This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
آخوند: جنازه بهایی را نباید دفن کرد، باید بگذارند شهرداری بیاد بدنش را ببرد!
.
بنظر شما باید با چنین فردی که اینطور علیه انسانی به دلیل اعتقاد و مذهبش نفرت پراکنی میکند، باید چه کرد؟
#بهایی #بهایی_ستیزی #آپارتاید_مذهبی #۲۵آذر۹۹ #15Dec2020
ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:
▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc
آخوند: جنازه بهایی را نباید دفن کرد، باید بگذارند شهرداری بیاد بدنش را ببرد!
.
بنظر شما باید با چنین فردی که اینطور علیه انسانی به دلیل اعتقاد و مذهبش نفرت پراکنی میکند، باید چه کرد؟
#بهایی #بهایی_ستیزی #آپارتاید_مذهبی #۲۵آذر۹۹ #15Dec2020
ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:
▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc
.
روشنفکران و بهائیستیزی در ایران 🔻
🗨 عباس میلانی:«...داشتم فکر میکردم که چقدر روشنفکران طراز اول ایران نهتنها به دفاع از بهائیت بلند شدند، بلکه بهائی شدند. چه دفاعی بیشتر از این که تو سرنوشتت را در خطربگذاری، حرفهات را در خطر بگذاری و پایش بایستی. اگر مفهوم روشنفکر را آن مفهومی نگیریم که چپها میگیرند که خودشان روشنفکرند و هیچکسِ دیگری روشنفکر نیست، و یک مفهوم وسیعتر بگیریم، شمار غیرقابلباوری از روشنفکران طراز اول ایران در دفاع از بهائیت ایستادند؛ اول از همه با بهائیشدن. این گونه میشود از یک اندیشه دفاع کرد، سرکوبش را هم پذیرفت، سرکوفتش را هم خورد، و گفت که من همینم که هستم، ایستادهام. به گمان من تاریخ معاصر ایران در بسیاری رشتهها، از روانشناسی بگیرید تا ایرانشناسی و تجارت و نوآوری صنعتی، بدون حضور فعال روشنفکران بهائی (روشنفکر در یک مفهوم وسیع) به پیشرفت نمیرسید.»
🗨 «تا آنجا که من میدانم، شاخکهای جامعهی روشنفکری به این مسئله حساس نبود. اگر هم حساس بود، بیشتر در جهت همسویی با آن خزعبلاتی بود که گفته میشد که «اینها دستشان با ساواک است... شنیدی ثابتی و ایادی...». یعنی در پچپچهای خارج از گفتمان روشنفکری اینها زیاد شنیده میشد. بعضیها هم رسماً میگفتند. خمینی یک جا مستقیم گفته بود که اینها میخواهند مملکت را دست یهودیها و بهائیها بدهند. او جرئت این تحجر خودش را داشت. ولی وقتی آلاحمد میگوید که دستهایی در کار است که مملکت را به دیگران بدهند، ابوعزرائیل (اسرائیل) و همدستانش، میفهمیدید که این اشاره به بهائیهاست. ولی او جرئت خمینی را نداشت، ادای روشنفکریاش را هم میخواست درآورَد. فضا خیلی آلوده بود و تا حدی هم بیاطلاعات. میزان خبری که شما از ابعاد فشار به بهائیان داشتید، به نظرم بسته به این بود که در چه محافلی زندگی میکردید. مثلاً دایی من، جلال شادمان سناتور مملکت بود، یک مدت رئیس بنیاد پهلوی بود، همسرش از خانوادهی فردوس و به احتمال قوی بهائی بود. ولی کسی جرئت نمیکرد از دایی من بپرسد مبادا که در آن فضا این مسئله بزرگ شود.»
🗨 «حتماً میدانید که یک موج مهمی که علیه مشروطیت راه انداختند و معاندینش که همین آخوندها و مهمترینش شیخ فضلالله نوری و تبارش بودند، این بود که مشروطه یک جریان بابی-بهائی است. به یک روایتی درست میگفتند! آنها به روایت توطئه میگفتند. اگر این درست است که دیانت بهائیت نوعی دیانت تجدد ایران است، این به معنای آن نیست که هر تجددخواهی باید بهائی باشد. ولی به این معناست که هر بهائی، خواسته یا ناخواسته، بخشی از جریان تجدد ایران است. برای اینکه دارد آب را به آن سو میبرد. دارد یک نوع خردگرایی در جهان وارد میکند. یک نوع فردیت وارد میکند. تساوی بیشوکم نسبیِ زن و مرد را اجرا میکند. منجیپرستی را تمام میکند. انتهای منجیگری، آغاز تجدد است. شما تا وقتی که منجی داری، در واقع شهروند نیستی و رعیت منجیات هستی. شهروند است که میگوید من خودم اینجا ایستادهام و میخواهم از جهان معنا بسازم و مسئولیتش هم پای خود من است. دیانتم هم خونم نیست. ممکن است در خانوادهی بهائی زاده شده باشم ولی در مقطعی که به شهروندی میرسم، بخشی از حقوق شهروندیام انتخاب مذهب است. اینها دقیقاً نوع افکار و اندیشههایی است که تجدد ایران میخواهد. بهائیها هم همینها را میگفتند. آخوندها هم از همینها میترسیدند. پس میگفتند که این جریان بهائی است. به دلیل نادرستی، حرف درستی میزدند.»
#بهایی_ستیزی #بهاییان_ایران #حقوق_شهروندی #آپارتاید_مذهبی #نه_به_جمهوری_اسلامی
@irannc
روشنفکران و بهائیستیزی در ایران 🔻
🗨 عباس میلانی:«...داشتم فکر میکردم که چقدر روشنفکران طراز اول ایران نهتنها به دفاع از بهائیت بلند شدند، بلکه بهائی شدند. چه دفاعی بیشتر از این که تو سرنوشتت را در خطربگذاری، حرفهات را در خطر بگذاری و پایش بایستی. اگر مفهوم روشنفکر را آن مفهومی نگیریم که چپها میگیرند که خودشان روشنفکرند و هیچکسِ دیگری روشنفکر نیست، و یک مفهوم وسیعتر بگیریم، شمار غیرقابلباوری از روشنفکران طراز اول ایران در دفاع از بهائیت ایستادند؛ اول از همه با بهائیشدن. این گونه میشود از یک اندیشه دفاع کرد، سرکوبش را هم پذیرفت، سرکوفتش را هم خورد، و گفت که من همینم که هستم، ایستادهام. به گمان من تاریخ معاصر ایران در بسیاری رشتهها، از روانشناسی بگیرید تا ایرانشناسی و تجارت و نوآوری صنعتی، بدون حضور فعال روشنفکران بهائی (روشنفکر در یک مفهوم وسیع) به پیشرفت نمیرسید.»
🗨 «تا آنجا که من میدانم، شاخکهای جامعهی روشنفکری به این مسئله حساس نبود. اگر هم حساس بود، بیشتر در جهت همسویی با آن خزعبلاتی بود که گفته میشد که «اینها دستشان با ساواک است... شنیدی ثابتی و ایادی...». یعنی در پچپچهای خارج از گفتمان روشنفکری اینها زیاد شنیده میشد. بعضیها هم رسماً میگفتند. خمینی یک جا مستقیم گفته بود که اینها میخواهند مملکت را دست یهودیها و بهائیها بدهند. او جرئت این تحجر خودش را داشت. ولی وقتی آلاحمد میگوید که دستهایی در کار است که مملکت را به دیگران بدهند، ابوعزرائیل (اسرائیل) و همدستانش، میفهمیدید که این اشاره به بهائیهاست. ولی او جرئت خمینی را نداشت، ادای روشنفکریاش را هم میخواست درآورَد. فضا خیلی آلوده بود و تا حدی هم بیاطلاعات. میزان خبری که شما از ابعاد فشار به بهائیان داشتید، به نظرم بسته به این بود که در چه محافلی زندگی میکردید. مثلاً دایی من، جلال شادمان سناتور مملکت بود، یک مدت رئیس بنیاد پهلوی بود، همسرش از خانوادهی فردوس و به احتمال قوی بهائی بود. ولی کسی جرئت نمیکرد از دایی من بپرسد مبادا که در آن فضا این مسئله بزرگ شود.»
🗨 «حتماً میدانید که یک موج مهمی که علیه مشروطیت راه انداختند و معاندینش که همین آخوندها و مهمترینش شیخ فضلالله نوری و تبارش بودند، این بود که مشروطه یک جریان بابی-بهائی است. به یک روایتی درست میگفتند! آنها به روایت توطئه میگفتند. اگر این درست است که دیانت بهائیت نوعی دیانت تجدد ایران است، این به معنای آن نیست که هر تجددخواهی باید بهائی باشد. ولی به این معناست که هر بهائی، خواسته یا ناخواسته، بخشی از جریان تجدد ایران است. برای اینکه دارد آب را به آن سو میبرد. دارد یک نوع خردگرایی در جهان وارد میکند. یک نوع فردیت وارد میکند. تساوی بیشوکم نسبیِ زن و مرد را اجرا میکند. منجیپرستی را تمام میکند. انتهای منجیگری، آغاز تجدد است. شما تا وقتی که منجی داری، در واقع شهروند نیستی و رعیت منجیات هستی. شهروند است که میگوید من خودم اینجا ایستادهام و میخواهم از جهان معنا بسازم و مسئولیتش هم پای خود من است. دیانتم هم خونم نیست. ممکن است در خانوادهی بهائی زاده شده باشم ولی در مقطعی که به شهروندی میرسم، بخشی از حقوق شهروندیام انتخاب مذهب است. اینها دقیقاً نوع افکار و اندیشههایی است که تجدد ایران میخواهد. بهائیها هم همینها را میگفتند. آخوندها هم از همینها میترسیدند. پس میگفتند که این جریان بهائی است. به دلیل نادرستی، حرف درستی میزدند.»
#بهایی_ستیزی #بهاییان_ایران #حقوق_شهروندی #آپارتاید_مذهبی #نه_به_جمهوری_اسلامی
@irannc
Telegraph
روشنفکران و بهائیستیزی در ایران
در راستای کمپین «ایران بدون نفرت» و در گفتگو با دکتر عباس میلانی، که از شرکتگنندگانِ در این کمپین نیز بوده است از عملکرد روشنفکران ایرانی و مسئولیت اجتماعی آنها در رویارویی با آزار بهائیان و تبعیض علیه آنها و دیگر اقلیتها و دگراندیشان پرسیدهایم. شبنم…