انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
11K subscribers
2.09K photos
941 videos
60 files
2.22K links
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.



جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇

@FAtemeh_Hoseynaei
Download Telegram
🔴 آیا #طوفان_مهربانی جامعه ایران را فراگرفته است؟

#دکتر_فردین_علیخواه(جامعه شناس)



شاید برای شما هم پیش آمده باشد که برای خرید کالایی به جایی مراجعه کرده باشید یا برای پرسیدن سوالی با جایی تماس گرفته باشید و فروشنده یا پاسخ دهنده در همان ارتباط نخست از کلماتی بسیار صمیمی استفاده کرده باشد که شاید آن موقعیت برای استفاده از آن کلمات مناسب نبوده باشد. کلماتی مانند« عزیزم»، « گلم»، «عشقم»، «جون»، «آی جون»، « فداتون بشم»، « قربون شما برم من»،«تاج سر منی عزیزم» از آن جمله است. بکارگیری این کلمات در ارتباطاتی که بسیار گذرا و موقتی است-نظیر یک مرکز خرید- کمی مایه تعجب است. آیا طوفان مهربانی جامعه ایران را فراگرفته است؟

مشاهدات روزمره حکایت از آن دارد که معمولا زنان در ارتباط با سایر زنان، حتی در نخستین تماس ها و دیدارها، بیشتر از این تعابیر صمیمی استفاده می کنند. البته این به آن معنا نیست که مردان از چنین کلماتی استفاده نمی کنند. اغراق در صمیمیت یا نمایش صمیمیتی که از اساس وجود ندارد یکی از ویژگی های بخشی از مردان یا خرده-فرهنگ گروههایی از مردان در جامعه ایرانی است. « مخلصم»، « نوکرم»، «چاکرم» و کلماتی مانند « بفرما» در شرایطی که مشخص نیست شنونده به چه چیز باید «بفرماید» از آن جمله اند.

نکته ای که در جامعه ایرانی شاید کمی عجیب به نظر آید گسترش دو وضعیت متناقض است. به این معنا که از طرفی شاهد گسترش «رکیک گویی» در گفتگوهای عادی روزمره، و از طرف دیگر شاهد بذل و بخشش در کلمات صمیمی در ارتباطات روزمره هستیم. البته بگذارید همین جا به نکته ای اشاره کنیم. به نظر می رسد که هر دو روند اجتماعی حداقل یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه زمانی این کلمات بیان می شوند که خیلی زود است! یعنی فرقی نمی کند. چه « رکیک گویی» و چه « صمیمیت نمایی» زمانی ظهور و بروز می یابند که هنوز رابطه به آن نقطه از صمیمیت یا آن نقطه از تنفر و خشم نرسیده است! ما همواره خیلی زود با فحش های رکیک نواخته، و با کلمات مهربانانه نوازش می شویم! گویا هر دو در نوک زبانمان است و در دلمان خبری از هیچکدام نیست!

بعید می دانم که این موج « صمیمیت نمایی» تصمیم آگاهانه جامعه ایرانی برای مقابله با موج « رکیک گویی» باشد چون افرادی که استراتژی « صمیمیت نمایی» را در ارتباطات اجتماعی شان انتخاب کرده اند به آسانی می توانند وارد فاز « رکیک گویی» شوند. همانطور که گفتم هر دو در نوک زبان شان است.

بدون تردید زبان با تحولات و تغییرات جامعه و تغییرات تکنولوژی به معنای اعم آن در ارتباط است. گمان جامعه شناختی نخست من آن است که گسترش «صمیمیت نمایی» و الفاظی مانند« عشقم»، « گلم»، « خانمم»، «جونم» در برخوردها و تماس های اولیه اجتماعی و همچنین بذل و بخشش کلمات محبت آمیز بدون آنکه زمینه آن فراهم باشد بیانگر اهمیت یافتن جذب دیگران/ به دست آوردن نظر مثبت سایرین/ جلوه کردن به عنوان آدمی مثبت و انرژی دهنده است. ابزار مناسب برای تحقق همه اینها هم روابط عمومی خوب است و « صمیمیت نمایی» مصداقی از روابط عمومی خوب تلقی می شود. ولی پرسش آن است که آیا می توان گفت که روند «صمیمیت نمایی» به عنوان یکی از استراتژی های مهم «فروش به هر قیمیتی» در بازار کالاها و خدمات ایران از حوزه اقتصاد به حوزه اجتماع سرایت کرده است؟ یعنی افراد معمولی اجتماع هم خود را همچون یک کالا می بینند که باید با کلمات محبت آمیز دیگران را جذب خود نمایند و به هر شکلی « دیگران را داشته باشند؟»

گمان جامعه شناختی دوم به محاوره های روزمره در شبکه های اجتماعی ارتباط دارد. به نظر می رسد که این طوفان یا موج، پدیده ای است که ابتدا در شبکه های اجتماعی ظهور و بروز پیدا کرده و سپس در جامعه تداوم یافته است. بررسی اولیه ارتباطات در شبکه های اجتماعی حتی در بین افرادی که شناختی از همدیگر ندارند، گفتگوهای دوستانه، و به طور خاص صفحات اینفلوئنسرها در اینستاگرام که هر دنبال کنندۀ خود را یک اسکناس بالقوه می بینند بیانگر غلبه «صمیمیت نمایی» افراطی در فضای مجازی است.

وضعیت ایده آل آن است که کلمات بیانگر احساسات و عواطف واقعی آدم ها باشند. به دور از اغراق و تملق.

به قول حضرت #حافظ: هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد.


http://telegram.me/Iranianspa
سال ۱۳۵۱ در خیابون مولوی تهران جلوی در خانه ای رهایش کرده بودند، یک معلم پیدایش کرد و چند روز بعد به پرورشگاه نارمک تحویلش داد...
چون خیلی گریه می کرد، پرستارها نامش را اشک گذاشته بودند. پس از مدتی یک زوج سوئدی، اشک را به فرزندی پذیرفتند و با خود به سوئد بردند.

#اشک_دالن در #سوئد بزرگ شد و حالا او بنیانگذار و رئیس انجمن ایران شناسی در منطقه #اسکاندیناوی است‌.

پروفسور اشک دالن میگوید:
"من در نوجوانی فهمیدم که ایرانی ام و تصمیم گرفتم زبان و ادبیات فارسی را یاد بگیرم.
من از وقتی توانستم اشعار #حافظ و #مولانا را بفهمم، به ریشه ایرانی خودم افتخار کردم، حتی اگر والدینم را نشناسم..."

ترجمه ی اشعار مولانا و حافظ به زبان های بین المللی، چهار مقاله درباره ی نظامی و فخرالدین عراقی از آثار اوست.

🇮🇷 @iranianspa