.
۲۴ ارديبهشت ۱۳۶۳؛ ۳۶ سال پيش در چنين روزی حبيب يغمايی، شاعر، پژوهشگر ادبی و روزنامهنگار، در تهران درگذشت. میگفت: «من نمیخواهم كه بعد از مرگ من افغان كنند / دوستان گريان شوند و ديگران نالان كنند.»
.
حبيب يغمايی در سال ۱۲۸۰ در خور از بخشهای دامغان زاده شد. پدرش از اديبان و آموزگاران دانشهای قديم بود و مقدمات ادبيات فارسی و عربی را به فرزندش آموخت.
.
مینويسد: «شش ساله بودم كه به مكتبخانه رفتم و در بيشتر مكتبخانههای خور درس خواندم.»
.
او نخست در دامغان و شاهرود طلبگی كرد و سپس در تهران به دبيرستان فرانسوی آليانس رفت و چندی در دانشسرای عالی حقوق خواند.
.
۲۰ ساله بود كه در اداره آمار و سپس وزارت معارف (آموزش و پرورش) استخدام شد و ۲۴ ساله بود كه نخستين كتابش "جغرافيای جندق" و سپس رمان تاريخی "دخمه ارغون" را منتشر كرد كه در ضمن روايت ماجرای عشق ناكام يك چوپان به پسر اربابش، رويدادهای زمان فتحعلیشاه قاجار را بيان میكند.
.
۲۷ ساله بود كه مدرسهای در زادگاهش بنيان نهاد. ۳۲ ساله بود كه با همكاری محمدعلی فروغی به ويرايش و تدوين منتخب شاهنامه و چند اثر ديگر برای دبيرستانها پرداخت.
.
او از نوجوانی شعر میگفت و بعدها چنان از شعرهای روان و سادهاش استقبال شد كه برخی از آنها به كتابهای دبستان راه يافتند:
.
«زاغكی قالب پنيری ديد
.
به دهان برگرفت و زود پريد.»
.
۴۰ ساله بود كه رفته رفته سردبيری مجلههای وزينی مانند "نامه فرهنگستان" و "آموزش و پرورش" را پذيرفت.
.
۴۷ ساله بود كه ماندگارترين كارش را آغاز كرد: «۱۳۲۷ شمسی یكی از سالهای درخشان زندگانی من است. در این سال مجله یغما را بنیان گذاردم و مدت ۳۱ سال مداوم و بیوقفه آن را منتشر ساختم.»
.
در اين مجله وزين كه نخست در خانه خود با همكاری همسر و فرزندانش تدوين و آماده میكرد، آثار جوانان و فرهيختگانی مانند سيمين دانشور، سيمين بهبهانی، ايرج افشار، فريدون توللی و رهی معيری را میآورد كه در آغاز كارشان دستی بر رسانههای ديگر كشور نداشتند. افزون بر اين سرودههای فارسی ناشناخته غير ايرانيان و همچنين سياستمدارانی مانند وثوقالدوله و قوامالسلطنه را معرفی میكرد كه گفته:
.
«اصل در آمد كار است نه دانستن كار
.
طاس اگر نيک نشيند همه کس نراد است.»
.
در كنار مطالب ادبی و سرودهها و ترانههای بومی به لهجههای گوناگون، "يغما" نوشتههای علمی، تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی، روانشناسی، هنری، سياسی، انتقادی و طنز هم داشت كه اين مجموعه را دانشنامه فرهنگی ايران فراهم كرده است.
.
حبيب يغمايی در ۸۳ سالگی در پايتخت ایران درگذشت./ دویچه وله
https://www.dw.com/image/53420669_303.jpg
#مفاخر_ایران #حبیب_یغمایی #شعر #ادبیات_فارسی #۲۴اردیبهشت۹۹ #13May2020
شما میتوانید فایلهای ویدیویی، صوتی و تصویری خود را از طریق سیگنال، واتساپ و تلگرام ارسال کنید.
0033 7 88 80 62 30
@irannc
۲۴ ارديبهشت ۱۳۶۳؛ ۳۶ سال پيش در چنين روزی حبيب يغمايی، شاعر، پژوهشگر ادبی و روزنامهنگار، در تهران درگذشت. میگفت: «من نمیخواهم كه بعد از مرگ من افغان كنند / دوستان گريان شوند و ديگران نالان كنند.»
.
حبيب يغمايی در سال ۱۲۸۰ در خور از بخشهای دامغان زاده شد. پدرش از اديبان و آموزگاران دانشهای قديم بود و مقدمات ادبيات فارسی و عربی را به فرزندش آموخت.
.
مینويسد: «شش ساله بودم كه به مكتبخانه رفتم و در بيشتر مكتبخانههای خور درس خواندم.»
.
او نخست در دامغان و شاهرود طلبگی كرد و سپس در تهران به دبيرستان فرانسوی آليانس رفت و چندی در دانشسرای عالی حقوق خواند.
.
۲۰ ساله بود كه در اداره آمار و سپس وزارت معارف (آموزش و پرورش) استخدام شد و ۲۴ ساله بود كه نخستين كتابش "جغرافيای جندق" و سپس رمان تاريخی "دخمه ارغون" را منتشر كرد كه در ضمن روايت ماجرای عشق ناكام يك چوپان به پسر اربابش، رويدادهای زمان فتحعلیشاه قاجار را بيان میكند.
.
۲۷ ساله بود كه مدرسهای در زادگاهش بنيان نهاد. ۳۲ ساله بود كه با همكاری محمدعلی فروغی به ويرايش و تدوين منتخب شاهنامه و چند اثر ديگر برای دبيرستانها پرداخت.
.
او از نوجوانی شعر میگفت و بعدها چنان از شعرهای روان و سادهاش استقبال شد كه برخی از آنها به كتابهای دبستان راه يافتند:
.
«زاغكی قالب پنيری ديد
.
به دهان برگرفت و زود پريد.»
.
۴۰ ساله بود كه رفته رفته سردبيری مجلههای وزينی مانند "نامه فرهنگستان" و "آموزش و پرورش" را پذيرفت.
.
۴۷ ساله بود كه ماندگارترين كارش را آغاز كرد: «۱۳۲۷ شمسی یكی از سالهای درخشان زندگانی من است. در این سال مجله یغما را بنیان گذاردم و مدت ۳۱ سال مداوم و بیوقفه آن را منتشر ساختم.»
.
در اين مجله وزين كه نخست در خانه خود با همكاری همسر و فرزندانش تدوين و آماده میكرد، آثار جوانان و فرهيختگانی مانند سيمين دانشور، سيمين بهبهانی، ايرج افشار، فريدون توللی و رهی معيری را میآورد كه در آغاز كارشان دستی بر رسانههای ديگر كشور نداشتند. افزون بر اين سرودههای فارسی ناشناخته غير ايرانيان و همچنين سياستمدارانی مانند وثوقالدوله و قوامالسلطنه را معرفی میكرد كه گفته:
.
«اصل در آمد كار است نه دانستن كار
.
طاس اگر نيک نشيند همه کس نراد است.»
.
در كنار مطالب ادبی و سرودهها و ترانههای بومی به لهجههای گوناگون، "يغما" نوشتههای علمی، تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی، روانشناسی، هنری، سياسی، انتقادی و طنز هم داشت كه اين مجموعه را دانشنامه فرهنگی ايران فراهم كرده است.
.
حبيب يغمايی در ۸۳ سالگی در پايتخت ایران درگذشت./ دویچه وله
https://www.dw.com/image/53420669_303.jpg
#مفاخر_ایران #حبیب_یغمایی #شعر #ادبیات_فارسی #۲۴اردیبهشت۹۹ #13May2020
شما میتوانید فایلهای ویدیویی، صوتی و تصویری خود را از طریق سیگنال، واتساپ و تلگرام ارسال کنید.
0033 7 88 80 62 30
@irannc
.
اول خرداد ۱۲۹۸: ۱۰۱ سال پیش در چنین روزی عباس یمینی شریف در تهران زاده شد.
.
برای سنگ مزارش سرود:
"من نغمهسرای کودکانم
گیرید ز کودکان نشانم".
.
عباس یمینی شریف در خانواده ادبدوستی رشد کرد و سرودههای کودکان را نخست از لالاییها و داستانهای مادرش آموخت و اندوخت.
.
۵ ساله بود که در روستای دربند آنزمان تهران میزیست، به دبستان میرفت و بعدها تابستانها در مکتبخانه درس قدیم میآموخت.
.
۱۰ ساله بود که سرودههای شاعر آزادیخواه بنام فرخی یزدی را برای آوازخوان بیسوادی میگفت تا او با آوای رسا در کوه و دره به گوش شنوندگان کنجکاو برساند: "در سالهای ۱۳۱۷ـ۱۸ که در دانشسرای مقدماتی تهران برای آموزگاری تحصیل میکردم، پایم به کتابخانه باز شد. من که تا آنزمان جز کتابهای درسی آن هم قابوسنامه، بوستان و گلستان و نصابالصبیان ندیده بودم، چنان به شوق آمدم که کتاب انگلیسی "ابران و تیتانیا" را برای کودکان ترجمه کردم".
.
۲۳ ساله بود که نخستین شعر کودکانش در نخستین مجله ویژه کودک "نونهالان" چاپ شد:
.
"سوسکه میگه جیر جیر
کرده گلوم گیر گیر".
.
از آن پس او همه وقتش و توانش را صرف سرودن شعر و نوشتن داستانهای کودکان کرد و میخواست پایاننامه دکتریاش را در زمینه ادبیات کودک بنویسد ولی چون با این کار موافقت نشد گفت:
.
"دکترایم را از بچهها میگیرم".
۲۸ ساله بود که سرودههایش به کتابهای درسی راه یافتند.
.
۳۴ ساله بود که به دانشگاه کلمبیا در آمریکا رفت و در رشته ادبیات کودکان کارشناسی ارشد گرفت.
.
او سردبیر چندین مجله کودکان بود و ۳۷ ساله بود که "کیهان بچهها" را بنیان نهاد.
.
در سرودههای بیپیرایه و روان او در عین سرگرمی و شادیآفرینی، بیشتر با پندآموزی و مهر به طبیعت و ایران روبرو میشویم:
.
برخی از این سرودهها به سرود ملی کودکان میماندند:
.
"ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم
ایرانِ پاک خود را، مانند جان میدانیم".
.
در بسیاری از سرودههایش حیوانات و جماداتی مانند ساعت و کتاب به زبان میآیند:
.
"من یار مهربانم، دانا و خوشبیانم
گویم سخن فراوان، با آنکه بیزبانم".
.
از او ۳۰ کتاب شعر و داستان کودک به جا مانده که شاید "دارا و آذر" کتاب کلاس اول دبستان ماندگارترین آنها باشد چون سالها نخستین کتاب آموزشی در ایران بود.
.
۴۱ ساله بود که نهاد سوادآموزی "روش نو" را در تهران بنیان نهاد که از کودکستان تا پایان دوره راهنمایی را دربر داشت.
.
آخرین کتابش "شهر ناپدیدان" را در اوج بیماری و اندکی پیش از درگذشتش به پایان رساند:
"من نغمهسرای کودکانم
شاد است ز مهرشان روانم
عباس یمینی شریفم
گیرید ز کودکان نشانم".
عباس یمینی شریف در ۷۰ سالگی در زادگاهش درگذشت./ دویچه وله
https://www.dw.com/image/53521922_303.jpg
#مفاخر_ایران #عباس_یمینی_شریف #ادبیات_فارسی #شعر_کودک #۱خرداد۹۹ #21May2020
ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:
▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc
اول خرداد ۱۲۹۸: ۱۰۱ سال پیش در چنین روزی عباس یمینی شریف در تهران زاده شد.
.
برای سنگ مزارش سرود:
"من نغمهسرای کودکانم
گیرید ز کودکان نشانم".
.
عباس یمینی شریف در خانواده ادبدوستی رشد کرد و سرودههای کودکان را نخست از لالاییها و داستانهای مادرش آموخت و اندوخت.
.
۵ ساله بود که در روستای دربند آنزمان تهران میزیست، به دبستان میرفت و بعدها تابستانها در مکتبخانه درس قدیم میآموخت.
.
۱۰ ساله بود که سرودههای شاعر آزادیخواه بنام فرخی یزدی را برای آوازخوان بیسوادی میگفت تا او با آوای رسا در کوه و دره به گوش شنوندگان کنجکاو برساند: "در سالهای ۱۳۱۷ـ۱۸ که در دانشسرای مقدماتی تهران برای آموزگاری تحصیل میکردم، پایم به کتابخانه باز شد. من که تا آنزمان جز کتابهای درسی آن هم قابوسنامه، بوستان و گلستان و نصابالصبیان ندیده بودم، چنان به شوق آمدم که کتاب انگلیسی "ابران و تیتانیا" را برای کودکان ترجمه کردم".
.
۲۳ ساله بود که نخستین شعر کودکانش در نخستین مجله ویژه کودک "نونهالان" چاپ شد:
.
"سوسکه میگه جیر جیر
کرده گلوم گیر گیر".
.
از آن پس او همه وقتش و توانش را صرف سرودن شعر و نوشتن داستانهای کودکان کرد و میخواست پایاننامه دکتریاش را در زمینه ادبیات کودک بنویسد ولی چون با این کار موافقت نشد گفت:
.
"دکترایم را از بچهها میگیرم".
۲۸ ساله بود که سرودههایش به کتابهای درسی راه یافتند.
.
۳۴ ساله بود که به دانشگاه کلمبیا در آمریکا رفت و در رشته ادبیات کودکان کارشناسی ارشد گرفت.
.
او سردبیر چندین مجله کودکان بود و ۳۷ ساله بود که "کیهان بچهها" را بنیان نهاد.
.
در سرودههای بیپیرایه و روان او در عین سرگرمی و شادیآفرینی، بیشتر با پندآموزی و مهر به طبیعت و ایران روبرو میشویم:
.
برخی از این سرودهها به سرود ملی کودکان میماندند:
.
"ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم
ایرانِ پاک خود را، مانند جان میدانیم".
.
در بسیاری از سرودههایش حیوانات و جماداتی مانند ساعت و کتاب به زبان میآیند:
.
"من یار مهربانم، دانا و خوشبیانم
گویم سخن فراوان، با آنکه بیزبانم".
.
از او ۳۰ کتاب شعر و داستان کودک به جا مانده که شاید "دارا و آذر" کتاب کلاس اول دبستان ماندگارترین آنها باشد چون سالها نخستین کتاب آموزشی در ایران بود.
.
۴۱ ساله بود که نهاد سوادآموزی "روش نو" را در تهران بنیان نهاد که از کودکستان تا پایان دوره راهنمایی را دربر داشت.
.
آخرین کتابش "شهر ناپدیدان" را در اوج بیماری و اندکی پیش از درگذشتش به پایان رساند:
"من نغمهسرای کودکانم
شاد است ز مهرشان روانم
عباس یمینی شریفم
گیرید ز کودکان نشانم".
عباس یمینی شریف در ۷۰ سالگی در زادگاهش درگذشت./ دویچه وله
https://www.dw.com/image/53521922_303.jpg
#مفاخر_ایران #عباس_یمینی_شریف #ادبیات_فارسی #شعر_کودک #۱خرداد۹۹ #21May2020
ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:
▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc