پنجره آزادی
1.15K subscribers
64.2K photos
58.3K videos
960 files
5.7K links
کانال پنجره آزادی
اخرین اخبار سیاسی واجتماعی و اقتصادی ایران و جهان . هدف این کانال رساندن صدای مردم ستم دیده ایران به گوش همه مردم ایران و جهان . در این مسیر ما را یاری کنید .

ارتباط با ما
@Murad45684
@Shahram2058




⭐️@iraninPoetry 👈
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از معجزات کــرونا !

کنسرت #بسیجی ها در خیابان

وقتی شهر خلوت بشه قورباغه هم....


♻️ @iraninPoetry 👈♻️
ارتش سایبری

محمد یزدی، فرمانده سپاه از حضور لشکر سایبری سپاه تهران با ۱۴۴ گردان در فضای مجازی خبر داد.

پرونده‌سازی برای فعالین فضای مجازی و انتشار اخبار نادرست از جمله فعالیت‌های این ارتش است.

هزاران کاربر، هماهنگ‌شده و تعلیم‌دیده با اکانت‌های فیک و حقیقی به طور سیستماتیک شروع به فالوکردن و لایک‌کردن همدیگر می‌کنند و به‌سرعت و بدون تولید محتوا یک سپاه سایبری با فالوئرهای زیاد درست می‌کنند. در نتیجه می‌توانند با مطالبی، هرچند بی‌محتوا یا ساختگی، مطالب دیگران را تحت‌الشعاع قرار دهند، در رأس قرار بگیرند و با اذهان عمومی بازی کنند. در همین راستا، اکانت‌هایی هم با ظاهر مخالف ایجاد می‌کنند؛ به عنوان «اسب تروا» برای جلب اعتماد کاربرانِ مخالف حکومت و نفوذ یا تزریق اولیه خبرهای دلخواه به آن‌ها.

#ارتش_سایبری #بسیجی

@iraninPoetry 👈
#جمهوري_اسلامي ۴۲ سال است که بجای سخنگو دروغ گو بجای معلم ,معمم. بجای قاضی ,جانی بجای مدرسه زندان بجای #دانشگاه پادگان بجای متخصص #بسیجی‌ بجای رفاه بحران بجای #هنرمند هنر فروش بجای بیمارستان #امامزاده و بجای #دیپلمات #تروریست تولید میکند #از_شما_بیزاریم
اگر توانستید به مگس‌ها بفهمانید
که گل از زباله بهتر است،
می‌توانید به خائنین ممکلت بفهمانید،
کشور از ثروت بهتر است...

ارنستو چگوارا
#ساندیس

#بسیجی


شما را دعوت میکنم برای دیدن اخبار و مطالب زیبا به کانال ما بپیوندید👇

@iraninPoetry 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛰سرکوب‌گران را بشناسید.
💥
#بسیجی_رو_باید_کشت_چه_باتفنگ_چه_بامشت

جواد خزایی مخبر اطلاعات سپاه در مشهد و زاهدان.
وی برادر محسن خزایی خبرنگار کشته شده صدا و سیما در سوریه است که در اعتراضات آبانماه در مشهد و سپس در زاهدان اقدام به شناسایی معرضان میکرد. جواد خزایی پس از هلاکت برادرش به استخدام اطلاعات سپاه در زاهدان درآمده است .

آدرس - زاهدان - خیابان دانشگاه - انتهای خیابان دانشگاه پلاک ۴۹ .
شماره تلفن: ۰۹۰۳۸۱۳۱۹۱۵ و ۰۹۱۳۵۴۴۵۰۰۷
@iraninPoetry
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تهران
چهار راه ولیعصر
تظاهرکنندگان در مواجه با مزدوران لباس شخصی شعار می‌دهند « #بسیجی سپاهی داعش ما شمایی»

چهارشنبه ۳۰ آذر‌ماه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ دور ریختن یک تن گوشت بسته بندی اهدایی به نیازمندان، در بیابانهای قم توسط طلاب جهادی!! 

حدود یک تن #گوشت_بسته_بندی مرغوب در بیابانهای اطراف #قم پیدا شده، بر طبق لیبل روی بسته ها، این گوشت ها اهدایی از طرف #مسجد_جمکران بوده.

با توجه به اینکه طبق روال مسجد جمکران، این بسته های گوشت جهت توزیع بین نیازمندان و خانواده های محروم، فقط تحویل گروههای جهادی شامل آخوندها و #طلاب جهادی و #بسیجی ها می شود، قطعا این اقدام از سوی همین اراذل پست صورت گرفته، که بجای اینکه به دست مردم نیازمند برسانند با اهداف نامعلوم و خبیثانه این گوشت ها را در بیابان های اطراف قم ریخته اند!!  

دور ریختن این حجم از گوشت، درحالیست که با توجه به کمبود و گرانی شدید گوشت در ایران ، عموم افراد بی بضاعت جامعه توانایی خرید گوشت که قیمت آن به هر کیلو بیش از #نیم_میلیون تومان رسیده را ندارند و بسیاری از اقشار جامعه ماههاست که توانایی خرید و مصرف گوشت را از دست داده‌اند.
آخه بارون که نیست، رگبار باروته ...
اسمش اینه که تفنگ ساچمه ایه، ولی گلوله هاش از تیله بزرگتر، فلزی و تو پر ، از فاصله دور یکیش خورد به لبم ، کاملا بی حس شده، باد کرده، دندونم داغون شد...
اسمش اشک آوره، ولی بیشتر تهوع آوره، از کارگر _ فرصت تا بلوار کشاورز سه بار آوردم بالا ..
جنگه
جنگ !
ولی هر چی بیشتر باتوم، گاز و گلوله می زنند مردم با انگیزه تر از پیش ادامه می دهند، اولش که باتوم و گلوله می خوری درد داره، ولی خیلی زود حس غرور جای دردُ می گیره،
بی شرفا جوری باتوم می زنن انگار پدرشون کشتیم، اسلحه رو حتی سمت پیاده رو هم می گیرن ، ولی خیلی زود مردم متحد شدن و سرکوبگران با آنهمه سلاح مجبور به فرار شدند و ما با غرور خواندیم :
نترس از گوله ی دشمن گل لادن
که پوستِ شیرِ پوستِ سرزمین من...

امشب ، اولش آریا شهر بودم و بعد رفتم بلوار کشاورز،
در هر دو جا حضور مردم به ویژه نسل جوان عالی بود، مامور های بلوار کشاورز وحشی تر بودند و سرکوب در آنجا خیلی شدید بود،
از خاطرات خوب امشب ، فریادهای یک دختر هفده هجده ساله بود:
مرگ بر خامنه ایه ظالم ، از ته دلش فریاد می کشید و مردم دورش حلقه زدند و با او تکرار کردند،هر چی اشک آور زدن ، مردم باز ادامه دادند ...
تجربه نسل‌های پیش و خلاقیت نسل جدید باعث پیروزی مردم بر ستمگران خواهد شد،
جای شما دوستان در غربت، یاران دربندمان و جاودان شدگان راه آزادی، #ژینا ها( #مهسا_امینی ) ترانه ها و ستارها خالی...

■■■
لباسام پاره شد ، عوض می کنم بر می گردم
مرکز شهر نت قطع بود .

چهارم

یکی از ویژگی های خوب اعتراضات در غرب تهران این است که سر هر میدان/ فلکه ، مثل فلکه اول و دوم آریا شهر، چهار راه های بلوار فردوس و کاشانی، مردم دور هم جمع شدند، به هم چسبیدند، جاهایی ایستادند که دوربینهای مغازه ها همه اتفاقات را ضبط می کند .
این دو امتیاز دارد، اول اینکه سرکوبگران مجبورند نیروهایشان را پخش کنند،بنابراین از قدرتشان در دیگر مناطق کاسته می شود، و دوم مردم هر محل تسلط به محل خودشان دارند،راحت تر از خودشان دفاع می کنند و بودن دوربین‌ها هم خیلی مهم است.

La liberté ou la mort

تصویر این روزها کنتراست( تضاد) شدیدی دارد، سپیدِ سپید، در برابر سیاهِ سیاه...

یک سو فاحشه های سرکوبگر، پلشت، بی همه چیز ، بی رحم و بی شرف، که برای سرکوب چند نوجوان دادخواه که هیچ سلاحی در دست ندارند از مرگبارترین سلاح هایشان استفاده می کنند؛ و سوی دیگر انسانهای پاک، شریف، دلیر و آزادی خواهی که اگرچه بی پناه و بی سلاح در برابر وحشی ترین و بی رحمترین حکومت تاریخ ایستاده اند،اما در حال کسب مهمترین پیروزی و انجام دگرگونی ویژه ی هزاره هستند، دگرگونی از واپسگرایی به سوی خِرَد گرایی از بیدادگری و نابرابری به سوی عدالت و برابری و از اوج خفقان و سرکوب به رهایی...

دو شب پیش، از خیابان #انقلاب به سمت شرق در حرکت بودم که دیدم یک گله موتورسوار بسیجی ، دو ترک با چوب هایی خیلی کلفت در دست به سمت چهارراه ولیعصر هجوم می برند، با خودم گفتم ، این چوبهای به این محکمی اگر به سر کسی بخورد؟؟؟
و در آن لحظات اصلا به این فکر نکردم که یکی از همین چماق ها نصیب خودم خواهد شد !.
ولیعصر، به ویژه از طالقانی تا #بلوار_کشاورز شبیه میدان جنگ شده بود،آنقدر گازاشک آور زده بودند که معترضین مجبور می شدند هر چند دقیقه یکبار به کوچه های اطراف پناه ببرند ، کمی دود #سیگار به چشمشان برسانند تا احیا شوند و بازگردند...
صدای فریاد مردم در فضا پیچیده بود، روزهای اول بیشتر " #مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر ستمگر می شنیدیم، اما وحشی‌گری #بسیجی ها باعث شد فریادی جز " مرگ بر خامنه ای " به گوش نرسد.

هر چه بیشتر گلوله و #اشک_آور شلیک می کنند، همدلی بینمان بیشتر می شود و با انگیزه تر می شویم...
هر شب به تعداد معترضین افزوده می شود ...
کنار #مردم ایستادم و فریاد زدم...
دقایقی بعد آنقدر اشک آور زیاد شد که تصمیم گرفتم ، برای استراحتی کوتاه و رهایی از سوزش چشم به کوچه بروم، چند نفر کنار هم ایستاده بودند ، سیگار روشن کرده بودند و در چشم ها فوت می کردند، (اینکار از شدت سوزش می کاهد)
، به کمک آنها رفتم ، دو سیگار را با هم روشن کردم و آدم‌ها به نوبت روبرویمان می ایستادند و در چشمهایشان فوت می کردیم...

فاصله ی بین پُک زدن و فوت کردن ، شاید کمتر از دو ثانیه باشد ، در این فاصله به چشمهای هم خیره می شدیم،
چشمهایشان !
چشمهایشان!
اکثر آدمهایی که روبریم می ایستادند تا در چشمهایشان فوت کنم، جوانهای هفده_هجده ساله، با نگاه های پر از انگیزه، امید ، خستگی و خشم؛ انگار در آن چند ثانیه ، چشمهایمان دردهایی که سالها در دلهایمان انباشت شده بود را به هم می گفتند، انگار به هم امید و انگیزه می دادیم...