🔴 باز قم در کامِ تشویش اوفتاد؟
🔷 محمد هدایتی
@iranfardamag
🔸 حالا ورق برگشته. حضورِ دین در سیاست، منتقدانِ بسیاری یافته. زمانهای اینچنین نبود. کوته عبارتی از سیاست در متن دینی، جماعتی را به وجد میآوَرد. جامعهای را به جنبش بر میانگیخت. امروز اما اینچنین نیست. ورق برگشته است.
▪️ یکی به کوتاه سخنِ علامه طباطبایی استناد میدهد که تلخکام از حضور روحانیت در سیاست بود. دیگری به سخنانِ اخیر آیتالله شبیری زنجانی تمسک میجوید که گفت: «ما اهل فن نیستیم که برای جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است، دعا برای رفعِ مشکلاتِ کشور است». سخنانی حکیمانه و البته دردمندانه.
🔸 این استنادات اما چه ایدهای در اختیار مینهد؟ نشان از ورودِ مرجعیت به منظومهی فکرِ سیاسیِ جدیدی دارد؟ تاریخ این را نمیگوید. مرامِ مرجعیت، پشتیبانی از مردم است. حمایت از دین و آیین است. محافظت از حوزههای علمیه و شریعتِ محمدیه است. هر آنچه غیر از این، در حاشیه بوده و اولویتی نداشته است. از همین روست که در امر سیاست نیز، گاه وارد شدهاند، گاه پای پس کشیدهاند. بعضاً چونان هنگامهی مشروطیت، (به نقلی) ابراز ندامت کردهاند.
▪️ هنگامهی مبارزه با حاکمیت پهلوی هم اینچنین بود. گاه بیانیههای آتشین بود، گاه سردی در مبارزه. گاه ترغیب به اعتراض، گاه دعوت به سکوت.
🔸 در آن زمان، سید احمد خوانساری از جمله مراجع بود. از وی به عنوان مجتهدی ساکت و خاموش در امور سیاسی یاد کردهاند. گفته میشود که وی سلوک محتاطانهای برگزیده و در مقابل رفتارهای حاکمیت پهلوی کمتر اعتراضی میکرد. در اسناد اما نامههایی از ایشان در دست است که انتقادات تندی را علیه حاکمیت پهلوی نشان میدهد. وی نامهای نگاشته و در آن از علما خواسته بود تا در مقابل حاکمیت پهلوی به اعتراض بپردازند. خوانساری همچنین در اعتراض به رفراندوم شاهانه، آن را خلاف شرعِ مقدس و حضور در آن را شرکت در امر حرام قلمداد کرده بود. منزل مرحوم خوانساری در آن زمانه محفلی بود که انقلابیون در آن حضور مییافتند و علیه حاکمیت پهلوی شعار میدادهاند. خوانساری که فقیه محتاط پایتخت نام گرفته بود، در اعتراض به وقایع 15 خرداد هم نامهای نوشته و دربار پهلوی را مورد حمله قرار داده بود.
▪️ اما در نهایت، سید احمد خوانساری چندان دل به مبارزه سیاسی نداد. فعالین انقلابی او را به همکاری با حاکمیت پهلوی محکوم کردند. از او میخواستند که اعتراضی به صراحت بیان کند. حتی علیه او شبنامه نوشتند. گویی نمیدانستند که آیتالله، سیاست را اولویت نمیدهد. منظومهی سیاسی مشخصی را پی نمیگیرد. کاستنِ آلامِ مردم را امید دارد و بس.
🔸 از همین قبیل بود رفتارهای سید محمد هادی میلانی. او نیز گاه به تأیید فعالیتهای سیاسی میپرداخت. گاه پا پس میکشید. وی در اعلامیهای اعتراضی به حاکمیت پهلوی اعلام کرده بود که: «ملت ایران از نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی به ستوه آمده و لب پرتگاه سقوط و زوال قرار دارد و من شرعاً خود را موظف میدانم تا در راه نجات ملت مسلمان ایران از هیچ سعی و کوشش مشروعی دریغ نکنم». گفته میشود که بیت آیتالله میلانی به عنوان یکی از پایگاههای اصلی انقلابیون در مشهد محسوب میشد. اما مرحوم میلانی نیز رویّهی یکسانی در مواجهه با حاکمیت پهلوی برنگزید. آن زمان که نیاز به حمایتِ ایشان از فعالیتهای سیاسی بود، بیانیهها را امضاء نکرد. جمعی از فعالین انقلابی به بیت ایشان رفته و گلایه میکنند. حضور فعال در عرصهی سیاسی را از ایشان درخواست میکنند. میلانی اما همراهی نکرد. سیاست، اولویتِ او نبود.
▪️ آیتالله خویی هم اینچنین بود. در زمانهای به نقدهای تندی علیه حاکمیتِ پهلوی اقدام میکرد. در نامهای به محمدرضا پهلوی گفته بود که: «جای تأسف است که سقوط مملکت اسلامی و یگانه مرکز تشیع به جایی برسد که زمامدارِ آن، آلت و وسیله انجام مقاصد شوم گردند». در بیانیهای اعلام کرده بود که: «بر هر فردی از افراد مسلمان در هر لباس و هر مقامی که باشند واجب است که از همکاری با این دولت خائن خودداری نمایند».
🔸 اما ایشان در آستانهی انقلاب، چنین همراهی هایی ندارد. زمانی که کارکنان شرکت نفت دست به اعتصاب میزنند، با این عمل مخالفت کرده و فعالین انقلابی را همراهی نمیکند.
▪️ مرام مرجعیت را باید شناخت. مرجعیت ذیل یک نظام و طریقتِ سیاسی قرار نمیگیرد. اگر سخنی میگوید، اگر بانگی به اعتراض بر میآورَد، اگر سکوتی پیشه میکند، نشان از ورود به عصر جدیدی از سیاستورزی نیست. هر چقدر هم که ورق برگردد، هرچقدر هم که سیاست، فراز و فرودهایی از سر بگذراند، منِشِ مرجعیت در امر سیاست تحول نمیپذیرد. نه! قم به کامِ تشویش نمیافتد.
#علامه_طباطبایی
#دین_در_سیاست
#سیداحمد_خوانساری
#سیدمحمدهادی_میلانی
https://bit.ly/3tugpCe
https://t.me/iranfardamag
🔷 محمد هدایتی
@iranfardamag
🔸 حالا ورق برگشته. حضورِ دین در سیاست، منتقدانِ بسیاری یافته. زمانهای اینچنین نبود. کوته عبارتی از سیاست در متن دینی، جماعتی را به وجد میآوَرد. جامعهای را به جنبش بر میانگیخت. امروز اما اینچنین نیست. ورق برگشته است.
▪️ یکی به کوتاه سخنِ علامه طباطبایی استناد میدهد که تلخکام از حضور روحانیت در سیاست بود. دیگری به سخنانِ اخیر آیتالله شبیری زنجانی تمسک میجوید که گفت: «ما اهل فن نیستیم که برای جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است، دعا برای رفعِ مشکلاتِ کشور است». سخنانی حکیمانه و البته دردمندانه.
🔸 این استنادات اما چه ایدهای در اختیار مینهد؟ نشان از ورودِ مرجعیت به منظومهی فکرِ سیاسیِ جدیدی دارد؟ تاریخ این را نمیگوید. مرامِ مرجعیت، پشتیبانی از مردم است. حمایت از دین و آیین است. محافظت از حوزههای علمیه و شریعتِ محمدیه است. هر آنچه غیر از این، در حاشیه بوده و اولویتی نداشته است. از همین روست که در امر سیاست نیز، گاه وارد شدهاند، گاه پای پس کشیدهاند. بعضاً چونان هنگامهی مشروطیت، (به نقلی) ابراز ندامت کردهاند.
▪️ هنگامهی مبارزه با حاکمیت پهلوی هم اینچنین بود. گاه بیانیههای آتشین بود، گاه سردی در مبارزه. گاه ترغیب به اعتراض، گاه دعوت به سکوت.
🔸 در آن زمان، سید احمد خوانساری از جمله مراجع بود. از وی به عنوان مجتهدی ساکت و خاموش در امور سیاسی یاد کردهاند. گفته میشود که وی سلوک محتاطانهای برگزیده و در مقابل رفتارهای حاکمیت پهلوی کمتر اعتراضی میکرد. در اسناد اما نامههایی از ایشان در دست است که انتقادات تندی را علیه حاکمیت پهلوی نشان میدهد. وی نامهای نگاشته و در آن از علما خواسته بود تا در مقابل حاکمیت پهلوی به اعتراض بپردازند. خوانساری همچنین در اعتراض به رفراندوم شاهانه، آن را خلاف شرعِ مقدس و حضور در آن را شرکت در امر حرام قلمداد کرده بود. منزل مرحوم خوانساری در آن زمانه محفلی بود که انقلابیون در آن حضور مییافتند و علیه حاکمیت پهلوی شعار میدادهاند. خوانساری که فقیه محتاط پایتخت نام گرفته بود، در اعتراض به وقایع 15 خرداد هم نامهای نوشته و دربار پهلوی را مورد حمله قرار داده بود.
▪️ اما در نهایت، سید احمد خوانساری چندان دل به مبارزه سیاسی نداد. فعالین انقلابی او را به همکاری با حاکمیت پهلوی محکوم کردند. از او میخواستند که اعتراضی به صراحت بیان کند. حتی علیه او شبنامه نوشتند. گویی نمیدانستند که آیتالله، سیاست را اولویت نمیدهد. منظومهی سیاسی مشخصی را پی نمیگیرد. کاستنِ آلامِ مردم را امید دارد و بس.
🔸 از همین قبیل بود رفتارهای سید محمد هادی میلانی. او نیز گاه به تأیید فعالیتهای سیاسی میپرداخت. گاه پا پس میکشید. وی در اعلامیهای اعتراضی به حاکمیت پهلوی اعلام کرده بود که: «ملت ایران از نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی به ستوه آمده و لب پرتگاه سقوط و زوال قرار دارد و من شرعاً خود را موظف میدانم تا در راه نجات ملت مسلمان ایران از هیچ سعی و کوشش مشروعی دریغ نکنم». گفته میشود که بیت آیتالله میلانی به عنوان یکی از پایگاههای اصلی انقلابیون در مشهد محسوب میشد. اما مرحوم میلانی نیز رویّهی یکسانی در مواجهه با حاکمیت پهلوی برنگزید. آن زمان که نیاز به حمایتِ ایشان از فعالیتهای سیاسی بود، بیانیهها را امضاء نکرد. جمعی از فعالین انقلابی به بیت ایشان رفته و گلایه میکنند. حضور فعال در عرصهی سیاسی را از ایشان درخواست میکنند. میلانی اما همراهی نکرد. سیاست، اولویتِ او نبود.
▪️ آیتالله خویی هم اینچنین بود. در زمانهای به نقدهای تندی علیه حاکمیتِ پهلوی اقدام میکرد. در نامهای به محمدرضا پهلوی گفته بود که: «جای تأسف است که سقوط مملکت اسلامی و یگانه مرکز تشیع به جایی برسد که زمامدارِ آن، آلت و وسیله انجام مقاصد شوم گردند». در بیانیهای اعلام کرده بود که: «بر هر فردی از افراد مسلمان در هر لباس و هر مقامی که باشند واجب است که از همکاری با این دولت خائن خودداری نمایند».
🔸 اما ایشان در آستانهی انقلاب، چنین همراهی هایی ندارد. زمانی که کارکنان شرکت نفت دست به اعتصاب میزنند، با این عمل مخالفت کرده و فعالین انقلابی را همراهی نمیکند.
▪️ مرام مرجعیت را باید شناخت. مرجعیت ذیل یک نظام و طریقتِ سیاسی قرار نمیگیرد. اگر سخنی میگوید، اگر بانگی به اعتراض بر میآورَد، اگر سکوتی پیشه میکند، نشان از ورود به عصر جدیدی از سیاستورزی نیست. هر چقدر هم که ورق برگردد، هرچقدر هم که سیاست، فراز و فرودهایی از سر بگذراند، منِشِ مرجعیت در امر سیاست تحول نمیپذیرد. نه! قم به کامِ تشویش نمیافتد.
#علامه_طباطبایی
#دین_در_سیاست
#سیداحمد_خوانساری
#سیدمحمدهادی_میلانی
https://bit.ly/3tugpCe
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 باز قم در کامِ تشویش اوفتاد؟
🔷 محمد هدایتی @iranfardamag 🔸 حالا ورق برگشته. حضورِ دین در سیاست، منتقدانِ بسیاری یافته. زمانهای اینچنین نبود. کوته عبارتی از سیاست در متن دینی، جماعتی را به وجد میآوَرد. جامعهای را به جنبش بر میانگیخت. امروز اما اینچنین نیست. ورق برگشته است. …