انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
10.7K subscribers
2.08K photos
926 videos
58 files
2.2K links
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.



جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇

@FAtemeh_Hoseynaei
Download Telegram
🔴 #قربانیان خاموش #آبرو


گفت‌وگوی تهمینه میلانی کارگردان و الهام فخاری عضو شورای شهر تهران به بهانه اکران «مَلی و راه‌های نرفته‌اش»


🔹نرگس عاشوری/ «ملی داستان زیسته بسیاری از ماست، کم و بیش. مایی که خشونتی که بر ما رفته را پنهان کرده‌ایم تا کمتر مورد محاکمه قرار بگیریم که «نباید عصبانی‌اش می‌کردی...»

⭕️ #هیچ آدمی را، هیچ #زنی را به #پذیرش_خشونت و ستم وادار یا #توصیه_نکنید.

🔹 خشونت گر را به سوی درمان و خشونت دیده را به مسیر توان‌افزایی ببرید. همه آنهایی که سکوت یا توجیه یا لاپوشانی می‌کنند، در جرم و ستم شریک هستند.»

http://www.ion.ir/News/272826.html

🇮🇷 @Iranianspa
⁉️ #ژیرا

دکتر فاضل الیاسی- مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه

مقدمه

بعد از حدود ۲۰ ماه از زلزله کرمانشاه هنوز شاهد صحنه‌هایی هستیم که انسان را در عمق غم و اندوه فرو می برد، زندگی هزاران نفر در کانکس، هزاران واحد نیمه کاره که شهر را به اسکلتی بی‌روح تبدیل کرده است، تکمیل نشدن کار تعمیر و مقاوم سازی مسکن مهر، انتظار مستاجرین جهت دریافت زمین، مشکلات روانی، فقر و بیکاری، اعتیاد و یاس و سرخوردگی حکایت روزمره بازماندگان از زلزله است، یادداشت زیر تنها وضعیت بغرنج یک خانوار از بازماندگان را ترسیم می کند.

مثل همیشه به محض رسیدن به کمپ شماره ۴۱‌ زلزله‌زدگان درب کانکس #ژیرا را زدم، ژیرا (دختر ۱۰ ساله) همراه والدینش درب کانکس را باز کردند.

دیالوگ کوتاه ما:

-من: حال ژیرا چطور است؟
-مادر ژیرا: در حالی که دستهایش را به هم می‌فشرد گفت: متاسفانه ژیرا نباید به مدرسه برود، بینایی‌اش روز به روز ضعیف و ضعیف‌تر می شود، پزشکش می‌گوید که بیماری RP دارد، بیچاره دختر من.
-من: خوب قرار شد یک پزشک خیر، ژیرا و چند کودک دیگر را جهت معالجه به آلمان بفرستد؟
-پدر ژیرا: متاسفانه آن روزی که پزشک خیر به کمپ ما آمده بود، ژیرا را جهت معالجه به مدت سه روز به تهران برده بودیم و این فرصت از دست ما رفت.
-من: (سعی کردم ژیرا نشنود) چه کمکی از دست من بر می-آید؟
-نا امیدانه تشکر کردند و هر دو با هم گفتند: #هیچ....!

احساس کردم کردم زمین زیر پایم خالی شده است، به ژیرا نگاه کردم و سپس خداحافظی کردم، در راه به خودم می گفتم، اینها مستاجر بودند، خانه سرشان آوار شد، بیست ماه است در کانکس زندگی می‌کنند، و لحظه لحظه نظاره‌گر تاریک‌شدن دنیای کودک معصوم‌شان هستند.

دوست داشتم ژیرا را به آلمان ببرم، اما در توانم نبود.
دوست داشتم به زمین و آسمان فحش بدهم و روی جهان استفراغ کنم...

🌞جهت تاریک نشدن دنیای ژیرا تا می‌توانید این یادداشت را منتشر کنید... و جهت اقدام برای معالجه ایشان، به آیدی زیر پیام بفرستید👇

📌 @societyandculture1


تحقیقات میدانی در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه👇🏾

@victims1


http://telegram.me/Iranianspa