تولدت مبارک حسین؛ تو هم پدر و همسر کسی بودی، ولی سکوت نکردی!
۳۰ بهمن سالروز تولد یکی از گمنامان جاوید نام #انقلاب۱۴۰۱ هست.
#حسین_شیرازی_پور ، سی و هشت سال داشت که جمهوری اسلامی همسر و فرزندش را برای همیشه چشم به راه بازگشتش کرد.
او روز ۲۸ آبان ۱۴۰۱ وقتی در مراسم خاکسپاری #سجاد_قائمی شرکت کرد، با گلوله نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران به قتل رسید!
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
۳۰ بهمن سالروز تولد یکی از گمنامان جاوید نام #انقلاب۱۴۰۱ هست.
#حسین_شیرازی_پور ، سی و هشت سال داشت که جمهوری اسلامی همسر و فرزندش را برای همیشه چشم به راه بازگشتش کرد.
او روز ۲۸ آبان ۱۴۰۱ وقتی در مراسم خاکسپاری #سجاد_قائمی شرکت کرد، با گلوله نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران به قتل رسید!
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یکی از گمنامان جاوید نام #انقلاب۱۴۰۱ ، #حسین_شیرازی_پور ، است، سی و هشت سال داشت که جمهوری اسلامی همسر و فرزندش را برای همیشه چشم به راه بازگشتش کرد.
او روز ۲۸ آبان ۱۴۰۱ وقتی در مراسم خاکسپاری #سجاد_قائمی شرکت کرد، با گلوله نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران به قتل رسید!
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دو سال پیش #در_چنین_روزی جنگیدند و در خیابان خون پاکشان معنای شرافت و آزادگی شد؛ جانباختگان جاویدنام ۲۸ آبان ۱۴۰۱ :
#عمران_ابرکار راسك
#حسین_شیرازی_پور شیراز
#حبیب_الله_فتحی دیواندره
#فواد_سالاری دیواندره
#ابراهیم_صدری دیواندره
#جمشید_فتحی دیواندره
#حسین_عبدپناه سنندج
#عزیز_مرادی دیواندره
#پیمان_جلیلیان کرمانشاه
#آرمان_عمادی مرودشتپ
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#عمران_ابرکار راسك
#حسین_شیرازی_پور شیراز
#حبیب_الله_فتحی دیواندره
#فواد_سالاری دیواندره
#ابراهیم_صدری دیواندره
#جمشید_فتحی دیواندره
#حسین_عبدپناه سنندج
#عزیز_مرادی دیواندره
#پیمان_جلیلیان کرمانشاه
#آرمان_عمادی مرودشتپ
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
یکی از گمنامان جاوید نام #انقلاب۱۴۰۱ ، #حسین_شیرازی_پور ، است، سی و هشت سال داشت که جمهوری اسلامی همسر و پسر هست سالهاس را برای همیشه چشم به راه بازگشتش کرد.
او روز ۲۸ آبان ۱۴۰۱ وقتی در مراسم خاکسپاری #سجاد_قائمی شرکت کرد، با گلوله نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران به قتل رسید.
همسر حسین به ایران بریفینگ گفته است: «نزدیک غروب بود کسی از آگاهی به من زنگ زد که بیایید حسین اینجا بازداشت شده است بعد تاکید کرد با یک مرد بیاییم، با برادرم رفتیم آگاهی شیراز،آنجا بعد از اینکه همه کیف و موبایلهایمان را گشتند گفتند از اینجا منتقلش کردیم به شهرداری، بروید آنجا ،تعجب کردیم که چرا شهرداری، رفتیم شهرداری و گفتیم از آگاهی آمدیم ،راهمان ندادند از همان نگهبانی تلفنی فردی با ما صحبت کرد که باید ۳۰ میلیون جریمه بدهید، این مقدار پول همراهمان نبود با سرعت آمدیم خانه و از همسایهها قرض گرفتیم و به سرعت برگشتیم که به خیال خودمان حسین شب بازداشتگاه نماند به شهرداری رفتیم و آنجا فردی به اسم رسولی آمد پول را گرفت و به برادرم گفت تنها به این آدرس برو، آدرس سردخانه گوشت فروشی بود به اسم کوثر ولایت دلم طاقت نیاورد فهمیدم خبر بدی شده ولی در راه مدام به خودم دلداری می دادم، به آنجا که رسیدیم دیدم همه بر سرو سینه میزنند فهمیدم که حسین را کشتهاند، برادرم داخل رفت و حسین را دیده بود یک تیر به گردنش و یک تیر به سرش خورده بود که برادرم گفت سرش شکافته شده بوده همان شب تحویلمان ندادند و گفتند فردا به آرامستان دارالرحمه شیراز بیائید حتی نگذاشتند فردایش پیکر حسین را ببینیم ،خودشان آوردند و خودشان دفن کردند،چند مامور ایستاده بودند و نمی گذاشتند اصلا جلو برویم و حسینم را دفن کردند»
حسین مغازه تنظیم موتور برق داشت و از آغاز اعتراضات در تمامی تجمعات شیراز شرکت میکرد،همسرش میگفت هر شب که به خانه می آمد چشمانش از اشک آورهایی که زده بودند سرخ بود ،یک شب به او گفتم دیگر نرو گفت اگر نروم عذاب وجدان میگیرم باید برویم…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او روز ۲۸ آبان ۱۴۰۱ وقتی در مراسم خاکسپاری #سجاد_قائمی شرکت کرد، با گلوله نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران به قتل رسید.
همسر حسین به ایران بریفینگ گفته است: «نزدیک غروب بود کسی از آگاهی به من زنگ زد که بیایید حسین اینجا بازداشت شده است بعد تاکید کرد با یک مرد بیاییم، با برادرم رفتیم آگاهی شیراز،آنجا بعد از اینکه همه کیف و موبایلهایمان را گشتند گفتند از اینجا منتقلش کردیم به شهرداری، بروید آنجا ،تعجب کردیم که چرا شهرداری، رفتیم شهرداری و گفتیم از آگاهی آمدیم ،راهمان ندادند از همان نگهبانی تلفنی فردی با ما صحبت کرد که باید ۳۰ میلیون جریمه بدهید، این مقدار پول همراهمان نبود با سرعت آمدیم خانه و از همسایهها قرض گرفتیم و به سرعت برگشتیم که به خیال خودمان حسین شب بازداشتگاه نماند به شهرداری رفتیم و آنجا فردی به اسم رسولی آمد پول را گرفت و به برادرم گفت تنها به این آدرس برو، آدرس سردخانه گوشت فروشی بود به اسم کوثر ولایت دلم طاقت نیاورد فهمیدم خبر بدی شده ولی در راه مدام به خودم دلداری می دادم، به آنجا که رسیدیم دیدم همه بر سرو سینه میزنند فهمیدم که حسین را کشتهاند، برادرم داخل رفت و حسین را دیده بود یک تیر به گردنش و یک تیر به سرش خورده بود که برادرم گفت سرش شکافته شده بوده همان شب تحویلمان ندادند و گفتند فردا به آرامستان دارالرحمه شیراز بیائید حتی نگذاشتند فردایش پیکر حسین را ببینیم ،خودشان آوردند و خودشان دفن کردند،چند مامور ایستاده بودند و نمی گذاشتند اصلا جلو برویم و حسینم را دفن کردند»
حسین مغازه تنظیم موتور برق داشت و از آغاز اعتراضات در تمامی تجمعات شیراز شرکت میکرد،همسرش میگفت هر شب که به خانه می آمد چشمانش از اشک آورهایی که زده بودند سرخ بود ،یک شب به او گفتم دیگر نرو گفت اگر نروم عذاب وجدان میگیرم باید برویم…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing