازه را دفن کردیم آنها هم رفتند…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
آمنه درحالیکه به یک زن مجروح تیرخورده کمک میکرد و با شالش پای او را میبست به او شلیک کردند و او را کشتند…
#آمنه_شهبازی ۳۴ ساله و مادر سه فرزند، دو پسر و یک دختر، بود.
او در روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸ در مارلیک کرج بهقصد خریدن دارو برای دخترش «باران» از خانه خارج شد.
از روز ۲۵ آبان مردم در اعتراض به گرانی بنزین و سهمیه بندی سوخت به خیابان آمده بودند.
آمنه در راه بازگشت با درگیریای که بین معترضان و نیروهای امنیتی جریان داشت مواجه شد، وی به زن جوانی برخورد که پایش تیر خورده بود و به کمک نیاز داشت،خواست زخم پای او را با شال خود ببندد که تکتیراندازان نیروهای امنیتی از بالای پشتبام به گردنش از پشت شلیک کردند ، تیر به گلویش خورد و در دم جان باخت، اما برادرش گفت در گواهی پزشکی قانونی نوشتند علت مرگ شکستگی جمجمه.
محمد شهبازی، برادر آمنه شهبازی گفته خانواده او برای تحویل جنازه خواهرش چهار میلیون و پانصد هزار تومان پول گلوله در بهشتزهرا پرداخت کردهاند و «در گواهی فوت خواهرم نوشتهاند شکستگی جمجمه در صورتی که سر و صورت خواهر من سالم بود و تیر به گردنش خورده بود.»
محمد شهبازی توضیح داد: «یک روز کامل اصلا نمیدانستیم کجا است. دامادمان با برادرش دنبال آمنه میگشتند به من نگفته بودند و ساعت ۱۰ صبح به من گفتند. بلافاصله که شنیدم گفتند بیمارستان تامین اجتماعی شهریار است و من بلافاصله راه افتادم بروم بیمارستان که زنگ زدند و گفتند تمام کرده و نمیدانیم جنازه کجا است،گفتند با تیر زدهاند. رفتم مادرم را از شهرستان آوردم و پیگیری کردیم گفتند پزشکی قانونی است در پزشکی قانونی پر از مامور بود یک کلاسی پایین بود گفتند کلاس توجیهی است باید بروید. من نرفتم این کلاس را. پزشکی قانونی که باید پزشک باشد همه لباس شخصی بودند همه با لحن بد صحبت میکردند و جوابهای عجیب و غریب به ما میدادند.داماد ما رفت کلاس پزشکی قانونی تهران گفتند حق ندارید مراسم بگیرید با هیچ کس هم صحبت نمیکنید اگر کسی مشکوک دیدید باید به ما خبر بدهید برای دفن هم جمعیت زیاد نباید جمع شود.
دامادمان رفت جنازه را شناسایی کرد.
رفتیم از دادستانی شهریار نامه گرفتیم. گفته بودند که باید دادستان نامه بدهد. نامه نمیداد بالاخره گرفتیم و رفتیم پزشکی قانونی گفتند تحویل نمیدهیم. نامه را هم انداختند در سطل و اصلا اهمیتی ندادند. دادستان تهران آنجا بود رفتم صحبت کردم و به پزشک پزشکی قانونی و خواهش و تمنا کردم جنازه را به ما تحویل بدهند،گفتند اینجا نیست بروید فردا بیایید. در حال بازگشت به خانه بودیم که تماس گرفتند و گفتند برگردید. من و مادرم و دامادمان و مادر شوهر خواهرم رفتیم. قسمت پذیرش گفتند واقعیت این است که جنازه اینجا است اما گفتهاند برگردانید و تیرخورده ها را تحویل ندهید. ما برمیگردانیم میبرند یک جا خاک میکنند و بعد از یک هفته به شما خبر میدهند که کجا است. ما کلی خواهش و تمنا کردیم باز گفتند باید بروید پیش مسئول بهشت زهرا. رفتم آنجا و گفتند نمیتوانیم تحویل بدهیم. دوباره کلی خواهش و تمنا و گریه و به من گفتند چقدر حاضر هستی هزینه کنی. گفتم من شغل و درآمدم مشخص است و اینقدر پول ندارم و شوهرش هم پیک موتوری است. گفتند بایستید ببینیم چکار می کنیم. هی رفتند داخل و آمدند و ساعت سه و نیم بعد از ظهر شده بود که تعطیل شده بودند و هیچ کسی دیگری هم نبود. بنده خدایی که آنجا بود زنگ زد گفتند ۴ میلیون و پانصد باید هزینه بدهید. این مبلغ را ریختیم و جنازه را به ما تحویل دادند.»
بعد از تحویل به من گفتند که باید ۲۰ میلیون میدادید که ما اینقدر از شما گرفتیم.
چهار پنج نفر در اتاق بودند و نمیدانم چه کسی بودند. من گفتم خواهر من بیگناه بوده رفته بود برای بچهاش دارو بگیرد و یکی از آنها به من گفت از این داستانها نباف کسی که تیر خورده بعنی مجرمه. اینها داستان است و اصل حرفت را بزن که من گفتم برادران من جوان هستند نمیخواهم جنازه روی زمین بماند. برای ما دردسر نکنید با توجه به اینکه خانم هم است.»
و آنجا از من امضا گرفتند. در قطعهای که گفته بودند رفتیم خاک کنیم پر از مامور بود. تقریبا ۲۰ مامور بود که ما تا جنازه را دفن کردیم آنها هم رفتند…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمتر از ۲۸ ساعت بعد این ویدیوی آرام و لذت بخش، مادر و دختری، آتشی در کانون خانواده آمنه شهبازی و دختر خردسالش باران خواهد افتاد.
او هدف تک تیر اندازهای خامنهای قرار خواهد گرفت و با شلیک دو گلوله در جا کشته میشود.
#آمنه_شهبازی ۳۴ ساله یکشنبه ۲۶ آبان در مارلیک کرج هدف شلیک مستقیم گلوله قرار گرفت .
او برای گرفتن دارو از خانه بیرون رفته بود که متوجه شلوغیها میشود، در نزدیکیاش یک نفر تیر میخورد،او که تلاش میکند تا شالاش را به پای فرد تیر خورده ببندد از پشت سر توسط مزدوران خامنه ای هدف تک تیراندازان قرار میگیرد و یک تیر به سر او و تیر دیگر گلوی او را میشکافد.
برادر آمنه به ایران بریفینگ گفته است : «بعد ۳ روز بی اطلاعی آخر فردی از پلیس ساعت ۱۰ شب آمد در خانه گفتند یک محرم با خودتان بیاورید برای شناسایی من می دانستم در توانم نیست عمو و دامادمان رفت که جنازه را شناسایی کند، عمویم میگوید دیدم همهجای بدن آمنه سالم است و جای تیر دیده نمیشود. دستم را که انداختم زیر سر آمنه و متوجه شدم دقیقا زیر گردنش سوراخ است طوری که دو انگشتش در حفره پشت گردن آمنه فرو رفته، بعد کمی بیشتر که نگاه می کند زیر زانویش هم جای تیر بوده.
خامنه ای به چنین بهایی بر سر قدرت مانده است ریختن خون هزاران بیگناه.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او هدف تک تیر اندازهای خامنهای قرار خواهد گرفت و با شلیک دو گلوله در جا کشته میشود.
#آمنه_شهبازی ۳۴ ساله یکشنبه ۲۶ آبان در مارلیک کرج هدف شلیک مستقیم گلوله قرار گرفت .
او برای گرفتن دارو از خانه بیرون رفته بود که متوجه شلوغیها میشود، در نزدیکیاش یک نفر تیر میخورد،او که تلاش میکند تا شالاش را به پای فرد تیر خورده ببندد از پشت سر توسط مزدوران خامنه ای هدف تک تیراندازان قرار میگیرد و یک تیر به سر او و تیر دیگر گلوی او را میشکافد.
برادر آمنه به ایران بریفینگ گفته است : «بعد ۳ روز بی اطلاعی آخر فردی از پلیس ساعت ۱۰ شب آمد در خانه گفتند یک محرم با خودتان بیاورید برای شناسایی من می دانستم در توانم نیست عمو و دامادمان رفت که جنازه را شناسایی کند، عمویم میگوید دیدم همهجای بدن آمنه سالم است و جای تیر دیده نمیشود. دستم را که انداختم زیر سر آمنه و متوجه شدم دقیقا زیر گردنش سوراخ است طوری که دو انگشتش در حفره پشت گردن آمنه فرو رفته، بعد کمی بیشتر که نگاه می کند زیر زانویش هم جای تیر بوده.
خامنه ای به چنین بهایی بر سر قدرت مانده است ریختن خون هزاران بیگناه.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دو سال پیش #در_چنین_روزی جنگیدند و خون پاکشان در خیابان #انقلاب_ملی_ایران را به آزادی ایران نزدیکتر کرد.
#هژار_سعیدزاده اهل مهاباد
#مهدی_زارع_اشکذری اهل اشکذر
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#هژار_سعیدزاده اهل مهاباد
#مهدی_زارع_اشکذری اهل اشکذر
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۱۰دیماه روزی است که جسم مجروح امیرحسین زارع زاده
جوان شجاعی که در آبان ۹۸ با گلوله مجروح شده بود از این دنیا پرکشید و آسمانی شد.
امیرحسین دو گلوله خورده بود که باعث قطع نخاع و قطع یک دست و سوراخ شدن ریه اش شده بود. او ۴۲ روز بر روی تخت بیمارستان جان کند و مادر داغدیده اش قطره قطره در کنار او آب شدنش را به نظاره نشست.
امیرحسین متولد ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۰ در شهر ملارد است.
نوجوانی که همیشه به دنبال کمک به مردم بود و در بحثهای مربوط به جامعه نظر میداد.
امیرحسین دیپلم خود را به تازگی کسب کرده بود و به شغل مورد علاقهاش، یعنی تعمیرات موبایل، مشغول بود.
با شروع اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ در ۲۵ آبان، امیر حسین نیز به جمع تظاهرات کنندگان در سرآسیاب ملارد پیوست.
مزدوران خامنهای با شقاوت تمام دو گلوله برپیکر جوانش شلیک کردند؛ یکی به دست و دیگری به پهلو.
گلولهای که بر پهلو اصابت کرده بود ریهاش را سوراخ کرد و در نخاع نشست.
#امیر_حسین_زارع ، قطع نخاع شد، گلوله دیگر که بر دستش اصابت کرده بود بخاطر عمل ناموفق و عدم رسیدگی منجر به قطع دستش از کتف شد.
او ۴۲ روز در بیمارستان و در کما بود و در نهایت با لبی تشنه روز ۱۰دی۹۸ به ۱۵۰۰ شهید راه آزادی در آبان ۹۸ پیوست او تنها ۱۸ بهار را دید و پرکشید.
خانواده امیرحسین با ایستادگی در مقابل این حکومت و دیکتاتور خونخوار با قاتل نامیدن خامنهای در تمام این سالها شجاعت امیرحسین را تکثیر کردهاند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جوان شجاعی که در آبان ۹۸ با گلوله مجروح شده بود از این دنیا پرکشید و آسمانی شد.
امیرحسین دو گلوله خورده بود که باعث قطع نخاع و قطع یک دست و سوراخ شدن ریه اش شده بود. او ۴۲ روز بر روی تخت بیمارستان جان کند و مادر داغدیده اش قطره قطره در کنار او آب شدنش را به نظاره نشست.
امیرحسین متولد ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۰ در شهر ملارد است.
نوجوانی که همیشه به دنبال کمک به مردم بود و در بحثهای مربوط به جامعه نظر میداد.
امیرحسین دیپلم خود را به تازگی کسب کرده بود و به شغل مورد علاقهاش، یعنی تعمیرات موبایل، مشغول بود.
با شروع اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ در ۲۵ آبان، امیر حسین نیز به جمع تظاهرات کنندگان در سرآسیاب ملارد پیوست.
مزدوران خامنهای با شقاوت تمام دو گلوله برپیکر جوانش شلیک کردند؛ یکی به دست و دیگری به پهلو.
گلولهای که بر پهلو اصابت کرده بود ریهاش را سوراخ کرد و در نخاع نشست.
#امیر_حسین_زارع ، قطع نخاع شد، گلوله دیگر که بر دستش اصابت کرده بود بخاطر عمل ناموفق و عدم رسیدگی منجر به قطع دستش از کتف شد.
او ۴۲ روز در بیمارستان و در کما بود و در نهایت با لبی تشنه روز ۱۰دی۹۸ به ۱۵۰۰ شهید راه آزادی در آبان ۹۸ پیوست او تنها ۱۸ بهار را دید و پرکشید.
خانواده امیرحسین با ایستادگی در مقابل این حکومت و دیکتاتور خونخوار با قاتل نامیدن خامنهای در تمام این سالها شجاعت امیرحسین را تکثیر کردهاند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عاطفه صادقی، ۳۷ ساله ۸ دی مصادف با چهلم #حمیدرضا_روحی توسط مزدوران جمهوری اسلامی ربوده و به شدت شکنجه میشود و در نهایت بر اثر ضربات متعدد باتوم به سرش جان خود را از دست میدهد .
۱۰ دی ۱۴۰۱ با تلفن پرایوت نامبر با خانواده #عاطفه_صادقی تماس گرفتند و گفتند برای تحویل پیکرش به سردخانه کهریزک بروند.
خانواده او با مشاهده پیکرش در سردخانه گفتهاند که جای ضربات باتوم بر صورت و بدن او مشهود بود.
عاطفه در بهشت زهرا تهران قطعه ۳۲۷ ردیف ۷۴ شماره ۶۰ به خاک سپرده میشود.
او مادر یک کودک و متولد ۲ بهمن ۱۳۶۴ بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۱۰ دی ۱۴۰۱ با تلفن پرایوت نامبر با خانواده #عاطفه_صادقی تماس گرفتند و گفتند برای تحویل پیکرش به سردخانه کهریزک بروند.
خانواده او با مشاهده پیکرش در سردخانه گفتهاند که جای ضربات باتوم بر صورت و بدن او مشهود بود.
عاطفه در بهشت زهرا تهران قطعه ۳۲۷ ردیف ۷۴ شماره ۶۰ به خاک سپرده میشود.
او مادر یک کودک و متولد ۲ بهمن ۱۳۶۴ بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد قبادلو، متولد ۱۱ دیماه ۱۳۷۸ از پرند رباط کریم، یک آرایشگر بود. فرزند مادری خانهدار و پدری جانباز جنگ تحمیلی، محمد در روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری در مسیر بلوار جمهوری رباط کریم بازداشت شد. تنها ۴۰ روز پس از دستگیری، با وجود ابتلا به بیماری دو قطبی، به اتهام زیر گرفتن یک مأمور پلیس و قتل او در دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد.
اتهام محمد به دلیل زیر گرفتن گروهی از مأموران سرکوبگر حکومت و کشتهشدن یکی از آنها به نام فرید کرمپور بود.
در بازجوییها، محمد با شجاعت اعلام کرده بود که اگر دوباره چنین موقعیتی پیش بیاید، باز هم این کار را تکرار خواهد کرد. او حتی در بازسازی صحنه جرم، تأکید کرده بود که پشیمان نیست و در صورت بازگشت، همان اقدام را انجام خواهد داد.
در طول دادگاه، محمد از حق دسترسی به وکیل محروم شد و قاضی صلواتی، قاضی مرگ، مانع از دفاعیات وکلای او گردید. در نهایت، محمد قبادلو در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ به اعدام محکوم شد.
او در سحرگاه سوم بهمن ۱۴۰۲ در زندان قزلحصار کرج به دار آویخته شد. تصاویری از خانوادهاش در مقابل زندان در آن سحرگاه خونین، همراه با فریادهای مادرش برای دادخواهی، دل هر انسان آزادیخواهی را به درد آورد.
محمد قبادلو یازدهمین معترض از خیزش سراسری ۱۴۰۱ بود که حکم اعدامش به اجرا درآمد. پیش از او، اعدامهای بسیاری از جمله محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، و محمد حسینی، به نام عدالت ناعادلانه، به وقوع پیوسته بود.
اعدام محمد قبادلو، از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری اخیر در ایران، موجی از واکنشهای داخلی و بینالمللی را به همراه داشته و چهرهها و سازمانهای مختلف این اعدام را محکوم کردند و خواستار مداخله جامعه جهانی برای توقف روند اعدامها در ایران شدند.
#محمد_قبادلو دچار بیماریهای افسردگی و دوقطبی بود و طبق قوانین خود جمهوری اسلامی میتوانست از کیفر مصون باشد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اتهام محمد به دلیل زیر گرفتن گروهی از مأموران سرکوبگر حکومت و کشتهشدن یکی از آنها به نام فرید کرمپور بود.
در بازجوییها، محمد با شجاعت اعلام کرده بود که اگر دوباره چنین موقعیتی پیش بیاید، باز هم این کار را تکرار خواهد کرد. او حتی در بازسازی صحنه جرم، تأکید کرده بود که پشیمان نیست و در صورت بازگشت، همان اقدام را انجام خواهد داد.
در طول دادگاه، محمد از حق دسترسی به وکیل محروم شد و قاضی صلواتی، قاضی مرگ، مانع از دفاعیات وکلای او گردید. در نهایت، محمد قبادلو در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ به اعدام محکوم شد.
او در سحرگاه سوم بهمن ۱۴۰۲ در زندان قزلحصار کرج به دار آویخته شد. تصاویری از خانوادهاش در مقابل زندان در آن سحرگاه خونین، همراه با فریادهای مادرش برای دادخواهی، دل هر انسان آزادیخواهی را به درد آورد.
محمد قبادلو یازدهمین معترض از خیزش سراسری ۱۴۰۱ بود که حکم اعدامش به اجرا درآمد. پیش از او، اعدامهای بسیاری از جمله محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، و محمد حسینی، به نام عدالت ناعادلانه، به وقوع پیوسته بود.
اعدام محمد قبادلو، از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری اخیر در ایران، موجی از واکنشهای داخلی و بینالمللی را به همراه داشته و چهرهها و سازمانهای مختلف این اعدام را محکوم کردند و خواستار مداخله جامعه جهانی برای توقف روند اعدامها در ایران شدند.
#محمد_قبادلو دچار بیماریهای افسردگی و دوقطبی بود و طبق قوانین خود جمهوری اسلامی میتوانست از کیفر مصون باشد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بهناز افشاری، اهل پاکدشت، تک دختر خانواده و دانشجوی رشته حسابداری دانشگاه شریعتی تهران بود. او از کودکی شاگرد اول مدرسه بود و در نوجوانی تولید و فروش کش موهای دخترانه را آغاز کرد. با تلاش و پشتکارش، در کنکور رتبه ۲۲ کسب کرد و وارد دانشگاه شد.
بهناز بهطور مستقل هزینههای تحصیل و زندگی خود را از محل فروش تولیداتش تامین میکرد و حتی توانست قطعه زمینی از پدرش خریداری کند.
#بهناز_افشاری دانشجویی پرتلاش و مستقل بود و در کنار تحصیل به کار و فعالیت اقتصادی ادامه میداد.
پس از شروع اعتراضات دانشجویی در پی جانباختن مهسا امینی، او در تجمعات دانشگاه شرکت فعال داشت.
یکشنبه اول آبان ۱۴۰۱ بهناز افشاری ۲۳ ساله رتبه ۲۲ کنکور در تظاهرات توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی وابسته به سپاه پاسداران در خیابان دستگیر شد، پنج آبان پیکر غرق در خونش را با آثار خونریزی در گوش و بریدگی در گلو و شلیک گلوله در سینه و شکم در پزشکی قانونی به خانواده تحویل داده و گفتند که خودکشی کرده اما حق برگزاری مراسم را برایش ندارید، خانواده حتی از چاپ اعلامیه هم برحذر داشته شدند و در روز خاکسپاری فقط خانوادهاش اجازه داشتند حضور داسته باشند.
آمبولانسی که پیکر اورا آورد بدون پلاک بود و سه مامور مسلح با بی سیم پیکر را تحویل خانواده دادند و تا آخر تدفین در محل حضور داشتند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بهناز بهطور مستقل هزینههای تحصیل و زندگی خود را از محل فروش تولیداتش تامین میکرد و حتی توانست قطعه زمینی از پدرش خریداری کند.
#بهناز_افشاری دانشجویی پرتلاش و مستقل بود و در کنار تحصیل به کار و فعالیت اقتصادی ادامه میداد.
پس از شروع اعتراضات دانشجویی در پی جانباختن مهسا امینی، او در تجمعات دانشگاه شرکت فعال داشت.
یکشنبه اول آبان ۱۴۰۱ بهناز افشاری ۲۳ ساله رتبه ۲۲ کنکور در تظاهرات توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی وابسته به سپاه پاسداران در خیابان دستگیر شد، پنج آبان پیکر غرق در خونش را با آثار خونریزی در گوش و بریدگی در گلو و شلیک گلوله در سینه و شکم در پزشکی قانونی به خانواده تحویل داده و گفتند که خودکشی کرده اما حق برگزاری مراسم را برایش ندارید، خانواده حتی از چاپ اعلامیه هم برحذر داشته شدند و در روز خاکسپاری فقط خانوادهاش اجازه داشتند حضور داسته باشند.
آمبولانسی که پیکر اورا آورد بدون پلاک بود و سه مامور مسلح با بی سیم پیکر را تحویل خانواده دادند و تا آخر تدفین در محل حضور داشتند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing