کانال گیاهخواری VEG🕊
5.47K subscribers
687 photos
221 videos
48 files
392 links
لینک کانال‌ها و گروه‌های مجموعه‌ی گیاهخواری وگ (VEG) :
@linkVEGG

ارتباط با ما:
@hamid_delbari
Download Telegram
گیاهان درد را احساس می‌کنند⁉️

(بخش دوم)

ولی فرض کنیم شخصی که طرفِ صحبت شماست، مصرّانه باور دارد که گیاهان هم مانند حیوانات درد را احساس می‌کنند. برای تولید هر کیلوگرم گوشت حیوانی، تا 16 کیلوگرم گیاه مورد نیاز است. بنابراین در مقایسه با محصولات وگان، برای تولید محصولات حیوانی مقدار بسیار بیشتری گیاه کشته می‌شوند. علاوه بر این، به یاد داشته باشیم که 91% از جنگل‌زداییِ آمازون ناشی از صنعت دامپروری است (3)، در نتیجه میلیون‌ها درخت به‌دلیل مصرف محصولات حیوانی از بین رفته و خواهند رفت.

بنابراین اگر فردی که با او صحبت می‌کنید حقیقتا باور دارد که گیاهان درد را احساس می‌کنند و حسمند‌ند، به او یادآوری کنید که با مصرف محصولات غیر وگان، نه‌تنها باعث زجر کشیدن حیوانات می‌شود، بلکه بنابر ادعای خودش سبب رنج تعداد بسیار زیادی گیاه نیز می‌شود.

راستش را بخواهید، من معمولا هنگام مواجه شدن با این بهانه، از بیان توضیحِ علمیِ این موضوع که چرا گیاهان درد را احساس نمی‌کنند صرف نظر می‌کنم، چرا که بعضی‌ها در جواب خواهند گفت: «اما علم که هنوز کامل نیست»، و در همین قسمتِ بحث گیر خواهند کرد. در عوض مستقیما سراغ این مسئله می‌روم که برای تولید محصولات حیوانی، مقدار بسیار زیادی گیاه مصرف می‌شود. بنابراین مثلا می‌توانید بپرسید:
«اصلا بیا فرض بگیریم که گیاهان درد رو احساس می‌کنن، می‌دونی که برای تولید هر کیلوگرم گوشت، تا 16 کیلوگرم گیاه مصرف می‌شه، پس نسبت به محصولات وگن، برای تولید محصولات حیوانی مقدار خیلی بیشتری گیاه از بین میره؟».

همچنین می‌توانید بپرسید: «اگه در حال رانندگی باشی و یه سگ جلوی ماشینت بپره، حاضری ماشین رو به سمت یه باغچه‌ی پر از گل منحرف کنی تا با اون سگ تصادف نکنی؟». این مثال به فهم اینکه از لحاظ اخلاقی بین حیواناتِ غیرانسان و گیاهان تفاوت هست کمک می‌کند، چرا که همچون مثالِ ذکر شده، تمامِ ما ترجیح می‌دهیم به جای زیر گرفتنِ سگ، گُل ها را زیر بگیریم.

#پاسخ_به_نقد

[ترجمه: مهیار اسلامی]

▫️پانویس‌های مترجم:
1. آفرینش‌گرایی (Creationism) باوری مذهبی است که براساس آن گیتی و زندگی توسط موجود یا موجوداتی فراطبیعی (عموماً با نام خدا) به‌وجود آمده‌اند.
2. ونوس مگس‌گیر (Venus flytrap) که به آن ونوس مگس‌خوار هم می‌گویند یک گیاه گوشتخوار است که از راه جلب حشرات کوچک و به دام انداختن آن‌ها تغذیه می‌کند.
3. Margulis, Sergio. "Causes of Deforestation of the Brazilian Amazon". World Bank Working Paper No. 22. 2003

منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, earthling ed, Pg 41-44
@IranVEG
Audio
کانال رادیو وگ تقدیم می‌کند:

📻 آیا گیاهان درد را حس میکنند؟!
🎙گوینده: ندا کائیدانی

مطالعه مطلب: https://t.me/iranveg/1524
#پاسخ_به_نقد

@RadioVEG
اجدادمان حیوانات را می‌خوردند / ما با خوردن حیوانات تکامل یافته‌ایم⁉️

(بخش اول)

در گفتگوهایی که دربارۀ وگنیسم صورت می‌گیرد یکی از عجیب‌ترین و در عین حال متداولترین توجیه‌های اخلاقی برای کشتن حیوانات، این است که اجدادمان هم همین کار را می‌کردند. اغلب می‌شنویم که می‌گویند «اگر اجدادتان گوشت نمی‌خوردند الان شما اینجا نبودید»؛ این مطلب لزوماً نادرست نیست، اما چرا اخلاقیات خودمان را بر اقدامات اجدادمان استوار می‌کنیم؟ موجوداتی ابتدایی که هیچ درکی از اخلاقیات عصر جدید نداشتند و کارهایی کاملاً غیر اخلاقی مانند قتل یا تجاوز را بدون هیچگونه پیامدی انجام می‌دادند.
بی‌شک اگر خوردن جانوران به این دلیل قابل‌ قبول باشد که انسان‌های غارنشین هم همین کار را می‌کردند، در این صورت تجاوز و قتل یکدیگر هم در دنیای امروز از لحاظ اخلاقی توجیه پذیر است!

از فرد غیرگیاهخواری که طرف صحبتتان است بپرسید «فکر می‌کنی عاقلانه‌اس باورای اخلاقی‌مون بر اساس رفتار اجداد بدوی‌مون باشه؟» یا «اگه اینکه اجدادمون حیوونها رو می‌خوردن، خوردن حیوون‌ها رو اخلاقا توجیه میکنه مگه نمیشه گفت کشتن همدیگه قابل توجیهه چون اجدادمون این کار رو می‌کردن!؟»

اگر غیرگیاهخواران واقعاً می‌خواهند مثل اجدادشان زندگی کنند در این صورت رژیم غذایی‌شان عمدتاً شامل غذاهای گیاهی خواهد بود، به استثنای خوردن گهگاهی چند حشره(1). به علاوه باید در فضای باز بخوابند، از تکنولوژی استفاده نکنند، به زبان‌های بدوی و توسعه‌نیافته صحبت کنند، با درست کردن آتش به شدت هیجان‌زده شوند و تجربۀ رابطۀ جنسی با محارم هم داشته باشند.

موضوع دیگری که بعضی افراد می‌گویند و شبیه به همان بحث اجداد است، این است که «ما همیشه گوشت می‌خوردیم». اینکه بخواهیم برای شیوۀ زندگی‌مان به گذشته نگاه کنیم ایده‌ای بسیار واپس‌گرایانه است و پایه‌گذاری اقداماتمان صرفاً بر این اساس که آیا کاری را برای مدتی طولانی انجام داده‌ایم یا نه قطعاً ایدۀ خوبی نیست، چون اگر قرار بود این کار را بکنیم هنوز نظام‌های برده‌داری و آپارتاید را داشتیم.

اگر کسی احیاناً این استدلال را مطرح کند که «همیشه همین کار رو می‌کردیم» از او بپرسید: «یه زمانی‌ام بود که همیشه با زن‌ها جوری رفتار می‌کردیم که انگار کمتر از مردا ارزش داشتن، خب این یعنی که اگه امروزم با زن‌ها همونجوری رفتار بشه، اخلاقا توجیه میشه؟»

ایدۀ دیگری که ارتباط نزدیکی با همین استدلال اجداد دارد این است که خوردن گوشت باعث شد به صورت آنچه که امروز هستیم تکامل پیدا کنیم و به همین دلیل اینکه به خوردن حیوانات ادامه دهیم اخلاقاً موجه است.

این موضوع جزئی از معلومات عمومی است و به طور گسترده‌ای پذیرفته شده است که ما از نخستی‌سانان تکامل یافته‌ایم؛ رژیم غذایی‌ نخستی‌سانان عمدتاً شامل میوه‌ها، مغزها، برگ‌ها و گهگاهی هم حشره بود. اما با تغییر و تکامل محیطی که ما انسان‌ها در آن زندگی کرده‌ایم، رژیم غذایی‌مان هم دستخوش تغییر و تحول شده است.

اغلب گفته می‌شود علت اینکه ما انسان‌ها امروزه اینقدر باهوشیم این است که گوشت خورده‌ایم و بسیاری از غیرگیاهخواران مدعی‌اند که خوردن گوشت به رشد و تکامل ما کمک کرده است. حتی اگر این مطلب صحت داشته باشد ربطی به جوامع امروزی ندارد، چون این طور نیست که هر بار که یک وعده غذای گوشتی مفصل می‌خوریم مغزمان رشد کند، درست همانطور که هر بار وارد رستوران ناندوز می‌شویم گونه‌مان تکامل پیدا نمی‌کند. در واقع کاملاً برعکس است(2).

همانطور که در قسمتی [از این کتاب الکترونیک] که مربوط به تغذیه بود توضیح داده شد، خوردن محصولات حیوانی نه تنها سودمند نیست، بلکه مانعی برای سلامت ماست. بنابراین نمی‌توان مصرف غذاهایی را که تأثیر منفی بر سلامتی دارند برای تکامل گونۀ انسان مفید دانست. به دلیل خوردن محصولات حیوانی طول عمرمان کمتر از آنچه که بدون این نوع غذاها ممکن بود، شده است(3).
#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی
ادامه دارد...
@IranVEG
اجدادمان حیوانات را می‌خوردند / ما با خوردن حیوانات تکامل یافته‌ایم⁉️

(بخش دوم)

این واقعیت را نیز به مطالب بالا اضافه کنید که دامپروری بیشتر از کل سیستم حمل‌و‌نقل باعث انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود و در ضمن علت اصلی نابودی جنگل‌های بارانی، مناطق مردۀ اقیانوسی، انقراض گونه‌ها، فرسایش خاک سطحی، بیابان‌زایی و بسیاری از دغدغه‌های محیط‌زیستی دیگر نیز است. به‌سرعت درحال معلوم شدن است که آیندۀ تکامل ما منوط به نخوردن حیوانات است. در حقیقت سازمال ملل بیان کرده است که به‌منظور پرهیز از وخیم‌ترین تأثیرات تغییر اقلیم، لازم است کل دنیا به رژیم غذایی مبتنی بر گیاهان روی بیاورد. (برای دیدن تمام واقعیت‌های ‌محیطزیستی رجوع کنید به
www.cowspiracy.com/facts)

به‌علاوه، نظریات دیگری نیز دربارۀ علت تکامل مغز انسان وجود دارد. اولین نظریه این است که انسان‌ها شروع به خوردن غذاهای نشاسته‌ای پخته و غنی از کربوهیدرات کردند(4). این موادِ نشاسته‌ای به راحتی در دسترس بودند و با توجه به اینکه مغز حدود 60% از گلوکز موجود در خون را مصرف می‌کند، چنین نیاز زیادی به گلوکز را نمی‌توان با یک رژیم غذایی که کربوهیدرات کمی دارد تأمین کرد.

یک عقیدۀ دیگر این است که خودآگاهی‌مان را با مصرف قارچ‌های توهم‌زا توسعه داده‌ایم‌. این قارچ‌ها امکان دسترسی به بخش‌هایی از مغز را که پیش از آن ناشناخته مانده بودند برای ما فراهم کردند و به این ترتیب در نهایت منجر به خویشتن‌آگاهی و هوشمندی بیشترمان شدند.

شکی نیست که خوردن حیوانات در طول دوره‌های کمبود غذا به زنده ماندن و بقای انسان‌ها کمک کرده است، اما درست همانطور که پایه‌گذاشته شدن قسمت عمدۀ جوامع انسانی بر برده‌داری توجیهی برای ادامۀ آن در دنیای امروز نیست، این واقعیت هم که خوردن حیوانات در رسیدن ما به این مرحله کمک کرده یا در دوام و بقای ما در گذشته مؤثر بوده است، خوردن حیوانات در دنیای کنونی را توجیه نمی‌کند.

در جوامع معاصر، ما نیازی به خوردن حیوانات یا ترشحات آن‌ها نداریم و در واقع با انجام چنین کاری طول عمر خود را کاهش می‌دهیم، سیارۀ خود را نابود می‌کنیم و به موجودات زندۀ بی‌گناه آسیب‌های غیرضروری می‌زنیم که بیرون از حد تصور است.

[تهیه کننده: سینا مومنی]

#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی
@IranVEG
منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, earthling ed, Pg 93-96

▪️پانویس‌های مجموعه‌ی وگ

1. https://goo.gl/vFt7YN

2. ارتباط محصولات حیوانی با بروز آلزایمر را در این ویدیو با زیرنویس فارسی ببینید:
t.me/VEGMedia/81
و برای اطلاعات مفصل در همین مورد رجوع کنید به:
How Not to Die, (2016), Greger Michael & Stone Gene, Flatiron Books, Pages 58-66

3. https://goo.gl/7nyLJf

4. https://goo.gl/UMkgRt
اگر حیوانات را نخوریم، همه جا را اشغال خواهند کرد یا نسلشان منقرض خواهد شد⁉️

(بخش اول)

این توجیه در ظاهر شاید تا حدی مضحک باشد اما به اعتقاد من می‌تواند موجه به نظر برسد، به ویژه اگر جواب آن را ندانید. توجیه مزبور بر اساس این تفکر است که اگر ما از خوردن حیوانات دست بکشیم، همه‌شان در طبیعت رها خواهند شد و برای محیط‌زیست‌ خرابی به‌بار خواهند آورد یا اینکه سلاخی شده و بعد هم دورانداخته می‌شوند.

برای نشان دادنِ بی‌پایگی این توجیه کافی است بر این واقعیت تأکید کنیم که صنعت دامپروری مبتنی بر سیستم عرضه و تقاضا است: با خرید فراورده‌ها، عرضۀ فراورده‌های بیشتری را تقاضا می‌کنیم. دامداران حیوانات را فقط به آن اندازه که بتوانند بفروشند پرورش می‌دهند، نه بیشتر از آن. چون از لحاظ اقتصادی عملی نیست. حال، از آنجا که قرار نیست همۀ مردم دنیا یک شبه وگن شوند، بلکه این تغییر روندی تدریجی است که طی یک دورۀ طولانی رخ می‌دهد، نتیجه می‌گیریم هرچه افرادِ بیشتری به وگن شدن روی بیاورند، حیواناتِ کمتر و کمتری متناسب با میزان گسترش وگنیسم، پرورش داده خواهند شد.

با ادامۀ گسترش این جنبش، الگوی یاد شده نیز ادامه خواهد یافت و این بدان معناست که وقتی سرانجام به دنیایی ‌برسیم که وگنیسم در آن حاکم است، دامداران دیگر حیوانات را برای تولید فراورده‌های دامی پرورش نخواهند داد. در نتیجه هرگز شرایطی به وجود نخواهد آمد که میلیاردها حیوان در طبیعت رها شوند یا برای سلاخی به کشتارگاه‌ها منتقل و سپس دور انداخته شوند. حتی در مواردی بعضی از غیروگن‌ها به من گفته‌اند که وگن بودن به معنای واقعی کلمه وگن نیست چرا که باز هم میلیاردها حیوان باید کشته شوند. اما وقتی منطقِ عرضه و تقاضا را برای این توجیه به کار ببریم به راحتی می‌توان فهمید که این اظهارنظر کاملاً دور از واقعیت است.

این گفتگو اغلب تا جایی ادامه خواهد یافت که طرفِ غیروگن اظهار می‌کند در این صورت نسل این حیوانات منقرض خواهد شد. این هم در واقع استدلالی جالب است چرا که بدیهی است تعداد این حیوانات به طور تصاعدی تا جایی که منقرض شوند کاهش خواهد یافت. به این موضوع از جهات مختلفی می‌توان نگاه کرد. حیواناتی که آن‌ها را می‌خوریم یا برای تغذیۀ خود از آن‌ها بهره‌کشی می‌کنیم، در وضعیت طبیعی نیستند بلکه همگی اهلی شده‌اند، به طور گزینشی پرورش یافته‌اند یا به نحوی از انحاء دستکاری شده‌اند و این بدان معنا است که هرگز قرار نبوده به این شکل وجود داشته باشند.

#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی
@IranVEG
ادامه دارد...
اگر حیوانات را نخوریم، همه جا را اشغال خواهند کرد یا نسلشان منقرض خواهد شد⁉️

(بخش دوم)

گاوهای شیرده به گونه‌ای دستکاری شده‌اند که تا ده برابر بیشتر از حالت طبیعی شیر تولید کنند؛ مرغ‌های تخم‌گذار به نحوی پرورش یافته‌اند که سالانه تا 300 تخم بگذارند (برخلاف 10 تا 20 تخمی که در شرایط طبیعی می‌گذارند)؛ مرغ‌های گوشتی هم طوری پرورش داده شده‌اند که با سرعتی باورنکردنی به‌طرزی غیرعادی بزرگ شوند؛ و دستکاری گوسفندها هم به صورتی بوده که بیشتر از شرایط طبیعی پشم تولید کنند و اغلب تعداد بره‌هایشان هم بیشتر از چیزی است که به‌طور معمول به دنیا می‌آورند.

به دلیل این دستکاری‌ها بسیار بعید است که هیچ کدام از این حیوانات بتوانند به خودی خود در طبیعت زنده بمانند و به همین علت نیاز دارند که انسان‌ها از آن‌ها مراقبت و نگهداری کنند. سرانجام واقعاً به جایی خواهیم رسید که باید تصمیم بگیریم آیا می‌خواهیم جمعیت‌های سالمی از این حیوانات را حفظ کنیم یا نه، یا اینکه فکر می‌کنیم از نظر اخلاقی بهتر است که این گونه‌ها دیگر وجود نداشته باشند و اکوسیستم‌هایمان را از نو با تنوع زیستیِ طبیعی‌شان پر کنیم. به علاوه، به لحاظ نظری قادر خواهیم بود بسیاری از جانوران وحشی طبیعی را بار دیگر به زیستگاه‌هایشان برگردانیم چرا که دیگر نیازی نخواهیم داشت چنین مناطق وسیعی را به دامپروری اختصاص دهیم(1).

البته بدیهی است پناهگاه‌هایی همچنان باقی خواهند ماند که حیوانات نجات‌یافته بتوانند در آنجا زندگی کنند و همیشه افراد زیادی خواهند بود که علاقمندند وقت و پول خود را برای نگهداری از حیوانات پرورش‌یافته صرف کنند و مراقبتی را که نیاز دارند از آن‌ها به عمل بیاورند.

فکر می‌کنم توجه به این نکته هم مهم است که بسیاری از این حیوانات، بومیِ سرزمین‌هایی که به‌طور مصنوعی در آن‌ها پرورش داده می‌شوند نیستند؛ برای مثال گوسفند بومیِ امریکا نیست و نباید در آنجا باشد و متأسفانه این [گونه‌های] حیات وحشِ طبیعیِ منطقه است که با پیامدهای این مسئله مواجه می‌شود زیرا زیستگاه‌های طبیعی‌شان به منظور ایجاد زمین‌های کشاورزی و دامپروری تخریب می‌گردد. ضمنا حیوانات وحشیِ بومی اغلب برای محافظت از گله‌های دامپروران شکار شده یا کشته می‌شوند (2).

به اعتقاد من اگر کسی موضوع انقراض را مطرح کند، باید به او یادآور شویم که دامپروری صنعتی مهمترین علت انقراض گونه‌ها است (3) و ما هم‌اکنون در گسترده‌ترین انقراض انبوه گونه‌ها در 65 میلیون سال گذشته قرار داریم. بنابراین اگر این افرادِ پرسشگر نگران منقرض شدن گونه‌هایند، جدا باید وگن شوند!

منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, earthling ed, Pg 12-13

[تهیه کننده: سینا مومنی]

#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی

▪️پانویس‌های مجموعه وگ

1. بنا بر پژوهش محققین دانشگاه آکسفورد، بدون گوشت و لبنیات، میزان استفاده از زمین‌های زراعی دنیا تا 75% کاهش می‌یابد که برابر است با مساحتی به بزرگای ایالات متحده، چین، اتحادیه‌ی اروپا و استرالیا باهمدیگر، به‌گونه‌ای که همچنان می‌توان نیازهای تغذیه‌ای تمام مردم دنیا را تامین کرد.

2. در سال 2016 دولت آمریکا 2.7 میلیون حیوان وحشی را کشت که حدودا 1.6 میلیون آن‌ها بومی بودند. این یعنی حدودا 5 حیوان در هر دقیقه. دامدارانی که گاوها و گوسفند‌هایشان را در زمین‌های عمومی به چَرا می‌برند می‌گویند که این خدمت دولت برای آن‌ها حیاتی است و بدون «رسیدن به حساب شکارچیان»، آن‌ها نمی‌توانند به فعالیت دام‌داری‌شان بپردازند.

3. تولید دام بزرگ‌ترین عامل نابودی زیستگاه‌هاست. تولید دام به‌طور خاص در کشورهای استوایی که جایگاه بخش اعظمی از تنوع زیستی دنیاست در حال افزایش است.

@IranVEG
🔹در باب طبیعت انسان و گیاهخواری🔹

حفظ حیات امری «طبیعی» و ضدیت با آن امری «غیر طبیعی» است. حال ممکن است اعتراض شود که در طبیعت گروهی از حیوانات گروه دیگر را شکار می‌کنند و می‌کشند. این درست است ولی ما در طبیعت، جانوران شکارچی و گیاه‌خوار داریم و انسان جانورِ شکارچی نبوده است. به دلیل فرهنگ است که انسان روی به ابزار و شکار می‌آورد و بعد همه‌چیزخوار می‌شود. در حالی که او از لحاظ طبیعی موجودی ذاتاً گیا‍‌ه‌خوار است و تفاوتی با موجودات گیاه‌خوار دیگر ندارد. انسان گیاه‌خوار دارای گروهی از مشخصات است و قابلیت خوردن گوشت به‌صورت خام را ندارد و با دست خود نیز نمی‌تواند شکار انجام دهد. اما وقتی انسان اسلحه می‌سازد و فرهنگ پخت‌و‌پز را به وجود می‌آورد، هم می‌تواند شکار بکند و هم می‌تواند جانور شکارشده را از فرآیندی که ما به آن «آشپزی» می‌گوییم بگذراند تا بتواند آن را مصرف کند. پس انسان ذاتاً یک موجود شکارچی نیست اما حتی در مورد موجودات شکارچی نیز نمی‌توانیم از پدیده «خشونت» به معنای آنی که در روابط انسان‌ها با هم می‌بینیم سخن بگوییم. جانور شکارچی برای لذت بردن شکار نمی‌کند، بلکه برای تامین معیشت خودش است که به شکار رو می‌آورد. این بسیار متفاوت است از کسی که به خاطر لذت بردن یا ایدئولوژی‌ و افکار پوچ، دیگری را آزار می‌دهد و یا به زندان می‌اندازد و می‌کشد و غیره... بنابراین از لحاظ روابط منفی از دید دانشمندانِ جانور‌شناس با توجه به نوع و گونه‌ای که انسان به آن تعلق دارد در ذاتِ انسان نمی‌تواند پدیده‌ای مثل جانورِ متهاجمِ شکارچی وجود داشته باشد. خشونتی که امروز ما در انسان می‌بینیم، در طبیعت، اگر نگوییم اصلا وجود ندارد موردی کاملاً استثنایی و ناملموس است. پس ما چیزی که به اسم خشونت، بی‌رحمی، ظلم‌و‌ستم و ... پدیده‌های مشابه را در طبیعت نداریم و این‌ها پدیده‌های انسانی هستند. یعنی انسان‌ها این پدیده‌ها را در طول تحول خودشان یا شاید بتوانیم بگوییم در مسیر انحرافشان از طبیعت به وجود آورده‌اند، خشن شده‌اند و به‌سوی تخریب طبیعت و یکدیگر رفته‌اند. همین مطالعات گویای وجود دگر‌دوستی و همدلی و دلسوزی در انسان‌ها به‌صورت طبیعی هستند. پس انسان موجودی است که به‌صورت طبیعی هم با گونه‌های دیگر و هم با هم‌نوعان خودش باید همدل و دلسوز و یاری‌کننده باشد، که تمامی این خصوصیات در طبیعت وجود دارد و توسط انسان ابداع نشده است، بلکه بالذات وجود دارد.

▪️بخشی از مصاحبه مجله ژیلوان با دکتر ناصر فکوهی، انسان‌شناس، دانش‌آموختهٔ دانشگاه پاریس و استاد دانشگاه تهران.

#اخلاقی
#پاسخ_به_نقد

@IranVEG
🔹خوردن حیوانات: «انتخاب» ما؟🔹

(بخش اول)

در گفتگوهایمان راجع‌به وگنیسم، پیش‌فرضی رایج -و اغلب وارسی‌نشده- وجود دارد؛ اینکه وگنیسم امری انتخابی است. این به سادگی بدین معنی نیست که چون قانون این انتخاب‌ها را ممنوع نکرده، می‌توانیم تصمیم بگیریم حیوانات را بخوریم یا نخوریم، آن‌ها را بپوشیم یا نپوشیم و یا از فرآورده‌های حیوانی استفاده کنیم یا نه، بلکه این معنی را می‌دهد که ما هیچ تکلیف اخلاقی‌ای برای وگن شدن نداریم. وگنیسم مثل فیلم‌هایی است که انتخاب می‌کنیم ببینیم یا اثر هنری و موسیقی‌ای که از آن لذت می‌بریم. به‌واقع این معنی را می‌دهد که از نظر اخلاقی هیچ درست و نادرستی برای وگن شدن وجود ندارد.

می‌خواهیم با این نظر مخالفت کرده و پافشاری کنیم که در رابطه با این امر یک درست و نادرست اخلاقی وجود دارد و اینکه در واقع شما برای وگن شدن تکلیفی اخلاقی دارید. اما می‌خواهیم به شما نشان دهیم که به‌واقع خودتان هم با ما موافقید.

هر روز، داستان‌هایی درباره‌ی اینکه چگونه شخصی بدون هیچ دلیل قابل‌قبولی کاری وحشتناک با حیوانی انجام داده وجود دارد. این داستان‌ها معمولا درباره‌ی سگ و گربه‌هاست ولی اغلب شامل حیوانات دیگر هم می‌شود. فکر نمی‌کنیم بحث‌انگیز باشد که بگوییم خِرد عرفی ما درباره‌ی حیوانات این است که آن‌ها کمتر از انسان‌ها اهمیت دارند و از نظر اخلاقی پذیرفتنی است که خودمان را به آن‌ها ترجیح دهیم، البته فقط در موقعیت‌هایی که اجبار یا ضرورتی در کار باشد. اغلبِ ما فکر می‌کنیم این گفته که از منظر اخلاقی تحمیل رنج و مرگِ غیرضروری نادرست است، اصلا بحث‌انگیز نیست. فکر نمی‌کنیم این امری انتخابی است؛ تصور می‌کنیم تکلیفی اخلاقی است.

و اینکه ضرورت در این چارچوب چه معنایی می‌دهد هم اصلا بحث‌انگیز نیست. همه‌ی ما موافقیم که تحمیل رنج و مرگ به حیوانات به این دلیل که انجام آن برای ما لذت می‌آفریند، سرگرم‌مان می‌کند یا زحمت کمتری دارد نادرست است. چرا 84 درصد مردمِ بریتانیا مخالف شکار روباه‌اند؟ ساده است. آن‌ها بر این عقیده‌اند که لذت و تفریحِ شکارچیان، توجیه‌گر تحمیل رنجی هولناک و مرگی خشن به روباه‌ها نیست. آن‌ها فکر نمی‌کنند که شکارچیان باید حق انتخاب شکار روباه را داشته باشند. اینجا درست و نادرستی اخلاقی وجود دارد و آن‌ها شکار روباه را از نظر اخلاقی نادرست می‌شمارند.

ما حیوانات را برای اهداف گوناگونی استفاده می‌کنیم ولی قابل‌توجه‌ترین استفاده‌ی ما از حیوانات به‌لحاظ تعداد، برای غذا است. تخمین زده می‌شود که سالانه حدود ۶۰ میلیارد حیوانِ خشکی‌زی و یک تریلیون حیوانِ آب‌زی را می‌کشیم و می‌خوریم. حتی حیوانات پرورش‌یافته و سلاخی شده به انسانی‌ترین شکل ممکن (حالا هر معنایی که می‌دهد) هم درد و پریشانی چشمگیری در طول زندگی‌ و به‌هنگام مرگشان تجربه می‌کنند. نصب دوربین‌های مداربسته در کشتارگاه‌ها هیچ تاثیری روی آن نخواهد داشت. قطعا باید قادر به توجیه رنج تحمیلی به حیواناتی که می‌خوریم، باشیم. می‌بایست دلیلی ارائه دهیم که به‌طور موجهی نوعی ضرورت یا اجبار را دربرگیرد.

مسئله این است که نمی‌توانیم چنین کاری انجام دهیم.

گری ال. فرانسیون

#اخلاقی
#پاسخ_به_نقد
@IranVEG
ادامه دارد...
🔹خوردن حیوانات: «انتخاب» ما؟🔹

(بخش دوم)

برای دستیابی به سلامتِ بهینه، هیچ نیازی به مصرف فرآورده‌های حیوانی نداریم. مسئولان هدایت‌گرِ دولتی و سازمان‌های متخصص در سرتاسر دنیا پذیرفته‌اند که می‌توانیم بدون مصرف گوشت، لبنیات و تخم‌مرغ کاملا سالم زندگی کنیم. درواقع شمار فزاینده‌ای از متخصصین جریان اصلی سلامتی می‌گویند فرآورده‌های حیوانی، برای سلامت انسان مضرند و بسیاری از بیماری‌ها با رژیم‌های غذایی حاوی پروتئین و چربی حیوانی‌مان پیوند داده شده‌اند. و دیگر هیچ شکی باقی نمانده که دامپروری صنعتی یک فاجعه‌ی مطلق و آشکار محیط‌زیستی‌ است.

پس بهترین توجیه‌مان برای تحمیل رنج و مرگ به حیواناتی که می‌خوریم، چیست؟ لذت چشایی. تفریح. همین و بس. آن‌وقت این موضوع با لذت و تفریح شکارچیان روباه چه فرقی دارد؟

حالا شاید دارید به این فکر می‌کنید قطعا تفاوتی بین شما و آن‌هایی که کارهایی مثل شکار روباه انجام می‌دهند وجود دارد، آن‌ها مستقیما در این فرآیند شرکت می‌کنند و شما فقط فرآورده‌های حیوانی را در فروشگاه می‌خرید. این امر ممکن است نمایانگر تفاوتی روان‌شناختی باشد، اما هیچ تفاوت اخلاقی‌ای بین شخصی که می‌کُشد و شخصی که به دیگری پول می‌پردازد تا بکشد وجود ندارد. قانون به وضوح در این زمینه می‌گوید شخصی که ماشه را می‌چکاند و شخصی که برای چکاندن ماشه پول می‌پردازد، هردو مجرم به قتل‌اند.

ممکن است همچنین به این فکر افتاده باشید که: «اما اگه تو یه جزیره‌ی دورافتاده تا سرحد مرگ گرسنه باشم چی؟». پاسخ کوتاه این است: شما در چنین جزیره‌ای نیستید، تابه‌حال هرگز نبوده‌اید و احتمال بسیار اندکی هم دارد که درآینده گذارتان به چنین جایی بیفتد. اما حتی اگر در چنین جایی باشید هم، دیگر رُکن اجبار و ضرورت حاضر خواهد بود که کشتن حیوان توسط شما را از نظر اخلاقی توجیه‌پذیر می‌کند. هیچ‌کدام از افرادی که این مطلب را می‌خوانند تجربه‌ی چنین اجبار و ضرورتی ندارند تا انتخاب‌های اخلاقی‌شان را از این چارچوب مستثنی کند.

واضح است که ما به‌عنوان یک جامعه و به شکل انفرادی، با موضوعِ اجبار اخلاقی‌مان در قبال حیواناتِ غیرانسان در کشمکشیم. اما یک چیز در این میان مشخص و روشن است، حتی اگر در همین خِرد متعارفان که بسیار نیز انسان‌محورانه است باقی بمانیم و به‌خود جرات صحبت از نظریه حقوق حیوانات را هم ندهیم، در اینجا درست و نادرستی اخلاقی وجود دارد. پیروی از اصول وگنیسم در رژیم غذایی‌مان واضح‌ترین نتیجه و موضع‌گیری‌ از چیزهایی است که همه‌مان می‌گوییم به آن‌ها باور داریم. و هنگامی که از خوردن حیوانات دست بکشیم، واضح می‌شود چرا نباید در هیچ چارچوب دیگری –برای پوشاک، سرگرمی و غیره– نیز از آن‌ها بهره‌کشی کنیم.

گری ال. فرانسیون

🖇 منبع:
https://goo.gl/kPj7bc

#اخلاقی
#پاسخ_به_نقد
@IranVEG
هیتلر وجترین بود/ وگنی را می‌شناختم که چندان شخص خوبی نبود⁉️

از میان تمام بهانه‌هایی که گوشت‌خواران برای بی‌اعتبار کردن وگنیسم می‌آورند، احتمالا این مورد عجیب‌ترین است. بهانۀ «اما هیتلر هم وجترین بود» را با «وگنی می‌شناختم که چندان شخص خوبی نبود» در یک ردیف قرار داده‌ام چرا که هر دو حول این محور‌ند که تمام یک جنبش و فلسفه‌ی زندگی را مبتنی بر اعمال یک نفر رد ‌کنند.

اول از همه، هیتلر وجترین نبود (1). فکر می‌کنم بعضی از این ایده‌ها مطرح شدند چرا که گوبلز می‌خواست با قیاس‌هایی میان گاندی که وجترین بود و هیتلر، او را دوست‌داشتنی جلوه دهد. اما پاسخ به این پرسش ارتباطی به این موضوع ندارد چرا که حتی اگر هم هیتلر وجترین بود، دقیقا چه چیزی را اثبات می‌کرد؟ ایدۀ پشت این استدلال این است که چون یکی از شرورترین مردان تاریخ، که مرتکب جنایت‌های ننگینی شده است، برای حیوانات اهمیت قائل بود، پس با وگن شدن، شما هم احتمالا در نتیجۀ دیدگاهتان راجع‌به حیوانات، انسان‌ها را خوار خواهید شمرد.

کاملا واضح است که این بهانه‌ واقعا پوچ است. مائو، موسیلینی و استالین همگی گوشت می‌خوردند و جرم‌های نابخشودنی‌ای مرتکب شده‌اند. پس با منطقِ استدلال "اما هیتلر" وگن‌ها می‌توانند بگویند بهتر است وگن شوید چون استالین حیوانات را می‌خورْد و اگر شما هم حیوانات را بخورید شبیه او خواهید شد.

#پاسخ_به_نقد

برای مشاهدۀ متن کامل، instant view را بزنید.
@IranVEG