#مگرگياهان_جان_ندارند؟
چرا جان آنها را می گیرید؟این اولین سوالیست که معمولا ازگیاهخوارانی که ازروی انسانیت گوشت موجودات بیگناه رانمیخورندمیشود؛وحال پاسخ انرااززبان دکترآذربخوانید👇👇👇
✅جواب خانم دکتر آذر از مدافعان #حقوق حیوانات ؛
چندی قبل با یکی از دوستان بحث میکردم درمورد گیاهخواری او میگفت : گیاهان هم جان دارند و اگر اینطور فکر کنی پس آنها را هم نباید خورد !!!! شنیدن این حرف از دهان این شخص بخصوص که انسانی است واقع بین و بسیار مهربان باعث تعجب من شد.گیاهان هم جان دارند... جمله ای که بعضی از گوشتخواران (شاید برای #آسودگی وجدان و توجیه خود) بکار میبرند.
✅قبل از هر چیز این نکته بسیار مهم فراموش نشود که انسان خود در رده حیوانات است پس بخوبی میداند دردی را که حیوانات متحمل میشوند قابل #مقایسه باگیاه نیست.
✅گیاه فاقد سیستم #اعصاب مرکزی است و قادر به احساس خطر و فرار از موقعیت های تهدید آمیز زندگی خود نمیباشد. دراصل نوعی حس آگاهی و هوشیاری در گیاهان وجود دارد که در قبال محرک ها عکس العمل نشان داده و در برابر حشرات و تهدیدات واکنش نشان میدهند، ولی به هیج وجه ماخذ و پایه عقلانی و منطقی برای باور اینکه گیاهان درد را احساس میکنند توسط دانشمندان ارائه نشده است.
✅مقایسه یک هویج با یک گوسفند و هم ردیف قرار دادن آنها واقعا دور از انصاف است.
✅حیوانات چه از نظر بدنی و چه از نظر روانی دارای همان مشخصات ظاهری (داری چشم و گوش و دست و پا و معده و روده و آلت تناسلی و...........) و سیستم اعصاب و احساساتی میباشند که در انسان وجود دارد لذا بخوبی درد بدنی و روحی را احساس میکنند.
✅اگر مشتی لوبیانخود سبز را در آب جوش بریزی عکس العملی نشان نداده و از دیگ بیرون نمیپرند درحالیکه اگر خرچنگ زنده را در #آب جوش بیاندازی (روش وحشتناکی که برای #طبخ خرچنگ رواج داشت و اخیرا" ممنوع شده )
✅خرچنگ جیغ میکشد و سعی میکند به نحوی خود را از این شکنجه و درد وحشتناک نجات داده و از دیگ خارج شود . باز با کفگیر او را داخل آب جوش میاندازی و باز تا جائی که جان در بدنش باقیست هنوز سعی در نجات خود دارد. یعنی عکس العمل خرچنگ همان عکس العملی است که یک انسان با افتادن در دیگ آب جوش از خود نشان میدهد.
✅حیوان همانند انسان دارای مغز و سیستم اعصاب مرکزی پیشرفته و همچنین احساساتی مانند ترس، درد، دفاع از فرزندان، رابطه زناشوئی، وفاداری و وظیفه شناسی گروهی، عزاداری در مقابل از دست دادن عزیزان ، خوشی، حسادت، رقابت و همکاری میباشد.
✅حیوان اعتقادات و تمایلات مربوط به خود را داشته و دارای حافظه بسیار قوی میباشد همچنین زمان را به خوبی تشخیص میدهد.
✅انسان گوشتخوار در اصل پس مانده و تفاله واکنش شیمیائی بدن حیوانات را در قبال وحشت در کشتارگاه به بدن خود وارد میکند.
✅زمانیکه حیوان در #کشتارگاه احساس وحشت مطلق میکند و به هیچ وجه قادر به دفاع از زندگی خود نیست مواد سمی شیمیائی در بدنش ترشح میشود که در نهایت داخل گردش خون و گوشت حیوان میشود و انسانی که گوشت چنین حیوانی را میخورد در اصل ترس و وحشت را وارد بدن خود می سازد.
https://telegram.me/joinchat/Bm6C8jvlc3QUzrTWzxuYrw
✅🌿🌱🌴🌳🌲🎄🌵☘🍀🎍🎋🍃🍂🍁🌾🍄💐🌸🌼🌷🌹🌻🌺🎃🌰
چرا جان آنها را می گیرید؟این اولین سوالیست که معمولا ازگیاهخوارانی که ازروی انسانیت گوشت موجودات بیگناه رانمیخورندمیشود؛وحال پاسخ انرااززبان دکترآذربخوانید👇👇👇
✅جواب خانم دکتر آذر از مدافعان #حقوق حیوانات ؛
چندی قبل با یکی از دوستان بحث میکردم درمورد گیاهخواری او میگفت : گیاهان هم جان دارند و اگر اینطور فکر کنی پس آنها را هم نباید خورد !!!! شنیدن این حرف از دهان این شخص بخصوص که انسانی است واقع بین و بسیار مهربان باعث تعجب من شد.گیاهان هم جان دارند... جمله ای که بعضی از گوشتخواران (شاید برای #آسودگی وجدان و توجیه خود) بکار میبرند.
✅قبل از هر چیز این نکته بسیار مهم فراموش نشود که انسان خود در رده حیوانات است پس بخوبی میداند دردی را که حیوانات متحمل میشوند قابل #مقایسه باگیاه نیست.
✅گیاه فاقد سیستم #اعصاب مرکزی است و قادر به احساس خطر و فرار از موقعیت های تهدید آمیز زندگی خود نمیباشد. دراصل نوعی حس آگاهی و هوشیاری در گیاهان وجود دارد که در قبال محرک ها عکس العمل نشان داده و در برابر حشرات و تهدیدات واکنش نشان میدهند، ولی به هیج وجه ماخذ و پایه عقلانی و منطقی برای باور اینکه گیاهان درد را احساس میکنند توسط دانشمندان ارائه نشده است.
✅مقایسه یک هویج با یک گوسفند و هم ردیف قرار دادن آنها واقعا دور از انصاف است.
✅حیوانات چه از نظر بدنی و چه از نظر روانی دارای همان مشخصات ظاهری (داری چشم و گوش و دست و پا و معده و روده و آلت تناسلی و...........) و سیستم اعصاب و احساساتی میباشند که در انسان وجود دارد لذا بخوبی درد بدنی و روحی را احساس میکنند.
✅اگر مشتی لوبیانخود سبز را در آب جوش بریزی عکس العملی نشان نداده و از دیگ بیرون نمیپرند درحالیکه اگر خرچنگ زنده را در #آب جوش بیاندازی (روش وحشتناکی که برای #طبخ خرچنگ رواج داشت و اخیرا" ممنوع شده )
✅خرچنگ جیغ میکشد و سعی میکند به نحوی خود را از این شکنجه و درد وحشتناک نجات داده و از دیگ خارج شود . باز با کفگیر او را داخل آب جوش میاندازی و باز تا جائی که جان در بدنش باقیست هنوز سعی در نجات خود دارد. یعنی عکس العمل خرچنگ همان عکس العملی است که یک انسان با افتادن در دیگ آب جوش از خود نشان میدهد.
✅حیوان همانند انسان دارای مغز و سیستم اعصاب مرکزی پیشرفته و همچنین احساساتی مانند ترس، درد، دفاع از فرزندان، رابطه زناشوئی، وفاداری و وظیفه شناسی گروهی، عزاداری در مقابل از دست دادن عزیزان ، خوشی، حسادت، رقابت و همکاری میباشد.
✅حیوان اعتقادات و تمایلات مربوط به خود را داشته و دارای حافظه بسیار قوی میباشد همچنین زمان را به خوبی تشخیص میدهد.
✅انسان گوشتخوار در اصل پس مانده و تفاله واکنش شیمیائی بدن حیوانات را در قبال وحشت در کشتارگاه به بدن خود وارد میکند.
✅زمانیکه حیوان در #کشتارگاه احساس وحشت مطلق میکند و به هیچ وجه قادر به دفاع از زندگی خود نیست مواد سمی شیمیائی در بدنش ترشح میشود که در نهایت داخل گردش خون و گوشت حیوان میشود و انسانی که گوشت چنین حیوانی را میخورد در اصل ترس و وحشت را وارد بدن خود می سازد.
https://telegram.me/joinchat/Bm6C8jvlc3QUzrTWzxuYrw
✅🌿🌱🌴🌳🌲🎄🌵☘🍀🎍🎋🍃🍂🍁🌾🍄💐🌸🌼🌷🌹🌻🌺🎃🌰
Forwarded from رادیو وگ 📻 (نرگس ش)
Audio
کانال رادیو وگ تقدیم میکند:
📻 داستان گربهای به نام زشت
مطالعهی مطلب: https://t.me/iranveg/755
#حیوانات #حقوق_حیوانات #اخلاقی
@RadioVEG
📻 داستان گربهای به نام زشت
مطالعهی مطلب: https://t.me/iranveg/755
#حیوانات #حقوق_حیوانات #اخلاقی
@RadioVEG
حقوق بشر و حقوق حیوانات: دو روی یک سکه
(بخش نخست)
همکاران عزیز:
"مشکلات زیادی در جهان وجود دارد که ما باید قبل از فکر کردن دربارهی حیوانات، حلشان کنیم."
"ابتدا به صلح جهانی بپردازیم؛ پس از آن میتوانیم در حوزه حقوق حیوانات کار کنیم."
هر کسی که حمایت از حیوانات را دنبال میکند، اغلب با این نظرات یا نظراتی مشابه مواجه میشود. از من اغلب پرسیده میشود پاسخم به آنها چيست.
اول از همه، هیچ کس نمی گوید که کسانی که برای حقوق بشر فعالیت میکنند باید این کار را متوقف کنند و بهجای آن برای حقوق حیوانات به فعالیت بپردازند. بلکه، نکته این است که اگر ما قبول کنیم که حیوانات عضو اجتماع اخلاقی هستند، باید از خوردن، پوشیدن یا مصرف حیوانات در زندگی فردی خود دست برداریم. گیاهخوار (وگان)شدن، نیازمند این نیست که از حمایتِ کودکان مورد سوءاستفاده قرار گرفته، زنان آزاردیده یا مخالفت با جنگ دست بردارید.
پس از سخنرانیام دربارهی حقوق حیوانات در یک مرکز اجتماعات ، زنی به من نزدیک شد و گفت که داوطلبی در مرکز زنان آزاردیده و قربانیان تجاوز جنسی است. او گفت که با آنچه من در مورد حیوانات می گویم بسیار همدل است، اما کاملا درگیر فعالیتش برای زنان بود و نمی دانست چگونه زمانی را به فعالیت در حقوق حیوانات اختصاص دهد.
از او پرسیدم: "شما وقت برای غذا خوردن دارید، ندارید؟"
پاسخ داد: "البته که دارم!"
"آیا شما لباس می پوشید و از شامپو و محصولاتی دیگر استفاده می کنید؟"
"بله مطمئنا. اما همه اینها به موضوع حمایت از حیوانات چه ربطی دارد؟"
کاملا ربط دارد. به او توضیح دادم که اگر او واقعا موضوع حیوانات را جدی گرفته است، تمام کاری که باید انجام دهد این است که آنها را به عنوان غذا مصرف نکند، محصولاتشان را نپوشد، از محصولات حاوی مواد حیوانی یا آنهایی که روی حیوانات آزمایش شدهاند دوری کند، و از حمایت هر نوع سرگرمیای که در آن از حیوانات استفاده میشود دست بردارد. حتی اگر هیچ کار دیگری هم بر سر مساله حیوانات انجام ندهد، اقدام وی برای وگان شدن و تاثیری که میتواند روی خانواده و دوستانش بگذارد، خودشان اشکال مهمی از فعالیتاند که به هیچ وجه تداخلی با فعالیتش برای زنان نخواهد داشت. بدل شدن به حامیِ الغا[ی بهرهکشی حیوانات]، چیزی است که میتوانید در وعدهی بعدی غذایتان انجامش دهید.
دوم، اشتباه است که مسائل مربوط به استثمار انسان و حیوان به عنوان موضوعاتی مجزا دیده شوند. برعکس، تمام اشکال استثمار به طور جدایی ناپذیری در هم تنیدهاند. تمام استثمارها، نمودِ آشکارِ خشونتاند. همه تمام تبعیضها نمودِ آشکارِ خشونتاند. تا زمانی که یک نوع خشونت را تحمل کنیم، همه نوع خشونتی وجود خواهد داشت.
#حقوق_بشر
#حقوق_حیوانات
@iranVEG
⏬ ادامه دارد.
(بخش نخست)
همکاران عزیز:
"مشکلات زیادی در جهان وجود دارد که ما باید قبل از فکر کردن دربارهی حیوانات، حلشان کنیم."
"ابتدا به صلح جهانی بپردازیم؛ پس از آن میتوانیم در حوزه حقوق حیوانات کار کنیم."
هر کسی که حمایت از حیوانات را دنبال میکند، اغلب با این نظرات یا نظراتی مشابه مواجه میشود. از من اغلب پرسیده میشود پاسخم به آنها چيست.
اول از همه، هیچ کس نمی گوید که کسانی که برای حقوق بشر فعالیت میکنند باید این کار را متوقف کنند و بهجای آن برای حقوق حیوانات به فعالیت بپردازند. بلکه، نکته این است که اگر ما قبول کنیم که حیوانات عضو اجتماع اخلاقی هستند، باید از خوردن، پوشیدن یا مصرف حیوانات در زندگی فردی خود دست برداریم. گیاهخوار (وگان)شدن، نیازمند این نیست که از حمایتِ کودکان مورد سوءاستفاده قرار گرفته، زنان آزاردیده یا مخالفت با جنگ دست بردارید.
پس از سخنرانیام دربارهی حقوق حیوانات در یک مرکز اجتماعات ، زنی به من نزدیک شد و گفت که داوطلبی در مرکز زنان آزاردیده و قربانیان تجاوز جنسی است. او گفت که با آنچه من در مورد حیوانات می گویم بسیار همدل است، اما کاملا درگیر فعالیتش برای زنان بود و نمی دانست چگونه زمانی را به فعالیت در حقوق حیوانات اختصاص دهد.
از او پرسیدم: "شما وقت برای غذا خوردن دارید، ندارید؟"
پاسخ داد: "البته که دارم!"
"آیا شما لباس می پوشید و از شامپو و محصولاتی دیگر استفاده می کنید؟"
"بله مطمئنا. اما همه اینها به موضوع حمایت از حیوانات چه ربطی دارد؟"
کاملا ربط دارد. به او توضیح دادم که اگر او واقعا موضوع حیوانات را جدی گرفته است، تمام کاری که باید انجام دهد این است که آنها را به عنوان غذا مصرف نکند، محصولاتشان را نپوشد، از محصولات حاوی مواد حیوانی یا آنهایی که روی حیوانات آزمایش شدهاند دوری کند، و از حمایت هر نوع سرگرمیای که در آن از حیوانات استفاده میشود دست بردارد. حتی اگر هیچ کار دیگری هم بر سر مساله حیوانات انجام ندهد، اقدام وی برای وگان شدن و تاثیری که میتواند روی خانواده و دوستانش بگذارد، خودشان اشکال مهمی از فعالیتاند که به هیچ وجه تداخلی با فعالیتش برای زنان نخواهد داشت. بدل شدن به حامیِ الغا[ی بهرهکشی حیوانات]، چیزی است که میتوانید در وعدهی بعدی غذایتان انجامش دهید.
دوم، اشتباه است که مسائل مربوط به استثمار انسان و حیوان به عنوان موضوعاتی مجزا دیده شوند. برعکس، تمام اشکال استثمار به طور جدایی ناپذیری در هم تنیدهاند. تمام استثمارها، نمودِ آشکارِ خشونتاند. همه تمام تبعیضها نمودِ آشکارِ خشونتاند. تا زمانی که یک نوع خشونت را تحمل کنیم، همه نوع خشونتی وجود خواهد داشت.
#حقوق_بشر
#حقوق_حیوانات
@iranVEG
⏬ ادامه دارد.
حقوق بشر و حقوق حیوانات: دو روی یک سکه
(بخش دوم)
همانطور که لئو تولستوی، رماننویسِ روسی گفته، «تا زمانی که کشتارگاهها وجود دارند، میدانهای جنگ وجود خواهند داشت.»
البته که گفته تولستوی، کاملا درست است. تا زمانی که انسانها کشتار حیوانات برای غذا را عادی میدانند، که هیچ توجیه دیگری جز لذت ناچیزی که از استفاده و خوردن حیوانات عایدمان می شود ندارد، وقتی که فکر کنند چیز مهمتری در خطر است، استفاده از خشونت عادی تلقی خواهد شد.
این نیز به همان شکل است: تا زمانی که نژادپرستی، سکسیم، هتروسکسیم و سایر اشکال تبعیض را تحمل کنیم، گونهگرایی وجود خواهد داشت. این یکی از دلایلی است که حامیان حیوانات هرگز نباید خود را به عنوان افرادی "تک مسئلهای" در نظر بگیرند. گونهگرایی بهلحاظ اخلاقی ایراد دارد، زیرا مانند نژادپرستی، سکسیم و سایر اشکال تبعیض، بر اساس معیاری نامربوط موجودات را از محدودهی اهمیت اخلاقی کنار میگذارد.
فرقی ندارد که این معیار نامربوط، نژاد، جنس، گرایش جنسی یا گونهی جانوری باشد. نمیتوانیم بطور معقولی بگوییم که مخالف گونهگرایی هستیم، اما سایر اشکال تبعیض را حمایت میکنیم یا دربارهی آن موضعی نداریم. مخالف گونهگرایی هستیم چرا که مانند نژادپرستی، سکسیم و سایر اشکال تبعیض است. مخالفت ما با گونهگرایی منطقا حکم میکند که چنین اشکال دیگری از تبعیض را هم مردود بدانیم.
دوباره باید بگویم که، این بدان معنا نیست که حامیانِ حیوانات باید فعالیت خود را از جانب حیوانات متوقف کنند و به دفاع ازحقوق بشر بپردازند. با این حال، این بدان معنی است که همیشه باید برای دیگران روشن کنند که آنها با تمام اشکال تبعیض مخالفاند و هرگز نباید در زندگی خودشان تبعیض قائل شوند.
سوم، بسیاری از مردمِ نوعدوست به طور تحسین برانگیزی میخواهند جهان را تغییر دهند اما نمیبینند که مهمترین تغییر در سطح فرد اتفاق میافتد. همانطور که مهاتما گاندی گفته: "شما بايد مظهر تغييري باشيد كه مي خواهيد در جهان ببينيد." اگر شما یک جهان بیخشونت می خواهید، باید خودتان زندگیای بدون خشونت را بپذیرید. وگانیسم عنصر مهمی از زندگیِ بیخشونت است، زیرا بدون شک، تمام غذاهای حیوانی و محصولات حیوانی نتیجه خشونتاند.
گزینگویهای دیگر از تولستوی: «همه مي خواهند جهان را تغيير دهند، اما هيچكس در اين انديشه نيست كه خود را تغيير دهد.»
گری ال، فرانسیون
[ترجمه: ندا کائیدانی]
#حقوق_بشر
#حقوق_حیوانات
@iranVEG
منبع:
http://www.abolitionistapproach.com/human-rights-and-animal-rights-perfect-together/
(بخش دوم)
همانطور که لئو تولستوی، رماننویسِ روسی گفته، «تا زمانی که کشتارگاهها وجود دارند، میدانهای جنگ وجود خواهند داشت.»
البته که گفته تولستوی، کاملا درست است. تا زمانی که انسانها کشتار حیوانات برای غذا را عادی میدانند، که هیچ توجیه دیگری جز لذت ناچیزی که از استفاده و خوردن حیوانات عایدمان می شود ندارد، وقتی که فکر کنند چیز مهمتری در خطر است، استفاده از خشونت عادی تلقی خواهد شد.
این نیز به همان شکل است: تا زمانی که نژادپرستی، سکسیم، هتروسکسیم و سایر اشکال تبعیض را تحمل کنیم، گونهگرایی وجود خواهد داشت. این یکی از دلایلی است که حامیان حیوانات هرگز نباید خود را به عنوان افرادی "تک مسئلهای" در نظر بگیرند. گونهگرایی بهلحاظ اخلاقی ایراد دارد، زیرا مانند نژادپرستی، سکسیم و سایر اشکال تبعیض، بر اساس معیاری نامربوط موجودات را از محدودهی اهمیت اخلاقی کنار میگذارد.
فرقی ندارد که این معیار نامربوط، نژاد، جنس، گرایش جنسی یا گونهی جانوری باشد. نمیتوانیم بطور معقولی بگوییم که مخالف گونهگرایی هستیم، اما سایر اشکال تبعیض را حمایت میکنیم یا دربارهی آن موضعی نداریم. مخالف گونهگرایی هستیم چرا که مانند نژادپرستی، سکسیم و سایر اشکال تبعیض است. مخالفت ما با گونهگرایی منطقا حکم میکند که چنین اشکال دیگری از تبعیض را هم مردود بدانیم.
دوباره باید بگویم که، این بدان معنا نیست که حامیانِ حیوانات باید فعالیت خود را از جانب حیوانات متوقف کنند و به دفاع ازحقوق بشر بپردازند. با این حال، این بدان معنی است که همیشه باید برای دیگران روشن کنند که آنها با تمام اشکال تبعیض مخالفاند و هرگز نباید در زندگی خودشان تبعیض قائل شوند.
سوم، بسیاری از مردمِ نوعدوست به طور تحسین برانگیزی میخواهند جهان را تغییر دهند اما نمیبینند که مهمترین تغییر در سطح فرد اتفاق میافتد. همانطور که مهاتما گاندی گفته: "شما بايد مظهر تغييري باشيد كه مي خواهيد در جهان ببينيد." اگر شما یک جهان بیخشونت می خواهید، باید خودتان زندگیای بدون خشونت را بپذیرید. وگانیسم عنصر مهمی از زندگیِ بیخشونت است، زیرا بدون شک، تمام غذاهای حیوانی و محصولات حیوانی نتیجه خشونتاند.
گزینگویهای دیگر از تولستوی: «همه مي خواهند جهان را تغيير دهند، اما هيچكس در اين انديشه نيست كه خود را تغيير دهد.»
گری ال، فرانسیون
[ترجمه: ندا کائیدانی]
#حقوق_بشر
#حقوق_حیوانات
@iranVEG
منبع:
http://www.abolitionistapproach.com/human-rights-and-animal-rights-perfect-together/
روزی فرا خواهد رسید كه در آن سایر موجودات حیوانی بتوانند از حقوقی برخوردار شوند که هرگز امکان نداشت از آنها دریغ شود مگر به دست استبداد.
اسب یا سگی بالغ حیوانی عقلانیتر و نیز قابل تعاملتر از طفلی است که یک روز یا یک هفته و یا حتی یک ماه سن دارد. اما فرض کنید که قضیه برعکس میبود، چه ارزشی در آن وجود میداشت؟ پرسش این نیست که آیا آنها میتوانند استدلال کنند؟ یا آیا آنها میتوانند صحبت کنند؟ بلکه مسئله این است:
آیا آنها میتوانند رنج بکشند؟
چرا باید قانون حفاظتش را از هر موجود حسمندی منع کند؟
#حقوق_حیوانات
@iranVEG
برگرفته از کتاب مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری، نوشته جرمی بنتام، بنیانگذار مکتب فایدهگرایی.
اسب یا سگی بالغ حیوانی عقلانیتر و نیز قابل تعاملتر از طفلی است که یک روز یا یک هفته و یا حتی یک ماه سن دارد. اما فرض کنید که قضیه برعکس میبود، چه ارزشی در آن وجود میداشت؟ پرسش این نیست که آیا آنها میتوانند استدلال کنند؟ یا آیا آنها میتوانند صحبت کنند؟ بلکه مسئله این است:
آیا آنها میتوانند رنج بکشند؟
چرا باید قانون حفاظتش را از هر موجود حسمندی منع کند؟
#حقوق_حیوانات
@iranVEG
برگرفته از کتاب مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری، نوشته جرمی بنتام، بنیانگذار مکتب فایدهگرایی.
⚠️رفاه حیوانات، ایدهای خطرناک⚠️
(بخش اول)
⁉️ چرا فکر می کنیم که کشتن #حیوانات به خودی خود به لحاظ اخلاقی اشتباه نیست؟ چرا فکر می کنیم که مرگ، آسیبی به حیوانات نمی زند؟
🔹 تا قبل از قرن 19 حیوانات اغلب به عنوان یک شیء محسوب می شدند. نحوه استفاده ما و شیوه نگهداری از آنها به هیچ وجه از نظر اخلاق و قانون یک مسئله به حساب نمی آمد. مردم در آن دوره تعهداتی در خصوص حیوانات داشتند، تعهداتی نظیر این که نباید به گاو همسایه آسیب رساند، اما این تعهدات در واقع مربوط به همسایه به عنوان صاحب گاو بود نه خود گاو.
اینکه می گوییم ما حیوانات را همانند اشیاء در نظر می گرفتیم به این معنی نیست که معتقد بودیم آنها را نسبت به محرکات خارجی هیچ نوع احساسی ندارند یا به لحاظ ذهنی دارای هیچ نوع آگاهی نبودند و دچار درد و رنج و اضطراب نمی شدند. اما با این همه معتقد بودیم که می توان این واقعیت ها را نادیده گرفت زیرا حیوانات در درجه ای پایین تر از ما هستند. ما معتقد بودیم که ما می توانیم فکر کنیم، اما آنها چنین توانایی ندارند. فکر می کردیم که ما می توانیم از نمادها برای ارتباط با یکدیگر استفاده کنیم ولی آنها نمی توانند.
🔹در قرن 19 یک تغییر پارادایمی (الگویی) رخ داد و نظریه دفاع از حقوق حیوانات به وجود آمد. در یک بازه زمانی نسبتا کوتاه به موازات تغییرات بزرگ در نحوه تفکر، نگاه به حیوانات به مثابه یک شیء کنار گذاشته شد و این ایده که حیوانات دارای ارزش اخلاقی هستند، جای آن را گرفت. حقوقدان و فیلسوف برجسته موثر در این تغییر پارادایمی جرمی بنتام بود، کسی که در سال 1789 استدلال می کرد که اگرچه یک اسب یا سگ بالغ بیش از کودک انسان قادر به رفتار معقول و ایجاد ارتباط هستند اما «سوال این نیست که آیا آنها قادر به تفکر هستند یا نه؟ و یا آیا آنها قادر به صحبت کردن هستند یا نه؟، بلکه مسئله این است که آیا آنها درد می کشند یا نه؟»
بنتام مدعی بود که حیوانات به لحاظ شناختی با انسان ها فرق دارند، یعنی ذهن آنها با ذهن ما تفاوت دارد، اما این به آن معنا نیست که رنج کشیدن شان به لحاظ اخلاقی مهم نیست. او معتقد بود همانطور که نمی توانیم به لحاظ اخلاقی رنج بردگان را به دلیل رنگ پوستشان نادیده بگیریم به همین نحو هم نمی توانیم به حیوانات به خاطر گونه شان آسیب وارد کنیم.
اما بنتام به همان شدت و حدتی که از براندازی سنت برده داری حمایت می کرد، از توقف استفاده از حیوانات به عنوان منابع مورد استفاده انسان حمایت نمی کرد. او معتقد بود تا زمانی که ما از حیوانات به خوبی نگهداری می کنیم، استفاده از حیوانات و کشتن آنها برای مقاصد انسانی به لحاظ اخلاقی هیچ اشکالی ندارد. به عقیده بنتام، حیوانات در زمان حال زندگی می کنند و نسبت به آنچه که در نتیجه مرگ از دست می دهند آگاهی ندارند. اگر ما آنها را بکشیم و بخوریم، «ما برای آنها بهترین هستیم، آنها هیچ وقت بدترین نیستند. هیچکدام از آنها آن پیش بینی های دراز مدتی که ما از سختی های آینده داریم را ندارند.» بنتام معتقد بود تا زمانی که ما حیوانات را به شیوه ایی نسبتا بدون درد بکشیم، واقعا به آنها لطف می کنیم. «اگر حیوانات به دست ما کشته نشوند بالاخره می میرند، در نسبت با مرگی که در طبیعت انتظار آنها را می کشد، ما آنها را سریعتر و با درد کمتری می کشیم... ما باید برای حیات آنها بدترین باشیم و آنها هیچ وقت برای مردن بدترین نیستند» به عبارت دیگر برای گاو فرقی نمی کند که ما او را بکشیم و بخوریم. آنچه برای او اهمیت دارد این است که ما چطور از او نگهداری می کنیم و چگونه او را می کشیم. تنها مسئله ای که برای او مطرح است این است که دچار درد و رنج نشود.
و این دقیقا همان چیزی است که اغلب ما امروزه به آن اعتقاد داریم. مسئله اصلی کشتن حیوانات نیست بلکه مسئله درد و رنج نکشیدن آنهاست. اگر ما برای حیوانات شرایطی را فراهم کنیم که یک زندگی به لحاظ عقلی خوشایند و یگ مرگ نسبتا بدون دردی داشته باشند، هیچ کار اشتباهی انجام نداده ایم. جالب توجه است که دیدگاه بنتام توسط پیتر سینگر تایید شده است. سینگر نظر خود را در مقالاتی در کتاب «آزادی حیوانات» در سال 1975 آورده که مبتنی بر نظریات بنتام است. سینگر ادعا می کند که «فقدان نوعی پیوستگی فکری» در حیوانات درک این مسئله را دشوار می کند که چرا کشتن یک حیوان «با ایجاد یک حیوان جدید که به همان اندازه زندگی خوشایندی خواهد داشت جبران نمی شود.»
🚫به نظر ما این نگاه غلط است.
#رفاه_حیوانات #حقوق_حیوانات
@IranVEG
(بخش اول)
⁉️ چرا فکر می کنیم که کشتن #حیوانات به خودی خود به لحاظ اخلاقی اشتباه نیست؟ چرا فکر می کنیم که مرگ، آسیبی به حیوانات نمی زند؟
🔹 تا قبل از قرن 19 حیوانات اغلب به عنوان یک شیء محسوب می شدند. نحوه استفاده ما و شیوه نگهداری از آنها به هیچ وجه از نظر اخلاق و قانون یک مسئله به حساب نمی آمد. مردم در آن دوره تعهداتی در خصوص حیوانات داشتند، تعهداتی نظیر این که نباید به گاو همسایه آسیب رساند، اما این تعهدات در واقع مربوط به همسایه به عنوان صاحب گاو بود نه خود گاو.
اینکه می گوییم ما حیوانات را همانند اشیاء در نظر می گرفتیم به این معنی نیست که معتقد بودیم آنها را نسبت به محرکات خارجی هیچ نوع احساسی ندارند یا به لحاظ ذهنی دارای هیچ نوع آگاهی نبودند و دچار درد و رنج و اضطراب نمی شدند. اما با این همه معتقد بودیم که می توان این واقعیت ها را نادیده گرفت زیرا حیوانات در درجه ای پایین تر از ما هستند. ما معتقد بودیم که ما می توانیم فکر کنیم، اما آنها چنین توانایی ندارند. فکر می کردیم که ما می توانیم از نمادها برای ارتباط با یکدیگر استفاده کنیم ولی آنها نمی توانند.
🔹در قرن 19 یک تغییر پارادایمی (الگویی) رخ داد و نظریه دفاع از حقوق حیوانات به وجود آمد. در یک بازه زمانی نسبتا کوتاه به موازات تغییرات بزرگ در نحوه تفکر، نگاه به حیوانات به مثابه یک شیء کنار گذاشته شد و این ایده که حیوانات دارای ارزش اخلاقی هستند، جای آن را گرفت. حقوقدان و فیلسوف برجسته موثر در این تغییر پارادایمی جرمی بنتام بود، کسی که در سال 1789 استدلال می کرد که اگرچه یک اسب یا سگ بالغ بیش از کودک انسان قادر به رفتار معقول و ایجاد ارتباط هستند اما «سوال این نیست که آیا آنها قادر به تفکر هستند یا نه؟ و یا آیا آنها قادر به صحبت کردن هستند یا نه؟، بلکه مسئله این است که آیا آنها درد می کشند یا نه؟»
بنتام مدعی بود که حیوانات به لحاظ شناختی با انسان ها فرق دارند، یعنی ذهن آنها با ذهن ما تفاوت دارد، اما این به آن معنا نیست که رنج کشیدن شان به لحاظ اخلاقی مهم نیست. او معتقد بود همانطور که نمی توانیم به لحاظ اخلاقی رنج بردگان را به دلیل رنگ پوستشان نادیده بگیریم به همین نحو هم نمی توانیم به حیوانات به خاطر گونه شان آسیب وارد کنیم.
اما بنتام به همان شدت و حدتی که از براندازی سنت برده داری حمایت می کرد، از توقف استفاده از حیوانات به عنوان منابع مورد استفاده انسان حمایت نمی کرد. او معتقد بود تا زمانی که ما از حیوانات به خوبی نگهداری می کنیم، استفاده از حیوانات و کشتن آنها برای مقاصد انسانی به لحاظ اخلاقی هیچ اشکالی ندارد. به عقیده بنتام، حیوانات در زمان حال زندگی می کنند و نسبت به آنچه که در نتیجه مرگ از دست می دهند آگاهی ندارند. اگر ما آنها را بکشیم و بخوریم، «ما برای آنها بهترین هستیم، آنها هیچ وقت بدترین نیستند. هیچکدام از آنها آن پیش بینی های دراز مدتی که ما از سختی های آینده داریم را ندارند.» بنتام معتقد بود تا زمانی که ما حیوانات را به شیوه ایی نسبتا بدون درد بکشیم، واقعا به آنها لطف می کنیم. «اگر حیوانات به دست ما کشته نشوند بالاخره می میرند، در نسبت با مرگی که در طبیعت انتظار آنها را می کشد، ما آنها را سریعتر و با درد کمتری می کشیم... ما باید برای حیات آنها بدترین باشیم و آنها هیچ وقت برای مردن بدترین نیستند» به عبارت دیگر برای گاو فرقی نمی کند که ما او را بکشیم و بخوریم. آنچه برای او اهمیت دارد این است که ما چطور از او نگهداری می کنیم و چگونه او را می کشیم. تنها مسئله ای که برای او مطرح است این است که دچار درد و رنج نشود.
و این دقیقا همان چیزی است که اغلب ما امروزه به آن اعتقاد داریم. مسئله اصلی کشتن حیوانات نیست بلکه مسئله درد و رنج نکشیدن آنهاست. اگر ما برای حیوانات شرایطی را فراهم کنیم که یک زندگی به لحاظ عقلی خوشایند و یگ مرگ نسبتا بدون دردی داشته باشند، هیچ کار اشتباهی انجام نداده ایم. جالب توجه است که دیدگاه بنتام توسط پیتر سینگر تایید شده است. سینگر نظر خود را در مقالاتی در کتاب «آزادی حیوانات» در سال 1975 آورده که مبتنی بر نظریات بنتام است. سینگر ادعا می کند که «فقدان نوعی پیوستگی فکری» در حیوانات درک این مسئله را دشوار می کند که چرا کشتن یک حیوان «با ایجاد یک حیوان جدید که به همان اندازه زندگی خوشایندی خواهد داشت جبران نمی شود.»
🚫به نظر ما این نگاه غلط است.
#رفاه_حیوانات #حقوق_حیوانات
@IranVEG
⚠️رفاه حیوانات، ایدهای خطرناک⚠️
(بخش دوم)
گفتن اینکه یک موجود دارای احساس (یعنی هر موجودی که محرکات بیرونی را احساس می کند) از مردن آسیب نمی بیند، واقعا عجیب است. حساسیت ویژگی ای نیست که بدون هدف تکامل پیدا کرده باشد. بلکه حساسیت ویژگی ای است که موجودات حسمند را قادر می کند تا موقعیت های خطرناک و آنچه بقای او را تهدید می کنند را شناسایی کند. حساسیت وسیله ای برای جلوگیری از پایان زندگی است.
موجودات حسمند به خاطر حسمند بودنشان، تمایل به زنده بودن دارند؛ به این ترتیب ترجیح، خواست و میل آنها بر زنده ماندن است. ادامه زندگی یکی از خواسته های آنان است. بنابراین اینکه گفته شود موجودات حسمند با مرگ دچار آسیب نمی شوند در واقع انکار این حقیقت است که تمایل موجود به بقاء نتیجه ویژگی حساسیت اش است. این نوع حرف زدن مثل این است که بگوییم که یک موجود دارای چشم، تمایلی به ادامه بینایی ندارد و یا اینکه از کور شدن آسیبی نمی بیند. حیواناتی که در تله ها گیر می کنند، دست و پایشان را از دست می دهند و در صورتی که بتوانند از این تله ها فرار کنند، باقی عمرشان را با مشقت و سختی ادامه می دهند.
سینگر معتقد است که «یک حیوان در مقابل چیزی که زندگی اش را تهدید می کند مبارزه می کند» اما او نتیجه می گیرد که این به آن معنا نیست که آن حیوان دارای یک پیوستگی فکری باشند که مستلزم خودآگاهی باشد. در مقابل این ادعا می توان پرسید که آیا تنها راهی که بتوان یک حیوان را خودآگاه دانست این است که مجموعه ای از احساسات از خود داشته باشد که ما معمولا به افراد بالغ نسبت می دهیم؟ مطمئنا یکی از راه های خودآگاهی همین است اما این تنها راه ممکن نیست. همانطور که دونالد گریفین، زیست شناس و یکی از مهمترین رفتارشناسان شناختی در قرن بیستم می گوید، انکار این واقعیت که حیوانات نوعی از خودآگاهی دارند یک حرف نامعقول است، چرا که این ادعا بر این فرض استوار است که حیواناتی که به لحاظ شناختی آگاه هستند باید نسبت به بدن و رفتار خود آگاهی داشته باشند، بنابراین باید نگاهمان را نسبت به بدن و رفتار آنها در نسبت با دیگر حیوانات تغییر بدهیم.
حتی اگر حیوانات آنطور که بنتام و سینگر فکر می کردند در یک «زمان حال دائمی» زندگی کنند، این به آن معنی نیست که آنها خودآگاه نیستند یا علاقه ای به ادامه حیات ندارند. #حیوانات با این وجود هنوز نسبت به خودشان در هر لحظه از زمان آگاهی دارند و می خواهند که آن آگاهی را ادامه بدهند. آنها علاقه مند به رسیدن به لحظه بعدی آگاهی هستند. انسان هایی که دچار نوعی خاصی از فراموشی هستند ممکن است قادر به یادآوری خاطرات خود نباشند یا فهمی از آینده نداشته باشند، اما این به آن معنا نیست که آنها در هیچ زمانی خودآگاهی ندارند، یا پایان دادن به این آگاهی آسیبی به آنها نمی رساند.
🔹 حال زمان آن رسیده است که یک بار دیگر در مورد این موضوع فکر کنیم. اگر ما به کشتن حیوانات هر چند بدون درد، به عنوان یک مسئله اخلاقی نگاه کنیم، شاید این موضوع ما را وادار کند که بجای این که در مورد رفتار انسانی با حیوانات فکر کنیم، بیشتر در مورد این موضوع فکر کنیم که استفاده از حیوانات به لحاظ اخلاقی موجه است یا نه. حتی اگر فرض کنیم که حیوانات جز دارایی های ما باشند و ما معمولا تا آنجا که برای ما مقرون به صرفه باشد از آنها محافظت می کنیم، دستیابی به یک معیار انسانی در مورد نحوه نگهداری و ذبح آنها توهمی بیش نیست. بنابراین اگر ما موضوعات حیوانی را جدی بگیریم، آنوقت جدای از ملاحضات در مورد نحوه نگهداری و ذبح آنها، واقعا نمی توانیم از فکر کردن درباره استفاده اخلاقی از حیوانات اجتناب کنیم.
گری فرانسیون و آنا چارلتون
با اندکی تلخیص، برگرفته از:
https://goo.gl/2uuazD
#حقوق_حیوانات #رفاه_حیوانات
@IranVEG
(بخش دوم)
گفتن اینکه یک موجود دارای احساس (یعنی هر موجودی که محرکات بیرونی را احساس می کند) از مردن آسیب نمی بیند، واقعا عجیب است. حساسیت ویژگی ای نیست که بدون هدف تکامل پیدا کرده باشد. بلکه حساسیت ویژگی ای است که موجودات حسمند را قادر می کند تا موقعیت های خطرناک و آنچه بقای او را تهدید می کنند را شناسایی کند. حساسیت وسیله ای برای جلوگیری از پایان زندگی است.
موجودات حسمند به خاطر حسمند بودنشان، تمایل به زنده بودن دارند؛ به این ترتیب ترجیح، خواست و میل آنها بر زنده ماندن است. ادامه زندگی یکی از خواسته های آنان است. بنابراین اینکه گفته شود موجودات حسمند با مرگ دچار آسیب نمی شوند در واقع انکار این حقیقت است که تمایل موجود به بقاء نتیجه ویژگی حساسیت اش است. این نوع حرف زدن مثل این است که بگوییم که یک موجود دارای چشم، تمایلی به ادامه بینایی ندارد و یا اینکه از کور شدن آسیبی نمی بیند. حیواناتی که در تله ها گیر می کنند، دست و پایشان را از دست می دهند و در صورتی که بتوانند از این تله ها فرار کنند، باقی عمرشان را با مشقت و سختی ادامه می دهند.
سینگر معتقد است که «یک حیوان در مقابل چیزی که زندگی اش را تهدید می کند مبارزه می کند» اما او نتیجه می گیرد که این به آن معنا نیست که آن حیوان دارای یک پیوستگی فکری باشند که مستلزم خودآگاهی باشد. در مقابل این ادعا می توان پرسید که آیا تنها راهی که بتوان یک حیوان را خودآگاه دانست این است که مجموعه ای از احساسات از خود داشته باشد که ما معمولا به افراد بالغ نسبت می دهیم؟ مطمئنا یکی از راه های خودآگاهی همین است اما این تنها راه ممکن نیست. همانطور که دونالد گریفین، زیست شناس و یکی از مهمترین رفتارشناسان شناختی در قرن بیستم می گوید، انکار این واقعیت که حیوانات نوعی از خودآگاهی دارند یک حرف نامعقول است، چرا که این ادعا بر این فرض استوار است که حیواناتی که به لحاظ شناختی آگاه هستند باید نسبت به بدن و رفتار خود آگاهی داشته باشند، بنابراین باید نگاهمان را نسبت به بدن و رفتار آنها در نسبت با دیگر حیوانات تغییر بدهیم.
حتی اگر حیوانات آنطور که بنتام و سینگر فکر می کردند در یک «زمان حال دائمی» زندگی کنند، این به آن معنی نیست که آنها خودآگاه نیستند یا علاقه ای به ادامه حیات ندارند. #حیوانات با این وجود هنوز نسبت به خودشان در هر لحظه از زمان آگاهی دارند و می خواهند که آن آگاهی را ادامه بدهند. آنها علاقه مند به رسیدن به لحظه بعدی آگاهی هستند. انسان هایی که دچار نوعی خاصی از فراموشی هستند ممکن است قادر به یادآوری خاطرات خود نباشند یا فهمی از آینده نداشته باشند، اما این به آن معنا نیست که آنها در هیچ زمانی خودآگاهی ندارند، یا پایان دادن به این آگاهی آسیبی به آنها نمی رساند.
🔹 حال زمان آن رسیده است که یک بار دیگر در مورد این موضوع فکر کنیم. اگر ما به کشتن حیوانات هر چند بدون درد، به عنوان یک مسئله اخلاقی نگاه کنیم، شاید این موضوع ما را وادار کند که بجای این که در مورد رفتار انسانی با حیوانات فکر کنیم، بیشتر در مورد این موضوع فکر کنیم که استفاده از حیوانات به لحاظ اخلاقی موجه است یا نه. حتی اگر فرض کنیم که حیوانات جز دارایی های ما باشند و ما معمولا تا آنجا که برای ما مقرون به صرفه باشد از آنها محافظت می کنیم، دستیابی به یک معیار انسانی در مورد نحوه نگهداری و ذبح آنها توهمی بیش نیست. بنابراین اگر ما موضوعات حیوانی را جدی بگیریم، آنوقت جدای از ملاحضات در مورد نحوه نگهداری و ذبح آنها، واقعا نمی توانیم از فکر کردن درباره استفاده اخلاقی از حیوانات اجتناب کنیم.
گری فرانسیون و آنا چارلتون
با اندکی تلخیص، برگرفته از:
https://goo.gl/2uuazD
#حقوق_حیوانات #رفاه_حیوانات
@IranVEG
▪ تابحال به این فکر کرده اید که «حقوق حیوانات» دقیقا به چه معناست و چرا از این اصطلاح برای صحبت کردن درمورد اخلاق گیاهخواری استفاده میشود؟
▫️ چه کسانی حق دارند که حقی داشته باشند؟
▪️ از نظرگاه حقوقی رفتار انسانها با حیوانات چگونه باید باشد؟
▫️ اکثر انسانها مخالف تحمیل رنج غیرضروری به حیوانات اند. چنین باوری به کجا ختم میشود؟
🔸 گری ال. فرانسیون و آنا چارلتون اساتید حقوق دانشگاه راتگرز آمریکا در این مقاله به بررسی همین امور میپردازند.
(برای مطالعه دکمهی instant view را بزنید یا به لینک بروید.)
https://t.me/iv?url=iranveg.ir/حقوق-حیوانات-حسمند/&rhash=9889ecb6a984c8
دریافت فایل پی دی اف:
t.me/VEGBooks/46
#اخلاقی
#حقوق_حیوانات
@IranVEG
▫️ چه کسانی حق دارند که حقی داشته باشند؟
▪️ از نظرگاه حقوقی رفتار انسانها با حیوانات چگونه باید باشد؟
▫️ اکثر انسانها مخالف تحمیل رنج غیرضروری به حیوانات اند. چنین باوری به کجا ختم میشود؟
🔸 گری ال. فرانسیون و آنا چارلتون اساتید حقوق دانشگاه راتگرز آمریکا در این مقاله به بررسی همین امور میپردازند.
(برای مطالعه دکمهی instant view را بزنید یا به لینک بروید.)
https://t.me/iv?url=iranveg.ir/حقوق-حیوانات-حسمند/&rhash=9889ecb6a984c8
دریافت فایل پی دی اف:
t.me/VEGBooks/46
#اخلاقی
#حقوق_حیوانات
@IranVEG
Forwarded from رسانه VEG🌱 (نرگس ش)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگر حیواناتخانگی بر انسانها سلطه مییافتند، چه میشد؟
بریدههایی از انیمیشن ریک و مورتی
فصل یکم، قسمت دوم
#حقوق_حیوانات
#اخلاقی
@IranVEG
@VEGmedia
بریدههایی از انیمیشن ریک و مورتی
فصل یکم، قسمت دوم
#حقوق_حیوانات
#اخلاقی
@IranVEG
@VEGmedia
مساله فقط «رنج» نیست، حق «حیاتِ» حیوانات است که اهمیت دارد. فرض کنید سگی در بهترین شرایط و بدون هیچ رنجی پرورش داده شود و بدون هیچ دردی هم برای خورده شدن کشته شود، آیا این کار بدون اشکال است؟
اگر خوردن چنین سگی را درست نمیدانید، چطور تصور میکنید درصورتیکه با گوسفندها، مرغها و گاوها خوب برخورد شود و در رفاه باشند، میتوان آنها را کشت و خورد؟
معرفی کتاب پروفسور تام ریگان را در اینجا بخوانید.
#اخلاقی
#حقوق_حیوانات
@IranVEG
اگر خوردن چنین سگی را درست نمیدانید، چطور تصور میکنید درصورتیکه با گوسفندها، مرغها و گاوها خوب برخورد شود و در رفاه باشند، میتوان آنها را کشت و خورد؟
معرفی کتاب پروفسور تام ریگان را در اینجا بخوانید.
#اخلاقی
#حقوق_حیوانات
@IranVEG