This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنین قتلهایی سالها و بارها در داخل و خارج کشور انجام گرفته بود. قتل غفار حسینی و احمد میرعلایی دو نمونه از آنهاست اما تعدد و تجمع چهار قتل در نیمه ی نخست آذرماه و شکل فجیع انجام آنها و نیز شرایط سیاسی آن دوره جنبش دادخواهی را به تحرک و حضوری تازه کشاند. این جنبش که سابقه ای طولانی داشت و از آغاز حاکمیت اسلامی بر اندازه و عمق آن افزوده شده بود به اوجی تازه رسید و تا به آنجا پیش رفت که نهاد امنیتی را واداشت به انجام قتلها اقرار کند.
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رضاملک به موضوع پرستوهای امنیتی پرداخته و حتی قدمت این شیوه را به ساواک نیز نسبت داده است ، او اعلام می کند همسرش نیز یکی از قدیمی ترین پرستوهای وزارت اطلاعات بوده که #عباس_عراقچی دیپلمات فعلی و امنیتی سابق او را برای ازدواج به او معرفی میکند و روح الله خمینی نیز خطبه عقدشان را می خواند اما او کمی بعد پی میبرد همسرش در وزارت اطلاعات شغلش چیست !
ملک می گوید : در بازجویی برای شکستن من، مقابل چشمانم دست در سینه او می کردند و او به من نگاه می کرد !
#پرستوهای_وزارت_اطلاعات
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نه تنها در این سه سال نام و مشخصات قاتل دانیال یزدانی هنوز اعلام نشده بلکه پرونده علیرغم اعتراف صریح قاتل همچنان در مرحله بازپرسی و تحقیق است و حتی به صدور حکم هم نرسیده است.
خبر مفقود شدن دانیال یزدانی، ۳۷ ساله، اولین بار در شبکههای اجتماعی از جمله توییتر توسط شماری از دوستان او از جمله چند نفر از فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران منتشر شد.
سپس #روزنامه_همشهری با ذکر اینکه تاریخ دقیق مفقود شدن او را ۱۹ آبان ماه اعلام کرده و آمده که پس از آنکه دانیال یزدانی به طرز مرموزی مفقود شده اما مرگ وی را اسفند ماه عنوان کرده و هنوز مشخص نیست از آبان تا اسفند او کجا بوده است؟
اوآخرین بار به خانوادهاش گفته یکی از دوستانش او را برای دیداری دعوت کرده، خانواده دانیال یزدانی و ماموران آگاهی تهران به سراغ آن دوست رفتند و «منصور که افسر یکی از ارگانهای امنیتی نظامی است مدعی شد که اطلاعی از سرنوشت دانیال ندارد و به همراه دانیال به ویلایش در دماوند رفتند و شب را آنجا ماندهاند و روز بعد به تهران بازگشتند و او در خیابانی حوالی مرکز تهران از اتومبیلش پیاده شده و دیگر او را ندیده است»
بنابراین گزارش، این افسر متهم به قتل به دلیل آنچه «نبود مدارک» عنوان شد آزاد شد اما پس از اصرار خانواده دانیال مبنی براینکه او حقیقت را کتمان میکند و حتما از سرنوشت پسرشان خبر دارد، او به عنوان «مظنون» پرونده بار دیگر به اداره آگاهی احضار میشود و این بار ماموران متوجه حرفهای ضدو نقیض او میشوند.
گفتنی است در همان ماهها در سال ۱۳۹۹ گزارشهایی متعددی از مفقود شدن چند جوان در مناطق مختلف ایران منتشر شده بود که اگر چه بازتاب گستردهای داشت اما هیچ کدام به سرانجام مشخصی نرسیده است؛ #سها_رضانژاد ، #معین_شریفی، #محسن_محروقی و #دانیال_یزدانی از جمله این افراد هستند.
خانواده دانیال هنوز نمیدانند چرا دانیال کشته شده و چرا دادگاه تاکنون علیرغم اعتراف صریح قاتل حکمی صادر نکرده است؟
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
#ایران_بریفینگ / #امروز_در_تاریخ / ۲۹دیماه ۱۳۷۲، اسقف هائیک هوسپیان مهر در حالیکه عازم #فرودگاه_مهرآباد بود توسط عناصر وزارت اطلاعات ربوده شده و به #زندان_اوین منتقل گردید. رسانههای #جمهوری_اسلامی ۲روز بعد اعلام کردند که جسد وی در یک منطقه جنگلی در نزدیکی…
رسانههای #جمهوری_اسلامی ۲روز بعد اعلام کردند که جسد وی در یک منطقه جنگلی در نزدیکی تهران پیدا شده است
نیروهای امنیتی ابتدا از تحویل دادن جسد به خانواده هوسپیان خودداری نمودند اما بر اثر فشارهای بینالمللی ۱۱روز بعد وقتی که جسد به خانواده وی تحویل داده شده، آثار ضربات متعدد چاقو بر پیکر وی مشهود بود.
نام اسقف #هائیک_هوسپیان_مهر بعدها به گفته #ناصر_زرافشان و #شیرین_عبادی وکلای پرونده #قتلهای_زنجیره_ای بعدها در این پرونده و سیاهه قتلهای عوامل وزارت اطلاعات دیده شد.
جمهوری اسلامی اگر چه تلاش نمود قتلهای امنیتی و زنجیرهای را تنها منحصر به پنج قتل پائیز ۱۳۷۷ نماید اما در این لیست نامهای بسیاری از جمله #اسقف_هایک_هوسپیان وجود دارد که توسط #نیروهای_امنیتی جمهوری اسلامی به قتل رسیدهاند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حمید پورحاجی زاده ، شاعر و دبیر ادبیات کرمانی، متخلص به «سحر» بود که از قربانیان سلسله قتلهای سیاسی موسوم به قتلهای زنجیرهای بود. وی در آخرین روز شهریور ماه سال ۱۳۷۷ به همراه پسر ۹ سالهاش «کارون» با ۴۳ ضربه چاقو قطعه قطعه شدند.
پزشک قانونی تعداد ضربههای دشنه فرورفته در سینه حمید را ۲۷ از زیر گلو تا زیر ناف و ضربهٔ وارده به سینه کارون را بالغ بر ده ضربه دانسته بود… آ ثار ضربه سخت و مشت در سر و صورت، پارگی قلب و ریه و دستگاه گوارش، بریده شدن انگشتان دست راست حمید تا روی پوست، بنا به نظر پزشک قانونی با هر ضربه کارد حمید تیغه چاقو را میگرفته و قاتل میکشیده و برای باری دیگر فرو میکرده است که منجر به این گردیده که کف دست بشود پر از شیارهای عمیق شقاوت! …کسانی که در غسالخانه حضور داشتهاند یا جسد کارون را دیدهاند از جای آثار نیش چاقو بر روی گوش، صورت و پشت کارون گفتهاند که باید این آثار قبل از پارهپاره کردن سینه، قلب و شکم کارون روی داده باشد. بعضی نیز که به دقت به صورت کارون نگاه کردهاند به قول روستاییهای ما حالت «گرگ پدمک» را در چهره کارون دیدهاند. اصطلاح «گرگ پدمک» در خصوص روبرو شدن گوسفند با گرگ به کار میرود، در این حالت وقتی که گوسفندی به ناگهان گرگ را در مقابل خود میبیند چشمهایش از حدقه میزند بیرون و هرگونه توان و حرکتی از گوسفند سلب میشود، در برابر گرگ میایستد و گرگ راحت او را میدرد»
ارس حاجیزاده قتل #حمید_حاجی_زاده را شرح میدهد: «دندونای بابامُ شکستهبودن، فکر کنم با چوب. استخونای انگشتاش معلوم بود، انگشتای دست راستشُ قطع کرده بودن، بدنش سوراخ سوراخ بود. طناب انداخته بودن دور گردنش، از طناب رخت خونهٔ خودمان بریده بودن. غیر استکان بابام سه تا استکان نعلبکی توی سینی بود.» فرخنده حاجیزاده دربارهٔ پرونده برادر و برادرزادهاش میگوید: «تمام این سالها پیگیریهای ما ادامه داشت، همه جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، از طرفی هم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجوئی میشدیم در نهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده؛ یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزادهام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانهٔ بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آنها مقصر نبودهاند».
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پزشک قانونی تعداد ضربههای دشنه فرورفته در سینه حمید را ۲۷ از زیر گلو تا زیر ناف و ضربهٔ وارده به سینه کارون را بالغ بر ده ضربه دانسته بود… آ ثار ضربه سخت و مشت در سر و صورت، پارگی قلب و ریه و دستگاه گوارش، بریده شدن انگشتان دست راست حمید تا روی پوست، بنا به نظر پزشک قانونی با هر ضربه کارد حمید تیغه چاقو را میگرفته و قاتل میکشیده و برای باری دیگر فرو میکرده است که منجر به این گردیده که کف دست بشود پر از شیارهای عمیق شقاوت! …کسانی که در غسالخانه حضور داشتهاند یا جسد کارون را دیدهاند از جای آثار نیش چاقو بر روی گوش، صورت و پشت کارون گفتهاند که باید این آثار قبل از پارهپاره کردن سینه، قلب و شکم کارون روی داده باشد. بعضی نیز که به دقت به صورت کارون نگاه کردهاند به قول روستاییهای ما حالت «گرگ پدمک» را در چهره کارون دیدهاند. اصطلاح «گرگ پدمک» در خصوص روبرو شدن گوسفند با گرگ به کار میرود، در این حالت وقتی که گوسفندی به ناگهان گرگ را در مقابل خود میبیند چشمهایش از حدقه میزند بیرون و هرگونه توان و حرکتی از گوسفند سلب میشود، در برابر گرگ میایستد و گرگ راحت او را میدرد»
ارس حاجیزاده قتل #حمید_حاجی_زاده را شرح میدهد: «دندونای بابامُ شکستهبودن، فکر کنم با چوب. استخونای انگشتاش معلوم بود، انگشتای دست راستشُ قطع کرده بودن، بدنش سوراخ سوراخ بود. طناب انداخته بودن دور گردنش، از طناب رخت خونهٔ خودمان بریده بودن. غیر استکان بابام سه تا استکان نعلبکی توی سینی بود.» فرخنده حاجیزاده دربارهٔ پرونده برادر و برادرزادهاش میگوید: «تمام این سالها پیگیریهای ما ادامه داشت، همه جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، از طرفی هم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجوئی میشدیم در نهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده؛ یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزادهام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانهٔ بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آنها مقصر نبودهاند».
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خواهر این کارگردان معترض و جانباخته ایرانی نوشت: «عزیز دلم... برادر من پایش به جایی گیر نکرد، ولی اول شکنجهاش کردند و بعد جسد بیجانش را به دار آویختند.»
این عضو خانواده پوراحمد درباره عاملان این «شکنجه و قتل» توضیح بیشتری ارائه نکرده و حساب اینستاگرام او نیز خصوصی است، اما پگاه، دختر کیومرث پوراحمد، هم در اردیبهشتماه گذشته گفته بود «خودکشی» را بهعنوان علت مرگ پدرش باور ندارد و مرگ او را به دلیل «بدن زخمی، کبود و آسیبدیده» او مشکوک خوانده بود.
پس از انتشار خبر پیدا شدن پیکر بیجان و حلقآویز شده این کارگردان ۷۳ ساله ایرانی در ویلای شخصی او در بندر انزلی در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۴۰۲، دادستان گیلان، مقامهای پزشکی قانونی و فرمانده انتظامی این استان اعلام کردند که بر اساس دستنوشته بهجامانده از این کارگردان و شواهد موجود، او خودکشی کرده است.
اما اکنون سخنان توران پوراحمد این پرونده جنجالی را مبهمتر کرده و باعث شده است گمانیزنیهای قبلی درباره احتمال «قتل» و دست داشتن نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در مرگ این فیلمساز معترض و منتقد جدیتر مطرح شود.
#کیومرث_پور_احمد پس از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی در پاییز ۱۴۰۱، در اقدامی اعتراضی به کشتار وسیع معترضان، از حضور در نشست خبری جشنواره فیلم فجر آن سال امتناع کرد و سپس در حساب شخصیاش در اینستاگرام نوشت: «جشنواره فیلم فجر دیگر جشن سینمای ایران نیست و جشن دو سه ارگان خاص است. در این چندساله جشنواره برای من هیچ ارزش و اهمیتی نداشت، بهویژه در این سال خونبار و دردناک. با این همه داغی که بر دل داریم، دیگر چه جشنی؟ چه جشنوارهای؟»
ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ با هدف ایجاد رعب و وحشت در قشر فرهنگی، دهها از تن از نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران منتقد و معترض را به قتل رساندهاند که به #قتلهای_زنجیره_ای مشهور است و علیرغم فاش شدن بخشی از ابعاد آن وحتی اعتراف حکومت به انجام آن عقوبتی نیافتند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
احمد میرعلایی در سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۵ سردبیری مجلههای کتاب امروز، فرهنگ و زندگی، آیندگان ادبی و جنگ اصفهان را برعهده داشت
او از سال ۱۳۴۸ در دانشگاههای مختلف در ایران و پاکستان به تدریس پرداخت .
او صبح روز دوم آبان ماه ۱۳۷۴ در تردد از منزل به محل کار، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شد و به قتل رسید.
بسیاری ملاقات او با وی.اس.نایپول در سفرش به ایران را از دلایل خشم نیروهای امنیتی میدانند. نایپول از فرصتی استفاده کرد و برای دیدار با مترجم کتابش «هند تمدن مجروح» به اصفهان رفت. میرعلایی در این نشست و برخاست چند روزه تصویری واقعی و متفاوت با گفتار دولتیان درباره سیاست و وضعیت حقوق بشر به نایپول ارائه داد.
#احمد_میرعلایی متولد ۲۲ فروردین ۱۳۲۱ است و نام او در سری کشته شدگان مشهور به #قتلهای_زنجیره_ای ثبت است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او از سال ۱۳۴۸ در دانشگاههای مختلف در ایران و پاکستان به تدریس پرداخت .
او صبح روز دوم آبان ماه ۱۳۷۴ در تردد از منزل به محل کار، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شد و به قتل رسید.
بسیاری ملاقات او با وی.اس.نایپول در سفرش به ایران را از دلایل خشم نیروهای امنیتی میدانند. نایپول از فرصتی استفاده کرد و برای دیدار با مترجم کتابش «هند تمدن مجروح» به اصفهان رفت. میرعلایی در این نشست و برخاست چند روزه تصویری واقعی و متفاوت با گفتار دولتیان درباره سیاست و وضعیت حقوق بشر به نایپول ارائه داد.
#احمد_میرعلایی متولد ۲۲ فروردین ۱۳۲۱ است و نام او در سری کشته شدگان مشهور به #قتلهای_زنجیره_ای ثبت است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#تصویرروز / دهه هفتاد و حسین طائب در حال ابراز ارادت به خاتمی، #حسین_طائب که در دهه هفتاد بیشتر با نام مستعار «حاج میثم» شناخته میشد، در سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سپاه منطقهٔ ۱۰ تهران و سپاه استانهای قم و خراسان رضوی شروع به فعالیت کرد.
او سپس با برملاشدن #قتلهای_زنجیره_ای و تسویه بسیاری از مدیران و کارمندان امنیتی وزارت اطلاعات به توصیه حسین مظفر وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی به محمد خانمی وارد وزارت اطلاعات شد و ابتدا مدیر کل التقاط وچند ماه بعد جایگزین مصطفی کاظمی و مهمترین منصب وزارت اطلاعات یعنی معاون امنیت را برعهده گرفت.
در جمهوری اسلامی همه با همند، همه هم فاسدند، هیچکدام از دوگانهای جمهوری اسلامی هم واقعی نیستند، اصولگرا واصلاحطلب شعار مضحکی بیش نیست و اصلاحطلبان فاسدترین هستند..
#چپهای_امنیتی #اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او سپس با برملاشدن #قتلهای_زنجیره_ای و تسویه بسیاری از مدیران و کارمندان امنیتی وزارت اطلاعات به توصیه حسین مظفر وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی به محمد خانمی وارد وزارت اطلاعات شد و ابتدا مدیر کل التقاط وچند ماه بعد جایگزین مصطفی کاظمی و مهمترین منصب وزارت اطلاعات یعنی معاون امنیت را برعهده گرفت.
در جمهوری اسلامی همه با همند، همه هم فاسدند، هیچکدام از دوگانهای جمهوری اسلامی هم واقعی نیستند، اصولگرا واصلاحطلب شعار مضحکی بیش نیست و اصلاحطلبان فاسدترین هستند..
#چپهای_امنیتی #اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهرداد عالیخانی(حاج صادق) مدیرکل وزارت اطلاعات و یکی از سه چهره مؤثر،در اجرای #قتلهای_زنجیره_ای ماجرای ربودن و قتل #محمد_مختاری را چنین بازگو می کند:
«حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، مختاری برای خرید بیرون آمده بود و درحال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند.
بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است،کمی آنورتر از سه راه افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، مختاری برای خرید بیرون آمده بود و درحال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند.
بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است،کمی آنورتر از سه راه افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
محسنی اژه ای از بازجوی وزارت اطلاعات تا ریاست قوه قضائیه؛ فردی که دهه ۷۰ کار نظام را تمام شده می دانست متولد روستای اژیه در استان اصفهان است و فامیلش هم «محسنی اژیه» اما به #محسنی_اژه_ای مشهور شده است. هر چند در دهه ۶۰ سمتهای مهمی در وزارت اطلاعات داشت اما…
نام محسنی اژهای در ماجرای #قتلهای_زنجیره_ای هم مطرح شد، آنجا که قربانعلی دری نجفآبادی، در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم گفته بود که او فتوای «ارتداد» و به تعبیری قتل پیروز دوانی را ابلاغ کرده است.
«پرتاب قندان و گاز گرفتن» عیسی سحرخیز، یکی ازمهمترین شهرتهای سخنگوی قوه قضائیه ایران است، تا آنجا که سال ۸۸ و پس از منصوب شدن او به سمت دادستان کل کشور، گردانندگان وبسایت دادستانی کل متن منتشر شده در ویکیپدیا را در وبسایت کپی کردند که این موضوع هم در آن ذکر شده بود.
سال ۸۴ و با پیروزی محمود احمدینژاد، محسنیاژه ای از قوه قضائیه به وزارت اطلاعات بازگشت؛ وزارتخانهای که در دولت محمد خاتمی تغییراتی کرده بود و اژهای قصد داشت آن را به حالت سابق بازگرداند.
اژهای در مقام وزارت اطلاعات و پس از آن در سمت دادستان کل کشور، نقش ویژهای در سرکوب اعتراضها به انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ داشت.
معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی، پایان روابط او با احمدی نژاد و آغاز کینه دو طرف از یکدیگر بود، زمانیکه او و صفار هرندی پس از سپردهشدن اداره هئیت دولت به مشایی، جلسه را به هم ریختند و عزل شدند.
او در دومین دوره پنجساله ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضائیه، معاون اول و به تعبیری همه کار این قوه شد.اینک او با حمله شدید به احمدینژاد و نزدیکانش خبرساز شده است تا آنجا که آنان را دیوانه و«لات» میخواند و خواستار معرفیشان به پزشکی قانونی میشود.
@irbriefing
نزدیکان احمدینژاد نیز در مقابل کوتاه نمیآیند و«سوت بلبلی» معاون اول قوه قضائیه را دلیلی برای این میدانند که او باید در «بیمارستان روانی» بستری شود. حمید بقایی هم در مطلبی تلویحا اعلام کرده که او در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلاتی دارد.
#محسنی_اژه_ای ضمن اینکه اعتماد ویژه رهبر جمهوری اسلامی را جلب کرده، سعی میکرد روابط خود را با برخی از چهرههای اصلاحطلب نیز حفظ کند و از دیدگاه برخی از فعالان سیاسی شخصیت پیچیدهای دارد.
سعید منتظری اخیرا نوشته که او پیش از رفع حصر آیتالله منتظری تقاضای ملاقات کرده اما پدرش به این تقاضا پاسخ رد داده است.
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«پرتاب قندان و گاز گرفتن» عیسی سحرخیز، یکی ازمهمترین شهرتهای سخنگوی قوه قضائیه ایران است، تا آنجا که سال ۸۸ و پس از منصوب شدن او به سمت دادستان کل کشور، گردانندگان وبسایت دادستانی کل متن منتشر شده در ویکیپدیا را در وبسایت کپی کردند که این موضوع هم در آن ذکر شده بود.
سال ۸۴ و با پیروزی محمود احمدینژاد، محسنیاژه ای از قوه قضائیه به وزارت اطلاعات بازگشت؛ وزارتخانهای که در دولت محمد خاتمی تغییراتی کرده بود و اژهای قصد داشت آن را به حالت سابق بازگرداند.
اژهای در مقام وزارت اطلاعات و پس از آن در سمت دادستان کل کشور، نقش ویژهای در سرکوب اعتراضها به انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ داشت.
معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی، پایان روابط او با احمدی نژاد و آغاز کینه دو طرف از یکدیگر بود، زمانیکه او و صفار هرندی پس از سپردهشدن اداره هئیت دولت به مشایی، جلسه را به هم ریختند و عزل شدند.
او در دومین دوره پنجساله ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضائیه، معاون اول و به تعبیری همه کار این قوه شد.اینک او با حمله شدید به احمدینژاد و نزدیکانش خبرساز شده است تا آنجا که آنان را دیوانه و«لات» میخواند و خواستار معرفیشان به پزشکی قانونی میشود.
@irbriefing
نزدیکان احمدینژاد نیز در مقابل کوتاه نمیآیند و«سوت بلبلی» معاون اول قوه قضائیه را دلیلی برای این میدانند که او باید در «بیمارستان روانی» بستری شود. حمید بقایی هم در مطلبی تلویحا اعلام کرده که او در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلاتی دارد.
#محسنی_اژه_ای ضمن اینکه اعتماد ویژه رهبر جمهوری اسلامی را جلب کرده، سعی میکرد روابط خود را با برخی از چهرههای اصلاحطلب نیز حفظ کند و از دیدگاه برخی از فعالان سیاسی شخصیت پیچیدهای دارد.
سعید منتظری اخیرا نوشته که او پیش از رفع حصر آیتالله منتظری تقاضای ملاقات کرده اما پدرش به این تقاضا پاسخ رد داده است.
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing