📔معرفی یک کتاب در باب اخلاق گیاه خواری 📔
(بخش دوم)
نکته دیگری که در حال حاضر خیلی اهمیت دارد ولی در این کتاب به صورت گذرا به آن اشاره میشود گرمایش زمین یا تغییرات آب و هوایی است که صنعت دامداری نقش منفی پررنگی (۵۱% گازهای گلخانهای به واسطه صنعت دامداری تولید میشوند) در آن بازی میکند. البته همانطور که عدهای از علمستیزان فرگشت یا تغییرات آب و هوایی را انکار میکنند؛ عدهای نیز تاثیر صنعت دامداری بر تغییرات آب و هوایی را انکار میکنند. البته ممکن است در تخمین ۵۱% گازهای گلخانهای یا ۳۰% بحثهای علمی صورت بگیرد، ولی نیازی نیست افرادی که به طور کلی این مسئله را به رغم شواهد و پژوهشهای زیاد انکار میکنند جدی گرفت. همانطور که کسی که فکر میکند هیتلر هنوز زنده است، یا سفر به کره ماه انجام نشده را نباید جدی گرفت.
این کتاب پس از این بررسی مقدماتی به تمام «بهانهها» یا اما و اگرهایی که افراد برای پرهیز از گیاهخوار شدن مطرح میکنند میپردازد. مثلا «ولی پروتئین بدنمان را چگونه تامین کنیم؟» «ولی اگر گوشت نخورم آهن بدنم چه میشود؟» «کلسیم را چه کار کنم؟» «اگر همه گیاه بخورند، زمین کافی برای پرورش غذا نداریم» و ...
به عنوان مثال توضیح آنها برای این نگرانی « اگر همه گیاه بخورند، زمین کافی برای پرورش غذا نداریم» این است: هشتاد درصد محصولات گیاهی تولید شده برای تغذیه دام، طیور و ماهیهایی به کار گرفته میشود؛ حیوانهایی که برای خوردن پرورش داده میشوند. در کشور آمریکا ۵۶ میلیون هکتار زمین برای تامین غذای حیواناتی که برای خوردن گوشتشان نگه داری یا پرورش داده می شوند به کار میرود. هرچند توضیح نویسندگان بیش از این است؛ ولی همین حد از توضیح به نظر کافی میآید.
نکته بسیار جالب این است که اصل دومی که نویسندگان معرفی کردند تقریبا در کل کتاب هیچ کاربردی ندارد و تنها با همان اصل اول بحث پیش میرود. یکی از دلایل معرفی این اصل شاید این باشد که افرادی که مخالف گیاهخواری هستند فکر میکنند اگر گیاهخواری را به دلایل اخلاقی بپذیرند معنایش این است که حیوان و انسان از نظر اخلاقی با هم برابر میشوند. فرانسیون و چارلتون به نوعی نشان میدهند که پذیرش این اصل که انسانها از نظر اخلاقی از حیوانها برتر هستند با گیاهخواری منافاتی ندارد.
در مجموع این کتاب از منظر اخلاقی سخن جدید یا ویژهای ندارد و شاید بتوان گفت اهمیت این کتاب در ارائه شواهد و ارجاع به پژوهشهایی است که باورهای رایج در مورد گیاهخواری و گوشتخواری را به چالش میکشد باشد. این مسئله مهم است، چرا که دست کم عده زیادی قبول دارند که از نظر اخلاقی خوردن گوشت حیوانات درست نیست ولی از آنجایی که گمان میکنند برای بدنشان ضروری است یا طبیعی است گوشت میخورند.
در نهایت یک مسئله هم مطرح است. اگر یک مزرعه غیرصنعتی که در آن حیوانها بدون رنج و شکنجه زندگی کنند و برای خوردن کشته نشوند داشته باشیم و مثلا صاحبان مزرعه فقط تخم مرغها یا شیر گاو را برای غذا مصرف کنند، بدون اینکه برای بدست آوردن شیر به گاو فشاری بیاورند و غیره، آنگاه مشخص نیست چرا کار آنها غیراخلاقی است.
مشخصات کتاب:
Francione, G. L., & Charlton, A. E. (2013). Eat Like You Care: An Examination of the Morality of Eating Animals.
منبع:https://goo.gl/t9Kbbd
#حیوانات #معرفی_کتاب
@IranVEG
(بخش دوم)
نکته دیگری که در حال حاضر خیلی اهمیت دارد ولی در این کتاب به صورت گذرا به آن اشاره میشود گرمایش زمین یا تغییرات آب و هوایی است که صنعت دامداری نقش منفی پررنگی (۵۱% گازهای گلخانهای به واسطه صنعت دامداری تولید میشوند) در آن بازی میکند. البته همانطور که عدهای از علمستیزان فرگشت یا تغییرات آب و هوایی را انکار میکنند؛ عدهای نیز تاثیر صنعت دامداری بر تغییرات آب و هوایی را انکار میکنند. البته ممکن است در تخمین ۵۱% گازهای گلخانهای یا ۳۰% بحثهای علمی صورت بگیرد، ولی نیازی نیست افرادی که به طور کلی این مسئله را به رغم شواهد و پژوهشهای زیاد انکار میکنند جدی گرفت. همانطور که کسی که فکر میکند هیتلر هنوز زنده است، یا سفر به کره ماه انجام نشده را نباید جدی گرفت.
این کتاب پس از این بررسی مقدماتی به تمام «بهانهها» یا اما و اگرهایی که افراد برای پرهیز از گیاهخوار شدن مطرح میکنند میپردازد. مثلا «ولی پروتئین بدنمان را چگونه تامین کنیم؟» «ولی اگر گوشت نخورم آهن بدنم چه میشود؟» «کلسیم را چه کار کنم؟» «اگر همه گیاه بخورند، زمین کافی برای پرورش غذا نداریم» و ...
به عنوان مثال توضیح آنها برای این نگرانی « اگر همه گیاه بخورند، زمین کافی برای پرورش غذا نداریم» این است: هشتاد درصد محصولات گیاهی تولید شده برای تغذیه دام، طیور و ماهیهایی به کار گرفته میشود؛ حیوانهایی که برای خوردن پرورش داده میشوند. در کشور آمریکا ۵۶ میلیون هکتار زمین برای تامین غذای حیواناتی که برای خوردن گوشتشان نگه داری یا پرورش داده می شوند به کار میرود. هرچند توضیح نویسندگان بیش از این است؛ ولی همین حد از توضیح به نظر کافی میآید.
نکته بسیار جالب این است که اصل دومی که نویسندگان معرفی کردند تقریبا در کل کتاب هیچ کاربردی ندارد و تنها با همان اصل اول بحث پیش میرود. یکی از دلایل معرفی این اصل شاید این باشد که افرادی که مخالف گیاهخواری هستند فکر میکنند اگر گیاهخواری را به دلایل اخلاقی بپذیرند معنایش این است که حیوان و انسان از نظر اخلاقی با هم برابر میشوند. فرانسیون و چارلتون به نوعی نشان میدهند که پذیرش این اصل که انسانها از نظر اخلاقی از حیوانها برتر هستند با گیاهخواری منافاتی ندارد.
در مجموع این کتاب از منظر اخلاقی سخن جدید یا ویژهای ندارد و شاید بتوان گفت اهمیت این کتاب در ارائه شواهد و ارجاع به پژوهشهایی است که باورهای رایج در مورد گیاهخواری و گوشتخواری را به چالش میکشد باشد. این مسئله مهم است، چرا که دست کم عده زیادی قبول دارند که از نظر اخلاقی خوردن گوشت حیوانات درست نیست ولی از آنجایی که گمان میکنند برای بدنشان ضروری است یا طبیعی است گوشت میخورند.
در نهایت یک مسئله هم مطرح است. اگر یک مزرعه غیرصنعتی که در آن حیوانها بدون رنج و شکنجه زندگی کنند و برای خوردن کشته نشوند داشته باشیم و مثلا صاحبان مزرعه فقط تخم مرغها یا شیر گاو را برای غذا مصرف کنند، بدون اینکه برای بدست آوردن شیر به گاو فشاری بیاورند و غیره، آنگاه مشخص نیست چرا کار آنها غیراخلاقی است.
مشخصات کتاب:
Francione, G. L., & Charlton, A. E. (2013). Eat Like You Care: An Examination of the Morality of Eating Animals.
منبع:https://goo.gl/t9Kbbd
#حیوانات #معرفی_کتاب
@IranVEG
📔معرفی کتابی درباره گیاهخواری و سرمایهداری📔
اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات
نویسنده: باب تورِس
مترجم: گلناز ملک
هرکس که تابهحال دمخور حیوانات بوده خوب میداند که آنها مخلوقاتی حساس، باهوش و متفکرند. کسانی که صاحب سگ یا گربهای هستند لازم نمیبینند وارد وراجیها و بحثهای انتزاعی فلسفی دربارهی ماهیتِ ذهن بشوند تا بفهمند سگها و گربهها هم شعور دارند. آنها درکی از محیط اطرافشان دارند، خواستههایی دارند، درد و لذت را حس میکنند و هرکدام خلقوخویی خاص خود دارند. بسیاری از ما این چیزها را دربارهی حیواناتی که هر روز با آنها زندگی میکنیم میدانیم، اما به ذهن بیشترمان خطور نمیکند که سایر حیوانات هم قادر به حس و درک همین چیزها هستند.
در سرتاسر این کتاب از شما میخواهم تعصبات خود را یک سو نهید و دربارهی پرسشهای «این کتاب» تعمق کنید. من به این نتیجه رسیدم که اگر به اصول و ارزشهای اخلاقیام اهمیت میدهم باید تا آنجا که میتوانم از مشارکت در اعمال ظلم و ستم به حیوانات کنار بکشم... وقتی دیدم چطور حیوانات به عنوان کالا مورد بهرهکشی قرار میگیرند متوجه شباهتهای آن با شیوهی بهرهکشی از انسانها به عنوان نیروی کار شدم.
درباره نویسنده:
باب تورِس دانشآموختهی رشتههای فلسفه و علوم کشاورزی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و جامعهشناسی توسعه از دانشگاه کورنل است. او هماکنون استادیار رشتهی جامعهشناسی در دانشگاه سنتلورنس نیویورک است و تاکنون دو کتاب تألیف کرده است، شیفته وگن: وگن بودن در دنیای غیر وگن ۲۰۰۵، و اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات ۲۰۰۷
#حیوانات #معرفی_کتاب #سرمایه_داری
@IranVEG
برگرفته از اینستاگرام نشر مرکز
https://goo.gl/h67c36
اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات
نویسنده: باب تورِس
مترجم: گلناز ملک
هرکس که تابهحال دمخور حیوانات بوده خوب میداند که آنها مخلوقاتی حساس، باهوش و متفکرند. کسانی که صاحب سگ یا گربهای هستند لازم نمیبینند وارد وراجیها و بحثهای انتزاعی فلسفی دربارهی ماهیتِ ذهن بشوند تا بفهمند سگها و گربهها هم شعور دارند. آنها درکی از محیط اطرافشان دارند، خواستههایی دارند، درد و لذت را حس میکنند و هرکدام خلقوخویی خاص خود دارند. بسیاری از ما این چیزها را دربارهی حیواناتی که هر روز با آنها زندگی میکنیم میدانیم، اما به ذهن بیشترمان خطور نمیکند که سایر حیوانات هم قادر به حس و درک همین چیزها هستند.
در سرتاسر این کتاب از شما میخواهم تعصبات خود را یک سو نهید و دربارهی پرسشهای «این کتاب» تعمق کنید. من به این نتیجه رسیدم که اگر به اصول و ارزشهای اخلاقیام اهمیت میدهم باید تا آنجا که میتوانم از مشارکت در اعمال ظلم و ستم به حیوانات کنار بکشم... وقتی دیدم چطور حیوانات به عنوان کالا مورد بهرهکشی قرار میگیرند متوجه شباهتهای آن با شیوهی بهرهکشی از انسانها به عنوان نیروی کار شدم.
درباره نویسنده:
باب تورِس دانشآموختهی رشتههای فلسفه و علوم کشاورزی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و جامعهشناسی توسعه از دانشگاه کورنل است. او هماکنون استادیار رشتهی جامعهشناسی در دانشگاه سنتلورنس نیویورک است و تاکنون دو کتاب تألیف کرده است، شیفته وگن: وگن بودن در دنیای غیر وگن ۲۰۰۵، و اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات ۲۰۰۷
#حیوانات #معرفی_کتاب #سرمایه_داری
@IranVEG
برگرفته از اینستاگرام نشر مرکز
https://goo.gl/h67c36
🔹انتشار کتاب جایگزینهای حیوانات زنده در آموزش نوین دامپزشکی توسط موسسه جایگزینهای آزمایش روی حیوانات🔹
✅ این کتاب اولین بانک اطلاعاتی جایگزینهای حیوانات (آلترناتیوها) در آموزش علوم زیستی به زبان فارسی است.
در این کتاب ابزارها و روشهای جایگزین استفاده از حیوانات زنده در آزمایشگاههای فیزیولوژی، فارماکولوژی، کالبدشناسی، کالبدگشایی، جانورشناسی و جراحی رشتههای دامپزشکی، پزشکی، داروسازی، جانورشناسی، زیستشناسی و سایر علوم زیستی معرفی شدهاند.
این کتاب ضمن معرفی نمونههایی از ابزارهای جایگزین، راههای ارتباطی برای دسترسی به اطلاعات کامل هر نمونه و نمونههای مشابه در اینترنت را در دسترس خواننده قرار میدهد.
کتاب علاوه بر معرفی ابزارها، در مورد روشهای جایگزین نیز صحبت میکند. در مورد سیستم اهدای جسد با منشاء اخلاقی، در مورد روش فیکس کردن حیوان بعد از مرگ به روش دکتر کومار، استاد آناتومی دانشگاه تافتز، به جای کشتن حیوان زنده برای آموزش آناتومی و جانورشناسی، در مورد روش فیکس کردن اجساد به روش دکتر فاوزی النادی، استاد آناتومی دانشگاه قاهره، که روشی مشابه پلاستینه کردن است با این برتریها که بسیار ارزانتر و ساده تر بوده و خاصیت ارتجاعی بافتها نیز حفظ میشوند و برای زمان نامحدودی این نمونهها پایدار باقی میمانند و در کلاسهای آناتومی و جانورشناسی و نیز برای تمرین برخی مهارتهای کلینیکی بکار میروند و در مورد روش شبیهسازی جراحی دکتر عماد عبود، استاد نوروسرجری دانشگاه آرکانزاس، که در آن به اجساد خصوصیات مورد نیاز یک موجود زنده مانند نبض، خونریزی، طپش و نشست مایعات را اضافه کرده و به جای قربانی کردن حیوانات زنده و سالم برای تمرین و آموزش مهارتهای جراحی بکار میروند، صحبت میکند و نهایتا در مورد لزوم آموزش جراحی زیر نظر اساتید روی بیماران واقعی صاحبدار و انجام مراقبتهای بعد از جراحی و تجویز داروهای لازم و آشنایی و کار با بیمار واقعی و در شرایط واقعی درمانی.
و در انتهای کتاب راه دسترسی به مجموعه بزرگی از مطالعات آکادمیکی که در بیش از ۲۰ سال اخیر در سراسر جهان در مورد میزان تاثیرگذاری روشهای جایگزین و کیفیت آموزشی حاصل از آنها برای خواننده قرار داده شده است.
⏬ برای دسترسی به PDF کتاب به آدرس زیر مراجعه کنید:
noanimaltesting.ir/b1.pdf
#معرفی_کتاب
کانال تلگرامی آموزش نوین علوم زیستی (@modernanatomy) نیز به معرفی این جایگزینها اختصاص دارد.
منبع: موسسه جایگزین های آزمایش روی حیوانات
کانال تلگرام این موسسه↙️
t.me/noanimaltestin
@IranVEG
✅ این کتاب اولین بانک اطلاعاتی جایگزینهای حیوانات (آلترناتیوها) در آموزش علوم زیستی به زبان فارسی است.
در این کتاب ابزارها و روشهای جایگزین استفاده از حیوانات زنده در آزمایشگاههای فیزیولوژی، فارماکولوژی، کالبدشناسی، کالبدگشایی، جانورشناسی و جراحی رشتههای دامپزشکی، پزشکی، داروسازی، جانورشناسی، زیستشناسی و سایر علوم زیستی معرفی شدهاند.
این کتاب ضمن معرفی نمونههایی از ابزارهای جایگزین، راههای ارتباطی برای دسترسی به اطلاعات کامل هر نمونه و نمونههای مشابه در اینترنت را در دسترس خواننده قرار میدهد.
کتاب علاوه بر معرفی ابزارها، در مورد روشهای جایگزین نیز صحبت میکند. در مورد سیستم اهدای جسد با منشاء اخلاقی، در مورد روش فیکس کردن حیوان بعد از مرگ به روش دکتر کومار، استاد آناتومی دانشگاه تافتز، به جای کشتن حیوان زنده برای آموزش آناتومی و جانورشناسی، در مورد روش فیکس کردن اجساد به روش دکتر فاوزی النادی، استاد آناتومی دانشگاه قاهره، که روشی مشابه پلاستینه کردن است با این برتریها که بسیار ارزانتر و ساده تر بوده و خاصیت ارتجاعی بافتها نیز حفظ میشوند و برای زمان نامحدودی این نمونهها پایدار باقی میمانند و در کلاسهای آناتومی و جانورشناسی و نیز برای تمرین برخی مهارتهای کلینیکی بکار میروند و در مورد روش شبیهسازی جراحی دکتر عماد عبود، استاد نوروسرجری دانشگاه آرکانزاس، که در آن به اجساد خصوصیات مورد نیاز یک موجود زنده مانند نبض، خونریزی، طپش و نشست مایعات را اضافه کرده و به جای قربانی کردن حیوانات زنده و سالم برای تمرین و آموزش مهارتهای جراحی بکار میروند، صحبت میکند و نهایتا در مورد لزوم آموزش جراحی زیر نظر اساتید روی بیماران واقعی صاحبدار و انجام مراقبتهای بعد از جراحی و تجویز داروهای لازم و آشنایی و کار با بیمار واقعی و در شرایط واقعی درمانی.
و در انتهای کتاب راه دسترسی به مجموعه بزرگی از مطالعات آکادمیکی که در بیش از ۲۰ سال اخیر در سراسر جهان در مورد میزان تاثیرگذاری روشهای جایگزین و کیفیت آموزشی حاصل از آنها برای خواننده قرار داده شده است.
⏬ برای دسترسی به PDF کتاب به آدرس زیر مراجعه کنید:
noanimaltesting.ir/b1.pdf
#معرفی_کتاب
کانال تلگرامی آموزش نوین علوم زیستی (@modernanatomy) نیز به معرفی این جایگزینها اختصاص دارد.
منبع: موسسه جایگزین های آزمایش روی حیوانات
کانال تلگرام این موسسه↙️
t.me/noanimaltestin
@IranVEG
📚 معرفی کتاب حق حیوان، خطای انسان
اينكه حيوانات از حقوق اخلاقي برخوردارند يا نه چه تفاوتي ايجاد ميكند؟ اگر حيوانات از حقوقي برخوردار نباشند، هيچ يك از شيوه هاي بهرهكشي انسانها از آنها اصولا خطا نيست. از سوي ديگر، اگر حيوانات از حقوقي برخوردار باشند، همه اشكال بهرهكشي ما از آنها اصولا خطاست و بيدرنگ بايد متوقف شود. برخورداري يا عدم برخورداري حيوانات از حقوق تا اين اندازه برجسته و مبنايي است.
تام ريگان از نخستين متفكراني بوده كه شورمندانه به حقوق حيوانات باور داشته و براي آن استدلالهايي فلسفي عرضه كرده است. او معتقد است نظريه اخلاقي كه در آن حقوق حيوانات تاييد ميشود از لحاظ عقلي رضايتبخشتر از نظريههايي است كه در آنها حقوق حيوانات رد ميشود. مبناي بحث او اين دو پرسش است: آيا همه انسان ها، و فقط آنها، از جايگاه و حقوق اخلاقي برخوردارند؟ آيا همه موجودات حساس، و فقط آن ها، از جايگاه و حقوق اخلاقي برخوردارند؟
http://i65.tinypic.com/30aghmb.jpg
برخی از دیگر سوالاتی که در این کتاب مطرح شده اند:
چه چیزی اعمال درست را درست میسازد؟
چه چیزی اعمال غلط را غلط میسازد؟
حقوق اخلاقی چیستند؟
آیا همه انسانها از حقوق اخلاقی برخوردارند؟
آیا هیچ حیوان غیر انسانی از حقوق اخلاقی برخوردار است؟
📦 لینک خرید اینترنتی کتاب با تخفیف:
https://bit.ly/2AhxWSf
🎤 صحبتهای مترجم کتاب آقای بهنام خداپناه دربارۀ اهمیت این اثر و توضیح فصلهای مختلف آن:
https://t.me/Bekhodnotes/493
#معرفی_کتاب #اخلاقی
@IranVEG
اينكه حيوانات از حقوق اخلاقي برخوردارند يا نه چه تفاوتي ايجاد ميكند؟ اگر حيوانات از حقوقي برخوردار نباشند، هيچ يك از شيوه هاي بهرهكشي انسانها از آنها اصولا خطا نيست. از سوي ديگر، اگر حيوانات از حقوقي برخوردار باشند، همه اشكال بهرهكشي ما از آنها اصولا خطاست و بيدرنگ بايد متوقف شود. برخورداري يا عدم برخورداري حيوانات از حقوق تا اين اندازه برجسته و مبنايي است.
تام ريگان از نخستين متفكراني بوده كه شورمندانه به حقوق حيوانات باور داشته و براي آن استدلالهايي فلسفي عرضه كرده است. او معتقد است نظريه اخلاقي كه در آن حقوق حيوانات تاييد ميشود از لحاظ عقلي رضايتبخشتر از نظريههايي است كه در آنها حقوق حيوانات رد ميشود. مبناي بحث او اين دو پرسش است: آيا همه انسان ها، و فقط آنها، از جايگاه و حقوق اخلاقي برخوردارند؟ آيا همه موجودات حساس، و فقط آن ها، از جايگاه و حقوق اخلاقي برخوردارند؟
http://i65.tinypic.com/30aghmb.jpg
برخی از دیگر سوالاتی که در این کتاب مطرح شده اند:
چه چیزی اعمال درست را درست میسازد؟
چه چیزی اعمال غلط را غلط میسازد؟
حقوق اخلاقی چیستند؟
آیا همه انسانها از حقوق اخلاقی برخوردارند؟
آیا هیچ حیوان غیر انسانی از حقوق اخلاقی برخوردار است؟
📦 لینک خرید اینترنتی کتاب با تخفیف:
https://bit.ly/2AhxWSf
🎤 صحبتهای مترجم کتاب آقای بهنام خداپناه دربارۀ اهمیت این اثر و توضیح فصلهای مختلف آن:
https://t.me/Bekhodnotes/493
#معرفی_کتاب #اخلاقی
@IranVEG
نمادپردازی گوشتخواری هرگز خنثی نیست. گوشتخوار از نظر خودش زندگی میخورد. اما از نظر گیاهخوار او درحال خوردن مرگ است. نوعی دگرگونی ادراکی بین این دو موضع وجود دارد که باعث میشود نتوان به همین راحتیها تغییرش داد یا حتی بدون رویارویی با دعوا و جنجال آن را به پرسش کشید.
مَری میجلی
وقتی پسرم کلاس دوم بود، یکی از هفتهها بحثِ تغذیه کانون توجه قرار گرفت. نموداری از گروههای غذایی به بچهها دادند که تهیهکنندهاش انجمن لبنیات آمریکا بود. یکی از نمودارها «گروه گوشت» نام داشت. در این نمودار توفو و کرهٔ بادامزمينی هم کنار انواعواقسام گوشت بهتصویر کشیده شده بود. بحث درمورد «گروه گوشت» درگرفت.
بعد از مدتی داگلاس گفت گوشت نمیخورَد. یکی از بچهها با تعجب داد زد: «ولی من اگه گوشت نخورم میمیرم!» داگلاس در خانه اتفاقی را که پیش آمده بود توضیح داد. از پسربچهای گفت که فریاد زده بود «ولی من اگه گوشت نخورم، میمیرم!» درحالیکه به ما نگاه میکرد و تعجب آن پسربچه ذهنش را مشغول کرده بود گفت: «اما من که گوشت نمیخورم و نمردم.»
این همان دگرگونی ادراکیست که مری میجلی در سرنوشتۀ این کتاب توصیف میکند: گوشتخوار و گیاهخوار رژیم غذایی یکدیگر را کاملاً متفاوت میبینند. ما غذای گوشتخوار را مرگ میبینیم (مخصوصاً مرگ همان حیوان)؛ آنها حیاتبخش میبینندش—از آن قوّت میگیرند. بهواقع، با بسط بینشِ میجلی میتوان گفت: ما رژیممان را برگزیدن زندگی میبینیم (چه زندگی سالمترِ خودمان، چه زندگی حیوانات، و چه زندگی کرۀ زمین)؛ گوشتخواران رژیم ما را مرگ میبینند (حتی اگر نه خودِ مرگْ—شبیه چیزی که این پسربچۀ کلاسدومی از آن میترسید—این رژیم درنظرشان مرگِ سنتهاست، مرگ لذتهایی که میشناسند، و مرگ کنترلشان بر غذاهایی که میتوانند بخورند).
وقتی بزرگسالان از ما میپرسند «چهطوری میتونی با گیاهخواری دووم بیاری؟!» همزمان دو سوال مطرح میکنند: ١. چهطور با آن گذران میکنی؟ و ٢. واقعاً این غذا برایت سالم و کافی است؟ حذف گوشت ممکن است معنای تحتالفظیِ مرگ را بههمراه نداشته باشد، اما برای آنها حکایت ازدستدادن همهٔ آن چیزهایی را دارد که با لذتِ خوردن درپیوند است. رژیم ما برایشان کاستی، محدودیت، فقدان، و نُقصان است؛ و رژیم خودشان وفور، قدرت انتخاب، و لذت است. این همان دگرگونی ادراکیست. این امر بیشتر از هرچیز دیگری تبیینگر همان فریادی است که بارها و بارها میشنویم: «بدون همبرگر میمیرم.»
اینکه زندگی گیاهخوارانهتان چهطور میگذرد بهخاطر این تعارضِ معنایی ممکن است به چالش کشیده شود—ما در وعدۀ غذاییشان مرگ میبینیم و آنها نیز همین را در وعدۀ غذایی ما میبینند. برای رد دیدگاهتان تلاشهایی صورت خواهد گرفت: مسئله رژیم شماست، اما خودتان مورد هدف قرار خواهید گرفت.
اینطور تصور کنید که دگرگونی ادراکی شبیه جابهجایی صفحات تکتونیکی زمین به هنگام زلزله است. مقدار زیادی انرژی آزاد میشود: و دنیا تغییر میکند. گاهی پس از زلزله مجبوریم به نوسازی دست بزنیم. با دگرگونی ادراکی نیز قضیه از همین قرار است.
گیاهخواریتان برای شما پیشرفتی طبیعی در عادات غذایی و فلسفۀ آن است. از منظر غیرگیاهخواران، این کار نمایانگر گسستی ژرف است. اکثر گوشتخواران آن را به چشمِ قضاوت هم میبینند و موضع دفاعی بهخود میگیرند. گیاهخواران آهی میکشند و میگویند، دوباره شروع شد.
#تعارض #ترویج_وگنیسم
#معرفی_کتاب
برشی از کتاب «زیستن در میان گوشتخواران» نوشتهٔ کارول جی. آدامز
پینوشت مترجم: آدامز با این کتاب میکوشد همدلی و صبوری میان گیاهخواران و گوشتخواران را بیشتر کند و برای برونرفت از بحران تعاملاتِ میان این دو گروه پیشنهاداتی ارزنده طرح میکند. از نظر او گیاهخواران باید گوشتخواران را وگانهایی بلوکهشده ببینند و اینکه واکنش آنها به ما نشاندهندهٔ چرایی بلوکهشدگیشان است. در اینصورت و چنانچه آنها را وگانهایی بلوکهشده ببینیم، درخواهیم یافت پرسش این نیست که «من چرا وگان شدم؟» بلکه سؤال اینجاست «چه چیزی مانع وگانشدن آنهاست؟».
ترجمه: علی بنیاسد
@IranVEG
مَری میجلی
وقتی پسرم کلاس دوم بود، یکی از هفتهها بحثِ تغذیه کانون توجه قرار گرفت. نموداری از گروههای غذایی به بچهها دادند که تهیهکنندهاش انجمن لبنیات آمریکا بود. یکی از نمودارها «گروه گوشت» نام داشت. در این نمودار توفو و کرهٔ بادامزمينی هم کنار انواعواقسام گوشت بهتصویر کشیده شده بود. بحث درمورد «گروه گوشت» درگرفت.
بعد از مدتی داگلاس گفت گوشت نمیخورَد. یکی از بچهها با تعجب داد زد: «ولی من اگه گوشت نخورم میمیرم!» داگلاس در خانه اتفاقی را که پیش آمده بود توضیح داد. از پسربچهای گفت که فریاد زده بود «ولی من اگه گوشت نخورم، میمیرم!» درحالیکه به ما نگاه میکرد و تعجب آن پسربچه ذهنش را مشغول کرده بود گفت: «اما من که گوشت نمیخورم و نمردم.»
این همان دگرگونی ادراکیست که مری میجلی در سرنوشتۀ این کتاب توصیف میکند: گوشتخوار و گیاهخوار رژیم غذایی یکدیگر را کاملاً متفاوت میبینند. ما غذای گوشتخوار را مرگ میبینیم (مخصوصاً مرگ همان حیوان)؛ آنها حیاتبخش میبینندش—از آن قوّت میگیرند. بهواقع، با بسط بینشِ میجلی میتوان گفت: ما رژیممان را برگزیدن زندگی میبینیم (چه زندگی سالمترِ خودمان، چه زندگی حیوانات، و چه زندگی کرۀ زمین)؛ گوشتخواران رژیم ما را مرگ میبینند (حتی اگر نه خودِ مرگْ—شبیه چیزی که این پسربچۀ کلاسدومی از آن میترسید—این رژیم درنظرشان مرگِ سنتهاست، مرگ لذتهایی که میشناسند، و مرگ کنترلشان بر غذاهایی که میتوانند بخورند).
وقتی بزرگسالان از ما میپرسند «چهطوری میتونی با گیاهخواری دووم بیاری؟!» همزمان دو سوال مطرح میکنند: ١. چهطور با آن گذران میکنی؟ و ٢. واقعاً این غذا برایت سالم و کافی است؟ حذف گوشت ممکن است معنای تحتالفظیِ مرگ را بههمراه نداشته باشد، اما برای آنها حکایت ازدستدادن همهٔ آن چیزهایی را دارد که با لذتِ خوردن درپیوند است. رژیم ما برایشان کاستی، محدودیت، فقدان، و نُقصان است؛ و رژیم خودشان وفور، قدرت انتخاب، و لذت است. این همان دگرگونی ادراکیست. این امر بیشتر از هرچیز دیگری تبیینگر همان فریادی است که بارها و بارها میشنویم: «بدون همبرگر میمیرم.»
اینکه زندگی گیاهخوارانهتان چهطور میگذرد بهخاطر این تعارضِ معنایی ممکن است به چالش کشیده شود—ما در وعدۀ غذاییشان مرگ میبینیم و آنها نیز همین را در وعدۀ غذایی ما میبینند. برای رد دیدگاهتان تلاشهایی صورت خواهد گرفت: مسئله رژیم شماست، اما خودتان مورد هدف قرار خواهید گرفت.
اینطور تصور کنید که دگرگونی ادراکی شبیه جابهجایی صفحات تکتونیکی زمین به هنگام زلزله است. مقدار زیادی انرژی آزاد میشود: و دنیا تغییر میکند. گاهی پس از زلزله مجبوریم به نوسازی دست بزنیم. با دگرگونی ادراکی نیز قضیه از همین قرار است.
گیاهخواریتان برای شما پیشرفتی طبیعی در عادات غذایی و فلسفۀ آن است. از منظر غیرگیاهخواران، این کار نمایانگر گسستی ژرف است. اکثر گوشتخواران آن را به چشمِ قضاوت هم میبینند و موضع دفاعی بهخود میگیرند. گیاهخواران آهی میکشند و میگویند، دوباره شروع شد.
#تعارض #ترویج_وگنیسم
#معرفی_کتاب
برشی از کتاب «زیستن در میان گوشتخواران» نوشتهٔ کارول جی. آدامز
پینوشت مترجم: آدامز با این کتاب میکوشد همدلی و صبوری میان گیاهخواران و گوشتخواران را بیشتر کند و برای برونرفت از بحران تعاملاتِ میان این دو گروه پیشنهاداتی ارزنده طرح میکند. از نظر او گیاهخواران باید گوشتخواران را وگانهایی بلوکهشده ببینند و اینکه واکنش آنها به ما نشاندهندهٔ چرایی بلوکهشدگیشان است. در اینصورت و چنانچه آنها را وگانهایی بلوکهشده ببینیم، درخواهیم یافت پرسش این نیست که «من چرا وگان شدم؟» بلکه سؤال اینجاست «چه چیزی مانع وگانشدن آنهاست؟».
ترجمه: علی بنیاسد
@IranVEG
🔹بخشهایی از کتاب «منگی»🔹
(بخش دوم)
کافییه ببینی بیشتر روزها موقع تموم شدن کار تو چه حال و روزی هستیم. بیشتر وقتها، وقتی میخوایم برگردیم خونهمون، دیگه نمیدونیم کجا زندگی میکنیم، این استعاره و کنایه نیست. خیال میکنیم یادمونه، ولی اشتباه میکنیم، راه خونه از اینور نیست، ولی اصرار میکنیم، فکر میکنیم بلدیم، دور خودمون میچرخیم و دستآخر بیخیال میشیم. اونوقت میشینیم رو زمین یا دراز میکشیم تو کانال، و منتظر میمونیم سرگیجه تموم بشه و حافظهمون برگرده.
...اغلب وقتی تنها برمیگردم یا بعد جدا شدن از بورچ، میخورم به پست یه عده پسربچه که منتظرمان تا طرفم سنگ پرت کنن و بهم فحش بِدن چون من تو کشتارگاه کار میکنم، حیوونها رو میکشم، آدم پستیام. اوایل، این کارشون ناراحتم میکرد، حالا دیگه اهمیت نمیدم. کلمات، دیگه تأثیری روم ندارن. فقط بهخاطر سنگهایی که تو سرم میخوره دردم میآد. خب سرم رو میذارم رو فرمون و بیاینکه روم رو برگردونم تا خونه محکم رکاب میزنم.
...واسه خوابیدن عجلهای ندارم چون تو خوابم، حیوونهای بیسری هستن که گلهگله سروکلهشون پیدا میشه تا ازم حساب پس بگیرن. و من زور میزنم بهشون توضیح بدم که این وسط من هیچکارهم، آدم تو زندگی همیشه کاری رو که دوست داره نمیکنه، این کارو من انتخاب نکردهام، ولی فایدهای نداره، عین روز روشنه که از دستم دلخورن.
شب با جون دادن تموم میشه. و تا از دست یه کابوس خلاص میشی، باید منتظر کابوس بعدی باشی.
...دهبار بیدارش میکنم و دهبار، خوابش میبره. هرچی تکونش میدم فقط میتونم چند تا غرولند ازش بیرون بکشم. با اینهمه، به زور سماجت من، دست آخر آرومآروم بیدار میشه. وسط دو تا خمیازهی شکوهآمیز، حافظهاش تیکهتیکه برمیگرده. اول، من رو میشناسه، بعد یادش میآد اونجا چیکار میکنه و برام تعریفش میکنه: «میدونی، دیگه تمومی نداشت. ساعتها نمیگذشتن، همهمون ایستاده خوابمون میگرفت و حیوونها نمیذاشتن کارشون رو تموم کنیم. از همه طرف صدای نعره میاومد، داشتیم دیوونه میشدیم. واقعاً به همه جا گند زده بودیم، باور کن اصلاً دیدن نداشت. با اینکه همهی هفته رو تو پروپای حیوونها میگذروندم، ولی اینبار به خودم گفتم، دیگه دووم نمیآرم، دیگه هیچوقت دووم نمیآرم. با اون تپانچه یه تیر هم به من بزنید. داشتم نعره میزدم. کارم رو تموم کنید. سرمو ببرید. تیکهتیکهم کنید. هرکاری میخواید بکنید. فقط یه بار واسه همیشه تمومش کنید. همین الان. میدونی، کم مونده بود دیوونه بشم. دستآخر، نمیدونم چطوری، ولی تا آخرش دووم آوردم. ولی نمیتونی تصور کنی که آخر شیفت کاری همهمون تو چه حال و روزی بودیم.»
🔸نویسنده: ژوئل اِگلوف
🔸مترجم: اصغر نوری
🔸نشر افق
🔍 فرستههای مرتبط:
▪️وگنیسم یک مسئلۀ حقوق بشری است
▪️سهم کارگران کشتارگاه: مصدومیت، قطع عضو، و اختلالات روانی
▪️سلاخی؛ روزانه ۱۶ هزارتومان
▪️کارگران صنعت دامپروری
▪️قربانیهای کمتر شناختهشدۀ صنعت دامپروری
#معرفی_کتاب
#حقوق_بشر
#عدالت
@IranVEG
(بخش دوم)
کافییه ببینی بیشتر روزها موقع تموم شدن کار تو چه حال و روزی هستیم. بیشتر وقتها، وقتی میخوایم برگردیم خونهمون، دیگه نمیدونیم کجا زندگی میکنیم، این استعاره و کنایه نیست. خیال میکنیم یادمونه، ولی اشتباه میکنیم، راه خونه از اینور نیست، ولی اصرار میکنیم، فکر میکنیم بلدیم، دور خودمون میچرخیم و دستآخر بیخیال میشیم. اونوقت میشینیم رو زمین یا دراز میکشیم تو کانال، و منتظر میمونیم سرگیجه تموم بشه و حافظهمون برگرده.
...اغلب وقتی تنها برمیگردم یا بعد جدا شدن از بورچ، میخورم به پست یه عده پسربچه که منتظرمان تا طرفم سنگ پرت کنن و بهم فحش بِدن چون من تو کشتارگاه کار میکنم، حیوونها رو میکشم، آدم پستیام. اوایل، این کارشون ناراحتم میکرد، حالا دیگه اهمیت نمیدم. کلمات، دیگه تأثیری روم ندارن. فقط بهخاطر سنگهایی که تو سرم میخوره دردم میآد. خب سرم رو میذارم رو فرمون و بیاینکه روم رو برگردونم تا خونه محکم رکاب میزنم.
...واسه خوابیدن عجلهای ندارم چون تو خوابم، حیوونهای بیسری هستن که گلهگله سروکلهشون پیدا میشه تا ازم حساب پس بگیرن. و من زور میزنم بهشون توضیح بدم که این وسط من هیچکارهم، آدم تو زندگی همیشه کاری رو که دوست داره نمیکنه، این کارو من انتخاب نکردهام، ولی فایدهای نداره، عین روز روشنه که از دستم دلخورن.
شب با جون دادن تموم میشه. و تا از دست یه کابوس خلاص میشی، باید منتظر کابوس بعدی باشی.
...دهبار بیدارش میکنم و دهبار، خوابش میبره. هرچی تکونش میدم فقط میتونم چند تا غرولند ازش بیرون بکشم. با اینهمه، به زور سماجت من، دست آخر آرومآروم بیدار میشه. وسط دو تا خمیازهی شکوهآمیز، حافظهاش تیکهتیکه برمیگرده. اول، من رو میشناسه، بعد یادش میآد اونجا چیکار میکنه و برام تعریفش میکنه: «میدونی، دیگه تمومی نداشت. ساعتها نمیگذشتن، همهمون ایستاده خوابمون میگرفت و حیوونها نمیذاشتن کارشون رو تموم کنیم. از همه طرف صدای نعره میاومد، داشتیم دیوونه میشدیم. واقعاً به همه جا گند زده بودیم، باور کن اصلاً دیدن نداشت. با اینکه همهی هفته رو تو پروپای حیوونها میگذروندم، ولی اینبار به خودم گفتم، دیگه دووم نمیآرم، دیگه هیچوقت دووم نمیآرم. با اون تپانچه یه تیر هم به من بزنید. داشتم نعره میزدم. کارم رو تموم کنید. سرمو ببرید. تیکهتیکهم کنید. هرکاری میخواید بکنید. فقط یه بار واسه همیشه تمومش کنید. همین الان. میدونی، کم مونده بود دیوونه بشم. دستآخر، نمیدونم چطوری، ولی تا آخرش دووم آوردم. ولی نمیتونی تصور کنی که آخر شیفت کاری همهمون تو چه حال و روزی بودیم.»
🔸نویسنده: ژوئل اِگلوف
🔸مترجم: اصغر نوری
🔸نشر افق
🔍 فرستههای مرتبط:
▪️وگنیسم یک مسئلۀ حقوق بشری است
▪️سهم کارگران کشتارگاه: مصدومیت، قطع عضو، و اختلالات روانی
▪️سلاخی؛ روزانه ۱۶ هزارتومان
▪️کارگران صنعت دامپروری
▪️قربانیهای کمتر شناختهشدۀ صنعت دامپروری
#معرفی_کتاب
#حقوق_بشر
#عدالت
@IranVEG
🕊 صلحگرایی و گیاهخواری
بخشهایی از مدخل صلحگرایی، دانشنامهی فلسفهی استنفورد
💡 صلحگرایی را نفی اصولیِ جنگ و کشتار میدانند... صلحگرایی را میتوان در توصیف التزام به عدمخشونت در زندگی شخصی به کار برد که ممکن است تلاش برای پرورش فضایل صلحطلبانه نظیر مدارا، شفقت، گذشت و عشق را در بر بگیرد. همچنین صلحگرایی را میتوان تا جایی تعمیم داد که عدمخشونت نسبت به تمام موجودات ذیشعور [حسمند] را در بر بگیرد و لذا، به التزام به گیاهخواری و آنچه آلبرت شوایتسر «تکریم زندگی» مینامید منتهی شود.
🌿 تقریباً تمام مدافعان صلحگراییِ مطلق، دشواری نایل آمدن به ایدهی مطلق صلحگرایی را تصدیق میکنند. گاندی در زندگینامهی خودنوشتش مینویسد:
«انسان نمیتواند لحظهای بدون ارتکاب خودآگاه یا ناخودآگاهِ خشونتِ (هیمسا) بیرونی زندگی کند... پس سرسپردهی عدمخشونت (آهیمسا) به این ایمان وفادار میماند اگر سرچشمهی تمام اعمالش شفقت باشد، اگر با تمام توانِ خود از نابودی کوچکترین مخلوقات بپرهیزد، در نجات آنها بکوشد، و لذا، همواره، برای رهاشدن از چنبرهی مرگبار خشونت مجاهده کند. او پیوسته در خویشتنداری و شفقت میبالد، اما هرگز نمیتواند به طور کامل از خشونتِ بیرونی رها شود.»
📚 منبع: صلحگرایی؛ دانشنامهی فلسفهی استنفورد؛ آندرو فیلیا؛ ترجمهی مریم هاشمیان؛ نشر ققنوس؛ صص ۱۳، ۱۵، ۳۲. (با مقادیری تغییر)
🔍 در تعریف وگانیسم توسط وگنسوسایتی این واقعگرایی لحاظ شده است: «وگانیسم سبکی از اندیشیدن و زیستن است که فرد میکوشد، تا جایی که امکانپذیر و مقدور است، از همهی انواع استثمار و ستمگری علیه حیوانات برای خوراک، پوشاک، و هر نوع مصرف دیگری بپرهیزد؛ در این راستا، تولید و کاربرد جایگزینهای غیرحیوانی را برای بهرهمندی انسانها، حیوانات، و محیط زیست تشویق مینماید. از نظر رژیم غذایی، وگانیسم بر روشی دلالت میکند که در آن یکایکِ محصولاتی که بهنحوی از حیوانات بهدست آمدهاند از روی بشقاب حذف میشوند.» محدودیتهای عملیِ زندگی امکانِ عدمخشونتِ صددرصدی را منتفی میکند؛ برای تولید گیاهان هم حیوانات بسیاری که آفت یا موذی دانسته میشوند، عمداً یا غیرعمد، در زمینهای کشاورزی کشته میشوند. با این حال، از نظر اخلاقی انتخابهای خشونتپرهیزانه برای کاهش رنج حیوانات همچنان اهمیت دارند و نباید در دام کمالگراییای افتاد که میگوید چون نمیتوان آرمان عدمخشونت را کاملاً محقق کرد پس کاستن از رنج حیوانات هم بیفایده است! درست است که نمیتوان بیآزار بود اما کمآزاری همچنان فضیلتی ارزشمند است؛ «که رستگاری جاوید در کمآزاریست.»*
* حافظ
#معرفی_کتاب #پاسخ_به_نقد #اخلاقی #روز_صلح #خشونت
@IranVEG
بخشهایی از مدخل صلحگرایی، دانشنامهی فلسفهی استنفورد
💡 صلحگرایی را نفی اصولیِ جنگ و کشتار میدانند... صلحگرایی را میتوان در توصیف التزام به عدمخشونت در زندگی شخصی به کار برد که ممکن است تلاش برای پرورش فضایل صلحطلبانه نظیر مدارا، شفقت، گذشت و عشق را در بر بگیرد. همچنین صلحگرایی را میتوان تا جایی تعمیم داد که عدمخشونت نسبت به تمام موجودات ذیشعور [حسمند] را در بر بگیرد و لذا، به التزام به گیاهخواری و آنچه آلبرت شوایتسر «تکریم زندگی» مینامید منتهی شود.
🌿 تقریباً تمام مدافعان صلحگراییِ مطلق، دشواری نایل آمدن به ایدهی مطلق صلحگرایی را تصدیق میکنند. گاندی در زندگینامهی خودنوشتش مینویسد:
«انسان نمیتواند لحظهای بدون ارتکاب خودآگاه یا ناخودآگاهِ خشونتِ (هیمسا) بیرونی زندگی کند... پس سرسپردهی عدمخشونت (آهیمسا) به این ایمان وفادار میماند اگر سرچشمهی تمام اعمالش شفقت باشد، اگر با تمام توانِ خود از نابودی کوچکترین مخلوقات بپرهیزد، در نجات آنها بکوشد، و لذا، همواره، برای رهاشدن از چنبرهی مرگبار خشونت مجاهده کند. او پیوسته در خویشتنداری و شفقت میبالد، اما هرگز نمیتواند به طور کامل از خشونتِ بیرونی رها شود.»
📚 منبع: صلحگرایی؛ دانشنامهی فلسفهی استنفورد؛ آندرو فیلیا؛ ترجمهی مریم هاشمیان؛ نشر ققنوس؛ صص ۱۳، ۱۵، ۳۲. (با مقادیری تغییر)
🔍 در تعریف وگانیسم توسط وگنسوسایتی این واقعگرایی لحاظ شده است: «وگانیسم سبکی از اندیشیدن و زیستن است که فرد میکوشد، تا جایی که امکانپذیر و مقدور است، از همهی انواع استثمار و ستمگری علیه حیوانات برای خوراک، پوشاک، و هر نوع مصرف دیگری بپرهیزد؛ در این راستا، تولید و کاربرد جایگزینهای غیرحیوانی را برای بهرهمندی انسانها، حیوانات، و محیط زیست تشویق مینماید. از نظر رژیم غذایی، وگانیسم بر روشی دلالت میکند که در آن یکایکِ محصولاتی که بهنحوی از حیوانات بهدست آمدهاند از روی بشقاب حذف میشوند.» محدودیتهای عملیِ زندگی امکانِ عدمخشونتِ صددرصدی را منتفی میکند؛ برای تولید گیاهان هم حیوانات بسیاری که آفت یا موذی دانسته میشوند، عمداً یا غیرعمد، در زمینهای کشاورزی کشته میشوند. با این حال، از نظر اخلاقی انتخابهای خشونتپرهیزانه برای کاهش رنج حیوانات همچنان اهمیت دارند و نباید در دام کمالگراییای افتاد که میگوید چون نمیتوان آرمان عدمخشونت را کاملاً محقق کرد پس کاستن از رنج حیوانات هم بیفایده است! درست است که نمیتوان بیآزار بود اما کمآزاری همچنان فضیلتی ارزشمند است؛ «که رستگاری جاوید در کمآزاریست.»*
* حافظ
#معرفی_کتاب #پاسخ_به_نقد #اخلاقی #روز_صلح #خشونت
@IranVEG