انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
10.8K subscribers
2.05K photos
912 videos
58 files
2.16K links
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.



جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇

@FAtemeh_Hoseynaei
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
🔴 تندترین #دختر_کوبا

#ف_ش



📍#آنا_فیدلیا_کویرت به تازگی ۵۸ساله شد. در کودکی‌اش بازیگوش بود و عاشق دویدن. کوبا هم دولتی داشت که ورزش برایش بسیار مهم بود و مدارس ورزشی ویژه کودکان توانمند داشت. آنا ۱۰ ساله بود و به اندازه‌ای تند می‌دوید که هر مسابقه‌ای را می‌برد، آن هم بدون کفش! ۱۳ ساله بود که توانست به یکی از آن مدارس راه یابد. می‌خواست سریع‌ترین دختر کشورش باشد. اما مشکلی وجود داشت: بچه‌های مدرسه، بلندتر و قوی‌تر می‌شدند، ولی آنا نه‌تنها بلند نمی‌شد، که حتی چاق شده بود. مدرسه خواست بیرونش کند که بلاس بیتو، مربی کهنه‌کار دو، به دیدارش رفت؛ دید آنا گرچه سنگین است، ولی بدن قوی و فرزی دارد. تشویقش کرد. آنا به رویاهایش اندیشید و با تلاش‌های زیاد توانست لاغر شود. حالا واقعا تندترین دختر کوبا شده بود.


📍مدرسه را تمام کرد و تمرینات را بیشتر. طی سال‌های ۱۹۸۷ تا ۹۳ آنقدر طلا در مسابقات جهانی برد که در همه جهان مشهور شد. در آخرین مسابقه بین‌المللی پیش از آن حادثه هولناک، مدال طلا را فیدل کاسترو بر گردنش آویخت، صدها کوبایی در استادیوم، نام آنا را فریاد می‌زدند. ژانویه ۱۹۹۳ رسید. یک روز آنا داشت لباسش را به شیوه مرسوم می‌شست؛ در کاسه‌ای روی گاز. کمی الكل روی لباس ریخت تا تمیز شود. چند قطره روی گاز پاشید. ناگهان آتش شعله‌ور شد و تمام بدن آنا را پوشاند. مردم نگران و ترسیده بودند. با مرگ فاصله‌ای نداشت. پزشکان تلاش کردند او را زنده نگه دارند. کاسترو به ملاقاتش رفت. آنا بهوش آمد و به او گفت: "دوباره خواهم دوید."


📍یک ماه بعد، شروع کرد به راه رفتن در بیمارستان و هی سرعت را بالا برد؛ بی‌اعتنا به خواهش دیگران که استراحت کند. نمی‌توانست دستان و گردن را خوب تکان دهد، از شدت درد به گریه می‌افتاد. اما ادامه داد و همه را شگفت‌زده کرد. ۵ ماه بعد به خانه بازگشت. در روز نمی‌توانست تمرین کند، چون آفتاب پوستش را می‌سوزاند. پس از ۱ سال تمرین همراه با رنج، خواست باز برای کشورش بدود. می‌گفتند حالا ۳۰ ساله است و پیر برای مسابقه. علاوه بر این، هنوز نمی‌توانست بازوها و سرش را به راحتی تکان دهد، اما ادامه داد و باز هم مدال گرفت، طلا و نقره. المپیک ۱۹۹۶ رسید. دو رقیب جوان‌تر و قوی‌تر داشت؛ دوندگانی مشهور. از بودن کنار آنها خوشحال بود. مسابقه سختی داد. نقره برنده شد؛ فاصله‌اش کمتر از ۱ ثانیه بود...!

مطالبات_زنان

🇮🇷 @iranianspa