ایران بریفینگ
قسمت هشتم / حسن جهان آرا برادر محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر در جنگ ایران و عراق، از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود. حسن درخرداد ١٣٦٠ در جریان تظاهرات سازمان مجاهدین بازداشت شد و در زندانهای اوین، قزلحصار و رجاییشهر زندانی بود. او تا شروع اعدامهای دستهجمعی…
قسمت نهم / #غلامرضا_حسنی پس از پیروزی انقلاب مدتی نماینده ارومیه در مجلس بود و با حکم خمینی امام جمعه این شهر و نماینده خمینی در آذربایجان غربی بود.
حسنی عملا همهکاره ارومیه و شهرهای اطراف محسوب میشد.
او در بیشتر مواقع مسلح بود و تا پایان عمر خود را فردی مبارز و انقلابی میدانست.
#رشید_حسنی یکی از پسران او، راه برخلاف پدر را پیش گرفت.
حسنی درباره او گفته: او پس از پیروزی انقلاب، ناگهان به گروه سیاسی #سازمان_چریک_های_فدایی_خلق_ایران پیوست و از سران آنها شد، به طوری که مسئولیت شاخه آذربایجان غربی بر عهده او بود. خیلی با او صحبت کردم تا در راهش تجدید نظر کند، ولی نکرد.
او محل اختفای پسرش را پیدا میکند، به کمیته اطلاع میدهد که چند فرد مسلح بفرستند، خودش هم محافظش را همراه میکند و به آنها میگوید اگر مقاومت کرد و یا خواست فرار کند، با گلوله بزنندش،پس از تحویل به کمیته برای محاکمه به تبریز فرستاده میشود و بلافاصله اعدام میشود»
حسنی گفته که از خبر اعدام او ناراحت نشده چون به وظیفه خودعمل کرده بود و اگر فرزند دیگری از او نیز علیه انقلاب و رهبری فعالیت میکرد، همان کاری را میکرد که با رشید کرد.
حسنی سالها بعد اما در مصاحبهای گفت:«رشید مستحق اعدام نبود. او جنایتی مرتکب نشده بود، یا کسی را نکشته بود تنها جرمش این بود که گرایش شدید کمونیستی داشت و این هرگز منجر به اعدام کسی نمیشود. حداکثر این است که باید به حبس ابد محکوم میشد.»
حمیده دختر غلامرضا حسنی پس از اینکه پدرش برادرش را لو میدهد دچار افسردگی و بیماری عصبی میذشود و نهایتا در سالگرد برادرش اقدام به خودسوزی میکند، روزنامه یاسنو ماجرا را چنین شرح داده است: «حمیده به روی خود نفت ریخته بود و به خاطر سوختگی شدید به بیمارستان امام خمینی ارومیه منتقل شد. حال وی اما به خاطر سوختگی ۹۰ درصد به وخامت گذاشت و پس از ۵ روز جدال بین مرگ و زندگی ۷ مهر ۱۳۸۲ درگذشت و همسر و سه فرزند خود را تنها گذاشت.»
خبر خودکشی دختر حسنی سالها مخفی مانده بود تا اینکه روزنامه یاسنو به نقل از خود حجتالاسلام حسنی نوشت: «چون عمل خودکشی در اسلام حرام است در هیچ یک از مراسم دخترم شرکت نخواهم کرد».
غلامرضا حسنی در سال ۱۳۹۲ به علت کهولت سن و بیماری از امامت جمعه و نمایندگی ولی فقیه در آذربایجان غربی کنار گذاشته شد و پنج سال بعد در ۹۱ سالگی درگذشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حسنی عملا همهکاره ارومیه و شهرهای اطراف محسوب میشد.
او در بیشتر مواقع مسلح بود و تا پایان عمر خود را فردی مبارز و انقلابی میدانست.
#رشید_حسنی یکی از پسران او، راه برخلاف پدر را پیش گرفت.
حسنی درباره او گفته: او پس از پیروزی انقلاب، ناگهان به گروه سیاسی #سازمان_چریک_های_فدایی_خلق_ایران پیوست و از سران آنها شد، به طوری که مسئولیت شاخه آذربایجان غربی بر عهده او بود. خیلی با او صحبت کردم تا در راهش تجدید نظر کند، ولی نکرد.
او محل اختفای پسرش را پیدا میکند، به کمیته اطلاع میدهد که چند فرد مسلح بفرستند، خودش هم محافظش را همراه میکند و به آنها میگوید اگر مقاومت کرد و یا خواست فرار کند، با گلوله بزنندش،پس از تحویل به کمیته برای محاکمه به تبریز فرستاده میشود و بلافاصله اعدام میشود»
حسنی گفته که از خبر اعدام او ناراحت نشده چون به وظیفه خودعمل کرده بود و اگر فرزند دیگری از او نیز علیه انقلاب و رهبری فعالیت میکرد، همان کاری را میکرد که با رشید کرد.
حسنی سالها بعد اما در مصاحبهای گفت:«رشید مستحق اعدام نبود. او جنایتی مرتکب نشده بود، یا کسی را نکشته بود تنها جرمش این بود که گرایش شدید کمونیستی داشت و این هرگز منجر به اعدام کسی نمیشود. حداکثر این است که باید به حبس ابد محکوم میشد.»
حمیده دختر غلامرضا حسنی پس از اینکه پدرش برادرش را لو میدهد دچار افسردگی و بیماری عصبی میذشود و نهایتا در سالگرد برادرش اقدام به خودسوزی میکند، روزنامه یاسنو ماجرا را چنین شرح داده است: «حمیده به روی خود نفت ریخته بود و به خاطر سوختگی شدید به بیمارستان امام خمینی ارومیه منتقل شد. حال وی اما به خاطر سوختگی ۹۰ درصد به وخامت گذاشت و پس از ۵ روز جدال بین مرگ و زندگی ۷ مهر ۱۳۸۲ درگذشت و همسر و سه فرزند خود را تنها گذاشت.»
خبر خودکشی دختر حسنی سالها مخفی مانده بود تا اینکه روزنامه یاسنو به نقل از خود حجتالاسلام حسنی نوشت: «چون عمل خودکشی در اسلام حرام است در هیچ یک از مراسم دخترم شرکت نخواهم کرد».
غلامرضا حسنی در سال ۱۳۹۲ به علت کهولت سن و بیماری از امامت جمعه و نمایندگی ولی فقیه در آذربایجان غربی کنار گذاشته شد و پنج سال بعد در ۹۱ سالگی درگذشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۱۶۶ / محل استقرار ایستگاه رزیدنسی کا.گ.ب درتهران، طبقه چهارم ساختمان اجرایی سفارت شوروی در تهران بود... درزمان ورود کوزیچکین به تهران، سرهنگ کاسترومین Lev petrovich kostromin ریاست ایستگاه تهران را به عهده داشت که در عین حال معاون دپارتمان هشتم«PGU»نیز…
این ها جملاتی بود که در بهمن ۱۳۶۱، از طرف «سید محمد صدر» ، مدیرکل اروپا و آمریکای وزارت خارجه جمهوری اسلامی خطاب به «ویلک بولدیرف» ، سفیر شوروی در تهران گفت تا مکتوب کند و برای مسکو بفرستد.
در ۲۱ بهمن ۶۱، موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب اسلامی در مصاحبه مطبوعاتی خود از دستگیری سران و اعضای رده بالای #حزب_توده و بخشی از اعضای #سازمان_چریک_های_فدایی_خلق_ایران (مرتبط با حزب توده) خبر داد:«این هایی که دستگیر شده اند افرادی هستند که بیشترشان از سران حزب توده اند، ولی به عنوان این که فعالیت سیاسی داشته اند یا حزبی داشته اند دستگیر نشده اند. به همین دلیل خیلی از اعضا دستگیر نشده اند و هنوز در سراسر کشور هم هستند و فعالیتشان را می کنند،مشخصا این هایی که دستگیر شده اند در رابطه با جاسوسی به نفع کشورهای شرقی است و مدارکش هم موجود است بعضی از این ها اعتراف کرده اند خودشان اعتراف کرده اند، در رابطه با دیگران هم خودشان مسائلی را گفته اند و مدارک خیلی قوی در رابطه با این ها موجود است. بعضی از این ها می خواستند فرار کنند، شناسنامه های جعلی و …درست کرده بودند…
اما ماجرا از این قرار بود که در ۱۷ بهمن ۶۱، بیش از ۵۰ نفر از اعضای رهبری و کادرهای فعال آن از جمله نورالدین کیانوری، مریم فیروز و... توسط واحد اطلاعات سپاه پاسداران به اتهام جاسوسی دستگیر و به «زندان توحید» منتقل شدند.
[بازداشت شدگان حزب توده و چریکهای فدایی خلق پس از بازداشت بلافاصله اقدام به اعتراف کردند حتی حاضر به اعترافات تلویزیونی هم شدند، در این میان بسیاری از اعترافات آنها هرگز منتشر نشد و همچنان همواره بخشهای گزینش شدهای از اعترافات آنها منتشر شده]
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM