🔴من #مطلقهام ولی هیولا نیستم!
✍ #مریم_اکبری_نوشاد (پژوهشگر تاریخ و حوزه زنان)
امروز متاسفانه آمار #طلاق به دلایل عدیدهای بالا رفته است.
بالا رفتن آمار طلاق در کنار ایجاد مسائل مهمی از جمله سرنوشت فرزندان طلاق، وضعیت پرداخت مهریه، مشکل تامین مالی زنان بعد طلاق و همین طور دید منفی جامعه نسبت به این واقعه یک مسئله اساسی دیگر را نیز به دنبال دارد.
امروز در آگهی بنگاه های املاک و یا مجتمع های مسکونی از دادن منزل یا آپارتمان به خانم مطلقه امتناع میکنند.
آیا این یک ظلم فاحش برای زن مطلقه نیست که گاها حضانت فرزند را نیز به عهده دارد و حتی امکانات مالی مطلوبی برای زندگی مستقل در کنار فرزندش دارد نیست؟
آیا خطای رفتاری تعدادی از همسایگان یک مجتمع یا محل مسکونی را باید به حساب این زن که با چنگ و دندان در تلاش برای ادامه مسیر زندگیش حال به تنهایی یا با فرزندش را دارد بنویسیم؟
زنی که طلاق گرفته کارد به استخوانش رسیده است.
زنی که طلاق گرفته از خیلی چیزها گذشته تا جدا شود.
آیا اعمال تبعیض برای اجاره دادن یا فروش واحد به زنان مطلقه امری شایسته است؟
آیا زن مطلقه شانس زندگی ندارد؟
خیلی از این زنان ناچارند با فرزند یا بی فرزند به خانه پدری رجوع کنند و همین موضوع ناراحتی زیادی را هم برای خودشان و هم برای والدینشان به همراه خواهد داشت.
زنان مطلقه را تافته ای جدا بافته از سایرین ندانیم.
خشک و تر را با هم نسوزانیم و خطای عده ای را به پای همه ننویسیم.
به جای امتناع از واگذاری مسکن به این زنان سعی کنیم تا به آنها به عنوان طعمه نگاه نشود.
سعی کنیم تا آنها را مورد ملامت قرار ندهیم.
امروز جامعه ما تعداد زیادی از این زنان شکست خورده را پذیراست که به خاطر طلاق مذمت میشوند و برای اجاره یا خرید سرپناهی ناچارند خجالت زده شرایط خود را بازگو کنند و بعد هم با جواب منفی مواجه شوند.
این زنان، در بهترین حالت اگر موفق به پیدا کردن محل سکونتی شوند مانند یک طعمه برای شکار یا متهم و مجرم... همیشه توسط زنان و مردان همسایه زیر نظر هستند.
زمان آن رسیده که چشمها را شسته و جور دیگری به ماجرا نگاه کنیم.
جامعه متشکل است از هر قشر و طبقه و گروهی
باید یاد بگیریم تا یک همزیستی در کمال ادب و احترام به حقوق همدیگر داشته باشیم.
زنان مطلقه را دریابیم.
باید به جای امتناع از دادن سرپناه به آنها در صدد برقرار نمودن بیمه و یا تامین مستمری برای آنان باشیم. امید است تا مسئولین حوزه زنان کشور توجه ویژه ای را نسبت به زنان مطلقه مبذول دارند.
http://telegram.me/Iranianspa
✍ #مریم_اکبری_نوشاد (پژوهشگر تاریخ و حوزه زنان)
امروز متاسفانه آمار #طلاق به دلایل عدیدهای بالا رفته است.
بالا رفتن آمار طلاق در کنار ایجاد مسائل مهمی از جمله سرنوشت فرزندان طلاق، وضعیت پرداخت مهریه، مشکل تامین مالی زنان بعد طلاق و همین طور دید منفی جامعه نسبت به این واقعه یک مسئله اساسی دیگر را نیز به دنبال دارد.
امروز در آگهی بنگاه های املاک و یا مجتمع های مسکونی از دادن منزل یا آپارتمان به خانم مطلقه امتناع میکنند.
آیا این یک ظلم فاحش برای زن مطلقه نیست که گاها حضانت فرزند را نیز به عهده دارد و حتی امکانات مالی مطلوبی برای زندگی مستقل در کنار فرزندش دارد نیست؟
آیا خطای رفتاری تعدادی از همسایگان یک مجتمع یا محل مسکونی را باید به حساب این زن که با چنگ و دندان در تلاش برای ادامه مسیر زندگیش حال به تنهایی یا با فرزندش را دارد بنویسیم؟
زنی که طلاق گرفته کارد به استخوانش رسیده است.
زنی که طلاق گرفته از خیلی چیزها گذشته تا جدا شود.
آیا اعمال تبعیض برای اجاره دادن یا فروش واحد به زنان مطلقه امری شایسته است؟
آیا زن مطلقه شانس زندگی ندارد؟
خیلی از این زنان ناچارند با فرزند یا بی فرزند به خانه پدری رجوع کنند و همین موضوع ناراحتی زیادی را هم برای خودشان و هم برای والدینشان به همراه خواهد داشت.
زنان مطلقه را تافته ای جدا بافته از سایرین ندانیم.
خشک و تر را با هم نسوزانیم و خطای عده ای را به پای همه ننویسیم.
به جای امتناع از واگذاری مسکن به این زنان سعی کنیم تا به آنها به عنوان طعمه نگاه نشود.
سعی کنیم تا آنها را مورد ملامت قرار ندهیم.
امروز جامعه ما تعداد زیادی از این زنان شکست خورده را پذیراست که به خاطر طلاق مذمت میشوند و برای اجاره یا خرید سرپناهی ناچارند خجالت زده شرایط خود را بازگو کنند و بعد هم با جواب منفی مواجه شوند.
این زنان، در بهترین حالت اگر موفق به پیدا کردن محل سکونتی شوند مانند یک طعمه برای شکار یا متهم و مجرم... همیشه توسط زنان و مردان همسایه زیر نظر هستند.
زمان آن رسیده که چشمها را شسته و جور دیگری به ماجرا نگاه کنیم.
جامعه متشکل است از هر قشر و طبقه و گروهی
باید یاد بگیریم تا یک همزیستی در کمال ادب و احترام به حقوق همدیگر داشته باشیم.
زنان مطلقه را دریابیم.
باید به جای امتناع از دادن سرپناه به آنها در صدد برقرار نمودن بیمه و یا تامین مستمری برای آنان باشیم. امید است تا مسئولین حوزه زنان کشور توجه ویژه ای را نسبت به زنان مطلقه مبذول دارند.
http://telegram.me/Iranianspa
Telegram
انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
🔴 یک #مهر از راه میرسد...
✍ #مریم_اکبری_نوشاد(پژوهشگر)
در انبوه اخبار و استرس ها و دل نگرانی ها فرزندان وطن آماده اند تا سال جدید تحصیلی را آغاز نمایند.
مدتهاست به معلمان عزیز توصیه میگردد که شغل پدر پرسیده نشود.
مبادا دل کودکی بلرزد .
مبادا روح لطیف نوجوانی مکدر شود .
مبادا غرور جوانی خدشه دار شود.
اما به نظر من غیر از نپرسیدن شغل پدر مسائل دیگری هم وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.
در تمام آموزشهای امروز ما سعی بر آن است تا تصویری از خانواده ای مطلوب اعم از پدر و مادر و فرزندان در کنار هم ارایه گردد؛ اما به این نکته مطلقا توجه نمیگردد که با توجه به آمار بالای طلاق در کشور فرزندان بسیاری به صورت تک والدی زندگی میکنند .
در چنین شرایطی گرفتن اطلاعات در هنگام ثبت نام دانش آموزان یک ضرورت به نظر میرسد تا معلم کلاس از وضعیت دانش آموزان کلاسش مطلع باشد و نا خودآگاه با تصویر سازی خانواده های منسجم و مطلوب دل کسی نرنجد.
آن دانش آموز هیچ نقشی در شرایط به وجود آمده ندارد و هیچ خطایی مرتکب نشده است.
حتی پدر و مادرش نیز مقصر نیستند.
عدم سازش در کنار هم و رشد فرزند در شرایط متشنج خانوادگی به مراتب بدتر از طلاق و جدایی و آرامش نسبی است.
هدف تلاش برای مقبول نمودن طلاق نیست بلکه هدف آن است تا دانش آموزانی که والدینشان به هر دلیلی از هم جدا شده اند احساس شرم یا تقصیر نکنند بلکه به آنها دانش لازم داده شود که طلاق در شرایطی که زندگی مشترک توام با تشنج و نا آرامیست راهکاری منطقی است و پدر و مادر هر دو همواره در کنار فرزندشان هستند و جدایی مکانی آنها حس پدری و مادریشان را خدشه دار نخواهد کرد.
کاش سیستم آموزشی ما در کنار آموزش توجه بیشتری را معطوف مشاوره های تربیتی و روان شناسی پیش و در طول سال تحصیلی نماید و با برقراری ارتباط امن و سالم با دانش آموزان زمینه بهداشت روحی نسلهای آتی را فراهم آورد.
http://telegram.me/Iranianspa
✍ #مریم_اکبری_نوشاد(پژوهشگر)
در انبوه اخبار و استرس ها و دل نگرانی ها فرزندان وطن آماده اند تا سال جدید تحصیلی را آغاز نمایند.
مدتهاست به معلمان عزیز توصیه میگردد که شغل پدر پرسیده نشود.
مبادا دل کودکی بلرزد .
مبادا روح لطیف نوجوانی مکدر شود .
مبادا غرور جوانی خدشه دار شود.
اما به نظر من غیر از نپرسیدن شغل پدر مسائل دیگری هم وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.
در تمام آموزشهای امروز ما سعی بر آن است تا تصویری از خانواده ای مطلوب اعم از پدر و مادر و فرزندان در کنار هم ارایه گردد؛ اما به این نکته مطلقا توجه نمیگردد که با توجه به آمار بالای طلاق در کشور فرزندان بسیاری به صورت تک والدی زندگی میکنند .
در چنین شرایطی گرفتن اطلاعات در هنگام ثبت نام دانش آموزان یک ضرورت به نظر میرسد تا معلم کلاس از وضعیت دانش آموزان کلاسش مطلع باشد و نا خودآگاه با تصویر سازی خانواده های منسجم و مطلوب دل کسی نرنجد.
آن دانش آموز هیچ نقشی در شرایط به وجود آمده ندارد و هیچ خطایی مرتکب نشده است.
حتی پدر و مادرش نیز مقصر نیستند.
عدم سازش در کنار هم و رشد فرزند در شرایط متشنج خانوادگی به مراتب بدتر از طلاق و جدایی و آرامش نسبی است.
هدف تلاش برای مقبول نمودن طلاق نیست بلکه هدف آن است تا دانش آموزانی که والدینشان به هر دلیلی از هم جدا شده اند احساس شرم یا تقصیر نکنند بلکه به آنها دانش لازم داده شود که طلاق در شرایطی که زندگی مشترک توام با تشنج و نا آرامیست راهکاری منطقی است و پدر و مادر هر دو همواره در کنار فرزندشان هستند و جدایی مکانی آنها حس پدری و مادریشان را خدشه دار نخواهد کرد.
کاش سیستم آموزشی ما در کنار آموزش توجه بیشتری را معطوف مشاوره های تربیتی و روان شناسی پیش و در طول سال تحصیلی نماید و با برقراری ارتباط امن و سالم با دانش آموزان زمینه بهداشت روحی نسلهای آتی را فراهم آورد.
http://telegram.me/Iranianspa
Telegram
انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
🔴 کاش هر روز دلی را در باکس زباله نیندازیم؛
✍ #مریم_اکبری_نوشاد(پژوهشگر)
این روزها فضای مجازی با تمام معایب و مضراتش تبدیل به سوهان روح هم شده است.
ویدیویی دست به دست میشود که انساننمایی کودک کار را به داخل باکس زباله میاندازد و رفیق فیلمبردار و خودش غرق قهقهه میشوند.
روی صحبتم با تمام کسانیست که به تمدن تاریخی چند هزار ساله خود مینازند.
کجای تمدن ما چنین چیزی را برایمان به ثمر آورده است؟
هنگامی که آن کودک که از بد روزگار و سرمای این روزها پوستش سوخته و سیاه شده بهت زده نگاه میکند تن آدم میلرزد.
چه بسیار کودکان کاری که هر روز فقط نگاه میکنند و میسوزند و چه بسیار امثال این انساننماها که آنها را به تمسخر گرفته و یا رفتار بدی با آنان دارند.
چه بر سر فرهنگ ما و انسانیت ما آمده است نمیدانم.
انگار چیزی به اسم رحم و مهربانی از لغت نامه ما پاک شده و جایش را خشم، بی رحمی و خشونت گرفته است.
هر روز صبح زود به واسطه بردن دخترم به مدرسه چهره هایی را پشت فرمان میبینم که مملو از خشمند.
همه آماده اند که توقفی چند ثانیه بیشتر طول بکشد و فورا دست به بوق میشوند.
همه از چپ و راست با سرعت و پر خطر سعی در پیشی گرفتن دارند.
یکی نیست بپرسد برادر من خواهر من به کجا چنین شتابان؟
چهره ها اکثرا عبوس و خسته.
لحن ها تند و معترض.
فضای مجازی پر است از کنایه و تکه پرانی بهم دیگر.
در حالی که عده ای با گران شدن بنزین سفرهشان کوچک تر شده عده ای هر روز عکس خوراکی های رنگین و مهمانی های آنچنانی خود را به اشتراک میگذارند.
در حالی که عده ای درگیر قسط و هزار و یک بدبختی با کابوس سر بر بالین مینهند عده ای در مورد بلک فرایدی حرف میزنند.
در شرایطی خیلی ها حتی توان خرید انار شب یلدا ندارند برخی به چیدمان لاکچری شب یلدای خود میاندیشند.
تمام این رفتارها و مشابهشان دست کمی از ویدیوی انداختن کودکی بیگناه در باکس زباله ندارد.
با هر کدام از همین کارها روح تعداد زیادی ترک برمیدارد.
قلب تعداد زیادی میشکند و کینه عده ای افزون و افزون تر میشود.
فراموش نکنیم که ایام سختی را میگذرانیم.
در سخت ترین تحریم ها و بالاترین نرخ تورم قرار داریم .
بله! شاید ما ایجاد کننده این شرایط نباشیم اما حداقل میتوانیم همدرد کسانی باشیم که شبها گرسنه سر بر بالین میگذارند.
کاش کمی چشم و هم چشمی و نمایش ها را کنار بگذاریم....
کاش کمی مهربان تر باشیم...
کاش هر روز دلی را در باکس زباله نیندازیم...
http://telegram.me/Iranianspa
✍ #مریم_اکبری_نوشاد(پژوهشگر)
این روزها فضای مجازی با تمام معایب و مضراتش تبدیل به سوهان روح هم شده است.
ویدیویی دست به دست میشود که انساننمایی کودک کار را به داخل باکس زباله میاندازد و رفیق فیلمبردار و خودش غرق قهقهه میشوند.
روی صحبتم با تمام کسانیست که به تمدن تاریخی چند هزار ساله خود مینازند.
کجای تمدن ما چنین چیزی را برایمان به ثمر آورده است؟
هنگامی که آن کودک که از بد روزگار و سرمای این روزها پوستش سوخته و سیاه شده بهت زده نگاه میکند تن آدم میلرزد.
چه بسیار کودکان کاری که هر روز فقط نگاه میکنند و میسوزند و چه بسیار امثال این انساننماها که آنها را به تمسخر گرفته و یا رفتار بدی با آنان دارند.
چه بر سر فرهنگ ما و انسانیت ما آمده است نمیدانم.
انگار چیزی به اسم رحم و مهربانی از لغت نامه ما پاک شده و جایش را خشم، بی رحمی و خشونت گرفته است.
هر روز صبح زود به واسطه بردن دخترم به مدرسه چهره هایی را پشت فرمان میبینم که مملو از خشمند.
همه آماده اند که توقفی چند ثانیه بیشتر طول بکشد و فورا دست به بوق میشوند.
همه از چپ و راست با سرعت و پر خطر سعی در پیشی گرفتن دارند.
یکی نیست بپرسد برادر من خواهر من به کجا چنین شتابان؟
چهره ها اکثرا عبوس و خسته.
لحن ها تند و معترض.
فضای مجازی پر است از کنایه و تکه پرانی بهم دیگر.
در حالی که عده ای با گران شدن بنزین سفرهشان کوچک تر شده عده ای هر روز عکس خوراکی های رنگین و مهمانی های آنچنانی خود را به اشتراک میگذارند.
در حالی که عده ای درگیر قسط و هزار و یک بدبختی با کابوس سر بر بالین مینهند عده ای در مورد بلک فرایدی حرف میزنند.
در شرایطی خیلی ها حتی توان خرید انار شب یلدا ندارند برخی به چیدمان لاکچری شب یلدای خود میاندیشند.
تمام این رفتارها و مشابهشان دست کمی از ویدیوی انداختن کودکی بیگناه در باکس زباله ندارد.
با هر کدام از همین کارها روح تعداد زیادی ترک برمیدارد.
قلب تعداد زیادی میشکند و کینه عده ای افزون و افزون تر میشود.
فراموش نکنیم که ایام سختی را میگذرانیم.
در سخت ترین تحریم ها و بالاترین نرخ تورم قرار داریم .
بله! شاید ما ایجاد کننده این شرایط نباشیم اما حداقل میتوانیم همدرد کسانی باشیم که شبها گرسنه سر بر بالین میگذارند.
کاش کمی چشم و هم چشمی و نمایش ها را کنار بگذاریم....
کاش کمی مهربان تر باشیم...
کاش هر روز دلی را در باکس زباله نیندازیم...
http://telegram.me/Iranianspa
Telegram
انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
🔴 #حسرت یک #لباس_نو به قیمت جان یک دختر بچه!
✍ #مریم_اکبری_نوشاد(پژوهشگر زنان)
اواخر فروردین ماه خبر خودکشی دختر بچه ای ۱۲ ساله در یکی از شهرستانهای ایلام انعکاس یافت ولیکن در هجمه اخبار داغ کرونا و متمرکز بودن ذهن مردم بر این موضوع بازتاب آنچنانی نیافت.
خودکشی دختری ۱۲ ساله!!!
دختری دوازده ساله را تجسم نمایید.
آنچه جلوی چشم شما نقش میبندد چهره ای شاد و بشاش است نه چهره ای که از فرط غم فقر خود را حلق آویز کرده است.
پدر دختر معلول و از کار افتاده است و در شرایط سخت و دردناکی به سر میبرند،هرچند آنها کمکهایی دریافت میکنند اما در این شرایط اقتصادی، آن کمک ها فقط قادر است تا شکمشان را اندکی سیر نگه دارد.
میدانید آرزوی آن دختر چه بود؟!
یک دست لباس نو برای عید.....
در حالیکه در جامعه امروز ما عده ای نوکیسه و به ظاهر مترقی در رقابت تنگاتنگ برای خرید لباسهای مارک دار با قیمتهای باورنکردنی برای فرزندانشان هستند تا این طمطراق را در فضاهای مجازی نشان دهند دختر بچه ای در یک شهرستان همین مملکت به خاطر حسرت لباس عید به زندگی خود پایان میدهد.
همه فوری انگ افسردگی و بیماری روحی به این طفل معصوم میزنند اما اون افسرده نبوده اتفاقا برعکس حداقل خواسته یک دختر بچه را داشته....یک لباس نو برای نوروز!
خانواده ای که در مملکت نفت و گاز و ذخایر زیرزمینی به زور شکم خود را سیر نگه میدارد و هر شب با استرس فردایی دگر سر بر بالین میگذارد چگونه لباس نو بخرد؟!
در موج کل مشکلاتی که بر سر این خانواده و امثال آن آوار شده است آرزوی این دخترک چه جایی میتوانست داشته باشد؟
چه بسیارند دختران و پسرانی که از فرط محرومیت و فقر هر شب به آرزوهای خود می اندیشند .آرزوهایی که برای آنان دست نیافتنی و برای یک عده دکان خودنمایی و فخرفروشی شده است.
میدانید هر شب با حسرت لباس نو خوابیدن
خانه ای راحت داشتن
حمام و سرویس بهداشتی مناسب داشتن
اینترنت داشتن
رستوران رفتن و ....... چه حسی دارد؟!
وقتی هر شب در خیالت مرور این ها را بکنی و صبح بیدار که میشوی چهره دردناک فقر و گرسنگی را در خانه ات ببینی نا امید میشوی.
این نا امیدی و یاس را مادر و پدری که خود ملول از روزگار است نخواهند دید؛
غرور کودکی و جوانی ات اجازه نمیدهد آرزوهایت را بر زبان آوری.
سیستم آموزشی ما به حال روحی و خواسته های عاطفی کودکان و نوجوانان توجه زیادی ندارد و چه بسا هر روز دختران و پسران زیادی در این سرزمین به اتمام زندگی خود از سر فقر و بدبختی می اندیشند.
بدتر از همه آن است که به خواسته های دختراناهمیت کمتری داده میشود و تمام دلخوشی یک دختر در این شرایط یا خیال یک همسر سوار بر اسب سفید است و یا تصور مرگ.
در کنارتمام این مسائل تحولات هورمونی و بلوغ را هم در نظر بگیرید که به طور طبیعی جوش و خروش غریبی را به همراه دارد.
خودکشی یک دختر دوازده ساله به سان یک تلنگر بود.
تلنگری برای ملت و تلنگری برای دولت که
فقط به فکر خودمان نباشیم.
کودکان و نوجوانان ایرانی هر جا که هستند فرزند وطنند.
باید به دردشان رسید...
باید آرزوهایشان را شنید......
باید به تک تکشان کمک کرد.......
فقط در این حالت است که میتوان به آینده این فرزندان امیدوار شد.
دختر دوازده ساله حالا میتوانست با لباسی نو قهقه زنان بازی کند اما......
این روزها اوضاع اقتصادی بسیاری از خانواده ها به واسطه کرونا بهم ریخته است.
حواسمان باشد تا دل پدر و مادری نسوزد...
مراقب باشیم تا گلی از فرزندان وطن به خاطر ابتدایی ترین نیازهای کودکی به زندگیش خاتمه ندهد......
اندکی تامل کنیم
اندکی همدلی داشته باشیم
اندکی خودخواه نباشیم!!!
http://telegram.me/Iranianspa
✍ #مریم_اکبری_نوشاد(پژوهشگر زنان)
اواخر فروردین ماه خبر خودکشی دختر بچه ای ۱۲ ساله در یکی از شهرستانهای ایلام انعکاس یافت ولیکن در هجمه اخبار داغ کرونا و متمرکز بودن ذهن مردم بر این موضوع بازتاب آنچنانی نیافت.
خودکشی دختری ۱۲ ساله!!!
دختری دوازده ساله را تجسم نمایید.
آنچه جلوی چشم شما نقش میبندد چهره ای شاد و بشاش است نه چهره ای که از فرط غم فقر خود را حلق آویز کرده است.
پدر دختر معلول و از کار افتاده است و در شرایط سخت و دردناکی به سر میبرند،هرچند آنها کمکهایی دریافت میکنند اما در این شرایط اقتصادی، آن کمک ها فقط قادر است تا شکمشان را اندکی سیر نگه دارد.
میدانید آرزوی آن دختر چه بود؟!
یک دست لباس نو برای عید.....
در حالیکه در جامعه امروز ما عده ای نوکیسه و به ظاهر مترقی در رقابت تنگاتنگ برای خرید لباسهای مارک دار با قیمتهای باورنکردنی برای فرزندانشان هستند تا این طمطراق را در فضاهای مجازی نشان دهند دختر بچه ای در یک شهرستان همین مملکت به خاطر حسرت لباس عید به زندگی خود پایان میدهد.
همه فوری انگ افسردگی و بیماری روحی به این طفل معصوم میزنند اما اون افسرده نبوده اتفاقا برعکس حداقل خواسته یک دختر بچه را داشته....یک لباس نو برای نوروز!
خانواده ای که در مملکت نفت و گاز و ذخایر زیرزمینی به زور شکم خود را سیر نگه میدارد و هر شب با استرس فردایی دگر سر بر بالین میگذارد چگونه لباس نو بخرد؟!
در موج کل مشکلاتی که بر سر این خانواده و امثال آن آوار شده است آرزوی این دخترک چه جایی میتوانست داشته باشد؟
چه بسیارند دختران و پسرانی که از فرط محرومیت و فقر هر شب به آرزوهای خود می اندیشند .آرزوهایی که برای آنان دست نیافتنی و برای یک عده دکان خودنمایی و فخرفروشی شده است.
میدانید هر شب با حسرت لباس نو خوابیدن
خانه ای راحت داشتن
حمام و سرویس بهداشتی مناسب داشتن
اینترنت داشتن
رستوران رفتن و ....... چه حسی دارد؟!
وقتی هر شب در خیالت مرور این ها را بکنی و صبح بیدار که میشوی چهره دردناک فقر و گرسنگی را در خانه ات ببینی نا امید میشوی.
این نا امیدی و یاس را مادر و پدری که خود ملول از روزگار است نخواهند دید؛
غرور کودکی و جوانی ات اجازه نمیدهد آرزوهایت را بر زبان آوری.
سیستم آموزشی ما به حال روحی و خواسته های عاطفی کودکان و نوجوانان توجه زیادی ندارد و چه بسا هر روز دختران و پسران زیادی در این سرزمین به اتمام زندگی خود از سر فقر و بدبختی می اندیشند.
بدتر از همه آن است که به خواسته های دختراناهمیت کمتری داده میشود و تمام دلخوشی یک دختر در این شرایط یا خیال یک همسر سوار بر اسب سفید است و یا تصور مرگ.
در کنارتمام این مسائل تحولات هورمونی و بلوغ را هم در نظر بگیرید که به طور طبیعی جوش و خروش غریبی را به همراه دارد.
خودکشی یک دختر دوازده ساله به سان یک تلنگر بود.
تلنگری برای ملت و تلنگری برای دولت که
فقط به فکر خودمان نباشیم.
کودکان و نوجوانان ایرانی هر جا که هستند فرزند وطنند.
باید به دردشان رسید...
باید آرزوهایشان را شنید......
باید به تک تکشان کمک کرد.......
فقط در این حالت است که میتوان به آینده این فرزندان امیدوار شد.
دختر دوازده ساله حالا میتوانست با لباسی نو قهقه زنان بازی کند اما......
این روزها اوضاع اقتصادی بسیاری از خانواده ها به واسطه کرونا بهم ریخته است.
حواسمان باشد تا دل پدر و مادری نسوزد...
مراقب باشیم تا گلی از فرزندان وطن به خاطر ابتدایی ترین نیازهای کودکی به زندگیش خاتمه ندهد......
اندکی تامل کنیم
اندکی همدلی داشته باشیم
اندکی خودخواه نباشیم!!!
http://telegram.me/Iranianspa
Telegram
انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei