انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
11K subscribers
2.09K photos
941 videos
60 files
2.22K links
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.



جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇

@FAtemeh_Hoseynaei
Download Telegram
🔴 سرگشتگی #زنان_مهاجر در تهران

📰 یادداشت
#احمد_بخارایی در روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی انگیزه‌ها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹


🖌 پانسیون‌ها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آن‌ها برچسبی زده شده است. مانند آن‌هایی که #طلاق گرفته‌اند یا که برچسب «#بیوه» خورده‌اند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسب‌هایی مواجه شده‌اند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خرده‌فرهنگ ادامه‌ی حیات برایش غیرممکن می‌شود. در این موارد همان دافعه‌ی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر می‌کند.

گروه دوم کسانی هستند که جاذبه‌ی تهران و شهرهای بزرگ باعث می‌شود از محل اولیه‌ی زندگی‌شان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیل‌کرده‌ها در این گروه قرار می‌گیرند. آن‌ها به امید دست‌یابی به #شغل مناسب مهاجرت می‌کنند.

گروه سوم هم کسانی‌اند که نه آن‌چنان گرفتار دافعه‌ی شهرستان و نه مجذوب جاذبه‌ی تهران هستند، آن‌ها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم می‌گیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازه‌ای در زندگی‌شان بی‌افتد. به عبارتی خودشان را به باد می‌سپارند و تصوری از آینده‌ی خودشان ندارند.

این سه گروه از زنان دست به مهاجرت می‌زنند، اما همه‌ی آن‌ها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران می‌آیند به دلیل وضعیت آشفته و شکننده‌ای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها می‌شوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را هم‌سو با تخصصی که دارد پیدا نمی‌کند، به‌ویژه که آن‌ها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژه‌ای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کم‌تری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیش‌تری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبه‌رو می‌شوند.

در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد می‌شود و زن‌های #مهاجر به اهداف خود نمی‌رسند، افراد را می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد. عده‌ای از آن‌ها که با بی‌کاری یا #حقوق کم روبه‌رو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آن‌ها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبه‌روشدن با مشکلات به‌واسطه‌ی آشنایی که با زن‌های دیگر پیدا می‌کنند به راه‌های ناصواب کشیده می‌شوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تن‌فروشی.

گروه سوم که از جمله گروه‌های خوش‌شانس هستند ممکن است این‌جا #ازدواج کنند یا می‌توانند ارتباط به‌تری را با جنس مخالف برقرار کنند. این‌که سرنوشت این شکل از ازدواج‌ها و رابطه‌ها چه‌قدر می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد باز هم جای بحث دارد.

گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آن‌ها راه بازگشت به شهرستان‌شان را ندارند، چرا که احتمالاً پل‌های پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده می‌بینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آن‌ها خوش‌بینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق می‌گیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجاره‌ی ماهانه در #پانسیون می‌کنند و با یک زندگی فلاکت‌بار و با تقریباً حداقل‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند.

گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصص‌هایی که ممکن است به شغل مورد علاقه‌ی‌شان دست پیدا کنند که این گروه انگشت‌شمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بی‌سامان و آشفته هستند مهاجرت می‌کنند به‌ویژه آن‌هایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار می‌گیرند و حذف می‌شوند. این زنان گاهی به حاشیه‌ی شهرها کشیده می‌شوند و مشکلات‌شان به واسطه‌ی آشنایی با خردهفرهنگ‌های جدید بیش‌تر و بیش‌تر می‌شوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطه‌ی همنشینی‌ها و ارتباطاتی که پیدا کرده‌اند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعه‌یافته گذاشت، بنابراین بیش‌تر از قبل مورد #آزار_روحی قرار می‌گیرند. این تأسف‌بار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگ‌زدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت می‌شوند، آن‌ها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب می‌کنند که گاهی شرایط بدتر برای‌شان اتفاق می‌افتد.

@dr_bokharaei

http://telegram.me/Iranianspa
⚠️ #کولبری محصول ساختار «ک‍ژکارکرد» است

#سیروان_محمودی
مدیر انجمن جامعه‌شناسی ایران- دفتر سردشت

🗞 #روزنامه_شهروند
۳۰ دی ۱۳۹۸

سوال اساسی این است که چرا این « #سیستم_نوین_بهره‌کشی» برساخته‌ شده و به آن مشروعیت داده ‌شده و متأسفانه مشروعیت آن از جانب جامعه نیز تأیید شده است؟! طبق تجربه زیسته و مصاحبه‌هایی که با افراد به‌اصطلاح «کولبر» داشته‌ام اغلب آنان نیز به این پدیده مشروعیت می‌دهند؛ چه به صورت تحمیلی و چه به صورت تعمدی.

پدیده کولبری را باید از دو بعد تحلیل و بررسی کرد؛ بعد «ساختاری و نهادی» و بعد «فردی». از بعد ساختاری پدیده کولبری ماحصل ساختارهای کژکارکرد و ناکارآمد نظام اجتماعی است که آن را به صورت یک #خرده‌فرهنگ درآورده و به آن مشروعیت بخشیده‌است. از بعد فردی هم می‌توان بیان داشت که سوژه (انسان) عامیلت خویش را بر اثر #هژمونی ساختار از دست داده و در تقلای زنده‌ماندن در این ساختار، آگاهی تاریخی و اجتماعی‌اش را تباه کرده است و به صورت خودآگاه و ناخودآگاه به آن نیز #مشروعیت بخشیده و به نحوی آن را دوباره برساخته و بازتولید می‌کند.

منبع اطلاعات و داده‌های موثق برای تحلیل و بررسی یک پدیده یا مسأله، رفتن به میدان تحقیق است که بسیاری از محققان و تحلیلگران پشت میزنشین بدون اینکه تماسی با میدان تحقیق داشته باشند و از ماهیت این پدیده و میدان آن آگاه باشند، راجع به آن می‌نویسند و به بحث و گفت‌وگو می‌پردازند و با تقلیل مسأله به چند متغیر سطحی و کلیشه‌ای، سیستم و مفهوم «کولبری» را بازتولید و تکثیر می‌کنند؛ به‌طوری که درنهایت مشروعیت آن نیز تأیید شود و فرآیندی باشد برای مفهوم‌سازی آن به « #خرده‌فرهنگ» یا « #شغل»! از طرف دیگر، محقق اگر به میدان تحقیق هم برود و تنها به گفته‌های به‌اصطلاح کولبران گوش فرادهد دچار خطاهای هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی می‌شود؛ به‌طوری که خود کولبران نمی‌دانند در چه ساختار و موقعیت تاریخی و اجتماعی قرار دارند. یکی از افراد کولبر می‌گفت:
«مجبورم کولبری کنم. کار و شغلی نیست، کولبری نکنم چکار کنم؟ نمی‌خواهم منت کسی را بِکشم، می‌خواهم با شرافت و کرامت زندگی کنم و دستم را جلوی کسی دراز نکنم.»
در واقع اغلب کولبران این جملات و جملات شبیه به این را در جریان مصاحبه‌هایم تکرار می‌کردند. جدا از اینکه آنان اذعان می‌کنند که مجبورند و به نحوی نهادها و ساختارهای مسؤل را نقد می‌کنند اما نمی‌دانند که باشرافت و کرامت زندگی‌کردن آنها در داخل یک #سیستم_نوین_برده‌داری تعریف و تحدید می‌شود و این تناقض و پارادوکس را تنها می‌توان با تحلیل عمیق و ریشه‌ای چرایی و چگونگی ایجاد این سیستم نوین و نقد و #ساختارشکنی آن حل کرد. ادعای مقصردانستن افراد کولبر را ندارم بلکه آنان نیز قربانی این وضعیت هستند.

نکته مهم دیگر، بازتولید و تکثیر این نوع #سیستم_برده‌داری و مشروعیت‌دادن آن همراه با احساس #مظلومیت‌نمایی و تأیید آن در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی است؛ به‌طوری که دو مفهوم «کُرد و کولبر» به صورت یک هویت تعریف شده‌اند و مساوی با هم فرض می‌شوند و این از خود کولبری دردناک‌تر و اسفناک‌تر است.

درنهایت با توجه به شناختی که از مسأله، عوامل و پیامدهای آن دارم، هر گونه مطالبه‌گری از نهادها و ساختارهای رسمی و مسؤل را بی‌فایده و حتی خطا می‌دانم و این نیز نوعی مشروعیت‌دادن به کولبری است؛ به ‌طوری که در سخنان نمایندگان مجلس و دیگر مسؤلان، بارها شنیده‌ایم که خواستار سازماندهی‌کردن، بیمه‌کردن و شغل تعریف‎کردن پدیده کولبری بوده‌اند و هستند یا بارها خانواده‌هایی که یکی از اعضای آنان (کولبر) فوت(کشته) شده‌اند، شکایتشان به نتیجه نرسیده است. معتقدم که باید واژه و سیستم «کولبری» را از قاموس اجتماعی و فرهنگی جامعه پاک کنیم و آن را از بن و ریشه از جامعه بزداییم و به‌عنوان یک مسؤلیت و وظیفه انسانی این امر خطیر را انجام دهیم.

http://telegram.me/Iranianspa