📔معرفی کتابی درباره گیاهخواری و سرمایهداری📔
اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات
نویسنده: باب تورِس
مترجم: گلناز ملک
هرکس که تابهحال دمخور حیوانات بوده خوب میداند که آنها مخلوقاتی حساس، باهوش و متفکرند. کسانی که صاحب سگ یا گربهای هستند لازم نمیبینند وارد وراجیها و بحثهای انتزاعی فلسفی دربارهی ماهیتِ ذهن بشوند تا بفهمند سگها و گربهها هم شعور دارند. آنها درکی از محیط اطرافشان دارند، خواستههایی دارند، درد و لذت را حس میکنند و هرکدام خلقوخویی خاص خود دارند. بسیاری از ما این چیزها را دربارهی حیواناتی که هر روز با آنها زندگی میکنیم میدانیم، اما به ذهن بیشترمان خطور نمیکند که سایر حیوانات هم قادر به حس و درک همین چیزها هستند.
در سرتاسر این کتاب از شما میخواهم تعصبات خود را یک سو نهید و دربارهی پرسشهای «این کتاب» تعمق کنید. من به این نتیجه رسیدم که اگر به اصول و ارزشهای اخلاقیام اهمیت میدهم باید تا آنجا که میتوانم از مشارکت در اعمال ظلم و ستم به حیوانات کنار بکشم... وقتی دیدم چطور حیوانات به عنوان کالا مورد بهرهکشی قرار میگیرند متوجه شباهتهای آن با شیوهی بهرهکشی از انسانها به عنوان نیروی کار شدم.
درباره نویسنده:
باب تورِس دانشآموختهی رشتههای فلسفه و علوم کشاورزی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و جامعهشناسی توسعه از دانشگاه کورنل است. او هماکنون استادیار رشتهی جامعهشناسی در دانشگاه سنتلورنس نیویورک است و تاکنون دو کتاب تألیف کرده است، شیفته وگن: وگن بودن در دنیای غیر وگن ۲۰۰۵، و اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات ۲۰۰۷
#حیوانات #معرفی_کتاب #سرمایه_داری
@IranVEG
برگرفته از اینستاگرام نشر مرکز
https://goo.gl/h67c36
اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات
نویسنده: باب تورِس
مترجم: گلناز ملک
هرکس که تابهحال دمخور حیوانات بوده خوب میداند که آنها مخلوقاتی حساس، باهوش و متفکرند. کسانی که صاحب سگ یا گربهای هستند لازم نمیبینند وارد وراجیها و بحثهای انتزاعی فلسفی دربارهی ماهیتِ ذهن بشوند تا بفهمند سگها و گربهها هم شعور دارند. آنها درکی از محیط اطرافشان دارند، خواستههایی دارند، درد و لذت را حس میکنند و هرکدام خلقوخویی خاص خود دارند. بسیاری از ما این چیزها را دربارهی حیواناتی که هر روز با آنها زندگی میکنیم میدانیم، اما به ذهن بیشترمان خطور نمیکند که سایر حیوانات هم قادر به حس و درک همین چیزها هستند.
در سرتاسر این کتاب از شما میخواهم تعصبات خود را یک سو نهید و دربارهی پرسشهای «این کتاب» تعمق کنید. من به این نتیجه رسیدم که اگر به اصول و ارزشهای اخلاقیام اهمیت میدهم باید تا آنجا که میتوانم از مشارکت در اعمال ظلم و ستم به حیوانات کنار بکشم... وقتی دیدم چطور حیوانات به عنوان کالا مورد بهرهکشی قرار میگیرند متوجه شباهتهای آن با شیوهی بهرهکشی از انسانها به عنوان نیروی کار شدم.
درباره نویسنده:
باب تورِس دانشآموختهی رشتههای فلسفه و علوم کشاورزی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و جامعهشناسی توسعه از دانشگاه کورنل است. او هماکنون استادیار رشتهی جامعهشناسی در دانشگاه سنتلورنس نیویورک است و تاکنون دو کتاب تألیف کرده است، شیفته وگن: وگن بودن در دنیای غیر وگن ۲۰۰۵، و اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات ۲۰۰۷
#حیوانات #معرفی_کتاب #سرمایه_داری
@IranVEG
برگرفته از اینستاگرام نشر مرکز
https://goo.gl/h67c36
کانال گیاهخواری VEG🕊
📔معرفی کتابی درباره گیاهخواری و سرمایهداری📔 اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات نویسنده: باب تورِس مترجم: گلناز ملک هرکس که تابهحال دمخور حیوانات بوده خوب میداند که آنها مخلوقاتی حساس، باهوش و متفکرند. کسانی که صاحب سگ یا گربهای هستند لازم نمیبینند وارد وراجیها…
بهرهکشی از حیوانات در جامعه نابرابر انسانی
(گزارشی از کتاب «اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات» به بهانه انتشار ترجمه فارسی )
کاوه شکیب
رابطه ما انسانها بهعنوان گونهای حیوان با حیوانات دیگر بسیار عجیب و غریب است. آنها مهمترین بخش از وعدههای غذایی ما هستند و اگر وضعمان خوب باشد، مهمترین بخش از پوشش و لباسمان. همینطور نقشی تعیینکننده در آزمایشگاههای پزشکی، مقاصد آرايشي، بهداشتي و نظامي دارند. در کنار هزاران هزار ميليارد دلاری که صنايع کشتار جمعی حيوانات از آنها به جيب ميزنند و از کارگران اين صنعت نیز بهطرز وحشیانهای بهرهکشي ميکنند، دستگاههای ایدئولوژیک رمز بقا، حيات و سلامتي انسانها را به سلب حیات حیوانات گره میزنند؛ اما رفتار عجیب ما به اینجا ختم نمیشود. ناگهان رفتاری دوگانه از ما سر میزند: قادریم همزمان دستهای از حیوانات را ناز و نوازش کنیم و دستهای دیگر را بکشیم و بخوریم. اوج ماجرا را میتوان در برخورد دوگانه ما در رفتارمان با حیوانات خانگی و سایر گونههای حیوانی دید، خاصه حیواناتی که به مصرف ما میرسند. ماجرا از چه قرار است؟ باب تورس در کتاب «اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات»، که اخیراً به همت نشر مرکز و با ترجمه گلناز ملک منتشر شده، میکوشد به این سؤال پاسخ دهد و علیه بهرهکشی از حیوانات بجنگد؛ اما نه از زاویه دید حامیان و کمپینهای حمایت از حقوق حیوانات، بلکه از منظر اقتصاد سیاسی. او حتی نقدی جدی هم به پدر جنبش رهایی حیوانات، پیتر سینگر، وارد میکند که چطور نتوانست نشان دهد ستم عنصری ساختاری است و ریشه در مناسبات اقتصادی و ایدئولوژیک دارد.
تورس در مخالفت با آنارشیسم فردگرایانه سبک زندگی و نیز آنارشیسم پاپ-پانک، خود را یک «سوسیالآنارشیست» معرفی میکند، جریانی که ظاهراً از مد افتاده، ولی براساس یک میل کلی حرکت میکند: میل به ترویج آزادی و ایستادن در برابر سلسلهمراتب، سلطه و ستم. او ضمن نقدهای بسیاری که به جنبش حمایت از حقوق حیوانات وارد کرده، میکوشد دامپروری و صنایع مربوطی را که از بهرهکشی حیوانات سود میبرند، درون چارچوب بزرگتر و پویای بهرهکشی در نظام #سرمایه_داری قرار دهد. او در سراسر صفحات کتاب چند کار مهم میکند: ١) به بررسی نقادانه سرمایهداری و نسبت آن با بهرهکشی از حیوانات میپردازد؛ ٢) مشارکت انسانها را در یکی از فراگیرترین و ریشهدارترین اشکال سلطه در فرهنگ معاصر به چالش میکشد؛ ٣) نشان میدهد چگونه کشتار سازمانیافته حیوانات و بهرهکشی از آنها به برکت «قانون» و «سلطه» انجام میشود و بهرهکشی از حیوانات را تبدیل به پدیدهای کرده که بخشی از نظامهای اقتصادی و ایدئولوژیک ماست؛ ٤) پیشنهاد میدهد به جای اینکه خشونت را در سطح میانفردی ببینیم و بدینترتیب وجدان معذبمان را آرام کنیم، خشونت را بهصورت ساختاری ببینیم که در شکلگیری و حفظ سلسلهمراتب اجتماعی و اقتصادی رخ میدهد؛ ٥) به کاوش درباره نظامی تولیدی میپردازد که بر بسیاری از محصولات غذایی روزانه ما حاکم است؛ ٦) با کمک آرای همفکرانش میکوشد بفهمد چطور سلطه ما بر حیوانات و گونهپرستی انسانها در دو سطح ایدئولوژیک و مادی رخ میدهد؛ ٧) چگونه سرمایهداری استثمار حیوانات را در جامعه معاصر درونی کرده و آن را گسترش داده و حفظ میکند؛ ٨) نشان میدهد چطور دستکاریهای ایدئولوژیک قانعمان میکنند که این نظم ظالمانه طبیعی، مطلوب و به سود همگان است.
تورس چند ادعای جنجالی هم مطرح میکند: از جمله اینکه #حیوانات را باید بخشی از طبقه کارگر در نظر گرفت و نماینده نیروی کار بدون دستمزد دانست، چون نقش مستقیم و بسیار تعیینکنندهای در توسعه سرمایهداری صنعتی دارند. همچنین مدعی است نظم اقتصادی و اجتماعیای که در آن به سر میبریم به همان شکل ساختاریافتهای که مردم را استثمار میکند، حیوانات را نیز استثمار میکند. یا ادعا میکند حیوانات را باید درون تحلیلهای درباره تدابیر سرمایهداری در نظر گرفت و منطقی از آن بیرون کشید که آنها را در تحلیل تولید کالایی، بهرهکشی و نزاع طبقاتی لحاظ کند...
متن کامل را در روزنامه شرق بخوانید:
https://goo.gl/DbLY1m
@IranVEG
(گزارشی از کتاب «اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات» به بهانه انتشار ترجمه فارسی )
کاوه شکیب
رابطه ما انسانها بهعنوان گونهای حیوان با حیوانات دیگر بسیار عجیب و غریب است. آنها مهمترین بخش از وعدههای غذایی ما هستند و اگر وضعمان خوب باشد، مهمترین بخش از پوشش و لباسمان. همینطور نقشی تعیینکننده در آزمایشگاههای پزشکی، مقاصد آرايشي، بهداشتي و نظامي دارند. در کنار هزاران هزار ميليارد دلاری که صنايع کشتار جمعی حيوانات از آنها به جيب ميزنند و از کارگران اين صنعت نیز بهطرز وحشیانهای بهرهکشي ميکنند، دستگاههای ایدئولوژیک رمز بقا، حيات و سلامتي انسانها را به سلب حیات حیوانات گره میزنند؛ اما رفتار عجیب ما به اینجا ختم نمیشود. ناگهان رفتاری دوگانه از ما سر میزند: قادریم همزمان دستهای از حیوانات را ناز و نوازش کنیم و دستهای دیگر را بکشیم و بخوریم. اوج ماجرا را میتوان در برخورد دوگانه ما در رفتارمان با حیوانات خانگی و سایر گونههای حیوانی دید، خاصه حیواناتی که به مصرف ما میرسند. ماجرا از چه قرار است؟ باب تورس در کتاب «اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات»، که اخیراً به همت نشر مرکز و با ترجمه گلناز ملک منتشر شده، میکوشد به این سؤال پاسخ دهد و علیه بهرهکشی از حیوانات بجنگد؛ اما نه از زاویه دید حامیان و کمپینهای حمایت از حقوق حیوانات، بلکه از منظر اقتصاد سیاسی. او حتی نقدی جدی هم به پدر جنبش رهایی حیوانات، پیتر سینگر، وارد میکند که چطور نتوانست نشان دهد ستم عنصری ساختاری است و ریشه در مناسبات اقتصادی و ایدئولوژیک دارد.
تورس در مخالفت با آنارشیسم فردگرایانه سبک زندگی و نیز آنارشیسم پاپ-پانک، خود را یک «سوسیالآنارشیست» معرفی میکند، جریانی که ظاهراً از مد افتاده، ولی براساس یک میل کلی حرکت میکند: میل به ترویج آزادی و ایستادن در برابر سلسلهمراتب، سلطه و ستم. او ضمن نقدهای بسیاری که به جنبش حمایت از حقوق حیوانات وارد کرده، میکوشد دامپروری و صنایع مربوطی را که از بهرهکشی حیوانات سود میبرند، درون چارچوب بزرگتر و پویای بهرهکشی در نظام #سرمایه_داری قرار دهد. او در سراسر صفحات کتاب چند کار مهم میکند: ١) به بررسی نقادانه سرمایهداری و نسبت آن با بهرهکشی از حیوانات میپردازد؛ ٢) مشارکت انسانها را در یکی از فراگیرترین و ریشهدارترین اشکال سلطه در فرهنگ معاصر به چالش میکشد؛ ٣) نشان میدهد چگونه کشتار سازمانیافته حیوانات و بهرهکشی از آنها به برکت «قانون» و «سلطه» انجام میشود و بهرهکشی از حیوانات را تبدیل به پدیدهای کرده که بخشی از نظامهای اقتصادی و ایدئولوژیک ماست؛ ٤) پیشنهاد میدهد به جای اینکه خشونت را در سطح میانفردی ببینیم و بدینترتیب وجدان معذبمان را آرام کنیم، خشونت را بهصورت ساختاری ببینیم که در شکلگیری و حفظ سلسلهمراتب اجتماعی و اقتصادی رخ میدهد؛ ٥) به کاوش درباره نظامی تولیدی میپردازد که بر بسیاری از محصولات غذایی روزانه ما حاکم است؛ ٦) با کمک آرای همفکرانش میکوشد بفهمد چطور سلطه ما بر حیوانات و گونهپرستی انسانها در دو سطح ایدئولوژیک و مادی رخ میدهد؛ ٧) چگونه سرمایهداری استثمار حیوانات را در جامعه معاصر درونی کرده و آن را گسترش داده و حفظ میکند؛ ٨) نشان میدهد چطور دستکاریهای ایدئولوژیک قانعمان میکنند که این نظم ظالمانه طبیعی، مطلوب و به سود همگان است.
تورس چند ادعای جنجالی هم مطرح میکند: از جمله اینکه #حیوانات را باید بخشی از طبقه کارگر در نظر گرفت و نماینده نیروی کار بدون دستمزد دانست، چون نقش مستقیم و بسیار تعیینکنندهای در توسعه سرمایهداری صنعتی دارند. همچنین مدعی است نظم اقتصادی و اجتماعیای که در آن به سر میبریم به همان شکل ساختاریافتهای که مردم را استثمار میکند، حیوانات را نیز استثمار میکند. یا ادعا میکند حیوانات را باید درون تحلیلهای درباره تدابیر سرمایهداری در نظر گرفت و منطقی از آن بیرون کشید که آنها را در تحلیل تولید کالایی، بهرهکشی و نزاع طبقاتی لحاظ کند...
متن کامل را در روزنامه شرق بخوانید:
https://goo.gl/DbLY1m
@IranVEG
Forwarded from VEG منابع و رفرنسهای (Ali🌱Baniasad)
🔹گزارشی از مقالهٔ «حفاظت کردن و کشتن: مدیریت تعارض انسان-حیاتوحش توسط ادارهٔ خدمات شیلات و حیاتوحش ايالات متحده»🔹
🔸وظیفهٔ ادارهٔ خدمات شیلات و حیاتوحش ايالات متحده، حل تعارضات حیاتوحش و فراهم کردن امکان همزیستی مردم و حیاتوحش است.
🔸اما این اداره برای مدیریت تعارضهای میان انسان و حیاتوحش اغلب مجبور است که در راستای حفاظت از منافع اقتصادی و سلامت عمومی، و حفاظت از حیاتوحش بده-بستان کند. این امر باعث میشود برای حفاظت از منافع اقتصادی و سلامت عمومی، سالانه تعداد زیادی از حیوانات را بکشد؛ حدود ۵١ میلیون حیوان از سال 1996 تا 2014.
🔸باوجود اینکه در سالهای اخیر منابع علمی به وضعیت رو به زوال اکوسیستم دنیا و نقش کاهش گونهها[جانوری و گیاهی] در این فرآیند پرداختهاند اما بجز ارزیابیهای مارکسیستهای زیستبومگرا و یا اندک مطالعات جرمشناسانِ سبز، نقشی که عوامل اقتصاد سیاسی در این فرآیندِ زوال اکوسیستم دارند بهخوبی روشن نشده است.
🔸توجه بیشتر به نقش اثرگذار اقتصاد سیاسی بر ویرانی محیطزیست، برای فهم کنترل تعارض انسان-حیاتوحش مهم است. چنین تمرکزی قابلیت تعیین این را دارد که زمینههای اقتصاد محلی و جهانیِ سرمایهداری چگونه ممکن است ویرانی محیطزیستی بهوجود آورند.
🔸در سال 2011 تعداد حیواناتی که بهطور غیر عمدی کشته شدهاند 4/963 نفر یا 0.13 درصد از کل حیوانات کشته شده بوده است. بیشتر از همه توکاهای سیاه (678/573 نفر)، گاومرغها (846/663 نفر)، سارها (1/500/459 نفر) و گونههای جانوریای که بهعنوان نوعی «آفتِ کشاورزی» تعریف میشوند، کشته شدهاند. در این لیست بلندبالا، گونههایی مانند خرس سیاه و الیگاتور آمریکایی (نوعی تمساح) که در معرض خطر انقراضاند نیز دیده میشوند.
#سرمایه_داری #تنوع_زیستی #انقراض
منبع:
Lynch, M. J. (2019). To Protect and Kill: US Fish and Wildlife Service’s Management of Human–Wildlife Conflict, 1996-2011, Society & Animals, 27(2), 174-196.
@IranVEG
@VEGReferences
🔸وظیفهٔ ادارهٔ خدمات شیلات و حیاتوحش ايالات متحده، حل تعارضات حیاتوحش و فراهم کردن امکان همزیستی مردم و حیاتوحش است.
🔸اما این اداره برای مدیریت تعارضهای میان انسان و حیاتوحش اغلب مجبور است که در راستای حفاظت از منافع اقتصادی و سلامت عمومی، و حفاظت از حیاتوحش بده-بستان کند. این امر باعث میشود برای حفاظت از منافع اقتصادی و سلامت عمومی، سالانه تعداد زیادی از حیوانات را بکشد؛ حدود ۵١ میلیون حیوان از سال 1996 تا 2014.
🔸باوجود اینکه در سالهای اخیر منابع علمی به وضعیت رو به زوال اکوسیستم دنیا و نقش کاهش گونهها[جانوری و گیاهی] در این فرآیند پرداختهاند اما بجز ارزیابیهای مارکسیستهای زیستبومگرا و یا اندک مطالعات جرمشناسانِ سبز، نقشی که عوامل اقتصاد سیاسی در این فرآیندِ زوال اکوسیستم دارند بهخوبی روشن نشده است.
🔸توجه بیشتر به نقش اثرگذار اقتصاد سیاسی بر ویرانی محیطزیست، برای فهم کنترل تعارض انسان-حیاتوحش مهم است. چنین تمرکزی قابلیت تعیین این را دارد که زمینههای اقتصاد محلی و جهانیِ سرمایهداری چگونه ممکن است ویرانی محیطزیستی بهوجود آورند.
🔸در سال 2011 تعداد حیواناتی که بهطور غیر عمدی کشته شدهاند 4/963 نفر یا 0.13 درصد از کل حیوانات کشته شده بوده است. بیشتر از همه توکاهای سیاه (678/573 نفر)، گاومرغها (846/663 نفر)، سارها (1/500/459 نفر) و گونههای جانوریای که بهعنوان نوعی «آفتِ کشاورزی» تعریف میشوند، کشته شدهاند. در این لیست بلندبالا، گونههایی مانند خرس سیاه و الیگاتور آمریکایی (نوعی تمساح) که در معرض خطر انقراضاند نیز دیده میشوند.
#سرمایه_داری #تنوع_زیستی #انقراض
منبع:
Lynch, M. J. (2019). To Protect and Kill: US Fish and Wildlife Service’s Management of Human–Wildlife Conflict, 1996-2011, Society & Animals, 27(2), 174-196.
@IranVEG
@VEGReferences