ایران بریفینگ
6.17K subscribers
14.5K photos
24.2K videos
27.1K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
امروز بیست و‌ پنجمین سالگرد برملاشدن جنایتی است که در بازداشتگاه کهریزک انجام شده است.
#بازداشتگاه_کهریزک یا به واقع «اردوگاه مرگ کهریزک» یکی از صد‌ها جنایتی است که در دهه هفتاد و هشتاد نیروهای امنیتی و انتظامی با آزادی تام و فراغت بال نسبت به شهروندان بی‌دفاع ولو مجرم انجام دادند، این جنایت با مرگ چند جوان در دوران اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ که در میان آنها دو فرزند وابسته به حکومت نیز وجود داشت همراه شد(سامان دادمان فرزند وزیر راه کشته شده دولت خاتمی که دچار جراحت جدی شده بود و محسن روح الامینی فرزند عبدالحسین روح الامینی رئیس وقت انستیتو پاستور و‌ از مشاوران سلامت و‌تیم پزشکی خامنه‌ای)
‌‎این بازداشتگاه در دوران فرماندهی قالیباف بر نیروی انتظامی تأسیس و تا میانه تابستان ۱۳۸۸ ناشناخته بود، ‎در ۶ مرداد ۱۳۸۸ پس از آن‌که مرگ #محسن_روح_الامینی در بیمارستان ساسان تهران و خطر قطع نخاع و‌ مرگ مغزی سامان دادمان در بیمارستان سجاد تهران جدی شد با افشا و اعتراض همسر مهدی باکری و عبدالحسین روح الامینی به انتقادات گسترده انجامید و سید علی خامنه‌ای به دلیل آنچه که «نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان» دانست، دستور بستن آن را صادر کرد.
هرچند دستگیرشدگان اعلام کردند که این بازداشتگاه تا روزها پس از این اعلام نیز همچنان باز بود.
در ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، علی‌اکبر حیدری‌فر، دادیار سابق تهران در زمان فاجعه کهریزک، به ۱۵ سال حبس محکوم شد؛ ولی سخن‌گوی قوه قضاییه ۳۱ خرداد اعلام کرد که جرم دادیار حیدری‌فر هیچ ارتباطی به جریان کهریزک ندارد و مربوط به دو فقره اتهام شخصی است.
‌‎این بازداشتگاه در اسفند۱۳۷۹ برای اولین بار در عملیاتی موسوم به «جزیره» با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
‌‎اگرچه گزارشهایی هم از وجود این بازداشتگاه در دهه ۷۰ و حتی ۶۰ به عنوان «زندان شورآباد» برای بازداشت معتادان به مواد مخدر وجود دارد که گمان می‌رود همین بازداشتگاه باشد.
‌‎از اواسط سال ۱۳۸۰ و همزمان با توسعه و ساخت و ساز آن پلیس امنیت نیروی انتظامی و سپاه پاسداران از آن برای نگهداری و شکنجه بعضی از بازداشت‌شدگان نظیر طرح اراذل و اوباش استفاده کردند.
از #محمد_باقر_قالیباف به عنوان موسس و #محمد_باقر_ذوالقدر (جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران که در دولت محمود احمدی‌نژاد جانشین وزیر کشور شد و فرماندهی عالی نیروی انتظامی نیز به فرمان خامنه‌ای، به وی سپرده شد) به عنوان فرمانده ارشد و در اختیار دارنده این بازداشتگاه نام برده شده.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روایت رضا ذوقی یکی از آسیب‌دیدگان کهریزک تلخ و دردناک است. ذوقی در شرح وضعیت کهریزک این گونه روایت می‌کند که «از لحظه بازداشت تا انتقال به کهریزک ضرب و شتم‌های وحشتناک شدیم لباس‌هایمان پاره شده بود… دو اتوبوس بودیم به کهریزک بردند… در آنجا راننده اتوبوس می‌گفت ظاهرا داخل کهریزک جا ندارد دعا کنید اینجا شما را پذیرش نکنند و به زندان اوین بروید… به کهریزک رفتیم … ما را به صف کردند لخت‌مان کردند لوله پی وی سی هم دائم بالا سرمان بود یا به ما می‌خورد یا به دوستانمان…شرایط خیلی بدی بود… ۵ روزی که در داخل کهریزک بودیم یک عمر گذشت.
هر لحظه خاطراتی داریم که از ذهن‌مان پاک نمی‌شود… شب اول ما را به قرنطینه یک زیرزمین بردند. محوطه ۶۰ متری. هیچ امکاناتی نبود… دستشویی در و پیکر نداشت… شرایط بهداشتی وجود نداشت. گرمای بیش از حد آنجا خیلی ما را اذیت می‌کرد… در یک فضای ۶۰ متری ۱۴۰ نفر جمعیت بودیم از شدت گرما همه عرق می‌ریختیم… از روز قبل که دستگیر شده بودیم، چیزی نخورده بودیم ۲۴ ساعت ما چیزی نخوردیم به کهریزک رسیدیم … آنجا هم … لوله خوردن دیگر عادی شده بود آنقدر لوله خوردیم…»
وی که این اظهارات را در سالگرد #جنایت_کهریزک در سال ۱۳۹۱ به ایران بریفینگ گفته است ادامه داد: «روز اول گفتند اینجا شپش داره باید لباس تان را برعکس بپوشید بعد دیدیم کرم و شپش و … هست… آنجا را آخر دنیا حس می‌کردیم… نه کسی صدای ما را می‌شنید و نه …
…بعد آمدند گفتند اینجا شپش داره باید سم‌پاشی کنیم… ما را به حیاط بردند و بلافاصله بعد از سم‌پاشی گفتند باید داخل بروید… شرایط به قدری بد بود که برخی بیهوش شده بودیم… از حال رفتیم… بچه ها آنقدر سروصدا کردند و به در کوبیدند که مجدد اجازه دادند به حیاط برگردیم… که آن حیاط برایمان حکم طلا داشت… یکی از شعارهایی که مجبور می‌کردند بگیم می پرسیدند:«اینجا کجاست؟» ما باید می‌گفتیم: «کهریزک» بعد می گفتند: «کهریزک کجاست؟» ما باید می گفتیم: «آخر دنیا» بعد می گفتند: «از غذایتان راضی هستید؟» ما باید می‌گفتیم: «بله قربان» این شعارها را روزی دوبار باید تکرار می کردیم..»
مشکل گرما، بهداشت، آب غیرآشامیدنی، شکنجه‌های جسمی… روی آسفالت داغ کلاغ پر و چهاردست و پا می‌رفتیم همزمان لوله می‌خوردیم… در همان محوطه ۶۰ متری گرم روزی دو بار دود گازوئیل مربوط به ژنراتور برق آنجا از دریچه نزدیک سقف زیرزمین وارد اتاق می‌کردند بدون استثنا اگر زخمی روی بدن بود چرک و عفونت کرده بود. از چشم همه به جای اشک چرک سفید بیرون می‌آمد…
#اردوگاه_مرگ_کهریزک


🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سامان دادمان ، فرزند رحمان دادمان وزیر راه و‌ترابری دولت خاتمی است که در سانحه هواپیمای یاک ۴۰ شرکت هواپیمایی فراز قشم کشته شد، وی در راهپیمایی خیابان آزادی بازداشت می‌شود، ابتدا به یک پایگاه بسیج منتقل و سپس با خودروی نیسان حمل زباله به زندان اوین، به همراه دست کم ۳۰ زندانی دیگر منتقل می‌شود، در زندان اوین در همان خودرو ساعتها معطل نگه داشته می‌شوند، زندان اوین آنها را پذیرش نمی‌کند و همگی به #بازداشتگاه_کهریزک منتقل می‌شوند.
نام #سامان_دادمان بارها در حکم سازمان قضایی نیروهای مسلح آورده شده وی یکی از شاکیان این پرونده بوده ، سال ۱۳۹۶ او‌ به ایران بریفینگ گفت هم حکم محکمی در دادسرای نظامی داده شد، هم خامنه‌ای گفته بود فاجعه صورت گرفته اما نه تنها هیچ متهمی مجازات نشد بلکه بعد آن اینقدر من را تهدید و‌ اذیت کردند که مجبور شدم ایران را ترک کنم.
او در بخش دیگری روایت می‌کند: «بچه‌ها ناامید شده بودند #محسن_روح_الامینی نزدیک من بود ما همزمان با هم بازداشت شده بودیم بلند شد گفت اگر اینجا هستیم به خاطر هدف و آرمانی هستیم نباید ناامید شویم. نهایت می‌خواهیم کشته شویم ولی مطمئن باشید فقط کشته نمی‌شویم… اسم‌مان زنده می‌ماند و در آینده از ما به عنوان قهرمان یاد می‌کنند.. ناامید نباشید.. این حرف محسن در ذهن من هست که چقدر انسان و بزرگوار بود. وقتی من به او گفتم خودمان را معرفی کنیم گفت اگر بگوئیم آزادمان می‌کنند و روحیه بقیه بچه‌ها خراب می‌شود نگو‌ فرزند دادمانی، او پا به پای همه بود، تا جان سپردن…»

دادمان می‌گوید حتی قبل از انتقال به اوین هم باز شاهد ضرب و شتم‌ها بودیم امیر جوادی‌فر یک چشمش نابینا شده بود و خونریزی معده داشت… به زور نفس می‌کشید چون از آفتاب به سایه رفته بود از سوی سردار کمیجانی رییس کهریزک مورد ضرب و شتم قرار گرفت که خیلی دردناک بود..

دادمان می‌گوید مرتضوی وقتی تهدیدمان کرد که کسی از جزئیات کهریزک حتی بعد آزادی جرات ندارد حرفی برند، ما همه خوشحال شدیم، چون حس کردیم پس احتمال آزادی ما هم هست، چون فکر می‌کردیم همه مان در کهریزک خواهیم مرد.
او درباره بعد از انتقال به زندان اوین می‌گوید: «روز اول که به اوین رسیدیم مرتضوی به زندان اوین آمد و با چند نفر از بچه‌ها دیدار کرد و گفت کسی نباید از جزئیات کهریزک چیزی بگوید و باید بگوییم این اتفاقات و شکنجه‌ها قبل از کهریزک بوده… در اوین تصمیم گرفتیم پس از آزادی شکایت کنیم همین کار را هم انجام دادیم و جزئیات اتفاقات را اعلام کردیم و شکایت ما ثبت شد..»
او می‌گوید: «عذاب و شکنجه آزار روحی و جسمی پاک نمی‌شود..»
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مجید مقدم یکی دیگر از بازداشت شدگان کهریزک است، او در #آبان_خونین_۹۸ نیز بازداشت شد و در #بازداشتگاه_کهریزک شاهد کشته شدن جوادی‌فر هم بوده شرح می‌دهد: «از همان ابتدای ورود به کهریزک با لوله‌های پی وی سی به سر و صورت ما می‌زدند.»
#مجید_مقدم در شرح بازداشت خود و فاجعه شوم کهریزک توضیح می‌دهد: «روز ۱۸ تیر بود به همراه برادرم و سایر مردم در خیابان «قریب» تقاطع «نصرت» بودیم که با یورش ماموران موتورسوار مواجه شدیم. آنها اول گاز اشک آور پرتاب کردند و مردم متفرق شدند؛ اما یک خانمی بود که روی زمین زانو زده بود و به شدت سرفه می‌کرد، وقتی نزدیک شدم، متوجه شدم که ایشان باردار هستند و در اثر برخورد باتوم ماموران توان حرکت ندارد، رفتم و به سرعت یک قوطی آب معدنی برداشتم و در حالی که به داشتم کمکش می‌کردم برخیزد با تعداد زیادی مامور و لباس شخصی‌ها برخورد کردم، آنها من را پس از ضرب و شتم‌های شدید دستگیر کردند و به پلیس امنیت بردند. در آنجا حدود ۴۰ الی ۵۰ نفر بودیم. اول از ما بازجویی‌های ابتدایی را انجام دادند. همه در داخل یک اتاق بودیم که ماموران می‌آمدند و تا می‌توانستند ما را کتک می‌زدند و می‌گفتند شما‌ها می‌خواهید رژیم را عوض کنید؟
پس از ضرب و شتم‌های زیاد- بطوری که من تا مرز بیهوشی رفتم- مشخصات ما را نوشتند و از ما عکس گرفتند و سپس ما را به پلیس پیشگیری میدان انقلاب بردند، ساعت حدود ۱۲ شب بود که ما را به راهرو بردند و نفری یک برگه دادند تا مجدد مشخصاتمان را نوشتیم. سوالاتی هم پرسیده شده بود که باید جواب می‌دادیم. مثلا سوال شده بود که از کدام شبکه جاسوسی دستور می‌گرفتید؟ و یا چگونه با شبکه منافقین در ارتباط هستید و از اینجور سوال‌ها. صبح شده بود که ما را به حیاط بردند و سپس «دادیار حیدری‌فر» آمدند و به ما نفری یک برگه دادند که در آن ۵ اتهام به ما نسبت داده شده بود و ما باید مشخصات خود را می‌نوشتیم و امضا می‌کردیم. اگر امضا نمی‌کردیم با شکنجه‌های شدیدی مواجه می‌شدیم و در واقع چون بیرحمی ماموران به ما ثابت شده بود مجبور بودیم امضا کنیم. سپس برگه‌ها را جمع کردند و به دادیار«حیدری‌فر» دادند و ایشان بدون هیچ صحبتی تمام برگه‌ها را مهر و امضا کرد و به ما گفت! همگی به «کهریزک» می‌روید و تا آخر تابستان آنجا هستید و اگر زنده ماندید به پرونده‌تان رسیدگی می‌شود. با شنیدن این صحبت‌ها ترس و اضطرابمان بیشتر شد و من با ذهنیتی که پیدا کرده بودم مرگ را حس می‌کردم و با خودم می‌گفتم مگر کهریزک کجاست؟ و چه جور جایی هست که قرار است زنده از آنجا بیرون نیاییم. ساعت حدود ۴ بعدازظهر بود. ما را سوار اتوبوس کردند و به کهریزک منتقل کردند.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رضا ذوقی روایت می‌کند وقتی جنایت بازداشتگاه کهریزک‌فاش شد و‌ما را به اوین بردند: «در جلوی درب اوین تعداد زیادی از خانواده‌ها تجمع کرده بودند، ما وارد اوین شدیم آنقدر در شوک بودیم که نمی‌دانستیم چه بلایی از سرمان گذشته. وقتی همه از اتوبوس پیاده شدیم بوی تعفن ما تمام محوطه اوین را پر کرده بود. بطوری که تمام پرسنل اوین از ماسک استفاده می‌کردند. در همین حال چند نفر از بچه‌ها روی زمین غش کردند و از جمله «محسن روح‌الامینی» هم از قبل در حالت بیهوشی بر روی زمین با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد، من با دیدن سامان و محسن و یادآوری صحبت‌های چند شب پیش‌اش و زنده کردن امید در بچه‌ها بی‌اختیار اشک ریختم و پیش خودم می‌گفتم نکند محسن هم برود پیش امیر، در همین حین دیدم به سرعت آمبولانس آمد و محسن و سامان را که حالشان خوب نبود را بردند.
در اوین انگشت‌نگاری شدیم و از ما عکس گرفتند و بعد فرستادند قرنطینه یک و جلوی درب ورودی به هرکس یک دست لباس و صابون و شامپو و یک محلول ضد شپش دادند. همه شروع کردیم به دوش گرفتن، وقتی وارد اتاق شدم، دیدم #محمد_کامرانی روی تخت دراز کشیده و از درد ناله می‌کند، من و چند تن از بچه‌ها دست و پایش را گرفتیم و به سمت در «قرنطینه یک زندان اوین» بردیم تا وکیل بند آمبولانس خبر کند.
دو‌روز بعد خبر کشته شدن محسن روح‌الامینی و محمد کامرانی به ما رسید و از طریق رسانه‌ها شنیدیم که دستور بسته شدن کهریزک را دادند، و ما را با قید کفالت آزاد کردند.
ما از شهادت دوستانمان ناراحت شدیم و به خاطر پایمال نشدن خونشان اقدام به شکایت از ماموران و آمران و عاملین جنایت کهریزک کردیم. ابتدا از ما استقبال کردند ولی بعد از مدتی از ما خواستند تا رضایت بدهیم. من شاهد عینی مرگ امیر بودم و نمی‌توانستم رضایت بدهم.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مسعود علیزاده می گوید :«از نود و پنج نفر، تنها سی و پنج، چهل نفر باقی ماندند و از بقیه به زور و تهدید رضایت دادند؛ تا آنجایی که خبر دارم از پنجاه و پنج نفر رضایت گرفتند. به آن‌ها صدهزار تومان و دویست هزار تومان و پانصد هزار تومان خسارت دادند تا رضایتشان را بگیرند.
بعد از انتخابات من به همراه مردم معترض در راهپیمایی‌ها شرکت کردم و در روز هجده تیر به همراه جمع زیادی از مردم معترض توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدم و با چشم بند ما را سوار یک تویوتا کردند و به یک محل نامعلوم بردند.
با ضرب و شتم می‌گفتند بگو که بیا بگو #ندا_آقا_سلطان را تو کشتی… حدود ساعت ۱۰ ما را به پلیس امنیت میدان حر بردند و آنجا ما را تقسیم کردند و ما را که حدود سیصد و پنجاه نفر می‌شدیم به پلیس پیشگیری میدان انقلاب بردند و شب خیلی سختی را گذراندیم.»
علیزاده می‌‌گوید: «فردای آن روز ما را به حیاط بردند و حیدری‌فر یک کاغذی که اتهام اقدام علیه ملی، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور و تخریب اموال عمومی در آن نوشته بود جلوی ما گذاشت و گفت امضا کنیم و هر کس امضا نمی‌کرد کتک می‌خورد و چند نفر از دوستان زمانی‌که پرسیدند «کهریزک کجاست؟» آقای حیدری‌فر گفت: «تا آخر تابستان کهریزک هستید اگر زنده ماندید آن وقت می‌فهمید کهریزک کجاست.»
وقتی وارد کهریزک شدیم مجبورمان کردند در مقابل همدیگر (از بچه هفده ساله تا پیرمرد شصت ساله) لخت مادرزاد شویم که خیلی برای ما شکنجه آور بود.
این بخش از توضیح علیزاده که می‌گوید:‌ «ما حدود ۱۳۶ نفر بودیم و در داخل قرنطینه یک عده از مجرمین خطرناک را داخل کردند و شروع کردند به اذیت کردن ما.» حاوی وقایع تکان دهنده‌ای از تعرض جنسی به نوجوانان است که بازنشر نخواهیم کرد.
‌‎نکته غم انگیز در توضیح علیزاده بیان این مساله است که جنایاتی که در کهریزک شد فقط سه نفر کشته نداشت؛ بلکه خیلی‌ها آسیب‌های زیادی دیدند که هنوز با آن زندگی می‌کنند.
‌‎علیزاده اشاره می‌کند: «در حقیقت پرونده کهریزک مربوط به تمامی ۱۳۶ نفر است و در آنجا همه مورد نقض حقوق بشر قرار گرفتند و هزینه دادند که متاسفانه باعث مرگ سه نفر از دوستانمان شد. ولی باید به همه افراد در آنجا بها داده شود و اخبارشان پیگیری شود چرا که به طور مثال سامان دادمان همچنان نمی تواند راه برود یا رامین‌ پوراندرجانی پزشک بازداشتگاه کهریزک که با نیروی انتظامی و سعید مرتضوی دادستان وقت تهران همکاری نکرد و به طور مشکوکی کشته شد و هیچ‌گاه پرونده کشته شدن رامین مورد بررسی قرار نگرفت.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مسعود علیزاده می‌گوید خیلی از کشته شدگان‌کهریزک هرگز نامشان گفته نشده است:«رامین آقازاده قهرمانی که آقای روح الامینی کشته شدن او را فاش کرد و به عنوان چهارمین قربانی کهریزک شناخته شد و تا به امروز به پرونده او رسیدگی نشد و نیروی انتظامی از مادر مسن رامین آقا‌زاده به زور رضایت گرفت.

دکتر سود بخش هم یکی از پزشکان کهریزک بود که ایشان هم به دلیل همکاری نکردن با نیروی انتظامی به طور مشکوکی به قتل رسید، درست مثل #رامین_پوراندرجانی .

احمد نجاتی کارگر هم یکی دیگر از قربانیان کهریزک است، بعد از ثبت شکایت با چاقو به سراغش رفتند.

رنج‌ها و شکنجه‌های کهریزک برای بازماندگان آن محدود به بازداشتگاه نشده و پس از آن نیز آزارها تداوم داشته است و علیزاده نیز همانند ذوقی در بیان این فشارها می‌گوید: «‌ هدف از پیگیری ما در طول این مدت این است که از تکرار حوادث مشابه جلوگیری شود. شاید اگر‌‌ همان سال عدالت برقرار می‌شد و مسببین اصلی مجازات می‌شدند، دیگر شاهد کشته شدن ستار بهشتی نبودیم‌.

در تاریخ ۸۹/۸/۲۵ از آقایان مرتضوی، حداد و حیدری‌فر شکایت کردم. پرونده ابتدا در دادسرای نیروهای مسلح مطرح شد؛ اما دادگاه اعلام کرد که رسیدگی به اتهامات این سه تن در صلاحیت دادگاه کیفری استان است. به این ترتیب پرونده آن‌ها را به دادسرای کارکنان دولت فرستاد.
در تاریخ ۹۰/۵/۵ با من تماس گرفتند که شما برای پرونده کهریزک می‌توانید از این آقایان شکایت کنید. به دادسرای کارکنان دولت رفتیم و طرح شکایت کردیم. اما بازپرس برخورد خیلی بدی با من داشت و می‌گفت: «مرتضوی هیچ وقت دادگاهی نمی‌شود. شما بیهوده تلاش می‌کنید.»
با این حال من شکایت خود را ثبت کردیم. اما من با فشارهای زیاد و تهدید های تلفنی مواجه شدم و حتی با چاقو به جانم سوءقصد شد و دچار آسیب‌های جدی شدم. در نتیجه به ناچار ایران را ترک کردم.»
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
هجدهم تیر سال ۸۸، تهران همچنان روزهای ملتهب بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم را پشت سر می‌گذاشت. روز پنج شنبه بود و گروهی از جوانان و دانشجویان به مناسبت دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه به خیابان آمده بودند.
نیروی انتظامی همچون روزهای گذشته سعی در کنترل تجمعات داشت و بعضا برخی از تجمع کنندگان را بازداشت می‌کرد.
۱۸ تیر و اعتراضات پایان یافت اما نیروی انتظامی ماند و بیش از ۲۰۰ بازداشتی. ناجا برای تعیین تکلیف بازداشتی‌ها با دادستانی هماهنگ می‌کند.
دستور می‌آید بازداشتی‌ها به کهریزک منتقل شوند. دستوری که سرآغاز فاجعه #بازداشتگاه_کهریزک بود.
پس از ۴ روز که خبر بدرفتاری و ضرب و شتم بازداشت شدگان که منجر به کشته شدن محسن روح ‌الامینی، محمد کامرانی و امیرجوادی‌فر و قطع عضو سامان دادمان شد، با افشاگری همسر باکری و پدر #محسن_روح_الامینی باعث شد خامنه‌ای رهبری فورا دستور تعطیلی این بازداشتگاه را صادر و گروهی را برای بررسی مساله مامور می‌کنند.
گروهی از مسئولان ناجا برای رسیدگی به اتهاماتشان متهم می‌شوند اما با صدور کیفرخواست و حکم سنگینی علیه متهمان هیچ مجازاتی اعمال نشد.
رادان متهم ردیف یک اکنون فرمانده نیروی انتظامی است، در مهر ماه سال ۸۸ علی‌قلی فودازی به ریاست بازرسی پلیس پایتخت منصوب شد.
او در زمانی که ریاست بازرسی پلیس پایتخت را بر عهده داشت، مسئول رسیدگی به پرونده بازداشتگاه کهریزک نیز بود که طبق حکم به اهمال و‌ تخلف درجه یک محکوم‌شده بود.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
هجدهم تیر سال ۸۸، تهران همچنان روزهای ملتهب بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم را پشت سر می‌گذاشت. روز پنج شنبه بود و گروهی از جوانان و دانشجویان به مناسبت دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه به خیابان آمده بودند.
نیروی انتظامی همچون روزهای گذشته سعی در کنترل تجمعات داشت و بعضا برخی از تجمع کنندگان را بازداشت می‌کرد.
۱۸ تیر و اعتراضات پایان یافت اما نیروی انتظامی ماند و بیش از ۲۰۰ بازداشتی. ناجا برای تعیین تکلیف بازداشتی‌ها با دادستانی هماهنگ می‌کند.
دستور می‌آید بازداشتی‌ها به کهریزک منتقل شوند. دستوری که سرآغاز فاجعه #بازداشتگاه_کهریزک بود.
پس از ۴ روز که خبر بدرفتاری و ضرب و شتم بازداشت شدگان که منجر به کشته شدن محسن روح ‌الامینی، محمد کامرانی و امیرجوادی‌فر و قطع عضو سامان دادمان شد، با افشاگری همسر باکری و پدر #محسن_روح_الامینی باعث شد خامنه‌ای رهبری فورا دستور تعطیلی این بازداشتگاه را صادر و گروهی را برای بررسی مساله مامور می‌کنند.
گروهی از مسئولان ناجا برای رسیدگی به اتهاماتشان متهم می‌شوند اما با صدور کیفرخواست و حکم سنگینی علیه متهمان هیچ مجازاتی اعمال نشد.
رادان متهم ردیف یک اکنون فرمانده نیروی انتظامی است، در مهر ماه سال ۸۸ علی‌قلی فودازی به ریاست بازرسی پلیس پایتخت منصوب شد.
او در زمانی که ریاست بازرسی پلیس پایتخت را بر عهده داشت، مسئول رسیدگی به پرونده بازداشتگاه کهریزک نیز بود که طبق حکم به اهمال و‌ تخلف درجه یک محکوم‌شده بود.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
هجدهم تیر سال ۸۸، تهران همچنان روزهای ملتهب بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم را پشت سر می‌گذاشت. روز پنج شنبه بود و گروهی از جوانان و دانشجویان به مناسبت دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه به خیابان آمده بودند.
نیروی انتظامی همچون روزهای گذشته سعی در کنترل تجمعات داشت و بعضا برخی از تجمع کنندگان را بازداشت می‌کرد.
۱۸ تیر و اعتراضات پایان یافت اما نیروی انتظامی ماند و بیش از ۲۰۰ بازداشتی. ناجا برای تعیین تکلیف بازداشتی‌ها با دادستانی هماهنگ می‌کند.
دستور می‌آید بازداشتی‌ها به
کهریزک منتقل شوند. دستوری که سرآغاز فاجعه #بازداشتگاه_کهریزک بود.
پس از ۴ روز که خبر بدرفتاری و ضرب و شتم بازداشت شدگان که منجر به کشته شدن محسن روح ‌الامینی، محمد کامرانی و امیرجوادی‌فر و قطع عضو سامان دادمان شد، با افشاگری همسر باکری و پدر
#محسن_روح_الامینی باعث شد خامنه‌ای رهبری فورا دستور تعطیلی این بازداشتگاه را صادر و گروهی را برای بررسی مساله مامور می‌کنند.
گروهی از مسئولان ناجا برای رسیدگی به اتهاماتشان متهم می‌شوند اما با صدور کیفرخواست و حکم سنگینی علیه متهمان هیچ مجازاتی اعمال نشد.
رادان متهم ردیف یک اکنون فرمانده نیروی انتظامی است، در مهر ماه سال ۸۸ علی‌قلی فودازی به ریاست بازرسی پلیس پایتخت منصوب شد.
او در زمانی که ریاست بازرسی پلیس پایتخت را بر عهده داشت، مسئول رسیدگی به پرونده بازداشتگاه
کهریزک نیز بود که طبق حکم به اهمال و‌ تخلف درجه یک محکوم‌شده بود.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing