شاعرانه دیوانه
4 subscribers
12 photos
10 videos
13 files
12 links
IRAN
Download Telegram
ترسم که این پسر مسلمان را ترسا کند
یا از دین خودش کافر کند
بگذار و بگذر
که لب تر کردن در مذهب ترسایان حرام نیست
۴:۰۸ بعدازظهر · ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵
·
وای از آن روز که خرابات خراب باشد
می و پیمانه از خمره مِی پر باشد
من آن درویش پیرهن چاک چاک شده ام
در بی خبری غربت از قربت خویشتن پاک شده ام
آواز دل انگیز ت را بنواز ای ساقی دشت بلا باشد
که من از دست تو دیوانه شده ام
ما خود برخاسته و بی خود از خود خویشتنیم
در انجمن سماع دربان دریم و دست به سینه ایم
سماع به فتح سین گوش دادن به جانیم
و در ره عشق جان در راه معشوق خویشتنیم

#ترمان
بگذار بخوابم تا خیالت آسوده باشد
بگذار بمیرم تا اینکه در خیالت باشم
اما هر شب که با رقیبانم باشی
باز در فکر و خیال و خواب من باشی
از در تو به در نروم که دربان در توام
در که باشد در در تو نگهبانش منم
حریف رفتنی انم مباشی یا نباشی
باز دم در تو د ر به در باز منم
ترمان
@Terman_khoy
·
۲۶ سپتامبر
وای از آن شب که دلم در پی تیر بلا گشت
از پی سینه چاک چاک دنبال تیر بلا گشت
شاعر این #شیفت_شب هم
دنبال عاشق سینه چاک گشت
آخر هیچ کس هم نمی دانست
دنبال چه ها نگشت
ترمان
@Terman_khoy
·
۲۶ سپتامبر
بنده عبد علی ام و شب و روزم ذکر رب علی
هر که ز باب علی آب خورد از علم علی سیراب شد

ما بندگانیم از پی حب علی و حق خاندانش
هر که از این در دور کشت بنده شیطان رجیم گشت
وای فتنه باشد و از چشمان برق آسای تو باشد
بلدی چشمانش را سرمه بکشی
یا زمان را نگه داری
و در نگاهش غرق بشی
لب و بوسه آینه بهانه است
خوش دارم که بوسه ام را قرض بدهم
سر ماه نشده دوباره بگیرم
نشسته رو به غروب خورشید
در فکر یک پیاله چایی
اما غروب است و دلم گرفتارت
خستگی شبانه دارد
اما تو را صدا می زند
تو بی ما چگونه ای ؟
شاعر تنها
.
من نه آنم که آنم و
نه آنم که تو می پنداری
و نه آنم که خود در آنم
جملگی در آنیم که در تنهایی خود به آنیم
که آن هم نیز فریب آن است 😂
نکند از کوچه بگذری
یادت برود که در خانه ما را بزنی
من هم بی یاد تو میمیرم
وای دل تنگم که از تو خبری نداشت
با ناله جان سوزم
روی دل سنگت اثری نداشت
کاش مرهمی داشتی
سر به زانویت می گذاشتم
یا شانه ای که موهایم را
نوازش داشتی
هی روزگار
از اینهمه خبر
ولی از اون خبری نیست
سر کوچه ام اما انگاری اون نبست
از بس شدم رسوا پیش دوستام
دیگر از اون خبری نیست
دلم اونو می خواست
اما یکی دیکه تو سرنوشتمه
وای از دل تنگم که از تو خبری نداشت
با ناله جان سوزم
روی دل سنگت اثری نداشت
کاش مرهمی داشتی
سر به زانویت می گذاشتم
یا شانه ای که موهایم را
را شانه می کرد
#شعر #شعرنو #ترمان
نکند از کوچه بگذری
یادت برود که در خانه ما را بزنی
من هم بی یاد تو میمیرم
#شعرنو
#شعر
#ترمان
ترمان
@Terman_khoy
·
۱۲ نوامبر
.
دیشب به خیالم به لبت بوسه زدم.
صبح شد!
نفسم عطر تـو دارد،
هنـوز...

#روزتون_بخیر 👄💕
پیراهنم رنگ دعوای تو دارد
گرچه آغوشم گرم و سرد است
اما با خیالت راحتر مهمانم
کلا امروز می خواهم جور دیگری باشم
چشمهایت را نه لبانت را جور دیگری برگیرم
شاید فرصتی نباشد
بزار بگویم که دوستت دارم
سلام
#ترمان
#شعر
#شعرنو
#لامخاطب_خاص