ایران ما
1.13K subscribers
90 photos
53 videos
1 file
437 links
«همبستگیِ اجتماعی، اراده ی تغییر»

آدرس اینستاگرام: Iranmaa.insta
Download Telegram
Forwarded from ملی مذهبی
موتور نیم سوز ماشین سیاست گذاری و تاب آوری اقتصاد

✍️هادی کحال زاده | پژوهشگر سیاست‌گذاری اجتماعی

📌این یادداشت در پاسخ به پرسش نشریه میهن در مورد استراتژی بقا جمهوری اسلامی در دوران کرونا و تحریم است و اینکه چرا «رفع تحریم و تغییر مدیران اجرایی» به عنوان اصلی ترین استراتژی بقا، بدون لحاظ مساله «بن بست سیاست گذاری» در حاکمیت یک راهبرد ناکام خواهد بود؟

♦️جمهوری اسلامی در دو سال اخیر بیشترین فشار سیاسی و اقتصادی بعد از جنگ ۸ ساله عراق و جنگ شهری در دهه ۶۰ را تحمل کرده است. بزرگترین اعتراضات سراسری بعد از انقلاب در دی ۹۶ و آبان ۹۸، شدیدترین تحریم های اقتصادی تاریخ تحریم های جهان، تهدید نظامی، هجوم رسانه ی سنگین رسانه‌های فارسی زبان و شبکه های اجتماعی، نزاع سیاسی داخلی و دست آخر فراگیری کرونا را بر خود دیده است. در نظر مخالفانش، این حجم بی سابقه فشار داخلی و خارجی، در کنار ناکامی اقتصادی و ناتوانی بی سابقه در اقناع بخش قابل ملاحظه‌ی از افکار عمومی، او را بیش از هر زمان دیگر در آستانه ی سقوط قرار داده است.

♦️از منظر اقتصادی نیز، اقتصادی که می‌توانست طی ۱۵ سال گذشته با یک رشد دست یافتنی سالیانه حداقل ۶درصدی به حجم ۱.۱ هزار میلیارد دلاری برسد، قریب به ۱۲ تا ۱۴ میلیون شغل ایجاد و درآمد سرانه ی ۳ برابر وضعیت کنونی را خلق کند، با رشد اقتصادی متوسط صفر درصدی، نه تنها ارزشی خلق نکرده که خوشبینانه تا اندازه ی ۱۳۸۳ خود کوچک شده است. اقتصاد ایران علیرغم بهره مندی از درآمدی ارزی ۱۱۰۰ میلیارد دلاری ۱۵ سال گذشته، به جای ۱۲-۱۴ میلیون شغل، ۳.۵ میلیون شغل عمدتا ناپایدار ایجاد کرد و بالغ بر ۱۵ میلیون جمعیت جوان بالای ۱۵ تا ۳۵ سال ایران عملا از زمره جمعیت فعال اقتصادی کشور خارج کرد.

♦️اما چه راه حلی در پیش روی نظام جمهوری اسلامی برای عبور از بحران و یا افزایش تاب آوری اقتصادی در شرایط کرونا و تحریم وجود دارد؟ در کنار رفع تحریم ها، بسیاری از اقتصاددانان، منتقدان داخلی ِطرفدارِ مشارکتِ سیاسیِ غیر مشروط و طرفداران برپایی یک دولت جوان انقلابی، تغییر افراد و به خدمت گرفتن نیروهای کاردان را نیز به آن اضافه میکنند.

♦️خلاصه ی راه حل یا استراتژی بقا هر سه گروه: تامین بنزین و راننده ِقابل برای بلدوزر دولت است. در کوتاه مدت با کاهش هزینه ها و یا ایجاد درآمدهای جدید، در کنار استقراض از آینده، تاب آوری را بالا باید برد تا زمانی که امکان رفع تحریم ها مهیا شود. بعد از رفع تحریم ها، بنزین این ماشین، و تغییر مدیران دولتی، رانندهِ قابل و توانمند این بولدوزر را تامین خواهد کرد. حرف اصلی این است که با رسیدن این بنزین و رانندهِ قابل، بولدوزرِ دولت توانِ هموار کردن این مسیرِ بسته و ناهموار را باز خواهد یافت.

♦️راهبرد «تامین بنزین و رانندهِ قابل» یک استراتژی ناکام است. اگرچه رفع تحریم های ظالمانه ی آمریکا شرط لازم رفع تنگاه موجود کشور است اما شرط کافی آن نیست. به عبارتی آنچه که از قلم افتاده، موتور نیم سوز ماشین دولت است. دوگانه های کاذب تحریم- ناکارآمدی یا عرضه - بی عرضه گی و یا مدیران لیبرال - جهادی مبتنی بر این پیش فرض است نظام سیاست گذاری و ساختاری که در آن خط مشی‌ها (policy) طراحی و تولید میشود یا به دلیل عدم تدبیر مدیرانش و یا به دلیل نبود منابع مالی کار نمیکند، در حالی که ساختار و سازوکارهای خط مشی‌گذاری در ایران به بن بست رسیده است.

♦️عاملیت نظام سیاست گذاری در ایران به دلایل مختلفی طی ۱۵ ساله گذشته تحلیل رفته است. تداخل وظایف، تحقیر و تضعیف بدنه ی کارشناسی دولت، انتخاب های نادرست و متناقض سیاستی و ناتوانی از اجرا، ظرفیت اجرایی، کارشناسی و سیاسی دولت را بشدت کاهش داده است. نبود عاملیت به معنای از دست دادن این توانایی، فلج شدگی و کژکارکردی (dysfunction) است.

♦️فقدان عاملیت در سیاست‌گذاری به معنای امکان سقوط و سرنگونی حکومت نیست بلکه بیشتر معطوف به شانس موثر بودن خط مشی‌های انتخابی اوست. بدین معنا که موتور نیم‌سوز سیاست‌گذاری‌ اگرچه به سقوط جمهوری اسلامی نمی‌انجامد اما امکان طراحی یک استراتژی کارآمد بقا را از حاکمیت سلب میکند. درک این مسئله که تدوین یک راهبرد موثر برای بقا، نیازمند برخورداری از دستگاه طراحی و تدوین و اجرای آن است، نه در سطح حاکمیت و نه عمده ی نیروهای سیاسی نیز دیده نمیشود.

♦️عاجل ترین انتخاب استراتژی بقا، تجدید نظر و بازسازی سازمان سیاست‌گذاری و مناسباتی است که در آن سیاست‌ها و خط‌مشی‌های اقتصادی و اجتماعی پخته و پرداخته و سپس اجرا میشود. «رفع تحریم و تغییر مدیریت» یا هر نوع استراتژی تاب آوری، تا مادامی که بهبود و ارتقا ظرفیت سیاست گذاری در ایران را نظر نگیرد، شانسی برای استخلاص از وضعیت ۱۵ ساله گذشته را برای ما فراهم نخواهد کرد.

📎متن کامل این یادداشت
@Mellimazzhabi
Forwarded from آذری ها |Azariha
🔴ایران و مناقشه قره‌باغ
کاوه بیات

🔹در واقع سنگ بنای بسیاری از تنش‌های بعدی را در حوزه قفقاز، ترکان عثمانی بنیان نهادند و روس‌ها نیز که بعد از دو، سه سال از نو بر قفقاز مسلط شدند، به این نتیجه رسیدند که ترتیب مزبور منافع استعماری آنها را نیز تأمین می‌کند و در مجموع آن را پذیرفتند.

🔹شناسایی بی‌چون‌و‌چرای حکومت باکو به نام جمهوری «آذربایجان» اولین و مهم‌ترین گام خطایی بود که در این عرصه برداشته شد. حال آنکه در همان ایام پاره‌ای از صاحب‌نظران طرف مشورت وزارت خارجه به نادرستی این کار و مخاطرات نهفته در این امر اشاره کرده بودند.


🔹با وجود تمامی این تفاصیل متهم‌کردن ایران به حمایت از ارامنه به یک گفتار مسلط و مستمر در نوع نگاه و رویکرد باکو در مناسباتش با ایران بدل شد و اینک نیز بعد از گذشت ربع قرن، شروع مجدد جنگ در این حوزه، با یک کارزار تبلیغاتی گستره بر ضد ایران و تهمت کمک‌رسانی به ارمنی‌ها توأم شده است که آن نیز مانند موارد پیشین دروغ و بی‌اساس است.

🔹اغماض و بی‌توجهی در این زمینه و حتی در مقام تحبیب و دلجویی برآمدن نیز جز تشویق بیش‌ازپیش آنها به گستره دامنه تحریکات ضد‌ایرانی خود در داخل و خارج هیچ نتیجه‌ای نداشته و نخواهد داشت.

🔹واقعیت امر آن است که تا به اصل و ریشه این دشمنی توجه نشود و برای رفع آن اقدامی صورت نگیرد، بر اساس دیدگاهی که ایران را «غاصب نیمه جنوبی آذربایجان» می‌داند، ایران هر کاری بکند بازهم مقصر است؛ اگر به نفع باکو وارد کارزار شود، اگر تمام ارمنی‌های ایران را کت‌بسته تحویل باکو و آنکارا بدهد، اگر جلفای اصفهان را با خاک یکسان کند، باز هم مقصر است. ممکن است گفته شود این کشور قابل این حرف‌ها نیست و در شأن ایران نیست که به این‌گونه فرمایشات اعتنا کند.

🔹شاید هم چنین باشد اما عیب کار در آن است که این مقوله هیچ‌گاه به تصورات یک کشور نه‌چندان درخور اعتنا محدود نبوده، اصولا طرح و ابداع آن نیز – همان‌گونه که اشاره شد – برای استفاده و بهره‌برداری دیگران بود. یک روز ترکان عثمانی پای کار بودند و روز دیگر روسیه شوروی و حالا نیز چنین به نظر می‌رسد که بار دیگر صاحب‌کار اصلی وارد صحنه شده است.

🔹درست است که اولویت اصلی سیاست خارجی ایران در سمت‌و‌سویی دیگر قرار دارد و جمهوری اسلامی اصولا علاقه‌ای به پرداختنِ به این مضامین «حاشیه‌ای» ندارد اما کار هنگامی دشوار می‌شود که بنا بر مجموعه‌ای از دلایل و بی‌آنکه از ما نظرسنجی شود، حوادثی پیش‌ می‌آید که آنها با ما کار دارند.

🔹واقعیت آن است که اصولا یکی از علل پیشامد چنین وضعیتی همان منفک‌شدن ایران از این‌گونه مسائل «حاشیه‌ای» است و بازگذاشتن عرصه برای مداخله دیگران. ایران «مقصر» است اما نه به دلیل مداخله در مناقشاتی از این دست بلکه به دلیل عدم مداخله. آن‌هم ایرانی که نوع روال جهان‌داری‌اش، بر خلاف پاره‌ای از قدرت‌های نورسیده نه بر اساس به جان هم انداختن اقوام و ملل بلکه بر اساس فراهم‌آوردن زمینه همزیستی مسالمت‌آمیز آنها با یکدیگر بوده است.

📌ادامه و متن کام را در شرق بخوانید
🆔@IR_Azariha
تهی سازی یک ملت
بخش نخست

🔹جنگ رسانه‌ای علیه ایران این‌روزها به اوج خود رسیده‌است. کارزاری که همراه با تحریم‌های شکننده یک هدف را بیشتر دنبال نمی‌کند: نابودی یک ملت! شدیدترین تحریم‌ها، اقتصاد کشور را در آستانه فروپاشی قرار داده است. فساد سیستماتیک درونی هم، نفت بر آتش تحریم‌ها می‌افزاید و هر روز شاهد سقوط دهک‌های بیشتری از جامعه به زیر خط فقر هستیم. نرخ برابری ریال در برابر دلار به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسیده‌است، نرخی که پیش از این تصور آن هم ناممکن می‌نمود. از سوی دیگر، شیوع کرونا و آمار دلهره‌آور مبتلایان و مرگ‌ومیر روزانه، هر روز رو به افزایش است. تحریم‌ها حتی امکان واردات مواد غذایی چون خوراک دام و اقلام ضروری دارویی را ناممکن کرده، و این یعنی شدیدترین نوع تحریم که در تاریخ جهان بی‌سابقه‌ است.

🔸اینها همه واقعیت تلخ زندگی ایرانیان است که مستقیما یا غیر مستقیم ناشی از تحریم‌های غیر قانونی آمریکاست. ایران تحریم نیست، بر خلاف مصوبات شورای امنیت سازمان ملل، محاصره اقتصادی شده‌است که مطابق تعریف، تجاوز جنگیست. ما روزهای جنگ تحمیلی اقتصادی را سپری می‌کنیم. ماجرا اما اینجا تمام نمی‌شود. در کنار تیم تحریم وزارت خزانه‌داری آمریکا، تیم رسانه‌ای آن‌ها با همکاری روشن سرویس‌های اطلاعاتی، از طریق مزدوران خود و با پشتوانه دلارهای عربی-عبری و با ارتزاق از فساد بنیان‌افکن داخلی، هر روز از جبهه جدیدی وارد می‌شوند تا روان و فکر و ذهن ایرانیان را همانند اقتصاد کشور تخریب کنند. دادن آدرس غلط در مورد علل تحریم‌ها، تغییر واقعیت و ربط دادن شرایط تنها و تنها به ناکارآمدی حاکمیت، بزرگ‌نمایی مشکلات یا طرح مسائل ناموجود (که در همه این زمینه‌ها استادانه و حرفه‌ای عمل می‌شود) و نهایتا ایجاد شرایط مقایسه زندگی در داخل و خارج ایران، همه ابزارهای یک طرح راهبردی فراگیر است که هدفی جز تهی نشان دادن یک کشور و ملت ندارند. در واقع هدف آن است که به ایرانیان القا کنند شما هیچ ندارید، حتا امید: سطح زندگی بالاترین دهک جامعه در ایران هم نهایتا در حد یک کارگر تاسیساتی غربی نیست، مابقی دهک‌ها که در سطح بی‌خانمان‌های خیابانگرد آمریکایی و اروپایی هستند.

🔹این در حالیست که بحران دوره‌ای اقتصادی ناشی از چاپ بی‌رویه پول در کنار رکود کمرشکن ناشی از کرونا اقتصاد جهانی را به زانو درآورده‌است، و در حالیکه رشد اقتصادی جهان به حدود منفی ۵ درصد می‌رسد، ابرقدرت اقتصادی جهان یعنی آمریکا با وجود انتشار بدون پشتوانه بیش از هفت هزار میلیارد دلار پول، شاهد بی‌کاری و بی‌خانمانی عظیمیست که در یکصدسال گذشته بی‌مانند بوده‌است. در ماه سپتامبر گذشته بیش از ۱۹ میلیون خانوار آمریکایی با جمعیتی قریب به ۱۰۰ ملیون نفر (۱/۳ جمعیت آمریکا) توان پرداخت اجاره خانه خود را نداشته‌اند. دیگر کشورها نیز طبعا با شرایط سهمگیرتری روبرو هستند. فرانسه که از پیشرفته‌ترین کشورهای اروپاییست در چندروز گذشته شاهد بالاترین نرخ ابتلا به کرونا در جهان بود، و برزیل و هندوستان، دو کشور بسیار نزدیک به آمریکای ترامپ، بالاترین نرخ مرگ‌ومیر ناشی از کرونا را در شرایط ناباورانه اقتصادی تحمل می‌کنند. ایران ما اما تمامی این فشارها را درست در زمانی تحمل می‌کند که حتا آجر، گندم و آسپرین هم برای کشور ما تحت تحریم است. روایت وضعیت اما کاملا یکسویه است؛ جهان در خوش‌کامی مطلق است و فقط ایران است که از هر سوی آن بدبختی و ناامیدی و بیچارگی می‌بارد.

🔸این آماده سازی افکار عمومی البته که هدف شومی را دنبال میکند. وقتی جامعه به نقطه‌ای برسد که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد، پس ویرانه شدنِ هیچ، به امّید بهتر شدنِ اوضاع، راه حل بدی نیست. مزدبگیران رسانه‌ای و سربازخبرنگاران این را دیگر به صراحت و برهنه مطرح می‌کنند، نه همچون سالهای پیش در لفافه و به هزار حیل. در واقع هدف آن است که یک ملت به این نتیجه برسد که تهاجم خارجی، که همراه با نابودی مطلق قطعیست، بهترین راه حل است، چون کشور و ملت چیزی برای از دست دادن ندارند.

به ایران ما یپیوندید @iranmaa
تهی سازی یک ملت
بخش دوم

🔹این استراتژی در عراق خط به خط اجرا شد، و نهایتا حمله نظامی با دلایل ساختگی صورت گرفت. مردم عراق خسته از تحریم و دیکتاتوری صدام به استقبال نیروهای غربی رفتند به امید رهایی. اما سال‌هاست که نه تنها رهایی حاصل نشده، بلکه ناامنی و ظهور تروریست‌ها و نابود شدن زیرساخت‌های کشور زندگی را خونین و طاقت‌فرسا کرده است. مدل لیبی هم مشابه اتفاق عراق است. حمله آمریکا و متحدانش به لیبی، اگرچه منتهی به سقوط دیکتاتور شد، اما آنچه برجا ماند ویرانه‌ای تحت تاخت و تاز انواع گروههای تروریستی و مسلح است که روزگار دیکتاتوری قذافی را به آرزوی از دست رفته مردم لیبی تبدیل کرده‌است.

🔸در افغانستان نیز وضع یه همین منوال است.نزدیک بیست سال لشکرکشی آمریکا و متحدانش در ناتو به افغانستان اینک با برجای گذاشتن «فاسدترین دولت تاریخ جهان» (به روایت اوراق افغانستان، منتشره در واشنگتن پست، ۱۸ آذر ۱۳۹۸) این سرزمینی نابود شده را در اختیار همان طالبانی قرار داده‌است که قرار بود برای برچیدنش به افغانستان حمله کنند!

🔹اکنون همین طرح به صورت گسترده‌تر برای ایران دنبال می‌شود. عملا تحریم اقتصادی باقی‌نمانده که اجرایی نشود. مزدبگیران اجنبی اما هنوز به دنبال تحریم‌های اضافه‌تر هستند. آخرین راه‌های تنفس و ایجاد روحیه و امید در کشور به دست خائنین به وطن، و با پیگیری بایکوت کردن ورزش ایران، خفه می‌شود. آنان پیگیر قطع کردن پروازهای بین‌المللی به ایرانند. پیگیر ایزوله کردن محیط‌های علمی و تحقیقاتی ایرانند. در واقع اما، هدف نهایی محاصره کامل و همه جانبه کشور است تا ملت به آن نقطه برسد که به هواپیمای جنگنده بگوید ویتامین ب ۵۲؛ و آرزوی آنرا داشته باشد.

🔸اما راهکار چیست؟ در این جنگ اقتصادی شاید بتوان با برخورد حقیقی و رادیکال با فساد و مدیریت صحیح منابع داخلی، شرایط سخت زندگی را تا حد ممکن اصلاح کرد. برخورد با فساد فارغ از وابستگی گروهی می‌تواند اعتماد از دست رفته مردم را تا حدی ترمیم کند. در بعد رسانه‌ای اما کار بسیار سخت‌تر است.
فاجعه‌ای به نام صداوسیما خود گویی در زمین آمریکا بازی می‌کند. سایر بخش‌های فرهنگی حاکمیتی هم هنوز دغدغه تفکرات سنتی را دارند و هنوز در تفکرات عقب‌مانده و موریانه‌زده قرون وسطایی خود دنبال راهکارهای فرهنگی برای وضعیت امروز می‌گردند.

🔹شبکه‌های تلویزیون ملی از نشان دادن آستین کمی کوتاه، دختربچه خردسالی با موهای آزاد، یا هرگونه پوشش و کلامی که کمترین نزدیکی با زندگی روزمره بخش بزرگی از مردم را داشته باشد سربازمی‌زند، و انتظار دارد تصاویر یک جهان دیگر که فقط در تفکرات مدیران آن وجود دارد، می‌تواند کوچکترین جذابیتی برای مردم تشنه حقیقت داشته باشد! پر واضح است که این مردم به سادگی به سمت رسانه‌هایی خواهند رفت که دستکم بخشی از وضعیت واقعی زندگی و مشکلات لمس شدنیش را نشان دهد؛ ابزارهای رسانه‌ای وابسته به دشمنان این خاک، درست همینجاست که وارد می‌شوند و ضربات سهمگین دروغگویی‌های خود را در لفافه واقعیت ساختگی ، بر اذهان دردمند جامعه فرومی‌کوبند. اگر امروز اقدامی برای مقابله با تهاجم رسانه‌ای نشود، فردا ملتی تهی باقی خواهد ماند که آرزویش ورود دموکراسی با چکمه سربازان آمریکاییست. به همین سادگی. کافیست به اطراف خود نگاهی کنیم.

به ایران ما یپیوندید @iranmaa
رسانه خارجی و امکان اندیشیدن شهروند ایرانی

آیا رسانه حکومتی خارجی به ما امکان دسترسی به اطلاعات و اندیشیدن مستقل درباره وضعیت خود را می‌دهد؟ یا صرفا تامین کننده منافع آن دولت‌هاست؟

در اولین گفتگو از سری گفتگوهای ایران ما با مهدی افشارنیک، روزنامه نگار و مستندساز ساکن تهران و امین بزرگیان، نویسنده و پژوهشگر ساکن استراسبورگ فرانسه به مناسبت انتشار مستند «جام زهر» در تلوزیون بی‌بی‌سی گفتگو کردیم.

مهدی افشارنیک معتقد است رسانه خارجی فرای منافعی که صاحبان آن جستجو می‌کنند به ما امکان دسترسی بهتر و بیشتر به اطلاعاتی که در داخل کشور مورد سانسور قرار می‌گیرند را می‌دهد.
امین بزرگیان نقد روشنفکران غربی به رسانه غربی را وارد می‌داند اما معتقد است ما به عنوان شهروندان ایرانی که در فضای غیرآزاد زیست می‌کنیم نمی‌توانیم از همان زاویه رسانه غربی را نقد کنیم.
احسان منصوری از لزوم حساسیت نسبت به محصولات پروپاگاندایی رسانه‌های دولتی رقیب ایران و رفتن به سمت رسانه‌های آلترناتیو و مستقل می‌گوید.

https://t.me/iranmaa_videos/16

لینک کامل گفتگو در اینستاگرام (بخش اول):
https://instagram.com/tv/CGohjk5pIHC/?utm_source=ig_web_copy_link
اینستاگرام (بخش دوم):
https://instagram.com/tv/CGovftOpMJW/?utm_source=ig_web_copy_link
لینک کامل در آپارات:
https://www.aparat.com/v/CEATH
بایدن، سیاه یا سفید

🔹حالا دیگر می‌شود بایدن را رییس‌جمهور منتخب آمریکا لقب داد. اینکه این یک خبر خوش یا بد برای ایران است در آینده مشخص می‌شود و بسته به عملکرد او در کاخ سفید. اما آنچه اهمیت دارد ارزیابی بایدن بر اساس منافع ملی ایران است. کارنامه بایدن در کاخ سفید در گذشته، یک کارنامه خاکستری متمایل به تیره است. در مقابل کارنامه سرتاسر سیاه ترامپ، شاید این فرصتی باشد برای اندک کاهش فشار روانی و البته امیدواری به کم شدن سطح منازعه. در اینجا سعی داریم نگاهی به عملکرد گذشته بایدن بیاندازیم.

🔸در دوره معاونت ریاست‌جمهوری بایدن، سازمان تروریستی مجاهدین که برای سالها در لیست گروههای تروریستی آمریکا بود، با تلاش هیلاری کلینتون و لابی‌های دموکرات از لیست تروریستی خارج شد، در مقابل باید به خاطر داشت که اکثر اطرافیان ترامپ پس از آن بی‌مهابا در جلسات این گروه تروریستی سخنرانی می‌کردند.

🔹ساختمان تحریم‌های غیرقانونی و سنگین ترامپ علیه ایران بر پایه تحریم‌های دوره اوباما و مسئولیت بایدن بنا شده‌اند. در واقع آغازگر فشار حداکثری علیه ایران، دولت اوباما-بایدن بود که نهایتا اما با برجام بنا بر آن بود که تحریم‌های مرتبط به صنعت هسته‌ای رفع شود که انتخاب ترامپ مانع از تداوم رفع تحریم‌ها شد.

🔸فرمان اجرایی منع ورود ایرانیان به آمریکا که توسط ترامپ امضا شد، مستقیما از قوانین مصوب دوره اوباما-بایدن مبنی بر لیست کشورهای پرخطر برای منافع آمریکا ریشه گرفته. قانون اصلی تحت بودجه آخرین سال دولت اوباما بایدن، به امضای اوباما رسید. البته بایدن وعده داده که در اولین روزهای ریاست‌جمهوری، فرمان اجرایی ترامپ را لغو کند.

🔹بازگشت بایدن به برجام یکی از وعده‌های انتخاباتی اوست. اما انتظار بازگشت بدون قید و شرط او به نظر واقع‌بینانه نیست. این حقیقت که حامیان منطقه‌ای ترامپ از مشوقان اصلی او به خروج از برجام بودند و انتخاب بایدن، با توجه به روابط عمیق آنها با ترامپ، یک خبر بد برای آنها محسوب می‌شود، ولی باید به خاطر داشت که لابی‌های داخل سیاست آمریکا سعی در حفظ رابطه با دو حزب اصلی دارند و مطمئنا آنها تلاش خواهند کرد که مانع بازگشت آمریکا به برجام شوند.

🔸روابط بایدن و اسراییل پیچیدگی‌های زیادی دارد. بایدن خودش را یک صهیونیست می‌داند. سناتور هریس، معاون او در دولت آینده، حمایت همه‌جانبه از اسراییل را یک اصل سیاست خارحی آمریکا معرفی کرده. و این حقیقت که همه سیاستمداران آمریکایی به نوعی تحت تاثیر آیپک هستند یک اصل انکار ناشدنیست. اما باید به خاطر داشت که در روزهای آخر دولت اوباما-بایدن، مصوبه شورای امنیت علیه اسراییل توسط آمریکا وتو نشد. آخرین سفر نتانیاهو به آمریکا در دوره اوباما بایدن با استقبال اوباما همراه نبود و سخنرانی نتانیاهو در کنگره با واکنش منفی دموکراتها همراه بود. روابط سرد نتانیاهو و دموکراتها یک حقیقت است اما اسراییل در سر لیست اولویتهای هر دو حزب آمریکاست. در مقابل ترامپ، روابط نزدیک با نتانیاهو دارد و انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس، پذیرش جولان به عنوان خاک اسراییل و ... تنها دو مورد از ده‌ها خدمت ترامپ به اسراییل و نتانیاهو بود.

🔹سعودی به علت ماهیت نفتی خود، بیشتر به جمهوری‌خواهان نزدیک است. البته این به معنی عدم رابطه با دموکراتها نیست. اما بایدن در مناطره‌های انتخاباتی وعده پیگیری قتل خاشقچی و قطع فروش اسلحه به عربستان را داده‌است. این نمی‌تواند خبر خوبی برای بن‌سلمان باشد که در دوره ترامپ از حداکثر حمایت ترامپ برخوردار بود. میلیاردها سلاح خریداری شده عربستان از امتیازهایی بود که ترامپ به عربستان داده بود و این امکان وجود دارد که رییس‌جمهور دموکرات این مسیر را قطع کند.

🔸نگاه به این موارد نمی‌تواند یک پیش‌بینی در مورد آینده ارائه کند ولی آنچه مسلم است ایران باید با سیاست هشیارانه و با استفاده از تجربه تلخ اشتباهات برجام و پس از آن به استقبال بایدن برود. اصلاح ایرادات داخلی و بازسازی اقتصاد داخلی در راستای مصون کردن از تاثیر خارجی به موازات گسترش روابط با شرق و غرب باید برنامه اصلی ایران باشد که اگر حتی روزهای خوشی در دوره بایدن ایجاد شد همیشه احتمال ظهور ترامپ دیگر وجود دارد.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/3N7W7z5
Forwarded from عصر ایران
مستند زیرصفرمرزی ساخته مهدی افشارنیک که به داستان زندگی سردار شهید علی هاشمی و زندگی مردم در دشت آزادگان و غرب کارون میپردازد در سایت هاشور اکران آنلاین شد و در این لینک قابل مشاهده است.

📌لینک مشاهده فیلم



asriran
.com
@MyAsriran
Forwarded from آذری ها |Azariha
یادداشت محمد قوچانی در حاشیه رژه امروز قوای عثمانی در بادکوبه

در نبود سیاستمداران و روشنفکران ملی در ایران ، ترکتازی های همسایه صورت تازه ای به خود می گیرد . در برابر سکولاریسم و میلیتاریسم کمالیستهای ترکیه ، سیاست ورزی رجب طیب اردوغان برای من همیشه درس آموز و عبرت آموز بوده است ، اما به عنوان یک ایرانی معتقدم تنها جواب نوعثمانی گری ، نو صفوی گری است . نه احیای حکومت صفویه ( که اشتباهات بسیار داشت ) که اصلاح آن و احیای میراث آن در عصر مدرن همان طور که اردوغان از عثمانی گری به" نو " عثمانی گری رسیده است . احیای میراثی که ایران زمین را پس از هزار سال تجزیه در اثر حمله تازیان و ترکان متحد ساخت و فارس و آذری و کرد و ارمنی و گرجی و گیلک و لر و عرب را ذیل ایرانشهر قرار داد و کشور کوروش و داریوش را احیا کرد .مرگ امر ملی در ایران چه در میان سیاستمداران چه در بین روشنفکران جهان وطن سبب شده است اکنون اردوغان جرات کند و نه تنها به تحریف تاریخ اران و آذربایجان به عنوان جان ایران ادامه دهد ، بلکه سودای ارس کند . می دانم که پان ترک ها ( نه آذری ها و ترکان ایران زمین که رکن این سرزمین از صفویه تا مشروطه اند ) به این صفحه هجوم می کنند اما آیا جای آن ندارد به اندازه حمله به حق هم میهنان لر به فلان خانم بازیگر به علت توهین به دختران لر ، اکنون همه ی ما ایرانیان به خصوص آذربایجانیان ایران به رییس جمهوری ترکیه یادآوری کنیم و هشتگ راه بیاندازیم که آن سوی ارس اگر چه امروز پس از دست اندازی روس ها ،دولتی مستقل است اما هیچگاه از فرهنگ و تمدن ایران زمین جدا نبوده و نیست که به قول حکیم نظامی گنجوی شاعری که جمهوری آذربایجان او را میخواهد مصادره کند : " همه عالم تن است و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل - چونکه ایران دل زمین باشد / دل ز تن به بود ، یقین باشد ".
آقای اردوغان ! حتی در دربار عثمانی هم فارسی سخن می گفتند ...
(در شماره دوم " آگاهی نو " در این باره بیشتر خواهیم نوشت )

🆔@IR_Azariha
درباره نامه کانون مدافعان حقوق بشر به پارلمان اروپا

رضا تاجیک (برگرفته از فیسبوک نویسنده)

🔹نهادهای مختلف اروپایی از کی تا به حال دغدغه حقوق بشر را برای همه بشر داشته‌اند که این روزها مد شده است تا برخی از جمله «کانون مدافعان حقوق بشر» به آنان نامه می‌نویسند که در مذاکراتتان با ایران، موضوع حقوق بشر را هم بگنجانید؟

🔸گویی آنان نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که همین چند روز پیش، کشور فرانسه به عنوان عضوی از اتحادیه اروپا به عبدالفتاح سیسی نشان «لژیون دونور» می‌دهد که روزگاری به کمک نیروهای نظامی، محمد مرسی را از مقام ریاست جمهوری حذف کرده و خود رئیس جمهور مصر شده است.

🔹شاید نویسندگان نامه به پارلمان اروپا فکر می‌کنند که سیسی یک دموکرات و مصر کشوری است که زندانی سیاسی و خبرنگار زندانی ندارد و اعطای این نشان به پاس قدردانی از زحمات او برای حقوق بشر بوده است.

🔸کانون مدافعان حقوق بشر در نامه خود به پارلمان اروپا که رونوشت آن را برای رئیس اتحادیه اروپا نیز ارسال کرده از این نهاد اروپایی خواسته است تا جانب مردم ایران را بگیرد. اما آنان فراموش کرده‌اند که دولت‌های قدرتمند اروپایی‌ و آمریکا در این سال‌ها جانب مردم ایران را با تحریم‌های اقتصادی گرفته‌اند.

🔹برای فهم این موضوع که دولتمردان اروپایی دنبال منافع اقتصادی‌شان هستند نیاز به داشتن ضریب هوش بالا نیست، مراودات گسترده اقتصادی کشورهای اروپایی با کشورهای پول‌دار عربی گواه این ادعا است. مگر پذیرفته شود که کشورهای پول‌دار عربی به اصول حقوق بشر پای بند هستند.

🔸پس شاید از بخت بد ما است افرادی در ایران می‌خواهند از حقوق بشر دفاع کنند که فهمی از مناسبات بین‌المللی و زمان ندارند. شاید از بخت بد ما است افرادی می‌خواهند مدافع حقوق بشر در ایران باشند که فکر می‌کنند برای ارتقای وضع حقوق بشر در ایران باید حتی ظاهر خود را به گونه‌ای بیارایند که خوشایند اروپایی‌ها و لابی‌هایشان باشد.

🔹یاد هدی صابر بخیر که برای پاسداشت کرامت انسان‌ها به عزت الله سحابی و امیر ناصر کاتوزیان نامه نوشت تا نشان دهد که برای ارتقای وضع حقوق بشر در ایران باید به بنیه ایرانی توجه داشت تا بازیچه دیگران نشد. یاد هدی صابر بخیر که برای تعمیق ارزش‌های انسانی گمنامانه تلاش کرد نه با فریادهای شوآلیه وار در اینجا و آنجا. یاد هدی صابر بخیر که زندگی‌اش را وقف مردمی کرد که دوست داشت اما «معرکه گیری» نکرد و «حرکت‌های نمایشی» نداشت.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

متن نامه کانون مدافعان حقوق بشر به پارلمان اروپا:
https://www.dw.com/fa-ir/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%86%D9%82%D8%B6-%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/a-55974605
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در شرایط بسیار نابرابر وارد صحنه شده‌ام.
#همتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من فقط به امید مردم ایستاده‌ام.
#همتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پای لای در: حکایت ما حکایت کسی در یک چاردیواری که پایش را لای در گذاشته تا در بسته نشود، تا راه نفسی باقی بماند. پای ما لای در است تا در بسته نشود برای این که هنوز نور امید بتابد؛ تا بویی از عقلانیت به مشام برسد؛ تا روزنه‌ای برای آزادی باشد. پای ما خُرد شده؛ له شده؛ کارد به استخوان رسیده! تحقیرمان کرده‌اند. محدودمان کرده‌اند. آرمان و عمر و جوانی‌مان را بر باد داده‌اند و بر حنجره امیدمان، تیغ کشیده‌اند. پا، لای در گذاشته‌ایم تا در بسته نشود ...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«شهید، قلب تاریخ»
اثر ابی لیتلز، ۱۳۵۷
- خونِ ریخته


نمی‌خواهم ببینم!

بگو بیاید ماه،
که نمی‌خواهم ببینم
خونِ سرباز را بر شن.

نمی‌خواهم ببینم!

ماه، هرچه تمام تر.
باره‌ی ابرهای رام،
و گودِ کبودِ رویا
در باروی بیدها.

نمی‌خواهم ببینم!

مادیانِ جهانِ پیر
زبانِ اندوهبار می‌کشید
بر پوزه‌ی آغشته به خونِ ریخته بر شن،
و نرّه شالانِ یورک نیم‌مرده و نیم سنگ،
بر می‌کشند نال، همچون قرن‌ها،
خسته از پنجه کشیدن در هوا.
نه.
نمی‌خواهم ببینم!

سرباز پلّه پلّه فراز می‌رود
مرگش همه بر دوشش.
او سَحَر می‌جُست:
سَحَری نبود.
او نیمرخ ِ مطمئنِّ خود را جویاست
و گیج می‌کندش رویا.
او کالبدِ جمیلِ خود را می‌جُست:
با خونِ گشاده‌اش برابر شد.
از من نخواه ببینم!

نمی‌خواهم بشنوم
تکه‌هایی را که آرام
رمق از دست می‌دهد؛
دستی که جمعیّت را
فروغ می‌بخشد و می‌روبد
بر چلوار و بر آهن ازدحامی عطشان.
ای که مرا، به بانگ، میانگیزی!
از من نخواه ببینم!

چشمانش بسته نشد
تیر را که در جوار دید.
مادرانِ هراسناک اما
سر بر آوردند،
و از میان شنزاران
برخاست نسیمی از صداهای نهان
که می‌زدند، شبانانِ ماهِ پریده‌رنگ،
بر رهورانِ آسمانی، بانگ.

پارس را هرگز نبود شاپوری
تا برابر او باشد،
و نه شمشیری چون شمشیرش
و نه یک دل چنین به راستی.
مانند نهری از شیران بود
نیروی شگفت‌انگیزش،
و مانند نیمتنی مرمر
طرّاحیِ تدبیرش.
نسیمی از هَنزای رابُر
هاله‌ییش به سر می‌بخشود،
به جایی که خنده‌اش
مریمِ هوش و نمک بود.

چه رُتستَهمِ بزرگی در گود!
چه کوهیِ خوبی در کوه!
چه آرام با سنبله‌ها!
چه سخت با مهمیزها!
چه نرم با شبنم!
چه درخشان میانِ آتش‌ها!
چه سهمناک
با پسین نیزه‌های تاریکی!

اینک اما، جاودانه در خواب می‌شود.
اینک کلوخ‌ها و گَوَن
به سرانگشتِ مطمئن باز می‌کند
گُلِ جمجمه‌اش را.
وینک خونِ او میاید خوانا:
خوانا نه به خورها و چمنزاران،
خزانه به خارهای کرخت،
دل دل زنان میان مه،
پیچان به هزار سُم،
چون دستی بلند، خمیده، اندوهبار؛
که چالابِ احتضار شود
به نزدیکِ جفرالصخرِ اخترناک.
آه، دیوارِ سپید ِ میان‌رودان!
آه، رخشِ سیاهِ غصّه!
آه، خونِ سختِ قاسم!
آه، بلبلِ رگهاش!
نه.
نمی‌خواهم ببینم!
که ساغری نیست تا جاش دهد،
نه چلچله‌هایی که بنوشندش،
نه آوازی، نه سیل ِ سوسن‌ها،
نه بلوری تا نقره‌اش کند.
نه.
من نخواهم دید!!


- بر پایه مرثیه برای ایگناسیوی لورکا
هَنزا از بخش رابُر محل تولد قاسم سلیمانیست
🔷تعهد، تخصص

✍🏻 علی نقیه

‏یک خطای شناختی بزرگ و پرهزینه‌ای در نظام ج.ا. حاکم است که موجب ناکامی‌های پی‌در پی شده و آن تعریف حدود "تعهد" و "خودی" در بخش عمومی/دولتی است.
‏فساد و ناکارآمدی موجود دستاورد باندبازی و ریاکاری بزک شده به تعهد است. اصرار به انتخاب افراد "خودی" و "متعهد" منتج شده به جذب افراد بی‌هنر و غیرمتخصص.
‏نظام باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد کارآمد و سربلند باشد، یا فقط چند صباحی خودی‌ها و آقازاده‌ها به هر قیمتی پشت بر زین باشند؟
‏اگر به دنبال کارآمدی و خروج از بحران است، چاره‌ای جز تغییر رویکرد به شایسته‌سالاری ندارد. اینکه از "انقلابی‌ها" نیروسازی میکنیم و اینگونه به آرمان‌ها و تمدن اسلامی میرسیم و الخ، ایده‌ای شکست‌خورده و شارلاتانی است.
‏تحقق استراتژی کلان و همان "گفتمان انقلاب"، تنها با "اجرا"ی درست ممکن است.
‏چرا 'شکوفایی نظام/تمدن اسلامی/ایرانی' را با 'حکومت متدینین بر رعایا' اشتباه گرفته‌اید؟ بماند که شما مسلمان‌تر از "دیگران" نیستید و آن انگاره غلط هم از بی‌تقوایی شماست!
‏چرا "نظام اسلامی" برای شما فقط شده پوسته و حفظ ظواهر و ریاکاری و تهی بودن از درون؟
‏همه از روند تحقیر و تبعیض در سیستم گزینش در کشور مطلعند. و همچنین از ناکارآمدی و ناتوانی آن در گزینش افراد مورد نظر.
‏آدم‌های نااهل و ناشایست وارد سیستم میشوند و عدم اعتماد به‌نفس به دلیل آگاه بودن از ناشایستی خود برای آن جایگاه، راهی برای آنها جز باندبازی برای بقا نمیگذارد.
‏چه بسیار بودند آدمهایی حتی در سطوح عالی، که به من و امثال من گفته‌اند مگر مغز خر خوردی برگردی، همان جا که هستی بمان، اینجا هدر میروی پسرفت میکنی‌ آلوده میشوی.‌..
‏آیا آن همه سختگیری و سوال‌های مسخره در گزینش، چند میلیون کارمند دولت را توانسته از خودی‌ها برگزیند؟ آیا آن همه تبعیض و باندبازی در انتخاب مدیران توانسته موجب دستیابی به سیاست‌های مدنظر شود؟
‏با این همه خرابکاری موجود، استدلال امنیت و اعتماد نیاورید که خنده‌دار است!
‏کارآمدی حکمرانی در گروی استفاده از ظرفیت طیف شهروندان و انتخاب بهترین فرد برای هر جایگاه، فارغ از هویت قومی، جنسیت، مذهب و نگاه سیاسی است. نه تنها یک پزشک بیمارستان دولتی، که حتی مدیرکل وزارتخانه هم باید بهترین گزینه تخصصی برای آن جایگاه باشد، فارغ از دیدگاه سیاسی و سبک زندگیش.
‏"تعهد سیاسی/عقیدتی" هم بسیار مهم است، اما فقط برای تصمیم‌گیران کلان.
‏مثلا در سطح وزارتخانه، فقط وزیر و معاونان لازم است با تعاریف امروزی "متعهد" و معتمد و به آن نقشه راه کلان باورمند باشند (به تعریف دقیق‌تر متخصصانی که از میان متعهدان انتخاب شده‌اند).
‏غیر از آن ۴-۵نفر، تمامی نیروی آن وزارتخانه باید صرفا بهترین و متخصص‌ترین افراد برای آن جایگاه باشند تا سیاستگذاری و حکمرانی کارآمد شود و خدمت‌رسانی به مردم راهگشا باشد.
‏با حکمرانی به‌مثابه تقسیم غنائم توسط اصلاحطلب و اصولگرا، کشور به فنا رفته است.
‏این چرخه باطل را متوقف کنیم.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/tHTQ8bQ
کاریکاتور لیانا فانک درباره حکم جدید دادگاه عالی آمریکا بر علیه حقوق زنان و در دفاع از اسلحه
ایران ما
کاریکاتور لیانا فانک درباره حکم جدید دادگاه عالی آمریکا بر علیه حقوق زنان و در دفاع از اسلحه
شکاف منافع با همپیمانان و افول چندبعدی آمریکا
میخ دیگری بر تابوت: نقض حقوق اساسی زنان در آمریکا
- محمدرضا طایفه


سال‌های گذشته را شاید بیش از هرچیز بتوان دوران ارتجاع اجتماعی نامید. نقض گسترده حقوق اساسی بشر در سرتاسر جهان از ردگیری افراد در دنیای آنلاین و شبکه‌های اجتماعی گرفته -که در کشور به ظاهر آزادی مثل امارات متحده نیز مثل بحرین و عربستان احکام سنگینی چون زندان‌های طولانی مدت دارد- تا تحدید شدید فعالیت آزادانه خبرنگاران -که در بسیاری کشورهای ظاهراً متمدن مثل ترکیه یا تشکیلات اسراییل هرساله قربانیان فراوانی دارد- هر ساله رو به افزایش بوده‌است.

در چند روز گذشته و مطابق احکام جدید، دادگاه شدیدا مذهبی شده عالی ایالات متحد-با دخالت مستقیم ۳ قاضی متعصب منصوب ترامپ- حق زنان بر بدن خود را جزو حقوق اساسی زنان آمریکایی ندانسته، هرچند همزمان حق داشتن اسلحه را برای همه شهروندان بدون هیچ محدودیتی جزو حقوق اساسی آمریکاییان محسوب کرده‌است. آن هم درست پس از کشتار ۳۰ کودک ۱۰ ساله با اسلحه در تگزاس و اعتقاد حدود ۹۰٪ آمریکاییان به محدودیت سلاح در این کشور.

به این ترتیب باید تا سالیان آزگار منتظر تعصب مذهبی مسیحی در قوانین فدرال آمریکا باشیم، و این کشور را هر روز به مجموعه کشورهای نولیبررال/سنتی و مذهبی در جهان نزدیکتر ببینیم، اگر چه در نسخه مسیحی و نه مسلمان یا یهودی آن. این اتحاد شدیدا «ابراهیمی» در حالی به شدت قدرت گرفته است که در سطح جهان وضعیت ژئوپلتیکی و اقتصادی به شدت دست خوش تغییرات زیربنایی -به تعبیر پوتین تکتونیکی- است و آمریکا با سرعت بسیاری در حال از دست دادن جایگاه خود به عنوان تنها ابرقدرت، و به طبع آن غرب دچار فشارهای سنگین اقتصادی و سیاسیست. حرکت آمریکا به سمت بنیادگرایی مذهبی -که با فشار قشر نسبتا کم تعداد اما پرسر و صدا و صاحب قدرتی چون مسیحیان انجیلی/صهیونیست صورت می‌گیرد- اکنون که به سطح تصمیمات تاریخی ضدلیبرال در سطح جامعه رسیده‌است در لحظاتی بسیار حساس به ایجاد شکافی جدید در اردوی غرب میان آمریکای بنیادگرا و اروپای لیبرال خواهد انجامید.

ایالات متحده در وضعیت فعلی در بعد نظامی و اقتصادی در حال قربانی کردن اروپا و دیگر شرکای خود برای ضربه زدن و ساقط کردن نظام حاکم روسیه است و به دنبال آن حتما به سراغ چین -رقیب جدی‌تر خود- خواهد رفت. در چنین شرایطی ایجاد شکاف و دوقطبی جدیدی در بعد اجتماعی، هم بر تناقضات شدید درونی در میان ایالات و شهروندان آمریکایی می‌افزاید و ثبات درونی کشور را در شرایط سخت اقتصادی و سیاسی، شبیه به اواخر دوران برده‌داری، به شدت تضعیف کرده به سمت درگیری‌های جدی داخلی می‌کشد، و هم بر اختلافات بنیادین و استراتژیک میان قدرت نخست اردوی غرب و شرکایش در اروپا و جهان، بُعد و زاویه‌ای دیگر می‌افزاید. بدین ترتیب هرچه جلوتر رویم افول ایالات متحده حتا برای شرکای نزدیک آمریکا هم خطرات کمتر و منافع بیشتری خواهد داشت. افول یک ابرقدرت این گونه نزج می‌گیرد.

- به ایران ما بپیوندید @iranmaa
ایستاده برای #وطن
ایستاده برای #ایران
#برای_ایران
#پزشکیان

@iranmaa