ایران بریفینگ
5.93K subscribers
12.3K photos
23K videos
24K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
مجید مقدم یکی دیگر از بازداشت شدگان کهریزک است، او در #آبان_خونین_۹۸ نیز بازداشت شد و در #بازداشتگاه_کهریزک شاهد کشته شدن جوادی‌فر هم بوده شرح می‌دهد: «از همان ابتدای ورود به کهریزک با لوله‌های پی وی سی به سر و صورت ما می‌زدند.»
#مجید_مقدم در شرح بازداشت خود و فاجعه شوم کهریزک توضیح می‌دهد: «روز ۱۸ تیر بود به همراه برادرم و سایر مردم در خیابان «قریب» تقاطع «نصرت» بودیم که با یورش ماموران موتورسوار مواجه شدیم. آنها اول گاز اشک آور پرتاب کردند و مردم متفرق شدند؛ اما یک خانمی بود که روی زمین زانو زده بود و به شدت سرفه می‌کرد، وقتی نزدیک شدم، متوجه شدم که ایشان باردار هستند و در اثر برخورد باتوم ماموران توان حرکت ندارد، رفتم و به سرعت یک قوطی آب معدنی برداشتم و در حالی که به داشتم کمکش می‌کردم برخیزد با تعداد زیادی مامور و لباس شخصی‌ها برخورد کردم، آنها من را پس از ضرب و شتم‌های شدید دستگیر کردند و به پلیس امنیت بردند. در آنجا حدود ۴۰ الی ۵۰ نفر بودیم. اول از ما بازجویی‌های ابتدایی را انجام دادند. همه در داخل یک اتاق بودیم که ماموران می‌آمدند و تا می‌توانستند ما را کتک می‌زدند و می‌گفتند شما‌ها می‌خواهید رژیم را عوض کنید؟
پس از ضرب و شتم‌های زیاد- بطوری که من تا مرز بیهوشی رفتم- مشخصات ما را نوشتند و از ما عکس گرفتند و سپس ما را به پلیس پیشگیری میدان انقلاب بردند، ساعت حدود ۱۲ شب بود که ما را به راهرو بردند و نفری یک برگه دادند تا مجدد مشخصاتمان را نوشتیم. سوالاتی هم پرسیده شده بود که باید جواب می‌دادیم. مثلا سوال شده بود که از کدام شبکه جاسوسی دستور می‌گرفتید؟ و یا چگونه با شبکه منافقین در ارتباط هستید و از اینجور سوال‌ها. صبح شده بود که ما را به حیاط بردند و سپس «دادیار حیدری‌فر» آمدند و به ما نفری یک برگه دادند که در آن ۵ اتهام به ما نسبت داده شده بود و ما باید مشخصات خود را می‌نوشتیم و امضا می‌کردیم. اگر امضا نمی‌کردیم با شکنجه‌های شدیدی مواجه می‌شدیم و در واقع چون بیرحمی ماموران به ما ثابت شده بود مجبور بودیم امضا کنیم. سپس برگه‌ها را جمع کردند و به دادیار«حیدری‌فر» دادند و ایشان بدون هیچ صحبتی تمام برگه‌ها را مهر و امضا کرد و به ما گفت! همگی به «کهریزک» می‌روید و تا آخر تابستان آنجا هستید و اگر زنده ماندید به پرونده‌تان رسیدگی می‌شود. با شنیدن این صحبت‌ها ترس و اضطرابمان بیشتر شد و من با ذهنیتی که پیدا کرده بودم مرگ را حس می‌کردم و با خودم می‌گفتم مگر کهریزک کجاست؟ و چه جور جایی هست که قرار است زنده از آنجا بیرون نیاییم. ساعت حدود ۴ بعدازظهر بود. ما را سوار اتوبوس کردند و به کهریزک منتقل کردند.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing