Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فریادهای جگرسوز مادر #مهسا_امینی و خالهها و عمهاش پشت درب بیمارستان رو یادتونه؟
۲۵ شهریور سالگردش پیش روست.
پس از مهسا این حکومت بیش از ۹۶۰ نفر دیگر را کشت و بیش از سی هزار نفر را بازداشت کرد که ثابت کند مهسا را نکشته.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #علیه_فراموشی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۲۵ شهریور سالگردش پیش روست.
پس از مهسا این حکومت بیش از ۹۶۰ نفر دیگر را کشت و بیش از سی هزار نفر را بازداشت کرد که ثابت کند مهسا را نکشته.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #علیه_فراموشی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا رسایی زندانی سیاسی سی و پنج سالۀ کُرد و پیرو آیین یارسان بود، وی در شهرستان صحنه کرمانشاه و در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران بازداشت شد و در بامداد روز ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ اعدام شد.
#رضا_رسایی بدون مراسم آئین یارسان و بدون حضور خانواده در قبرستانی دورافتاده در مینا آباد به خاک سپردند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#رضا_رسایی بدون مراسم آئین یارسان و بدون حضور خانواده در قبرستانی دورافتاده در مینا آباد به خاک سپردند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد مختاری، متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۸بود.
او دانشجوی مهندسی معدن دانشگاه آزاد شاهرود بود، جوانی پر شور بود که عاشق زندگی فوتبال و موسیقی بود و پیانو مینواخت.
برادرش در دومین روز قتل اوگفت:دردآور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.
وی در خیابان رودکی (پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به گفته شاهدان عینی به ضرب گلولهٔ مستقیم مأموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهٔ کلت کمری به قتل رسید.
ابتدا در اخبار منتشر شده بود که تیر به کتف محمد مختاری اصابت کرده بود اما پدرش در مصاحبه با روزآنلاین گفت:
«تیر به پیشانی محمد خورده و بیرون نیامده بود، یعنی توی سرش گیر کرده بود. دقیقاً به پیشانی همان وسط خورده بود. بعد از شستن پیکر محمد، صورتش را باز کردیم و جای گلوله را بوسیدم.»
پیکر #محمد_مختاری در بهشت زهرا قطعه ۲۴۹ ردیف ۸۳ شماره ۶ به خاک سپرده شد.
محمد مختاری ظهر روز کشته شدنش پیش از آنکه به راهپیمایی برود به شوخی به مادرش گفته بود:«بیایید بنشینیم آخرین ناهار را هم دورهم بخوریم…»
بنا به گفتههای نزدیکان محمد مختاری، او عاشق زندگی و بسیار پرشور هیجان بود. فوتبال و موسیقی را بسیار دوست داشت و پیانو مینواخت. فیلم کوتاهی از پیانو زدن او به جا ماندهاست.
او را تحت فشار مزدوران اطلاعات در بهشت زهرا شماره ۶-ردیف ۸۳-قطعه ۲۴۹ به خاک سپردند.
پدر محمد گفت : «از ما خواستند دیه بگیریم اما نپذیرفتیم» چون «تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او دانشجوی مهندسی معدن دانشگاه آزاد شاهرود بود، جوانی پر شور بود که عاشق زندگی فوتبال و موسیقی بود و پیانو مینواخت.
برادرش در دومین روز قتل اوگفت:دردآور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.
وی در خیابان رودکی (پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به گفته شاهدان عینی به ضرب گلولهٔ مستقیم مأموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهٔ کلت کمری به قتل رسید.
ابتدا در اخبار منتشر شده بود که تیر به کتف محمد مختاری اصابت کرده بود اما پدرش در مصاحبه با روزآنلاین گفت:
«تیر به پیشانی محمد خورده و بیرون نیامده بود، یعنی توی سرش گیر کرده بود. دقیقاً به پیشانی همان وسط خورده بود. بعد از شستن پیکر محمد، صورتش را باز کردیم و جای گلوله را بوسیدم.»
پیکر #محمد_مختاری در بهشت زهرا قطعه ۲۴۹ ردیف ۸۳ شماره ۶ به خاک سپرده شد.
محمد مختاری ظهر روز کشته شدنش پیش از آنکه به راهپیمایی برود به شوخی به مادرش گفته بود:«بیایید بنشینیم آخرین ناهار را هم دورهم بخوریم…»
بنا به گفتههای نزدیکان محمد مختاری، او عاشق زندگی و بسیار پرشور هیجان بود. فوتبال و موسیقی را بسیار دوست داشت و پیانو مینواخت. فیلم کوتاهی از پیانو زدن او به جا ماندهاست.
او را تحت فشار مزدوران اطلاعات در بهشت زهرا شماره ۶-ردیف ۸۳-قطعه ۲۴۹ به خاک سپردند.
پدر محمد گفت : «از ما خواستند دیه بگیریم اما نپذیرفتیم» چون «تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱۹ شهریور زادروز جاویدنام پویا بختیاری گرامی باد
پویا در آبان ۹۸ با شلیک مستقیم تیر ماموران به سرش کشته شد و امروز پدر و مادر او به اتهام دادخواهی خون فرزندشان در زندان جمهوری اسلامی به زنجیر کشیده شدهاند.
پویا پر از شور زندگی بود و آرزوی آزادی ایران را داشت. افزون بر شرکت در تظاهرات، دیگران را هم دعوت میکرد به اعتراضات بپیوندند.
#پویا_بختیاری #ناهید_شیرپیشه #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پویا در آبان ۹۸ با شلیک مستقیم تیر ماموران به سرش کشته شد و امروز پدر و مادر او به اتهام دادخواهی خون فرزندشان در زندان جمهوری اسلامی به زنجیر کشیده شدهاند.
پویا پر از شور زندگی بود و آرزوی آزادی ایران را داشت. افزون بر شرکت در تظاهرات، دیگران را هم دعوت میکرد به اعتراضات بپیوندند.
#پویا_بختیاری #ناهید_شیرپیشه #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پویا بختیاری از جانباختگان #آبان_خونین_۹۸ در ویدئویی که آخرین #سیزده_بدر او بوده که همراه با مادرش #ناهید_شیر_پیشه و دیگر اعضای خانواده مشغول شادی و تفریح است.
#پویا_بختیاری، معترض ۲۷ ساله در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در جریان اعتراضات در مهرشهر کرج بر اثر شلیک مستقیم نیروهای حکومتی و اصابت گلوله جنگی به جمجمه کشته شد.
اعضای خانواده پویا بختیاری بارها به دلیل دادخواهی و اعتراض به مقامهای جمهوری اسلامی، بازداشت و زندانی شدهاند. منوچهر بختیاری، پدر او، با وجود وضعیت نامناسب جسمانی و مادرش ناهید شیرپیشه از مدتها پیش در حبس بهسر میبرند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#پویا_بختیاری، معترض ۲۷ ساله در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در جریان اعتراضات در مهرشهر کرج بر اثر شلیک مستقیم نیروهای حکومتی و اصابت گلوله جنگی به جمجمه کشته شد.
اعضای خانواده پویا بختیاری بارها به دلیل دادخواهی و اعتراض به مقامهای جمهوری اسلامی، بازداشت و زندانی شدهاند. منوچهر بختیاری، پدر او، با وجود وضعیت نامناسب جسمانی و مادرش ناهید شیرپیشه از مدتها پیش در حبس بهسر میبرند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«در حال شعار دادن بودم که ناگهان دیدم سیل جمعیت مردم دارند به سمت پایین بلوار، جایی که من ایستاده بودم میآیند و فریاد میزنند میکُشم، میکُشم، آن که برادرم کشت. جسد پویا را روی دست گرفته بودند.
صورت خونی پویا در حالی که بدنش روی دست مردم حمل میشود، آخرین تصویری است که من از او در ذهن دارم. فوراً او را به بیمارستان قائم کرج رساندیم که دیدیم دیر شده و او در همان لحظه شلیک گلوله جان داده است...»
این بخشی از مصاحبه #ناهید_شیرپیشه ، مادر #پویا_بختیاری است.
امروز ۱۹ شهریور، زادروز پویا است، جوان ۲۸ سالهای که در نخستین روز اعتراضات مردمی آبان ۱۳۹۸ جان خود را با شلیک گلوله از سوی مأموران گارد ویژه از دست داد.
او ۳۲ ساله شد.
ناهید شیرپیشه که به «جرم» دادخواهی خون فرزندش در زندان است، پیشتر در گفتوگویی از نحوه مرگ پسرش و روز حادثه به ایرانوایر گفته بود: «من یک معلم هستم و معمولاً هر روز با وسیله شخصی خودم حدود ساعت یک بعدازظهر از سر کار به منزل میرسم. روز ۲۵ آبان به خاطر این که تازه بنزین سهمیهبندی و اعتراض مردم شروع شده بود، ساعت پنج بعدازظهر که به خانه رسید، خیلی خوشحال بود و گفت بیرون شلوغ است. رفتیم بیرون. دستم را دور دست پسرم حلقه کردم و با هم به خیابان و در میان مردم رفتیم تا رسالت خودمان را انجام دهیم.
در حال شعار دادن بودیم که شلیک گاز اشکآور و تیر هوایی باعث شد دست من و پسرم از هم جدا شود. من هیچ ترسی به دل خودم راه ندادم چون مطمئن بودیم راهی که در پی گرفتهایم، راه درستی است. در حال شعار دادن بودم که ناگهان دیدم سیل جمعیت مردم دارند به سمت پایین بلوار، جایی که من ایستاده بودم میآیند و فریاد میزنند: «میکشم، میکشم، آن که برادرم کشت.
جسد پویا را روی دست گرفته بودند. صورت خونی پویا در حالی که بدنش روی دست مردم حمل میشود، آخرین تصویری است که من از او در ذهن دارم. فوراً او را به بیمارستان قائم کرج رساندیم که دیدیم دیر شده و او در همان لحظه شلیک گلوله جان داده است.
وقتی پزشکان گفتند پویا تمام کرده است، با صدای بلند در بیمارستان شعار دادم. فاجعه بسیار بزرگ بود.شلیک گلوله به صورت مستقیم به مغز پویا انجام شده بود.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
صورت خونی پویا در حالی که بدنش روی دست مردم حمل میشود، آخرین تصویری است که من از او در ذهن دارم. فوراً او را به بیمارستان قائم کرج رساندیم که دیدیم دیر شده و او در همان لحظه شلیک گلوله جان داده است...»
این بخشی از مصاحبه #ناهید_شیرپیشه ، مادر #پویا_بختیاری است.
امروز ۱۹ شهریور، زادروز پویا است، جوان ۲۸ سالهای که در نخستین روز اعتراضات مردمی آبان ۱۳۹۸ جان خود را با شلیک گلوله از سوی مأموران گارد ویژه از دست داد.
او ۳۲ ساله شد.
ناهید شیرپیشه که به «جرم» دادخواهی خون فرزندش در زندان است، پیشتر در گفتوگویی از نحوه مرگ پسرش و روز حادثه به ایرانوایر گفته بود: «من یک معلم هستم و معمولاً هر روز با وسیله شخصی خودم حدود ساعت یک بعدازظهر از سر کار به منزل میرسم. روز ۲۵ آبان به خاطر این که تازه بنزین سهمیهبندی و اعتراض مردم شروع شده بود، ساعت پنج بعدازظهر که به خانه رسید، خیلی خوشحال بود و گفت بیرون شلوغ است. رفتیم بیرون. دستم را دور دست پسرم حلقه کردم و با هم به خیابان و در میان مردم رفتیم تا رسالت خودمان را انجام دهیم.
در حال شعار دادن بودیم که شلیک گاز اشکآور و تیر هوایی باعث شد دست من و پسرم از هم جدا شود. من هیچ ترسی به دل خودم راه ندادم چون مطمئن بودیم راهی که در پی گرفتهایم، راه درستی است. در حال شعار دادن بودم که ناگهان دیدم سیل جمعیت مردم دارند به سمت پایین بلوار، جایی که من ایستاده بودم میآیند و فریاد میزنند: «میکشم، میکشم، آن که برادرم کشت.
جسد پویا را روی دست گرفته بودند. صورت خونی پویا در حالی که بدنش روی دست مردم حمل میشود، آخرین تصویری است که من از او در ذهن دارم. فوراً او را به بیمارستان قائم کرج رساندیم که دیدیم دیر شده و او در همان لحظه شلیک گلوله جان داده است.
وقتی پزشکان گفتند پویا تمام کرده است، با صدای بلند در بیمارستان شعار دادم. فاجعه بسیار بزرگ بود.شلیک گلوله به صورت مستقیم به مغز پویا انجام شده بود.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
حسین کریمی علویجه، ۵۴ ساله، کارگر و ساکن اصفهان بود. او دو فرزند داشت که برای تأمین نیازهای زندگی به کارگری مشغول بودند. در طی اعتراضات سراسری به دلیل افزایش قیمت بنزین در #آبان_خونین_۹۸ ، نیروهای سرکوب اعتراضات از گلولههای جنگی استفاده کردند.
در دومین روز از اعتراضات در اصفهان، #حسین_کریمی_علویجه در مقابل منزل خود توسط گلوله نیروهای حکومتی زخمی شد و جان خود را از دست داد.
پسر ۱۸ساله او نیز در حین تلاش برای کمک به پدرش، با شلیک گلوله توسط نیروهای سرکوب گر از ناحیه کتف و ریه زخمی شد.
پیکر حسین با حضور گسترده نیروهای امنیتی در گلزار علویجه ملک شهر به خاک سپرده شد و خانوادهاش را تهدید کردند که هیچگونه اطلاعرسانی در رابطه با نحوه شهادت حسین انجام ندهند.
او متولد ۲۰ شهریور ۱۳۴۸بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در دومین روز از اعتراضات در اصفهان، #حسین_کریمی_علویجه در مقابل منزل خود توسط گلوله نیروهای حکومتی زخمی شد و جان خود را از دست داد.
پسر ۱۸ساله او نیز در حین تلاش برای کمک به پدرش، با شلیک گلوله توسط نیروهای سرکوب گر از ناحیه کتف و ریه زخمی شد.
پیکر حسین با حضور گسترده نیروهای امنیتی در گلزار علویجه ملک شهر به خاک سپرده شد و خانوادهاش را تهدید کردند که هیچگونه اطلاعرسانی در رابطه با نحوه شهادت حسین انجام ندهند.
او متولد ۲۰ شهریور ۱۳۴۸بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
آیلار حقی ، بیست وسه ساله، متولد بیست شهریور سال هفتاد و هشت اهل ملکان تبریز، آذربایجان شرقی است.
او دانشجوی سال چهارم رشتهی پزشکی، بود که در تاریخ بیست و پنجم آبان ماه ۱۴۰۱ به مردم تبریز پیوست و ازفاصلهی نزدیک باگلولهی ساچمه به پشت سرش موردهدف قرار گرفت.
نزدیکان آیلار معتقدند که او به دلیل شرکت در اعتراضها، توسط ماموران شناسایی شده بود.
منبع نزدیک به خانواده میگوید که یک روز پیش از کشته شدن آیلار، ماموران برای دستگیری او و دیگر دانشجویان معترض به دانشگاه محل تحصیل او مراجعه کردند، اما موفق نشدند آیلار را دستگیر کنند.
او روز بعد در ۲۵ آبان ماه، بار دیگر برای شرکت در اعتراضها از خانه خارج شد. اما چنانکه منبع مطلع میگوید، پس از تمام شدن تظاهرات، آیلار فهمید که ماموران او را تعقیب کردهاند. این دقایق، لحظاتی وحشتانگیز و دشوار برای آیلار بودند.
منبع مطلع میگوید: «برای چند دقیقه درحالی که میدویید و نفس نفس میزد به چند تا از دوستاش زنگ زد و گفت مامورها دنبالش هستند. ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه هم توی اینستاگرامش نوشت که مامورها دنبالش و کمک خواست. نوشت که مامورها دارن همه رو میکشن. بعد دیگه خبری ازش نشد.»
خانواده حقی که به شدت نگران بودند به کلانتری رفتند و سراغ دخترشان را گرفتند. در کلانتری گوشی موبایل و کفش آیلار را به خانوادهاش نشان دادند و آنها را به بیمارستان شهدای تبریز فرستادند.
منبع نزدیک به خانواده معتقد است که مامورها ابتدا او را به شدت کتک زدهاند و سپس از فاصله نزدیک به او شلیک کردهاند. آنها پیکر آیلار را در گودال یک ساختمان نیمهکار رها کردند:
روی بدن آیلار آثار ضرب و جرح زیادی بوده. پشت سرش بخیه داشته.
موقعی که خانواده پیکر #آیلار_حقی رو دیدن، موهاش خیس بود. احتمالا خونها رو از روی موهاش شستن. مادر آیلار جلوی بیمارستان شهدای تبریز فریاد میزد که شما آیلار رو کشتین. ماموری بیسیم به دست میاد طرفش و میگه خودت رو هم میبریم.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او دانشجوی سال چهارم رشتهی پزشکی، بود که در تاریخ بیست و پنجم آبان ماه ۱۴۰۱ به مردم تبریز پیوست و ازفاصلهی نزدیک باگلولهی ساچمه به پشت سرش موردهدف قرار گرفت.
نزدیکان آیلار معتقدند که او به دلیل شرکت در اعتراضها، توسط ماموران شناسایی شده بود.
منبع نزدیک به خانواده میگوید که یک روز پیش از کشته شدن آیلار، ماموران برای دستگیری او و دیگر دانشجویان معترض به دانشگاه محل تحصیل او مراجعه کردند، اما موفق نشدند آیلار را دستگیر کنند.
او روز بعد در ۲۵ آبان ماه، بار دیگر برای شرکت در اعتراضها از خانه خارج شد. اما چنانکه منبع مطلع میگوید، پس از تمام شدن تظاهرات، آیلار فهمید که ماموران او را تعقیب کردهاند. این دقایق، لحظاتی وحشتانگیز و دشوار برای آیلار بودند.
منبع مطلع میگوید: «برای چند دقیقه درحالی که میدویید و نفس نفس میزد به چند تا از دوستاش زنگ زد و گفت مامورها دنبالش هستند. ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه هم توی اینستاگرامش نوشت که مامورها دنبالش و کمک خواست. نوشت که مامورها دارن همه رو میکشن. بعد دیگه خبری ازش نشد.»
خانواده حقی که به شدت نگران بودند به کلانتری رفتند و سراغ دخترشان را گرفتند. در کلانتری گوشی موبایل و کفش آیلار را به خانوادهاش نشان دادند و آنها را به بیمارستان شهدای تبریز فرستادند.
منبع نزدیک به خانواده معتقد است که مامورها ابتدا او را به شدت کتک زدهاند و سپس از فاصله نزدیک به او شلیک کردهاند. آنها پیکر آیلار را در گودال یک ساختمان نیمهکار رها کردند:
روی بدن آیلار آثار ضرب و جرح زیادی بوده. پشت سرش بخیه داشته.
موقعی که خانواده پیکر #آیلار_حقی رو دیدن، موهاش خیس بود. احتمالا خونها رو از روی موهاش شستن. مادر آیلار جلوی بیمارستان شهدای تبریز فریاد میزد که شما آیلار رو کشتین. ماموری بیسیم به دست میاد طرفش و میگه خودت رو هم میبریم.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
برای خونخواهی از حدیث و سارینا رفت و هرگز بازنگشت! امروز اولین سالگرد #دریا_نظم_ده است ، ۱۲ آبان سال گذشته دریا به خیابان رفت تا در #چهلم_حدیث_نجفی و #سارینا_اسماعیل_زاده شرکت کند؛ اما دیگر هیچوقت به خانه بازنگشت. پس از قتل او، یک ماه طول کشید تا پیکرش را…
دریا نظمده، دختر ۲۷ ساله اهل کرج، با شور و شوق زندگی و آرزوهای بزرگ برای آینده که در کنار مردمش ایستاد.
او در تاریخ ۱۲ آبانماه ۱۴۰۱ به قصد شرکت در مراسم #چهلم_حديث_نجفی از خانه خارج شد، اما دیگر هرگز بازنگشت.
در مسیر بازگشت، دریا و دوستانش با نیروهای سپاه مواجه شدند. پس از درگیری و تیراندازی، دریا در مواجهه با ماموران اسیر شد.
او مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به زور سوار ماشین شد و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
خانوادهاش، در روزهای پس از ناپدید شدن، به تمام کلانتریها، زندانها و بیمارستانها سر زدند، اما هیچ خبری از او نیافتند.
در نهایت، پس از دو هفته جستجو، پدر و عموی دریا جسد او را در سردخانه بهشت سکینه شناسایی کردند.
آثار ضرب و شتم و کبودی بر پیکر او به حدی بود که تنها از طریق خالی که بر دستش داشت، قابل شناسایی شد. با وجود این نشانهها، ماموران حکومتی برای تحویل دادن پیکر او، علت مرگ را تصادف اعلام کردند و خانوادهاش را تهدید به سکوت کردند.
پیکر #دریا_نظم_ده در بهشت سکینه، در روستایی در کوهسار کرج به خاک سپرده شد. اما او با مرگش هم زنده ماند، چرا که جمعیت بزرگی در مراسم سوم و هفتم او شرکت کردند و یاد او را زنده نگه داشتند. دریا باور داشت که حکومت از خشم و اراده جوانانی مانند او میترسد، اما دریای خون این جوانان سرانجام دیکتاتوری را خواهد برد و آزادی را به ارمغان خواهد آورد.
او متولد ۲۰ شهریور ۱۳۷۳ است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در تاریخ ۱۲ آبانماه ۱۴۰۱ به قصد شرکت در مراسم #چهلم_حديث_نجفی از خانه خارج شد، اما دیگر هرگز بازنگشت.
در مسیر بازگشت، دریا و دوستانش با نیروهای سپاه مواجه شدند. پس از درگیری و تیراندازی، دریا در مواجهه با ماموران اسیر شد.
او مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به زور سوار ماشین شد و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
خانوادهاش، در روزهای پس از ناپدید شدن، به تمام کلانتریها، زندانها و بیمارستانها سر زدند، اما هیچ خبری از او نیافتند.
در نهایت، پس از دو هفته جستجو، پدر و عموی دریا جسد او را در سردخانه بهشت سکینه شناسایی کردند.
آثار ضرب و شتم و کبودی بر پیکر او به حدی بود که تنها از طریق خالی که بر دستش داشت، قابل شناسایی شد. با وجود این نشانهها، ماموران حکومتی برای تحویل دادن پیکر او، علت مرگ را تصادف اعلام کردند و خانوادهاش را تهدید به سکوت کردند.
پیکر #دریا_نظم_ده در بهشت سکینه، در روستایی در کوهسار کرج به خاک سپرده شد. اما او با مرگش هم زنده ماند، چرا که جمعیت بزرگی در مراسم سوم و هفتم او شرکت کردند و یاد او را زنده نگه داشتند. دریا باور داشت که حکومت از خشم و اراده جوانانی مانند او میترسد، اما دریای خون این جوانان سرانجام دیکتاتوری را خواهد برد و آزادی را به ارمغان خواهد آورد.
او متولد ۲۰ شهریور ۱۳۷۳ است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
تولد معلمی که به جرم بهایی بودن به مرگ با چوبه دار محکوم شد ...
۲۰ شهریور زادروز #مونا_محمود_نژاد یکی از صدها شهروند ایرانی که در #دهه_شصت به جرم بهایی بودن اعدام شدند.
۱۷ ساله بود و تنها جرم او تدریس در کلاس کودکان بهایی بود.
او به همراه ۱۰ زن بهایی دیگر در خرداد ۱۳۶۲ توسط خلخالی اعدام شد.
#علیه_فراموشی #بهاییان_ایران #بهاییان_تهران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۲۰ شهریور زادروز #مونا_محمود_نژاد یکی از صدها شهروند ایرانی که در #دهه_شصت به جرم بهایی بودن اعدام شدند.
۱۷ ساله بود و تنها جرم او تدریس در کلاس کودکان بهایی بود.
او به همراه ۱۰ زن بهایی دیگر در خرداد ۱۳۶۲ توسط خلخالی اعدام شد.
#علیه_فراموشی #بهاییان_ایران #بهاییان_تهران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing