مجلس #ترحیم _اینترنتی
🔴وقتی مادربزرگ مرحوم شد، اینترنت نبود
🔹تا همین چند سال پیش یعنی دهه 80 وقتی میگفتند برای فلان دکتر و مهندس بالای شهر ختم گرفتهاند و شرکتکنندگان به جای نشستن روی زمین، روی صندلی، شق و رق مینشینند و از منش و خوبیهای تازه درگذشته میشنوند و با شیرینی و نسکافه پذیرایی میشوند، چشمانمان گرد میشد.
انگار برایمان فیلم تخیلی تعریف میکردند. باور کردنی نبود چیزی که در مجالس ترحیم خودمان دیده بودیم و چیزی که از آن مجالس میشنیدیم!
یادم نمیرود وقتی مادربزرگ فوت شد، چقدر از این شهر و آن شهر برایمان میهمان آمد. جا دادن و رسیدگی به آنها یکطرف و هماهنگی برای دفن و کفن و مراسم سوم و هفتم و تدارک ناهار و شام ختم هم یک طرف.
میهمانان برای شرکت در مراسم هفت، از همان روز اول حضور داشتند که مبادا خدای ناکرده تنها بمانیم؛ شام و ناهار چطور تهیه میشد، خودش داستان دیگری است. اتاقها پر از آدمهایی بود که انگار خیال رفتن نداشتند؛ صبحانه و ناهار و شامشان مهیا بود، کجا بروند. مینشستند و سیگار بهمن و اشنو ویژه و فروردین دود میکردند و حمام هم نمیرفتند که یک وقت زشت نباشد. انگار حمام مال شادی است و آدم عزادار نباید صابون به تنش بخورد. وقت چایی دادن باید تا کمر خم میشدیم مبادا میهمان عزیز دستش را بالا بیاورد یا زیرسیگاری و قندان و پای کسی را نبینیم و با سر برویم توی مراسم. دود سیگار هم چنان مه غلیظی راه میانداخت که چشم چشم را نمیدید. چارهای نداشتیم جز اینکه برای بیرون فرستادن ابر تیره و آفتابی شدن اتاق، در آن سرمای زمستان پنکهها را روشن کنیم. گاهی پیش خودم تصور میکنم نکند نقشه نصب هواکش تونل توحید و جت فنهایش را از صندوق ابداعات خانوادگی ما ربوده باشند.
🔹آنقدر که میهمانان عزیز خرما و مغز گردو مصرف کردند تا انرژی لازم برای تکرار خاطرات بیمزه داشته باشند، سوم و هفتم مادربزرگ یک دهم آن هم مصرف نشد. یکی از همین میهمانها بالای مجلس و کنار پدربزرگم مینشست و چای لیوانی را با پیش دستی پر ازخرما و مغز گردو فرومیبرد و آه میکشید. انگار دارد کلاشینکف خشابگذاری میکند؛ خرما که داخل میشد، پوکهاش بیرون میپرید.دقیقا نمیدانستم خانوادهام، مخصوصاً پدر و پدربزرگم در حال عزاداری هستند یا اینکه حواسشان به فامیل و دوست و آشناست که یک وقت خدای ناکرده کم و کسری نباشد یا اصلاً توی دلشان غوغاست که خانه خراب شدیم هیچ، لااقل راحتمان بگذارید.
برگزاری مجلس ترحیم گذشته از اینکه همسایه و دوست و فامیل را کنار هم جمع میکند و شاید مرهمی باشد بر دل داغدار خانواده عزادار که این طور هم هست اما واقعاً هرچیزی حدی دارد. آدم گاهی دلش میخواهد تنهایی گریه کند. هزینههای کمرشکن هم جای خودش. حرف پشت سر هم که تمامی ندارد.
یکی از دوستان نقل مسبوق به سابقه میکند که 2 سال پیش برای مراسم ترحیم مادرش از خرید قبر گرفته تا تاج گل و اکو و ناهار و شام ختم و پذیرایی از میهمانها نزدیک به 50 میلیون خرج کرده. یکی که میمیرد؟ بقیه هم باید بمیرند؟! هنوز هم بنده خدا پشت سرش حرف میزنند که فلانی عرضه نداشت یک شام خوب جلوی مردم بگذارد؛ مرغشان سینه خشک بود و برنجشان عطر نداشت و از این حرفها. 50 میلیون تومان خرج کنی که یک سال پشت سرت حرف بزنند؟ خب آدم 19 هزار تومان میدهد یک ختم اینترنتی میگیرد و تمام. بنده خدا میگوید ای کاش به جای آن همه هزینه، پولش را خیریهای میداد برای کمک به این همه آدم فقیر و تنگدست.
🔹15 – 10 سال پیش از مجالس ختم شیک و پیک تعجب میکردیم و حالا از مجلس ترحیم اینترنتی اما از کجا معلوم تا چند سال دیگر نشود پدیدهای عادی و معمولی؟ در این نوع از مجلس ترحیم به نشان اینترنتی صاحب عزا میروید و دردسر طرح ترافیک و زوج و فرد و جای پارک را هم ندارید. یک فنجان چای کنار دستتان میگذارید و وارد سایت میشوید. همه فک و فامیل و دوستان و آشنایان آن مرحوم تازه درگذشته را هم میبینید و حال و احوالی میپرسید. تسلیتی میگویید و اگر خواستید با رمز دوم کارتتان یک دسته گل مجازی هم میخرید و فاتحهای نثار میکنید و خداحافظ.
⚫️آنهایی که در چنین مجالسی شرکت داشتهاند میگویند دیگر لازم نیست برای نیم ساعت عرض تسلیت از این شهر و آن شهر راه بیفتند و روی سر صاحب عزا آوار شوند. برعکس، خیلیهای دیگر هم هستند که دور هم جمعشدن دوست و فامیل را فرصتی برای صله رحم و قوی شدن رابطه فامیلی میدانند. باید بنشینیم و ببینیم زمان به نفع کدام یک است؟
منبع:روزنامه ایران
http://telegram.me/iranianspa
🔴وقتی مادربزرگ مرحوم شد، اینترنت نبود
🔹تا همین چند سال پیش یعنی دهه 80 وقتی میگفتند برای فلان دکتر و مهندس بالای شهر ختم گرفتهاند و شرکتکنندگان به جای نشستن روی زمین، روی صندلی، شق و رق مینشینند و از منش و خوبیهای تازه درگذشته میشنوند و با شیرینی و نسکافه پذیرایی میشوند، چشمانمان گرد میشد.
انگار برایمان فیلم تخیلی تعریف میکردند. باور کردنی نبود چیزی که در مجالس ترحیم خودمان دیده بودیم و چیزی که از آن مجالس میشنیدیم!
یادم نمیرود وقتی مادربزرگ فوت شد، چقدر از این شهر و آن شهر برایمان میهمان آمد. جا دادن و رسیدگی به آنها یکطرف و هماهنگی برای دفن و کفن و مراسم سوم و هفتم و تدارک ناهار و شام ختم هم یک طرف.
میهمانان برای شرکت در مراسم هفت، از همان روز اول حضور داشتند که مبادا خدای ناکرده تنها بمانیم؛ شام و ناهار چطور تهیه میشد، خودش داستان دیگری است. اتاقها پر از آدمهایی بود که انگار خیال رفتن نداشتند؛ صبحانه و ناهار و شامشان مهیا بود، کجا بروند. مینشستند و سیگار بهمن و اشنو ویژه و فروردین دود میکردند و حمام هم نمیرفتند که یک وقت زشت نباشد. انگار حمام مال شادی است و آدم عزادار نباید صابون به تنش بخورد. وقت چایی دادن باید تا کمر خم میشدیم مبادا میهمان عزیز دستش را بالا بیاورد یا زیرسیگاری و قندان و پای کسی را نبینیم و با سر برویم توی مراسم. دود سیگار هم چنان مه غلیظی راه میانداخت که چشم چشم را نمیدید. چارهای نداشتیم جز اینکه برای بیرون فرستادن ابر تیره و آفتابی شدن اتاق، در آن سرمای زمستان پنکهها را روشن کنیم. گاهی پیش خودم تصور میکنم نکند نقشه نصب هواکش تونل توحید و جت فنهایش را از صندوق ابداعات خانوادگی ما ربوده باشند.
🔹آنقدر که میهمانان عزیز خرما و مغز گردو مصرف کردند تا انرژی لازم برای تکرار خاطرات بیمزه داشته باشند، سوم و هفتم مادربزرگ یک دهم آن هم مصرف نشد. یکی از همین میهمانها بالای مجلس و کنار پدربزرگم مینشست و چای لیوانی را با پیش دستی پر ازخرما و مغز گردو فرومیبرد و آه میکشید. انگار دارد کلاشینکف خشابگذاری میکند؛ خرما که داخل میشد، پوکهاش بیرون میپرید.دقیقا نمیدانستم خانوادهام، مخصوصاً پدر و پدربزرگم در حال عزاداری هستند یا اینکه حواسشان به فامیل و دوست و آشناست که یک وقت خدای ناکرده کم و کسری نباشد یا اصلاً توی دلشان غوغاست که خانه خراب شدیم هیچ، لااقل راحتمان بگذارید.
برگزاری مجلس ترحیم گذشته از اینکه همسایه و دوست و فامیل را کنار هم جمع میکند و شاید مرهمی باشد بر دل داغدار خانواده عزادار که این طور هم هست اما واقعاً هرچیزی حدی دارد. آدم گاهی دلش میخواهد تنهایی گریه کند. هزینههای کمرشکن هم جای خودش. حرف پشت سر هم که تمامی ندارد.
یکی از دوستان نقل مسبوق به سابقه میکند که 2 سال پیش برای مراسم ترحیم مادرش از خرید قبر گرفته تا تاج گل و اکو و ناهار و شام ختم و پذیرایی از میهمانها نزدیک به 50 میلیون خرج کرده. یکی که میمیرد؟ بقیه هم باید بمیرند؟! هنوز هم بنده خدا پشت سرش حرف میزنند که فلانی عرضه نداشت یک شام خوب جلوی مردم بگذارد؛ مرغشان سینه خشک بود و برنجشان عطر نداشت و از این حرفها. 50 میلیون تومان خرج کنی که یک سال پشت سرت حرف بزنند؟ خب آدم 19 هزار تومان میدهد یک ختم اینترنتی میگیرد و تمام. بنده خدا میگوید ای کاش به جای آن همه هزینه، پولش را خیریهای میداد برای کمک به این همه آدم فقیر و تنگدست.
🔹15 – 10 سال پیش از مجالس ختم شیک و پیک تعجب میکردیم و حالا از مجلس ترحیم اینترنتی اما از کجا معلوم تا چند سال دیگر نشود پدیدهای عادی و معمولی؟ در این نوع از مجلس ترحیم به نشان اینترنتی صاحب عزا میروید و دردسر طرح ترافیک و زوج و فرد و جای پارک را هم ندارید. یک فنجان چای کنار دستتان میگذارید و وارد سایت میشوید. همه فک و فامیل و دوستان و آشنایان آن مرحوم تازه درگذشته را هم میبینید و حال و احوالی میپرسید. تسلیتی میگویید و اگر خواستید با رمز دوم کارتتان یک دسته گل مجازی هم میخرید و فاتحهای نثار میکنید و خداحافظ.
⚫️آنهایی که در چنین مجالسی شرکت داشتهاند میگویند دیگر لازم نیست برای نیم ساعت عرض تسلیت از این شهر و آن شهر راه بیفتند و روی سر صاحب عزا آوار شوند. برعکس، خیلیهای دیگر هم هستند که دور هم جمعشدن دوست و فامیل را فرصتی برای صله رحم و قوی شدن رابطه فامیلی میدانند. باید بنشینیم و ببینیم زمان به نفع کدام یک است؟
منبع:روزنامه ایران
http://telegram.me/iranianspa
Telegram
انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei