زادروز جوان نوازندهای که برای آزادی به خیابان رفت اما سهمش گلوله شد؛
۲۰ شهریور زادروز #مسعود_هاشم_زاده از جان باختگان #اعتراضات۸۸ است.
۲۷ سال داشت و اهل هنر بود، ۹ سال سابقه نوازندگی ساز سنتور را داشت. او در اعتراضات ۱۳۸۸ و در روز ۳۰ خرداد به ضرب گلولهی پاسداران جمهوری اسلامی به قتل رسید.
یادش گرامی
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۲۰ شهریور زادروز #مسعود_هاشم_زاده از جان باختگان #اعتراضات۸۸ است.
۲۷ سال داشت و اهل هنر بود، ۹ سال سابقه نوازندگی ساز سنتور را داشت. او در اعتراضات ۱۳۸۸ و در روز ۳۰ خرداد به ضرب گلولهی پاسداران جمهوری اسلامی به قتل رسید.
یادش گرامی
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تولد یک کارگر جوان دیگر که توسط جمهوری اسلامی کشته شد!
۲۰ شهریور زادروز #پارسا_شفیعی از قربانیان #انقلاب_زن_زندگی_آزادی است.
هنوز ۱۸ سالش نشده بود که کار میکرد. هنرمندی بود که دیوارهای شهر را راوی افکار خودش میکرد.
پارسا آزادی را در اراده خود باور داشت و آزادانه عمل میکرد؛ او در جریان انقلاب زن زندگی آزادی بازداشت شد. چندی بعد از آزادی، بر اثر خوراندن داروهای دوره بازداشت، جان عزیزش را گرفتند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۲۰ شهریور زادروز #پارسا_شفیعی از قربانیان #انقلاب_زن_زندگی_آزادی است.
هنوز ۱۸ سالش نشده بود که کار میکرد. هنرمندی بود که دیوارهای شهر را راوی افکار خودش میکرد.
پارسا آزادی را در اراده خود باور داشت و آزادانه عمل میکرد؛ او در جریان انقلاب زن زندگی آزادی بازداشت شد. چندی بعد از آزادی، بر اثر خوراندن داروهای دوره بازداشت، جان عزیزش را گرفتند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
نیما شفقدوست در ۲۱ شهریور ۱۳۸۴ در ارومیه به دنیا آمد. او تا مقطع ششم ابتدایی تحصیل کرد و سپس در یک غذاخوری در شهرک اسلامآباد ارومیه مشغول به کار شد.
#نیما_شفق_دوست از آغاز اعتراضات ۱۴۰۱ در خیابان حضور داشت، خانوادهاش نگران سلامت و جان وی بودند اما او هر شب به بهانهای خانه را ترک میگفت و به #خیابان و اعتراضات میپیوست.
شب ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، خانواده نیما از اوخواسته بودند تا در خانه بماند اما او با دوستانش قرار تجمع در مقابل فرمانداری را گذاشته بودند، نیمای ۱۷ ساله، هنگام اعتراضات مردمی در ارومیه، توسط نیروهای امنیتی مورد اصابت دو گلوله به پاهایش قرار گرفت.
خانواده او، به دلیل نگرانی از بازداشت، از بردن او به بیمارستان صرفنظر کردند و نیما را به طور خصوصی درمان کردند. با این حال، پس از ۱۲ روز، در تاریخ ۱۲ مهر، نیما به دلیل شدت جراحات و عفونت شدید در بیمارستان جان باخت.
پس از جاودانگی نیما، نهادهای امنیتی علت مرگ او را حمله سگ اعلام کردند و خانوادهاش را تحت فشار قرار دادند تا این روایت را تأیید کنند. اما مادر نیما، پروین شفقدوست، پس از مدتی سکوت خود را شکست و اعلام کرد که پسرش در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی جان خود را از دست داده است.
مراسم خاکسپاری نیما تحت نظارت شدید امنیتی برگزار شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#نیما_شفق_دوست از آغاز اعتراضات ۱۴۰۱ در خیابان حضور داشت، خانوادهاش نگران سلامت و جان وی بودند اما او هر شب به بهانهای خانه را ترک میگفت و به #خیابان و اعتراضات میپیوست.
شب ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، خانواده نیما از اوخواسته بودند تا در خانه بماند اما او با دوستانش قرار تجمع در مقابل فرمانداری را گذاشته بودند، نیمای ۱۷ ساله، هنگام اعتراضات مردمی در ارومیه، توسط نیروهای امنیتی مورد اصابت دو گلوله به پاهایش قرار گرفت.
خانواده او، به دلیل نگرانی از بازداشت، از بردن او به بیمارستان صرفنظر کردند و نیما را به طور خصوصی درمان کردند. با این حال، پس از ۱۲ روز، در تاریخ ۱۲ مهر، نیما به دلیل شدت جراحات و عفونت شدید در بیمارستان جان باخت.
پس از جاودانگی نیما، نهادهای امنیتی علت مرگ او را حمله سگ اعلام کردند و خانوادهاش را تحت فشار قرار دادند تا این روایت را تأیید کنند. اما مادر نیما، پروین شفقدوست، پس از مدتی سکوت خود را شکست و اعلام کرد که پسرش در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی جان خود را از دست داده است.
مراسم خاکسپاری نیما تحت نظارت شدید امنیتی برگزار شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«فرزانه برزهکار»، مادر «عرفان رضایی»، از کشتهشدگان خیزش انقلابی در سال ۱۴۰۱ در آمل با انتشار استوری در اینستاگرام خود خطاب به کسی که به فرزندش شلیک کرده نوشته: تو چطور تونستی ماشه را بکشی؟ پسرم که افتاده بود چطور تونستی برای بار دوم شلیک کنی؟
#علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبِ قبل از اعدام به برادرش زنگ میزند و میگوید: «چیزی که گفتن فردا میخوان انتقال بدن تهران، زندان مقصدش هم معلوم نیست. اینجوری که گفتن ایشالا که درست میشه»
اما دروغ گفته بودند. نقشهیِ قتلِ او را کشیده بودند و اجرایش هم کردند.
۴سالِ پیش در چنین روزی #نوید_افکاری را به قتل رساندند...
#اعدام_نوید_افکاری #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اما دروغ گفته بودند. نقشهیِ قتلِ او را کشیده بودند و اجرایش هم کردند.
۴سالِ پیش در چنین روزی #نوید_افکاری را به قتل رساندند...
#اعدام_نوید_افکاری #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
امروز زادروز شاهین ناصری، زندانی کشتهشده در زندان تهران بزرگ و شاهد شکنجه نوید افکاری است. او در سالروز اعدام نوید در شهریور ماه ۱۴۰۰ در حالی که میخواست دوباره در این مورد دست به افشاگری بزند، به سلول انفرادی در تهران بزرگ منتقل شده و در آنجا به طرز مشکوکی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبِ قبل از اعدام به برادرش زنگ میزند و میگوید: «چیزی که گفتن فردا میخوان منو انتقال بدن تهران، زندان مقصدش هم معلوم نیست. اینجوری که گفتن ایشالا که درست میشه»
اما دروغ گفته بودند،نقشهیِ قتلِ او را کشیده بودند و اجرایش هم کردند.
۴سالِ پیش در چنین روزی #نوید_افکاری را به قتل رساندند...
…نوید جونش رو داد تا فساد قوه قضاییه جمهوریاسلامی رو روشنتر از قبل کنه...
#نوید_افکاری خود در این فایل صوتی به صراحت از عدم بهرهمندی از حقِ دفاع گلایه میکند و از دادگاه میخواهد اجازه دهد از حق قانونی خود در جایگاه متهم استفاده کرده و از خود دفاع کند.
حق دفاع از جمله مصادیق حق برابری در مقابل قانون و دسترسی به عدالت است که نوید افکاری در جریان رسیدگی به پرونده خود به طور کامل از آن محروم بود.
دادگاه همچنین به طور عامدانه از دسترسی او به وکیل مدافع و وکیل انتخابی خودداری کرده بود.
عدم رعایت حقوق متهم، ضرب و شتم و شکنجه وی توسط ضابطان قضایی، جلوگیری از دسترسی به وکیل مدافع، محاکمه بی ضابطه و غیر قانونی، بی اعتنایی محض به قانون و همچنین عدم رعایت تشریفات و اصول قانونی مربوط به دادرسی از مصادیق نقض حق دفاع هستند که در روند رسیدگی به پرونده نوید افکاری به وضوح دیده میشدند.
قوه قضائیه و ضابطانش همچون نیروی انتظامی آنچنان رسوا عمل کردند که حتی صدای یک بازداشتی متهم به جرائم مالی را هم درآورد ؛ شاهین ناصری شاهد شکنجههای نوید بود.
او در سالروز اعدام نوید در شهریور ماه ۱۴۰۰ در حالی که میخواست دوباره در این مورد دست به افشاگری بزند، به سلول انفرادی در تهران منتقل شده و در آنجا به طرز مشکوکی جان خود را از دست داد.
شاهین ناصری هم شفاها وهم بصورت کتبی اعلام کرده است ؛ شاهد شکنجه های قرون وسطایی نوید افکاری بوده است.
#شاهین_ناصری گفته است:بازپرس او را تهدید کرده که بخاطر شهادت وافشاگریهایش «ذوب میشی»
وکیل شاهین «بابک پاک نیا» بود و درباره وی نیز همچون #نوید_افکاری تا مدتها هیچ اطلاع رسانی صورت نگرفت و این خود سئوال بزرگی است.
مشخص نشد که این چه دفاعی از جان یک انسان بود که یک خبر حتی یه عکس از شاهین تا بعد از مرگش وجود نداشت.
طبق شهادت شاهین او در اداره آگاهی شیراز، ضجههای نوید افکاری را شنیده و صحنه ضربوشتم وی به دست دو گماشتگان لباس شخصی را به چشم خود دیده بود که شکنجه میکردند ومیخندیدن!
ای کاش در این روزها بجای مسائل بینتیجه فریاد مظلومیت و شجاعت نویدها باشیم…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اما دروغ گفته بودند،نقشهیِ قتلِ او را کشیده بودند و اجرایش هم کردند.
۴سالِ پیش در چنین روزی #نوید_افکاری را به قتل رساندند...
…نوید جونش رو داد تا فساد قوه قضاییه جمهوریاسلامی رو روشنتر از قبل کنه...
#نوید_افکاری خود در این فایل صوتی به صراحت از عدم بهرهمندی از حقِ دفاع گلایه میکند و از دادگاه میخواهد اجازه دهد از حق قانونی خود در جایگاه متهم استفاده کرده و از خود دفاع کند.
حق دفاع از جمله مصادیق حق برابری در مقابل قانون و دسترسی به عدالت است که نوید افکاری در جریان رسیدگی به پرونده خود به طور کامل از آن محروم بود.
دادگاه همچنین به طور عامدانه از دسترسی او به وکیل مدافع و وکیل انتخابی خودداری کرده بود.
عدم رعایت حقوق متهم، ضرب و شتم و شکنجه وی توسط ضابطان قضایی، جلوگیری از دسترسی به وکیل مدافع، محاکمه بی ضابطه و غیر قانونی، بی اعتنایی محض به قانون و همچنین عدم رعایت تشریفات و اصول قانونی مربوط به دادرسی از مصادیق نقض حق دفاع هستند که در روند رسیدگی به پرونده نوید افکاری به وضوح دیده میشدند.
قوه قضائیه و ضابطانش همچون نیروی انتظامی آنچنان رسوا عمل کردند که حتی صدای یک بازداشتی متهم به جرائم مالی را هم درآورد ؛ شاهین ناصری شاهد شکنجههای نوید بود.
او در سالروز اعدام نوید در شهریور ماه ۱۴۰۰ در حالی که میخواست دوباره در این مورد دست به افشاگری بزند، به سلول انفرادی در تهران منتقل شده و در آنجا به طرز مشکوکی جان خود را از دست داد.
شاهین ناصری هم شفاها وهم بصورت کتبی اعلام کرده است ؛ شاهد شکنجه های قرون وسطایی نوید افکاری بوده است.
#شاهین_ناصری گفته است:بازپرس او را تهدید کرده که بخاطر شهادت وافشاگریهایش «ذوب میشی»
وکیل شاهین «بابک پاک نیا» بود و درباره وی نیز همچون #نوید_افکاری تا مدتها هیچ اطلاع رسانی صورت نگرفت و این خود سئوال بزرگی است.
مشخص نشد که این چه دفاعی از جان یک انسان بود که یک خبر حتی یه عکس از شاهین تا بعد از مرگش وجود نداشت.
طبق شهادت شاهین او در اداره آگاهی شیراز، ضجههای نوید افکاری را شنیده و صحنه ضربوشتم وی به دست دو گماشتگان لباس شخصی را به چشم خود دیده بود که شکنجه میکردند ومیخندیدن!
ای کاش در این روزها بجای مسائل بینتیجه فریاد مظلومیت و شجاعت نویدها باشیم…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جاویدنام #نوید_افکاری شب قبل از اعدام فکر میکرد مشکل حل شده و اعدام نمیشه.
صبح که برای اجرای حکم میرن سراغش شوکه شده و مقاومت میکنه و با ضرب و شتم و شکستگی دست و قفسه سینه، کشان کشان پای چوبه دار میبرنش.
خانواده افکاری حالا در واکنش به اظهارات سخیف «رقص در زندانهای جمهوریاسلامی» نوشتهاند شرم نکردی از نوید؟
#سعید_افکاری برادر نوید نوشته است:«تا به حال در گورستانها قدم زده اید؟ به چهره عزاداران دقت کرده اید؟ در گورستان حرفی برای گفتن لازم نیست؛ آنجا فقط غم و درد است که بین آدمها رد و بدل می شود. در گورستان کسی قهقهه نمیزند در گورستان کسی روی میز ضرب نمی گیرد. در گورستان کسی با خنده و شادی و بشکن آواز نمی خواند. ما در عمق سیاهی گورستانی به پهنای ایران ایستاده ایم و مبهوت شمایی شده ایم که ظاهرا خود را نماینده ما خوانده اید. حالا شما یک بار بدون آنکه به فکر منفعت خود باشید بدون آنکه فقط به فکر عکس گرفتن با رنج ما باشید تا جایزه ی فلان جهنم دره را از آن خود کنید به ما نگاه کنید خودتان خجالت نمیکشید که زخم و عزای ما را به تمسخر میگیرید؟»
شما خیلی حقیرتر از آنید که ما را نمایندگی کنید. کنار بایستید. ایرانی که ما در آن زندگی میکنیم سالهاست در حال احتضار است و شما اصرار دارید این تقریبا جنازه را با اطوار و اصلاح زنده کنید. و ما مایی که به ناممان میکروفون برداشته اید و به کام خودتان در آن چهچه می زنید، به تک تک شما هشدار میدهیم که از سر راه ما کنار بروید دشمن ما جمهوری اسلامی است و برای نابودیش هر که را مانعمان شود نابود میکنیم با هیچ احدی هم شوخی و تعارف نداریم. ما از شما اصلاحات و نمایندگانش با خون عزیزانمان گذر کرده ایم. انگشت در زخم های ما نچرخانید ما با شما هیچ نسبتی نداریم.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
صبح که برای اجرای حکم میرن سراغش شوکه شده و مقاومت میکنه و با ضرب و شتم و شکستگی دست و قفسه سینه، کشان کشان پای چوبه دار میبرنش.
خانواده افکاری حالا در واکنش به اظهارات سخیف «رقص در زندانهای جمهوریاسلامی» نوشتهاند شرم نکردی از نوید؟
#سعید_افکاری برادر نوید نوشته است:«تا به حال در گورستانها قدم زده اید؟ به چهره عزاداران دقت کرده اید؟ در گورستان حرفی برای گفتن لازم نیست؛ آنجا فقط غم و درد است که بین آدمها رد و بدل می شود. در گورستان کسی قهقهه نمیزند در گورستان کسی روی میز ضرب نمی گیرد. در گورستان کسی با خنده و شادی و بشکن آواز نمی خواند. ما در عمق سیاهی گورستانی به پهنای ایران ایستاده ایم و مبهوت شمایی شده ایم که ظاهرا خود را نماینده ما خوانده اید. حالا شما یک بار بدون آنکه به فکر منفعت خود باشید بدون آنکه فقط به فکر عکس گرفتن با رنج ما باشید تا جایزه ی فلان جهنم دره را از آن خود کنید به ما نگاه کنید خودتان خجالت نمیکشید که زخم و عزای ما را به تمسخر میگیرید؟»
شما خیلی حقیرتر از آنید که ما را نمایندگی کنید. کنار بایستید. ایرانی که ما در آن زندگی میکنیم سالهاست در حال احتضار است و شما اصرار دارید این تقریبا جنازه را با اطوار و اصلاح زنده کنید. و ما مایی که به ناممان میکروفون برداشته اید و به کام خودتان در آن چهچه می زنید، به تک تک شما هشدار میدهیم که از سر راه ما کنار بروید دشمن ما جمهوری اسلامی است و برای نابودیش هر که را مانعمان شود نابود میکنیم با هیچ احدی هم شوخی و تعارف نداریم. ما از شما اصلاحات و نمایندگانش با خون عزیزانمان گذر کرده ایم. انگشت در زخم های ما نچرخانید ما با شما هیچ نسبتی نداریم.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
امروز زادروز یاسین جمالزاده است جوانمردی شجاع اهل رضوانشهر، پدر دو دختر دوقلو بنامهای کیانا و آریانا.
یاسین در ۳۰شهریور ۱۴۰۱ با گلوله مستقیم مزدوران به قتل رسید، قتلی که فیلم آن در شبکههای اجتماعی پخش شد و اگرچه راهی برای تکذیب مقامهای امنیتی نداشت اما جمهوری اسلامی همیشه راهی مییابد و قتل یاسین را به «پلیس نما»ها نسبت دادند!
#پلیس_نما هایی که هرگز هم کشف نشدند.
#یاسین_جمالزاده یکی از صدها کشته اعتراضات ۱۴۰۱ است، او کارگر بود و با برادرش کار میکرد.
دو سالی بود که پدر ۲ کودک شده بود، یاسین مهربان و مسئولیتپذیر و همیشه همراه برادرانش بود و مثل هر پدری، به فرزندانش عشق میورزید؛ اما جمهوری اسلامی او را به قتل رساند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
یاسین در ۳۰شهریور ۱۴۰۱ با گلوله مستقیم مزدوران به قتل رسید، قتلی که فیلم آن در شبکههای اجتماعی پخش شد و اگرچه راهی برای تکذیب مقامهای امنیتی نداشت اما جمهوری اسلامی همیشه راهی مییابد و قتل یاسین را به «پلیس نما»ها نسبت دادند!
#پلیس_نما هایی که هرگز هم کشف نشدند.
#یاسین_جمالزاده یکی از صدها کشته اعتراضات ۱۴۰۱ است، او کارگر بود و با برادرش کار میکرد.
دو سالی بود که پدر ۲ کودک شده بود، یاسین مهربان و مسئولیتپذیر و همیشه همراه برادرانش بود و مثل هر پدری، به فرزندانش عشق میورزید؛ اما جمهوری اسلامی او را به قتل رساند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امیر حسین جوادیفر متولد۲۳ شهریور ۱۳۶۴، دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین و علاقهمند به بازیگری بود.
او که ۲۴ سال داشت، در موسسه «کارنامه» در حال گذراندن دوره بازیگری بود و پر از شور زندگی و انرژی بود.
در ۱۸ تیر ۱۳۸۸، همزمان با اعتراضات سراسری و در دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران، توسط نیروهای لباس شخصی در تهران دستگیر و به کلانتری منتقل شد.
به دلیل شدت ضرب و شتم در هنگام دستگیری، او به بیمارستان انتقال یافت، اما نیروهای امنیتی از ترس یافته شدنش توسط خانواده در بیمارستان ، درمان اورا نیمه کاره رها کردند و او را در ۱۹ تیرماه، به زندان کهریزک منتقل کردند.
امیر در ۲۳ تیر ۱۳۸۸ بر اثر ۵ روز شکنجه در کهریزک به دستور مرتضوی جانش را بر سر عهدش به آزادی فدا کرد.
خانواده او ۱۲ روز پس از مرگش از کشته شدن او مطلع شدند و جسدش را در پزشکی قانونی کهریزک شناسایی کردند.
مقام ها به خانواده امیر جوادی فر، اطلاع دادند بودند که پیکر او را ساعت نه صبح روز یکشنبه ۲۳ تحویل بگیرند.
در گواهی فوت او علت مرگ نوشته شده است :«عفونت خونی و اختلال عصبی» !
جمهوری اسلامی بعدها در گزارش هیأت بررسی #جنایت_کهریزک پذیرفت #امیرحسین_جوادی به علت ضربات باتوم بر سر و گردنش در #بازداشتگاه_کهریزک به قتل رسیده است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او که ۲۴ سال داشت، در موسسه «کارنامه» در حال گذراندن دوره بازیگری بود و پر از شور زندگی و انرژی بود.
در ۱۸ تیر ۱۳۸۸، همزمان با اعتراضات سراسری و در دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران، توسط نیروهای لباس شخصی در تهران دستگیر و به کلانتری منتقل شد.
به دلیل شدت ضرب و شتم در هنگام دستگیری، او به بیمارستان انتقال یافت، اما نیروهای امنیتی از ترس یافته شدنش توسط خانواده در بیمارستان ، درمان اورا نیمه کاره رها کردند و او را در ۱۹ تیرماه، به زندان کهریزک منتقل کردند.
امیر در ۲۳ تیر ۱۳۸۸ بر اثر ۵ روز شکنجه در کهریزک به دستور مرتضوی جانش را بر سر عهدش به آزادی فدا کرد.
خانواده او ۱۲ روز پس از مرگش از کشته شدن او مطلع شدند و جسدش را در پزشکی قانونی کهریزک شناسایی کردند.
مقام ها به خانواده امیر جوادی فر، اطلاع دادند بودند که پیکر او را ساعت نه صبح روز یکشنبه ۲۳ تحویل بگیرند.
در گواهی فوت او علت مرگ نوشته شده است :«عفونت خونی و اختلال عصبی» !
جمهوری اسلامی بعدها در گزارش هیأت بررسی #جنایت_کهریزک پذیرفت #امیرحسین_جوادی به علت ضربات باتوم بر سر و گردنش در #بازداشتگاه_کهریزک به قتل رسیده است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
«میره جلو که دخترهای شجاع و خواهران وطنی خودش را از دست مزدورهای لباس شخصی نجات بده.»
شرح کشته شدن علی سیدی از زبان مادرش به این شکل است. به گفته ژیلا خاکپور، او همچون یک «قهرمان» کشته شد.
علی همزمان با مراسم چهلم مهسا امینی در شهر پرند کشته شد؛ جوانی ۲۵ ساله که به گفته مادرش، حاضر نشده بود بعد از دیدن صحنه کتک خوردن زنان و بازداشتشان در خودروی یگان ویژه بیاعتنا بماند.
او در کنار پدرش مشاور املاک بود و آرزو داشت یک شرکت خدماتی راه بیاندازد. عاشق موسیقی رپ بود و با برادرش سعید و خواهرش باران، رابطه نزدیکی داشت.
ژیلا خاکپور درباره روز کشته شدن علی میگوید: « میره جلو که دخترهای شجاع و خواهرهای وطنی خودش رو نجات بده که مزدورهای لباس شخصی علی رو اول با شوکر زدند و بعد از فاصله خیلی نزدیک به پهلوی علی شلیک کردند که باعث متلاشی شدن پهلوی پسرم شد. تمام شریانهای حیاتی پاره شده بود. مزدورها جسم علی رو کشیدند کنار خیابون و بعد از چند ساعت که دیدند حال علی وخیم است گذاشتند و رفتند.»
علی با جراحات زیاد برای مدتی در کنار خیابان رها میشود و در نهایت بعد از مدتی یکی از رهگذران او را به درمانگاه میرساند.
درمانگاه برای کمک به علی امکانات کافی در اختیار نداشته و پرسنل درمانگاه میگویند که او باید به یک بیمارستان بزرگتر منتقل شود. خانواده علی میگویند که در این لحظه، ماموران او را که هنوز زنده بود «از درمانگاه دزدیدند».
از این زمان دیگر خانواده #علی_سیدی از وضعیت او خبر نداشتند:«ما تا ساعت ۴ صبح تمام خیابانهای پرند رو گشتیم. ولی علی رو پیدا نکردیم. ۵ آبان ساعت ۸ صبح به گوشی باباش زنگ زدند که بیاید آگاهی،فکر کردیم میخواهند آزادش کنند،باباش با سند رفت آگاهی که فرستاده بودنش دادسرا برای تشخیص هویت عکس جنازه علی،گفته بودند برو سردخونه کهریزک که باباش باور نکرده بود علی شهید شده. با کمری خمیده و دلی شکسته رفته بود کهریزک. وقتی جسم بیجون علی رو دیده بود فهمیده بود چه بلایی سرمون اومده. فهمید که ستون خونهش شکسته.»
با این حال همانند بسیاری دیگر خانوادههای کشتهشدگان، مصیبت جانباختن فرزند، آخرین بلایی نبود که بر سر این خانواده آمد.
تا دو روز ماموران امنیتی حاضر نبودند که پیکر او را برای خاکسپاری به خانوادهاش تحویل بدهند:«از این ترس داشتیم که نکنه یه وقت پیکر پسر جگرگوشهم رو به ما ندن و بدون اطلاع ما برن دفنش کنن. تا صبح جون دادیم و ترسیدیم. گفتیم یه وقت بیاطلاع از ما دفن نکنن. شنبه صبح با چه بدبختی رفتیم و پیکرش رو تحویل گرفتیم و دفنش کردند.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
شرح کشته شدن علی سیدی از زبان مادرش به این شکل است. به گفته ژیلا خاکپور، او همچون یک «قهرمان» کشته شد.
علی همزمان با مراسم چهلم مهسا امینی در شهر پرند کشته شد؛ جوانی ۲۵ ساله که به گفته مادرش، حاضر نشده بود بعد از دیدن صحنه کتک خوردن زنان و بازداشتشان در خودروی یگان ویژه بیاعتنا بماند.
او در کنار پدرش مشاور املاک بود و آرزو داشت یک شرکت خدماتی راه بیاندازد. عاشق موسیقی رپ بود و با برادرش سعید و خواهرش باران، رابطه نزدیکی داشت.
ژیلا خاکپور درباره روز کشته شدن علی میگوید: « میره جلو که دخترهای شجاع و خواهرهای وطنی خودش رو نجات بده که مزدورهای لباس شخصی علی رو اول با شوکر زدند و بعد از فاصله خیلی نزدیک به پهلوی علی شلیک کردند که باعث متلاشی شدن پهلوی پسرم شد. تمام شریانهای حیاتی پاره شده بود. مزدورها جسم علی رو کشیدند کنار خیابون و بعد از چند ساعت که دیدند حال علی وخیم است گذاشتند و رفتند.»
علی با جراحات زیاد برای مدتی در کنار خیابان رها میشود و در نهایت بعد از مدتی یکی از رهگذران او را به درمانگاه میرساند.
درمانگاه برای کمک به علی امکانات کافی در اختیار نداشته و پرسنل درمانگاه میگویند که او باید به یک بیمارستان بزرگتر منتقل شود. خانواده علی میگویند که در این لحظه، ماموران او را که هنوز زنده بود «از درمانگاه دزدیدند».
از این زمان دیگر خانواده #علی_سیدی از وضعیت او خبر نداشتند:«ما تا ساعت ۴ صبح تمام خیابانهای پرند رو گشتیم. ولی علی رو پیدا نکردیم. ۵ آبان ساعت ۸ صبح به گوشی باباش زنگ زدند که بیاید آگاهی،فکر کردیم میخواهند آزادش کنند،باباش با سند رفت آگاهی که فرستاده بودنش دادسرا برای تشخیص هویت عکس جنازه علی،گفته بودند برو سردخونه کهریزک که باباش باور نکرده بود علی شهید شده. با کمری خمیده و دلی شکسته رفته بود کهریزک. وقتی جسم بیجون علی رو دیده بود فهمیده بود چه بلایی سرمون اومده. فهمید که ستون خونهش شکسته.»
با این حال همانند بسیاری دیگر خانوادههای کشتهشدگان، مصیبت جانباختن فرزند، آخرین بلایی نبود که بر سر این خانواده آمد.
تا دو روز ماموران امنیتی حاضر نبودند که پیکر او را برای خاکسپاری به خانوادهاش تحویل بدهند:«از این ترس داشتیم که نکنه یه وقت پیکر پسر جگرگوشهم رو به ما ندن و بدون اطلاع ما برن دفنش کنن. تا صبح جون دادیم و ترسیدیم. گفتیم یه وقت بیاطلاع از ما دفن نکنن. شنبه صبح با چه بدبختی رفتیم و پیکرش رو تحویل گرفتیم و دفنش کردند.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing