جامعه‌شناسی
40.4K subscribers
3.46K photos
474 videos
144 files
2.41K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
💢 متن سخنرانی دکتر #ابراهیم_توفیق در نشست علوم اجتماعی و دانشگاه (22 اردیبهشت 95) در دانشگاه تهران

کانال جامعه شناسی
@IranSociology
از جامعه شناسی سیاسی تا جامعه شناسی دولت - مصاحبه با دکتر #ابراهیم_توفیق / نتیجه عقلانی شدن حوزه #اقتصاد این است که حوزه سیاست هم خودش را عقلانی کند.
کانال جامعه شناسی
@IranSociology دریافت👇👇
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه اول

کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه دوم

کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه سوم

کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه چهارم

کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه پنجم

کانال جامعه شناسی
@IranSociology
#مقاله:

📝جامعه دوران گذار و گفتمان پسا استعماری
(تاملی در بحران علوم اجتماعی در ایران)

دکتر #ابراهیم_توفیق

@IRANSOCIOLOGY
چکیده

در این نوشتار، براساس تفسیرى نظرورزانه از بحران علوم اجتماعى در ایران به پرسش از این مسئله مى‌پردازیم که آیا رویکرد نظرى پسااستعمارى مى‌تواند، اگرنه در رفع، لااقل در طرح پروبلماتیک این بحران یارى‌رسان باشد؟ بحران علوم اجتماعى از جنس شناخت شناسانه است و در غلبه بى‌چون چراى پارادایم مدرنیزاسیون تجلى مى‌یابد. تداوم و غلبه این پارادایم بر علوم اجتماعى، در شرایط تکوین و تطور آن به‌مثابه زائده‌اى از صورت‌بندى‌هاى گفتمانى حاکم در دوران معاصر (گفتمان مشروطه و گفتمان دینى)، پى‌جویى مى‌شود. این صورت‌بندى‌هاى گفتمانى ناظر بر فرآیندهاى دولت و ملت‌سازى، اصل درونى‌سازى یا وارونه‌سازى گفتمان شرق‌شناسى هستند و نظام دانش اجتماعى‌اى را امکان‌پذیر مى‌سازند که تاریخ‌هاى متکثر تجربه مدرنیته ما را در دستگاه مفهومى دوگانه خود به رؤیارویى سنت و تجدد فرو مى‌کاهد و بدین‌گونه دریافت یا فهم‌ناپذیر مى‌کند. در بخش پایانى نوشتار، به شرح مدخل‌گونه رویکرد نظرى پسااستعمارى (شرایط تاریخى شکل‌گیرى، مبانى فلسفى و روش‌شناختى و مفاهیم اساسى آن) مى‌پردازیم.


مفاهیم کلیدى : جامعه دوران‌گذار، گفتمان مشروطه، گفتمان دینى، پسااستعمار.

کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg

دریافت متن کانل👇👇👇
شاید این مهم ترین ویژگی ملت سازی در ایران - والبته در بسیاری از دولت های"شرقی" - باشد که "دیگری" نه در بیرون مرزهای ملی؛ که در درون آن تعریف می شود.
#ابراهیم_توفیق
کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 حرف‌زدن از حال، برگرداندن تاریخیت وضعیت
#ابراهیم_توفیق
@IranSociology

‼️ابراهیم توفیق، جامعه‌شناس، در یک سخنرانی در جلسه «امر اجتماعی چیست؟» در موسسه پرسش تفکیک کاذب امر اجتماعی و امر سیاسی را نقد کرده است. #توفیق به مزیت‌ها و کاستی‌های دو جریان مطالعاتی #تاریخ_اجتماعی و #اقتصاد_سیاسی در علوم اجتماعی ایران پرداخته است.

از متن:

🔷 یک تقسیم‌بندی آکادمیک وجود دارد میان علوم سیاسی و علوم اجتماعی. این تصور می‌تواند به وجود آید که در امر سیاسی از دولت حرف می‌زنیم و در امر اجتماعی از جامعه. قصد من کنارگذاشتن چنین تفکیک بی‌معنایی است. راجع به جامعه نمی‌توان حرف زد مگر راجع به نظم حرف زد و راجع به نظم نمی‌توان حرف زد مگر یک نظریه جامع انتقادی راجع به دولت داشت.

علوم سیاسی ما از حیث ساخت آکادمیک و گفتاری نظریه دولت را ناممکن می‌کند. حال آنکه پرداختن به امر اجتماعی تدوین نظریه انتقادی دولت را الزام‌آور می‌کند. مقصود من از نظریه دولت برای مثال نظریه گرامشی است که دولت را جمع جامعه سیاسی و جامعه مدنی می‌داند. یا دقیق‌تر، آن‌طور که پولانزاس نظریه دولت را «تراکم‌یافتگی یک رابطه اجتماعی» تعریف می‌کند. تراکم‌یافتگی ناظر به نظمی است که بدون شناخت آن نمی‌توان توضیح داد نیروهای اجتماعی چگونه شکل می‌گیرند، چگونه جایابی می‌شوند، در چه منطق دانش-‌قدرتی، در چه مناسباتی، قرار می‌گیرند و سوژه‌سازی می‌شوند.

بدون نظریه انتقادی دولت نمی‌توان به این مسائل پرداخت. به این معنا امر اجتماعی، برخلاف ظاهر، با فاصله‌گیری از زندگی روزمره اتفاق می‌افتد. غرق‌شدن در زندگی روزمره کاری است که در دو دهه گذشته مطالعات فرهنگی انجام داده، ولی از این طریق نمی‌توان راجع به نظم‌هایی که در آن به سر می‌بریم گفت‌وگو کرد.

دو گرایش وجود دارد که در اینجا به آنها می‌پردازم.

🔷 تاریخ اجتماعی و اقتصاد سیاسی

اول، به صورت روزافزونی با نقد تاریخ‌نگاری نخبه‌گرا روبه‌روییم و ضرورت نوشتن تاریخ اجتماعی. این نگاه به تاریخ کمتر در آکادمی و بیشتر بیرون از آن اتفاق می‌افتد، جایی که «درباره ایران» کار می‌کنند. در این زمینه کارهای برجسته‌ای صورت گرفته همچون تلاش‌های عباس امانت، توکلی طرقی، نجم‌آبادی، عباس ولی و بسیاری دیگر.

بدون این کارها بحث راجع به نوشتن تاریخ اجتماعی ممکن نبود. ولی معضل این نوع تاریخ اجتماعی فرودستان که دستاوردهای زیادی داشته این است که چون جای دیگری اتفاق می‌افتد ناگزیر باید به استلزاماتی پاسخ دهد که معلوم نیست ربط دقیق آن به نظام دانش ما چیست بلکه در نظم دانش دیگری، در آرشیو دیگری، اتفاق می‌افتد و به ملزومات آن پاسخ می‌دهد. در نتیجه در وضعیت بینابینی قرار می‌گیرد. از طرفی توجه دارد که در نظام دانش ما چه می‌گذرد چون باید آن را نقد کند، و از طرف دیگر به استلزامات دیگری پاسخ می‌دهد. تاریخ اجتماعی در درجه اول باید نسبتش را با آرشیو نظام دانش ما روشن کند. آرشیو به معنای فوکویی کلمه مراد است: کلیتی که در امکان‌پذیرکردن قرائت‌هایی قرائت‌های دیگر را ناممکن می‌کند.

گرایش دیگری که مبارک است و باید تقویت شود و در حاشیه حاشیه نظام دانش اتفاق می‌افتد روی‌آوردن به نقد اقتصاد سیاسی است. ولی این گرایش نیز ارتباطی با نظم دانش ما برقرار نمی‌کند. این گرایش به درستی پیش‌فرضی ضمنی دارد که ما در وضعیت هم‌زمان و مشابه با مابقی جهان قرار داریم. گرایش‌هایی عمومی در نظام مدرنیته و سرمایه‌داری وجود دارد که ما نیز تحت‌تأثیر آن نیروها و گرایش‌هاییم، ما بیرون از آن وضعیت نیستیم و در وضعیت تأخر تاریخی قرار نداریم. این پیش‌فرض نقد اقتصاد سیاسی است که بدون آن اصلا نمی‌تواند دست به تحلیل بزند. اما از آنجا که وجه تاریخی این گرایش ضعیف است و راجع به جایگاه خود، شرایط امکان سخن خود، تأمل نمی‌کند دچار نوعی «حال‌گرایی» می‌شود.

در حال‌گرایی این خطر هست که نقد به نقد ایدئولوژی و افشاگرانه بدل شود و نتوان گذارهای نولیبرالی را که در جامعه، اقتصاد و دولت اتفاق می‌افتد متعین کرد. نولیبرالیسم ما چگونه اتفاق می‌افتد؟ صرف تأمل بر ساختارهای جهانی، مثلا به مدد هاروی، کافی نیست. این گرایش موجب می‌شود هم‌زمانی خود را با روندهای حاکم در جهان را چنان کلی بفهمیم که تکینگی و فردیت تاریخی وضعیتی را که در آن به‌سر می‌بریم موضوع تأمل قرار ندهیم.

دو گرایش تاریخ اجتماعی و نقد اقتصاد سیاسی را به لحاظ روشی و نظری کجا باید صورت‌بندی کنیم؟ من نام این جایگاه را نظریه انتقادی دولت می‌گذارم که متمرکز بر نظم است و به این سؤال محوری می‌پردازد: وضعیت ما چگونه انتظام یافته و در طول تاریخ دچار چه دگردیسی‌هایی شده است. به این معنا نظریه انتقادی دولت...

متن کامل را در #میدان بخوانید:
http://medn.me/x5ke6
.
.
.
به جامعه شناسی بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdHmUPzAjh-jg