ایران بریفینگ
6.15K subscribers
14.7K photos
24.2K videos
27.3K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
#امروز_در_تاریخ⁩ / ۶ اردیبهشت ۱۳۶۰ محاکمه عوامل ⁧ #کودتای_نقاب⁩ که بعدها به نام ⁧ #کودتای_نوژه⁩ معروف شد آغاز شد.
‏این کودتا طرحی بود برای سرنگونی نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی.
‏در واقع این کودتا پیش از انجام لو رفت و در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ با دستگیری و کشته‌شدن تعدادی از عوامل آن فاش شد. پایگاه هوایی نوژه (شاهرخی) در نزدیکی شهر کبودرآهنگ استان همدان مرکز فرماندهی آن بود. فرماندهی کل کودتا به‌دست سپهبد سعید مهدیون (فرماندهِ پیشین نیروی هوایی ایران) و رهبری قسمت نیروی هوایی این کودتا برعهدهٔ سرتیپ خلبان رئیس آکروجت شاهنشاهی آیت محققی بود.
‏هدف نخست کودتا حملهٔ هوایی به محل اقامت روح‌الله خمینی در تهران و کشتن او و سپس حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد و در ادامه، شکسته‌شدن دیوار صوتی توسط هواپیماهای در دستان کودتاگران ذکر می‌شود تا برتری نظامی آن‌ها را به مردم نشان دهد. همچنین قرار بود ساختمان مجلس و مراکز رادیو و تلویزیون تسخیر و بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی بازداشت شوند.
‏با گذشت بیش از چهار دهه از آن اما همچنان برخی وجوه ماجرای کودتای نوژه همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی‌مانده و دربارهٔ تعداد افراد دستگیر شده و تعداد نفرات اعدام شده آمار دقیقی وجود ندارد.
‏در رابطه با نقش برخی روحانیون مانند ⁧ #آیت_الله_شریعتمداری⁩ در حمایت از کودتا هم که جمهوری اسلامی مدعی آن است سند مطمئنی در دست نیست.
‏نقش کشورهای خارجی در طرح کودتا نیز همچنان جای پرسش دارد، اصلی ترین بخش در این میان، طریقه لو رفتن کودتای نوژه است که نامشخص و مبهم است.
‏رادیو ایران در روز پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۵۹ گزارشی منتشر کرد مبنی بر خنثی‌شدن کودتایی که هدف آن به‌دست گرفتن پایگاه‌های نظامی کشور و حمله به مراکز استراتژیک و خانهٔ خمینی بود. این سومین نقشهٔ کودتایی بود که توسط دولت بنی صدر در چند ماه گذشته خنثی می‌شد.
‏⁧ #سعید_حجاریان⁩، که به گفته خود پس از دستگیری افسران کودتاچی، «مسئولیت مدیریت بازجویی» را برعهده داشت، گفته‌است که سه روز مانده به کودتا، چند نفر از افسران خبر کودتا را لو دادند.«ما در ستاد مشترک، ستاد خنثی‌سازی تشکیل دادیم و ترکیبی از سپاه و کمیته ستاد مشترک و کمیته بهارستان در این ستاد حضور داشتند و عملیات‌های دستگیری را هم سپاه عهده‌دار شد. شب کودتا به آقای ری‌شهری گفتم که می‌خواهد کودتا شود.»
‏⁧ #محسن_رضایی⁩ که در زمان کودتا مسئول اطلاعات سپاه بود، هم روایتی مشابه حجاریان دارد به گفتهٔ او:
‏«اوایل تیرماه سال ۱۳۵۹ در خیابان ایران به دیدار علی خامنه‌ای که در آن زمان نماینده خمینی در ارتش بود رفته و به او گفته اطلاعات سپاه رد و خط یک کودتا را در ارتش پیدا کرده‌است… کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطه آغازش هنوز کشف نشده.
‏به نوشته رضایی، پس از مدتی ⁧ #خامنه‌ای⁩ به او تلفن زده و گفته خلبانی اینجاست که مشابه حرف او را می‌زند. «سریع خودتان را برسانید منزل ما ببینید موضوع از چه قرار است. رفتم و با یک خلبان جوان روبرو شدم. همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده‌است.»
‏آن خلبان به رضایی گفته بود وقتی مادرش از قصد پسرش برای شرکت در کودتا آگاه می‌شود به او می‌گوید: «شیرم را حرامت می‌کنم، اگر سریعاً پیش نروی و ماجرا را به ایشان نگویی.» خلبان هم به منزل خامنه‌ای رفته و ماجرا را برای او بازگو کرد.
‏اما به گفتهٔ ⁧ #هاشم_صباغیان⁩ قابل قبول‌ترین روایت، آگاهی کاگ‌ب، سازمان اطلاعات ⁧ #شوروی⁩ از برنامه‌ریزی برای انجام کودتا در ایران و مطلع شدن مقامات اطلاعاتی ایران توسط آنان بود.
‏طبق شنیده‌های او، عوامل کاگ‌ب نه‌تنها مسئولان سازمان اطلاعات و امنیت کشور را در جریان جزئیات کودتا قرار دادند، بلکه آنان را به یکی از مخفیگاه‌های کودتاگران هدایت کردند که محل تشکیل جلساتشان بود.
Irbr.news
@irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوم / #یوسف_کلاهدوز از سال ۱۳۴۴ تحصیل در دانشگاه افسری ارتش را آغاز و با درجه ستوان یکمی در سال ۱۳۴۷ فعالیت در ارتش شاهنشاهی ایران را آغاز نمود. وی تا سال ۱۳۵۱ در #نیروی_زمینی_ارتش شاهنشاهی در رسته پیاده نظام خدمت می کرد و نهایتا در سال ۱۳۵۲ به #گارد_شاهنشاهی…
قسمت سوم / روح الله موسوی خمینی، رهبر انقلاب، به دنبال پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ از تبعیدگاه خود در فرانسه به تهران بازگشت. در همان ابتدایی ترین روزهای ورودش به ایران ، خمینی فرمانی مبنی بر تاسیس سپاه انقلابی صادر کرد.
او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود.
این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان پیروزی انقلاب موضع بی‌طرفانه‌ای داشت برابری کند.
با پیشنهاد #مهدی_بازرگان رئیس دولت موقت، حجت‌الاسلام #حسن_لاهوتی حکمی از آیت الله خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت می‌کند و #ابراهیم_یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجت‌الاسلام لاهوتی شد.

#محسن_رفیق_دوست اما، در خاطرات خود روایت دیگری از تشکیل سپاه دارد که براساس آن فکر ایجاد نیرویی غیر از ارتش برای دفاع از انقلاب، اولین بار از سوی محمد منتظری مطرح شده است.
وی در بخشی از خاطرات خود درباره تشکیل سپاه می‌گوید: اوایل اسفند – احتمالاً ۹ اسفند – آیت‌الله بهشتی که برای دیدار حضرت امام به #مدرسه_علوی آمده بود مرا صدا زد و گفت: «حاج محسن، حضرت امام الان حکم تشکیل سپاه پاسداران را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی دادند، بهتر است شما هم در این سپاه باشی.
…بلافاصله به محل جلسه در پادگان عباس‌آباد رفتم. وارد اتاق شدم. دیدم عده‌ای از آقایان از جمله دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، #علی‌_محمد_بشارتی، #مرتضی_الویری و چند نفر دیگر حضور دارند. آقای تهرانچی و آقای #هاشم_صباغیان هم از طرف دولت موقت آمده بودند. کاغذی برداشتم و روی آن نوشتم بسم الله الرحمن الرحیم – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد: ۱- محسن رفیق‌دوست. بقیه هم‌اسم‌هایشان را نوشتند و سپاه پاسداران تشکیل شد. هفت نفر به‌عنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند. آقای دانش آشتیانی شد فرمانده سپاه، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای #مرتضی_الویری مسئول روابط عمومی و من هم مسئول تدارکات شدم.»
(کامل این پژوهش را می‌توانید در سایت ما بخوانید)
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سیزدهم / محمود علیزاده طباطبایی که این روزها وکالت خانواده هاشمی و بسیاری از زندانیان اصلاح طلب را برعهده دارد از همافران انقلابی آن روزها و از آجودان‌های ستاد نیروی هوایی بوده که در خاطرات خود می‌گوید:« آقای باقرزاده اطلاع داد که قرار است ربیعی را بازداشت…
قسمت چهاردهم / رفیق دوست که بقول خودش حالا در مدرسه علوی «آچار فرانسه» بوده روزی، بهشتی و مطهری به او اطلاع می‌دهند که خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده‌است و وی باید کارها را رها کند و به آن سپاه بپیوندد:
«احتمالاً نهم اسفند ۱۳۵۷ بود، من در مدرسه علوی کارها را انجام می‌دادم. شهید بهشتی، جلوی پله‌های مدرسه علوی من را صدا کردند. شهید #مرتضی_مطهری، آقای #علی_اکبر_هاشمی_رفسنجانی ، مقام معظم رهبری و آقای موسوی‌اردبیلی نیز حضور داشتند،گفتند الان آقای #حسن_لاهوتی حکم تشکیل سپاه را زیر نظر دولت موقت از امام گرفت. شما کارهای اینجا را رها کن برو به سپاه. گفتم کجا هستند. ایشان گفت که در پادگان عباس‌آباد جمع شده‌اند. من رفتم.
آقایان #محسن_سازگارا، حسن جعفری، علی فرزین، ضرابی، #هاشم_صباغیان ، تهرانچی و #علی_دانش_منفرد آن‌جا بودند. من آن‌ها را می‌شناختم و آن‌ها هم من را گفتم سلام علیکم، سپاه قرار است این‌جا تشکیل شود؟ گفتند که بله. روی کاغذی نوشتم سپاه پاسداران تشکیل شد. یک- محسن رفیقدوست و… «شورای فرماندهی سپاه پاسداران» همانجا انتخاب شد.
‌‎دانش‌منفرد به‌عنوان فرمانده سپاه پاسداران انتخاب شد،من مسئول تدارکات،بشارتی مسئول اطلاعات #مرتضی_الویری روابط عمومی شدیم. بقیه هم به ترتیب پستهایی گرفتند.
‌‎#محسن_رفیق_دوست در ادامه گفتگوی خود به واحد اطلاعات سپاه پرداخته و می‌گوید: «این بخش سپاه با آمدن #محسن_رضایی کاملاً قدرت گرفت،بچه‌های خوبی جمع شده بودند و با قدرت هم عمل می‌کردند»
از گفته‌های #محسن_رفیقدوست می‌توان نتیجه گرفت حتی پیش از تشکیل سپاه،محسن رضایی و دیگرانی از #سازمان_مجاهدين_انقلاب_اسلامی واحد اطلاعاتی سپاه را تشکیل داده بودند.
اما در مورد روز ورود خمینی به ایران وی در خاطراتش می‌گوید: «باید وسیله‌ای تهیه می‌شد که از «علی مجمع‌الصنایع» (نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران) ماشینی تهیه کردم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن می‌روم بالا و پیشنهاد می‌کنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»‎
این روایت اگرچه دروغ نیست اما تمام واقعیت هم نیست.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
🔖روایت۱۵۵/ مصطفی شعاعیان نویسنده، فعال سیاسی چپگرای ایرانی بود که بسیاری او را نه تنها یک نویسنده که یک چریک هم می دانند. مصطفی شعاعیان ۱۶ بهمن ۱۳۵۴ در خیابان استخر مورد سوظن یک مأمور شهربانی به‌نام پاسبان یونسی قرار گرفت و پس از یک مقابله مسلحانه با سیانور…
🔖روایت ۱۵۶/ خاطرات #بهزاد_نبوی:
از نظر فعالیتهای سیاسی، من اولین مرحله فعالیت‌های سیاسی‌ام، سال ششم دبیرستان بود، که ماجرایی پیش آمد. یک ماجرایی پیش آمد که بر علیه دکتر مهران وزیر فرهنگ و آموزش دکتر اقبال بود. بهانه این بود که نمره تجدیدی را از ۷ به ۱۲ آورده بود. ولی واقعیتش این بود که پشت سر آن حرکت سیاسی بود.
در زمان ملی شدن نفت، گرایش ضدشاهی، گرایش طرفدار ملی شدن نفت و اینها، چون در خانواده‌مان هم این مسئله بود و مثلا یک دایی و یک خاله من که هر دوآنها دانشگاه می‌رفتند. آن موقع با حزب زحمتکشان فعالیت می‌کردند و وقتی کودتای ۲۸ مرداد شد، آنوقت همه آنها فعالیت مختصر مخفی داشتند و ضد رژیم بودندو من هم در ذهنم، ضد رژیم شاهی مانده بود. با انگیزه‌های ضدظلم و ضد دیکتاتوری و غیره و سال ۳۸ هم با همین انگیزه‌ها، در آن جریانات شرکت داشتم؛ ولی این کار پیوسته نبود.
از جمله دکتر #ابراهیم_یزدی که شوهر دختر دایی من است. که ما به ایشان که سنش از ما بزرگتر بود، علاقه داشتیم. آن موقع توسط ایشان به جلسات انجمنهای اسلامی و آن برنامه‌هایی که‌ آن موقع، انجمن‌های اسلامی داشتند و به گلشهر کرج می‌رفتند،
فعالیتهای سیاسی مستمر من، از وقتی شروع شد که به دانشکده رفتم،سال ۳۹ که وارد دانشکده شدم نیروهای عمده مخالف در آنموقع دو بخش بود: یکی چپ که تنها در حزب توده تبلور پیدا می‌کرد و هیچ چپ دیگری نبود و یکی دیگر نیروهای ملی که جبهه ملی سمبلش بود. در واقع، نیروهای مسلمانان، آن موقع فعالیتشان چندان گسترده نبود.
هر کسی که در آن زمان، توده ای بود، او را در جبهه ملی راه نمی‌دادند. ولی اگر افکار ماتریالیستی هم داشت، می‌توانست وارد شود. هیچ کس نمی‌پرسید که نماز می‌خوانی یا نمی‌خوانی. آقای #مهدی_بازرگان نماز می‌خواند، آقای دکتر شیبانی در جبهه ملی، نماز می‌خواند. ولی بغل دستی‌شان در همان جبهه نماز نمی‌خواند و سؤال هم پیش نمی‌آمد، که چرا نمی‌خوانی؟
این یک اتحادی بود از مجموع نیروهای روشنفکر ضد شاهی.یادم می‌آید که همین آقای #هاشم_صباغیان با وجود اینکه نماز هم می‌خواند، در آن زمان، عضو #جبهه_ملی و حتی جزو جناح سوسیالیست معروف به باند خنجی و حجازی بود و در کنار  سلامتیان، با #نهضت_آزادی مبارزه می‌کرد.
#جمهوری_اشباح

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#امروز_در_تاریخ / برای اولین بار ساعت ۹ صبح رادیو ایران پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۵۹ گزارشی منتشر کرد مبنی بر خنثی‌شدن کودتایی که هدف آن به‌دست گرفتن پایگاه‌های نظامی کشور و حمله به مراکز استراتژیک و خانهٔ خمینی بود.
این سومین نقشهٔ کودتایی است که توسط دولت بنی صدر در چند ماه گذشته خنثی می‌شد.
بلافاصله روزنامه کیهان و اطلاعات نیز در شماره هایی فوق العاده از ساعت ۱۲ ظهر (در حالی که آنزمان این روزنامه‌ها هرروز ساعت ۱۶ پخش می‌شدند) خبر شکست و خنثی سازی کودتا را اعلام کردند.
تلویزیون جمهوری اسلامی نیز ساعت ۱۷ برای اولین بار در شبکه ۲ بخش اخبار شهرستانها خبر کودتا را اعلام کرد.

‏⁧ #سعید_حجاریان⁩، که به گفته خود پس از دستگیری افسران کودتاچی، «مسئولیت مدیریت بازجویی» را برعهده داشت، گفته‌است که سه روز مانده به کودتا، چند نفر از افسران خبر کودتا را لو دادند:«ما در ستاد مشترک، ستاد خنثی‌سازی تشکیل دادیم و ترکیبی از سپاه و کمیته ستاد مشترک و کمیته بهارستان در این ستاد حضور داشتند و عملیات‌های دستگیری را هم سپاه عهده‌دار شد،شب کودتا به آقای ری‌شهری گفتم که می‌خواهد کودتا شود.»

‏⁧ #محسن_رضایی⁩ که در زمان کودتا مسئول اطلاعات سپاه بود، البته روایتی متناقض با حجاریان دارد.

وی مدعی است اوایل تیرماه در خیابان ایران به دیدار علی خامنه‌ای که در آن زمان نماینده خمینی در ارتش بود رفته و به او گفته اطلاعات سپاه رد و خط یک کودتا را در ارتش پیدا کرده‌است… کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطه آغازش هنوز کشف نشده.
‏به گفته رضایی، پس از مدتی ⁧خامنه‌ای⁩ به او تلفن زده و گفته خلبانی اینجاست که مشابه حرف او را می‌زند:«سریع خودتان را برسانید منزل ما ببینید موضوع از چه قرار است»
وی گفته است وقتی به «خانه خامنه‌ای» رفتم با یک خلبان جوان روبرو شدم. همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده‌است.
‏آن خلبان به رضایی گفته بود وقتی مادرش از قصد پسرش برای شرکت در کودتا آگاه می‌شود به او می‌گوید: «شیرم را حرامت می‌کنم، اگر سریعاً نروی و ماجرا را به ایشان نگویی.» خلبان هم به منزل خامنه‌ای رفته و ماجرا را برای او بازگو کرده.

اما ⁧ #هاشم_صباغیان⁩ تمامی این کشف‌ها و اطلاعات و ضد اطلاعات را رد کرده و مدعی آگاهی کاگ‌ب از برنامه‌ریزی برای انجام کودتا در ایران و سپس مطلع کردن مقامات اطلاعاتی ایران توسط آنان است:«عوامل کاگ‌ب نه‌تنها مسئولان سازمان اطلاعات و امنیت کشور را در جریان جزئیات کودتا قرار دادند، بلکه آنان را به یکی از مخفیگاه‌های کودتاگران هدایت کردند که محل تشکیل جلساتشان بود»

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
محمود علیزاده طباطبایی که این روزها وکالت خانواده هاشمی و بسیاری از زندانیان اصلاح طلب را برعهده دارد از همافران انقلابی آن روزها و از آجودان‌های ستاد نیروی هوایی بوده که در خاطرات خود می‌گوید:« آقای باقرزاده اطلاع داد که قرار است ربیعی را بازداشت کنند اما…
رفیق دوست که بقول خودش حالا در مدرسه علوی «آچار فرانسه» بوده روزی، بهشتی و مطهری به او اطلاع می‌دهند که خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده‌است و وی باید کارها را رها کند و به آن سپاه بپیوندد:
«احتمالاً نهم اسفند ۱۳۵۷ بود، من در مدرسه علوی کارها را انجام می‌دادم. شهید بهشتی، جلوی پله‌های مدرسه علوی من را صدا کردند. شهید #مرتضی_مطهری، آقای #علی_اکبر_هاشمی_رفسنجانی ، مقام معظم رهبری و آقای موسوی‌اردبیلی نیز حضور داشتند،گفتند الان آقای #حسن_لاهوتی حکم تشکیل سپاه را زیر نظر دولت موقت از امام گرفت. شما کارهای اینجا را رها کن برو به سپاه. گفتم کجا هستند. ایشان گفت که در پادگان عباس‌آباد جمع شده‌اند. من رفتم.
آقایان #محسن_سازگارا، حسن جعفری، علی فرزین، ضرابی، #هاشم_صباغیان ، تهرانچی و #علی_دانش_منفرد آن‌جا بودند. من آن‌ها را می‌شناختم و آن‌ها هم من را گفتم سلام علیکم، سپاه قرار است این‌جا تشکیل شود؟ گفتند که بله. روی کاغذی نوشتم سپاه پاسداران تشکیل شد. یک- محسن رفیقدوست و… «شورای فرماندهی سپاه پاسداران» همانجا انتخاب شد.
‏‌‎دانش‌منفرد به‌عنوان فرمانده سپاه پاسداران انتخاب شد،من مسئول تدارکات،بشارتی مسئول اطلاعات #مرتضی_الویری روابط عمومی شدیم. بقیه هم به ترتیب پستهایی گرفتند.
‏‌‎#محسن_رفیق_دوست در ادامه گفتگوی خود به واحد اطلاعات سپاه پرداخته و می‌گوید: «این بخش سپاه با آمدن #محسن_رضایی کاملاً قدرت گرفت،بچه‌های خوبی جمع شده بودند و با قدرت هم عمل می‌کردند»
از گفته‌های #محسن_رفیقدوست می‌توان نتیجه گرفت حتی پیش از تشکیل سپاه،محسن رضایی و دیگرانی از #سازمان_مجاهدين_انقلاب_اسلامی واحد اطلاعاتی سپاه را تشکیل داده بودند.
اما در مورد روز ورود خمینی به ایران وی در خاطراتش می‌گوید: «باید وسیله‌ای تهیه می‌شد که از «علی مجمع‌الصنایع» (نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران) ماشینی تهیه کردم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن می‌روم بالا و پیشنهاد می‌کنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»‎
این روایت اگرچه دروغ نیست اما تمام واقعیت هم نیست.
ادامه دارد…

🌐 irbr.new
🆔 @irbriefing