💢 سنگر دانشگاه
❇️علی صبوری
@iranfardamag
🔸آلن تورن جامعه شناس معروف فرانسوی و استاد دانشگاه سوربن در بهار سال ۱۹۶۸ و قبل از رخداد وقایعی که منجر به جنبش ماهِ مِی شد خطاب به حکومت فرانسه گفته بود:"اعتراضات کنونی میتواند مقدمه جنبشی وسیعتر باشد و از چارچوب دانشگاه ها فراتر رفته و همه جامعه را در بر بگیرد."
▪️ عصیان دانشجویان در فرانسهِ دهه ۶۰ میلادی در مدت کوتاهی لرزه بر تن اقتدار پوشالی دولت دوگل که خود را یکی از قویترین و باثبات ترین نظام های مستقر در اروپا معرفی می کرد، وارد نمود.پس از واقعه می ۶۸ جنبش های دانشجویی زیر نگاه ژرف بینانه تر تشکلات و روشنفکران چپ و حتی لیبرال قرار گرفتند. با وجود آنکه مدت مدیدی پیش از می ۶۸ ادعای تئوریک و نه پراتیک بودن جنبش های دانشجویی و شرح مفصل بر این یاوه گویی ها که این جنبش ها تنها بر بیانیه سوار شده اند و ایدئولوگهای آکادمیسین رهبران جنبش های مذکور می باشند، در جامعه طنین انداز شده بود می ۶۸ مهر باطلی بر تمام شرحیات مذکور زد.
🔸از خصلت های جنبش دانشجویی و خصوصا خصلت بسیار بارز آن، نبود هیچگونه سانترالیسمی است که تأکید بر نزولی بودن روابط و حیطه بندی ها داشته باشد. به همین سبب است که سعی جنبش های دانشجویی در گرفتن کرسی های قدرت و اعمال فشار برای کسب منافع خاص سیاسی و گروهی نیست و از این رو میتواند برای دستیابی به آرمانهای مشترک با جنبش های کارگران، فرودستان، اقلیت های دینی_نژادی و...عزم اتحاد بکند. شاید بتوان گفت که طبق باورعموم، دانشجو بیرون از سیاست است و وابستگی به جریان های سیاسی در متن قدرت ندارد ولی تاکیدی هزارباره نياز است که این وابستگی در حوزه روابط متعفن قدرت و مقام های صاحب منصب در قدرت است و جنبش های دانشجویی همیشه الزام به موضع گیری در رویدادهای سیاسی و اجتماعی را در خود احساس کرده اند.
▪️ جنبش های دانشجویی در ایران شاید قدمتی به درازای چندین دهه داشته باشند... از اتحادیه دانشجویی حزب توده در دوره رضاشاه پهلوی گرفته تا جنبش کوی دانشگاه در سال ۷۸ و اعتراضات دانشجویی به سرنگونی هواپیمای اوکراین که در اغلب موارد نیز با سرکوب های شديد پلیسی و امنیتی مواجه شده اند گویی دانشجویان همیشه خار چشم جریان های مسلط بر قدرت بوده اند.
🔸به یاد ۳ دانشجوی کشته شده درسال ۳۲ و روز قبل از سفر نیکسون به ایران، ۱۶ آذر روز دانشجو در ایران نامیده شده است... جالب توجه تر اینکه حتی در حضور مشهود نيروهای نظامی در دانشگاه تهران، دکتری افتخاری حقوق به نیکسون اعطا شد...و دنباله روی آن،سرکوب شدید و سیستماتیک دانشجویان و دیگر جریان های مخالف توسط دولت کودتا بود... این واقعه به همراه دیگر شرایط خفقان آمیز امنیتی سرآغازی بر مبارزات دانشجویی در دوره محمدرضا پهلوی بود و اواخر دهه ۴۰ و کل دهه ۵۰ شمسی، دانشگاه به عنوان یکی از اصلیترین مراکز پرورش نیروهای انقلابی و مبارز به شما می آمد مخصوصا جنبش های چریکی که بدنه و رهبری آن متشکل از دانشجویانِ جذب شده بود.
▪️ در دهه اخیر متاسفانه جنبش های دانشجویی در ایران با افول چشمگیری مواجه شده اند... از دانشکده علوم اجتماعی تهران که باید از مراکز اصلی شکل گیری دیسکورس ها و گفتمان های اجتماعی باشد ولی حال پذیرایِ دوره های آموزشیِ آرایش صورت و ابرو گشته، گرفته تا انحلال تشکلات مختلف دانشجویی در دانشگاه های فنی و علوم پزشکی..
🔸واقعیت خیلی تلخی است که دانشجو در پستوی نمور دانشگاه شادمان از ته کشیدن قوه مطالبه گری و قد کشیدن مناسبات انفعالی خود است و فعل توانستن را تنها در جشنواره های خورشت کرفس،پرورش استند آپ کمدین و دلقک، فوتبال دستی، طناب کشی،پانتومیم و... صرف میکند و دل به روزی می بندد که شاید معجزه ای برای او رخ داده و به سعادت فردی برسد یا حاصل تلاش دیگران را درو کند.
▪️ جدای از رشد ابتذال دربطن جامعه در دهه اخیر، سرکوبهای شدیدی که در سالهای گذشته بر شوراهای صنفی دانشگاه وارد گشته است از علل دیگر کم رمق شدن جنبش های دانشجویی است ولی به سانِ روز روشن عیان است که این سرکوبها تنها تاثیری موقتی بر جنبش های دانشجویی دارند و آتش زیر خاکسترِ آن، همچنان به کمینِ وضعیت موجود نشسته است...
دانشگاه مرده است!!!
زنده باد دانشگاه!!!
#آلن_تورن
#جنبش_دانشجویی
#جنبش_دانشجویی_و_امر_سیاسی
https://t.me/iranfardamag
❇️علی صبوری
@iranfardamag
🔸آلن تورن جامعه شناس معروف فرانسوی و استاد دانشگاه سوربن در بهار سال ۱۹۶۸ و قبل از رخداد وقایعی که منجر به جنبش ماهِ مِی شد خطاب به حکومت فرانسه گفته بود:"اعتراضات کنونی میتواند مقدمه جنبشی وسیعتر باشد و از چارچوب دانشگاه ها فراتر رفته و همه جامعه را در بر بگیرد."
▪️ عصیان دانشجویان در فرانسهِ دهه ۶۰ میلادی در مدت کوتاهی لرزه بر تن اقتدار پوشالی دولت دوگل که خود را یکی از قویترین و باثبات ترین نظام های مستقر در اروپا معرفی می کرد، وارد نمود.پس از واقعه می ۶۸ جنبش های دانشجویی زیر نگاه ژرف بینانه تر تشکلات و روشنفکران چپ و حتی لیبرال قرار گرفتند. با وجود آنکه مدت مدیدی پیش از می ۶۸ ادعای تئوریک و نه پراتیک بودن جنبش های دانشجویی و شرح مفصل بر این یاوه گویی ها که این جنبش ها تنها بر بیانیه سوار شده اند و ایدئولوگهای آکادمیسین رهبران جنبش های مذکور می باشند، در جامعه طنین انداز شده بود می ۶۸ مهر باطلی بر تمام شرحیات مذکور زد.
🔸از خصلت های جنبش دانشجویی و خصوصا خصلت بسیار بارز آن، نبود هیچگونه سانترالیسمی است که تأکید بر نزولی بودن روابط و حیطه بندی ها داشته باشد. به همین سبب است که سعی جنبش های دانشجویی در گرفتن کرسی های قدرت و اعمال فشار برای کسب منافع خاص سیاسی و گروهی نیست و از این رو میتواند برای دستیابی به آرمانهای مشترک با جنبش های کارگران، فرودستان، اقلیت های دینی_نژادی و...عزم اتحاد بکند. شاید بتوان گفت که طبق باورعموم، دانشجو بیرون از سیاست است و وابستگی به جریان های سیاسی در متن قدرت ندارد ولی تاکیدی هزارباره نياز است که این وابستگی در حوزه روابط متعفن قدرت و مقام های صاحب منصب در قدرت است و جنبش های دانشجویی همیشه الزام به موضع گیری در رویدادهای سیاسی و اجتماعی را در خود احساس کرده اند.
▪️ جنبش های دانشجویی در ایران شاید قدمتی به درازای چندین دهه داشته باشند... از اتحادیه دانشجویی حزب توده در دوره رضاشاه پهلوی گرفته تا جنبش کوی دانشگاه در سال ۷۸ و اعتراضات دانشجویی به سرنگونی هواپیمای اوکراین که در اغلب موارد نیز با سرکوب های شديد پلیسی و امنیتی مواجه شده اند گویی دانشجویان همیشه خار چشم جریان های مسلط بر قدرت بوده اند.
🔸به یاد ۳ دانشجوی کشته شده درسال ۳۲ و روز قبل از سفر نیکسون به ایران، ۱۶ آذر روز دانشجو در ایران نامیده شده است... جالب توجه تر اینکه حتی در حضور مشهود نيروهای نظامی در دانشگاه تهران، دکتری افتخاری حقوق به نیکسون اعطا شد...و دنباله روی آن،سرکوب شدید و سیستماتیک دانشجویان و دیگر جریان های مخالف توسط دولت کودتا بود... این واقعه به همراه دیگر شرایط خفقان آمیز امنیتی سرآغازی بر مبارزات دانشجویی در دوره محمدرضا پهلوی بود و اواخر دهه ۴۰ و کل دهه ۵۰ شمسی، دانشگاه به عنوان یکی از اصلیترین مراکز پرورش نیروهای انقلابی و مبارز به شما می آمد مخصوصا جنبش های چریکی که بدنه و رهبری آن متشکل از دانشجویانِ جذب شده بود.
▪️ در دهه اخیر متاسفانه جنبش های دانشجویی در ایران با افول چشمگیری مواجه شده اند... از دانشکده علوم اجتماعی تهران که باید از مراکز اصلی شکل گیری دیسکورس ها و گفتمان های اجتماعی باشد ولی حال پذیرایِ دوره های آموزشیِ آرایش صورت و ابرو گشته، گرفته تا انحلال تشکلات مختلف دانشجویی در دانشگاه های فنی و علوم پزشکی..
🔸واقعیت خیلی تلخی است که دانشجو در پستوی نمور دانشگاه شادمان از ته کشیدن قوه مطالبه گری و قد کشیدن مناسبات انفعالی خود است و فعل توانستن را تنها در جشنواره های خورشت کرفس،پرورش استند آپ کمدین و دلقک، فوتبال دستی، طناب کشی،پانتومیم و... صرف میکند و دل به روزی می بندد که شاید معجزه ای برای او رخ داده و به سعادت فردی برسد یا حاصل تلاش دیگران را درو کند.
▪️ جدای از رشد ابتذال دربطن جامعه در دهه اخیر، سرکوبهای شدیدی که در سالهای گذشته بر شوراهای صنفی دانشگاه وارد گشته است از علل دیگر کم رمق شدن جنبش های دانشجویی است ولی به سانِ روز روشن عیان است که این سرکوبها تنها تاثیری موقتی بر جنبش های دانشجویی دارند و آتش زیر خاکسترِ آن، همچنان به کمینِ وضعیت موجود نشسته است...
دانشگاه مرده است!!!
زنده باد دانشگاه!!!
#آلن_تورن
#جنبش_دانشجویی
#جنبش_دانشجویی_و_امر_سیاسی
https://t.me/iranfardamag
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴 آینهی شکستهی سرمایهگذاری
🔶 سعیده شفیعی
@iranfardamag
🔺 آبان ماه گذشته، «محسن رضایی» یکی از اقتصادخواندههای دولت سیزدهم و معاون اقتصادی رییسجمهوری، در سخنانی گفت: «فضا در داخل کشور به سرعت در حال تغییر است و همهی زیرساختهای لازم برای جهش اقتصادی در ایران فراهم خواهد شد. لذا از همه دعوت میکنیم که با انگیزه و شوق وارد وطن خود شوند تا این وطن عزیز را بهتر از گذشته بسازیم. حتی ایرانیان عزیز که در خارج هستند هم امروز دعوت میشوند تا سرمایههای فکری و مالی خود را وارد ایران کنند.» این صحبتها دستمایهی بحثهای دیگری درخصوص «عدم منع ورود ایرانیان خارج به کشور» و «حل مشکل سربازی ایرانیان خارج از کشور» در محافل مختلف شد؛ تا جایی که وزیر خارجهی دولت سیزدهم وعده داد برای ورود و خروج بدون مشکل ایرانیان خارج از کشور بهزودی سامانهای راهاندازی شود.
✅ فرار سرمایه چیست؟
🔹 اصل مهم در سرمایهگذاری این است که سرمایه همواره به مناطقی خواهد رفت که کمترین ریسک و بیشترین بازدهی را داشته باشد و عواملی بازدهی سرمایه را تهدید نکند. از این منظر میتوان گفت سرمایهگذاری آینهی تمامنمای تحولات اقتصادی و اجتماعی است. سخنان محسن رضایی در حالی عنوان میشود که آمار نشان میدهد روند خروج سرمایه طی سالهای گذشته صعودی بوده است. «فرار یا خروج سرمایه» به تعبیری به تغییر در داراییهای بین المللی یک کشور گفته میشود که در واکنش به شرایط نامساعد اقتصادی رخ میدهد و ذخایر ارزی رو به کاهش میگذارد. این فرآیند از سه طریق ممکن است رخ دهد: بخشی از خروج ارز به صورت فیزیکی و همراه با مهاجرت نیروی انسانی رخ میدهد. بخش دیگر ممکن است به دلیل واکنش مردم به عدم نااطمینانی و ثبات اقتصادی اتفاق افتد که در این شرایط، ریال به ارزهای خارجی تبدیل میشود و در خانهها به صورت فیزیکی نگهداری میشود. در بخش سوم هم عدم بازگشت درآمدهای صادراتی ممکن است دلیل اصلی فرار یا خروج سرمایه باشد.
✅ شواهد آماری
🔺 اگر چه روشهای متفاوتی برای محاسبهی خروج سرمایه وجود دارد و ممکن است اعداد متفاوتی از این متغیر توسط پژوهشگران مختلف محاسبه شود، اما روند صعودی خروج سرمایه از ایران کاملا اثبات شده و این امر بر کسی پوشیده نیست. بر اساس گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق تهران، طی یک دههی گذشته به طور متوسط سالیانه 9.6 میلیارد دلار سرمایهی مادی و درمجموع بالغ بر 96 میلیارد دلار از ایران خارج شده است؛ در حالی که تنها سه میلیارد دلار طی مدت مذکور به ایران وارد شده است. برخی پژوهشگران معتقدند نیمی از حجم متوسط فرار سرمایه سالیانه از ایران میتواند مربوط به مهاجرت و خرید داراییهای غیرمنقول خارج از کشور باشد و نیمی دیگر مربوط به عدم بازگشت درآمدهای صادراتی یا نگهداری ارز خارجی در خانهها باشد. علاوه بر این، خروج سرمایههای انسانی وسیعتر از خروج سرمایههای مادی است که محاسبهی آن دشوار بوده و فراتر از تصور مینماید.
✅ به عمل کار برآید
🔹 بر اساس آمار مختلف، طی یک دههی گذشته حدود 96 تا 100 میلیارد دلار سرمایهی مادی و فیزیکی (بدون در نظر گرفتن سرمایهی انسانی) از ایران خارج شده است. این حجم از خروج سرمایه آثار جبرانناپذیری را بر جامعهی ایران دارد که مهمترین پیام آن ناامیدی سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی است که منجر به انتظارات منفی در بازارهای مختلف خواهد شد و سیکل باطل کاهش سرمایهگذاری را در پی دارد. طبیعی است ورود سرمایه و بازگشت نخبگان به کشور اتفاق نمیافتد مگر در شرایط ثبات اقتصادی و برقراری امنیت سرمایهگذاری. تا زمانی که این عوامل حل نشوند نهتنها جذب سرمایهای رخ نخواهد داد بلکه سرمایههای جاری را هم تهدید میکند. محسن رضایی در حالی از ایرانیان مقیم خارج از کشور دعوت به ورود خود و سرمایهشان میکند که خود نیز میداند شرایط کنونی اقتصاد ایران، سرمایههای ایرانیان داخل را به کشورهای همسایه از جمله ترکیه سرازیر کرده است. دعوت کردن امری پسندیده و بهجاست اما به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست!
🔺 بیش از سه ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم میگذرد؛ دولتی که با وعدههای رفع معضلات اقتصادی روی کار آمد اما پس از گذشت یک فصل، مانند همتایان پیشین خود، مشکلات اقتصادی را به گردن دولتمردان قبلی میاندازد و قصد دارد به صورت دستوری بازارها را کنترل کند. دیری نخواهد پایید که مسئولین دولت سیزدهم هم مانند گذشتگان به مبانی علم اقتصاد پی خواهند برد اما شاید آنزمان برای کشور، خیلی دیر باشد.
#فرار_سرمایه
#محسن_رضایی
#سرمایهی_انسانی
#سرمایهی_فیزیکی_و_مادی
https://t.me/iranfardamag
🔶 سعیده شفیعی
@iranfardamag
🔺 آبان ماه گذشته، «محسن رضایی» یکی از اقتصادخواندههای دولت سیزدهم و معاون اقتصادی رییسجمهوری، در سخنانی گفت: «فضا در داخل کشور به سرعت در حال تغییر است و همهی زیرساختهای لازم برای جهش اقتصادی در ایران فراهم خواهد شد. لذا از همه دعوت میکنیم که با انگیزه و شوق وارد وطن خود شوند تا این وطن عزیز را بهتر از گذشته بسازیم. حتی ایرانیان عزیز که در خارج هستند هم امروز دعوت میشوند تا سرمایههای فکری و مالی خود را وارد ایران کنند.» این صحبتها دستمایهی بحثهای دیگری درخصوص «عدم منع ورود ایرانیان خارج به کشور» و «حل مشکل سربازی ایرانیان خارج از کشور» در محافل مختلف شد؛ تا جایی که وزیر خارجهی دولت سیزدهم وعده داد برای ورود و خروج بدون مشکل ایرانیان خارج از کشور بهزودی سامانهای راهاندازی شود.
✅ فرار سرمایه چیست؟
🔹 اصل مهم در سرمایهگذاری این است که سرمایه همواره به مناطقی خواهد رفت که کمترین ریسک و بیشترین بازدهی را داشته باشد و عواملی بازدهی سرمایه را تهدید نکند. از این منظر میتوان گفت سرمایهگذاری آینهی تمامنمای تحولات اقتصادی و اجتماعی است. سخنان محسن رضایی در حالی عنوان میشود که آمار نشان میدهد روند خروج سرمایه طی سالهای گذشته صعودی بوده است. «فرار یا خروج سرمایه» به تعبیری به تغییر در داراییهای بین المللی یک کشور گفته میشود که در واکنش به شرایط نامساعد اقتصادی رخ میدهد و ذخایر ارزی رو به کاهش میگذارد. این فرآیند از سه طریق ممکن است رخ دهد: بخشی از خروج ارز به صورت فیزیکی و همراه با مهاجرت نیروی انسانی رخ میدهد. بخش دیگر ممکن است به دلیل واکنش مردم به عدم نااطمینانی و ثبات اقتصادی اتفاق افتد که در این شرایط، ریال به ارزهای خارجی تبدیل میشود و در خانهها به صورت فیزیکی نگهداری میشود. در بخش سوم هم عدم بازگشت درآمدهای صادراتی ممکن است دلیل اصلی فرار یا خروج سرمایه باشد.
✅ شواهد آماری
🔺 اگر چه روشهای متفاوتی برای محاسبهی خروج سرمایه وجود دارد و ممکن است اعداد متفاوتی از این متغیر توسط پژوهشگران مختلف محاسبه شود، اما روند صعودی خروج سرمایه از ایران کاملا اثبات شده و این امر بر کسی پوشیده نیست. بر اساس گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق تهران، طی یک دههی گذشته به طور متوسط سالیانه 9.6 میلیارد دلار سرمایهی مادی و درمجموع بالغ بر 96 میلیارد دلار از ایران خارج شده است؛ در حالی که تنها سه میلیارد دلار طی مدت مذکور به ایران وارد شده است. برخی پژوهشگران معتقدند نیمی از حجم متوسط فرار سرمایه سالیانه از ایران میتواند مربوط به مهاجرت و خرید داراییهای غیرمنقول خارج از کشور باشد و نیمی دیگر مربوط به عدم بازگشت درآمدهای صادراتی یا نگهداری ارز خارجی در خانهها باشد. علاوه بر این، خروج سرمایههای انسانی وسیعتر از خروج سرمایههای مادی است که محاسبهی آن دشوار بوده و فراتر از تصور مینماید.
✅ به عمل کار برآید
🔹 بر اساس آمار مختلف، طی یک دههی گذشته حدود 96 تا 100 میلیارد دلار سرمایهی مادی و فیزیکی (بدون در نظر گرفتن سرمایهی انسانی) از ایران خارج شده است. این حجم از خروج سرمایه آثار جبرانناپذیری را بر جامعهی ایران دارد که مهمترین پیام آن ناامیدی سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی است که منجر به انتظارات منفی در بازارهای مختلف خواهد شد و سیکل باطل کاهش سرمایهگذاری را در پی دارد. طبیعی است ورود سرمایه و بازگشت نخبگان به کشور اتفاق نمیافتد مگر در شرایط ثبات اقتصادی و برقراری امنیت سرمایهگذاری. تا زمانی که این عوامل حل نشوند نهتنها جذب سرمایهای رخ نخواهد داد بلکه سرمایههای جاری را هم تهدید میکند. محسن رضایی در حالی از ایرانیان مقیم خارج از کشور دعوت به ورود خود و سرمایهشان میکند که خود نیز میداند شرایط کنونی اقتصاد ایران، سرمایههای ایرانیان داخل را به کشورهای همسایه از جمله ترکیه سرازیر کرده است. دعوت کردن امری پسندیده و بهجاست اما به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست!
🔺 بیش از سه ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم میگذرد؛ دولتی که با وعدههای رفع معضلات اقتصادی روی کار آمد اما پس از گذشت یک فصل، مانند همتایان پیشین خود، مشکلات اقتصادی را به گردن دولتمردان قبلی میاندازد و قصد دارد به صورت دستوری بازارها را کنترل کند. دیری نخواهد پایید که مسئولین دولت سیزدهم هم مانند گذشتگان به مبانی علم اقتصاد پی خواهند برد اما شاید آنزمان برای کشور، خیلی دیر باشد.
#فرار_سرمایه
#محسن_رضایی
#سرمایهی_انسانی
#سرمایهی_فیزیکی_و_مادی
https://t.me/iranfardamag
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴 مادران دادخواه -5
▪️ مادران خاوران
💠 محترم رحمانی
@iranfardamag
🔺 خاوران نام دیگر تمام گورستان هایی است که در سرتاسر ایران، اعدامیان سال های ۶۰ تا ۶۷ را در خود جای داده است، مکانی که چشمان داغدیده و دردمند مادران، همسران، فرزندان و سایر وابستگان در شهرهای مختلف ایران حتیالامکان نزدیکی بدان و عزاداری برای فرزندانی که می دانستند در آنجا مدفون اند را نداشته و ندارند. از این گذشته خاوران، مکانی است در مسیر تهران، سمنان و مشهد که از دیرباز پیکرهای مرحومان و درگذشتگان غیر مسلمان را در خود جای داده ولی پس از بهمن ۱۳۵۷؛ سرنوشت و سرگذشت دردناکی یافته است علاوه بردرگذشتگان اقلیت بهایی ، پیکر اعدام شدگان دهه شصت را در خود جای داده است و مادران دادخواه و سوگوار ، دهه اول شهریور و نیز جمعه آخر هر سال در آن مکان تجمع هایی را رقم زده اند.
🔹تاریخ جامعه ایرانی زمانی که در سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ رقم خورد اتفاق های مبهوت کننده ای در آن بوقوع پیوست که گویا هیچ اراده ای را یارای تغییر در آن نبود.
🔺 پس ازخروج شاه و پایان حکومت سلطنتی در دوره سه ساله ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰، جریان های انقلابی به چالشی سخت با یکدیگر پرداختند و جنگ برسر قدرت از سویی و اختلاف نظرها و دیدگاه ها، شکاف بزرگی میان روحانیت و روشنفکران را رقم زد.
واقعیت آن است که همه جریان هایی که سفره انقلاب را گسترده و خواستار سرنگونی شاه شده بودند، نگاه یکسانی به آرمان ها استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی نداشتند ولی از آنجا که رهبری به طور کامل در دست روحانیون و به صورت کاریزماتیک شد حوادث بعدی تکانه های زیادی را ایجاد نمود.
🔹 انقلاب هر روز با حوادث و شرایط تازه ای روبرو می شد که جریان های متفاوت را در موقعیت های گوناگونی قرار می داد و دقیقا همان جا ، آنان که باید پدری می کردند چنین نکردند، آنان که باید برادر و یار و یاور یکدیگر می شدند ودر تظاهرات انقلاب دست هایشان را به هم گره می کردند مقابل هم قرار گرفتند و آنان که باید حساب شده طراحی های استراتژیک می کردند نتوانستند بر موج ها و هجوم ها فایق آیند و انقلاب ماهیت همیشگی خود را بر همگان نشان داد. قطعا تحلیل رویداد همه انقلاب ها و از جمله انقلاب بهمن ۱۳۵۷؛ به پژوهش ها، نگرش ها وروش های تاریخی، فرهنگ و اجتماعی و سیاسی نیازمند است که در این مجال نمی گنجد و اما این درس گفتار غلامحسین صدیقی به مثابه یک مصدقی و نیز بنیانگذار علوم اجتماعی در ایران را باید از روی تعمق نگریست و بدان پرداخت: «...اینها را من از روی تجارب تاریخی ایران و جهان می گویم که از درون هیچ انقلابی آزادی و عدالت بیرون نیامده است...انقلاب شبیه جنگ های داخلی می مانند که اگر گروهی به گروه های دیگر پیروز شود آن گروه شکست خورده را سرکوب خواهند کرد...و سپس هر کس که منتقد آن باشد آنان را نیز سرکوب می کنند ....بخصوص اگر روحانیون باشند و سپاه آن انقلاب هم مردم مسلمان ایران، یقین بدانید بدترین انقلاب جهان روی خواهد داد.» (پ. ن۱)
چگونگی شکل گیری مادران خاوران
🔺 برخی از مادران خاوران با یکدیگر بیگانه و از هم دور نبودند، مادرانی که همدیگر را در سالنهای ملاقات فرزندان شان در زندان های حکومت پهلوی دوم دیدار کرده و لذا با یکدیگر آشنا بودند و البته این بار دوباره سالن های ملاقات اوین، گوهر دشت و ... آنان را به یکدیگر باز می شناساند و متصل می کرد و نه فقط با هم که با بسیاری دیگر نیز آشنا می شدند. آنان به هم اعتماد و پیوند می یافتند و عموما به یکدیگر یاری می رساندند. این مادران در سالن های ملاقات و در دیدار با یکدیگر طی یک دهه به جای وکلا، داد خواهان، فرزندان زندانی و..و...خواسته های فرزندان شان را مطالبه می کردند به ده ها مکان سر می زدند و پیگیر درمان، احکام ناعادلانه ، پیگیری پرونده ها و..و... بودند.
🔹به قول خانم مهاجر(بهکیش): «من بیشتر عمرم را جلوی در زندان ها، برای گرفتن ملاقات و در گورستان گذراندم.» و این ضریب بی نهایت بالایی به تعداد بسیاری مادران ایرانی در سرتاسر ایران است که هنوز هیچ رمان نویسی، یا نقاشی یا شعری قدرت و یا شاید جرات و رخصت آن را نیافته است تا قدم های تاول زده شان را در مسیرهای زندان، دادگاه هاو...و... باز نمایی کند . مادر است دیگر!.....
متن کامل :
https://bit.ly/3GNzxyG
#خاوران
#مادران_خاوران
#محترم_رحمانی
#مادران_دادخواه
#اعدامشدگان_67
https://t.me/iranfardamag
▪️ مادران خاوران
💠 محترم رحمانی
@iranfardamag
🔺 خاوران نام دیگر تمام گورستان هایی است که در سرتاسر ایران، اعدامیان سال های ۶۰ تا ۶۷ را در خود جای داده است، مکانی که چشمان داغدیده و دردمند مادران، همسران، فرزندان و سایر وابستگان در شهرهای مختلف ایران حتیالامکان نزدیکی بدان و عزاداری برای فرزندانی که می دانستند در آنجا مدفون اند را نداشته و ندارند. از این گذشته خاوران، مکانی است در مسیر تهران، سمنان و مشهد که از دیرباز پیکرهای مرحومان و درگذشتگان غیر مسلمان را در خود جای داده ولی پس از بهمن ۱۳۵۷؛ سرنوشت و سرگذشت دردناکی یافته است علاوه بردرگذشتگان اقلیت بهایی ، پیکر اعدام شدگان دهه شصت را در خود جای داده است و مادران دادخواه و سوگوار ، دهه اول شهریور و نیز جمعه آخر هر سال در آن مکان تجمع هایی را رقم زده اند.
🔹تاریخ جامعه ایرانی زمانی که در سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ رقم خورد اتفاق های مبهوت کننده ای در آن بوقوع پیوست که گویا هیچ اراده ای را یارای تغییر در آن نبود.
🔺 پس ازخروج شاه و پایان حکومت سلطنتی در دوره سه ساله ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰، جریان های انقلابی به چالشی سخت با یکدیگر پرداختند و جنگ برسر قدرت از سویی و اختلاف نظرها و دیدگاه ها، شکاف بزرگی میان روحانیت و روشنفکران را رقم زد.
واقعیت آن است که همه جریان هایی که سفره انقلاب را گسترده و خواستار سرنگونی شاه شده بودند، نگاه یکسانی به آرمان ها استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی نداشتند ولی از آنجا که رهبری به طور کامل در دست روحانیون و به صورت کاریزماتیک شد حوادث بعدی تکانه های زیادی را ایجاد نمود.
🔹 انقلاب هر روز با حوادث و شرایط تازه ای روبرو می شد که جریان های متفاوت را در موقعیت های گوناگونی قرار می داد و دقیقا همان جا ، آنان که باید پدری می کردند چنین نکردند، آنان که باید برادر و یار و یاور یکدیگر می شدند ودر تظاهرات انقلاب دست هایشان را به هم گره می کردند مقابل هم قرار گرفتند و آنان که باید حساب شده طراحی های استراتژیک می کردند نتوانستند بر موج ها و هجوم ها فایق آیند و انقلاب ماهیت همیشگی خود را بر همگان نشان داد. قطعا تحلیل رویداد همه انقلاب ها و از جمله انقلاب بهمن ۱۳۵۷؛ به پژوهش ها، نگرش ها وروش های تاریخی، فرهنگ و اجتماعی و سیاسی نیازمند است که در این مجال نمی گنجد و اما این درس گفتار غلامحسین صدیقی به مثابه یک مصدقی و نیز بنیانگذار علوم اجتماعی در ایران را باید از روی تعمق نگریست و بدان پرداخت: «...اینها را من از روی تجارب تاریخی ایران و جهان می گویم که از درون هیچ انقلابی آزادی و عدالت بیرون نیامده است...انقلاب شبیه جنگ های داخلی می مانند که اگر گروهی به گروه های دیگر پیروز شود آن گروه شکست خورده را سرکوب خواهند کرد...و سپس هر کس که منتقد آن باشد آنان را نیز سرکوب می کنند ....بخصوص اگر روحانیون باشند و سپاه آن انقلاب هم مردم مسلمان ایران، یقین بدانید بدترین انقلاب جهان روی خواهد داد.» (پ. ن۱)
چگونگی شکل گیری مادران خاوران
🔺 برخی از مادران خاوران با یکدیگر بیگانه و از هم دور نبودند، مادرانی که همدیگر را در سالنهای ملاقات فرزندان شان در زندان های حکومت پهلوی دوم دیدار کرده و لذا با یکدیگر آشنا بودند و البته این بار دوباره سالن های ملاقات اوین، گوهر دشت و ... آنان را به یکدیگر باز می شناساند و متصل می کرد و نه فقط با هم که با بسیاری دیگر نیز آشنا می شدند. آنان به هم اعتماد و پیوند می یافتند و عموما به یکدیگر یاری می رساندند. این مادران در سالن های ملاقات و در دیدار با یکدیگر طی یک دهه به جای وکلا، داد خواهان، فرزندان زندانی و..و...خواسته های فرزندان شان را مطالبه می کردند به ده ها مکان سر می زدند و پیگیر درمان، احکام ناعادلانه ، پیگیری پرونده ها و..و... بودند.
🔹به قول خانم مهاجر(بهکیش): «من بیشتر عمرم را جلوی در زندان ها، برای گرفتن ملاقات و در گورستان گذراندم.» و این ضریب بی نهایت بالایی به تعداد بسیاری مادران ایرانی در سرتاسر ایران است که هنوز هیچ رمان نویسی، یا نقاشی یا شعری قدرت و یا شاید جرات و رخصت آن را نیافته است تا قدم های تاول زده شان را در مسیرهای زندان، دادگاه هاو...و... باز نمایی کند . مادر است دیگر!.....
متن کامل :
https://bit.ly/3GNzxyG
#خاوران
#مادران_خاوران
#محترم_رحمانی
#مادران_دادخواه
#اعدامشدگان_67
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
مادران دادخواه -5
💠 محترم رحمانی @iranfardamag 🔺 خاوران نام دیگر تمام گورستان هایی است که در سرتاسر ایران، اعدامیان سال های ۶۰ تا ۶۷ را در خود جای داده است، مکانی که چشمان داغدیده و دردمند مادران، همسران، فرزندان و سایر وابستگان در شهرهای مختلف ایران حتیالامکان نزدیکی…
💢 معلمان، بودجه و حاکمیت
🔷 عبدالله ناصری
@iranfardamag
🔸 در ادامه گسترش اعتراضات مدنی-صنفی در ایران ، جنبش گسترده معلمان را باید نقطه عطفی در این مسیر دانست. فارغ از نحوه مواجهه حکومت با این جنبش مسالمت جو، مهمترین وجه آن که غافل مانده، ارتباط این اعتراضات با هسته اصلی حاکمیت است.
🔹 ظاهر ماجرا این است که پس از تصویب “رتبه بندی معلمان” بودجه ای ۲۵ هزار میلیاردی(ت) در سال جاری از سوی دولت دوازدهم پیش بینی شده(به ادعای محمدباقر نوبخت) و به ادعای رییس فعلی مجلس شورای اسلامی با رد ادعای نوبخت ، نصف مبلغ مذکور برای ۶ ماه دوم سال دیده شده و اختصاص خواهد یافت. مسلم است ادعای هر دو “محمد باقر” پول و نانی برای معلمان عزیز نشده و نخواهد شد.
🔸 نگارنده به عنوان معلم بازنشسته دانشگاه که حقوق مناسبی دریافت می کند باور دارد این مطالبه معلمان عزیز که نهایتا دریافتی آن ها را به ۸۰ درصد حقوق هیأت علمی آموزش عالی خواهد رساند منطقی و حق ایشان است. اما نکته مهمتر از این افزایش، گستردگی مطالبه مشابه در دستگاههای دولتی مشابه است که با نبود پول در خزانه کشور قرین شده است. و از سوی دیگر افزایش بودجه نهادهای بی ، کم اثر و یا مانع توسعه و مدرنیته است که به صورت چشمگیری دیده شده است، مثل رسانه غیرملی حکومت، حوزه علمیه، دستگاههای نظامی و امنیتی، شورای نگهبان، مجلس انتصابی و ... که همه را می توان ذیل “دیوانسالاری خاصه ولی فقیه" دسته بندی کرد.
🔹 طبیعی است که هیچ توصیه حکومت مسموع اکثر معلمان نباشد و این سؤال مهم از صاحب یا صاحبان اصلی حکومت که خود عامل این معیشت فقیرانه ملی هستند پرسیده شود؛ چرا خزانه خالی است؟ خزانه خالی است چون داد و ستدی نیست. عامل خزانه تهی، انسداد تجارت نفت و گاز و پتروشیمی است. تحریم ها پوسته است و هسته اصلی آن، رفتار ایدئولوژیک بی مبنا و غیر عقلانی و ضد منافع ملی است که کانون اصلی قدرت آن را اتخاذ کرده و به زعم واهی خود، تکلیف الهی جامعه ایران را مدیریت می کند.
🔸 نقد بودجه با کمک عباراتی مثل انقباض یا انبساط، علمی یا ضدعلمی، مقاومتی یا غیر مقاومتی و از این دست یک انحراف تمام از “واقعیت بودجه” است. اولین عنصر ضروری در تنظیم بودجه یک کشور “دریافت ها و وصولی های یقین آور” است که آن هم برای کشور پرمصرف و بی آب و نهایتا غیر مولد ایران فقط با فروش نفت کسب می شود.
🔹 امروز به جرأت باید گفت راه نجات ایران فعلی و امید به توسعه واقعی آن در آینده فقط بیرون رفتن از خلسه یا رؤیای حکومت دینی و محاسبات شریعتی در منافع و مصالح مردم است. واقعیتهای تاریخی و جاری منطقه و ایران نشان داده که این روایت سیاسی از اسلام که عملا ضد توسعه و مدرنیته عمل کرده است ، شکست خورده و با موفقیت همراه نبوده است .
https://bit.ly/3F21Pon
https://t.me/iranfardamag
🔷 عبدالله ناصری
@iranfardamag
🔸 در ادامه گسترش اعتراضات مدنی-صنفی در ایران ، جنبش گسترده معلمان را باید نقطه عطفی در این مسیر دانست. فارغ از نحوه مواجهه حکومت با این جنبش مسالمت جو، مهمترین وجه آن که غافل مانده، ارتباط این اعتراضات با هسته اصلی حاکمیت است.
🔹 ظاهر ماجرا این است که پس از تصویب “رتبه بندی معلمان” بودجه ای ۲۵ هزار میلیاردی(ت) در سال جاری از سوی دولت دوازدهم پیش بینی شده(به ادعای محمدباقر نوبخت) و به ادعای رییس فعلی مجلس شورای اسلامی با رد ادعای نوبخت ، نصف مبلغ مذکور برای ۶ ماه دوم سال دیده شده و اختصاص خواهد یافت. مسلم است ادعای هر دو “محمد باقر” پول و نانی برای معلمان عزیز نشده و نخواهد شد.
🔸 نگارنده به عنوان معلم بازنشسته دانشگاه که حقوق مناسبی دریافت می کند باور دارد این مطالبه معلمان عزیز که نهایتا دریافتی آن ها را به ۸۰ درصد حقوق هیأت علمی آموزش عالی خواهد رساند منطقی و حق ایشان است. اما نکته مهمتر از این افزایش، گستردگی مطالبه مشابه در دستگاههای دولتی مشابه است که با نبود پول در خزانه کشور قرین شده است. و از سوی دیگر افزایش بودجه نهادهای بی ، کم اثر و یا مانع توسعه و مدرنیته است که به صورت چشمگیری دیده شده است، مثل رسانه غیرملی حکومت، حوزه علمیه، دستگاههای نظامی و امنیتی، شورای نگهبان، مجلس انتصابی و ... که همه را می توان ذیل “دیوانسالاری خاصه ولی فقیه" دسته بندی کرد.
🔹 طبیعی است که هیچ توصیه حکومت مسموع اکثر معلمان نباشد و این سؤال مهم از صاحب یا صاحبان اصلی حکومت که خود عامل این معیشت فقیرانه ملی هستند پرسیده شود؛ چرا خزانه خالی است؟ خزانه خالی است چون داد و ستدی نیست. عامل خزانه تهی، انسداد تجارت نفت و گاز و پتروشیمی است. تحریم ها پوسته است و هسته اصلی آن، رفتار ایدئولوژیک بی مبنا و غیر عقلانی و ضد منافع ملی است که کانون اصلی قدرت آن را اتخاذ کرده و به زعم واهی خود، تکلیف الهی جامعه ایران را مدیریت می کند.
🔸 نقد بودجه با کمک عباراتی مثل انقباض یا انبساط، علمی یا ضدعلمی، مقاومتی یا غیر مقاومتی و از این دست یک انحراف تمام از “واقعیت بودجه” است. اولین عنصر ضروری در تنظیم بودجه یک کشور “دریافت ها و وصولی های یقین آور” است که آن هم برای کشور پرمصرف و بی آب و نهایتا غیر مولد ایران فقط با فروش نفت کسب می شود.
🔹 امروز به جرأت باید گفت راه نجات ایران فعلی و امید به توسعه واقعی آن در آینده فقط بیرون رفتن از خلسه یا رؤیای حکومت دینی و محاسبات شریعتی در منافع و مصالح مردم است. واقعیتهای تاریخی و جاری منطقه و ایران نشان داده که این روایت سیاسی از اسلام که عملا ضد توسعه و مدرنیته عمل کرده است ، شکست خورده و با موفقیت همراه نبوده است .
https://bit.ly/3F21Pon
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
💢 معلمان، بودجه و حاکمیت
🔷 عبدالله ناصری @iranfardamag 🔸 در ادامه گسترش اعتراضات مدنی-صنفی در ایران ، جنبش گسترده معلمان را باید نقطه عطفی در این مسیر دانست. فارغ از نحوه مواجهه حکومت با این جنبش مسالمت جو، مهمترین وجه آن که غافل مانده، ارتباط این اعتراضات با…
⭕️ بازگشت به دانشگاه
🔶 طنین عصفوری
@iranfardamag
🔺 ماههاست که از آخرین حضور همگانی دانشجویان در صحن دانشگاه و کلاسهای حضوری درس میگذرد و این روزها درحالی 16 آذر را پشت سر میگذرانیم که دیگر خبری از هیاهوی دانشجویان بهمانند آذر 98 به گوش نمیرسد. ماههاست که دانشگاه رخوتی عجیب را تجربه میکند درحالی که در بطن جامعه علیرغم تمام سرکوبها و مشکلات موجود اینطور نبوده است.
🔹در همین ماههای اخیر شاهد تلاشها و اعتراضات و اعتصابات بسیاری از جانب مردم بودهایم؛ از اعتصاب معلمان که این روزها در جریان است تا اعتراض کشاورزان و کارگران صنعت نفت. همراستا با اعتراضات، هرروزه شاهد تعداد زیادی بیانیه و اعلام نظر از جانب گروههای مختلف بودهایم که تمامی اینها نشان و گواهی است از وجود بحرانهای متعدد حاکمیت. با وجود تمام تحرکات اعتراضی از جانب اقشار مختلف جامعه اما دستگاه سرکوب همچنان به کار خود ادامه میدهد و علیرغم وجود بحران کرونا همچنان شاهد احضارها و بازداشتها متعدد هستیم. البته در این امر دانشگاه نیز از وضعیت کلی و حاکم بر جامعه جدا نبوده و با وجود مشکلات پیشین با مسئلهای به نام کرونا نیز مواجه بودهایم که ماهیت دانشگاه را دچار تغییر و زیست دانشجویی را از میان برداشته است.
🔺 روز دانشجو برای ما همواره فرصتی بود تا از مشکلات صحبت کنیم و مطالبات خود را مطرح کنیم، اما اینبار که پس از دوسال زمزمههای بازگشایی دانشگاه آن هم به صورت تدریجی و مدیریت شده به گوش میرسد بهتر است تا کمی بهجای نگاه به بیرون، به واقعیت دانشگاه نگاه داشته باشیم. واقعیت امروز دانشگاه آن واقعیتی نیست که نزدیک به دو سال پیش با آن مواجه بودهایم. واقعیت امروز، فهم این مسئله است که امروزه ما پیوند خویش را با واقعیات ملموس و عینی زندگی دانشجویی، تعینات فضای دانشگاه و فضای ذهنی انسان دانشگاهی از دست دادهایم. دانشجویان این روزها درحالی به دانشگاه بازمیگردند که دیگر آن زیست سابق را ندارند و بسیاری از آنها در غیاب دانشگاه پیوند خود را با یکدیگر و دانشگاه از دست داده و وارد فضایی متفاوت شدهاند. واقعیت امروز دانشگاه مواجهه با دانشجویانی است که دیگر آن دغدغههای ذهنی گذشته را نداشته و درگیر مسائلی همچون مهاجرت و بازار کار شدهاند. همانطور که آمارها نشان میدهند بسیاری از دانشجویان بهواسطه مجازی شدن کلاسهای درس و مشکلات روزافزون معیشتی درگیر کار تمام وقت شدهاند و یا همزمان شاهد موج مهاجرتی فزاینده نیز بودهایم.
🔹بنابراین آیا لزومی در خصوص بازاندیشی در نقش و جایگاه دانشگاه و فعالیت دانشجویی احساس نمیشود؟ چرا که در شرایط فعلی و بدون بازنگری مجدد بر سر مسائل کنونی دیگر نمیتوان آن فعالیت دانشجویی سابق و پیوند با دانشجویان را انتظار داشت. وظیفهی امروز فعالین دانشجویی خاطرهبازی با رخدادهای گذشته همچون آبان 98 و خرداد 88 نیست. وظیفهی امروز فعالین دانشجویی پیوند مجدد دانشگاه با عینیت و واقعیت کنونی جامعه است؛ فهم ابعاد و بحرانها و پیوندشان با فضای ذهنی انسان دانشگاهی امروز. وظیفهی امروز فعالین شعار دادن و پیوند خود با رخدادهای گذشته برای کسب هویت نیست. فضای فعلی دانشگاه این روزها اما چنان چهرهای قربانی و سرکوب شده به خود گرفته است که جایی را برای پیوند با گذشتهی خود باقی نگذاشته است.
🔺 دانشگاهی که خود را در جایگاه قربانی قرار بدهد فضایی را هم برای امکانسازی باقی نمیگذارد. چراکه برای رهایی از این انقیاد و در شرایطی که حاکمیت از بحرانها برای تثبیت و تداوم وضعیت استثنایی خود استفاده میکند باید به دنبال امکانهایی جدید برای تداوم فعالیت و کنش دانشگاهی باشیم. از آنجایی که بدلیل تعطیلی دانشگاهها دانشجویان بیشتر زمان خود را در بستر شهرهای خود گذراندهاند واقعیت انسان دانشگاهی از پیوند عمیقتری با واقعیتهای جامعه برخوردار شده است. امروزه مشکلات کارگران و معلمان مشکل خود دانشجویانی است که جمعیت بیشتری از آنها در این مدت دانشجو-کارگر و دانشجو-معلم شدهاند.
🔹امروزه مشکلات زیست محیطی و مسئلهی آب تبدیل به مسئلهای برای همگان شده است و در سایهی این امر مشاهده میکنیم که چطور عینیت زندگی با میدان سیاست پیوند خورده است. امروز معلمانی را میبینیم که چطور بدون گرفتاری در ادبیات خیر و شری موجود در فضای سیاسی یکی از بزرگترین و سازماندهی شدهترین تجمعات را در کشور رقم میزنند؛ آن هم برای مطالباتی چون حق تحصیل رایگان که اتفاقا نزدیکی بسیاری با مطالبات دانشجویان دارد.
متن کامل :
https://bit.ly/3DZFaaQ
#بازاندیشی_وضعیت_دانشگاه
https://t.me/iranfardamag
🔶 طنین عصفوری
@iranfardamag
🔺 ماههاست که از آخرین حضور همگانی دانشجویان در صحن دانشگاه و کلاسهای حضوری درس میگذرد و این روزها درحالی 16 آذر را پشت سر میگذرانیم که دیگر خبری از هیاهوی دانشجویان بهمانند آذر 98 به گوش نمیرسد. ماههاست که دانشگاه رخوتی عجیب را تجربه میکند درحالی که در بطن جامعه علیرغم تمام سرکوبها و مشکلات موجود اینطور نبوده است.
🔹در همین ماههای اخیر شاهد تلاشها و اعتراضات و اعتصابات بسیاری از جانب مردم بودهایم؛ از اعتصاب معلمان که این روزها در جریان است تا اعتراض کشاورزان و کارگران صنعت نفت. همراستا با اعتراضات، هرروزه شاهد تعداد زیادی بیانیه و اعلام نظر از جانب گروههای مختلف بودهایم که تمامی اینها نشان و گواهی است از وجود بحرانهای متعدد حاکمیت. با وجود تمام تحرکات اعتراضی از جانب اقشار مختلف جامعه اما دستگاه سرکوب همچنان به کار خود ادامه میدهد و علیرغم وجود بحران کرونا همچنان شاهد احضارها و بازداشتها متعدد هستیم. البته در این امر دانشگاه نیز از وضعیت کلی و حاکم بر جامعه جدا نبوده و با وجود مشکلات پیشین با مسئلهای به نام کرونا نیز مواجه بودهایم که ماهیت دانشگاه را دچار تغییر و زیست دانشجویی را از میان برداشته است.
🔺 روز دانشجو برای ما همواره فرصتی بود تا از مشکلات صحبت کنیم و مطالبات خود را مطرح کنیم، اما اینبار که پس از دوسال زمزمههای بازگشایی دانشگاه آن هم به صورت تدریجی و مدیریت شده به گوش میرسد بهتر است تا کمی بهجای نگاه به بیرون، به واقعیت دانشگاه نگاه داشته باشیم. واقعیت امروز دانشگاه آن واقعیتی نیست که نزدیک به دو سال پیش با آن مواجه بودهایم. واقعیت امروز، فهم این مسئله است که امروزه ما پیوند خویش را با واقعیات ملموس و عینی زندگی دانشجویی، تعینات فضای دانشگاه و فضای ذهنی انسان دانشگاهی از دست دادهایم. دانشجویان این روزها درحالی به دانشگاه بازمیگردند که دیگر آن زیست سابق را ندارند و بسیاری از آنها در غیاب دانشگاه پیوند خود را با یکدیگر و دانشگاه از دست داده و وارد فضایی متفاوت شدهاند. واقعیت امروز دانشگاه مواجهه با دانشجویانی است که دیگر آن دغدغههای ذهنی گذشته را نداشته و درگیر مسائلی همچون مهاجرت و بازار کار شدهاند. همانطور که آمارها نشان میدهند بسیاری از دانشجویان بهواسطه مجازی شدن کلاسهای درس و مشکلات روزافزون معیشتی درگیر کار تمام وقت شدهاند و یا همزمان شاهد موج مهاجرتی فزاینده نیز بودهایم.
🔹بنابراین آیا لزومی در خصوص بازاندیشی در نقش و جایگاه دانشگاه و فعالیت دانشجویی احساس نمیشود؟ چرا که در شرایط فعلی و بدون بازنگری مجدد بر سر مسائل کنونی دیگر نمیتوان آن فعالیت دانشجویی سابق و پیوند با دانشجویان را انتظار داشت. وظیفهی امروز فعالین دانشجویی خاطرهبازی با رخدادهای گذشته همچون آبان 98 و خرداد 88 نیست. وظیفهی امروز فعالین دانشجویی پیوند مجدد دانشگاه با عینیت و واقعیت کنونی جامعه است؛ فهم ابعاد و بحرانها و پیوندشان با فضای ذهنی انسان دانشگاهی امروز. وظیفهی امروز فعالین شعار دادن و پیوند خود با رخدادهای گذشته برای کسب هویت نیست. فضای فعلی دانشگاه این روزها اما چنان چهرهای قربانی و سرکوب شده به خود گرفته است که جایی را برای پیوند با گذشتهی خود باقی نگذاشته است.
🔺 دانشگاهی که خود را در جایگاه قربانی قرار بدهد فضایی را هم برای امکانسازی باقی نمیگذارد. چراکه برای رهایی از این انقیاد و در شرایطی که حاکمیت از بحرانها برای تثبیت و تداوم وضعیت استثنایی خود استفاده میکند باید به دنبال امکانهایی جدید برای تداوم فعالیت و کنش دانشگاهی باشیم. از آنجایی که بدلیل تعطیلی دانشگاهها دانشجویان بیشتر زمان خود را در بستر شهرهای خود گذراندهاند واقعیت انسان دانشگاهی از پیوند عمیقتری با واقعیتهای جامعه برخوردار شده است. امروزه مشکلات کارگران و معلمان مشکل خود دانشجویانی است که جمعیت بیشتری از آنها در این مدت دانشجو-کارگر و دانشجو-معلم شدهاند.
🔹امروزه مشکلات زیست محیطی و مسئلهی آب تبدیل به مسئلهای برای همگان شده است و در سایهی این امر مشاهده میکنیم که چطور عینیت زندگی با میدان سیاست پیوند خورده است. امروز معلمانی را میبینیم که چطور بدون گرفتاری در ادبیات خیر و شری موجود در فضای سیاسی یکی از بزرگترین و سازماندهی شدهترین تجمعات را در کشور رقم میزنند؛ آن هم برای مطالباتی چون حق تحصیل رایگان که اتفاقا نزدیکی بسیاری با مطالبات دانشجویان دارد.
متن کامل :
https://bit.ly/3DZFaaQ
#بازاندیشی_وضعیت_دانشگاه
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
⭕️ بازگشت به دانشگاه
🔶 طنین عصفوری @iranfardamag 🔺 ماههاست که از آخرین حضور همگانی دانشجویان در صحن دانشگاه و کلاسهای حضوری درس میگذرد و این روزها درحالی 16 آذر را پشت سر میگذرانیم که دیگر خبری از هیاهوی دانشجویان بهمانند آذر 98 به گوش نمیرسد. ماههاست که دانشگاه رخوتی…
🔴 مدفون شدن در آوارِ صدا
❇️ کمال اطهاری
@iranfardamag
هِی بر خود میزنم که مگر در واپسین مجالِ سخن
هرآنچه میتوانستم گفته باشم گفتهام؟
ــ نمیدانم.
اینقدر هست که در آوارِ صدا، در لُجّهی غریوِ خویش مدفون شدهام
و این
فرومُردنِ غمناکِ فتیلهیی مغرور را مانَد
در انبارهی پُرروغنِ چراغش. (الف. بامداد)
🔺 آیا روشنفکران ایران هرآنچه را باید با جامعهی خود در میان گذاشتهاند؟ آیا توانستهاند «از لحاظ فکری و اخلاقی، ارادهی ملی-مردمی را بسوی تمدنی والا» جهت دهند؟ آیا در میان خود به توافق حداقلی دربارهی مدل پایهی جایگزین وضع موجود، یا ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعهی آیندهی ایران رسیدهاند؟ و آیا اصولا اهمیت چنین توافقی را دریافته و ارادهای جدی را برای دستیابی به آن پیدا کردهاند؟ به افسوس باید گفت که پاسخ همهی اینها منفی است، و این در حالی است که دولتهایی ناکارآمد و جدا از مردم، بدون برنامه، و متکی به اندکبینانی پرمدعا، در رقابتی فسادآمیز برای کسب قدرت و ثروت، اندک اندک جان و روح و حتی طبیعت را از جامعهی ایران میگیرند تا در برهوتی بیانجام رهایش کنند.
🔹بهراستی که بسیاری از روشنفکران ایرانی در آوار صدای خویش مدفون شدهاند، چون (هرچند هم از جان گذشته) به فریاد اعتراض پس از وقوع هر بیعدالتی و کژکارکردی بسنده کردهاند. بسیاری دیگر از روشنفکران، بهرغم تعداد قابل توجه و انبارهی غنی فکری، بیروشن ساختن چراغ راهی برای آیندهی جامعه، آرام آرام در بازیهای ذهنی و زبانی، غرقه گشتهاند. برخی روشنفکران رسمی فکر میکردند (شاید هم هنوز میاندیشند) که اگر تفاوتهای طبقاتی و مسلکی را از ذهن بزداییم تا بورژوازی داخلی و جهانی از ما «نرمد» و حتی طبقه کارگر و محروم را پای آنها قربانی کنیم تا قدرت را با «دموکراسی واقعا موجود» بدست آوریم، همه کارها درست خواهد شد؛ پس ندا دادند که بیایید در جبههی ما ذوب شوید که تفرقه کار شیطان است. اما بعد از آن که بهرغم این یا آن توصیه (مانند نامهی کمهمتای زندهیاد سحابی به خاتمی) عمدهی روشنفکران مدنی و سیاسی به دعوت آنها تن دادند، خود موسسین جبهه بنای تفرقه گذاشتند: اول عبور از هاشمی و بعد عبور از خاتمی. بعد از آن هم در انتخابات ریاست جمهوری 1384 تفرقه بصورت معرفی کاندیداهای رنگارنگی بروز کرد که بطور شگفتآوری هیچیک حامل برنامهی چهارم توسعه نبودند که در دورهی خاتمی کمابیش با یک اجماع بین روشنفکران اهل فکر و عمل تدوین شده بود. برنامهای که کوشیده بود توسعهی دانشمحور را عدالتمحور بسازد. خب شکست این جبههی متفرق بدیهی بود، اما بخصوص از طبقات فرودستتر جامعه طلبکار شدند که چرا با این همه خدمات و افکار مشعشع، خیانت کرده و به آنها رای نداند!
🔺 اگر بنا بر بیبرنامگی و شعار باشد، احمدینژاد از همه بهتر بلد بود (و هست!)، پس پیروز شد. او برنامهی چهارم توسعه را بسادگی دور انداخت، بعد از آن هم مسکن مهر را جایگزین طرح جامع مسکن کرد و موتور توسعه نامید، تهیهی طرحهای آمایش را متوقف نمود و.. چرا که مدافعی نداشتند و مردم نیز از آن بیخبر بودند. بعد از آن هم سازمان برنامه را تعطیل کرد و... و شگفت این که اصلاحطلبان و روشنفکران رادیکال نیز ازو تبعیت کردند! آنها هشت سال را به بطالت کامل گذراندند، تنها به این بسنده کردند که بگویند چقدر کارهای احمدینژاد (که روز به روز انحصارطلبتر و پرخاشجوتر میگشت) بد است.
🔹 در این میان مردم به عقل سلیم دریافتند که صدا و شعار سراب است، برنامه باید جایگزین یارانه، و تنشزدایی با جهان جایگزین تنشزایی گردد تا توسعهی از دست رفته را بازیابند. اولین واکنش را سال 1388 با جنبش سبز نشان دادند، با اعتماد به شخصیت موسوی که دولتی کارآمد را با فراگیری طبقاتی نوید میداد. اما چون شکست خوردند مجبور شدند بجای سبز، به بنفشِ روحانی بسنده کنند تا جلوی حکومت سرهنگان را بگیرند. اما حاصل هشت سال بطالت و رخوت این بود که بورژوازی رانتی با این شعارها که احمدینژاد «چپ» بود و نهادگرایان کمونیستهای رقیق شدهاند، در جبههی اصلاحطلبان دست بالا بیابند. آنها برنامهی توسعه را به «احکام» تقلیل دادند، موتور توسعه را بجای صنایع دارای فناوری بالا و خدمات مولد باردیگر مسکن عنوان کردند و به تراکمفروشی ادامه دادند، آن هم در حالی که طرح جامع جدید مسکن کنار گذاشته بودند؛ آمایش سرزمین را بازهم متوقف نگاه داشتند و... یعنی در عمل تنها نامی از جبههی اصلاحطلبان باقی ماند. در چنین شرایطی تلنگر ترامپ کافی بود که اقتصاد فروبپاشد، و او هم دریغ نکرد و دیپلماسی موفق ایران را با پاره کردن برجام، برباد داد......
متن کامل :
https://bit.ly/33Duwua
#داگلاس_نورث
#کمال_اطهاری
#ضرورت_مدل_و_برنامهی_توسعه
#مدل_پایهی_جایگزین_وضع_موجود
https://t.me/iranfardamag
❇️ کمال اطهاری
@iranfardamag
هِی بر خود میزنم که مگر در واپسین مجالِ سخن
هرآنچه میتوانستم گفته باشم گفتهام؟
ــ نمیدانم.
اینقدر هست که در آوارِ صدا، در لُجّهی غریوِ خویش مدفون شدهام
و این
فرومُردنِ غمناکِ فتیلهیی مغرور را مانَد
در انبارهی پُرروغنِ چراغش. (الف. بامداد)
🔺 آیا روشنفکران ایران هرآنچه را باید با جامعهی خود در میان گذاشتهاند؟ آیا توانستهاند «از لحاظ فکری و اخلاقی، ارادهی ملی-مردمی را بسوی تمدنی والا» جهت دهند؟ آیا در میان خود به توافق حداقلی دربارهی مدل پایهی جایگزین وضع موجود، یا ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعهی آیندهی ایران رسیدهاند؟ و آیا اصولا اهمیت چنین توافقی را دریافته و ارادهای جدی را برای دستیابی به آن پیدا کردهاند؟ به افسوس باید گفت که پاسخ همهی اینها منفی است، و این در حالی است که دولتهایی ناکارآمد و جدا از مردم، بدون برنامه، و متکی به اندکبینانی پرمدعا، در رقابتی فسادآمیز برای کسب قدرت و ثروت، اندک اندک جان و روح و حتی طبیعت را از جامعهی ایران میگیرند تا در برهوتی بیانجام رهایش کنند.
🔹بهراستی که بسیاری از روشنفکران ایرانی در آوار صدای خویش مدفون شدهاند، چون (هرچند هم از جان گذشته) به فریاد اعتراض پس از وقوع هر بیعدالتی و کژکارکردی بسنده کردهاند. بسیاری دیگر از روشنفکران، بهرغم تعداد قابل توجه و انبارهی غنی فکری، بیروشن ساختن چراغ راهی برای آیندهی جامعه، آرام آرام در بازیهای ذهنی و زبانی، غرقه گشتهاند. برخی روشنفکران رسمی فکر میکردند (شاید هم هنوز میاندیشند) که اگر تفاوتهای طبقاتی و مسلکی را از ذهن بزداییم تا بورژوازی داخلی و جهانی از ما «نرمد» و حتی طبقه کارگر و محروم را پای آنها قربانی کنیم تا قدرت را با «دموکراسی واقعا موجود» بدست آوریم، همه کارها درست خواهد شد؛ پس ندا دادند که بیایید در جبههی ما ذوب شوید که تفرقه کار شیطان است. اما بعد از آن که بهرغم این یا آن توصیه (مانند نامهی کمهمتای زندهیاد سحابی به خاتمی) عمدهی روشنفکران مدنی و سیاسی به دعوت آنها تن دادند، خود موسسین جبهه بنای تفرقه گذاشتند: اول عبور از هاشمی و بعد عبور از خاتمی. بعد از آن هم در انتخابات ریاست جمهوری 1384 تفرقه بصورت معرفی کاندیداهای رنگارنگی بروز کرد که بطور شگفتآوری هیچیک حامل برنامهی چهارم توسعه نبودند که در دورهی خاتمی کمابیش با یک اجماع بین روشنفکران اهل فکر و عمل تدوین شده بود. برنامهای که کوشیده بود توسعهی دانشمحور را عدالتمحور بسازد. خب شکست این جبههی متفرق بدیهی بود، اما بخصوص از طبقات فرودستتر جامعه طلبکار شدند که چرا با این همه خدمات و افکار مشعشع، خیانت کرده و به آنها رای نداند!
🔺 اگر بنا بر بیبرنامگی و شعار باشد، احمدینژاد از همه بهتر بلد بود (و هست!)، پس پیروز شد. او برنامهی چهارم توسعه را بسادگی دور انداخت، بعد از آن هم مسکن مهر را جایگزین طرح جامع مسکن کرد و موتور توسعه نامید، تهیهی طرحهای آمایش را متوقف نمود و.. چرا که مدافعی نداشتند و مردم نیز از آن بیخبر بودند. بعد از آن هم سازمان برنامه را تعطیل کرد و... و شگفت این که اصلاحطلبان و روشنفکران رادیکال نیز ازو تبعیت کردند! آنها هشت سال را به بطالت کامل گذراندند، تنها به این بسنده کردند که بگویند چقدر کارهای احمدینژاد (که روز به روز انحصارطلبتر و پرخاشجوتر میگشت) بد است.
🔹 در این میان مردم به عقل سلیم دریافتند که صدا و شعار سراب است، برنامه باید جایگزین یارانه، و تنشزدایی با جهان جایگزین تنشزایی گردد تا توسعهی از دست رفته را بازیابند. اولین واکنش را سال 1388 با جنبش سبز نشان دادند، با اعتماد به شخصیت موسوی که دولتی کارآمد را با فراگیری طبقاتی نوید میداد. اما چون شکست خوردند مجبور شدند بجای سبز، به بنفشِ روحانی بسنده کنند تا جلوی حکومت سرهنگان را بگیرند. اما حاصل هشت سال بطالت و رخوت این بود که بورژوازی رانتی با این شعارها که احمدینژاد «چپ» بود و نهادگرایان کمونیستهای رقیق شدهاند، در جبههی اصلاحطلبان دست بالا بیابند. آنها برنامهی توسعه را به «احکام» تقلیل دادند، موتور توسعه را بجای صنایع دارای فناوری بالا و خدمات مولد باردیگر مسکن عنوان کردند و به تراکمفروشی ادامه دادند، آن هم در حالی که طرح جامع جدید مسکن کنار گذاشته بودند؛ آمایش سرزمین را بازهم متوقف نگاه داشتند و... یعنی در عمل تنها نامی از جبههی اصلاحطلبان باقی ماند. در چنین شرایطی تلنگر ترامپ کافی بود که اقتصاد فروبپاشد، و او هم دریغ نکرد و دیپلماسی موفق ایران را با پاره کردن برجام، برباد داد......
متن کامل :
https://bit.ly/33Duwua
#داگلاس_نورث
#کمال_اطهاری
#ضرورت_مدل_و_برنامهی_توسعه
#مدل_پایهی_جایگزین_وضع_موجود
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 مدفون شدن در آوارِ صدا
❇️ کمال اطهاری @iranfardamag هِی بر خود میزنم که مگر در واپسین مجالِ سخن هرآنچه میتوانستم گفته باشم گفتهام؟ ــ نمیدانم. اینقدر هست که در آوارِ صدا، در لُجّهی غریوِ خویش مدفون شدهام و این فرومُردنِ غمناکِ فتیلهیی مغرور را مانَد در انبارهی پُرروغنِ…
تمنای_جمهوریت_به_یاد_دکتر_فاطمی_و_حمیدرضا_عابدیان.pdf
743.2 KB
@iranfardamag
🔹تمنای جمهوریت یک روایت ناتمام از زمینه و زمانه ی دو شخصیت جنجالی و اجماع ناپذیر در تاریخ معاصر است که علیرغم تفاوت ها و تمایز ها، تشابهاتی را نیز به تماشا گذاشته اند: دکتر فاطمی در تاریخ نهضت ملی و دکتر بنی صدر در تاریخ انقلاب ۵۷. سیاستمداران جوان، آرمانخواه و البته ناکامی که قربانی پیشی گرفتن از سیر رویداد ها در متن یک جامعه ی نامتوازن و توسعه نایافته شدند.
🔸در این یادداشت که پیشتر در سه قسمت مجزا در معرض داوری خوانندگان قرار گرفت و اینک متن کامل آن منتشر می شود تلاش شده است تا به جای بر پایی یک محکمه ی تاریخی برای تعیین تکلیف خدمت یا خیانت سوژه های مورد بحث،راهی به سوی فهم ریشه های کنش سیاسی آنها باز شود. همچنین برای جستجوی بیشتر علاقمندان،منابع مورد استفاده ضمیمه شده است.
https://t.me/iranfardamag
🔹تمنای جمهوریت یک روایت ناتمام از زمینه و زمانه ی دو شخصیت جنجالی و اجماع ناپذیر در تاریخ معاصر است که علیرغم تفاوت ها و تمایز ها، تشابهاتی را نیز به تماشا گذاشته اند: دکتر فاطمی در تاریخ نهضت ملی و دکتر بنی صدر در تاریخ انقلاب ۵۷. سیاستمداران جوان، آرمانخواه و البته ناکامی که قربانی پیشی گرفتن از سیر رویداد ها در متن یک جامعه ی نامتوازن و توسعه نایافته شدند.
🔸در این یادداشت که پیشتر در سه قسمت مجزا در معرض داوری خوانندگان قرار گرفت و اینک متن کامل آن منتشر می شود تلاش شده است تا به جای بر پایی یک محکمه ی تاریخی برای تعیین تکلیف خدمت یا خیانت سوژه های مورد بحث،راهی به سوی فهم ریشه های کنش سیاسی آنها باز شود. همچنین برای جستجوی بیشتر علاقمندان،منابع مورد استفاده ضمیمه شده است.
https://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔘 انالله و اناالیه راجعون
▪️ سرکار خانم زرین دخت عطایی،
خانوادههای محترم عطایی ، سحابی و بازرگان
▪️ درگذشت جناب آقای حبیب عطایی فرزند زندهیاد رحیم عطایی از مبارزان راه استقلال ، آزادی و سربلندی ایران عزیز را به شما و به خانواده های محترم عطایی ، سحابی و بازرگان تسلیت عرض می کنیم.
▪️ برای شما و همه بازماندگان آن مرحوم از خداوند رحمان و رحیم طلب صبر و مغفرت و برای آن درگذشته آرزوی رحمت و آمرزش را داریم .
▪️ ایران فردا
1400/9/28
https://t.me/iranfardamag
🔘 انالله و اناالیه راجعون
▪️ سرکار خانم زرین دخت عطایی،
خانوادههای محترم عطایی ، سحابی و بازرگان
▪️ درگذشت جناب آقای حبیب عطایی فرزند زندهیاد رحیم عطایی از مبارزان راه استقلال ، آزادی و سربلندی ایران عزیز را به شما و به خانواده های محترم عطایی ، سحابی و بازرگان تسلیت عرض می کنیم.
▪️ برای شما و همه بازماندگان آن مرحوم از خداوند رحمان و رحیم طلب صبر و مغفرت و برای آن درگذشته آرزوی رحمت و آمرزش را داریم .
▪️ ایران فردا
1400/9/28
https://t.me/iranfardamag
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴 آیتالله منتظری و نامحبوبی فقها
🔷 حسین رفیعی
@iranfardamag
▪️ ۳۲ سال است که توسط یازده فقیه اداره می شویم شش فقیه شورای نگهبان که با نظارت استصوابی "انتخاب "را در سیستم سیاسی ایران ممنوع کرده و رئیس مجلس خبرگان رهبری (همراه با حدود ۷۰ فقیه دیگر )که به جای "انتخاب رهبری " "کشف رهبری" را جایگزین و وظیفه مجلس خبرگان رهبری را "حراست" و "حفاظت" از رهبری تعریف کرد ( سخنان مرحوم مهدوی کنی به هنگام ریاست ایشان)
🔺 رئیس قوه قضاییه که "استقلال قاضی" را به "تبعیت" از حافظان " امنیت" واگذار کرد.
▪️ وزیر اطلاعات که کشف اختلاس، قاچاق، احتکار ، نفوذ، سرقت اسناد ملی و... را با بازداشت طرفداران کارگران و معلمان و مدافعان حقوق بشر و فعالان رسانهای و وکلای قانونمدار و... تاخت زد.
🔺 رئیس مجمع تشخیص مصلحت که اجرای قانون اساسی را با مصلحت نظام" در تنظیم و تصویب اسناد بالادستی ،جایگزین کرد تا قوانین مجلس را با آن اسناد بسنجد
▪️و بالاخره رهبری که دغدغه "تمدن اسلامی" ایشان بر هر نیاز ایرانیان ارجح است
🔺 آیا از این فقهای یازده گانه دیده و شنیده اید که نسبت به:
- مضروب کردن خانم عشقی مادر ستار بهشتی
-فقر معلمان و کارگران و بازنشستگان
-حذف ۳ میلیون دانشآموز از چرخه اموزش به هنگام اپیدمی کرونا به دلیل فقر آنها به جای دفاع از مشق شب به درخواست مافیای کتب کمک آموزشی
- شلیک دهها ساچمه سربی سمی خطرناک به صورت کشاورزان اصفهانی
- مهاجرت مغز و سرمایه از روی استیصال از این مملکت
- تخریب محیط زیست، آب ، خاک ،جنگل، مرتع، هوا و ....
-گسترش فقر، فساد ،تبعیض در جامعه و دستگاههای حاکمیتی
- زباله خواران جامعهی شهری
-گسترش علنی فشا
-و هزاران بحران موجود در جامعه که دیگر کسی نمی تواند منکر آن شود،حساسیت نشان دهد؟! ارتباطی با مردم برای اعتراض به این نابسامانیها داشته باشد ؟! از حاکمان بخواهد که فکری به حال مردم کنید؟!
▪️ آقای خمینی موقعی که در نجف بود برای هر نابسامانی رژیم حاکم مانند جشنهای ۲۵۰۰ ساله، تاجگذاری ، اعدام زندانیان و ...اعتراض میکرد و آیت الله منتظری اعتراض به ظلم و نابسامانی و دفاع از حق مردم در جمهوری اسلامی را با پست پر قدرت رهبری معامله کرد. آقای منتظری با عمل و رفتار خود ثابت کرد برای او " اوجب واجبات حفظ ارزشهای اسلامی" است و نه "نظام" .
نظام در این 43 سال حفظ شده است ولی با چه هزینهای؟!
🔺 اکثریت فقهای ما که هزاران نفر هم هستند با از دست دادن مردم از این حفظ نظام حتماً راضی و قانع هستند چون چیزی نمیگویند. انگار که وظیفه جز "سکوت" "حمایت از وضع موجود" "سلب مسئولیت " "فقدان اعتماد به نفس" غیبت از مردم " برای خود قائل نیستند ( فقط یک روحانی در جمع مردم اصفهان دیده شد که آن کشاورز شجاع و مدبر با او به استدلال سخن گفت ) و ... برای خود قائل نیستند ؟!
▪️ آقای منتظری پیش از آنکه به مردم و ایران خدمت کند به نهاد روحانیت خدمت کرد و همچنین اسلاف خود ملا کاظم خراسانی، مدرس ، نایینی، میرزای شیرازی و .... به آقایان موجود یادآوری کرد که وظیفه غیر از "قال" هم دارند. حقوق مردم با هیچ چیز معامله شدنی نیست. ساختمانهای مجلل، بودجه های نجومی دولتی، سفرهای تشریفاتی ،زندگی های لاکچری نامانوس، اسلام را نگه نمیدارد. آن سفره نان خشک و کیسه ماست چکیده منتظری که برای تغذیه خود از نجف آباد به قم می آورد بوده است که او را محبوب کرده است و نه این زرق و برق های فقهای حاکم کنونی.
▪️ در جامعه کنونی ایران قطب بندی معلوم و روشن است . نه مخفی است و نه میتوان آن را مخفی کرد. به یمن تکنولوژی ثبت و ضبط وقایع و انتقال اطلاعات همه ما در خانه شیشه ای زندگی می کنیم و فقهای ما که خود را حافظ دین و شریعت می دانند هم مستثنی نیستند. یا باید به دنبال محبوبیت منتظری باشند یا همچون "بلعم باعور" زندگی کنند، راه سومی متصور نیست !
خدا ایران و همه ما را عاقبت به خیر کند!
#ایران_فردا
#حسین_رفیعی
#آیتالله_منتظری
https://bit.ly/3IRkSEt
https://t.me/iranfardamag
🔷 حسین رفیعی
@iranfardamag
▪️ ۳۲ سال است که توسط یازده فقیه اداره می شویم شش فقیه شورای نگهبان که با نظارت استصوابی "انتخاب "را در سیستم سیاسی ایران ممنوع کرده و رئیس مجلس خبرگان رهبری (همراه با حدود ۷۰ فقیه دیگر )که به جای "انتخاب رهبری " "کشف رهبری" را جایگزین و وظیفه مجلس خبرگان رهبری را "حراست" و "حفاظت" از رهبری تعریف کرد ( سخنان مرحوم مهدوی کنی به هنگام ریاست ایشان)
🔺 رئیس قوه قضاییه که "استقلال قاضی" را به "تبعیت" از حافظان " امنیت" واگذار کرد.
▪️ وزیر اطلاعات که کشف اختلاس، قاچاق، احتکار ، نفوذ، سرقت اسناد ملی و... را با بازداشت طرفداران کارگران و معلمان و مدافعان حقوق بشر و فعالان رسانهای و وکلای قانونمدار و... تاخت زد.
🔺 رئیس مجمع تشخیص مصلحت که اجرای قانون اساسی را با مصلحت نظام" در تنظیم و تصویب اسناد بالادستی ،جایگزین کرد تا قوانین مجلس را با آن اسناد بسنجد
▪️و بالاخره رهبری که دغدغه "تمدن اسلامی" ایشان بر هر نیاز ایرانیان ارجح است
🔺 آیا از این فقهای یازده گانه دیده و شنیده اید که نسبت به:
- مضروب کردن خانم عشقی مادر ستار بهشتی
-فقر معلمان و کارگران و بازنشستگان
-حذف ۳ میلیون دانشآموز از چرخه اموزش به هنگام اپیدمی کرونا به دلیل فقر آنها به جای دفاع از مشق شب به درخواست مافیای کتب کمک آموزشی
- شلیک دهها ساچمه سربی سمی خطرناک به صورت کشاورزان اصفهانی
- مهاجرت مغز و سرمایه از روی استیصال از این مملکت
- تخریب محیط زیست، آب ، خاک ،جنگل، مرتع، هوا و ....
-گسترش فقر، فساد ،تبعیض در جامعه و دستگاههای حاکمیتی
- زباله خواران جامعهی شهری
-گسترش علنی فشا
-و هزاران بحران موجود در جامعه که دیگر کسی نمی تواند منکر آن شود،حساسیت نشان دهد؟! ارتباطی با مردم برای اعتراض به این نابسامانیها داشته باشد ؟! از حاکمان بخواهد که فکری به حال مردم کنید؟!
▪️ آقای خمینی موقعی که در نجف بود برای هر نابسامانی رژیم حاکم مانند جشنهای ۲۵۰۰ ساله، تاجگذاری ، اعدام زندانیان و ...اعتراض میکرد و آیت الله منتظری اعتراض به ظلم و نابسامانی و دفاع از حق مردم در جمهوری اسلامی را با پست پر قدرت رهبری معامله کرد. آقای منتظری با عمل و رفتار خود ثابت کرد برای او " اوجب واجبات حفظ ارزشهای اسلامی" است و نه "نظام" .
نظام در این 43 سال حفظ شده است ولی با چه هزینهای؟!
🔺 اکثریت فقهای ما که هزاران نفر هم هستند با از دست دادن مردم از این حفظ نظام حتماً راضی و قانع هستند چون چیزی نمیگویند. انگار که وظیفه جز "سکوت" "حمایت از وضع موجود" "سلب مسئولیت " "فقدان اعتماد به نفس" غیبت از مردم " برای خود قائل نیستند ( فقط یک روحانی در جمع مردم اصفهان دیده شد که آن کشاورز شجاع و مدبر با او به استدلال سخن گفت ) و ... برای خود قائل نیستند ؟!
▪️ آقای منتظری پیش از آنکه به مردم و ایران خدمت کند به نهاد روحانیت خدمت کرد و همچنین اسلاف خود ملا کاظم خراسانی، مدرس ، نایینی، میرزای شیرازی و .... به آقایان موجود یادآوری کرد که وظیفه غیر از "قال" هم دارند. حقوق مردم با هیچ چیز معامله شدنی نیست. ساختمانهای مجلل، بودجه های نجومی دولتی، سفرهای تشریفاتی ،زندگی های لاکچری نامانوس، اسلام را نگه نمیدارد. آن سفره نان خشک و کیسه ماست چکیده منتظری که برای تغذیه خود از نجف آباد به قم می آورد بوده است که او را محبوب کرده است و نه این زرق و برق های فقهای حاکم کنونی.
▪️ در جامعه کنونی ایران قطب بندی معلوم و روشن است . نه مخفی است و نه میتوان آن را مخفی کرد. به یمن تکنولوژی ثبت و ضبط وقایع و انتقال اطلاعات همه ما در خانه شیشه ای زندگی می کنیم و فقهای ما که خود را حافظ دین و شریعت می دانند هم مستثنی نیستند. یا باید به دنبال محبوبیت منتظری باشند یا همچون "بلعم باعور" زندگی کنند، راه سومی متصور نیست !
خدا ایران و همه ما را عاقبت به خیر کند!
#ایران_فردا
#حسین_رفیعی
#آیتالله_منتظری
https://bit.ly/3IRkSEt
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
آیتالله منتظری و نامحبوبی فقها
🔷 حسین رفیعی @iranfardamag ▪️ ۳۲ سال است که توسط یازده فقیه اداره می شویم شش فقیه شورای نگهبان که با نظارت استصوابی "انتخاب "را در سیستم سیاسی ایران ممنوع کرده و رئیس مجلس خبرگان رهبری (همراه با حدود ۷۰ فقیه دیگر )که به جای "انتخاب رهبری " "کشف رهبری"…
🌺وقت خوش شب زندهداری
💠 مسعود میری
@iranfardamag
🔹احوال اکنون ما،تاریخِ یک لغت، یک فرهنگ و یک سلوک را به امروزِ زندگانیی ما احضار میکند. یلدا هم چنین لفظی میتواند باشد. این لفظها که آیینهایی دیرین در بطن آن نشسته است،حاصل رنجها ، شادیها و کاربست تجربهی زیستهای ماست. هر آیین و مناسک وابسته به آن، در طول پدیدآیی، همبست و جمعبست مفاهیم و معناها، پذیرش خویشکاری، مظاهره و نمایش خود، به «تمامیّت»موثری نائل میشود. به بیان دیگر، این نمایش آیینی در مناسک، ممکن است فریبکاریی پر مخاطره و سهمناکی را بر ما آشکار کند.
🔺گاه ممکن است این آیینها و مظاهر آن در لحظهی نهاییی خود، چنان بنُمایند که از آغاز و در ابتداء هم همین بودهاند که اکنون در جان و جامعهی ما عمل میکنند. قبول متن، مناسک و آیین، از روزن این دیدگاهِ راستکیشانه، خطر بنیادگرایی و سخت ایمانی را در پی دارد. میبایست فهم خویش را در باب این جنس مسائل و مسالک، با دریافتی مجهز به مفهوم «تاریخی بودن» آنها غنا بخشیم. اینکه آیینها ، مناسک و مسالک آن، در دگرگشت یا تطوّرهای طولانی و ثمرهناک به «حال» و اکنون ما میرسند، چنان است که در روند تاریخی دراز، چنین کوته و موجز و آدمیصفت گردیدهاند. این وصف از آیین و مناسک آن، به نحوی روشن از ثقل تقدّسهای غیر ضرور و ایضاً گاه غیر بشریی آنها میکاهد و به انسان فراغت خیال و خاطر میبخشد تا در تصرف در آن آیینها به سود زندگی، از منع و طرد و تهدید نهراسد.
🔹یلدا نیز چنین است. در یلدا تراکم مبالغ بسیار نمادها میتواند آن را چون یک رسم دینی بر انبوه رسوم دینیی دیگر بیفزاید و فرصت برخورداری از منافع آن را از ما دریغ کند. رسوم و آیینها حتی اگر برای گم شدن در لابیرنتهای نمادین و اسطورههای بیثمر و گاه مضر ساخته شده باشند، کیاست و زیرکیی نوع بشر چنان است که تواند آن را در مذهب و معبر زیست،آدمیت و مردمی بیاموزد.
🔺یلدا نیز، و از قضا نمونهای عالی از این تطوّر و دگرگشت در آیینها به سود زندگی، مردمان و حیوان است. یلدا به گونهای با آیین «مهر» درآمیخته است و از بطن آن دین برخاسته.در این آیین برای آفریدن چیزها فدیه یا قربانیی عزیزترینها ضروری و حیاتی است. گاو که نماد سودمندیی کامل، جانوران سودمند، شب و گاه گیتیست، به منظور آفرینش و بقا به تیغ خدای مهر کشته میشود. چنین تصوری آیینی که مرگ حیوان را _ و سودمندی را _ برای ضرورت آفرینش لازم مینُمایاند، در منظومهی فکریی اکنون ما مقبول و زیبا نیست. بعدها که زرتشت چونان مصلحی بزرگ با این آیینها رویارو میشود و در وحیی کلام منسوب بدو ، چنان است که روان گاو از آدمی شکوه به درگاه هرمزد میبرد، که « گوشوروَن نزد شما گله گذارد : مرا برای چه آفریدی ؟ که مرا ساخت ؟ خشم و چپاول و تندخویی و گستاخی و دست یازی مرا یکسره در میان گرفته است. مرا جز تو پشت و پناه دیگری نیست، اینک رهاننده ای شایسته به من بنمای» این نوع قربانیها رخت برمیبندد.
🔹یلدا به گونهای بایست بدان شب دیجورِ پر مخاطرهی آفرینش و پیدایش گیتیانه نسبت داشته باشد. اما اکنون حتی آن پاره از آیین که به کشتار حیوانات و فدیهخواهیی خلقت از آدمی تمنا دارد نیز در خواستهی انسان معاصر خوش نمینشیند ، آنجا که در آیین مزدیسنا حیوانات دد یا «دییتک»(در مقابل پَسوُک ) هنوز مستحق مرگاند.
🔺با اینهمه یلدا اکنون شبچرهی خوشی میتوانست باشد و بایست باشد. میتواند به جای اضطراب دردناک زایش و انتظار کشیدن ترسآلودِ زدایشِ تیرگی و دمیدن روشنایی از پیکر گیتی ، به اشتیاقی شورمند و سرشار از شادی تبدیل شود ، و در سپیدهی فهم لطیف و مهربان نوینی بغلطد که در آن آیینهای گاوکش را به جشن مناسک آدمی وش تغییر ماهیت میدهند.
🔹یلدا نباید نماد رنج باشد ، باید در نمادهای کهن آن به سود انسان جدید تنزیه و تصفیه وارد شود. یلدا بایست که رنگ نیلیی شبِ ماهتاب_کلاه را در پی_رنگِ روزِ رخساره در آفتاب شکفته بیامیزد و نقاش قرن شادی و شب بر تابلوی رهایی و خوشوقتی باشد. انسان امروز سزاوار نیست در رنج نمادها و نقشهای عتیق, بخت و اقبال بسوزاند. همهی این ممکنات معنوی و مادی برای آن است تا آدمی تفکر را در دامن آزادی بورزد و از هر وقت تازهای برای رقص رهیدن و دمیدن در آغوش شادی تأخیر نکند.
☘️شب یلدا بر شما شب دوستان شب زنده دار مبارک باشد! پس به رقص شادی درآیید و از این ایام کام زندگی بگیرید!
#یلدا_مبارک
https://bit.ly/3J5PhyG
https://t.me/iranfardamag
💠 مسعود میری
@iranfardamag
🔹احوال اکنون ما،تاریخِ یک لغت، یک فرهنگ و یک سلوک را به امروزِ زندگانیی ما احضار میکند. یلدا هم چنین لفظی میتواند باشد. این لفظها که آیینهایی دیرین در بطن آن نشسته است،حاصل رنجها ، شادیها و کاربست تجربهی زیستهای ماست. هر آیین و مناسک وابسته به آن، در طول پدیدآیی، همبست و جمعبست مفاهیم و معناها، پذیرش خویشکاری، مظاهره و نمایش خود، به «تمامیّت»موثری نائل میشود. به بیان دیگر، این نمایش آیینی در مناسک، ممکن است فریبکاریی پر مخاطره و سهمناکی را بر ما آشکار کند.
🔺گاه ممکن است این آیینها و مظاهر آن در لحظهی نهاییی خود، چنان بنُمایند که از آغاز و در ابتداء هم همین بودهاند که اکنون در جان و جامعهی ما عمل میکنند. قبول متن، مناسک و آیین، از روزن این دیدگاهِ راستکیشانه، خطر بنیادگرایی و سخت ایمانی را در پی دارد. میبایست فهم خویش را در باب این جنس مسائل و مسالک، با دریافتی مجهز به مفهوم «تاریخی بودن» آنها غنا بخشیم. اینکه آیینها ، مناسک و مسالک آن، در دگرگشت یا تطوّرهای طولانی و ثمرهناک به «حال» و اکنون ما میرسند، چنان است که در روند تاریخی دراز، چنین کوته و موجز و آدمیصفت گردیدهاند. این وصف از آیین و مناسک آن، به نحوی روشن از ثقل تقدّسهای غیر ضرور و ایضاً گاه غیر بشریی آنها میکاهد و به انسان فراغت خیال و خاطر میبخشد تا در تصرف در آن آیینها به سود زندگی، از منع و طرد و تهدید نهراسد.
🔹یلدا نیز چنین است. در یلدا تراکم مبالغ بسیار نمادها میتواند آن را چون یک رسم دینی بر انبوه رسوم دینیی دیگر بیفزاید و فرصت برخورداری از منافع آن را از ما دریغ کند. رسوم و آیینها حتی اگر برای گم شدن در لابیرنتهای نمادین و اسطورههای بیثمر و گاه مضر ساخته شده باشند، کیاست و زیرکیی نوع بشر چنان است که تواند آن را در مذهب و معبر زیست،آدمیت و مردمی بیاموزد.
🔺یلدا نیز، و از قضا نمونهای عالی از این تطوّر و دگرگشت در آیینها به سود زندگی، مردمان و حیوان است. یلدا به گونهای با آیین «مهر» درآمیخته است و از بطن آن دین برخاسته.در این آیین برای آفریدن چیزها فدیه یا قربانیی عزیزترینها ضروری و حیاتی است. گاو که نماد سودمندیی کامل، جانوران سودمند، شب و گاه گیتیست، به منظور آفرینش و بقا به تیغ خدای مهر کشته میشود. چنین تصوری آیینی که مرگ حیوان را _ و سودمندی را _ برای ضرورت آفرینش لازم مینُمایاند، در منظومهی فکریی اکنون ما مقبول و زیبا نیست. بعدها که زرتشت چونان مصلحی بزرگ با این آیینها رویارو میشود و در وحیی کلام منسوب بدو ، چنان است که روان گاو از آدمی شکوه به درگاه هرمزد میبرد، که « گوشوروَن نزد شما گله گذارد : مرا برای چه آفریدی ؟ که مرا ساخت ؟ خشم و چپاول و تندخویی و گستاخی و دست یازی مرا یکسره در میان گرفته است. مرا جز تو پشت و پناه دیگری نیست، اینک رهاننده ای شایسته به من بنمای» این نوع قربانیها رخت برمیبندد.
🔹یلدا به گونهای بایست بدان شب دیجورِ پر مخاطرهی آفرینش و پیدایش گیتیانه نسبت داشته باشد. اما اکنون حتی آن پاره از آیین که به کشتار حیوانات و فدیهخواهیی خلقت از آدمی تمنا دارد نیز در خواستهی انسان معاصر خوش نمینشیند ، آنجا که در آیین مزدیسنا حیوانات دد یا «دییتک»(در مقابل پَسوُک ) هنوز مستحق مرگاند.
🔺با اینهمه یلدا اکنون شبچرهی خوشی میتوانست باشد و بایست باشد. میتواند به جای اضطراب دردناک زایش و انتظار کشیدن ترسآلودِ زدایشِ تیرگی و دمیدن روشنایی از پیکر گیتی ، به اشتیاقی شورمند و سرشار از شادی تبدیل شود ، و در سپیدهی فهم لطیف و مهربان نوینی بغلطد که در آن آیینهای گاوکش را به جشن مناسک آدمی وش تغییر ماهیت میدهند.
🔹یلدا نباید نماد رنج باشد ، باید در نمادهای کهن آن به سود انسان جدید تنزیه و تصفیه وارد شود. یلدا بایست که رنگ نیلیی شبِ ماهتاب_کلاه را در پی_رنگِ روزِ رخساره در آفتاب شکفته بیامیزد و نقاش قرن شادی و شب بر تابلوی رهایی و خوشوقتی باشد. انسان امروز سزاوار نیست در رنج نمادها و نقشهای عتیق, بخت و اقبال بسوزاند. همهی این ممکنات معنوی و مادی برای آن است تا آدمی تفکر را در دامن آزادی بورزد و از هر وقت تازهای برای رقص رهیدن و دمیدن در آغوش شادی تأخیر نکند.
☘️شب یلدا بر شما شب دوستان شب زنده دار مبارک باشد! پس به رقص شادی درآیید و از این ایام کام زندگی بگیرید!
#یلدا_مبارک
https://bit.ly/3J5PhyG
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🌺وقت خوش شب زندهداری
💠 مسعود میری @iranfardamag 🔹احوال اکنون ما،تاریخِ یک لغت، یک فرهنگ و یک سلوک را به امروزِ زندگانیی ما احضار میکند. یلدا هم چنین لفظی میتواند باشد. این لفظها که آیینهایی دیرین در بطن آن نشسته است،حاصل رنجها ، شادیها و کاربست تجربهی زیستهای ماست.…
🔴منتظری؛ فقیه اومانیست
🔷علیاشرف فتحی
@iranfardamag
https://bit.ly/3sjz1nW
🔺پس از درگذشت آیتالله طالقانی،گروهی از انقلابیون منتقد وی نگران بودند که پس از او، دوست قدیمی و همفکرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی به امامت جمعه تهران برگزیده شود. آنها پیشدستی کرده و آیتالله منتظری را به رهبر انقلاب پیشنهاد کردند و بدینسان زنجانی و منتظری در نخستین چالش درونی حکومت جدید، در برابر هم مطرح شدند.
🔸اما گردش روزگار، این دو فقیه برجسته را در کنار و همسوی یکدیگر قرار داد. منتظری در آخرین جلسات درس خارج فقه خود که پس از پایان حصر پنج ساله، در سال ۸۲ برگزار کرد، تفسیری از «انسان» ارائه داد که زنجانی در سال ۵۶ در قالب متن «حقوق بشر اسلامی» خود عرضه کرده بود. زنجانی آن متن را به مناسبت تأسیس «کمیته ایرانی دفاع از آزادی حقوق بشر» و به عنوان یکی از مؤسسان این گروه منتقد پهلوی انتشار داد و در ماده اول آن نوشت:«کرامت و شرف انسانی به موجب آیه کریمه"و لقد کرمنا بنی آدم" از طرف آفریدگار جهان مسجل شده و شامل همه اعضاء خانواده بزرگ بشری است و اعتراف به آن و به حقوق انسانی، زیربنای آزادی و عدالت و صلح جهانی و همزيستی مسالمتآميز است. همه افراد بشر، عضو خانواده بزرگ انسانی و دارای احترام و حقوق متقابل هستند».
🔺زنجانی در این متن، از آیه ۷۰ سوره إسراء برداشتی حقوقی عرضه کرد. این آیه اگرچه از مهمترین آیات قرآن محسوب میشود، ولی همواره مورد ارجاع نویسندگان کتب تفسیری، فلسفی یا اخلاقی قرار داشت و در نوشتههای حقوقی و فقهی بدان ارجاع داده نمیشد؛ چرا که فقها معتقد بودند این آیه به ویژگی تکوینی انسان میپردازد و امکان برداشت تشریعی از آن وجود ندارد. یک نمونه معاصر، تفسیر علامه طباطبایی در المیزان بود که این آیه را به عقل و اختیار انسان معنا میکرد که امتیاز انسان از دیگر جانداران یا فرشتگان است (ترجمه المیزان، ج۱۳، ص 215).
🔸در میان مفسران و متکلمان اهل سنت نیز وضع تقریبا به همین منوال است و از جمله ابومنصور ماتریدی (متکلم و مفسر نامدار قرن چهارم) این تکریم مورد اشاره قرآن را به معنای زیباییهای ظاهری و جایگاه ویژه انسان در نظام خلقت دانسته و استفاده فقهی از آن نکرده است (تفسیر ماتریدی، ج ۷، ص۸۶).
🔺 بنابراین آیتالله سیدابوالفضل زنجانی را باید نخستین مجتهدی دانست که دست به برداشت حقوقی از این آیه زد و آیتالله منتظری نیز نخستین فقیه برجستهای است که در درس خارج فقه و نیز اثر فقهی مهمش یعنی«حقوق انسان و سب و بهتان» از این آیه به عنوان یکی از مهمترین ادله فتوایی خود در باب ارزش ذاتی انسان بهره گرفت. از نظر منتظری: «قرآن که مىگويد "لقد کرمنا بنی آدم" منظور این است كه بنیآدم به اعتبار اینكه بنیآدم هستند کرامت دارند. اینكه گفته مىشود حقوق انسان، یعنی انسان بما هو انسان شرافت دارد ولو اینكه كافر باشد، چون ذاتا انسان نزد خداوند احترام دارد و این صریح آيه است».
🔸 از سال ۸۲ که آیتالله منتظری این بحث را وارد مباحث فقهی کرد، به تدریج در برخی استدلالهای فقهی شاهد تمسک به این آیه بودهایم. مثلا دهه پیش آیتالله حسن جواهری از علمای جوان عراقی حوزه نجف در بحث حریم خصوصی بیماران به این آیه استناد کرد(اینجا). همچنین چند سال پیش آیتالله محمد سند از علمای جوان بحرینی حوزه نجف در بحث سبّ به همین آیه تمسک کرد(اینجا).در قم نیز آیتالله محمدی قاینی که یکی از علمای جوان و از شاگردان مرحوم منتظری بوده، دهه پیش در اثر فقهیاش درباره مسائل پزشکی به استناد به همین آیه پرداخته است(اینجا). البته هنوز این بحث در میان فقها چندان جدی گرفته نشده و حتی برخی چون آیتالله شبیری زنجانی همچون اغلب فقها و مفسرین مسلمان معتقدند که منظور از تکریم انسان در این آیه، همین عقلی است که فارق میان آدمی با سایر حیوانات است و بیش از این تکریم را از این آیه نمیشود اثبات کرد.
🔺 با این حال، آیتالله منتظری در امتداد برداشت فقهیاش از این آیه و برخی ادله نقلی دیگر، فتواهایی در پایان عمرش درباره لزوم رعایت حقوق غیر شیعیان و غیر مسلمانان صادر کرد و برخی شاگردانش نیز از این تحول فتوایی با عنوان «اومانیسم اسلامی» یاد کردند که به انسان (فارغ از هر دین و تفکری) بها میدهد و البته معتقد است این ارزش را خدا اعطا کرده و به رسمیت شناخته است. آقای منتظری در صفحه ۱۶۴ کتاب «انتقاد از خود» که یکی از آخرین نوشتههای اوست، گفته است: «در بُعد علمی، یکی از مهمترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان بما هو انسان را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنّت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحثها دربارۀ کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم، درحالیکه بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع بلکه مورد تأکید آیات و روایات است».
https://t.me/iranfardamag
🔷علیاشرف فتحی
@iranfardamag
https://bit.ly/3sjz1nW
🔺پس از درگذشت آیتالله طالقانی،گروهی از انقلابیون منتقد وی نگران بودند که پس از او، دوست قدیمی و همفکرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی به امامت جمعه تهران برگزیده شود. آنها پیشدستی کرده و آیتالله منتظری را به رهبر انقلاب پیشنهاد کردند و بدینسان زنجانی و منتظری در نخستین چالش درونی حکومت جدید، در برابر هم مطرح شدند.
🔸اما گردش روزگار، این دو فقیه برجسته را در کنار و همسوی یکدیگر قرار داد. منتظری در آخرین جلسات درس خارج فقه خود که پس از پایان حصر پنج ساله، در سال ۸۲ برگزار کرد، تفسیری از «انسان» ارائه داد که زنجانی در سال ۵۶ در قالب متن «حقوق بشر اسلامی» خود عرضه کرده بود. زنجانی آن متن را به مناسبت تأسیس «کمیته ایرانی دفاع از آزادی حقوق بشر» و به عنوان یکی از مؤسسان این گروه منتقد پهلوی انتشار داد و در ماده اول آن نوشت:«کرامت و شرف انسانی به موجب آیه کریمه"و لقد کرمنا بنی آدم" از طرف آفریدگار جهان مسجل شده و شامل همه اعضاء خانواده بزرگ بشری است و اعتراف به آن و به حقوق انسانی، زیربنای آزادی و عدالت و صلح جهانی و همزيستی مسالمتآميز است. همه افراد بشر، عضو خانواده بزرگ انسانی و دارای احترام و حقوق متقابل هستند».
🔺زنجانی در این متن، از آیه ۷۰ سوره إسراء برداشتی حقوقی عرضه کرد. این آیه اگرچه از مهمترین آیات قرآن محسوب میشود، ولی همواره مورد ارجاع نویسندگان کتب تفسیری، فلسفی یا اخلاقی قرار داشت و در نوشتههای حقوقی و فقهی بدان ارجاع داده نمیشد؛ چرا که فقها معتقد بودند این آیه به ویژگی تکوینی انسان میپردازد و امکان برداشت تشریعی از آن وجود ندارد. یک نمونه معاصر، تفسیر علامه طباطبایی در المیزان بود که این آیه را به عقل و اختیار انسان معنا میکرد که امتیاز انسان از دیگر جانداران یا فرشتگان است (ترجمه المیزان، ج۱۳، ص 215).
🔸در میان مفسران و متکلمان اهل سنت نیز وضع تقریبا به همین منوال است و از جمله ابومنصور ماتریدی (متکلم و مفسر نامدار قرن چهارم) این تکریم مورد اشاره قرآن را به معنای زیباییهای ظاهری و جایگاه ویژه انسان در نظام خلقت دانسته و استفاده فقهی از آن نکرده است (تفسیر ماتریدی، ج ۷، ص۸۶).
🔺 بنابراین آیتالله سیدابوالفضل زنجانی را باید نخستین مجتهدی دانست که دست به برداشت حقوقی از این آیه زد و آیتالله منتظری نیز نخستین فقیه برجستهای است که در درس خارج فقه و نیز اثر فقهی مهمش یعنی«حقوق انسان و سب و بهتان» از این آیه به عنوان یکی از مهمترین ادله فتوایی خود در باب ارزش ذاتی انسان بهره گرفت. از نظر منتظری: «قرآن که مىگويد "لقد کرمنا بنی آدم" منظور این است كه بنیآدم به اعتبار اینكه بنیآدم هستند کرامت دارند. اینكه گفته مىشود حقوق انسان، یعنی انسان بما هو انسان شرافت دارد ولو اینكه كافر باشد، چون ذاتا انسان نزد خداوند احترام دارد و این صریح آيه است».
🔸 از سال ۸۲ که آیتالله منتظری این بحث را وارد مباحث فقهی کرد، به تدریج در برخی استدلالهای فقهی شاهد تمسک به این آیه بودهایم. مثلا دهه پیش آیتالله حسن جواهری از علمای جوان عراقی حوزه نجف در بحث حریم خصوصی بیماران به این آیه استناد کرد(اینجا). همچنین چند سال پیش آیتالله محمد سند از علمای جوان بحرینی حوزه نجف در بحث سبّ به همین آیه تمسک کرد(اینجا).در قم نیز آیتالله محمدی قاینی که یکی از علمای جوان و از شاگردان مرحوم منتظری بوده، دهه پیش در اثر فقهیاش درباره مسائل پزشکی به استناد به همین آیه پرداخته است(اینجا). البته هنوز این بحث در میان فقها چندان جدی گرفته نشده و حتی برخی چون آیتالله شبیری زنجانی همچون اغلب فقها و مفسرین مسلمان معتقدند که منظور از تکریم انسان در این آیه، همین عقلی است که فارق میان آدمی با سایر حیوانات است و بیش از این تکریم را از این آیه نمیشود اثبات کرد.
🔺 با این حال، آیتالله منتظری در امتداد برداشت فقهیاش از این آیه و برخی ادله نقلی دیگر، فتواهایی در پایان عمرش درباره لزوم رعایت حقوق غیر شیعیان و غیر مسلمانان صادر کرد و برخی شاگردانش نیز از این تحول فتوایی با عنوان «اومانیسم اسلامی» یاد کردند که به انسان (فارغ از هر دین و تفکری) بها میدهد و البته معتقد است این ارزش را خدا اعطا کرده و به رسمیت شناخته است. آقای منتظری در صفحه ۱۶۴ کتاب «انتقاد از خود» که یکی از آخرین نوشتههای اوست، گفته است: «در بُعد علمی، یکی از مهمترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان بما هو انسان را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنّت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحثها دربارۀ کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم، درحالیکه بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع بلکه مورد تأکید آیات و روایات است».
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 منتظری؛ فقیه اومانیست
🔷 علیاشرف فتحی @iranfardamag 🔺 پس از درگذشت آیتالله طالقانی در نخستین ماههای حیات جمهوری اسلامی، گروهی از انقلابیون منتقد وی نگران بودند که پس از او، دوست قدیمی و همفکرش آیتالله سید ابوالفضل زنجانی به امامت جمعه تهران برگزیده شود. آنها پیشدستی کرده…
🔴 مطالبات صنفی و بحران نمایندگی
🔶 سمانه گلاب
@iranfardamag
▪️در هفتههای اخیر شهرهای مختلف کشور شاهد اعتراضات گسترده معلمان بوده است. اعتراضی که از مطالبه صنفی آغاز شد اما به همین مطالبه ختم نشده است و مسائلی بنیادی مانند آموزش رایگان برای تمام کودکان و آزادی معلمان دربند را نیز شامل شده است.
🔺از جنبه یک جنبش اجتماعی و یک فعالیت مسالمتآمیز و خشونتگریز، تجمعات اخیر (شامل تجمعات معلمان و تجمعات بحران آب) ازجمله تجربههای بسیار قابل توجه در کشور است که در جای خود قابل بررسی است، این نوشته اما زاویه نگاه متفاوتی را به مسئله دنبال میکند؛ اینکه در یک شرایط فرضی اگر حاکمیت به دنبال پاسخگویی به مطالبات مطرحشده در این تجمعات باشد باید چه روشی را اتخاذ کند؟
▪️اگر تمرکز را بر مطالبات معلمان قرار دهیم، این مطالبه منتقدان و موافقان متعددی دارد که هرکدام از زاویهای مسئله را تحلیل میکنند. منتقدان عموما از چند جنبه این خواسته را نقد میکنند. نخست اینکه افزایش درآمدهای معلمان به 80 درصد حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاهها با چه معیاری تعیین شده است؟ در حال حاضر در تعیین حقوق و دستمزد کارمندان رسمی دولت قوانین مشخصی وجود دارد که به لحاظ رتبه، تحصیلات، سابقه کار، نوع و محل فعالیت میزان دریافتیها را مشخص میکند. اگر این قانون را قرارداد مابین دولت و نیروی کار استخدامی خود بدانیم تغییر این قرارداد شرایط ویژه خود را دارد و ملزم به گذراندن مراحل ویژه است که کل ساختار تعیین حقوق و دستمزد در سیستم دولتی را تحت تأثیر قرار میدهد.
🔺گروهی دیگری از منتقدان از زاویه بودجهای این خواسته را نقد میکنند. به این مفهوم که پرداختی به کارکنان مهمترین بخش از بودجه سالانه کشور است و افزایش حقوق دستمزد معلمان با هزینههای سنگین بودجهای همراه است و در شرایط فعلی اقتصاد این هزینهها به معنی تن دادن به کسری بودجه و درنتیجه تورم فزاینده در اقتصاد است که درنهایت همه گروههای جامعه را متضرر میکند.
▪️برخی دیگر از منتقدان با توجه به تفاوت در دریافتیهای کارکنان دولت و مشمولان قانون کار فرآیند متفاوت چانهزنی در میان این دو گروه را نقد میکنند. بهگونهای که کارکنان دولت با توجه به قدرت دستگاههای خود میتوانند به تعامل دو طرفه با دولت بپردازند و در صورت جلب توافق دولت که در موارد متعددی حتی شفافیت لازم را نیز ندارد تغییراتی در سطوح دستمزدی خود داشته باشند و هزینههای آن نیز از محل بودجههای عمومی تأمین میشود اما در گروه بزرگتر نیروی کار یعنی مشمولان قانون کار این چانهزنی فرایند پیچیدهتری دارد که در آن نیروی کار همواره دست پایین را داشته است و علاوه بر آن با مسائل جانبی ازجمله ناامنی شغلی و پایینتر بودن امکانات رفاهی نیز روبهروست.
▪️در طرف مقابل اما حامیان این مطالبه استدلالهای دیگری را مطرح میکنند. نخست اینکه در شرایط سخت اقتصادی اگر هدف کاهش تورم است و به این بهانه افزایش حقوق معلمان به تعویق میافتد، باید این رویکرد در سایر بخشها نیز ملاحظه شود از جمله در کاهش بودجههای نهادهای مذهبی و نظامی. حتی اگر به لحاظ حجم بودجهای این دو اعداد تفاوت قابل ملاحظه داشته باشند اما نشان میدهد جهتگیری دولت به سود گروههای صاحب رانت بیشتر است. علاوه بر این اهتمام به کاهش تورم باید در سایر سیاستهای دولت مثل تعیین نرخ ارز نیز مشخص باشد و نه اینکه تنها بر موضوع کسری بودجه تمرکز شده و تنها عامل آن نیز حقوق و دستمزد دانسته شود.
🔺گروه دیگر با تاکید بر تغییر ترکیب مخارج دولت و کاهش هزینههای نظامی، استدلال میکنند افزایش حقوق میتواند بدون فشار تورمی اتفاق افتد و تأکید بر تورمزا بودن سیاست دادن آدرس غلط است.
▪️طیف دیگری از حامیان این مطالبه نابرابری بین پرداختی کارکنان دولت و معلمان با گروههای خاص از کارکنان دولت بهویژه بخشهای شبه دولتی (نهادهای اقتصادی زیرمجموعه دولت) را مطرح کرده و مطالبه معلمان را به عنوان قشری که عملکرد آنها در جامعه در مسیر توسعه اهمیت ویژه دارد بحق تلقی میکنند.
🔺چنین تقابلهایی در سطح کارشناسی در حوزه آب نیز وجود دارد. تقسیمآب بین استانی، سدسازیها و پروژههای انتقال آب موضوعاتی است که بین معترضان و حتی کارشناسان درمورد چگونگی سیاستگذاری آن توافقی در مرحله فعلی وجود ندارد.
#مطالبات_صنفی
#اعتراضات_معلمان
https://bit.ly/327RDwD
https://t.me/iranfardamag
🔶 سمانه گلاب
@iranfardamag
▪️در هفتههای اخیر شهرهای مختلف کشور شاهد اعتراضات گسترده معلمان بوده است. اعتراضی که از مطالبه صنفی آغاز شد اما به همین مطالبه ختم نشده است و مسائلی بنیادی مانند آموزش رایگان برای تمام کودکان و آزادی معلمان دربند را نیز شامل شده است.
🔺از جنبه یک جنبش اجتماعی و یک فعالیت مسالمتآمیز و خشونتگریز، تجمعات اخیر (شامل تجمعات معلمان و تجمعات بحران آب) ازجمله تجربههای بسیار قابل توجه در کشور است که در جای خود قابل بررسی است، این نوشته اما زاویه نگاه متفاوتی را به مسئله دنبال میکند؛ اینکه در یک شرایط فرضی اگر حاکمیت به دنبال پاسخگویی به مطالبات مطرحشده در این تجمعات باشد باید چه روشی را اتخاذ کند؟
▪️اگر تمرکز را بر مطالبات معلمان قرار دهیم، این مطالبه منتقدان و موافقان متعددی دارد که هرکدام از زاویهای مسئله را تحلیل میکنند. منتقدان عموما از چند جنبه این خواسته را نقد میکنند. نخست اینکه افزایش درآمدهای معلمان به 80 درصد حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاهها با چه معیاری تعیین شده است؟ در حال حاضر در تعیین حقوق و دستمزد کارمندان رسمی دولت قوانین مشخصی وجود دارد که به لحاظ رتبه، تحصیلات، سابقه کار، نوع و محل فعالیت میزان دریافتیها را مشخص میکند. اگر این قانون را قرارداد مابین دولت و نیروی کار استخدامی خود بدانیم تغییر این قرارداد شرایط ویژه خود را دارد و ملزم به گذراندن مراحل ویژه است که کل ساختار تعیین حقوق و دستمزد در سیستم دولتی را تحت تأثیر قرار میدهد.
🔺گروهی دیگری از منتقدان از زاویه بودجهای این خواسته را نقد میکنند. به این مفهوم که پرداختی به کارکنان مهمترین بخش از بودجه سالانه کشور است و افزایش حقوق دستمزد معلمان با هزینههای سنگین بودجهای همراه است و در شرایط فعلی اقتصاد این هزینهها به معنی تن دادن به کسری بودجه و درنتیجه تورم فزاینده در اقتصاد است که درنهایت همه گروههای جامعه را متضرر میکند.
▪️برخی دیگر از منتقدان با توجه به تفاوت در دریافتیهای کارکنان دولت و مشمولان قانون کار فرآیند متفاوت چانهزنی در میان این دو گروه را نقد میکنند. بهگونهای که کارکنان دولت با توجه به قدرت دستگاههای خود میتوانند به تعامل دو طرفه با دولت بپردازند و در صورت جلب توافق دولت که در موارد متعددی حتی شفافیت لازم را نیز ندارد تغییراتی در سطوح دستمزدی خود داشته باشند و هزینههای آن نیز از محل بودجههای عمومی تأمین میشود اما در گروه بزرگتر نیروی کار یعنی مشمولان قانون کار این چانهزنی فرایند پیچیدهتری دارد که در آن نیروی کار همواره دست پایین را داشته است و علاوه بر آن با مسائل جانبی ازجمله ناامنی شغلی و پایینتر بودن امکانات رفاهی نیز روبهروست.
▪️در طرف مقابل اما حامیان این مطالبه استدلالهای دیگری را مطرح میکنند. نخست اینکه در شرایط سخت اقتصادی اگر هدف کاهش تورم است و به این بهانه افزایش حقوق معلمان به تعویق میافتد، باید این رویکرد در سایر بخشها نیز ملاحظه شود از جمله در کاهش بودجههای نهادهای مذهبی و نظامی. حتی اگر به لحاظ حجم بودجهای این دو اعداد تفاوت قابل ملاحظه داشته باشند اما نشان میدهد جهتگیری دولت به سود گروههای صاحب رانت بیشتر است. علاوه بر این اهتمام به کاهش تورم باید در سایر سیاستهای دولت مثل تعیین نرخ ارز نیز مشخص باشد و نه اینکه تنها بر موضوع کسری بودجه تمرکز شده و تنها عامل آن نیز حقوق و دستمزد دانسته شود.
🔺گروه دیگر با تاکید بر تغییر ترکیب مخارج دولت و کاهش هزینههای نظامی، استدلال میکنند افزایش حقوق میتواند بدون فشار تورمی اتفاق افتد و تأکید بر تورمزا بودن سیاست دادن آدرس غلط است.
▪️طیف دیگری از حامیان این مطالبه نابرابری بین پرداختی کارکنان دولت و معلمان با گروههای خاص از کارکنان دولت بهویژه بخشهای شبه دولتی (نهادهای اقتصادی زیرمجموعه دولت) را مطرح کرده و مطالبه معلمان را به عنوان قشری که عملکرد آنها در جامعه در مسیر توسعه اهمیت ویژه دارد بحق تلقی میکنند.
🔺چنین تقابلهایی در سطح کارشناسی در حوزه آب نیز وجود دارد. تقسیمآب بین استانی، سدسازیها و پروژههای انتقال آب موضوعاتی است که بین معترضان و حتی کارشناسان درمورد چگونگی سیاستگذاری آن توافقی در مرحله فعلی وجود ندارد.
#مطالبات_صنفی
#اعتراضات_معلمان
https://bit.ly/327RDwD
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 مطالبات صنفی و بحران نمایندگی
🔶 سمانه گلاب @iranfardamag ▪️در هفتههای اخیر شهرهای مختلف کشور شاهد اعتراضات گسترده معلمان بوده است. اعتراضی که از مطالبه صنفی آغاز شد اما به همین مطالبه ختم نشده است و مسائلی بنیادی مانند آموزش رایگان برای تمام کودکان و آزادی معلمان دربند را نیز شامل…
🔘 ثابت قدم
🔺 یادمان چهارمین سالروز درگذشت حسین شاه حسینی
🔷 امیر طیرانی
@iranfardamag
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا ۖ هَلْ يَسْتَوُونَ ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
خدا مثلی زده ، آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ چیز (حتی بر نفس خود) نیست با مردی آزاد که ما به او رزقی نیکو عطا کردیم که پنهان و آشکار هر چه خواهد از آن انفاق میکند، این دو یکسانند؟ ستایش مخصوص خداست و لیکن اکثر مردم آگاه نیستند.(سوره نحل 75)
🔸از جنبش تنباکو تا به امروز بیش از یکصدو سی وپنج سال می گذرد. در طول این سالها ایران شاهد جنبش های متعدد اجتماعی و حداقل دو انقلاب در جهت کسب آزادی و استقلال ایران بوده است. بسیاری از این جنبش ها از سوی دشمنان آزادی و ایران سرکوب شده اند، برخی از آنها به پیروزی دست یافته و موفق به کسب برخی خواسته های مردم شده اند .
▪️ در پیروزی و شکست یک جنبش علل و عوامل متعددی همچون صلاحیت رهبری، و نیروهای جنبش ، شرایط سیاسی حاکم، شرایط سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی جامعه، دخالت نیروهای خارجی و... تاثیرگذارند . یکی از عوامل تاثیرگذار در شکست و پیروزی جنبش های سیاسی اجتماعی وجود یا نبود نیروهایی در سطح رهبری وبدنه این جنبش ها است که از صلاحیت های ضروری برای رهبری یا کاربست برنامه ها واجرای طرحهای وتامین نیازهای جنبش برخوردار باشند . این صلاحیت ها متعدد و متنوع اند و هرکدام درجه ای از اهمیت و ویژگی را دارا هستند .
🔸به عنوان مثال در سطح رهبری یک نهضت از جمله ضروری ترین ویژگی ها می توان به داشتن طرح وبرنامه ، برخورداری از استراتژی برای پیشبرد جنبش ، توان تشکیلاتی و بسیج نیرو، آینده نگری، شجاعت و... اشاره کرد؛ که فقدان هریک از این ویژگی ها در سرنوشت جنبش تاثیر بسزا برجا خواهد گذاشت. در یک سطح پایین تر یعنی در سطح کادرها و نیروهای بدنه جنبش نیاز به افراد با میزان اعتقاد بالا، فداکاری، شجاعت ، استوار و پای کار بودن و... است که آن نیز به نوبه خود در موفقیت یا ناکامی نهضت تاثیر تعیین کننده دارد .
▪️ اگر به جنبش های موفق یا ناکام در محدوده تاریخی مورد نظر دقت کنیم درخواهیم یافت عناصر برشمرده در بالا تاچه میزان تعیین کننده بوده اند . در جنبش تنباکو، ، جنبش مدنی برای استقلال اقتصادی پیش از مشروطه، انقلاب مشروطه ، نهضت جنگل، نهضت ملی شدن نفت، نهضت مقاومت ملی ، انقلاب 57و به دنبال آن تلاش ها و تکاپوهای بعد از انقلاب ، از جمله عوامل پیروزی یا شکست آنها پایداری و ثبات قدم رهبری و نیز نیروهای موثر در نهضت و حرکت ، وبرخورداری یا نابرخورداری آنها ازویژگی هایی است که برخی از آنها در بالا برشمرده شد . در نقطه مقابل هرگاه این دست نیروها خسته ویا مایوس شده و یا بنا به علل دیگر از رهبری جنبش بنا به علل گوناگون منفک شده اند جنبش مزبور در میانه راه یا پس از پیروزی اولیه در حفظ دستاوردهای آن با ناکامی مواجه شده است .
🔸اشنایی با نیروهای موثر دست اندرکار این جنبش ها وشناخت ویژگی های فردی و میزان انرژی ، زمان ، وقت و ازخودگذشتگی هایی که چنین نیروهایی در طول حیات خود در راه نیل به موفقیت آن تکاپو صرف کرده اند گام مهمی در سرمشق قرارگرفتن آنها برای نسل های حاضر به شمار می رود .
▪️ از نهضت ملی به این سو در عرصه مبارزه برای آزادی و دمکراسی نیروهای بسیاری با مشخصه های بالا حضور داشته اند که کمتر نامی از آنها برده می شود کسانی همچون حاج محمدشانه چی،احمد توانگر، حاج حسن شمشیری، حسن خرمشاهی، احمدعلی بابایی ،طاهراحمدزاده ،حسین شاه حسینی ،هدی صابرو...
🔸ویژگی این افراد فعالیت همه جانبه در راه اهداف نهضت ملی ایران در سکوت وحضور درعرصه های مختلف بدون مرزبندی های مرسوم درمیان برخی سیاسیون وایثار وقت، زندگی، مال، آرامش ، ثبات قدم و استواری و همیشه پای کار بودن بود .
▪️حسین شاه حسینی از جمله افراد شاخص این دسته از نیروهای معتقد به نهضت ملی و وفاداربه آرمانهای رهبر آن مرحوم دکتر مصدق بود که از اوان جوانی تا روزهای پایان عمر خود هیچگاه در راه اهداف خود پا پس نکشید . او که اولین زندانش را در سنین بیست سالگی در سال 1328تجربه کرده بود تاهنگام مرگ همواره این ویژگی ها را با خود حمل کرد . هیچ گاه خسته نشد، هیچ وقت نگفت که ازما گذشته است ، هیچ وقت نگفت وقت ندارم، هیچگاه از کمک مالی به مبارزه و مبارزین کوتاهی نکرد.او همیشه ثابت و استوار آماده برای حضور وهمراهی در هرگونه فعالیت جمعی وملی بود . او همیشه پای کار بود .
متن کامل :
https://bit.ly/30JGYHy
#امیر_طیرانی
#حسین_شاهحسینی
https://t.me/iranfardamag
🔺 یادمان چهارمین سالروز درگذشت حسین شاه حسینی
🔷 امیر طیرانی
@iranfardamag
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا ۖ هَلْ يَسْتَوُونَ ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
خدا مثلی زده ، آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ چیز (حتی بر نفس خود) نیست با مردی آزاد که ما به او رزقی نیکو عطا کردیم که پنهان و آشکار هر چه خواهد از آن انفاق میکند، این دو یکسانند؟ ستایش مخصوص خداست و لیکن اکثر مردم آگاه نیستند.(سوره نحل 75)
🔸از جنبش تنباکو تا به امروز بیش از یکصدو سی وپنج سال می گذرد. در طول این سالها ایران شاهد جنبش های متعدد اجتماعی و حداقل دو انقلاب در جهت کسب آزادی و استقلال ایران بوده است. بسیاری از این جنبش ها از سوی دشمنان آزادی و ایران سرکوب شده اند، برخی از آنها به پیروزی دست یافته و موفق به کسب برخی خواسته های مردم شده اند .
▪️ در پیروزی و شکست یک جنبش علل و عوامل متعددی همچون صلاحیت رهبری، و نیروهای جنبش ، شرایط سیاسی حاکم، شرایط سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی جامعه، دخالت نیروهای خارجی و... تاثیرگذارند . یکی از عوامل تاثیرگذار در شکست و پیروزی جنبش های سیاسی اجتماعی وجود یا نبود نیروهایی در سطح رهبری وبدنه این جنبش ها است که از صلاحیت های ضروری برای رهبری یا کاربست برنامه ها واجرای طرحهای وتامین نیازهای جنبش برخوردار باشند . این صلاحیت ها متعدد و متنوع اند و هرکدام درجه ای از اهمیت و ویژگی را دارا هستند .
🔸به عنوان مثال در سطح رهبری یک نهضت از جمله ضروری ترین ویژگی ها می توان به داشتن طرح وبرنامه ، برخورداری از استراتژی برای پیشبرد جنبش ، توان تشکیلاتی و بسیج نیرو، آینده نگری، شجاعت و... اشاره کرد؛ که فقدان هریک از این ویژگی ها در سرنوشت جنبش تاثیر بسزا برجا خواهد گذاشت. در یک سطح پایین تر یعنی در سطح کادرها و نیروهای بدنه جنبش نیاز به افراد با میزان اعتقاد بالا، فداکاری، شجاعت ، استوار و پای کار بودن و... است که آن نیز به نوبه خود در موفقیت یا ناکامی نهضت تاثیر تعیین کننده دارد .
▪️ اگر به جنبش های موفق یا ناکام در محدوده تاریخی مورد نظر دقت کنیم درخواهیم یافت عناصر برشمرده در بالا تاچه میزان تعیین کننده بوده اند . در جنبش تنباکو، ، جنبش مدنی برای استقلال اقتصادی پیش از مشروطه، انقلاب مشروطه ، نهضت جنگل، نهضت ملی شدن نفت، نهضت مقاومت ملی ، انقلاب 57و به دنبال آن تلاش ها و تکاپوهای بعد از انقلاب ، از جمله عوامل پیروزی یا شکست آنها پایداری و ثبات قدم رهبری و نیز نیروهای موثر در نهضت و حرکت ، وبرخورداری یا نابرخورداری آنها ازویژگی هایی است که برخی از آنها در بالا برشمرده شد . در نقطه مقابل هرگاه این دست نیروها خسته ویا مایوس شده و یا بنا به علل دیگر از رهبری جنبش بنا به علل گوناگون منفک شده اند جنبش مزبور در میانه راه یا پس از پیروزی اولیه در حفظ دستاوردهای آن با ناکامی مواجه شده است .
🔸اشنایی با نیروهای موثر دست اندرکار این جنبش ها وشناخت ویژگی های فردی و میزان انرژی ، زمان ، وقت و ازخودگذشتگی هایی که چنین نیروهایی در طول حیات خود در راه نیل به موفقیت آن تکاپو صرف کرده اند گام مهمی در سرمشق قرارگرفتن آنها برای نسل های حاضر به شمار می رود .
▪️ از نهضت ملی به این سو در عرصه مبارزه برای آزادی و دمکراسی نیروهای بسیاری با مشخصه های بالا حضور داشته اند که کمتر نامی از آنها برده می شود کسانی همچون حاج محمدشانه چی،احمد توانگر، حاج حسن شمشیری، حسن خرمشاهی، احمدعلی بابایی ،طاهراحمدزاده ،حسین شاه حسینی ،هدی صابرو...
🔸ویژگی این افراد فعالیت همه جانبه در راه اهداف نهضت ملی ایران در سکوت وحضور درعرصه های مختلف بدون مرزبندی های مرسوم درمیان برخی سیاسیون وایثار وقت، زندگی، مال، آرامش ، ثبات قدم و استواری و همیشه پای کار بودن بود .
▪️حسین شاه حسینی از جمله افراد شاخص این دسته از نیروهای معتقد به نهضت ملی و وفاداربه آرمانهای رهبر آن مرحوم دکتر مصدق بود که از اوان جوانی تا روزهای پایان عمر خود هیچگاه در راه اهداف خود پا پس نکشید . او که اولین زندانش را در سنین بیست سالگی در سال 1328تجربه کرده بود تاهنگام مرگ همواره این ویژگی ها را با خود حمل کرد . هیچ گاه خسته نشد، هیچ وقت نگفت که ازما گذشته است ، هیچ وقت نگفت وقت ندارم، هیچگاه از کمک مالی به مبارزه و مبارزین کوتاهی نکرد.او همیشه ثابت و استوار آماده برای حضور وهمراهی در هرگونه فعالیت جمعی وملی بود . او همیشه پای کار بود .
متن کامل :
https://bit.ly/30JGYHy
#امیر_طیرانی
#حسین_شاهحسینی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔘 ثابت قدم
🔷 امیر طیرانی @iranfardamag ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا ۖ هَلْ يَسْتَوُونَ ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ…
🔴 چرا کنترل مدنی بر نظامیان، برای توسعه مهم است؟
🔷 رضا مجیدزاده *
@iranfardamag
🔺 جیمز مدیسون بر این باور بود که چون انسانها فرشته نیستند، پس حکومت لازم است و اگر حکمرانان فرشته میبودند آنگاه نیازی به کنترل خود حکومت نبود! نکته اصلی مدیسون این است که چون هیچ یک فرشته نیستند، هم به حکومت، نیاز است تا زورگویی افراد علیه هم و سازمانها علیه افراد را کنترل کند و هم به کنترل بر حکومت، نیاز است تا خود حکومت، زورگویی نکند و تبعیض قائل نشود. تاکید روی واژه زور از این بابت است که امکان دسترسی افراد به حقوق مالکیت و کنش را سلب میکند و اگر مهار نشود، بستر تبعیض علیه گروههای مختلف از شهروندان (جنسیتی، قومی، مذهبی، طبقاتی و ...) خواهد بود.
▪️زورگویی هم در سطح فردی به چشم میخورد و هم در سطح سازمانی یا گروهی؛ در جوامع پیشاحالتِطبیعی، زورگویی در شکل فردی و گروهی، بیشتر وجود داشت اما در جوامع حالت طبیعی، زورگویی بیشتر در شکل سازمانی و گروهی، مسالهساز است. در واقع، زورگویی در سطح فردی در همه جوامع به چشم میخورد اما پس از استقرار سازمانهای داوری و حل مناقشه در نظمهای اجتماعی پساحالتِطبیعی، میتوان پیامدهای این نوع از زورگویی برای حقوق مالکیت و کنش را کاهش داد و آن را مهار کرد. اما در چنین نظمهایی، سازمانهای نظامی و شبهنظامی (حتی در سطح گروه)، از امکان اعمال زور و خشونت برخوردارند و اغلب تابع کنترل مدنی نیستند.
🔺 حتی در برخی از موارد، سازمانهای نظامی و شبهنظامی، به صورت آشکار یا پنهان، کنترل سیاست و حکومت را به دست میگیرند و بر منابع قدرت، ثروت و منزلت، چیرگی مییابند.
تسلط نظامیان بر سیاست و اقتصاد چندین آفت دارد: رواج ذهنیت امنیت و کژکارگیری منابع در جهت توسعه آنچه تهدید، نامیده میشود؛ رواج کلاینتیسم سیاسی (حامی پروری سیاسی مبتنی بر مبادله حمایت-رای) و تقابل آن با سیاست برنامهمحور؛ و رواج تبعیض در حقوق مالکیت و کنش.
در این زمینه، نگاهی به تجربه برخی از کشورها در زمینه نبود کنترل یا کنترل ناچیز مدنی روی نظامیان میتواند بینشهای مهمی را به همراه داشت باشد.
▪️ در لیبی، معمر قذافی در جریان کودتای 1969، قدرت را به دست گرفت و با شعار استقلال از ایتالیا، آزادیهای سیاسی و اجتماعی را از شهروندان لیبی سلب کرد. حکومت نظامی که قذافی به وجود آورد، پاسخگویی مدنی نداشت و نبود جریان آزاد اطلاعات در آن، امکان بازخورد و اصلاح سیستم را سلب میکرد. هرچند که قذافی امکاناتی از قبیل آموزش رایگان را ایجاد کرد اما با وجود درآمد نفتی هنگفت این کشور، رفاه شهروندان لیبی، متناسب با این درآمد نبود و لیبی در زمره کشورهای عقبمانده صنعتی، قرار میگرفت؛ حتی نرخ بیکاری در این کشور به 30 درصد میرسید. تجهیز یک ارتش پرخرج و تعداد زیادی از نهادهای امنیتی، دستاورد این ساختار حکومتی در لیبی تحت سلطه قذافی بود.
🔺 در ترکیه، کودتاهای مستمر ارتش، معضلی برای دمکراسی در این کشور شده بود. اگرچه در طی چند سال گذشته، سیستم کمالیستی این کشور به سیستم اردوغانی، تبدیل شد اما اصلاحات قانون اساسی ترکیه، امکان کودتا توسط ارتش این کشور را کاسته است.
▪️ شیلی، نمونه دیگری است که در دوره حکومت نظامی پینوشه، هزاران نفر مفقود و زندانی شدند و با وجود تبلیغات درباره اثر پینوشه در ساختار نوظهور کنونی شیلی، نمیتوان پیشینه نهادی-سیاسی آن را نادیده گرفت و پینوشه تنها کلاینتیسم سیاسی در شیلی را به وجود آورد که برای مدتها پابرجا بود.
🔺کره جنوبی نیز تجربه مشابهی در دوران مشابهی را دارد. ژنرال پارک توانست چائهبولها را تقویت کند اما این سازمانهای اقتصادی پیشرو فقط در اختیار نظامیان بود و سرکوب دمکراسی از جانب پارک موجب میشد تا رشد اقتصادی این کشور، فراگیر نباشد.
▪️در واقع میتوان گفت که شاید حکومتهای نظامی، در مقاطعی، رشد ایجاد کرده باشند اما بهحتم، تبعیض و کلاینتیسم رایج در دوره آنها، بدترین پیامد منفی نبودِ کنترل مدنی بر نظامیان در این کشورها بوده است. در صورتی که نظامیان در هیبت یک سازمان، مالکیت داراییهای اقتصادی مهمی را به دست گیرند که واگذاری یا تملک آنها، بدون موافقت مقامات مدنی، امکانپذیر نباشد، یعنی جامعه نظامیان را کنترل سیاسی نمیکند.
🔺 چندین نماگر وجود دارد که کنترل مدنی بر نظامیان را میسنجد؛ جلوگیری از ورود نظامیان به عرصه سیاست و حاکمیت قانون، پاسخگویی نظامیان به نهادهای مدنی مانند قوه مقننه، جلوگیری از ورود نظامیان به عرصه فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی، پایبندی سازمانهای نظامی به هویت ملی در عوض ایدئولوژی مشخص، پاسخگویی مقامات نظامی در قبال فساد و عدم نفوذ سازمانهای نظامی در دادگاهها و اثرگذاری روی احکام دادگاهها.
متن کامل :
https://bit.ly/32gha6R
#جیمز_مدیسون
#رضا_مجیدزاده
#کلاینتیسم_سیاسی
#ضرورت_کنترل_مدنی_نظامیان
🔷 رضا مجیدزاده *
@iranfardamag
🔺 جیمز مدیسون بر این باور بود که چون انسانها فرشته نیستند، پس حکومت لازم است و اگر حکمرانان فرشته میبودند آنگاه نیازی به کنترل خود حکومت نبود! نکته اصلی مدیسون این است که چون هیچ یک فرشته نیستند، هم به حکومت، نیاز است تا زورگویی افراد علیه هم و سازمانها علیه افراد را کنترل کند و هم به کنترل بر حکومت، نیاز است تا خود حکومت، زورگویی نکند و تبعیض قائل نشود. تاکید روی واژه زور از این بابت است که امکان دسترسی افراد به حقوق مالکیت و کنش را سلب میکند و اگر مهار نشود، بستر تبعیض علیه گروههای مختلف از شهروندان (جنسیتی، قومی، مذهبی، طبقاتی و ...) خواهد بود.
▪️زورگویی هم در سطح فردی به چشم میخورد و هم در سطح سازمانی یا گروهی؛ در جوامع پیشاحالتِطبیعی، زورگویی در شکل فردی و گروهی، بیشتر وجود داشت اما در جوامع حالت طبیعی، زورگویی بیشتر در شکل سازمانی و گروهی، مسالهساز است. در واقع، زورگویی در سطح فردی در همه جوامع به چشم میخورد اما پس از استقرار سازمانهای داوری و حل مناقشه در نظمهای اجتماعی پساحالتِطبیعی، میتوان پیامدهای این نوع از زورگویی برای حقوق مالکیت و کنش را کاهش داد و آن را مهار کرد. اما در چنین نظمهایی، سازمانهای نظامی و شبهنظامی (حتی در سطح گروه)، از امکان اعمال زور و خشونت برخوردارند و اغلب تابع کنترل مدنی نیستند.
🔺 حتی در برخی از موارد، سازمانهای نظامی و شبهنظامی، به صورت آشکار یا پنهان، کنترل سیاست و حکومت را به دست میگیرند و بر منابع قدرت، ثروت و منزلت، چیرگی مییابند.
تسلط نظامیان بر سیاست و اقتصاد چندین آفت دارد: رواج ذهنیت امنیت و کژکارگیری منابع در جهت توسعه آنچه تهدید، نامیده میشود؛ رواج کلاینتیسم سیاسی (حامی پروری سیاسی مبتنی بر مبادله حمایت-رای) و تقابل آن با سیاست برنامهمحور؛ و رواج تبعیض در حقوق مالکیت و کنش.
در این زمینه، نگاهی به تجربه برخی از کشورها در زمینه نبود کنترل یا کنترل ناچیز مدنی روی نظامیان میتواند بینشهای مهمی را به همراه داشت باشد.
▪️ در لیبی، معمر قذافی در جریان کودتای 1969، قدرت را به دست گرفت و با شعار استقلال از ایتالیا، آزادیهای سیاسی و اجتماعی را از شهروندان لیبی سلب کرد. حکومت نظامی که قذافی به وجود آورد، پاسخگویی مدنی نداشت و نبود جریان آزاد اطلاعات در آن، امکان بازخورد و اصلاح سیستم را سلب میکرد. هرچند که قذافی امکاناتی از قبیل آموزش رایگان را ایجاد کرد اما با وجود درآمد نفتی هنگفت این کشور، رفاه شهروندان لیبی، متناسب با این درآمد نبود و لیبی در زمره کشورهای عقبمانده صنعتی، قرار میگرفت؛ حتی نرخ بیکاری در این کشور به 30 درصد میرسید. تجهیز یک ارتش پرخرج و تعداد زیادی از نهادهای امنیتی، دستاورد این ساختار حکومتی در لیبی تحت سلطه قذافی بود.
🔺 در ترکیه، کودتاهای مستمر ارتش، معضلی برای دمکراسی در این کشور شده بود. اگرچه در طی چند سال گذشته، سیستم کمالیستی این کشور به سیستم اردوغانی، تبدیل شد اما اصلاحات قانون اساسی ترکیه، امکان کودتا توسط ارتش این کشور را کاسته است.
▪️ شیلی، نمونه دیگری است که در دوره حکومت نظامی پینوشه، هزاران نفر مفقود و زندانی شدند و با وجود تبلیغات درباره اثر پینوشه در ساختار نوظهور کنونی شیلی، نمیتوان پیشینه نهادی-سیاسی آن را نادیده گرفت و پینوشه تنها کلاینتیسم سیاسی در شیلی را به وجود آورد که برای مدتها پابرجا بود.
🔺کره جنوبی نیز تجربه مشابهی در دوران مشابهی را دارد. ژنرال پارک توانست چائهبولها را تقویت کند اما این سازمانهای اقتصادی پیشرو فقط در اختیار نظامیان بود و سرکوب دمکراسی از جانب پارک موجب میشد تا رشد اقتصادی این کشور، فراگیر نباشد.
▪️در واقع میتوان گفت که شاید حکومتهای نظامی، در مقاطعی، رشد ایجاد کرده باشند اما بهحتم، تبعیض و کلاینتیسم رایج در دوره آنها، بدترین پیامد منفی نبودِ کنترل مدنی بر نظامیان در این کشورها بوده است. در صورتی که نظامیان در هیبت یک سازمان، مالکیت داراییهای اقتصادی مهمی را به دست گیرند که واگذاری یا تملک آنها، بدون موافقت مقامات مدنی، امکانپذیر نباشد، یعنی جامعه نظامیان را کنترل سیاسی نمیکند.
🔺 چندین نماگر وجود دارد که کنترل مدنی بر نظامیان را میسنجد؛ جلوگیری از ورود نظامیان به عرصه سیاست و حاکمیت قانون، پاسخگویی نظامیان به نهادهای مدنی مانند قوه مقننه، جلوگیری از ورود نظامیان به عرصه فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی، پایبندی سازمانهای نظامی به هویت ملی در عوض ایدئولوژی مشخص، پاسخگویی مقامات نظامی در قبال فساد و عدم نفوذ سازمانهای نظامی در دادگاهها و اثرگذاری روی احکام دادگاهها.
متن کامل :
https://bit.ly/32gha6R
#جیمز_مدیسون
#رضا_مجیدزاده
#کلاینتیسم_سیاسی
#ضرورت_کنترل_مدنی_نظامیان
Telegraph
🔴 چرا کنترل مدنی بر نظامیان، برای توسعه مهم است؟
🔷 رضا مجیدزاده * @iranfardamag 🔺 جیمز مدیسون بر این باور بود که چون انسانها فرشته نیستند، پس حکومت لازم است و اگر حکمرانان فرشته میبودند آنگاه نیازی به کنترل خود حکومت نبود! نکته اصلی مدیسون این است که چون هیچ یک فرشته نیستند، هم به حکومت، نیاز است تا…
🔴 قلمرو زور شمشیر لویاتان تا کجاست؟
▪️ حق اعتراض یا حق سرکوب - 1
🔷 ابوطالب آدینهوند
@iranfardamag
🔸از تجربه ی تاریخ بشری به ویژه دوران معاصر می توانیم چنین درک کنیم -که به تعبیری از شادروان هدی صابر در درس گفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان هشت فراز و هزار نیاز- "سرکوب امری غریزی است " و نشانه ای از سلطه حاکمیت های غیر مسئول و غیر پاسخگوست که به جای برآوردن مطالبات و نیازها به برکشیدن شمشیرها علیه مردمان خود دست می زنند و به سنت ناهنجار سرکوب و سرپوش روی می آورند . در دوران اخیر حیات سیاسی جوامع، سرکوب مطالبات و برخورد خشونت بار در مقابله با مطالبات مردمی از سوی حکومت به امری آشنا برای معترضان و فعالین سیاسی و مدنی بدل شده است.
🔺چنانچه می دانيم در ایران معاصر یکی از مطالبات اصلی جنبش های اجتماعي، حاکمیت پاسخگو و مشروط به قانون عادلانه و روندهای دموکراتیک و همچنین مقید نمودن اعمال زور خودسرانه و خشونت بار و غیر مدنی حاکمان بوده است به طوری که می توان گفت حد زدن بر قدرت حاکمان انگیزه ی اصلی نهضت مشروطه و جنبش های پس از آن بوده است.
🔸در دنیای قدیم روابط قدرت در جوامع و استقرار حاکمیت ها بیشتر بر اساس چیرگی و تغلب با روکش های نژاد و مذهب و... بود. اما در دوران جدید این روابط دگرگون شد و استقرار حاکمیت ها با نیروی پشتیبان قانونی و حقوقی قوام یافت و فرم مشروع اتوریته سیاسی حکومت، مبتنی بر قانون اساسی و نیز چرخه های دموکراتیک شد. در این میان برخی از اندیشمندان حقوق و سیاست، نیروی قوانین و حقوق را برای برپایی و تامین عدالت و داوری منصفانه و برخی برای تامین نظم و اعمال اتوریته و زور مشروع برای حاکمیت ها می دانند که البته هر کدام از این سوگیری ها پیامدهای خاص خود را دارد.
🔺 در فلسفه سیاسی کسانی چون لاک و روسو و… اقتدار سیاسی در چارچوب و دامنه یک قرارداد اجتماعی به حاکمیت واگذار می شود ماهیت این قرارداد اجتماعی و تاسیس و تقنین قواعد زیست جمعی آن در رضایت داوطلبانه جمعی و تحقق آن در قالب اراده اکثریت است و اما به تعبیری از روسو، دارندگان قدرت اربابان مردم نیستند بلکه ماموران اجرای خواست های مردم اند، شمشیر لویاتان هابز نیست که همه چیز در آن در گرو اقتدار نظم سیاسی بوده و محور وظیفه سیاسی شهروندان نیز اطاعت و تبعیت باشد بلکه وظیفه سیاسی شهروندان وجه دیگری نيز دارد که هرجا ناعدالتی بروز کند آنجاست که حق و عدالت در برابر نظم سیاسی غیرپاسخگو به نزاعی مشروع بر خواهد خواست. بنابراین دامنه اقتدار حاکمیت ها و اعمال زور مشروع آنها تا سرحدات حقوق عمومی و مطالبات مردم است و در نتیجه اعمال قدرت حاکمیت مقید به قیودی و البته شهروندان و مردم محق به حقوقی. در نظامات مدنی، نظم و آزادی و عدالت در بستری با یکدیگر در توازن هستند و مازاد سیاسی آن جامعه ای مدنی مبتنی بر قانونی مرکب از حقوق ملی و حاکمیت نظم سیاسی دموکراتیک.
🔸در صورتبندی های اخير توافق و رضایت عمومی که مبنای مشروعیت اقتدار و نظم سیاسی مبتنی بر قرارداد است، هر گونه اعمال زور حاکمان باید مقید باشد و نمی توان تحت عناوینی بهانه ای فراقانونی و خودسرانه برای استیلا تراشید. در فلسفه سیاسی دولت در نظر لاک نیز میان اعمال زور بر فردی متخلف و یا اعمال قدرت و زوری خودسرانه فرقی اساسی است به طوری که لاک معتقد است اعمال زور خودسرانه، اجتماع را از پایبندی به قرارداد اجتماعی مورد توافق دور می کند و در بحبوحه تصادم نیروهای اجتماعی و نظم سیاسی در پاسخ به خودسرانه گی حاکمان معمولا سرپیچی و نافرمانی مدنی از طرف نیروی اجتماعی به کار گرفته می شود و سوژه در پی آزادسازی خود از انقیاد است بنابراین عملا فرایند تنازع و گسست آغاز می شود. از این رو دامنه و قلمرو اعمال قدرت باید مقید به قانون بوده و الزامات حقوق عمومی چون حق بر اعتراض مسالمت آمیز و سایر حقوق اساسی توسط حاکمان به رسمیت شناخته شده و بدان تمکین کند.
🔺 نیروهای اجتماعی در ذیل همه ی حکومتها چه اقتدارگرا و چه دموکراتیک ممکن است برای دستیابی به مطالبات و خواسته های خود دست به اعتراض بزنند و در دوران کنونی می توان گفت کمتر حکومتی وجود دارد که این حق را به رسمیت نشناخته باشد و بدان اذعان نکند. حتی در حکومتهای اقتدارگرا نیز حاکمان حق نقد و اعتراض را به رسمیت شناخته و در برخی موارد نیز قوانین و یا کرسی های صوری هم برای نمایش این ادعا تمهید می کنند...
متن کامل :
https://bit.ly/3HabEkS
#قانون
#عدالت
#هدی_صابر
#قلمرو_لویاتان
#پاسخگویی_قدرت_و_حکومت
#مبانی_مشروعیت_قدرت_سیاسی
عکس : هرکول در حمله به هیدرا (هیولای هفت سر)،سکه، 352 پ.م، پاریس
https://t.me/iranfardamag
▪️ حق اعتراض یا حق سرکوب - 1
🔷 ابوطالب آدینهوند
@iranfardamag
🔸از تجربه ی تاریخ بشری به ویژه دوران معاصر می توانیم چنین درک کنیم -که به تعبیری از شادروان هدی صابر در درس گفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان هشت فراز و هزار نیاز- "سرکوب امری غریزی است " و نشانه ای از سلطه حاکمیت های غیر مسئول و غیر پاسخگوست که به جای برآوردن مطالبات و نیازها به برکشیدن شمشیرها علیه مردمان خود دست می زنند و به سنت ناهنجار سرکوب و سرپوش روی می آورند . در دوران اخیر حیات سیاسی جوامع، سرکوب مطالبات و برخورد خشونت بار در مقابله با مطالبات مردمی از سوی حکومت به امری آشنا برای معترضان و فعالین سیاسی و مدنی بدل شده است.
🔺چنانچه می دانيم در ایران معاصر یکی از مطالبات اصلی جنبش های اجتماعي، حاکمیت پاسخگو و مشروط به قانون عادلانه و روندهای دموکراتیک و همچنین مقید نمودن اعمال زور خودسرانه و خشونت بار و غیر مدنی حاکمان بوده است به طوری که می توان گفت حد زدن بر قدرت حاکمان انگیزه ی اصلی نهضت مشروطه و جنبش های پس از آن بوده است.
🔸در دنیای قدیم روابط قدرت در جوامع و استقرار حاکمیت ها بیشتر بر اساس چیرگی و تغلب با روکش های نژاد و مذهب و... بود. اما در دوران جدید این روابط دگرگون شد و استقرار حاکمیت ها با نیروی پشتیبان قانونی و حقوقی قوام یافت و فرم مشروع اتوریته سیاسی حکومت، مبتنی بر قانون اساسی و نیز چرخه های دموکراتیک شد. در این میان برخی از اندیشمندان حقوق و سیاست، نیروی قوانین و حقوق را برای برپایی و تامین عدالت و داوری منصفانه و برخی برای تامین نظم و اعمال اتوریته و زور مشروع برای حاکمیت ها می دانند که البته هر کدام از این سوگیری ها پیامدهای خاص خود را دارد.
🔺 در فلسفه سیاسی کسانی چون لاک و روسو و… اقتدار سیاسی در چارچوب و دامنه یک قرارداد اجتماعی به حاکمیت واگذار می شود ماهیت این قرارداد اجتماعی و تاسیس و تقنین قواعد زیست جمعی آن در رضایت داوطلبانه جمعی و تحقق آن در قالب اراده اکثریت است و اما به تعبیری از روسو، دارندگان قدرت اربابان مردم نیستند بلکه ماموران اجرای خواست های مردم اند، شمشیر لویاتان هابز نیست که همه چیز در آن در گرو اقتدار نظم سیاسی بوده و محور وظیفه سیاسی شهروندان نیز اطاعت و تبعیت باشد بلکه وظیفه سیاسی شهروندان وجه دیگری نيز دارد که هرجا ناعدالتی بروز کند آنجاست که حق و عدالت در برابر نظم سیاسی غیرپاسخگو به نزاعی مشروع بر خواهد خواست. بنابراین دامنه اقتدار حاکمیت ها و اعمال زور مشروع آنها تا سرحدات حقوق عمومی و مطالبات مردم است و در نتیجه اعمال قدرت حاکمیت مقید به قیودی و البته شهروندان و مردم محق به حقوقی. در نظامات مدنی، نظم و آزادی و عدالت در بستری با یکدیگر در توازن هستند و مازاد سیاسی آن جامعه ای مدنی مبتنی بر قانونی مرکب از حقوق ملی و حاکمیت نظم سیاسی دموکراتیک.
🔸در صورتبندی های اخير توافق و رضایت عمومی که مبنای مشروعیت اقتدار و نظم سیاسی مبتنی بر قرارداد است، هر گونه اعمال زور حاکمان باید مقید باشد و نمی توان تحت عناوینی بهانه ای فراقانونی و خودسرانه برای استیلا تراشید. در فلسفه سیاسی دولت در نظر لاک نیز میان اعمال زور بر فردی متخلف و یا اعمال قدرت و زوری خودسرانه فرقی اساسی است به طوری که لاک معتقد است اعمال زور خودسرانه، اجتماع را از پایبندی به قرارداد اجتماعی مورد توافق دور می کند و در بحبوحه تصادم نیروهای اجتماعی و نظم سیاسی در پاسخ به خودسرانه گی حاکمان معمولا سرپیچی و نافرمانی مدنی از طرف نیروی اجتماعی به کار گرفته می شود و سوژه در پی آزادسازی خود از انقیاد است بنابراین عملا فرایند تنازع و گسست آغاز می شود. از این رو دامنه و قلمرو اعمال قدرت باید مقید به قانون بوده و الزامات حقوق عمومی چون حق بر اعتراض مسالمت آمیز و سایر حقوق اساسی توسط حاکمان به رسمیت شناخته شده و بدان تمکین کند.
🔺 نیروهای اجتماعی در ذیل همه ی حکومتها چه اقتدارگرا و چه دموکراتیک ممکن است برای دستیابی به مطالبات و خواسته های خود دست به اعتراض بزنند و در دوران کنونی می توان گفت کمتر حکومتی وجود دارد که این حق را به رسمیت نشناخته باشد و بدان اذعان نکند. حتی در حکومتهای اقتدارگرا نیز حاکمان حق نقد و اعتراض را به رسمیت شناخته و در برخی موارد نیز قوانین و یا کرسی های صوری هم برای نمایش این ادعا تمهید می کنند...
متن کامل :
https://bit.ly/3HabEkS
#قانون
#عدالت
#هدی_صابر
#قلمرو_لویاتان
#پاسخگویی_قدرت_و_حکومت
#مبانی_مشروعیت_قدرت_سیاسی
عکس : هرکول در حمله به هیدرا (هیولای هفت سر)،سکه، 352 پ.م، پاریس
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 قلمرو زور شمشیر لویاتان تا کجاست؟
🔷 ابوطالب آدینه وند @iranfardamag 🔸از تجربه ی تاریخ بشری به ویژه دوران معاصر می توانیم چنین درک کنیم -که به تعبیری از شادروان هدی صابر در درس گفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان هشت فراز و هزار نیاز- "سرکوب امری غریزی است " و نشانه ای از سلطه حاکمیت های غیر…
🔴 اسلام سیاسی و بحرانهای همهجانبه
🔷 عبدالله ناصری
@iranfardamag
🔻پلورالیسم و کثرت گرایی ذاتی ادیان و از جمله اسلام است. هم آیاتی در قرآن کریم بر آن تاکید دارد و هم تاریخ اسلام از آغاز تا امروز، تنوع فرقه ها و گرایشهای فکری را شاهد بوده است و این خود، نشانی محکم از حقیقتی است که با نطق حکومتی و نظر فقهی نفی نمی شود. هر نظریه و گفتمان دینی، چه فلسفی یا کلامی، چه فقهی یا صوفیانه، شیعی ، سنی یا خارجی(خوارج)، همه محصول شرایط تاریخی و قابل تغییراند. به بیانی دیگر، نفی پلورالیسم اسلامی، جاهلانه ترین تراوش ذهن یک انسان است.
🔸اسلام در عین واحدبودن([وحدت] در رسالت)، متکثر و متنوع است و هیچ یک از اسلام ها حق “خود حقیقت پنداری” ندارند که این عارضه مطلق انگاری به قول طیب تیزینی روشنفکر چپ سوری همان امپریالیسم تمامیت خواه است. از درون گفتمان های متکثر اسلام، هیچیک به اندازه “اسلام سیاسی” برای مسلمانان و غیرمسلمانان پرچالش نبوده است و حتی تأکید این اسلام بر غیریت سازی “خودی و غیر خودی”، “درست و نادرست”، “هدایت و گمراهی” و ... شدیدتر از مسیحیت است.اسلامی که می خواهد حکومت ملی و نهایتا حکومت جهانی را بر اساس شریعت تاریخی اسلام(به اعتبار درک نادرست از رسالت جهانی اسلام) تنظیم کند.
🔻فارغ از لاغری فقه سیاسی در اندیشه اسلامی، حوادث استعماری جهان اسلام در قرن بیستم ، تأسیس دولت اسرائیل و پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب شد اسلام سیاسی با بازخوانی “اسلام مدینه” و دوره خلفای راشدین(و برای شیعیان خلافت حضرت علی(ع)) این گفتمان را در حوزه فقه سیاسی فربه و فربه تر کرده ، هرچند متقابلا ، بر مخالفان اسلام سیاسی نیز افزوده شد
.
🔸در مورد نسخه تاریخی(اسلام مدینه)، آغاز انحراف، ادراک نادرست فلسفه بعثت محمد(ص) و خلط میان دو نقش متفاوت او “رسالت" و “ نبوت” است./1
🔻این نواندیش سوری که به اذعان خودش با تأثیر از جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۹۶۷ و مشاهده سردرگمی مسلمانان نسبت به اسلام و بلاتکلیفی دولت های مسلمان، ضرورت بازخوانی قرآن را احساس کرد و در گام نخست دریافت که ستون فقرات اعتقاد اسلامی، “قانون تحول و تکامل” است.
🔸در مورد نسخه تاریخی دوم(خلافت حضرت علی(ع)) که اسلام گرایان شیعی به آن بیشتر استناد می کنند باید گفت : اولا این پنج سال در امتداد سه خلافت قبلی و خواست مردم است و ثانیا تنها نسخه جامع حکومتی حضرت ، عهدنامه مالک اشتر است که با همان عبارت معروف برابری و مساوات (اخ لک فی الدین او نظیرک فی الخلق) و توصیه ها، یک سند اومانیستی و انسان محور (نه سنت محور) بر جای گذاشته و تمام مأموریت سیاسی مالک اشتر را در سطح ملی گوشزد می کند، آن هم به علت خواست مردم و نه تکلیفی الهی و آسمانی.
🔻هر صاحب خردی که این عهدنامه را تحلیل “محتوا” و “گفتمان” کند درمی یابد که سندی اومانیستی و سکولار است که در آن بحثی از اقامه نماز، حجاب، اقامه اجباری سنت نبی ، پیگرد مخالف، تعظیم شعار و شعایر دینی، و هر آنچه فردی و اختیاری است، نیست.
تکالیفی که امام برای کارگزار خود برشمرده بر اساس مصلحت و منفعت عمومی است نه تکلیف شرعی و این رسالت عصری است که راهنمای آن سنه الرسول است و نه سنه النبی، همان رسالت دوم اسلام به قول محمود محمد طاهای سودانی شهید(الرساله الثانیه من الاسلام).او معتقد بود اسلام در تداوم یک تکامل دینی ظهور کرد......
متن کامل :
https://bit.ly/32BeYGA
#حسن_حنفی #طیب_تیزینی #اسلام_سیاسی #محمد_طالبی #مهدی_بازرگان
#علی_عبدالرزاق #عبدالله_ناصری #سیدمحمدباقر_صدر #سیدقطب
https://t.me/iranfardamag
🔷 عبدالله ناصری
@iranfardamag
🔻پلورالیسم و کثرت گرایی ذاتی ادیان و از جمله اسلام است. هم آیاتی در قرآن کریم بر آن تاکید دارد و هم تاریخ اسلام از آغاز تا امروز، تنوع فرقه ها و گرایشهای فکری را شاهد بوده است و این خود، نشانی محکم از حقیقتی است که با نطق حکومتی و نظر فقهی نفی نمی شود. هر نظریه و گفتمان دینی، چه فلسفی یا کلامی، چه فقهی یا صوفیانه، شیعی ، سنی یا خارجی(خوارج)، همه محصول شرایط تاریخی و قابل تغییراند. به بیانی دیگر، نفی پلورالیسم اسلامی، جاهلانه ترین تراوش ذهن یک انسان است.
🔸اسلام در عین واحدبودن([وحدت] در رسالت)، متکثر و متنوع است و هیچ یک از اسلام ها حق “خود حقیقت پنداری” ندارند که این عارضه مطلق انگاری به قول طیب تیزینی روشنفکر چپ سوری همان امپریالیسم تمامیت خواه است. از درون گفتمان های متکثر اسلام، هیچیک به اندازه “اسلام سیاسی” برای مسلمانان و غیرمسلمانان پرچالش نبوده است و حتی تأکید این اسلام بر غیریت سازی “خودی و غیر خودی”، “درست و نادرست”، “هدایت و گمراهی” و ... شدیدتر از مسیحیت است.اسلامی که می خواهد حکومت ملی و نهایتا حکومت جهانی را بر اساس شریعت تاریخی اسلام(به اعتبار درک نادرست از رسالت جهانی اسلام) تنظیم کند.
🔻فارغ از لاغری فقه سیاسی در اندیشه اسلامی، حوادث استعماری جهان اسلام در قرن بیستم ، تأسیس دولت اسرائیل و پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب شد اسلام سیاسی با بازخوانی “اسلام مدینه” و دوره خلفای راشدین(و برای شیعیان خلافت حضرت علی(ع)) این گفتمان را در حوزه فقه سیاسی فربه و فربه تر کرده ، هرچند متقابلا ، بر مخالفان اسلام سیاسی نیز افزوده شد
.
🔸در مورد نسخه تاریخی(اسلام مدینه)، آغاز انحراف، ادراک نادرست فلسفه بعثت محمد(ص) و خلط میان دو نقش متفاوت او “رسالت" و “ نبوت” است./1
🔻این نواندیش سوری که به اذعان خودش با تأثیر از جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۹۶۷ و مشاهده سردرگمی مسلمانان نسبت به اسلام و بلاتکلیفی دولت های مسلمان، ضرورت بازخوانی قرآن را احساس کرد و در گام نخست دریافت که ستون فقرات اعتقاد اسلامی، “قانون تحول و تکامل” است.
🔸در مورد نسخه تاریخی دوم(خلافت حضرت علی(ع)) که اسلام گرایان شیعی به آن بیشتر استناد می کنند باید گفت : اولا این پنج سال در امتداد سه خلافت قبلی و خواست مردم است و ثانیا تنها نسخه جامع حکومتی حضرت ، عهدنامه مالک اشتر است که با همان عبارت معروف برابری و مساوات (اخ لک فی الدین او نظیرک فی الخلق) و توصیه ها، یک سند اومانیستی و انسان محور (نه سنت محور) بر جای گذاشته و تمام مأموریت سیاسی مالک اشتر را در سطح ملی گوشزد می کند، آن هم به علت خواست مردم و نه تکلیفی الهی و آسمانی.
🔻هر صاحب خردی که این عهدنامه را تحلیل “محتوا” و “گفتمان” کند درمی یابد که سندی اومانیستی و سکولار است که در آن بحثی از اقامه نماز، حجاب، اقامه اجباری سنت نبی ، پیگرد مخالف، تعظیم شعار و شعایر دینی، و هر آنچه فردی و اختیاری است، نیست.
تکالیفی که امام برای کارگزار خود برشمرده بر اساس مصلحت و منفعت عمومی است نه تکلیف شرعی و این رسالت عصری است که راهنمای آن سنه الرسول است و نه سنه النبی، همان رسالت دوم اسلام به قول محمود محمد طاهای سودانی شهید(الرساله الثانیه من الاسلام).او معتقد بود اسلام در تداوم یک تکامل دینی ظهور کرد......
متن کامل :
https://bit.ly/32BeYGA
#حسن_حنفی #طیب_تیزینی #اسلام_سیاسی #محمد_طالبی #مهدی_بازرگان
#علی_عبدالرزاق #عبدالله_ناصری #سیدمحمدباقر_صدر #سیدقطب
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 اسلام سیاسی و بحرانهای همهجانبه
🔷 عبدالله ناصری @iranfardamag 🔻پلورالیسم و کثرت گرایی ذاتی ادیان و از جمله اسلام است. هم آیاتی در قرآن کریم بر آن تاکید دارد و هم تاریخ اسلام از آغاز تا امروز، تنوع فرقه ها و گرایشهای فکری را شاهد بوده است و این خود، نشانی محکم از حقیقتی است که با نطق حکومتی…
🌺 ☘️ آموزش و پرورش امید در خیابان
🔷 مصطفی محب کیا
@iranfardamag
🔺 آنچه معلمان کشور در این روزها دست اندر کار آن هستند، "آفرینش امید" است. امید در دل جامعه ای بحران زده که حاکمیتش جز "تایید" در خیابان هیچ چیز دیگری را به رسمیت نمی شناسد. حاکمیتی که حاضر است بزه کاری اجتماعی هم پای تورم افسار گسیخته افزایش یابد، زیست بوم ایرانی از آب و خاک و هوا نابود شود، فلات فرهنگی ایران و همبستگی تاریخی اقوام ایرانی مورد تعرض قرار بگیرد و در نهایت فروپاشی های مکرر در ساحات فردی و اجتماعی رقم بخورد اما هیچ اعتراضی در خیابان صورت نگیرد. حاکمیتی که تمام عرصه های عمومی شهر را غاصبانه از آن خود میداند و هر پویایی غیر رسمی و غیر موید خود را برنمی تابد و سرکوب می کند. و درست در چنین فضایی معلمان با جسارت و تهور خود، در خیابان بذر امید می کارند. مقاومت در فضای سرکوب، آفرینش امید و خلق آزادی است.
▪️ اعتراضات سراسری معلمان که در هفته های اخیر به معنی واقعی کلمه در سراسر کشور گسترش یافته است نه فقط نقطه عطفی در حرکت صنفی معلمان که برسازنده ی یک جنبش اجتماعی کامل در ایران است. جنبشی از نوع جدید که در ساختار جامعه ی شبکه ای شده ی ایران در جریان می باشد. در اعتراضات سراسری معلمان رهبری خاص و مشخصی وجود ندارد. چیزی به عنوان رهبر و هدایت کننده ی اعتراضات (چه فردی و چه حزبی) نه برای خود معلمان و نه برای کسانی که از بیرون این اعتراضات را دنبال می کنند شناخته شده نیست. هماهنگی ها و تصمیمات درون شبکه ها انجام می شود. گروه های هزاران هزار نفری در تلگرام و واتساپ و ... که در آنها از درد ها و رنج های مشترکشان می گویند. از بیم و امید ها و از خشم و کینه هایشان می گویند. از حقوق های ناچیز و توهین آمیز خود و ردیف بودجه های کلان نهاد های به اصطلاح انقلابی می گویند. در واقع شعار های یکسان و مطالبات معین و نهایتا هویت مشخص معترضان در جای جای کشور، نشان از ارتباط وثیق معلمان با یکدیگر دارد. در ارتباطات شبکه ای آنقدر زمان و مکان مچاله می شود که همه همدیگر را کنار هم می بینند و بازداشت و احضار و زندانی کردن چند معلم هیچ تاثیری بر پایداری این ارتباطات ندارد. اینها همه نشانه های یک جنبش جدید اجتماعی (در تعریف کلاسیک جامعه شناسی) است که معلمان آن را به جریان انداخته اند.
🔺 هر اعتراضی را نمی توان جنبش نامید. یکی از شروطی که جنبش را از اعتراض جدا می کند و برمی کشد، تکرار و استمرار کنش اعتراضی است. پیگیری و اصرار بر اعتراض می تواند پایه گذار جنبش باشد. همان چیزی که معمولا طبقه متوسط شهری متهم میشود که فاقد آن است و بخاطر همین عدم پیگیری، تمام کنش های خود را درون ساختار های رسمی تعریف می کند. اما جنبش معلمان که از پس اعتراضات مستمر سالهای گذشته اکنون به انسجام و هویتی غیر قابل انکار تبدیل شده است تا حد زیادی این این انگاره را پس زده است. معلمان که می توان آنها را هسته ی مرکزی طبقه ی متوسط نامید، در این سالها با تمام سختی ها و ضربه ها و احضار ها و اخراج ها و زندان ها، توانسته اند کنش های اعتراضی خود را ادامه دهند. اعتراضاتی که هر چه به پیش آمده کمتر به ساختار رسمی دل بسته و بیشتر بر قدرت همبستگی خود امید بسته است.
▪️ یکی از گزاره های شناسایی جنبش های اجتماعی پیگیری مطالبات خارج از مجاری رسمی و بروکراتیک است. جنبش ها زمانی رخ می دهند که امید به دیوانسالاری رسمی و ساختار موجود، جای خود را به امید به مجاری غیر رسمی و همبستگی اجتماعی می دهد. اگر معلمان تا دیروز برای بهبود وضع خود دنبال تغییر وزیر و نماینده ی مجلس و مشارکت انتقادی در انتخابات بودند، اما حالا نا امید از ساختار ، با تکیه بر همبستگی خود خیابان را برگزیده اند. در واقع گستردگی کنش های اعتراضی خیابانی، از معلمان و کارگران(اعتصابات پتروشیمی و معادن) تا آن چه در جنبش آب در خوزستان و اصفهان و شهر کرد و... شاهدش بودیم، همان ما به ازای نرخ پایین مشارکت در انتخابات است. این خود یک فرصت و مزیت جامعه مدنی قوی ایران است که هرچه امید از ساختار موجود کاسته می شود، امید به همبستگی خویش و کنش جنبشی بیشتر می گردد و این امید همان نامطلوب مشترک حاکمان داخل و براندازان خارج است. حاکمانی که هرصدای اعتراض را به خارج از مرزها نسبت می دهند و براندازانی که هر حرکت درون زا و ملی را تخطئه و زیر بمباران تبلیغاتی خود قرار می دهند. اما امروز معلمان جزو پیشقراولان آفرینش امید به جنبشی درون زا و خود اتکا هستند.
#امید
#رفع_تبعیض
#جنبش_معلمان
https://bit.ly/3psMlEu
https://t.me/iranfardamag
🔷 مصطفی محب کیا
@iranfardamag
🔺 آنچه معلمان کشور در این روزها دست اندر کار آن هستند، "آفرینش امید" است. امید در دل جامعه ای بحران زده که حاکمیتش جز "تایید" در خیابان هیچ چیز دیگری را به رسمیت نمی شناسد. حاکمیتی که حاضر است بزه کاری اجتماعی هم پای تورم افسار گسیخته افزایش یابد، زیست بوم ایرانی از آب و خاک و هوا نابود شود، فلات فرهنگی ایران و همبستگی تاریخی اقوام ایرانی مورد تعرض قرار بگیرد و در نهایت فروپاشی های مکرر در ساحات فردی و اجتماعی رقم بخورد اما هیچ اعتراضی در خیابان صورت نگیرد. حاکمیتی که تمام عرصه های عمومی شهر را غاصبانه از آن خود میداند و هر پویایی غیر رسمی و غیر موید خود را برنمی تابد و سرکوب می کند. و درست در چنین فضایی معلمان با جسارت و تهور خود، در خیابان بذر امید می کارند. مقاومت در فضای سرکوب، آفرینش امید و خلق آزادی است.
▪️ اعتراضات سراسری معلمان که در هفته های اخیر به معنی واقعی کلمه در سراسر کشور گسترش یافته است نه فقط نقطه عطفی در حرکت صنفی معلمان که برسازنده ی یک جنبش اجتماعی کامل در ایران است. جنبشی از نوع جدید که در ساختار جامعه ی شبکه ای شده ی ایران در جریان می باشد. در اعتراضات سراسری معلمان رهبری خاص و مشخصی وجود ندارد. چیزی به عنوان رهبر و هدایت کننده ی اعتراضات (چه فردی و چه حزبی) نه برای خود معلمان و نه برای کسانی که از بیرون این اعتراضات را دنبال می کنند شناخته شده نیست. هماهنگی ها و تصمیمات درون شبکه ها انجام می شود. گروه های هزاران هزار نفری در تلگرام و واتساپ و ... که در آنها از درد ها و رنج های مشترکشان می گویند. از بیم و امید ها و از خشم و کینه هایشان می گویند. از حقوق های ناچیز و توهین آمیز خود و ردیف بودجه های کلان نهاد های به اصطلاح انقلابی می گویند. در واقع شعار های یکسان و مطالبات معین و نهایتا هویت مشخص معترضان در جای جای کشور، نشان از ارتباط وثیق معلمان با یکدیگر دارد. در ارتباطات شبکه ای آنقدر زمان و مکان مچاله می شود که همه همدیگر را کنار هم می بینند و بازداشت و احضار و زندانی کردن چند معلم هیچ تاثیری بر پایداری این ارتباطات ندارد. اینها همه نشانه های یک جنبش جدید اجتماعی (در تعریف کلاسیک جامعه شناسی) است که معلمان آن را به جریان انداخته اند.
🔺 هر اعتراضی را نمی توان جنبش نامید. یکی از شروطی که جنبش را از اعتراض جدا می کند و برمی کشد، تکرار و استمرار کنش اعتراضی است. پیگیری و اصرار بر اعتراض می تواند پایه گذار جنبش باشد. همان چیزی که معمولا طبقه متوسط شهری متهم میشود که فاقد آن است و بخاطر همین عدم پیگیری، تمام کنش های خود را درون ساختار های رسمی تعریف می کند. اما جنبش معلمان که از پس اعتراضات مستمر سالهای گذشته اکنون به انسجام و هویتی غیر قابل انکار تبدیل شده است تا حد زیادی این این انگاره را پس زده است. معلمان که می توان آنها را هسته ی مرکزی طبقه ی متوسط نامید، در این سالها با تمام سختی ها و ضربه ها و احضار ها و اخراج ها و زندان ها، توانسته اند کنش های اعتراضی خود را ادامه دهند. اعتراضاتی که هر چه به پیش آمده کمتر به ساختار رسمی دل بسته و بیشتر بر قدرت همبستگی خود امید بسته است.
▪️ یکی از گزاره های شناسایی جنبش های اجتماعی پیگیری مطالبات خارج از مجاری رسمی و بروکراتیک است. جنبش ها زمانی رخ می دهند که امید به دیوانسالاری رسمی و ساختار موجود، جای خود را به امید به مجاری غیر رسمی و همبستگی اجتماعی می دهد. اگر معلمان تا دیروز برای بهبود وضع خود دنبال تغییر وزیر و نماینده ی مجلس و مشارکت انتقادی در انتخابات بودند، اما حالا نا امید از ساختار ، با تکیه بر همبستگی خود خیابان را برگزیده اند. در واقع گستردگی کنش های اعتراضی خیابانی، از معلمان و کارگران(اعتصابات پتروشیمی و معادن) تا آن چه در جنبش آب در خوزستان و اصفهان و شهر کرد و... شاهدش بودیم، همان ما به ازای نرخ پایین مشارکت در انتخابات است. این خود یک فرصت و مزیت جامعه مدنی قوی ایران است که هرچه امید از ساختار موجود کاسته می شود، امید به همبستگی خویش و کنش جنبشی بیشتر می گردد و این امید همان نامطلوب مشترک حاکمان داخل و براندازان خارج است. حاکمانی که هرصدای اعتراض را به خارج از مرزها نسبت می دهند و براندازانی که هر حرکت درون زا و ملی را تخطئه و زیر بمباران تبلیغاتی خود قرار می دهند. اما امروز معلمان جزو پیشقراولان آفرینش امید به جنبشی درون زا و خود اتکا هستند.
#امید
#رفع_تبعیض
#جنبش_معلمان
https://bit.ly/3psMlEu
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🌺 ☘️ آموزش و پرورش امید در خیابان
🔷 مصطفی محب کیا @iranfardamag 🔺 آنچه معلمان کشور در این روزها دست اندر کار آن هستند، "آفرینش امید" است. امید در دل جامعه ای بحران زده که حاکمیتش جز "تایید" در خیابان هیچ چیز دیگری را به رسمیت نمی شناسد. حاکمیتی که حاضر است بزه کاری اجتماعی هم پای تورم افسار…
🌕 تولد کلمهی مسیح، چشم اندازی برای افق آینده انسان، مبارک باد !*
@iranfardamag
🌺 در برخی از اسطوره های دینی زن نماد زمین و زندگی گیتیانه است. همانگونه که زمین به عنوان عنصر مونث، مادر همه زندگان به شمار میرود. در باور پیشینیان به همانگونه که زن و مادر نماد زمین دانسته میشد، آسمان را نیز دارای گوهری مردانه و طبعاً پدرانه میدانستند. متون عتیق ، انجیل ها ، قرآن، ادبیات کهن ، اساطیر و فولکلور هایی که از روزگار های پیشین برجامانده زن و زمین منشأ بسیاری از فتنه ها و ویرانی ها و لعنت ها بوده اند. در واقع زن مظهرو منشاء گناه تصور می شده است.
☘️ در نزد مسیحیان نیز آن چه اهمیت داشته و دارد خود عیسی مسیح است و در سرتاسر انجیل ها داستان مریم موضوع فرعی محسوب شده که گهگاهی به ضرورت وابستگی به مسیح از او یاد میشود همچنین از چهار انجیل مورد قبول کلیسا هیچکدام به نام مریم خوانده نشده است .حتی در برخی انجیل ها سعی شده است رابطه عیسی مسیح با مریم نه تنها کم رنگ بلکه کاملاً بریده و قطع شود.
🌼 تقسیم انسان به جسم و روح یکی از مهمترین ویژگیهای مسیحیت شمرده میشد که با تقسیم دیگری که از آن به عنوان کیهان شناسی دینی میتوان نام برد هماهنگ بود یعنی زمین پدیده جسمانی و آسمان چیزی اثیری و روحانی بشمار می رفت. بنابراین آنچه از رحم زنان پدید می آمد نیز جسمانی و زمینی است و پاک شمرده نمی شود مگر آنکه جسم خویش را که عنصر زمینی است و از مادر محسوب می شود به مرگ بسپارند تا روح خویش را که بارقه آسمانی است و به پدر تعلق دارد نجات بخشند.
🍀 مریم دارای گوهری مونث و مادرانه و زمینی است طبعاً در برابر خداوند که آسمانی و اثیری به شمار میرفت نافرهیخته شمرده میشد اما خدایی که آسمانی و اثیری است از راه تجسد یافتن و ظاهر شدن در پیکری محسوس مونثی در زمین ، برای آدمیان تجلی پیدا میکند. از این جهت خدا به عنوان پدر آسمانی روح خود را به سراغ زمین میفرستد تا باکره ای زمینی از او آبستن شود سپس عیسی مسیح نه از خواهش امیال تن بلکه از فیض روح القدس زاده شود .
🌸 روح خداوندی همچون انگاره ای بشری مریم را در بر می گیرد. انگار مریم خود همان تندیس آدم است که از خاک سرشته شده است و روح خدا در او دمیده می شود و گاه چنان می نماید که مریم به سان زمین است که آدم از او پدید می اید . و حتی در توصیفی دیگر عیسی مسیح به عنون کلمه دانسته شده البته کلمه ای که از سوی خداوند بوده و توسط مریم زاده شده است. بنابراین عیسی مسیح کلمه ای از خداوند تلقی شده است.
🌹 انسان برای عبور از انچه هست نیاز به کلمه دارد. انگار بدون کلمه انسان همانند جانوران دیگر بی چشم انداز خواهد بود .کلمه برای نجات انسان از سنگوارگی، از ماندنی که به انهدام می رسد، بیان آرزویی است که تحقق نیافته و انسان در صدد است تا ان را پدید آورد .
🌿 معمولا کلام خدا از حنجره رسولان و مصلحان موج برمی دارد تا به گوش مخاطبان برسد اکنون روح خدا در مریم و در قالب یک پیکر انسانی چون مسیح دمیده می شود تا تجلی گر کلمه باشد
🌺 رنج و درد زایمانی که مریم باید تحمل کند رنج و دردی پیامبرانه است آبستن شدن به کلمه نجات برای ملتی کهن که به روزهای درماندگی و ناتوانی و نازایی رسیده و پیام آور دیگری را انتظار می کشد .
🌼 به تعبیر انجیل یوحنا و قرآن این کلمه خدا بود که مریم ان را زاده بود : چشم اندازی برای فرجام و افق آینده انسان ! و البته در این تعبیر عیسی مسیح به عنوان روح و کلمه نجات معنایی است که دیگر نمی توان او را به صلیب کشید.
☘️ در این قلمرو هیچکس نمی تواند تردید کند که کلمه نجات هیچگاه به صلیب کشیده نشد. زیرا که در طی هزاره ها همچنان رستاخیز خود را در اندیشه ملت ها تکرار می کند و در تعبیر قران همه مردمانی که دغدغه نجات داشته باشند پیش از مرگ طبیعی خویش حتما به عیسی مسیح ایمان می اورند و انگاه رستاخیز مسیح بر انان شهادت خواهد داد.
---------------
*برگرفته از کتاب مریم؛ مادر کلمه، نوشتهی: علی طهماسبی ، نشر یادآوران
#مریم
#مسیح
#علی_طهماسبی
#مریم_مادر_کلمه
https://bit.ly/3pOnGuB
https://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🌺 در برخی از اسطوره های دینی زن نماد زمین و زندگی گیتیانه است. همانگونه که زمین به عنوان عنصر مونث، مادر همه زندگان به شمار میرود. در باور پیشینیان به همانگونه که زن و مادر نماد زمین دانسته میشد، آسمان را نیز دارای گوهری مردانه و طبعاً پدرانه میدانستند. متون عتیق ، انجیل ها ، قرآن، ادبیات کهن ، اساطیر و فولکلور هایی که از روزگار های پیشین برجامانده زن و زمین منشأ بسیاری از فتنه ها و ویرانی ها و لعنت ها بوده اند. در واقع زن مظهرو منشاء گناه تصور می شده است.
☘️ در نزد مسیحیان نیز آن چه اهمیت داشته و دارد خود عیسی مسیح است و در سرتاسر انجیل ها داستان مریم موضوع فرعی محسوب شده که گهگاهی به ضرورت وابستگی به مسیح از او یاد میشود همچنین از چهار انجیل مورد قبول کلیسا هیچکدام به نام مریم خوانده نشده است .حتی در برخی انجیل ها سعی شده است رابطه عیسی مسیح با مریم نه تنها کم رنگ بلکه کاملاً بریده و قطع شود.
🌼 تقسیم انسان به جسم و روح یکی از مهمترین ویژگیهای مسیحیت شمرده میشد که با تقسیم دیگری که از آن به عنوان کیهان شناسی دینی میتوان نام برد هماهنگ بود یعنی زمین پدیده جسمانی و آسمان چیزی اثیری و روحانی بشمار می رفت. بنابراین آنچه از رحم زنان پدید می آمد نیز جسمانی و زمینی است و پاک شمرده نمی شود مگر آنکه جسم خویش را که عنصر زمینی است و از مادر محسوب می شود به مرگ بسپارند تا روح خویش را که بارقه آسمانی است و به پدر تعلق دارد نجات بخشند.
🍀 مریم دارای گوهری مونث و مادرانه و زمینی است طبعاً در برابر خداوند که آسمانی و اثیری به شمار میرفت نافرهیخته شمرده میشد اما خدایی که آسمانی و اثیری است از راه تجسد یافتن و ظاهر شدن در پیکری محسوس مونثی در زمین ، برای آدمیان تجلی پیدا میکند. از این جهت خدا به عنوان پدر آسمانی روح خود را به سراغ زمین میفرستد تا باکره ای زمینی از او آبستن شود سپس عیسی مسیح نه از خواهش امیال تن بلکه از فیض روح القدس زاده شود .
🌸 روح خداوندی همچون انگاره ای بشری مریم را در بر می گیرد. انگار مریم خود همان تندیس آدم است که از خاک سرشته شده است و روح خدا در او دمیده می شود و گاه چنان می نماید که مریم به سان زمین است که آدم از او پدید می اید . و حتی در توصیفی دیگر عیسی مسیح به عنون کلمه دانسته شده البته کلمه ای که از سوی خداوند بوده و توسط مریم زاده شده است. بنابراین عیسی مسیح کلمه ای از خداوند تلقی شده است.
🌹 انسان برای عبور از انچه هست نیاز به کلمه دارد. انگار بدون کلمه انسان همانند جانوران دیگر بی چشم انداز خواهد بود .کلمه برای نجات انسان از سنگوارگی، از ماندنی که به انهدام می رسد، بیان آرزویی است که تحقق نیافته و انسان در صدد است تا ان را پدید آورد .
🌿 معمولا کلام خدا از حنجره رسولان و مصلحان موج برمی دارد تا به گوش مخاطبان برسد اکنون روح خدا در مریم و در قالب یک پیکر انسانی چون مسیح دمیده می شود تا تجلی گر کلمه باشد
🌺 رنج و درد زایمانی که مریم باید تحمل کند رنج و دردی پیامبرانه است آبستن شدن به کلمه نجات برای ملتی کهن که به روزهای درماندگی و ناتوانی و نازایی رسیده و پیام آور دیگری را انتظار می کشد .
🌼 به تعبیر انجیل یوحنا و قرآن این کلمه خدا بود که مریم ان را زاده بود : چشم اندازی برای فرجام و افق آینده انسان ! و البته در این تعبیر عیسی مسیح به عنوان روح و کلمه نجات معنایی است که دیگر نمی توان او را به صلیب کشید.
☘️ در این قلمرو هیچکس نمی تواند تردید کند که کلمه نجات هیچگاه به صلیب کشیده نشد. زیرا که در طی هزاره ها همچنان رستاخیز خود را در اندیشه ملت ها تکرار می کند و در تعبیر قران همه مردمانی که دغدغه نجات داشته باشند پیش از مرگ طبیعی خویش حتما به عیسی مسیح ایمان می اورند و انگاه رستاخیز مسیح بر انان شهادت خواهد داد.
---------------
*برگرفته از کتاب مریم؛ مادر کلمه، نوشتهی: علی طهماسبی ، نشر یادآوران
#مریم
#مسیح
#علی_طهماسبی
#مریم_مادر_کلمه
https://bit.ly/3pOnGuB
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🌕تولد کلمهی مسیح، چشم اندازی برای افق آینده انسان مبارک باد!*
🌺 در برخی از اسطوره های دینی زن نماد زمین و زندگی گیتیانه است. همانگونه که زمین به عنوان عنصر مونث، مادر همه زندگان به شمار میرود. در باور پیشینیان به همانگونه که زن و مادر نماد زمین دانسته میشد، آسمان را نیز دارای گوهری مردانه و طبعاً پدرانه میدانستند.…