Forwarded from 👑کانال شهیاران 👑
#بنام_ایران
تفاوت های
#ایدئولوژی , ولایت
با
#سلطنت_مشروطه
نظام های برآمده از بستر ایدئولوژی چه چپ و چه دین پایه
برای انسان از قبل تولد تا لب گور و حتی بعد از مرگ
برنامه از پیش تعیین شده دارند
در این نظامها انسان ذاتا مجری قوانین از پیش تعیین شده میباشد...
بی تردید, جامعه با وحدت دموکراتیک رشد می کند، اما با وحدت ایدئولوژی رو به سقوط و انحطاط می رود
زیرا اندیشه ها، محصول تصادم دموکراتیک هستند نه همسانی ایدئولوژیک آن ها..
۴۳ سال پیش طی یک شورش کور اما هدایت شده بدست بیگانه با همکاری احزاب و چهره های سیاسی و دینی روز،
نظامی بر سر کار آمد که ماهیتی اسلامی و همزمان چپ را داشت و این از عجایب است و میشود گفت نظام حاکم فعلی حاصل آمیزش #ارتجاع_سرخ_و_سیاه است...
در نظام ایدئولوژیک #ولایت_فقیه
همه باید یک نوع بیندیشند!
یک نوع تفریح کنند!
یک نوع بخندند!
یک نوع گریه کنند!
و کلاً یک نوع سبک زندگی داشته باشند!
و حفظ نظام مقدم است بر هر چیزی ..
بنابراین هر کسی(حتی اکثریت مردم) که باورهای او را قبول نکند، دشمن است. پس باید از بین برود!
در صورتیکه در نظام #پادشاهی_مشروطه_سلطنتی با لحاظ کرد اصول #سکولار_دموکراسی دقیقاً برعکس این میباشد
زیرا #دموکراسی راه را برای نظر مردم باز می کند، تا مردم تصمیم بگیرند ، تا هر گونه خواستند نوع زندگی خودشان را تعیین کنند.
بنابراین، به همه ارزش های موجود در جامعه احترام می گذارد و هیچ ارزشی را برتر از ارزش دیگر تلقی نمی کند
و مردم #متساوی_الحقوق میباشند
در#نظام_ایدئولوژیک، مجریان نظام برترند؛ چون حافظان ایدئولوژی هستند.
اما در #پادشاهی_مشروطه، مجریان هیچ گونه برتری ندارند. بنابراین، #برابری_سیاسی وجود دارد؛ یعنی همه یک رای دارند.
در #نظام_ایدئولوژیک، همه ساختارهای جامعه یکی هستند؛ چون یک نفر برای همه تصمیم می گیرد. چرا که باور دارد حکومت متعلق است به خدا و و پیامبر و امامان و صاحبان امر...
و ولی فقیه مصداق صاحب امر است و بعبارتی #نماینده_خدا بر روی زمین و #حق_حاکمیت را از خدا کسب میکند و حق حاکمیت متعلق است به نمایندگان خدا در این تفکر حاکم حضور مردم را تشریفاتی میداند چون مشروعیتش آسمان پایه میباشد...
اما در #نظام_پادشاهی_مشروطه
جامعه دارای ساختارهای متفاوت است؛ زیرا هر ساختار کارکرد خاص و حوزه وظایف و اختیاراتی معین دارد ،از طرفی #حق_حاکمیت متعلق است به مردم ، فلذا آمده است
#سلطنت(حکومت و حق حاکمیت ) #ودیعه ای(امانتی ) است که از طرف #ملت(صاحبان حق ) به شخص #شاه(امین ملت) مفوض میشود
واژه مفوض #اراده بالادست مردم را دقیقا نمایندگی میکند
در نظام ایدئولوژیک، قدرت از نوع #شبانی است؛ و هدف آن رستگاری اُخروی انسان هاست؛ زیرا یک نفر به سان شبان برای جامعه تصمیم می گیرد تا با راهنمایی هایش جامعه را به سر منزل مقصود برساند! جامعه و مردم صغیر است...
اما در #نظام_پادشاهی_مشروطه,
قدرت عمومی و مردمی است. زیرا مبنای قدرت اراده و رضایت مردم است.و مردم صاحبان حق و #شاه منتخب و امینی, که امانتدار است و طبیعی است که دو طرف با اراده و طی فرایندی قانونی و قابل پیش بینی میتوانند این قرارداد را باطل کنند...
در #نظام_ایدئولوژیک، #قانون_اساسی لایتغیر و همیشگی است؛ زیرا قانون اساسی نامرئی و مقدس است.
اما در پادشاهی مشروطه متکی بر #سکولار_دمکراسی
#قانون_اساسی متغیر بوده و به خواست ملت و به اقتضای زمان تصحیح میشود زیرا قانون اساسی واسط میان مردم و حاکمیت است.
بنابراین در نظام_ایدئولوژیک برای حفظ حکومت و قرائت حاکم و شریعت
کشتار و سرکوب امری رایج است و برایش صدها تئوری و توجیه آفریده میشود...
زیرا در این تفکر برای زنده ماندن یا باید کشت و یا باید کشته شد.
اما در #نظام_پادشاهی_سکولار دمکرات ، زندگی وجود دارد؛ زیرا مبنا گفتگو است
و قانون برآمده از #اراده_مردم بالاترین …
بنابراین #نظامهای_ایدئولوژیک می آیند و می روند هر چند هزینه های گزافی تحمیل میکنند..
اما دموکراسی ها عمری بلند داشته و خواهند داشت...
چرا که نهادها عمری بیش از انسانها دارند....
#قانون_اساسی_مشروطه_سلطنتی
دارای نقاط قوت و حتی نقاط ضعف ، با نگاه امروزی میباشد که در زمان تدوین با فشار #مشروعه خواهان و شرایط اجتماعی فرهنگی اعتقادی آن دوران مفاد #مشروعه در حوزه #مشروطه وارد گردید
کافیست این مفاد #مشروعه , با اصول #سکولار_دمکراسی جایگزین شود
و قوانین میشود #انسان_پایه و زمینی که برای رسیدن انسان به آرامش و آسایش در این دنیا نیازمند آن هستیم ...
در دل قانون اساسی مشروطه سلطنتی قابلیت خود تصحیحی به #اراده_ملی وجود دارد...
#پادشاهی_مشروطه_سلطنتی
#دیکتاتوری_ولایت_فقیه
#بازگشت_به_پهلویسم
#بازگشت_به_مشروطه_سلطنتی
#شهیاران_فرزندان_ایران
تفاوت های
#ایدئولوژی , ولایت
با
#سلطنت_مشروطه
نظام های برآمده از بستر ایدئولوژی چه چپ و چه دین پایه
برای انسان از قبل تولد تا لب گور و حتی بعد از مرگ
برنامه از پیش تعیین شده دارند
در این نظامها انسان ذاتا مجری قوانین از پیش تعیین شده میباشد...
بی تردید, جامعه با وحدت دموکراتیک رشد می کند، اما با وحدت ایدئولوژی رو به سقوط و انحطاط می رود
زیرا اندیشه ها، محصول تصادم دموکراتیک هستند نه همسانی ایدئولوژیک آن ها..
۴۳ سال پیش طی یک شورش کور اما هدایت شده بدست بیگانه با همکاری احزاب و چهره های سیاسی و دینی روز،
نظامی بر سر کار آمد که ماهیتی اسلامی و همزمان چپ را داشت و این از عجایب است و میشود گفت نظام حاکم فعلی حاصل آمیزش #ارتجاع_سرخ_و_سیاه است...
در نظام ایدئولوژیک #ولایت_فقیه
همه باید یک نوع بیندیشند!
یک نوع تفریح کنند!
یک نوع بخندند!
یک نوع گریه کنند!
و کلاً یک نوع سبک زندگی داشته باشند!
و حفظ نظام مقدم است بر هر چیزی ..
بنابراین هر کسی(حتی اکثریت مردم) که باورهای او را قبول نکند، دشمن است. پس باید از بین برود!
در صورتیکه در نظام #پادشاهی_مشروطه_سلطنتی با لحاظ کرد اصول #سکولار_دموکراسی دقیقاً برعکس این میباشد
زیرا #دموکراسی راه را برای نظر مردم باز می کند، تا مردم تصمیم بگیرند ، تا هر گونه خواستند نوع زندگی خودشان را تعیین کنند.
بنابراین، به همه ارزش های موجود در جامعه احترام می گذارد و هیچ ارزشی را برتر از ارزش دیگر تلقی نمی کند
و مردم #متساوی_الحقوق میباشند
در#نظام_ایدئولوژیک، مجریان نظام برترند؛ چون حافظان ایدئولوژی هستند.
اما در #پادشاهی_مشروطه، مجریان هیچ گونه برتری ندارند. بنابراین، #برابری_سیاسی وجود دارد؛ یعنی همه یک رای دارند.
در #نظام_ایدئولوژیک، همه ساختارهای جامعه یکی هستند؛ چون یک نفر برای همه تصمیم می گیرد. چرا که باور دارد حکومت متعلق است به خدا و و پیامبر و امامان و صاحبان امر...
و ولی فقیه مصداق صاحب امر است و بعبارتی #نماینده_خدا بر روی زمین و #حق_حاکمیت را از خدا کسب میکند و حق حاکمیت متعلق است به نمایندگان خدا در این تفکر حاکم حضور مردم را تشریفاتی میداند چون مشروعیتش آسمان پایه میباشد...
اما در #نظام_پادشاهی_مشروطه
جامعه دارای ساختارهای متفاوت است؛ زیرا هر ساختار کارکرد خاص و حوزه وظایف و اختیاراتی معین دارد ،از طرفی #حق_حاکمیت متعلق است به مردم ، فلذا آمده است
#سلطنت(حکومت و حق حاکمیت ) #ودیعه ای(امانتی ) است که از طرف #ملت(صاحبان حق ) به شخص #شاه(امین ملت) مفوض میشود
واژه مفوض #اراده بالادست مردم را دقیقا نمایندگی میکند
در نظام ایدئولوژیک، قدرت از نوع #شبانی است؛ و هدف آن رستگاری اُخروی انسان هاست؛ زیرا یک نفر به سان شبان برای جامعه تصمیم می گیرد تا با راهنمایی هایش جامعه را به سر منزل مقصود برساند! جامعه و مردم صغیر است...
اما در #نظام_پادشاهی_مشروطه,
قدرت عمومی و مردمی است. زیرا مبنای قدرت اراده و رضایت مردم است.و مردم صاحبان حق و #شاه منتخب و امینی, که امانتدار است و طبیعی است که دو طرف با اراده و طی فرایندی قانونی و قابل پیش بینی میتوانند این قرارداد را باطل کنند...
در #نظام_ایدئولوژیک، #قانون_اساسی لایتغیر و همیشگی است؛ زیرا قانون اساسی نامرئی و مقدس است.
اما در پادشاهی مشروطه متکی بر #سکولار_دمکراسی
#قانون_اساسی متغیر بوده و به خواست ملت و به اقتضای زمان تصحیح میشود زیرا قانون اساسی واسط میان مردم و حاکمیت است.
بنابراین در نظام_ایدئولوژیک برای حفظ حکومت و قرائت حاکم و شریعت
کشتار و سرکوب امری رایج است و برایش صدها تئوری و توجیه آفریده میشود...
زیرا در این تفکر برای زنده ماندن یا باید کشت و یا باید کشته شد.
اما در #نظام_پادشاهی_سکولار دمکرات ، زندگی وجود دارد؛ زیرا مبنا گفتگو است
و قانون برآمده از #اراده_مردم بالاترین …
بنابراین #نظامهای_ایدئولوژیک می آیند و می روند هر چند هزینه های گزافی تحمیل میکنند..
اما دموکراسی ها عمری بلند داشته و خواهند داشت...
چرا که نهادها عمری بیش از انسانها دارند....
#قانون_اساسی_مشروطه_سلطنتی
دارای نقاط قوت و حتی نقاط ضعف ، با نگاه امروزی میباشد که در زمان تدوین با فشار #مشروعه خواهان و شرایط اجتماعی فرهنگی اعتقادی آن دوران مفاد #مشروعه در حوزه #مشروطه وارد گردید
کافیست این مفاد #مشروعه , با اصول #سکولار_دمکراسی جایگزین شود
و قوانین میشود #انسان_پایه و زمینی که برای رسیدن انسان به آرامش و آسایش در این دنیا نیازمند آن هستیم ...
در دل قانون اساسی مشروطه سلطنتی قابلیت خود تصحیحی به #اراده_ملی وجود دارد...
#پادشاهی_مشروطه_سلطنتی
#دیکتاتوری_ولایت_فقیه
#بازگشت_به_پهلویسم
#بازگشت_به_مشروطه_سلطنتی
#شهیاران_فرزندان_ایران
Forwarded from 👑کانال شهیاران 👑
#من_وکالت_میدهم
#مفهوم_وکالت
از دید قانونگذار مشروطه
ایران نوین
دو قانون اساسی را تجربه کرده است
۱-قانون اساسی مشروطه سلطنتی
۲-قانون اساسی جمهوری اسلامی
در قانون اساسی مشروطه
سلطنت(حق حکومت و حاکمیت ) را قانونگذار برابر اصل ۳۵ و ۳۶ متعلق به مردم ایران اختصاصا لحاظ کرده است
و در ادامه در محتوای درون متن آورده
مردم حق حکومت خود را در قالب عقد حقوقی جایز(قابل فسخ از هر دو طرف وکیل و موکلین) به امینی امانتدار بعنوان شاه مفوض میکنند
دقت شود
قانونگذار تعمد داشت
#سلطنت(حکومت و حق حاکمیت) را مترادف با واژه #ودیعه بیاورد و این ودیعه(سلطنت) را اختصاصا متعلق به ملت ایران میداند
ودیعه (امانت) به کسی سپرده میشود که
امین و امانتدار باشد و او وکیل است تا از طرف صاحب ودیعه و طبق قرارداد و مفاد شروط قرارداد, با ودیعه رفتار نماید
پس قانونگذار ملت را صاحب حق حکومت و شاه را وکیلِ امین و امانتدار لحاظ کرده است تا زمانی که, اعتماد مردم را دارد و برابر قانون مسئولیت و تکالیف قانونی خود را عمل میکند
#وکیل_ملت پشتیبانی و حمایتِ
#موکلین یعنی ملت را دارا می باشد
این وکالت , وکالت سیاسی صرف میباشد و خارج از حوزه وکالت در حوزه امورات فردی رایج میباشد
چرا که در اصل ۳۵ متمم
بحث #حق_حاکمیت و حکومت در گستره ملی و بنمایندگی از ملت مطرح است و چهارچوب مشخصی دارد
شمول و حوزه #وکالت_سیاسی نیز توسط قانونگذار در اصول و فصول دیگر قانون مشخصا قید شده است,
از دیدگاه قانونگذار, حکومت و حاکمیت متعلق به مردم, زمینی و قانون قابل بروز رسانی به اقتضای زمان میباشد
و #ملت بعنوان #صاحبان_سلطنت به ترتیبی که قانونگذار مشخص کرده در صورت نیاز #شاه یعنی وکیل امین امانتدار خود را نیز تغییر میدهد
نمونه تاریخی
محمد علی شاه به محمد علی میرزا
احمد شاه به احمد میرزا
و بالاتر
با اراده نمایندگان ملت(صاحبان سلطنت)
اساسا سلسله را تغییر دادند از قاجار به پهلوی
ما حتی نمونه تاریخی برای
#استعفای_وکیل_ملت از ادامه خدمت تحت شرایط خاص را داشتیم در همان چهارچوب عقد جایز حقوقی
رضا شاه استعفا میدهد به اعتبار قانون اساسی در فرایند حقوقی پیش بینی شده, محمد رضا پهلوی در حضور نمایندگان ملت قسم نامه برای انجام مسئولیت امانتداری و وکالت ملت را, ادا میکند و شاه نامیده میشود
حاکمیت با قانون اساسی بوده و نهادهای قانونی معتبر و اراده ملت حاکم, به ترتیبی که در قانون بیان شده است
پس وکالت سیاسی امری خلق الساعه و بدیع در حوزه حقوق سیاسی و خارج از قانون اساسی تجربه شده در ایران نیست
تفاوت امروز با دیروز در این است که امروز حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران سیطره دارد
و ملت تلاش دارد برای عبور از رژیم حاکم
وکیلی در حوزه سیاسی
از خود برای معرفی به دنیا را جهت بیان خواست های سیاسیشان انتخاب کند در چهارچوبی خاص و برای مدتی مشخص تا روز رفراندم پساجمهوری اسلامی
و این حق طبیعی ملت است
از وظایف بسیار مهم وکیل ملت
تاکید بر تمامیت ارضی ایران
تاکید بر حق رای آزادانه مردم
تاکید بر سکولار دمکراسی مبتنی بر حقوق بشر
بعنوان سه اصل بنیادی برای داشتن ایران آزاد و آباد با حقوقی برابر برای تمام شهروندان ایران است
مصیبت ۴۴ ساله
در سال ۱۳۵۷
این حق حاکمیت و حکومت یعنی حق سلطنت مردم ایران از ایرانیان سلب گردید و در قانون اساسی جمهوری اسلامی
حق حکومت (سلطنت )را متعلق به خدا و پیامبران و نهایت ولایت فقیه آورده شد
و #مردم عملا در این قانون #رعایای بدون حق حاکمیتی تعریف شدند
و قبل و بعد از ۵۷ نیز تمام احزاب و چهره های سیاسی دخیل در آن, مُهر تایید بر این شعبده
یعنی #سلب_حق_سلطنت_مردم زدند
و چون حق حاکمیت را آسمان پایه دیده و مردم اساسا فاقد حق هستند و اراده مردم مادون اراده خدا تعریف شده بنابر این
حاکمیت برآمده از انقلاب مشعشع ۵۷ با تایید تمام احزاب ۵۷تی
مردم را فاقد حق در قانون جدید آورده اند
در قانون مشروطه سلطنتی
حاکمیت متعلق به مردم
در قانون جمهوری ۵۷
حاکمیت متعلق به خدا, و حاکم نماینده خدا و به همین اعتبار مردم صغیر و حاکم وصی و قیم و تصمیم گیرنده نهایی برای رعایا دیده شده است و این از شاهکارهای احزاب و خود روشنفکر پندارن ۵۷ می باشد
جالبتر همان احزاب و افراد
هنوز هم ملت را صغیر و خود را صاحب و تصمیم گیرنده بحق برای سرنوشت کشور و ملت می پندارند
نمونه عینی
پشت درهای بسته برای ایرانی
اتنیک و کانتون و فدارال و ایالت سازی میکنند و برادرانه هر کدام خود را رئیس آینده آن ایالت مینامند و این را هر کدام خواست ملتهای تحت ستم ایران نامگذاری میکنند شاهدشان براین نمایندگی هم شبکه بی بی سی و اینترنشنال میباشد
ملت یکپارچه و متحد و هوشیار ایران
از تفکر ۵۷ تی و صاحبان آن تفکر , گذر میکند و حق سلطنت,خود را بدست آورده و اراده ملت نهایت حاکم خواهد شد
ادامه در برگه دوم
#شب شکن
#مفهوم_وکالت
از دید قانونگذار مشروطه
ایران نوین
دو قانون اساسی را تجربه کرده است
۱-قانون اساسی مشروطه سلطنتی
۲-قانون اساسی جمهوری اسلامی
در قانون اساسی مشروطه
سلطنت(حق حکومت و حاکمیت ) را قانونگذار برابر اصل ۳۵ و ۳۶ متعلق به مردم ایران اختصاصا لحاظ کرده است
و در ادامه در محتوای درون متن آورده
مردم حق حکومت خود را در قالب عقد حقوقی جایز(قابل فسخ از هر دو طرف وکیل و موکلین) به امینی امانتدار بعنوان شاه مفوض میکنند
دقت شود
قانونگذار تعمد داشت
#سلطنت(حکومت و حق حاکمیت) را مترادف با واژه #ودیعه بیاورد و این ودیعه(سلطنت) را اختصاصا متعلق به ملت ایران میداند
ودیعه (امانت) به کسی سپرده میشود که
امین و امانتدار باشد و او وکیل است تا از طرف صاحب ودیعه و طبق قرارداد و مفاد شروط قرارداد, با ودیعه رفتار نماید
پس قانونگذار ملت را صاحب حق حکومت و شاه را وکیلِ امین و امانتدار لحاظ کرده است تا زمانی که, اعتماد مردم را دارد و برابر قانون مسئولیت و تکالیف قانونی خود را عمل میکند
#وکیل_ملت پشتیبانی و حمایتِ
#موکلین یعنی ملت را دارا می باشد
این وکالت , وکالت سیاسی صرف میباشد و خارج از حوزه وکالت در حوزه امورات فردی رایج میباشد
چرا که در اصل ۳۵ متمم
بحث #حق_حاکمیت و حکومت در گستره ملی و بنمایندگی از ملت مطرح است و چهارچوب مشخصی دارد
شمول و حوزه #وکالت_سیاسی نیز توسط قانونگذار در اصول و فصول دیگر قانون مشخصا قید شده است,
از دیدگاه قانونگذار, حکومت و حاکمیت متعلق به مردم, زمینی و قانون قابل بروز رسانی به اقتضای زمان میباشد
و #ملت بعنوان #صاحبان_سلطنت به ترتیبی که قانونگذار مشخص کرده در صورت نیاز #شاه یعنی وکیل امین امانتدار خود را نیز تغییر میدهد
نمونه تاریخی
محمد علی شاه به محمد علی میرزا
احمد شاه به احمد میرزا
و بالاتر
با اراده نمایندگان ملت(صاحبان سلطنت)
اساسا سلسله را تغییر دادند از قاجار به پهلوی
ما حتی نمونه تاریخی برای
#استعفای_وکیل_ملت از ادامه خدمت تحت شرایط خاص را داشتیم در همان چهارچوب عقد جایز حقوقی
رضا شاه استعفا میدهد به اعتبار قانون اساسی در فرایند حقوقی پیش بینی شده, محمد رضا پهلوی در حضور نمایندگان ملت قسم نامه برای انجام مسئولیت امانتداری و وکالت ملت را, ادا میکند و شاه نامیده میشود
حاکمیت با قانون اساسی بوده و نهادهای قانونی معتبر و اراده ملت حاکم, به ترتیبی که در قانون بیان شده است
پس وکالت سیاسی امری خلق الساعه و بدیع در حوزه حقوق سیاسی و خارج از قانون اساسی تجربه شده در ایران نیست
تفاوت امروز با دیروز در این است که امروز حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران سیطره دارد
و ملت تلاش دارد برای عبور از رژیم حاکم
وکیلی در حوزه سیاسی
از خود برای معرفی به دنیا را جهت بیان خواست های سیاسیشان انتخاب کند در چهارچوبی خاص و برای مدتی مشخص تا روز رفراندم پساجمهوری اسلامی
و این حق طبیعی ملت است
از وظایف بسیار مهم وکیل ملت
تاکید بر تمامیت ارضی ایران
تاکید بر حق رای آزادانه مردم
تاکید بر سکولار دمکراسی مبتنی بر حقوق بشر
بعنوان سه اصل بنیادی برای داشتن ایران آزاد و آباد با حقوقی برابر برای تمام شهروندان ایران است
مصیبت ۴۴ ساله
در سال ۱۳۵۷
این حق حاکمیت و حکومت یعنی حق سلطنت مردم ایران از ایرانیان سلب گردید و در قانون اساسی جمهوری اسلامی
حق حکومت (سلطنت )را متعلق به خدا و پیامبران و نهایت ولایت فقیه آورده شد
و #مردم عملا در این قانون #رعایای بدون حق حاکمیتی تعریف شدند
و قبل و بعد از ۵۷ نیز تمام احزاب و چهره های سیاسی دخیل در آن, مُهر تایید بر این شعبده
یعنی #سلب_حق_سلطنت_مردم زدند
و چون حق حاکمیت را آسمان پایه دیده و مردم اساسا فاقد حق هستند و اراده مردم مادون اراده خدا تعریف شده بنابر این
حاکمیت برآمده از انقلاب مشعشع ۵۷ با تایید تمام احزاب ۵۷تی
مردم را فاقد حق در قانون جدید آورده اند
در قانون مشروطه سلطنتی
حاکمیت متعلق به مردم
در قانون جمهوری ۵۷
حاکمیت متعلق به خدا, و حاکم نماینده خدا و به همین اعتبار مردم صغیر و حاکم وصی و قیم و تصمیم گیرنده نهایی برای رعایا دیده شده است و این از شاهکارهای احزاب و خود روشنفکر پندارن ۵۷ می باشد
جالبتر همان احزاب و افراد
هنوز هم ملت را صغیر و خود را صاحب و تصمیم گیرنده بحق برای سرنوشت کشور و ملت می پندارند
نمونه عینی
پشت درهای بسته برای ایرانی
اتنیک و کانتون و فدارال و ایالت سازی میکنند و برادرانه هر کدام خود را رئیس آینده آن ایالت مینامند و این را هر کدام خواست ملتهای تحت ستم ایران نامگذاری میکنند شاهدشان براین نمایندگی هم شبکه بی بی سی و اینترنشنال میباشد
ملت یکپارچه و متحد و هوشیار ایران
از تفکر ۵۷ تی و صاحبان آن تفکر , گذر میکند و حق سلطنت,خود را بدست آورده و اراده ملت نهایت حاکم خواهد شد
ادامه در برگه دوم
#شب شکن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هایپررئالیتی خمینیسم چیست؟
تاکتیک ارتجاع سرخ و سیاه و ۵۷تیها در زدن سلطنت، سامانه پادشاهی و هواداران آن.
میخواهند ما را مجبور به انکار هویت خودمان کنند
به این میماند که
در جمعی شیادانی کلاهبردار، از آنجا که سند خانه شما بنام شما هست
نام شما را عامدانه مترادف با پلشتی و زشتی تکرار و جااندازی کرده باشند
و شما توان دفاع از خود نداشته باشید
و در نتیجه مجبور شوید
با انکار نام حقیقیتان، نام دیگری برای خود انتخاب کنید
نتیجه چه میشود
آن سند مالکیت که به نام شما ثبت شده بود
را اتومات انکار میکنید
یعنی شما دیگر صاحب خانه نیستید
این همان روشی هست که خمینی برای مبارزه با سلطنت در پیش گرفت
و انگل ۵۷تی همان روش خمینی را ترویج میکند.
غربیها تاکتیک دیگری دارند که به آن echo chamber یا اتاق پژواک میگویند یعنی تکرار یک دروغ از زبانها و رسانه های مختلف در یک بازه زمانی.
به این ترتیب آن دروغ و تهمت در ذهن مخاطب جااندازی میشود.
این کلیپ یک نمونه است. اوباش ۵۷تی به صورت مکرر از بی بی سی گرفته تا اینترچپمال و.. با واژگان فاشیست، افراطی میخواهند ملت ایران را وادار به عقب نشینی و صرف نظر از #سلطنت یعنی #حق_حاکمیت_ملی کنند.
تاکتیک ارتجاع سرخ و سیاه و ۵۷تیها در زدن سلطنت، سامانه پادشاهی و هواداران آن.
میخواهند ما را مجبور به انکار هویت خودمان کنند
به این میماند که
در جمعی شیادانی کلاهبردار، از آنجا که سند خانه شما بنام شما هست
نام شما را عامدانه مترادف با پلشتی و زشتی تکرار و جااندازی کرده باشند
و شما توان دفاع از خود نداشته باشید
و در نتیجه مجبور شوید
با انکار نام حقیقیتان، نام دیگری برای خود انتخاب کنید
نتیجه چه میشود
آن سند مالکیت که به نام شما ثبت شده بود
را اتومات انکار میکنید
یعنی شما دیگر صاحب خانه نیستید
این همان روشی هست که خمینی برای مبارزه با سلطنت در پیش گرفت
و انگل ۵۷تی همان روش خمینی را ترویج میکند.
غربیها تاکتیک دیگری دارند که به آن echo chamber یا اتاق پژواک میگویند یعنی تکرار یک دروغ از زبانها و رسانه های مختلف در یک بازه زمانی.
به این ترتیب آن دروغ و تهمت در ذهن مخاطب جااندازی میشود.
این کلیپ یک نمونه است. اوباش ۵۷تی به صورت مکرر از بی بی سی گرفته تا اینترچپمال و.. با واژگان فاشیست، افراطی میخواهند ملت ایران را وادار به عقب نشینی و صرف نظر از #سلطنت یعنی #حق_حاکمیت_ملی کنند.