📝 #مقاله : فراروایت تمدن یا فرایند تمدن ها؟؛ خوانشی از پروبلماتیک فرهنگ-تمدن
✍ #یوسف_اباذری #سارا_شریعتی #مهدی_فرجی
@IranSociology
📜 چکیده:
از جمله مفاهیم پر مناقشه در علوم انسانی مهفوم «تمدن» است که در مورد آن کمتر توافقی میان اندیشمندان می توان یافت؛ چه در تعریف و چه در جهت گیری. ادبیات بسیاری در مورد «تمدن» تولید شده و هر یک از زاویه ای خاص بدان پرداخته اند. برخی رو به گذشته دارند و تمدن را امری تاریخی می بینند. برخی حال را می نگرند و تمدن را همچون پروژه می انگارند. برخی چشم به آینده دارند و به فرجام تمدن می اندیشند؛ در این میان عده ای دل نگران و دهشت و بدبرجامی می بینند و عده ای خوش دل از غایت تمدن به تفرج مشغولند. هستند اندیشمندانی که در تعریف شان از تمدن صبغه ی ایدئولوژیک چشم نوازتر است. در این مقاله تلاش می کنیم با نگاهی اجمالی به دیدگاه های متعدد، مفهوم سازی متفاوتی از پروبلماتیک فرهنگ-تمدن ارائه دهیم و از منظری متفاوت به خوانش دیدگاه های تمدنی بپردازیم.
واژگان کلیدی: #تمدن ، #فرهنگ ، فرایند متمدن شدن، فراروایت #مدرنیته ، تمدن به مثابه برنامه پژوهشی ، فرهنگ «درون» و تمدن «برون».
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IranSociology
دریافت متن کامل مقاله 👇👇👇
✍ #یوسف_اباذری #سارا_شریعتی #مهدی_فرجی
@IranSociology
📜 چکیده:
از جمله مفاهیم پر مناقشه در علوم انسانی مهفوم «تمدن» است که در مورد آن کمتر توافقی میان اندیشمندان می توان یافت؛ چه در تعریف و چه در جهت گیری. ادبیات بسیاری در مورد «تمدن» تولید شده و هر یک از زاویه ای خاص بدان پرداخته اند. برخی رو به گذشته دارند و تمدن را امری تاریخی می بینند. برخی حال را می نگرند و تمدن را همچون پروژه می انگارند. برخی چشم به آینده دارند و به فرجام تمدن می اندیشند؛ در این میان عده ای دل نگران و دهشت و بدبرجامی می بینند و عده ای خوش دل از غایت تمدن به تفرج مشغولند. هستند اندیشمندانی که در تعریف شان از تمدن صبغه ی ایدئولوژیک چشم نوازتر است. در این مقاله تلاش می کنیم با نگاهی اجمالی به دیدگاه های متعدد، مفهوم سازی متفاوتی از پروبلماتیک فرهنگ-تمدن ارائه دهیم و از منظری متفاوت به خوانش دیدگاه های تمدنی بپردازیم.
واژگان کلیدی: #تمدن ، #فرهنگ ، فرایند متمدن شدن، فراروایت #مدرنیته ، تمدن به مثابه برنامه پژوهشی ، فرهنگ «درون» و تمدن «برون».
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IranSociology
دریافت متن کامل مقاله 👇👇👇
#تمدن، نخستین بار از آنجا آغاز شد
که انسان ِ خشمگین
به جای "سنگ"
"کلمه" پرتاب کرد...
#زیگموند_فروید
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
که انسان ِ خشمگین
به جای "سنگ"
"کلمه" پرتاب کرد...
#زیگموند_فروید
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‼️زندگی آدم ها و ماشین ها در توکیو
#مدرنیته #شهر #تمدن #ماشینیسم
✅جامعه شناسی👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdHmUPzAjh-jg
#مدرنیته #شهر #تمدن #ماشینیسم
✅جامعه شناسی👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdHmUPzAjh-jg
امروزه پیوند مردم با #تمدن ما پیوند مرگ و زندگی است، و اگر این تمدن بمیرد آن ها هم همراه این تمدن خواهند مرد.
ایوان کلیما
عکس: #حلب
آیا تنها #عشق رهایی بخش نیست؟!
✅جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ایوان کلیما
عکس: #حلب
آیا تنها #عشق رهایی بخش نیست؟!
✅جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 #فرهنگ دروغگویی
@IRANSOCIOLOGY
🔶 دروغگویی واژه ای است که در همه فرهنگ ها و #تمدن ها در طول تاریخ امری ناپسند بوده و با نگاه به تاریخ تمدنها می توانیم ببینیم که از این کار ناپسند همیشه اجتناب شده و جوامع همیشه در جهت ریشه کن کردن آن برآمده اند پس باید از این مسئله که گریبانگیر زندگی و فرهنگ ما ایرانیها شده، اجتناب ورزیم. به نظر می رسد که دروغگویی تبدیل به هنجار و ارزش اجتماعی شده و در تبادلات اجتماعی افراد جامعه رسوخ کرده است و افراد جامعه در کنشهای متقابل خود از این رفتار ناپسند اجتناب نمی ورزند. حال سوال این است که منشا این رفتار ناپسند کجاست؟ یا ریشه این نوع فرهنگ از کجا آب می خورد؟ بعد از دیدن کلیپی که در تلگرام دست به دست می شد و محتوای فیلم هم این بود که در آن پدر و مادرکودکی، فرزند خود را تشویق می کردند تا کار اشتباهی که انجام داده بود، را با دروغگویی جبران کند و حتی کودک در این کنش متقابلی که با پدر و مادر خود داشت، پاداش هم می گرفت و این به نظر می رسد که انگیزه ای را در کودک ایجاد می کند تا در آینده کنش خود را تکرار کند. در این کلیپ به وضوح مشاهده می شود که چطور فرهنگ دروغگویی در دوران اجتماعی شدن کودکان شکل می گیرد و ساختمان ذهنی کودکان با این نوع هنجارها و ارزشها شکل می گیرد و کنش ها و رفتارهای کودکان در آینده بر اساس همین ساختمان ذهنی صورت می گیرد. پس فرهنگ دروغگویی ریشه در اجتماعی شدن ما در دوران کودکی دارد اینکه خانواده ها باید فرزندان خود را از این رفتار ناپسند دوری گزینند و راستگویی را در گفتمان فرزندان خود حاکم کنند. البته نقش اطرافیان نیز در گسترش این فرهنگ نقش بسزایی دارد از جمله نقش دوستان و مدرسه و .... .
🔶 در یکی از کارهای پیمایشی که بنده در قهوه خانه های تهران درباره گرایش جوانان و نوجوانان به قلیان انجام داده بودم به این نتیجه رسیدم که فرهنگ قلیان کشیدن نیز ریشه در ارزشها و هنجارهای خانواده دارد که بر می گردد به سالیان قبل. سالهایی که والدین ایرانی در خانه قلیان چاق می کردند و حتی در مواردی فرزندان را هم به این کار تشویق می کردند که در این مورد هم اجتماعی شدن اولیه کودکان نقش بسزایی در ترویج گسترده فرهنگ قلیان کشیدن داشته است. به نظر می رسد که در صورتی فرهنگ دروغگویی از جامعه ما ریشه کن خواهد شد که خانواده ها از این رفتارهای ناپسند اجتناب کنند و به جای آن صداقت و راستی را در در کنش متقابل خود با کودکان جایگزین کنند. البته نقش افراد جامعه را هم باید در نظر گرفت اینکه افراد جامعه نیز باید در برخورد با این رفتار ناپسند واکنش تندی نشان دهند و از انتشار آن در میان سایر افراد جامعه، بویژه از طریق شبکه های اجتماعی مجازی، اجتناب ورزند. که در نهایت تمامی مسائلی که ناشی از فرهنگ دروغگویی بوده و گریبانگیر جامعه ما شده، ریشه کن خواهند .
✍ #وحید_ابوالحسن_زاده
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✅جامعه شناسی👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdnL1t0FBduOg
@IRANSOCIOLOGY
🔶 دروغگویی واژه ای است که در همه فرهنگ ها و #تمدن ها در طول تاریخ امری ناپسند بوده و با نگاه به تاریخ تمدنها می توانیم ببینیم که از این کار ناپسند همیشه اجتناب شده و جوامع همیشه در جهت ریشه کن کردن آن برآمده اند پس باید از این مسئله که گریبانگیر زندگی و فرهنگ ما ایرانیها شده، اجتناب ورزیم. به نظر می رسد که دروغگویی تبدیل به هنجار و ارزش اجتماعی شده و در تبادلات اجتماعی افراد جامعه رسوخ کرده است و افراد جامعه در کنشهای متقابل خود از این رفتار ناپسند اجتناب نمی ورزند. حال سوال این است که منشا این رفتار ناپسند کجاست؟ یا ریشه این نوع فرهنگ از کجا آب می خورد؟ بعد از دیدن کلیپی که در تلگرام دست به دست می شد و محتوای فیلم هم این بود که در آن پدر و مادرکودکی، فرزند خود را تشویق می کردند تا کار اشتباهی که انجام داده بود، را با دروغگویی جبران کند و حتی کودک در این کنش متقابلی که با پدر و مادر خود داشت، پاداش هم می گرفت و این به نظر می رسد که انگیزه ای را در کودک ایجاد می کند تا در آینده کنش خود را تکرار کند. در این کلیپ به وضوح مشاهده می شود که چطور فرهنگ دروغگویی در دوران اجتماعی شدن کودکان شکل می گیرد و ساختمان ذهنی کودکان با این نوع هنجارها و ارزشها شکل می گیرد و کنش ها و رفتارهای کودکان در آینده بر اساس همین ساختمان ذهنی صورت می گیرد. پس فرهنگ دروغگویی ریشه در اجتماعی شدن ما در دوران کودکی دارد اینکه خانواده ها باید فرزندان خود را از این رفتار ناپسند دوری گزینند و راستگویی را در گفتمان فرزندان خود حاکم کنند. البته نقش اطرافیان نیز در گسترش این فرهنگ نقش بسزایی دارد از جمله نقش دوستان و مدرسه و .... .
🔶 در یکی از کارهای پیمایشی که بنده در قهوه خانه های تهران درباره گرایش جوانان و نوجوانان به قلیان انجام داده بودم به این نتیجه رسیدم که فرهنگ قلیان کشیدن نیز ریشه در ارزشها و هنجارهای خانواده دارد که بر می گردد به سالیان قبل. سالهایی که والدین ایرانی در خانه قلیان چاق می کردند و حتی در مواردی فرزندان را هم به این کار تشویق می کردند که در این مورد هم اجتماعی شدن اولیه کودکان نقش بسزایی در ترویج گسترده فرهنگ قلیان کشیدن داشته است. به نظر می رسد که در صورتی فرهنگ دروغگویی از جامعه ما ریشه کن خواهد شد که خانواده ها از این رفتارهای ناپسند اجتناب کنند و به جای آن صداقت و راستی را در در کنش متقابل خود با کودکان جایگزین کنند. البته نقش افراد جامعه را هم باید در نظر گرفت اینکه افراد جامعه نیز باید در برخورد با این رفتار ناپسند واکنش تندی نشان دهند و از انتشار آن در میان سایر افراد جامعه، بویژه از طریق شبکه های اجتماعی مجازی، اجتناب ورزند. که در نهایت تمامی مسائلی که ناشی از فرهنگ دروغگویی بوده و گریبانگیر جامعه ما شده، ریشه کن خواهند .
✍ #وحید_ابوالحسن_زاده
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✅جامعه شناسی👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdnL1t0FBduOg
📝 #ترافیک، ژویسانس زندگی روزمرّه
✍ #احسان_عزیزی
@IRANSOCIOLOGY
مفهوم ژویسانس در روانکاوی #لکان از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است که نمی توان آن را در چند جمله تعریف و فهم کرد؛ اما در ساده ترین بیان می توان آن را ناخشنودی و ملال و دهشتی بغرنج در نظر گیریم که در تقابل با اصل لذّت است، دانست. یک میل ممتد که هیچ گاه پاسه نخواهد گرفت و با ارضای جدید به میل تازه منجر خواهد شد.
کلمات آخرین سنگر برای حفظ غیاب ها و دست و پا زدن به سوی غایت هاست، آنجا که دیگر هیچ عاملیّتی ممکن نیست و به زبان لکان امر نمادین بار سنگین امر واقع را به دوش می کشند. بی شک اسلاف ما در بدترین کابوس هایشان نمی دیدند که آیندگانشان این چنین در غیاب معنا در یک ایست ممتد سعی در پاسخ به سوائقشان داشته باشند. شاید هیچ گاه در مخیله ی خیال پردازترینشان پدیده ای به نام "ترافیک" خطور نمی کرد.
ترافیک عینیّت یافتگی روح جمعی و ساختار روانی انسان ایرانی در دوران مدرن است: کرختی و بی حوصلگی و ازدحام جمعیت های ناهمگون در یک جغرافیای محدود. ترافیک تماماً عصاره ی عینیّت یافته ی روح جمعی خاموش و به یغما رفته ی ماست؛ تجلی بی راهه های تمدنی که بر ویرانه های تاریخ خود بنا کرده ایم. ترافیک یک مکث ممتد، یک انسداد در مسیر مقصد توام با رنج است، آنچه فروید در «ورای اصل لذّت» اجبار به تکرار می نامد، یک بهم ریختگی که در ناخودآگاه ما نه به صورت لذّت، که به صورت رنج تجلی می کند، غلبه ی امر واقع بر امر نمادین و شکست تمام پروژه های فکری و ارادی و فردی و جمعی ما در جهت تطابق با تمدن نوین؛ وضعیتی که محصول فراساختارهای جهانی است. ترافیک محصول مجموعه ای از امیالی است که با امر خیالی [آرمانشهر و رسیدن به مقصد] آغاز می شود اما با سیلی امر واقع [قوانین طبیعت: تعداد ماشین ها به نسبت اتوبان ها و خیابان ها] مواجه می شود. خیل عظیم ماشین هایی که در کانون های تجلی و اراده ی به نوسازی [کلان شهر ها: تهران، مشهد و..] و ورود به دروازه ی #تمدن قرار دارند. ترافیک ژویسانس زندگی روزمرّه ای است که در آن سوژه در حرکت به سوی مقصد، ناگزیر از مواجهه با رنج توقف و واپس زدگی می شود. اما به زعم #فروید و لکان «واپس زده همیشه باز می گردد» اما این بار با چهره ی سمپتوم و نشانگان درد و امراض روانی. شاید چنین است که ما ایرانیان امروز بیش از هر زمان دیگری دچار اختلالات روانی و عصبی هستیم، ترافیک در سطح روزمرّه این میل فروخورده و در پی ارضاء اما همراه با رنج، گاه رنج بردن را برای ما تبدیل به لذّت می کند، و شاید چنین است که تحمل ترافیک برای ما آسان گشته است و ترافیک را به مثابه ای امر طبیعی موجود در زندگی شهری پذیرفته ایم و به آن تن داده ایم. آرام آرام در حال آموختن زندگی در ترافیک هستیم، تا از رنج انسداد رسیدن به مقصد بکاهیم. ترافیک نمادی از فروخوردگی ها و انسدادهای رسیدن به میل و لذّت در تمام ساحت های زیست انسان شهرنشین ایرانی است، نمادی از نابسامانی های وضع اقتصادی و کثری درآمد در مقابل مخارج، نمادی از ناکامی ها و رنج های رسیدن به ازدواج، مسکن، شغل ایده آل، تحصیلات، ارتقاء فرهنگی و حتی توسعه سیاسی، در نهایت نمادی از رنج ها و انسدادهای رسیدن به مقصدهایمان.
زندگی امروز برای ما که نه به عنوان جامعه ای مدرن، که در دورانی مدرن در یک بحران هویت در کلان شهرهای پر دود و ترافیک تنفس می کنیم، مانند رابطه ی جنسی بدون ارگاسم است؛ ما همچنان در پی رسیدن به اهداف و برآورده ساختن امیال دست و پا می زنیم و با زخم ها و رنج هایمان خو گرفته ایم، نوعی کامیابی در نرسیدن ها و در ترافیک ماندن ها برایمان شکل گرفته است، کامیابی ایی که گاه در آن سعی در جبران سرعت ساعت ها داریم، آنجا که تازه در ترافیک سعی در بازیابی "خود" و بازگشت به "من" را داریم، که در آن فرصت فکر کردن به آنچه گذشت و آنچه قرار است بگذرد می یابیم. ترافیک سمپتوم زندگی شهری دنیای مدرن، یک ناخشنودی تکرار شونده و ممتد در هر روزِ زندگی ماست.
🌐 جامعه شناسی👇
https://t.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
.
.
https://goo.gl/ibcD6k
✍ #احسان_عزیزی
@IRANSOCIOLOGY
مفهوم ژویسانس در روانکاوی #لکان از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است که نمی توان آن را در چند جمله تعریف و فهم کرد؛ اما در ساده ترین بیان می توان آن را ناخشنودی و ملال و دهشتی بغرنج در نظر گیریم که در تقابل با اصل لذّت است، دانست. یک میل ممتد که هیچ گاه پاسه نخواهد گرفت و با ارضای جدید به میل تازه منجر خواهد شد.
کلمات آخرین سنگر برای حفظ غیاب ها و دست و پا زدن به سوی غایت هاست، آنجا که دیگر هیچ عاملیّتی ممکن نیست و به زبان لکان امر نمادین بار سنگین امر واقع را به دوش می کشند. بی شک اسلاف ما در بدترین کابوس هایشان نمی دیدند که آیندگانشان این چنین در غیاب معنا در یک ایست ممتد سعی در پاسخ به سوائقشان داشته باشند. شاید هیچ گاه در مخیله ی خیال پردازترینشان پدیده ای به نام "ترافیک" خطور نمی کرد.
ترافیک عینیّت یافتگی روح جمعی و ساختار روانی انسان ایرانی در دوران مدرن است: کرختی و بی حوصلگی و ازدحام جمعیت های ناهمگون در یک جغرافیای محدود. ترافیک تماماً عصاره ی عینیّت یافته ی روح جمعی خاموش و به یغما رفته ی ماست؛ تجلی بی راهه های تمدنی که بر ویرانه های تاریخ خود بنا کرده ایم. ترافیک یک مکث ممتد، یک انسداد در مسیر مقصد توام با رنج است، آنچه فروید در «ورای اصل لذّت» اجبار به تکرار می نامد، یک بهم ریختگی که در ناخودآگاه ما نه به صورت لذّت، که به صورت رنج تجلی می کند، غلبه ی امر واقع بر امر نمادین و شکست تمام پروژه های فکری و ارادی و فردی و جمعی ما در جهت تطابق با تمدن نوین؛ وضعیتی که محصول فراساختارهای جهانی است. ترافیک محصول مجموعه ای از امیالی است که با امر خیالی [آرمانشهر و رسیدن به مقصد] آغاز می شود اما با سیلی امر واقع [قوانین طبیعت: تعداد ماشین ها به نسبت اتوبان ها و خیابان ها] مواجه می شود. خیل عظیم ماشین هایی که در کانون های تجلی و اراده ی به نوسازی [کلان شهر ها: تهران، مشهد و..] و ورود به دروازه ی #تمدن قرار دارند. ترافیک ژویسانس زندگی روزمرّه ای است که در آن سوژه در حرکت به سوی مقصد، ناگزیر از مواجهه با رنج توقف و واپس زدگی می شود. اما به زعم #فروید و لکان «واپس زده همیشه باز می گردد» اما این بار با چهره ی سمپتوم و نشانگان درد و امراض روانی. شاید چنین است که ما ایرانیان امروز بیش از هر زمان دیگری دچار اختلالات روانی و عصبی هستیم، ترافیک در سطح روزمرّه این میل فروخورده و در پی ارضاء اما همراه با رنج، گاه رنج بردن را برای ما تبدیل به لذّت می کند، و شاید چنین است که تحمل ترافیک برای ما آسان گشته است و ترافیک را به مثابه ای امر طبیعی موجود در زندگی شهری پذیرفته ایم و به آن تن داده ایم. آرام آرام در حال آموختن زندگی در ترافیک هستیم، تا از رنج انسداد رسیدن به مقصد بکاهیم. ترافیک نمادی از فروخوردگی ها و انسدادهای رسیدن به میل و لذّت در تمام ساحت های زیست انسان شهرنشین ایرانی است، نمادی از نابسامانی های وضع اقتصادی و کثری درآمد در مقابل مخارج، نمادی از ناکامی ها و رنج های رسیدن به ازدواج، مسکن، شغل ایده آل، تحصیلات، ارتقاء فرهنگی و حتی توسعه سیاسی، در نهایت نمادی از رنج ها و انسدادهای رسیدن به مقصدهایمان.
زندگی امروز برای ما که نه به عنوان جامعه ای مدرن، که در دورانی مدرن در یک بحران هویت در کلان شهرهای پر دود و ترافیک تنفس می کنیم، مانند رابطه ی جنسی بدون ارگاسم است؛ ما همچنان در پی رسیدن به اهداف و برآورده ساختن امیال دست و پا می زنیم و با زخم ها و رنج هایمان خو گرفته ایم، نوعی کامیابی در نرسیدن ها و در ترافیک ماندن ها برایمان شکل گرفته است، کامیابی ایی که گاه در آن سعی در جبران سرعت ساعت ها داریم، آنجا که تازه در ترافیک سعی در بازیابی "خود" و بازگشت به "من" را داریم، که در آن فرصت فکر کردن به آنچه گذشت و آنچه قرار است بگذرد می یابیم. ترافیک سمپتوم زندگی شهری دنیای مدرن، یک ناخشنودی تکرار شونده و ممتد در هر روزِ زندگی ماست.
🌐 جامعه شناسی👇
https://t.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
.
.
https://goo.gl/ibcD6k
روی کتف دیوار!
بقایای بمب بارانی در عملیات موصل؛ وزن یه ماشین رو همه میدونن، ارتفاع دیوار رو هم، پیدا کنید شدت انفجار را!
#کاوه_فرازمند
#بشریت #جنگ #انسانیت #تمدن
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بقایای بمب بارانی در عملیات موصل؛ وزن یه ماشین رو همه میدونن، ارتفاع دیوار رو هم، پیدا کنید شدت انفجار را!
#کاوه_فرازمند
#بشریت #جنگ #انسانیت #تمدن
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY