🔴تاریخچهی مبارزات ضد استعماری مردم ایران
🔷به روایت حسین راضی؛ رئیس هیئت اجرایی جمعیت آزادی مردم ایران
@iranfardamag
▪️ به مناسبت دومین سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران
🔻منتشر شده در روزنامه «مردم ایران » مورخ ۱۳۳۲/۱/۱
🔸وقوع حادثه شوم سوم شهریور گرچه بر شئون و حیثیت تاریخی و استقلال میهن عزیز لطمه بزرگی وارد ساخت ولی موجب وزیدن نسیم فرحبخش آزادی در فضای تیره و خفقان آمیز ایران شد ملتی که در اثر بیست سال حکومت دیکتاتوری و رژیم وحشت و ترور رضاخانی از امور اجتماعی برکنار بود مردمی که فعالیت آزادی خویش را در سرنوشت خود موثر نمی دانستند و تصمیم دیکتاتور را تغییر ناپذیر و وحی منزل می پنداشتند به خود آمدند و به راهنمایی چند نفر از ملیون و ازادی خواهان واقعی صدر مشروطیت برای استقرار دموکراسی و پایان بخشیدن بمظالم مأموران رضاخانی فعالیت آغاز کردند.
🔹به موازات این جریان که خودخواهی و روحیه آندیویدوآلیستی و تکروی افراد و عدم آشنایی و آنی به تشکیلات و انضباط حزبی مانع پیشرفت سریع و اخذ نتیجه بود دشمنان مردم، نوکران اجنبی استعمار پرستان و غارتگران دوره رضاشاهی کماکان پست های حاکمه را حفظ کرده و برای جلوگیری از تغییر وضع در شرایط آن روز که سپاهیان هیتلر از یکصرف در قفقاز پیش می تاختند و از سوی دیگر به دروازه های اسکندریه رسیده بودند خود را در اختیار سه دولت اشغالگر مختلف العقیده ولی متفق در تقسیم جهان و استثمار توده های وسیع گذاشند و از نیروی یک حزب ایرانی نمای پیرو شوروی برای تأمین منظور شوم خود یعنی حفظ وضع موجود و ممانعت از تحول واقعی کمال استفاده را کردند و حزب ظاهرا مترقی و سوسیالیست را پاسدار طبقه حاکمه فاسد و مقامات ارتجاعی متزلزل در آن روز نمودند!
🔸در آن روزها جوانان آرمانخواه از مشاهده اوضاع رقت بار هموطنانشان رنج می بردند و آرزوی نجات آنها را در سر می پروراندند و برای جامه عمل پوشاندن به هدف مقدسشان دور هم جمع می شدند. جمعیت ها و انجمن ها و احزاب تشکیل می دادند و در اثر تازه کاری بدون توجه به عامل اصلی پایدار یعنی «همفکری و پیروی از اصول اخلاقی» و بدون در نظر گرفتن منشأ تحولات اجتماعی که با افراد مختلف الفکر جمع شده و ندای «مردم ایران متحد شوید» می دادند ولی پس از چندی علاوه بر اینکه گامی در جهت اتحاد مردم برنداشته بودند خودشان متلاشی می شدند.
توجه روشنفکران به دخالت در سرنوشت خود و ملتشان تشکیل اجتماعات در پارلمان هم اثر کرده و بعضی از نمایندگان دوره سیزده را وادار به ایراد بیانات انتقادی و نطقهای وطنخواهانه علیه اشغالگران انگلیسی و رورسی و امریکایی می کرد. مبارزه اجتماعی مردم ایران هنوز مراحل اولیه خود را طی می کرد. نوکران شوروی و چند شاهزاده در لباس سوسیالیستی مردم آزاده و کارگران و کشاورزان را فریب داده در حزب توده متشکل می کردند.
🔹مزدوران انگلیس هم به رهبری سیدضیاء الدین در لباس طرفداری از این عده از مقدسین و علاقمندان به دیانت را گول زده در حزب اراده ملی متمرکز می ساختند، سایرین هم یا منفرد بودند و یا اینکه اجتماعات کوچکی تشکیل داده و به اصطلاح خودشان مبارزه می کردند. ولی اکثریت قریب به اتفاق با منفردین بود کسانیکه روحیه اجتماعی نداشتند مترقی و نجات بخش بودند در اجتماعات آن روز شرکت نمی کردند ولی در مبارزات احزاب و دستجات و وکلا اظهار نظرمی کردند .
🔸انتخابات دوره چهاردهم پیش آمد انتخابات شهرستانها زیر برق سر نیزه سربازان انگلیس و روس انجام یافت و نوکران مارک دار دو دولت از صندوق ها بیرون آمدند ولی در تهران که تعداد روشنفکران زیاد بود و انگلیس و امریکا و روس حفظ ظاهر می کردند نسبتا و ظاهرا انتخابات آزاد بود ومردم تهران به یاد دوره های سوم و چهارم و نمایندگان وطنخواه و مبارز تهران در آن دوره ها افتاده می خواستند زبده های آنها را انتخاب کنند و به جای مردگانشان جانشینان خلف بیابند و لی آنطور که مردم خیال می کردند انتخابات آزاد نبود و از طرف دولتیان که آن روز کاملا سرسپرده استعمار بودند در برابرشان صف بندی شده بود بالاخره مردم توانستند دکتر مصدق را که در آن دوره ها وکیل مبرز و خدمتگذاری بود و در دروان بیست ساله حکومت رضاخانی سرتسلیم فرود نیاورده و تنها نماینده بود که سوگند وفاداری به شاه یاد نکرده و به همین جهت رنج زندان و تبعید را متحمل شده بود نماینده اول خود بنمایند و افراد دیگری نظیر موتمن الملک و آیت الله کاشانی را نیز به نمایندگی خود انتخاب کنند . ورود مصدق به مجلس و قرار گرفتن او در برابر نوکر شماره یک انگلستان و مظهر ارتجاع در ایران یعنی سیدضیاءالدین دوره نوینی را در مبارزات ملت آغاز کرد.....
متن کامل:
https://cutt.ly/xw0WO3tv
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#روزنامهی_مردم_ایران #ملیشدن_صنعت_نفت
http://t.me/iranfardamag
🔷به روایت حسین راضی؛ رئیس هیئت اجرایی جمعیت آزادی مردم ایران
@iranfardamag
▪️ به مناسبت دومین سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران
🔻منتشر شده در روزنامه «مردم ایران » مورخ ۱۳۳۲/۱/۱
🔸وقوع حادثه شوم سوم شهریور گرچه بر شئون و حیثیت تاریخی و استقلال میهن عزیز لطمه بزرگی وارد ساخت ولی موجب وزیدن نسیم فرحبخش آزادی در فضای تیره و خفقان آمیز ایران شد ملتی که در اثر بیست سال حکومت دیکتاتوری و رژیم وحشت و ترور رضاخانی از امور اجتماعی برکنار بود مردمی که فعالیت آزادی خویش را در سرنوشت خود موثر نمی دانستند و تصمیم دیکتاتور را تغییر ناپذیر و وحی منزل می پنداشتند به خود آمدند و به راهنمایی چند نفر از ملیون و ازادی خواهان واقعی صدر مشروطیت برای استقرار دموکراسی و پایان بخشیدن بمظالم مأموران رضاخانی فعالیت آغاز کردند.
🔹به موازات این جریان که خودخواهی و روحیه آندیویدوآلیستی و تکروی افراد و عدم آشنایی و آنی به تشکیلات و انضباط حزبی مانع پیشرفت سریع و اخذ نتیجه بود دشمنان مردم، نوکران اجنبی استعمار پرستان و غارتگران دوره رضاشاهی کماکان پست های حاکمه را حفظ کرده و برای جلوگیری از تغییر وضع در شرایط آن روز که سپاهیان هیتلر از یکصرف در قفقاز پیش می تاختند و از سوی دیگر به دروازه های اسکندریه رسیده بودند خود را در اختیار سه دولت اشغالگر مختلف العقیده ولی متفق در تقسیم جهان و استثمار توده های وسیع گذاشند و از نیروی یک حزب ایرانی نمای پیرو شوروی برای تأمین منظور شوم خود یعنی حفظ وضع موجود و ممانعت از تحول واقعی کمال استفاده را کردند و حزب ظاهرا مترقی و سوسیالیست را پاسدار طبقه حاکمه فاسد و مقامات ارتجاعی متزلزل در آن روز نمودند!
🔸در آن روزها جوانان آرمانخواه از مشاهده اوضاع رقت بار هموطنانشان رنج می بردند و آرزوی نجات آنها را در سر می پروراندند و برای جامه عمل پوشاندن به هدف مقدسشان دور هم جمع می شدند. جمعیت ها و انجمن ها و احزاب تشکیل می دادند و در اثر تازه کاری بدون توجه به عامل اصلی پایدار یعنی «همفکری و پیروی از اصول اخلاقی» و بدون در نظر گرفتن منشأ تحولات اجتماعی که با افراد مختلف الفکر جمع شده و ندای «مردم ایران متحد شوید» می دادند ولی پس از چندی علاوه بر اینکه گامی در جهت اتحاد مردم برنداشته بودند خودشان متلاشی می شدند.
توجه روشنفکران به دخالت در سرنوشت خود و ملتشان تشکیل اجتماعات در پارلمان هم اثر کرده و بعضی از نمایندگان دوره سیزده را وادار به ایراد بیانات انتقادی و نطقهای وطنخواهانه علیه اشغالگران انگلیسی و رورسی و امریکایی می کرد. مبارزه اجتماعی مردم ایران هنوز مراحل اولیه خود را طی می کرد. نوکران شوروی و چند شاهزاده در لباس سوسیالیستی مردم آزاده و کارگران و کشاورزان را فریب داده در حزب توده متشکل می کردند.
🔹مزدوران انگلیس هم به رهبری سیدضیاء الدین در لباس طرفداری از این عده از مقدسین و علاقمندان به دیانت را گول زده در حزب اراده ملی متمرکز می ساختند، سایرین هم یا منفرد بودند و یا اینکه اجتماعات کوچکی تشکیل داده و به اصطلاح خودشان مبارزه می کردند. ولی اکثریت قریب به اتفاق با منفردین بود کسانیکه روحیه اجتماعی نداشتند مترقی و نجات بخش بودند در اجتماعات آن روز شرکت نمی کردند ولی در مبارزات احزاب و دستجات و وکلا اظهار نظرمی کردند .
🔸انتخابات دوره چهاردهم پیش آمد انتخابات شهرستانها زیر برق سر نیزه سربازان انگلیس و روس انجام یافت و نوکران مارک دار دو دولت از صندوق ها بیرون آمدند ولی در تهران که تعداد روشنفکران زیاد بود و انگلیس و امریکا و روس حفظ ظاهر می کردند نسبتا و ظاهرا انتخابات آزاد بود ومردم تهران به یاد دوره های سوم و چهارم و نمایندگان وطنخواه و مبارز تهران در آن دوره ها افتاده می خواستند زبده های آنها را انتخاب کنند و به جای مردگانشان جانشینان خلف بیابند و لی آنطور که مردم خیال می کردند انتخابات آزاد نبود و از طرف دولتیان که آن روز کاملا سرسپرده استعمار بودند در برابرشان صف بندی شده بود بالاخره مردم توانستند دکتر مصدق را که در آن دوره ها وکیل مبرز و خدمتگذاری بود و در دروان بیست ساله حکومت رضاخانی سرتسلیم فرود نیاورده و تنها نماینده بود که سوگند وفاداری به شاه یاد نکرده و به همین جهت رنج زندان و تبعید را متحمل شده بود نماینده اول خود بنمایند و افراد دیگری نظیر موتمن الملک و آیت الله کاشانی را نیز به نمایندگی خود انتخاب کنند . ورود مصدق به مجلس و قرار گرفتن او در برابر نوکر شماره یک انگلستان و مظهر ارتجاع در ایران یعنی سیدضیاءالدین دوره نوینی را در مبارزات ملت آغاز کرد.....
متن کامل:
https://cutt.ly/xw0WO3tv
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#روزنامهی_مردم_ایران #ملیشدن_صنعت_نفت
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴تاریخچهی مبارزات ضد استعماری مردم ایران
🔷به روایت حسین راضی؛ دبیر حزب مردم ایران @iranfardamag ▪️منتشر شده در روزنامهی « مردم ایران » مورخ ۱۳۳۲/۱/۱ به مناسبت دومین سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران وقوع حادثه شوم سوم شهریور گرچه بر شئون و حیثیت تاریخی و استقلال میهن عزیز لطمه بزرگی وارد ساخت ولی…
🔴اقتصاد_مصدق؛_اندیشه_به_جای_نفت_هدی_صابر_ایران_فردا.pdf
438.3 KB
🔴اقتصاد مصدق؛ اندیشه به جای نفت
🔷هُدى صابر
@iranfardamag
🔻از متن
▪️ "عشق" مصدق به مردم نه "هوس روشنفكرى" بود و نه مهر بىمحتوا و بىتعهد. عشق مسئولانه وى به مردم، وظيفه آموزش و ارتقاء آگاهى هموطنان را بر دوشش مىنهاد. افشاى آنچه كه در دوران رضاخان بر ملك و ملت رفته بود در شرايط تاريخى پس از شهريور بيست "تلنگر" تاريخى مصدق بر ذهن تودهها، نظريه "موازنه منفى"اش پاره كردن "چرت ملى" و ايده و آرمان ملى كردنش نيز "چكش بيدارى" مردم بود.
🔸دروس تاريخى "استبداد شناسى" و "استعمار شناسى" مصدق همچون "آموزشى مصور" در روند عمل در ذهنها رسوب كرد و انرژى آزاد ساخت. نفرت از جوهر استبداد، آگاهى و سپس تنفر از غارت انگلستان و بالاخره درك ضرورت حفاظت از هويت و منافع ملى در چنين روندى شكل گرفت. اين آموزشها بيش از همه در ذهن و جان خوزستانيها رسوب كرد.
▪️بذل دقت و توجه به رگههاى استراتژيك عمل اقتصادى و آموزشهاى تاريخى - سياسى مصدق بس مهم و ضرورى است و پس از آن نيز به كار بستنى.
🔸ایران فردا، اردیبهشت ۱۳۷۸
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
http://t.me/iranfardamag
🔷هُدى صابر
@iranfardamag
🔻از متن
▪️ "عشق" مصدق به مردم نه "هوس روشنفكرى" بود و نه مهر بىمحتوا و بىتعهد. عشق مسئولانه وى به مردم، وظيفه آموزش و ارتقاء آگاهى هموطنان را بر دوشش مىنهاد. افشاى آنچه كه در دوران رضاخان بر ملك و ملت رفته بود در شرايط تاريخى پس از شهريور بيست "تلنگر" تاريخى مصدق بر ذهن تودهها، نظريه "موازنه منفى"اش پاره كردن "چرت ملى" و ايده و آرمان ملى كردنش نيز "چكش بيدارى" مردم بود.
🔸دروس تاريخى "استبداد شناسى" و "استعمار شناسى" مصدق همچون "آموزشى مصور" در روند عمل در ذهنها رسوب كرد و انرژى آزاد ساخت. نفرت از جوهر استبداد، آگاهى و سپس تنفر از غارت انگلستان و بالاخره درك ضرورت حفاظت از هويت و منافع ملى در چنين روندى شكل گرفت. اين آموزشها بيش از همه در ذهن و جان خوزستانيها رسوب كرد.
▪️بذل دقت و توجه به رگههاى استراتژيك عمل اقتصادى و آموزشهاى تاريخى - سياسى مصدق بس مهم و ضرورى است و پس از آن نيز به كار بستنى.
🔸ایران فردا، اردیبهشت ۱۳۷۸
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
http://t.me/iranfardamag
🔴 استراتژی مصدق؛
▪️ ملی کردن صنعت نفت با هدف پیشبرد دمکراسی و حکومت قانون
🔷 کوروش احمدی *
@iranfardamag
🔸 ۲۹ اسفند مصادف با هفتاد و سومین سالگرد ملی کردن صنعت نفت است. این تحول و شکست آن توسط کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین تحولات تاریخ معاصر ایران است. با توجه به شرایط و محدودیتها طی ۷۳ سال اخیر، اطلاع عموم از تاریخ معاصر ایران و بویژه تحولات مربوط به جنبش ملی کردن صنعت نفت اندک است و همین امر راه را برای نشر توهمات در این مورد به جای تکیه بر عینیات هموار کرده است. اما از آنجا که دریافت شناختی کافی و عینی از تاریخ پیششرط انتخاب راه درست در حال و آینده است، توجهی که طی سالهای اخیر به تاریخ معاصر شده را باید به فال نیک گرفت. این مقاله دو هدف دارد:
۱- توضیح اینکه چرا در سالهای ۱۳۲۰-۳۲ مسئله نفت به نحوی فزاینده ذهن مردم و جامعه سیاسی ایران را به خود مشغول کرد.
۲- آشکار کردن نادرستی نظرات کسانی که طی سالهای اخیر با وارونه خوانی تاریخ، تحولات دوره ۱۳۲۰-۳۲ را بر مبنای شرایط و دادههای دوره کنونی تحلیل میکنند و سعی در القای برداشتهای نادرست خود به جامعه دارند.
* * *
▪️نظر به دلزدگی چند نسل از مردم کشورمان از افراط و شعار طی چند دهه اخیر که موجب انزوای کشور شده، برخی تصور کردهاند که محیط برای انتشار برداشتهای نادرستشان از تاریخ معاصر فراهم است. در دهه ۱۳۲۰ و قبل از آن، ایران با شرایط کاملا متفاوتی مواجه بود. در آن دوران، با دو حمله روسیه و دو حمله انگلیس به ایران در قرن نوزدهم و اشغال مناطقی از کشور توسط آن دو قدرت استعماری، واقعیت مداخله سبعانه خارجی در برابر چشمان مردم قرار داشت. با دادهها و ارزشی های امروزی نباید تحولات آن زمان را قضاوت کرد. استقلال در این دوره آن قدر مهم نیست که در دوره استعمار و جنگ سرد مهم بود. در آن دو دوره قدرتهای بزرگ درگیر رقابتی حیاتی در کشورهای جهان سوم از جمله ایران و مُصر به مداخله در جزئیات امور داخلی آنها بودند. در نتیجه، هیچ عرصهای از حیات ملی اعم از انتخابات ، مطبوعات، عزل و نصب مقامات، دخالت در سیاستگذاریهای داخلی و برنامههای توسعه از مداخله قدرتهای خارجی برکنار نبود. با خاتمه دوره استعمار و جنگ سرد، شرایط دگرگون شد، تا آنجا که حتی اصطلاحا برخی کشورها در حاشیه روابط بینالملل قرار گرفتند و امر استقلال اهمیت پیشین خود را از دست داد.
🔸کسانی که طی سالهای اخیر مصدق را به خاطر ملی کردن نفت هدف حمله قرار دادهاند، از معنای واقعی ملیشدن نفت و شرایط عینی جامعه ایران در آن دوره بیخبرند. در حالیکه امروزه، مثلا هیچ هندی را نمییابید که از نهرو و گاندی به خاطر مبارزه برای استقلال هند انتقاد کند و معتقد باشد که بهتر بود امثال هند مستقل نمیشدند، تصور برخی نیز که معتقدند مصدق باید از ملی کردن صنعت نفت کوتاه میآمد تا علیهش کودتا نشود، خیالی محض بیش نیست.
متن کامل:
https://cutt.ly/Zw04Gzmu
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#کوروش_احمدی
#مبارزه_با_نفوذ_استعمار
#تثبیت_دمکراسی_و_قانون
http://t.me/iranfardamag
▪️ ملی کردن صنعت نفت با هدف پیشبرد دمکراسی و حکومت قانون
🔷 کوروش احمدی *
@iranfardamag
🔸 ۲۹ اسفند مصادف با هفتاد و سومین سالگرد ملی کردن صنعت نفت است. این تحول و شکست آن توسط کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین تحولات تاریخ معاصر ایران است. با توجه به شرایط و محدودیتها طی ۷۳ سال اخیر، اطلاع عموم از تاریخ معاصر ایران و بویژه تحولات مربوط به جنبش ملی کردن صنعت نفت اندک است و همین امر راه را برای نشر توهمات در این مورد به جای تکیه بر عینیات هموار کرده است. اما از آنجا که دریافت شناختی کافی و عینی از تاریخ پیششرط انتخاب راه درست در حال و آینده است، توجهی که طی سالهای اخیر به تاریخ معاصر شده را باید به فال نیک گرفت. این مقاله دو هدف دارد:
۱- توضیح اینکه چرا در سالهای ۱۳۲۰-۳۲ مسئله نفت به نحوی فزاینده ذهن مردم و جامعه سیاسی ایران را به خود مشغول کرد.
۲- آشکار کردن نادرستی نظرات کسانی که طی سالهای اخیر با وارونه خوانی تاریخ، تحولات دوره ۱۳۲۰-۳۲ را بر مبنای شرایط و دادههای دوره کنونی تحلیل میکنند و سعی در القای برداشتهای نادرست خود به جامعه دارند.
* * *
▪️نظر به دلزدگی چند نسل از مردم کشورمان از افراط و شعار طی چند دهه اخیر که موجب انزوای کشور شده، برخی تصور کردهاند که محیط برای انتشار برداشتهای نادرستشان از تاریخ معاصر فراهم است. در دهه ۱۳۲۰ و قبل از آن، ایران با شرایط کاملا متفاوتی مواجه بود. در آن دوران، با دو حمله روسیه و دو حمله انگلیس به ایران در قرن نوزدهم و اشغال مناطقی از کشور توسط آن دو قدرت استعماری، واقعیت مداخله سبعانه خارجی در برابر چشمان مردم قرار داشت. با دادهها و ارزشی های امروزی نباید تحولات آن زمان را قضاوت کرد. استقلال در این دوره آن قدر مهم نیست که در دوره استعمار و جنگ سرد مهم بود. در آن دو دوره قدرتهای بزرگ درگیر رقابتی حیاتی در کشورهای جهان سوم از جمله ایران و مُصر به مداخله در جزئیات امور داخلی آنها بودند. در نتیجه، هیچ عرصهای از حیات ملی اعم از انتخابات ، مطبوعات، عزل و نصب مقامات، دخالت در سیاستگذاریهای داخلی و برنامههای توسعه از مداخله قدرتهای خارجی برکنار نبود. با خاتمه دوره استعمار و جنگ سرد، شرایط دگرگون شد، تا آنجا که حتی اصطلاحا برخی کشورها در حاشیه روابط بینالملل قرار گرفتند و امر استقلال اهمیت پیشین خود را از دست داد.
🔸کسانی که طی سالهای اخیر مصدق را به خاطر ملی کردن نفت هدف حمله قرار دادهاند، از معنای واقعی ملیشدن نفت و شرایط عینی جامعه ایران در آن دوره بیخبرند. در حالیکه امروزه، مثلا هیچ هندی را نمییابید که از نهرو و گاندی به خاطر مبارزه برای استقلال هند انتقاد کند و معتقد باشد که بهتر بود امثال هند مستقل نمیشدند، تصور برخی نیز که معتقدند مصدق باید از ملی کردن صنعت نفت کوتاه میآمد تا علیهش کودتا نشود، خیالی محض بیش نیست.
متن کامل:
https://cutt.ly/Zw04Gzmu
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#کوروش_احمدی
#مبارزه_با_نفوذ_استعمار
#تثبیت_دمکراسی_و_قانون
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 استراتژی مصدق؛
🔷 کوروش احمدی * @iranfardamag ۲۹ اسفند مصادف با هفتاد و سومین سالگرد ملی کردن صنعت نفت است. این تحول و شکست آن توسط کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین تحولات تاریخ معاصر ایران است. با توجه به شرایط و محدودیتها طی ۷۳ سال اخیر، اطلاع عموم از تاریخ معاصر…
🔴تصویر شجاعت زنانه
🔶برای بهاره هدایت و رنجهایش
@iranfardamag
▪️بعد از آخرین نامه بهاره هدایت که در زندان نوشته و منتشر شد، شاید نگارنده این سطور میتوانست خود را تجسم آن فیگور سیاسیای در نظر بگیرد که به نحوی جزء مسببین وضعیت امروز کشور در آن نامه معرفی شده بود، یا مجموعه آن ممیزهها را همراه خود احساس کند. نزدیکی به جریانی سیاسی که دست کم در ساحت اندیشه آن وجه ممیزههایی را با خود همراه داشت که آماج حملات نامه مزبور است. اگرچه محتوای این نامه را پیش از زندان رفتنش در بحثهای دوستانهای که با وی داشتیم از زبان خود او شنیده بودم و از این رو انتشار آن نامه برای من مرور نظراتی بود که در زمان آزادیاش بیان میکرد، اما نه آنجا که بحثمان حضوری بود و نه هنگامی که اینچنین به شکل عمومی منتشر و خوانده میشد، علیرغم اینکه گاهی اوقات برآشفته میشدم، هیچگاه اندک تردیدی در ایرانخواهی و وطندوستیاش به خود راه ندادم و مابقی را ناشی از اختلاف نظر میدانستم. به هر روی اشاره فوق دلیلی نمیشود بر اینکه فضیلتش را نگوییم و یا مصیبت او را مصیبت خود ندانیم. آنچه در سطور بعدی میآید نه مصیبتنامه است و نه ستایشنامه، بلکه توصیف حلقهی مفقودهای از کاراکتری کمیاب است که در هرکس ممکن است به تناسب و نه به تمامی یافت شود.
🔸ورود به عرصه سیاست پیشاپیش ورود به عرصه قدرت است، چرا که سیاست در پیوند با قدرت معنای خود را مییابد. دست کم تا به امروز چنین بوده و فعل سیاسی یا در جهت تثبیت قدرت موجود است یا در جهت برهم زدن مناسبات موجود یا حداقل تعدیل و اصلاح آن. سیاست در طی درازای تاریخ عموما برآمده از نزاعی مردانه تکوین یافتهاست و همچنان وجه غالب خود را حفظ کردهاست. و تقریبا هیچ دولتمردی(اصطلاحشناسی همین واژه خود تاییدی بر مردانه بودن سیاست در گذشته است) قدرتش را دو دستی واگذار نکرده یا از آن نکاسته است. اینکه امروز در برخی جوامع پیشرفته از غلبهی عناصر گفته شده (مردانگی و اقتدار) در سیاست تا حد زیادی کاسته شده است نیز محصول مبارزات دامنهداری است که گروههای محذوف از قدرت در دورههای مختلف به پیش بردهاند. بنابراین سیاست با "مبارزه" به نحوی عجین شده است بویژه در کشورهایی که هنوز چارچوبِ سیاستورزیِ قاعدهمندِ فراگیر و مورد وثوق ملی شکل نگرفته است و ارادههایی مافوق همه نیروهای سیاسی میتواند هر زمان که بخواهد رقیب خود را خارج از قواعد مورد پذیرش همگانی، حذف کند یا کنار بزند. بنابراین کاراکتر مبارز در سیاست امری ضروری و غیرقابل انکار است. این وضعیت دوگانة قدرت در سیاست، عموما برای وجه پایین دستی آن پرمخاطرهتر است و از این رو پیشبرندهی آن میبایست که ممارست گاه فرسایندهای بوَرزد مادام که قدرت مسلط سقوط کند یا تن به مشارکت قدرت با دیگر گروهها بدهد. از این رو تنها کسی را میتوان «مبارز سیاسی» خواند که از پس همه ناملایماتی که بر او میرود همچنان بر ارادهی خویش استوار میایستد.
▪️فراوان کسانی آمدهاند که در میانة راه بنا به هر دلیلی کنار کشیدهاند، و هیچ اهمیتی ندارد که چرا نتوانستهاند بر این راه ایستادگی کنند اما آنانکه با پشتکار مسیر را تا به انتها میپیمایند حتما در خور پرداخت و توجه اند. و آنچه میتوان از این تداومِ مبارزِ سیاسی دریافت، آن است که شجاعت امری اساسی در انتخاب «مبارز سیاسی» بودن است. شجاعت فضیلتی اخلاقی است که امروز کمتر در میان مدعیان سیاستورزی یافت میشود. البته که شجاعت، گستاخی نیست و اینجا خود فهم شجاعت امری ظریف است تا تمایزش را بتوان از هتاکی و بیپروایی نسنجیده و سروصداهای بلند اما بی بنیاد تشخیص داد. فضیلت اخلاقی امری طبیعی انسان نیست بلکه از روی عادت است که در کسی پرورش مییابد، به عبارتی انسان شجاع، تنها با بکارگیری اعمال شجاعانه است که شجاع میشود. تنها رویارویی شجاعانه در موارد مخاطرهآمیز است که فردی را شجاع میگرداند. ایستادگی در برابر فرمانروای ظالم که به نحوی میدان سیاست را تنها در ید قدرت خود میخواهد شاید شریفترین نوع شهامت باشد که امروز یک مبارز میتواند از خود نشان دهد…..
#ایران_فردا
#بهاره_هدایت
https://cutt.ly/Cw2pYKPH
http://t.me/iranfardamag
🔶برای بهاره هدایت و رنجهایش
@iranfardamag
▪️بعد از آخرین نامه بهاره هدایت که در زندان نوشته و منتشر شد، شاید نگارنده این سطور میتوانست خود را تجسم آن فیگور سیاسیای در نظر بگیرد که به نحوی جزء مسببین وضعیت امروز کشور در آن نامه معرفی شده بود، یا مجموعه آن ممیزهها را همراه خود احساس کند. نزدیکی به جریانی سیاسی که دست کم در ساحت اندیشه آن وجه ممیزههایی را با خود همراه داشت که آماج حملات نامه مزبور است. اگرچه محتوای این نامه را پیش از زندان رفتنش در بحثهای دوستانهای که با وی داشتیم از زبان خود او شنیده بودم و از این رو انتشار آن نامه برای من مرور نظراتی بود که در زمان آزادیاش بیان میکرد، اما نه آنجا که بحثمان حضوری بود و نه هنگامی که اینچنین به شکل عمومی منتشر و خوانده میشد، علیرغم اینکه گاهی اوقات برآشفته میشدم، هیچگاه اندک تردیدی در ایرانخواهی و وطندوستیاش به خود راه ندادم و مابقی را ناشی از اختلاف نظر میدانستم. به هر روی اشاره فوق دلیلی نمیشود بر اینکه فضیلتش را نگوییم و یا مصیبت او را مصیبت خود ندانیم. آنچه در سطور بعدی میآید نه مصیبتنامه است و نه ستایشنامه، بلکه توصیف حلقهی مفقودهای از کاراکتری کمیاب است که در هرکس ممکن است به تناسب و نه به تمامی یافت شود.
🔸ورود به عرصه سیاست پیشاپیش ورود به عرصه قدرت است، چرا که سیاست در پیوند با قدرت معنای خود را مییابد. دست کم تا به امروز چنین بوده و فعل سیاسی یا در جهت تثبیت قدرت موجود است یا در جهت برهم زدن مناسبات موجود یا حداقل تعدیل و اصلاح آن. سیاست در طی درازای تاریخ عموما برآمده از نزاعی مردانه تکوین یافتهاست و همچنان وجه غالب خود را حفظ کردهاست. و تقریبا هیچ دولتمردی(اصطلاحشناسی همین واژه خود تاییدی بر مردانه بودن سیاست در گذشته است) قدرتش را دو دستی واگذار نکرده یا از آن نکاسته است. اینکه امروز در برخی جوامع پیشرفته از غلبهی عناصر گفته شده (مردانگی و اقتدار) در سیاست تا حد زیادی کاسته شده است نیز محصول مبارزات دامنهداری است که گروههای محذوف از قدرت در دورههای مختلف به پیش بردهاند. بنابراین سیاست با "مبارزه" به نحوی عجین شده است بویژه در کشورهایی که هنوز چارچوبِ سیاستورزیِ قاعدهمندِ فراگیر و مورد وثوق ملی شکل نگرفته است و ارادههایی مافوق همه نیروهای سیاسی میتواند هر زمان که بخواهد رقیب خود را خارج از قواعد مورد پذیرش همگانی، حذف کند یا کنار بزند. بنابراین کاراکتر مبارز در سیاست امری ضروری و غیرقابل انکار است. این وضعیت دوگانة قدرت در سیاست، عموما برای وجه پایین دستی آن پرمخاطرهتر است و از این رو پیشبرندهی آن میبایست که ممارست گاه فرسایندهای بوَرزد مادام که قدرت مسلط سقوط کند یا تن به مشارکت قدرت با دیگر گروهها بدهد. از این رو تنها کسی را میتوان «مبارز سیاسی» خواند که از پس همه ناملایماتی که بر او میرود همچنان بر ارادهی خویش استوار میایستد.
▪️فراوان کسانی آمدهاند که در میانة راه بنا به هر دلیلی کنار کشیدهاند، و هیچ اهمیتی ندارد که چرا نتوانستهاند بر این راه ایستادگی کنند اما آنانکه با پشتکار مسیر را تا به انتها میپیمایند حتما در خور پرداخت و توجه اند. و آنچه میتوان از این تداومِ مبارزِ سیاسی دریافت، آن است که شجاعت امری اساسی در انتخاب «مبارز سیاسی» بودن است. شجاعت فضیلتی اخلاقی است که امروز کمتر در میان مدعیان سیاستورزی یافت میشود. البته که شجاعت، گستاخی نیست و اینجا خود فهم شجاعت امری ظریف است تا تمایزش را بتوان از هتاکی و بیپروایی نسنجیده و سروصداهای بلند اما بی بنیاد تشخیص داد. فضیلت اخلاقی امری طبیعی انسان نیست بلکه از روی عادت است که در کسی پرورش مییابد، به عبارتی انسان شجاع، تنها با بکارگیری اعمال شجاعانه است که شجاع میشود. تنها رویارویی شجاعانه در موارد مخاطرهآمیز است که فردی را شجاع میگرداند. ایستادگی در برابر فرمانروای ظالم که به نحوی میدان سیاست را تنها در ید قدرت خود میخواهد شاید شریفترین نوع شهامت باشد که امروز یک مبارز میتواند از خود نشان دهد…..
#ایران_فردا
#بهاره_هدایت
https://cutt.ly/Cw2pYKPH
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴تصویر شجاعت زنانه
🔶برای بهاره هدایت و رنجهایش @iranfardamag ▪️بعد از آخرین نامه بهاره هدایت که در زندان نوشته و منتشر شد، شاید نگارنده این سطور میتوانست خود را تجسم آن فیگور سیاسیای در نظر بگیرد که به نحوی جزء مسببین وضعیت امروز کشور در آن نامه معرفی شده بود، یا مجموعه…
مبارکباد هفتاد و سومین سالروز ملیشدنصنعتنفت!
🔴چرا مصدق صنعت نفت را ملی کرد؟
🔷نیکلا گرجستانی
@iranfardamag
▪️در سالگرد ملی شدن صنعت نفت در ایران معمولأ پرسش های متعددی مطرح میشوند در باب پیامدهای اقتصادی آن رویداد. مصدق را نقد میکنند که چرا با این یا آن طرف توافق نکرد تا هر چه زودتر عملیات صادرات نفت را از سر بگیرد و درآمدهای ارزی ایران را افزایش دهد. بعلاوه میگویند که مصدق در مذاکرات با انگلیس و با بانک جهانی به اندازه کافی انعطاف نشان نداد تا به توافق برسد و اینکه او بر سر آرمان های خود ایستاد، واقع بینانه رفتار نکرد و به اصطلاح، کله شقی کرد و این بود که جلوی توافق و بازگیری صادرات نفت را گرفت.
🔸تا زمانی که اسناد رسمی دولت ها وسازمان هایی که در این مذاکرات شرکت کرده بودند در طبقه بندی بودند، ممکن بود بعضی از این ادعا ها را به عنوان فرضیه قبول کرد. ولی با از طبقه بندی خارج شدن این اسناد دیگر این ادعاها را نمیشود جدی گرفت. بهر حال، گرچه جنبه اقتصادی این مقوله بسیار مهم است ولی باید در نظر داشت که هدف اصلی ملی شدن نفت احیا حاکمیت ملی بود که اهمیتش والاتر از موضوع افزایش درآمد ایران از عملیات نفت بود. این هدف والا و ملی همواره منشا موضع گیری های مصدق در جریان مذاکرات با نهادهای خارجی برای حل مسائل مربوطه بود. در نوشتار حاضر این موضوع را در چند بخش واکاوی میکنم. در بخش نخست میپردازم به چارچوب حاکمیتی مناقشه بین ایران و شرکت سابق نفت ایران و انگلیس (شرکت سابق). در بخش دوم، مذاکرات دولت مصدق در باب پیشنهاد بانک جهانی را بر مبنی اسناد تازه یافته تحلیل خواهم کرد. و در بخش سوم تحلیلی ارائه میکنم از مذاکرات مصدق در باب پیشنهاد دوم ترومن-چرچیل.
✅چارچوب حاکمیتی مناقشه بین ایران و شرکت سابق
▪️حاکمیت ملی یکی از اصول کلیدی حکومتداری مصدق بود. اندیشه مصدق در باب حاکمیت ملی در دکترین موازنه منفی یا عدمی تجسم یافته بود. این رویکرد به روابط خارجی برای آن دوران بسیار پدیده نوینی بود. تا آن زمان، دولت های ایران وبیشتر کشورهای در حال توسعه عادت داشتند تا برای حفظ تعادل سیاسی و مقتضیات ژئوپولیتیکی به قدرتهای رقیب جهانی امتیازات مشابه برای کشف وبهره برداری از ثروت های زیر زمینی بدهند. شالوده دکترین موازنه عدمی نفی امتیاز به هر یک از قدرتهای بزرگ آن زمان بود. در دوران فعالیت سیاسی مصدق، دکترین ضمنی قدرتهای جهانی در تکیه کلام ''یا شما با ما هستید، یا ما شما را به زورهمراه خود میکنیم'' خلاصه میشد.
🔸در حالیکه دکترین موازنه عدمی مصدق در شعار ''نه با شما ونه علیه شما'' خلاصه میشد ونشان میدهد تا چه اندازه او جلوتر از زمانه خود بود. البته، مقوله روابط خارجی و موضوع دادن امتیاز به خارجی دو مفهوم جداگانه هستند. مصدق با دادن امتیاز به نهادهای خارجی مخالف بود، ولی این به این معنی نبود که سیاست به اصطلاح ''در بسته'' دنبال شود. در واقع، روش گفتگوی مصدق با جهان، رویکرد به اصطلاح ''در باز'' ولی بدون امتیاز بود.
▪️دکترین موازنه عدمی مصدق برای کشورهای منطقه چراغ راه مسیر استقلال واقعی بود. ملت های منطقه برای نخستین بار دیدند که چطور مصدق توانست با عزم راسخ جلوی استعمار و استثمار انگلیس بایستد واز حق ملتش دفاع کند. مصدق اولین رهبر یک کشور زیر سلطه بود که با چنین شهامتی در جلوی نمایندگان قدرت های جهانی آن زمان در شورای امنیت سازمان ملل ایستاد وحقیقت را به روی آنها گفت، که ما از شما نمیترسیم، زیر بار حرف زور نمیریم، وتا جان داریم از حقوق وحاکمیت ملی خود دفاع خواهیم کرد.
🔸سیاست موازنه عدمی مصدق عامل یک دگرگونی مهم در ذهنیت ها در جهان سوم در مسیر بی طرفی بود و در سیاست ورزی خارجی آنها انگیزه موضع مستقل را بوجود آورد که در نهایت منجر به تاسیس جنبش غیر متحد شد. بطور خلاصه، تفکر حاکمیت ملی وسیاست موازنه عدمی (همراه با اصل دیگر حکومتداری مصدق، یعنی شهروندی ملی) گفتمانی را خلق کرد که بوسیله آن مصدق توانست پایه های یک همبستگی ملی را فراهم آورد. این همبستگی برای دفاع از دو آرمان مشخص یعنی استقلال وآزادی بسیار مهم بود. ملی کردن صنعت نفت تحقق حاکمیت ملی بود وچهره اجرایی مشخصی به آن گفتمان داد. ملی گرایی مصدق را در مذاکرات او با انگلیس و بانک جهانی بخوبی مشاهده میکنیم (نگاه کنید به قسمت های بعدی)....
متن کامل:
https://cutt.ly/9w0jPYA5
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#نیکلا_گرجستانی
#ملی_شدن_صنعت_نفت
http://t.me/iranfardamag
🔴چرا مصدق صنعت نفت را ملی کرد؟
🔷نیکلا گرجستانی
@iranfardamag
▪️در سالگرد ملی شدن صنعت نفت در ایران معمولأ پرسش های متعددی مطرح میشوند در باب پیامدهای اقتصادی آن رویداد. مصدق را نقد میکنند که چرا با این یا آن طرف توافق نکرد تا هر چه زودتر عملیات صادرات نفت را از سر بگیرد و درآمدهای ارزی ایران را افزایش دهد. بعلاوه میگویند که مصدق در مذاکرات با انگلیس و با بانک جهانی به اندازه کافی انعطاف نشان نداد تا به توافق برسد و اینکه او بر سر آرمان های خود ایستاد، واقع بینانه رفتار نکرد و به اصطلاح، کله شقی کرد و این بود که جلوی توافق و بازگیری صادرات نفت را گرفت.
🔸تا زمانی که اسناد رسمی دولت ها وسازمان هایی که در این مذاکرات شرکت کرده بودند در طبقه بندی بودند، ممکن بود بعضی از این ادعا ها را به عنوان فرضیه قبول کرد. ولی با از طبقه بندی خارج شدن این اسناد دیگر این ادعاها را نمیشود جدی گرفت. بهر حال، گرچه جنبه اقتصادی این مقوله بسیار مهم است ولی باید در نظر داشت که هدف اصلی ملی شدن نفت احیا حاکمیت ملی بود که اهمیتش والاتر از موضوع افزایش درآمد ایران از عملیات نفت بود. این هدف والا و ملی همواره منشا موضع گیری های مصدق در جریان مذاکرات با نهادهای خارجی برای حل مسائل مربوطه بود. در نوشتار حاضر این موضوع را در چند بخش واکاوی میکنم. در بخش نخست میپردازم به چارچوب حاکمیتی مناقشه بین ایران و شرکت سابق نفت ایران و انگلیس (شرکت سابق). در بخش دوم، مذاکرات دولت مصدق در باب پیشنهاد بانک جهانی را بر مبنی اسناد تازه یافته تحلیل خواهم کرد. و در بخش سوم تحلیلی ارائه میکنم از مذاکرات مصدق در باب پیشنهاد دوم ترومن-چرچیل.
✅چارچوب حاکمیتی مناقشه بین ایران و شرکت سابق
▪️حاکمیت ملی یکی از اصول کلیدی حکومتداری مصدق بود. اندیشه مصدق در باب حاکمیت ملی در دکترین موازنه منفی یا عدمی تجسم یافته بود. این رویکرد به روابط خارجی برای آن دوران بسیار پدیده نوینی بود. تا آن زمان، دولت های ایران وبیشتر کشورهای در حال توسعه عادت داشتند تا برای حفظ تعادل سیاسی و مقتضیات ژئوپولیتیکی به قدرتهای رقیب جهانی امتیازات مشابه برای کشف وبهره برداری از ثروت های زیر زمینی بدهند. شالوده دکترین موازنه عدمی نفی امتیاز به هر یک از قدرتهای بزرگ آن زمان بود. در دوران فعالیت سیاسی مصدق، دکترین ضمنی قدرتهای جهانی در تکیه کلام ''یا شما با ما هستید، یا ما شما را به زورهمراه خود میکنیم'' خلاصه میشد.
🔸در حالیکه دکترین موازنه عدمی مصدق در شعار ''نه با شما ونه علیه شما'' خلاصه میشد ونشان میدهد تا چه اندازه او جلوتر از زمانه خود بود. البته، مقوله روابط خارجی و موضوع دادن امتیاز به خارجی دو مفهوم جداگانه هستند. مصدق با دادن امتیاز به نهادهای خارجی مخالف بود، ولی این به این معنی نبود که سیاست به اصطلاح ''در بسته'' دنبال شود. در واقع، روش گفتگوی مصدق با جهان، رویکرد به اصطلاح ''در باز'' ولی بدون امتیاز بود.
▪️دکترین موازنه عدمی مصدق برای کشورهای منطقه چراغ راه مسیر استقلال واقعی بود. ملت های منطقه برای نخستین بار دیدند که چطور مصدق توانست با عزم راسخ جلوی استعمار و استثمار انگلیس بایستد واز حق ملتش دفاع کند. مصدق اولین رهبر یک کشور زیر سلطه بود که با چنین شهامتی در جلوی نمایندگان قدرت های جهانی آن زمان در شورای امنیت سازمان ملل ایستاد وحقیقت را به روی آنها گفت، که ما از شما نمیترسیم، زیر بار حرف زور نمیریم، وتا جان داریم از حقوق وحاکمیت ملی خود دفاع خواهیم کرد.
🔸سیاست موازنه عدمی مصدق عامل یک دگرگونی مهم در ذهنیت ها در جهان سوم در مسیر بی طرفی بود و در سیاست ورزی خارجی آنها انگیزه موضع مستقل را بوجود آورد که در نهایت منجر به تاسیس جنبش غیر متحد شد. بطور خلاصه، تفکر حاکمیت ملی وسیاست موازنه عدمی (همراه با اصل دیگر حکومتداری مصدق، یعنی شهروندی ملی) گفتمانی را خلق کرد که بوسیله آن مصدق توانست پایه های یک همبستگی ملی را فراهم آورد. این همبستگی برای دفاع از دو آرمان مشخص یعنی استقلال وآزادی بسیار مهم بود. ملی کردن صنعت نفت تحقق حاکمیت ملی بود وچهره اجرایی مشخصی به آن گفتمان داد. ملی گرایی مصدق را در مذاکرات او با انگلیس و بانک جهانی بخوبی مشاهده میکنیم (نگاه کنید به قسمت های بعدی)....
متن کامل:
https://cutt.ly/9w0jPYA5
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#نیکلا_گرجستانی
#ملی_شدن_صنعت_نفت
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴چرا مصدق صنعت نفت را ملی کرد؟
🔷نیکلا گرجستانی* @iranfardamag در سالگرد ملی شدن صنعت نفت در ایران معمولأ پرسش های متعددی مطرح میشوند در باب پیامدهای اقتصادی آن رویداد. مصدق را نقد میکنند که چرا با این یا آن طرف توافق نکرد تا هر چه زودتر عملیات صادرات نفت را از سر بگیرد و درآمدهای ارزی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 زیست اخلاقی و اخلاق گرایی در سیاست، مشی خللناپذیر دکتر مصدق
🔹بخش اول سخنان جناب آقای محمد ترکمان، محقق و تاریخدان، در برنامه "نخستوزیر محصور، چالشها و چشماندازها" که به مناسبت چهل و هفتمین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در کلاب هاوس گفتگوهای ملی برگزار گردید.
#ایران_فردا
#دکتر_مصدق
#محمد_ترکمان
#گفتگوهای_ملی
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
🔹بخش اول سخنان جناب آقای محمد ترکمان، محقق و تاریخدان، در برنامه "نخستوزیر محصور، چالشها و چشماندازها" که به مناسبت چهل و هفتمین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در کلاب هاوس گفتگوهای ملی برگزار گردید.
#ایران_فردا
#دکتر_مصدق
#محمد_ترکمان
#گفتگوهای_ملی
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 توسعه گرایی و شهروندی ملی، نقشهی راه دولت دکتر مصدق
🔸 بخش اول سخنان جناب آقای نیکلا گرجستانی، کارشناس ارشد سابق بانک جهانی و نویسندهی کتاب میراث مصدق به زبان انگلیسی، در برنامه "نخستوزیر محصور، چالشها و چشماندازها" که به مناسبت پنجاه و هفتمین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در کلاب هاوس گفتگوهای ملی برگزار گردید.
#ایران_فردا
#دکتر_مصدق
#گفتگوهای_ملی
#نیکلا_گرجستانی
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
🔸 بخش اول سخنان جناب آقای نیکلا گرجستانی، کارشناس ارشد سابق بانک جهانی و نویسندهی کتاب میراث مصدق به زبان انگلیسی، در برنامه "نخستوزیر محصور، چالشها و چشماندازها" که به مناسبت پنجاه و هفتمین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در کلاب هاوس گفتگوهای ملی برگزار گردید.
#ایران_فردا
#دکتر_مصدق
#گفتگوهای_ملی
#نیکلا_گرجستانی
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 سیاست خارجه و دیپلماسی دولت ملی، مؤلفهای بسیار مهم در بررسی و تعیین جهتگیریهای تاریخی
▪️ بخش اول سخنان جناب آقای داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، در برنامه "نخستوزیر محصور، چالشها و چشماندازها" که به مناسبت پنجاه و هفتمین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در کلاب هاوس گفتگوهای ملی برگزار گردید.
#ایران_فردا
#دکتر_مصدق
#گفتگوهای_ملی
#داریوش_رحمانیان
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
▪️ بخش اول سخنان جناب آقای داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، در برنامه "نخستوزیر محصور، چالشها و چشماندازها" که به مناسبت پنجاه و هفتمین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در کلاب هاوس گفتگوهای ملی برگزار گردید.
#ایران_فردا
#دکتر_مصدق
#گفتگوهای_ملی
#داریوش_رحمانیان
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
🔴 «خوشا باد نوشینِ ایران زمین»۱
@iranfardamag
🔹 مردم بزرگ ایران
"بهاری داری، از وی برخور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید بَرَد باد"۲
🔸 خوردن بهار و شادی؛ آیین ایرانیان است و نوروز ، میقات این درآویختن جان و تن با بهار و شادی :
"می خوردن و شاد بودن آیین من است،
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین من است؛
گفتم به عروسِ دَهْر: «کابین تو چیست؟»
گفتا: «دلِ خرّمِ تو کابینِ من است»"۳
🔹 در میان آتش و خون ، باد و باران ربیعی که میزند بر تن صحرا ، رویش کار زمین است و در رُستن، رقص و شوقِ شکفتن شکوفه را عاشق میسازد و گلچین را معشوق! این ذوق طبیعت است که بار میدهد و بهار میرسد و نگار میگذرد از بستان ، تا ریح و روح دامن گُل گیرد و گُل داریهزن، قلب مرد و زن را تسخیر کند.
🔸 مردم ایران در طول تاریخ بلند و تابندهی خود، چون به اسفند رسیدهاند ، اندک اندک تَعَبِ تاریکیی غم از لوح سینهشستهاند ، در ظلمانیترین احوال خود ، تحفهی طرب به بالین یار آوردهاند و بغل به بزم جهان وا کردهاند تا با نوشدگی یکخانه شوند. این اقلیم و ساکنان دیرینش ، باد بهار را تقدیس میکند تا ویرانی معیار عمل نشود و شادمانی، آیین فردا و همیشه باشد. خاک خستهی ما اکنون که رد داغ و درفش بر پهلو دارد ، سالهای بسی دشوار را از سر سپری میکند ، فرزند کشته و سوگ بین شده است ، از قضا چون پهلوان که از سوگ جوان برمیگردد ، خانه آبادان میکند تا کشتگانِ سیاووش صفت از خاک برخیزند و به خانهی جان برگردند . آن جاودانان رستگار ، با امید به بهروزی و تابش فروزهی نیک بر خان و مان ملت خود ، با ما بر سر سفرهی «نوشین باده»ی آزادی خواهند نشست تا اندوهِ «خمار بادهی دوشین» بشکند .۴ یاد و نامشان در این نیمشبِ نوروزی که سوارِ خستهی کهن ، دفتر ایام را به اَسواران چابک جوان میسپارد ، ورد چراغهای روشن دهانهای این گسترهی شکوهمند خواهد شد:
"چه بهاریست خدا را! که درین دشتملال
لاله ها آینهی خون سیاووشاناند
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشاناند
نامشان زمزمهی نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشان اند"۵
🔹 حالا جان رنجور را با برگ خزان به باد سرد میدهیم بِبَرَد تا تاریخ ، جان جوان را در قلب و روح میگذاریم کنار شمع و شراب و شعور ، سیب و سور و سختجانی ، تا خوب نیرو بگیرد و خوش بطپد در سینه!
🔸 نوروز باستانی نیست ، از باستان میرسد چون ما کتاب زندگی را از خیلی دورها دوره کردهایم ، این عمر بلند در آیینهای خویش دشمن را دوست کرده و دامن دانه بخش را دشت بیملال! از مغول و ترک و تتار ، از پارس و ماد و پارت ، از دورتر دیارها تا رگ گردن و بیخ دندان ، همه را بر سَرِ خوانی مشترک نشانیده و گوشهی کلاه شهریاری را به حرمت میهمان، چون گوشهی نان شکسته که امروز با ما رسیده است. این سیبِ رسیده، زخم این سالها را طاقت میآورد. یقین کنید آتش نامیرایی که دختران ما برافروختند و پسران ما برای نام و ننگِ میهن ، سینه سپر کردند و آن دو چشمِ روشن خود را قربان موی رهای ایرانهخانم زیبا نمودند ، نمود و بود این دیار هزار قبیلهی رعنا قامت را ضمان شدهاست. بهار به حُکم آیین نوروزی کلاه از سر برداشته و در آغوش سال نو غمزه میکند . ما به این وقتِ خوشِ هم دیگر را دیدن و هم دیگر را پرستیدن بسیار بسیار محتاجیم. ما مردم ، در ازدحام این تنهای رنجور از ستم ، به لطف گوشهی چشم طناز مهر و دوستی «سرو سهی» شدهایم و در آزادگی بالیدهایم:
"دست قضا گر شکست شاخ نو از سرو
سرو سعادت به جویبار بماناد"۶
🔹 ما را نغمهی وزیدن نسیم و نوای بلبل حاجت دارد تا نفس تازه کنیم و بندِ قفس بگسلانیم. ما در این رسم کهن، آتش افروختهی اتفاق را دمادم نو در روزگار میکنیم تا آفتاب «نوروز » عالمتاب شود:
"تا دست بر اتفاق بر هم نزنیم،
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم،
خیزیم و دمی زنیم پیش از دمِ صبح،
کاین صبح بسی دمد که ما دَم نزنیم!"۷
روزگارنو خوشباد!
---------------------------
۱-ابوالقاسم فردوسی
۲-نظامی گنجوی
۳-عمر خیام
۴-نظامی گنجوی
۵-شفیعی کدکنی
۶-خاقانی شروانی
۷-عمر خیام
🔺 ایران فردا
#ایران_فردا
#نوروز_۱۴۰۳
https://cutt.ly/Nw2gXPCf
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔹 مردم بزرگ ایران
"بهاری داری، از وی برخور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید بَرَد باد"۲
🔸 خوردن بهار و شادی؛ آیین ایرانیان است و نوروز ، میقات این درآویختن جان و تن با بهار و شادی :
"می خوردن و شاد بودن آیین من است،
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین من است؛
گفتم به عروسِ دَهْر: «کابین تو چیست؟»
گفتا: «دلِ خرّمِ تو کابینِ من است»"۳
🔹 در میان آتش و خون ، باد و باران ربیعی که میزند بر تن صحرا ، رویش کار زمین است و در رُستن، رقص و شوقِ شکفتن شکوفه را عاشق میسازد و گلچین را معشوق! این ذوق طبیعت است که بار میدهد و بهار میرسد و نگار میگذرد از بستان ، تا ریح و روح دامن گُل گیرد و گُل داریهزن، قلب مرد و زن را تسخیر کند.
🔸 مردم ایران در طول تاریخ بلند و تابندهی خود، چون به اسفند رسیدهاند ، اندک اندک تَعَبِ تاریکیی غم از لوح سینهشستهاند ، در ظلمانیترین احوال خود ، تحفهی طرب به بالین یار آوردهاند و بغل به بزم جهان وا کردهاند تا با نوشدگی یکخانه شوند. این اقلیم و ساکنان دیرینش ، باد بهار را تقدیس میکند تا ویرانی معیار عمل نشود و شادمانی، آیین فردا و همیشه باشد. خاک خستهی ما اکنون که رد داغ و درفش بر پهلو دارد ، سالهای بسی دشوار را از سر سپری میکند ، فرزند کشته و سوگ بین شده است ، از قضا چون پهلوان که از سوگ جوان برمیگردد ، خانه آبادان میکند تا کشتگانِ سیاووش صفت از خاک برخیزند و به خانهی جان برگردند . آن جاودانان رستگار ، با امید به بهروزی و تابش فروزهی نیک بر خان و مان ملت خود ، با ما بر سر سفرهی «نوشین باده»ی آزادی خواهند نشست تا اندوهِ «خمار بادهی دوشین» بشکند .۴ یاد و نامشان در این نیمشبِ نوروزی که سوارِ خستهی کهن ، دفتر ایام را به اَسواران چابک جوان میسپارد ، ورد چراغهای روشن دهانهای این گسترهی شکوهمند خواهد شد:
"چه بهاریست خدا را! که درین دشتملال
لاله ها آینهی خون سیاووشاناند
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشاناند
نامشان زمزمهی نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشان اند"۵
🔹 حالا جان رنجور را با برگ خزان به باد سرد میدهیم بِبَرَد تا تاریخ ، جان جوان را در قلب و روح میگذاریم کنار شمع و شراب و شعور ، سیب و سور و سختجانی ، تا خوب نیرو بگیرد و خوش بطپد در سینه!
🔸 نوروز باستانی نیست ، از باستان میرسد چون ما کتاب زندگی را از خیلی دورها دوره کردهایم ، این عمر بلند در آیینهای خویش دشمن را دوست کرده و دامن دانه بخش را دشت بیملال! از مغول و ترک و تتار ، از پارس و ماد و پارت ، از دورتر دیارها تا رگ گردن و بیخ دندان ، همه را بر سَرِ خوانی مشترک نشانیده و گوشهی کلاه شهریاری را به حرمت میهمان، چون گوشهی نان شکسته که امروز با ما رسیده است. این سیبِ رسیده، زخم این سالها را طاقت میآورد. یقین کنید آتش نامیرایی که دختران ما برافروختند و پسران ما برای نام و ننگِ میهن ، سینه سپر کردند و آن دو چشمِ روشن خود را قربان موی رهای ایرانهخانم زیبا نمودند ، نمود و بود این دیار هزار قبیلهی رعنا قامت را ضمان شدهاست. بهار به حُکم آیین نوروزی کلاه از سر برداشته و در آغوش سال نو غمزه میکند . ما به این وقتِ خوشِ هم دیگر را دیدن و هم دیگر را پرستیدن بسیار بسیار محتاجیم. ما مردم ، در ازدحام این تنهای رنجور از ستم ، به لطف گوشهی چشم طناز مهر و دوستی «سرو سهی» شدهایم و در آزادگی بالیدهایم:
"دست قضا گر شکست شاخ نو از سرو
سرو سعادت به جویبار بماناد"۶
🔹 ما را نغمهی وزیدن نسیم و نوای بلبل حاجت دارد تا نفس تازه کنیم و بندِ قفس بگسلانیم. ما در این رسم کهن، آتش افروختهی اتفاق را دمادم نو در روزگار میکنیم تا آفتاب «نوروز » عالمتاب شود:
"تا دست بر اتفاق بر هم نزنیم،
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم،
خیزیم و دمی زنیم پیش از دمِ صبح،
کاین صبح بسی دمد که ما دَم نزنیم!"۷
روزگارنو خوشباد!
---------------------------
۱-ابوالقاسم فردوسی
۲-نظامی گنجوی
۳-عمر خیام
۴-نظامی گنجوی
۵-شفیعی کدکنی
۶-خاقانی شروانی
۷-عمر خیام
🔺 ایران فردا
#ایران_فردا
#نوروز_۱۴۰۳
https://cutt.ly/Nw2gXPCf
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 «خوشا باد نوشینِ ایران زمین»۱
@iranfardamag 🔹 مردم بزرگ ایران "بهاری داری، از وی برخور امروز که هر فصلی نخواهد بود نوروز گلی کو را نبوید آدمی زاد چو هنگام خزان آید بَرَد باد"۲ 🔸 خوردن بهار و شادی؛ آیین ایرانیان است و نوروز ، میقات این درآویختن جان و تن با بهار و شادی : "می خوردن…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴آمد نوبهار
@iranfardamag
🔸 دستگاه: آواز اصفهان
🔹شعر: اسماعیل نوابصفا
🔸 آهنگساز: مهدی خالدی
🔹اجرا: بانو دلکش
#ایران_فردا
#آمد_نوبهار
#بانو_دلکش
#نوروز_۱۴۰۳
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔸 دستگاه: آواز اصفهان
🔹شعر: اسماعیل نوابصفا
🔸 آهنگساز: مهدی خالدی
🔹اجرا: بانو دلکش
#ایران_فردا
#آمد_نوبهار
#بانو_دلکش
#نوروز_۱۴۰۳
http://t.me/iranfardamag
🔴 بهار و فلسفهی شکست!
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://t.me/iranfardamag
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
بهار و فلسفهی شکست!
علیرضا رجایی @iranfardamag در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴گل پامچال : محلی گیلگی در آواز دشتی
@iranfardamag
🔸 شعر : سرودهی جعفر مهرداد ۱۳۳۰
🔹آهنگ : عباس شاپوری
🔸نخستین اجراء : در جشن ملی شدن صنعت نفت در رشت
🔹خواننده نخست : بانو روحبخش
🔸اجراء : استاد ناصر مسعودی - استاد بانو سپیده رئیس سادات
#ایران_فردا
#نوروز_۱۴۰۳
#گل_پامچال
#ناصر_مسعودی
#سپیده_رئیسسادات
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔸 شعر : سرودهی جعفر مهرداد ۱۳۳۰
🔹آهنگ : عباس شاپوری
🔸نخستین اجراء : در جشن ملی شدن صنعت نفت در رشت
🔹خواننده نخست : بانو روحبخش
🔸اجراء : استاد ناصر مسعودی - استاد بانو سپیده رئیس سادات
#ایران_فردا
#نوروز_۱۴۰۳
#گل_پامچال
#ناصر_مسعودی
#سپیده_رئیسسادات
http://t.me/iranfardamag
🔴مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی
🔷سعید مدنی
✅بازنشراز ایران فردا
@iranfardamag
▪️ در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقای هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفههای مهم خروج جامعه ایران از بحرانهای کنونی است. در حال حاضر بزرگترین سرمایهای که میتواند انسجام جامعه ایران را حفظ کند و به آن انگیزه کافی بدهد تا وضعیت بحرانی موجود را پشت سر بگذارد و زمینه و انگیزه لازم برای یک مشارکت همگانی ایجاد کند همین هویت ملی است.
🔸 آداب و رسومی مثل نوروز، چهارشنبهسوری و سایر اعیاد و مناسبتها مثل مهرگان که با هویت ملی ارتباط دارد، میتواند به تقویت روح و انسجام ملی کمک کند و این تفرق و تعارضات، شکافها و کشمکشهایی که تقریبا تمامی ابعاد جامعه ایران را گرفته تا حدی ترمیم کند و از متلاشی شدن جامعه ایران جلوگیری کند.
▪️ مدرنیته تقریبا تمامی ابعاد زندگی جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و نوروز و سایر اعیاد و رسومات و رفتارهای ایرانیان را هم طبیعتا متاثر کرده است. این تغییرات اجتنابناپذیر است و نمی توان در همان ظواهر و تظاهرات زندگی سنتی ماند و تحت تاثیر تحولات ناشی از مدرنیته قرار نگرفت. این مسئله به خودی خود نباید امر منفیای قلمداد شود و باید به عنوان یک واقعیت آن را بپذیریم.
🔸 با وجود تاثیر پذیری رسوم ملی از مدرنیته روح و متن آیینهایی مثل نوروز همچنان کارکردهای خودشان را دارند.
▪️ سیاستهای غلط در دهههای گذشته تلاش داشته یکی از دوبعد ملی و مذهبی جامعه ایران را به نفع دیگری حذف یا تضعیف کند که موفق هم نبوده و به همین خاطر هم میبینیم که وقتی در گذشته جریاناتی اصرار داشتند نوروز را به عنوان رسمی به جا مانده از ایران باستان در مقابل اعیاد مذهبی کمرنگ کنند، کمترین موفقیتی حتی در میان اقشار مذهبی به دست نیاوردند. این نشان میدهد که جامعه ایران در مقابل چنین گرایشاتی مقاومت مدنی میکند.
🔸هنوز به میزان کافی توصیههایی مثل نخریدن ماهی قرمز و استفاده نکردن از حبوبات برای کاشت سبزه سفره هفتسین چندان مورد توجه قرار نگرفته است. منتها واقعیت این است که این مسئله ناشی از کمکاری فعالان محیطزیست و کسانی است که باید در این زمنیه آموزش دهند، کار ترویجی کنند و به نوعی جامعه را با روشهای مناسبتتر برگزاری آیینهای نوروز آشنا کنند. برای به نتیجه رسیدن این تلاش ها باید الگوهای جایگزین ارائه کرد. حذف سبزه یا ماهی از سفره هفتسین معمولا با مقاومت مواجه میشود. آنچه کمک میکند ارائه مدلها و الگوهای بدیلی است.
▪️ همه ابعاد زندگی جامعه ایران درگیر مناسبات فعلی شده است . هیچ چیزی در خلاء رخ نمیدهد و آداب و رسوم نوروز هم در بستر اجتماعی امروز باید مورد توجه قرار گیرند که کالاییشدن بخش و سهم قابل توجهی از فرهنگ و زندگی را تحت تاثیر قرار داده است. اگر کسی با کالاییشدن مشکل دارد باید سیاستهای لیبرال و نئولیبرالی را نقد کند که دراقتصاد، فرهنگ و اجتماع ترویج و تشویق میشود. کالاییشدن بخشی از رفتارها و مناسک نوروز تحت تاثیر سیاستهای نئولیبرالی است که متاسفانه در اقتصاد ایران ساری و جاری است.
🔸 اینکه مناسک و آدابی آن هم در سطح ملی و مرتبط با هویت ملی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد طبیعتا جای نقد و ارزیابی مجدد و روشن کردن موارد سوء استفاده را دارد. درست همانطور که در مناسک مذهبی مثلا ایام تاسوعا و عاشورا خشونت ترویج یا شکافهای مذهبی و حتی قومی فعال می شود. درواقع از این مناسک و روحیات ملی و مذهبی سوءاستفاده میشود. درحالیکه تاکید بر مناسک ملی و مذهبی باید مبنایی برای انسجام هویت ملی شود.
▪️ تمایل دولتها و کلا نظام سیاسی به مداخله در تمامی جوانب زندگی جامعه پس از انقلاب آثار به شدت منفی بر زندگی و رفتار ایرانیان گذاشته است. در گذشته ساز و کارهای اجتماعی و نظارت جمعی رفتارها را متعادل میکرد.شبکهای از ارتباطات وجود داشت که نوعی از کنترل جمعی و همگانی را محقق میکرد. دولت و نظام این شبکه روابط را از بین برده و خواست خودش جای آن بشیند. سال به سال نشان داده شده که جامعه مدنی مرجعیتی برای دولت و نظام در رسوم و مناسک ملی قائل نیست. یعنی جامعه مدنی اساسا از ورود نظام سیاسی به این مسائل ناراضی است و به هیچوجه این هژمونی را قبول ندارد و نمیپذیرد. به همین دلیل هم مداخلات نظام سیاسی در این امور فقط تبعات و آثار منفی داشته است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/qw9dUOn3
#نوروز
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
لینک مطلب :
https://t.me/iranfardamag/1210
http://t.me/iranfardamag
🔷سعید مدنی
✅بازنشراز ایران فردا
@iranfardamag
▪️ در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقای هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفههای مهم خروج جامعه ایران از بحرانهای کنونی است. در حال حاضر بزرگترین سرمایهای که میتواند انسجام جامعه ایران را حفظ کند و به آن انگیزه کافی بدهد تا وضعیت بحرانی موجود را پشت سر بگذارد و زمینه و انگیزه لازم برای یک مشارکت همگانی ایجاد کند همین هویت ملی است.
🔸 آداب و رسومی مثل نوروز، چهارشنبهسوری و سایر اعیاد و مناسبتها مثل مهرگان که با هویت ملی ارتباط دارد، میتواند به تقویت روح و انسجام ملی کمک کند و این تفرق و تعارضات، شکافها و کشمکشهایی که تقریبا تمامی ابعاد جامعه ایران را گرفته تا حدی ترمیم کند و از متلاشی شدن جامعه ایران جلوگیری کند.
▪️ مدرنیته تقریبا تمامی ابعاد زندگی جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و نوروز و سایر اعیاد و رسومات و رفتارهای ایرانیان را هم طبیعتا متاثر کرده است. این تغییرات اجتنابناپذیر است و نمی توان در همان ظواهر و تظاهرات زندگی سنتی ماند و تحت تاثیر تحولات ناشی از مدرنیته قرار نگرفت. این مسئله به خودی خود نباید امر منفیای قلمداد شود و باید به عنوان یک واقعیت آن را بپذیریم.
🔸 با وجود تاثیر پذیری رسوم ملی از مدرنیته روح و متن آیینهایی مثل نوروز همچنان کارکردهای خودشان را دارند.
▪️ سیاستهای غلط در دهههای گذشته تلاش داشته یکی از دوبعد ملی و مذهبی جامعه ایران را به نفع دیگری حذف یا تضعیف کند که موفق هم نبوده و به همین خاطر هم میبینیم که وقتی در گذشته جریاناتی اصرار داشتند نوروز را به عنوان رسمی به جا مانده از ایران باستان در مقابل اعیاد مذهبی کمرنگ کنند، کمترین موفقیتی حتی در میان اقشار مذهبی به دست نیاوردند. این نشان میدهد که جامعه ایران در مقابل چنین گرایشاتی مقاومت مدنی میکند.
🔸هنوز به میزان کافی توصیههایی مثل نخریدن ماهی قرمز و استفاده نکردن از حبوبات برای کاشت سبزه سفره هفتسین چندان مورد توجه قرار نگرفته است. منتها واقعیت این است که این مسئله ناشی از کمکاری فعالان محیطزیست و کسانی است که باید در این زمنیه آموزش دهند، کار ترویجی کنند و به نوعی جامعه را با روشهای مناسبتتر برگزاری آیینهای نوروز آشنا کنند. برای به نتیجه رسیدن این تلاش ها باید الگوهای جایگزین ارائه کرد. حذف سبزه یا ماهی از سفره هفتسین معمولا با مقاومت مواجه میشود. آنچه کمک میکند ارائه مدلها و الگوهای بدیلی است.
▪️ همه ابعاد زندگی جامعه ایران درگیر مناسبات فعلی شده است . هیچ چیزی در خلاء رخ نمیدهد و آداب و رسوم نوروز هم در بستر اجتماعی امروز باید مورد توجه قرار گیرند که کالاییشدن بخش و سهم قابل توجهی از فرهنگ و زندگی را تحت تاثیر قرار داده است. اگر کسی با کالاییشدن مشکل دارد باید سیاستهای لیبرال و نئولیبرالی را نقد کند که دراقتصاد، فرهنگ و اجتماع ترویج و تشویق میشود. کالاییشدن بخشی از رفتارها و مناسک نوروز تحت تاثیر سیاستهای نئولیبرالی است که متاسفانه در اقتصاد ایران ساری و جاری است.
🔸 اینکه مناسک و آدابی آن هم در سطح ملی و مرتبط با هویت ملی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد طبیعتا جای نقد و ارزیابی مجدد و روشن کردن موارد سوء استفاده را دارد. درست همانطور که در مناسک مذهبی مثلا ایام تاسوعا و عاشورا خشونت ترویج یا شکافهای مذهبی و حتی قومی فعال می شود. درواقع از این مناسک و روحیات ملی و مذهبی سوءاستفاده میشود. درحالیکه تاکید بر مناسک ملی و مذهبی باید مبنایی برای انسجام هویت ملی شود.
▪️ تمایل دولتها و کلا نظام سیاسی به مداخله در تمامی جوانب زندگی جامعه پس از انقلاب آثار به شدت منفی بر زندگی و رفتار ایرانیان گذاشته است. در گذشته ساز و کارهای اجتماعی و نظارت جمعی رفتارها را متعادل میکرد.شبکهای از ارتباطات وجود داشت که نوعی از کنترل جمعی و همگانی را محقق میکرد. دولت و نظام این شبکه روابط را از بین برده و خواست خودش جای آن بشیند. سال به سال نشان داده شده که جامعه مدنی مرجعیتی برای دولت و نظام در رسوم و مناسک ملی قائل نیست. یعنی جامعه مدنی اساسا از ورود نظام سیاسی به این مسائل ناراضی است و به هیچوجه این هژمونی را قبول ندارد و نمیپذیرد. به همین دلیل هم مداخلات نظام سیاسی در این امور فقط تبعات و آثار منفی داشته است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/qw9dUOn3
#نوروز
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
لینک مطلب :
https://t.me/iranfardamag/1210
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی
🔷سعید مدنی ✅بازنشراز ایران فردا @iranfardamag ▪️ در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقای هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفههای مهم خروج جامعه ایران از بحرانهای کنونی است. در حال حاضر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 نوروز
@iranfardamag
🔸 شعر : فریدون مشیری
🔹آهنگساز: استاد مجید درخشانی
🔸خواننده : استاد علیرضا قربانی
#نوروز
#ایران_فردا
#علیرضا_قربانی
#فریدون_مشیری
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔸 شعر : فریدون مشیری
🔹آهنگساز: استاد مجید درخشانی
🔸خواننده : استاد علیرضا قربانی
#نوروز
#ایران_فردا
#علیرضا_قربانی
#فریدون_مشیری
http://t.me/iranfardamag
🔴درسهای مصدق برای ایران ۱۴۰۳
🔷عباس نعیمیجورشری*
@iranfardamag
▪️ واپسین روزهای سال ۱۴۰۲ مقارن بود با هفتاد و دومین سالروز ملی شدن نفت ایران و کامیابی جنبش وقت. جنبشی که با دولت مند شدنش ذیل زمامداری دکتر محمد مصدق دریچهای نو بر تجربیات ایرانیان نسبت به منافع ملی و فرایند دموکراسی خواهی گشود. این در حالی است که اکنون پس از هفت دهه، جامعه ایرانی در معرض شدیدترین رنج ها قرار دارد و بحران هایی چند را بر دوش می کشد که چنان عقب گردی به ادوار پیشین است. اگرچه از حیث جامعهشناختی هیچ بازگشتی به هیچ گذشته ای وجود ندارد اما روح مسائل گاه ناظر بر رجعت به ماضی است. بر این اساس می توان از نسبت آن جنبش نفت و دولت ملی ۳۰-۳۲ با اکنونیت ایرانیان سخن گفت و از درس هایی پرسش نمود که مصدق و جنبش ملی برای ما و ایران ۱۴۰۳ بر جا نهاده است. در این راستا شایسته است در گزاره های زیر تامل نماییم.
1️⃣ جنبش ملی نفت بیش از آنکه مطالبه ای به ذات اقتصادی باشد، فحوای سیاسی داشت. چنانکه حضور شرکت نفت انگلیس-ایران را به مثابه عامل تشدید کننده ی استبداد داخلی تبیین می نمود. در واقع اهرم سیاسی دولت انگلستان برای تأثیر بر سیاست داخلی ایران را می توان شرکت نفت در نظر گرفت. این امر بیانگر تداخل توامان امر اقتصادی و امر سیاسی است. اصلاح طلبیِ مصدق بر این فهم از توسعه قرار داشت ؛ استقلال در سیاستگذاری داخلی به عنوان پیش شرط توسعه. این احتمالا درسی اساسی از مجموعه میراث مصدق برای امروز ماست. بدین قرار، حکمرانی مطلوب نمی تواند متکی بر سیاستگذاری و توصیه مداخله جویانه ی دول دیگر باشد اگرچه آن دولت ها در اتحادی موضوعی یا ایدئولوژیک با ایران باشند. حکمرانی مطلوب بدین معنا بر مختصات ملی و منافع مردمان ایران قرار دارد و مکلف است پیش از تعهد به هر نیروی خارجی به منافع سرزمینی خویش متعهد باشد. در این حوزه بین انگلستان و آمریکا با روسیه و چین تفاوتی وجود ندارد. مبنای عقل سیاسی ضمن اعتناء به دیپلماسی فعال، بر استقلال حاکمیتی قرار دارد. عیار این استقلال حاکمیتی بر افزایش سود کلان ملی، تثبیت ثروت اجتماعی و رفاه تصاعدی هر فرد ایرانی در بهره مندی از منابع عمومی و خصوصی دلالت دارد. هر عیار انتزاعی، غیرعملیاتی و مبهم دیگر همانا سقوط در آرزوهای موهوم است.
2️⃣ «ما» به مثابه «ایران» و چه به مثابه «مردم ایران» پیشینه ای بلند در رنج های تاریخی داریم. واکاوی این رنج ها بر نقاط مفهومی - تحلیلی دلالت دارد که اهم آنها به حاکم مستبد ختم می شود. موجودیت این استبداد اگرچه شکل های متنوعی از قومیت، زبان، دین، طبقه و قشربندی داشته اما در ساختاربندی سیاسی ذیل «دسپوتیسم» قابل شناسایی است. «رنج های ما» همواره تابعی بوده از زیاده خواهی، الوهی گری، کینه جویی، خردستیزی، خرافه پرستی و تبعیضی که حاکمان روا داشته اند. این استبداد خواه شکل نظامی داشته و خواه جامه دین بر تن نموده، گاه از سر کین به برادرکشی انجامیده و گاه فرزند کشی رقم زده و گاه جان مردمان را بی گناه ستانده است. اینگونه تاریخ ایران در صورت فره ایزدی باستانی اش و چه در صورت سلاطین عصر اسلامی اش، بازتولیدگر استبداد بوده است. نوای گسست از این سنت دیرین در مشروطیت بلند شد. در دولت ملی برآمده از جنبش نفت شاهد گسست عملی از سنت استبدادی هستیم. زمامداری مصدق ترجمه دقیقی است از آنچه حاکمیت دموکراتیک خوانده می شود. کوشش او برای حیات سیاسی «همه» نیروها و امکان بیان همه دیدگاه ها در ادوار تاریخی ایران کم سابقه بلکه بی نظیر است. بنابراین درس مهم مصدق برای امروز ایران ، مدارای حداکثری با اندیشه ها و جبهه های فکری است که طیف متنوعی از خداباوران تا خداناباوران را در بر می گیرد. همانگونه که رده های وسیعی از نحله چپ تا لیبرالیسم را پوشش می دهد. تمرین دموکراسی تنها از این مسیر، میسر خواهد بود.
3️⃣ در یک تقسیم بندی ساده می توان نظام های سیاسی را به تمرکزگرا و تمرکززدا تفکیک نمود. عناصر برشمرده شده در بند دوم ارتباط موثقی دارد با این دو مقوله. درسی که می توان از مصدق آموخت، نه گفتن به هر سیستم تمرکزگرا است. میراث مصدق مشخصا ایستادگی در مقابل ولایتی است که شاه از مردمان طلب می کرد. تاکید او بر قانون و پیشبرد اصلاحات چندجانبه از مجرای قانون مشروطه دلالتی است بر این امر. اصلاحات مذکور را می توان توسعه همهجانبه ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برشمرد. سیستم تمرکزگرا با هر عنوان و هر تبیینی، خواهان تبعیت مردم از اراده واحد خویشتن است. قدرت متمرکز از حرص لبریز است و از این حرص گریزی ندارد. فساد در این محیط پرورده می گردد......
متن کامل:
https://cutt.ly/zw9Cs7lh
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#عباس_نعیمیجورشری
#درسهای_مصدق_برای_امروز
http://t.me/iranfardamag
🔷عباس نعیمیجورشری*
@iranfardamag
▪️ واپسین روزهای سال ۱۴۰۲ مقارن بود با هفتاد و دومین سالروز ملی شدن نفت ایران و کامیابی جنبش وقت. جنبشی که با دولت مند شدنش ذیل زمامداری دکتر محمد مصدق دریچهای نو بر تجربیات ایرانیان نسبت به منافع ملی و فرایند دموکراسی خواهی گشود. این در حالی است که اکنون پس از هفت دهه، جامعه ایرانی در معرض شدیدترین رنج ها قرار دارد و بحران هایی چند را بر دوش می کشد که چنان عقب گردی به ادوار پیشین است. اگرچه از حیث جامعهشناختی هیچ بازگشتی به هیچ گذشته ای وجود ندارد اما روح مسائل گاه ناظر بر رجعت به ماضی است. بر این اساس می توان از نسبت آن جنبش نفت و دولت ملی ۳۰-۳۲ با اکنونیت ایرانیان سخن گفت و از درس هایی پرسش نمود که مصدق و جنبش ملی برای ما و ایران ۱۴۰۳ بر جا نهاده است. در این راستا شایسته است در گزاره های زیر تامل نماییم.
1️⃣ جنبش ملی نفت بیش از آنکه مطالبه ای به ذات اقتصادی باشد، فحوای سیاسی داشت. چنانکه حضور شرکت نفت انگلیس-ایران را به مثابه عامل تشدید کننده ی استبداد داخلی تبیین می نمود. در واقع اهرم سیاسی دولت انگلستان برای تأثیر بر سیاست داخلی ایران را می توان شرکت نفت در نظر گرفت. این امر بیانگر تداخل توامان امر اقتصادی و امر سیاسی است. اصلاح طلبیِ مصدق بر این فهم از توسعه قرار داشت ؛ استقلال در سیاستگذاری داخلی به عنوان پیش شرط توسعه. این احتمالا درسی اساسی از مجموعه میراث مصدق برای امروز ماست. بدین قرار، حکمرانی مطلوب نمی تواند متکی بر سیاستگذاری و توصیه مداخله جویانه ی دول دیگر باشد اگرچه آن دولت ها در اتحادی موضوعی یا ایدئولوژیک با ایران باشند. حکمرانی مطلوب بدین معنا بر مختصات ملی و منافع مردمان ایران قرار دارد و مکلف است پیش از تعهد به هر نیروی خارجی به منافع سرزمینی خویش متعهد باشد. در این حوزه بین انگلستان و آمریکا با روسیه و چین تفاوتی وجود ندارد. مبنای عقل سیاسی ضمن اعتناء به دیپلماسی فعال، بر استقلال حاکمیتی قرار دارد. عیار این استقلال حاکمیتی بر افزایش سود کلان ملی، تثبیت ثروت اجتماعی و رفاه تصاعدی هر فرد ایرانی در بهره مندی از منابع عمومی و خصوصی دلالت دارد. هر عیار انتزاعی، غیرعملیاتی و مبهم دیگر همانا سقوط در آرزوهای موهوم است.
2️⃣ «ما» به مثابه «ایران» و چه به مثابه «مردم ایران» پیشینه ای بلند در رنج های تاریخی داریم. واکاوی این رنج ها بر نقاط مفهومی - تحلیلی دلالت دارد که اهم آنها به حاکم مستبد ختم می شود. موجودیت این استبداد اگرچه شکل های متنوعی از قومیت، زبان، دین، طبقه و قشربندی داشته اما در ساختاربندی سیاسی ذیل «دسپوتیسم» قابل شناسایی است. «رنج های ما» همواره تابعی بوده از زیاده خواهی، الوهی گری، کینه جویی، خردستیزی، خرافه پرستی و تبعیضی که حاکمان روا داشته اند. این استبداد خواه شکل نظامی داشته و خواه جامه دین بر تن نموده، گاه از سر کین به برادرکشی انجامیده و گاه فرزند کشی رقم زده و گاه جان مردمان را بی گناه ستانده است. اینگونه تاریخ ایران در صورت فره ایزدی باستانی اش و چه در صورت سلاطین عصر اسلامی اش، بازتولیدگر استبداد بوده است. نوای گسست از این سنت دیرین در مشروطیت بلند شد. در دولت ملی برآمده از جنبش نفت شاهد گسست عملی از سنت استبدادی هستیم. زمامداری مصدق ترجمه دقیقی است از آنچه حاکمیت دموکراتیک خوانده می شود. کوشش او برای حیات سیاسی «همه» نیروها و امکان بیان همه دیدگاه ها در ادوار تاریخی ایران کم سابقه بلکه بی نظیر است. بنابراین درس مهم مصدق برای امروز ایران ، مدارای حداکثری با اندیشه ها و جبهه های فکری است که طیف متنوعی از خداباوران تا خداناباوران را در بر می گیرد. همانگونه که رده های وسیعی از نحله چپ تا لیبرالیسم را پوشش می دهد. تمرین دموکراسی تنها از این مسیر، میسر خواهد بود.
3️⃣ در یک تقسیم بندی ساده می توان نظام های سیاسی را به تمرکزگرا و تمرکززدا تفکیک نمود. عناصر برشمرده شده در بند دوم ارتباط موثقی دارد با این دو مقوله. درسی که می توان از مصدق آموخت، نه گفتن به هر سیستم تمرکزگرا است. میراث مصدق مشخصا ایستادگی در مقابل ولایتی است که شاه از مردمان طلب می کرد. تاکید او بر قانون و پیشبرد اصلاحات چندجانبه از مجرای قانون مشروطه دلالتی است بر این امر. اصلاحات مذکور را می توان توسعه همهجانبه ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برشمرد. سیستم تمرکزگرا با هر عنوان و هر تبیینی، خواهان تبعیت مردم از اراده واحد خویشتن است. قدرت متمرکز از حرص لبریز است و از این حرص گریزی ندارد. فساد در این محیط پرورده می گردد......
متن کامل:
https://cutt.ly/zw9Cs7lh
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#عباس_نعیمیجورشری
#درسهای_مصدق_برای_امروز
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴درسهای مصدق برای ایران ۱۴۰۳
🔷عباس نعیمیجورشری* @iranfardamag ▪️ واپسین روزهای سال ۱۴۰۲ مقارن بود با هفتاد و دومین سالروز ملی شدن نفت ایران و کامیابی جنبش وقت. جنبشی که با دولت مند شدنش ذیل زمامداری دکتر محمد مصدق دریچهای نو بر تجربیات ایرانیان نسبت به منافع ملی و فرایند دموکراسی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 بهار دلنشین ( بهار آرزو )
@iranfardamag
🔹شعر: بیژن ترقی
🔸آهنگساز : روحالله خالقی "در مایه ی اصفهان"
🔹 خواننده : استاد غلامحسین بنان
🔸اجراء نخستین بار در اوایل دههی ۱۳۳۰
#نوروز
#ایران_فردا
#بیژن_ترقی
#روحالله_خالقی
#غلامحسین_بنان
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔹شعر: بیژن ترقی
🔸آهنگساز : روحالله خالقی "در مایه ی اصفهان"
🔹 خواننده : استاد غلامحسین بنان
🔸اجراء نخستین بار در اوایل دههی ۱۳۳۰
#نوروز
#ایران_فردا
#بیژن_ترقی
#روحالله_خالقی
#غلامحسین_بنان
http://t.me/iranfardamag
🔴فرایند تغییر در کنشگری زنان
🔶فیروزه صابر
@iranfardamag
🔹جامعه زنان در ایران با تغییرات درون جوش تدریجی و پیوسته خود طی چهار دهه اخیر ، نمادی از هستی تحول زایی است که اثرش نه فقط در بطن خود، که در مدار جامعه نقش تعیین کننده ای به خود گرفته است.
🔸در شرایط تبعیض و تحقیر و خشم مضاعف ناشی از نگاه و کردار حکومت نسبت به زن ، تغییر خشونت پرهیز و متکی به ظرفیت های درونی و تجهیز به دانایی جامعه زنان در ایران ، مسیر پر سنگلاخی بوده است که ثبات و همت پایداری تا این نوبهار ، شایستگی تحسین را همواره به رخ می کشاند.
🔹نافرمانی مدنی در برابر نابرابری های اجتماعی و از جمله در مقابل حجاب اجباری ، تاثیر گذاری نقش خبرنگاران زن در انعکاس وقایع اعتراض های اخیر و منجر به بازداشت بیش از ۲۲ روزنامه نگار زن ، ممنوعیت فعالیت بیش از بیست بازیگر زن سینمای ایران به همین دلیل ، همراهی با اعتراض های مدنی هم در نظر و هم در عمل اسلام پژوهی که در رهایی، نوید آزادی داد و در اسارت ، پیام طراوت بهار ملت ، تحرک اثربخش زنان در مبارزات صنفی کارگران ، دانشجویان و به ویژه معلمان در مسیر آزادی خواهی و عدالت طلبی، اثرگذاری زنان فعال مدنی و محیط زیستی در روشنگری و آگاهی بخشی آسیب ها و بحران های اجتماعی و کمک به توسعه ظرفیت های محلی و اجتماعی در اقشار کم برخوردار همراه با همه حذف ها و تهدیدها و اسارت ها ، ارزش آفرینی در کسب و کارهای کارآفرینانه در متن اقتصاد پر فساد دولتی و نهاد های حکومتی از جمله نزدیک به صفر رساندن دفن پسماند در بزرگترین شهر کردنشین ایران بدست زن کرد آن دیار، جانفشانی های زنان در جنبش « زن ، زندگی، آزادی» و اعطای جایزه صلح نوبل در متن آن به بانوی در بند با شانزده سال محکومیت، کسب بیش از ۳۰ مدال رنگارنگ بین المللی در ورزش زنان تنها در فاصله دو بهار ، از جمله نشانه هایی از خیل اثرات کنشگری زنان در این سالیان است .
🔸هر چند قدرت سرکوب ، ترمز بریده می تازد ، اما این روند نشان از گشودن روزنه های تغییر است . در رویکرد فرایندی تغییر است که اندیشه ها و رفتارها و روابط در جامعه به همسویی و همگرایی و فرصت ها به دستآورد می رسد.
🔹جامعه زنان در متن حاکمیت خشونت بار این سالیان ، با توانافزایی های پیدرپی در عرصه های مختلف توانسته است در معماری هنرمندانه «هویت اجتماعی »سر بلند شود. هویتی که بی ادعا نقش میدان دار به خود می گیرد. هویتی معطوف به دستاورد و متکی بر جمع و نه در محوریت های فردی.
🔸به این اعتبار ، میدان داری قابلیت تاثیری گذاری، تکثیر پذیری و تعیین کنندگی دارد. پایداری کنشگری ها را تضمین می کند و در مدار تغییر همه کس سهم حضور و دیده شدن خواهد داشت. این فرایند در لایه هایی از ابتکارات ودستاوردهایی که نشانه هایش اشاره شد، بس هویداست .
🔹مهم تر آن است که این فرایند در گستره ملی تمرین مستمر شود. زین رو می طلبد که ظرفیت های اثرگذار جمعی و بخصوص فردی در جامعه زنان، با هم بودن هدفدار را در مفهوم اجتماع و نهاد برگزینند تا در فرصت های زمانه ، تغییر به بار نشیند.
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#تغییرات_کنشگری_زنان
https://cutt.ly/Pw9XNUN1
http://t.me/iranfardamag
🔶فیروزه صابر
@iranfardamag
🔹جامعه زنان در ایران با تغییرات درون جوش تدریجی و پیوسته خود طی چهار دهه اخیر ، نمادی از هستی تحول زایی است که اثرش نه فقط در بطن خود، که در مدار جامعه نقش تعیین کننده ای به خود گرفته است.
🔸در شرایط تبعیض و تحقیر و خشم مضاعف ناشی از نگاه و کردار حکومت نسبت به زن ، تغییر خشونت پرهیز و متکی به ظرفیت های درونی و تجهیز به دانایی جامعه زنان در ایران ، مسیر پر سنگلاخی بوده است که ثبات و همت پایداری تا این نوبهار ، شایستگی تحسین را همواره به رخ می کشاند.
🔹نافرمانی مدنی در برابر نابرابری های اجتماعی و از جمله در مقابل حجاب اجباری ، تاثیر گذاری نقش خبرنگاران زن در انعکاس وقایع اعتراض های اخیر و منجر به بازداشت بیش از ۲۲ روزنامه نگار زن ، ممنوعیت فعالیت بیش از بیست بازیگر زن سینمای ایران به همین دلیل ، همراهی با اعتراض های مدنی هم در نظر و هم در عمل اسلام پژوهی که در رهایی، نوید آزادی داد و در اسارت ، پیام طراوت بهار ملت ، تحرک اثربخش زنان در مبارزات صنفی کارگران ، دانشجویان و به ویژه معلمان در مسیر آزادی خواهی و عدالت طلبی، اثرگذاری زنان فعال مدنی و محیط زیستی در روشنگری و آگاهی بخشی آسیب ها و بحران های اجتماعی و کمک به توسعه ظرفیت های محلی و اجتماعی در اقشار کم برخوردار همراه با همه حذف ها و تهدیدها و اسارت ها ، ارزش آفرینی در کسب و کارهای کارآفرینانه در متن اقتصاد پر فساد دولتی و نهاد های حکومتی از جمله نزدیک به صفر رساندن دفن پسماند در بزرگترین شهر کردنشین ایران بدست زن کرد آن دیار، جانفشانی های زنان در جنبش « زن ، زندگی، آزادی» و اعطای جایزه صلح نوبل در متن آن به بانوی در بند با شانزده سال محکومیت، کسب بیش از ۳۰ مدال رنگارنگ بین المللی در ورزش زنان تنها در فاصله دو بهار ، از جمله نشانه هایی از خیل اثرات کنشگری زنان در این سالیان است .
🔸هر چند قدرت سرکوب ، ترمز بریده می تازد ، اما این روند نشان از گشودن روزنه های تغییر است . در رویکرد فرایندی تغییر است که اندیشه ها و رفتارها و روابط در جامعه به همسویی و همگرایی و فرصت ها به دستآورد می رسد.
🔹جامعه زنان در متن حاکمیت خشونت بار این سالیان ، با توانافزایی های پیدرپی در عرصه های مختلف توانسته است در معماری هنرمندانه «هویت اجتماعی »سر بلند شود. هویتی که بی ادعا نقش میدان دار به خود می گیرد. هویتی معطوف به دستاورد و متکی بر جمع و نه در محوریت های فردی.
🔸به این اعتبار ، میدان داری قابلیت تاثیری گذاری، تکثیر پذیری و تعیین کنندگی دارد. پایداری کنشگری ها را تضمین می کند و در مدار تغییر همه کس سهم حضور و دیده شدن خواهد داشت. این فرایند در لایه هایی از ابتکارات ودستاوردهایی که نشانه هایش اشاره شد، بس هویداست .
🔹مهم تر آن است که این فرایند در گستره ملی تمرین مستمر شود. زین رو می طلبد که ظرفیت های اثرگذار جمعی و بخصوص فردی در جامعه زنان، با هم بودن هدفدار را در مفهوم اجتماع و نهاد برگزینند تا در فرصت های زمانه ، تغییر به بار نشیند.
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#تغییرات_کنشگری_زنان
https://cutt.ly/Pw9XNUN1
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴فرایند تغییر در کنشگری زنان
🔶فیروزه صابر @iranfardamag 🔹جامعه زنان در ایران با تغییرات درون جوش تدریجی و پیوسته خود طی چهار دهه اخیر ، نمادی از هستی تحول زایی است که اثرش نه فقط در بطن خود، که در مدار جامعه نقش تعیین کننده ای به خود گرفته است. 🔸در شرایط تبعیض و تحقیر و خشم مضاعف ناشی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 نوروز
@iranfardamag
🔹شعر: اسحاق انور
🔸آهنگساز : سهراب پورناظری
🔹 خواننده : همایون شجریان
#نوروز
#ایران_فردا
#همایون_شجریان
#سهراب_پورناظری
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔹شعر: اسحاق انور
🔸آهنگساز : سهراب پورناظری
🔹 خواننده : همایون شجریان
#نوروز
#ایران_فردا
#همایون_شجریان
#سهراب_پورناظری
http://t.me/iranfardamag
🔴ضرورت و الزامات حکومتداری توسعه محور
🔷روحالله سوری
@iranfardamag
▪️کمتر می توان در این ادعا تردید داشت که جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی با بحران های متعدد یا لااقل مشکلات جدی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی مواجه است. در سطح داخلی مشکلات اقتصادی، بحران مشروعیت (از حیث میزان اعتماد اکثریت مردم به تصمیم گیرندگان و رابطه میان جامعه و حکومت)، مسائل محیط زیستی و رقابت سیاسی میان گروه های ذینفوذ و ذینفع به منظور تثبیت قدرت خود بخصوص در فضای پساجانشینی از جمله مهمترین بحران هایی هستند که جمهوری اسلامی ایران با آنها دست به گربیان است.
🔸در حوزه سیاست خارجی نیز ادامه تنش ها میان ایران و آمریکا چه در بحث هسته ای و چه در زمینه تضاد منافع ناشی از رابطه ایران با گروه های سیاسی و شبه نظامی در سطح خاورمیانه و چالش های ناشی از تحولات اخیر در منطقه در خصوص عادی سازی روابط کشورهای عرب خلیج فارس با اسراییل و همچنین پیامدهای به وجود آمده از جنگ اسراییل و حماس از جمله برجسته ترین چالش هایی هستند که ایران با آنها مواجه است.
▪️نکته قابل تاکید دیگر اینکه چالش های سیاست خارجی تنها به روابط ایران با غرب و آنچه که گفته شد محدود نیست و باید اذعان داشت که ایران در آنچه روابط استراتژیک خود با شرق نیز معرفی می نماید دچار مشکلات قابل توجهی می باشد. چرا که جمهوری اسلامی ایران در روابط خود با چین و روسیه به عنوان قدرت های بزرگ غیر غربی نیز فاقد نگاه بلندمدت می باشد و بر خلاف آنچه روابط استراتژیک با این دو کشور خوانده می شود چنین روابطی بیشتر از نوع transactional یعنی رابطه ای موردی و بدون نگاه بلند مدت می باشد.
🔸برای هر کدام از این بحران ها می توان دلایل متعددی را برشمرد اما به نظر می رسد بتوان یا مطلوب است که بتوانیم مجموعه این بحران ها را به یک علت کلی تر و کلان تر مرتبط کرد و آن را علت العلل یا علت اصلی تر بحران های موجود در نظر گرفت. چنین علتی را از این بابت می توان علت اصلی عنوان نمود که اگرچه شاید رفع آن به تنهایی ممکن است منجر به حل همگی این مشکلات نشود اما تردیدی نمی توان داشت که قادر خواهد بود تا مسیر مناسب برای حل بحران های گفته شده را ریل گذاری نماید. چنین ابر علتی را می توان در یک موضوع متبلور ساخت و آن فقدان نگاه توسعه محور در سیاست گذاری و حکومت داری ایران کنونی است. فقدان نگاه توسعه محور در شیوه حکمرانی ریشه در نوع بینش تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان دارد.
▪️قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را باید عصاره فقدان نگاه توسعه محور به سیاست عنوان کرد. وسیله دانستن اقتصاد و ابتنای سیاست خارجی بر سعادت انسان در کل جامعه بشری،شناسایی حکومت حق و عدل به عنوان حق همه مردم جهان و حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان نشانه های خوبی برای اثبات این ادعا به دست می دهد.
🔸بطور کلی باید نگاه آرمانی به سیاست و اقتصاد و حفظ منافع و موقعیت گروهی را از علل و نشانه های مهم عدم توجه به مقوله توسعه در سیاستگذاری به حساب آورد.
▪️در نگاه توسعه محور به حکومتداری کشورها باید برای سی و حتی پنجاه سال آینده برنامه های مشخص و مدونی را طراحی کنند. در واقع ضمن تعیین دقیق وضعیت موجود لازم است افق آینده برای حداقل سه دهه آینده مشخص شود. چنین براوردی از وضعیت موجود و وضعیتی که قرار است به آن دست پیدا کرد مستلزم هماهنگی کامل بین سیاستگذاری در همه عرصه ها است. به عبارت دیگر در چنین برداشتی از سیاستگذاری نمی توان نگاه تک بعدی به موضوعات مختلف داشت . به عنوان مثال در حالی که سیاست افزایش جمعیت در اولویت قرار می گیرد نمی توان برنامه مشخصی برای معضلات زیست محیطی ناشی از این افزایش جمعیت نداشت و یا اینکه برای تامین نیازهای اقتصادی و اجتماعی بار جمعیتی اضافه شده پلان شفاف و مشخص شده ای تعریف نشده باشد.
🔸در کنار هماهنگ بودن و یکپارچه بودن ابعاد مختلف سیاستگذاری ضرورت بعدی سیاست توسعه محور، اولویت دادن به موضوع اقتصاد است در واقعیت امر همه سیاست گذاری ها باید در یک جهت همسو باشند و آن افزایش رفاه و قدرت اقتصادی کشورهاست. چنین هدفی خود در درجه اول مستلزم تعیین نسبت کشورها با دنیای جهانی شده پیرامون می باشد. تجربه چهل یا پنجاه ساله اخیر دنیا نشان داده است که هیچ کشوری نمی تواند در انزوا و بدون داشتن ارتباط با جهان پیرامون خود به توسعه دست پیدا کند. تجدید نظر در سیاست خارجی و معطوف ساختن آن به افزایش قدرت اقتصادی به جای ابتنای آن بر آمال و آرزوها و دشمن پنداری دیگران از مهمترین الزامات یک سیاست خارجی توسعه محور است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/Dw3lrzme
#ایران_فردا
#روحالله_سوری
#حکومتداری_توسعهمحور
http://t.me/iranfardamag
🔷روحالله سوری
@iranfardamag
▪️کمتر می توان در این ادعا تردید داشت که جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی با بحران های متعدد یا لااقل مشکلات جدی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی مواجه است. در سطح داخلی مشکلات اقتصادی، بحران مشروعیت (از حیث میزان اعتماد اکثریت مردم به تصمیم گیرندگان و رابطه میان جامعه و حکومت)، مسائل محیط زیستی و رقابت سیاسی میان گروه های ذینفوذ و ذینفع به منظور تثبیت قدرت خود بخصوص در فضای پساجانشینی از جمله مهمترین بحران هایی هستند که جمهوری اسلامی ایران با آنها دست به گربیان است.
🔸در حوزه سیاست خارجی نیز ادامه تنش ها میان ایران و آمریکا چه در بحث هسته ای و چه در زمینه تضاد منافع ناشی از رابطه ایران با گروه های سیاسی و شبه نظامی در سطح خاورمیانه و چالش های ناشی از تحولات اخیر در منطقه در خصوص عادی سازی روابط کشورهای عرب خلیج فارس با اسراییل و همچنین پیامدهای به وجود آمده از جنگ اسراییل و حماس از جمله برجسته ترین چالش هایی هستند که ایران با آنها مواجه است.
▪️نکته قابل تاکید دیگر اینکه چالش های سیاست خارجی تنها به روابط ایران با غرب و آنچه که گفته شد محدود نیست و باید اذعان داشت که ایران در آنچه روابط استراتژیک خود با شرق نیز معرفی می نماید دچار مشکلات قابل توجهی می باشد. چرا که جمهوری اسلامی ایران در روابط خود با چین و روسیه به عنوان قدرت های بزرگ غیر غربی نیز فاقد نگاه بلندمدت می باشد و بر خلاف آنچه روابط استراتژیک با این دو کشور خوانده می شود چنین روابطی بیشتر از نوع transactional یعنی رابطه ای موردی و بدون نگاه بلند مدت می باشد.
🔸برای هر کدام از این بحران ها می توان دلایل متعددی را برشمرد اما به نظر می رسد بتوان یا مطلوب است که بتوانیم مجموعه این بحران ها را به یک علت کلی تر و کلان تر مرتبط کرد و آن را علت العلل یا علت اصلی تر بحران های موجود در نظر گرفت. چنین علتی را از این بابت می توان علت اصلی عنوان نمود که اگرچه شاید رفع آن به تنهایی ممکن است منجر به حل همگی این مشکلات نشود اما تردیدی نمی توان داشت که قادر خواهد بود تا مسیر مناسب برای حل بحران های گفته شده را ریل گذاری نماید. چنین ابر علتی را می توان در یک موضوع متبلور ساخت و آن فقدان نگاه توسعه محور در سیاست گذاری و حکومت داری ایران کنونی است. فقدان نگاه توسعه محور در شیوه حکمرانی ریشه در نوع بینش تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان دارد.
▪️قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را باید عصاره فقدان نگاه توسعه محور به سیاست عنوان کرد. وسیله دانستن اقتصاد و ابتنای سیاست خارجی بر سعادت انسان در کل جامعه بشری،شناسایی حکومت حق و عدل به عنوان حق همه مردم جهان و حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان نشانه های خوبی برای اثبات این ادعا به دست می دهد.
🔸بطور کلی باید نگاه آرمانی به سیاست و اقتصاد و حفظ منافع و موقعیت گروهی را از علل و نشانه های مهم عدم توجه به مقوله توسعه در سیاستگذاری به حساب آورد.
▪️در نگاه توسعه محور به حکومتداری کشورها باید برای سی و حتی پنجاه سال آینده برنامه های مشخص و مدونی را طراحی کنند. در واقع ضمن تعیین دقیق وضعیت موجود لازم است افق آینده برای حداقل سه دهه آینده مشخص شود. چنین براوردی از وضعیت موجود و وضعیتی که قرار است به آن دست پیدا کرد مستلزم هماهنگی کامل بین سیاستگذاری در همه عرصه ها است. به عبارت دیگر در چنین برداشتی از سیاستگذاری نمی توان نگاه تک بعدی به موضوعات مختلف داشت . به عنوان مثال در حالی که سیاست افزایش جمعیت در اولویت قرار می گیرد نمی توان برنامه مشخصی برای معضلات زیست محیطی ناشی از این افزایش جمعیت نداشت و یا اینکه برای تامین نیازهای اقتصادی و اجتماعی بار جمعیتی اضافه شده پلان شفاف و مشخص شده ای تعریف نشده باشد.
🔸در کنار هماهنگ بودن و یکپارچه بودن ابعاد مختلف سیاستگذاری ضرورت بعدی سیاست توسعه محور، اولویت دادن به موضوع اقتصاد است در واقعیت امر همه سیاست گذاری ها باید در یک جهت همسو باشند و آن افزایش رفاه و قدرت اقتصادی کشورهاست. چنین هدفی خود در درجه اول مستلزم تعیین نسبت کشورها با دنیای جهانی شده پیرامون می باشد. تجربه چهل یا پنجاه ساله اخیر دنیا نشان داده است که هیچ کشوری نمی تواند در انزوا و بدون داشتن ارتباط با جهان پیرامون خود به توسعه دست پیدا کند. تجدید نظر در سیاست خارجی و معطوف ساختن آن به افزایش قدرت اقتصادی به جای ابتنای آن بر آمال و آرزوها و دشمن پنداری دیگران از مهمترین الزامات یک سیاست خارجی توسعه محور است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/Dw3lrzme
#ایران_فردا
#روحالله_سوری
#حکومتداری_توسعهمحور
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴ضرورت و الزامات حکومتداری توسعهمحور
🔷روحالله سوری @iranfardamag کمتر می توان در این ادعا تردید داشت که جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی با بحران های متعدد یا لااقل مشکلات جدی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی مواجه است. در سطح داخلی مشکلات اقتصادی، بحران مشروعیت (از حیث میزان اعتماد اکثریت…
🔴 قدر، رمضان و علی !
@iranfardamag
🔸گر چه قدر و لیالیی متعلق بدان در سنت ایرانیان و شیعیان خاص و منحصر به شهادت علی بوتراب(ع) گردیده است اما شایسته تر همین باشد که مضمون قدر در گستره و میدان مضمونی و مفهومیی خود مورد توجه معرفت جویان قرار گیرد تا وفور انوار و اطراف مبارک آن به قید آگاهی درآید .
🔹این شبها که به سخن جمیل شیخ محمود شبستری «چه می گویم که هست این نکته باریک/شب روشن میان روز تاریک» محل توقف و تأمل اهل خرد است ، چندان که از زبان وحی و متن های دینیی دیرین برمیآید نمیتواند در موعد و وقت معینی آن را بندی کرد و در میان گرفت. لسان وحی و کتاب دین «ذکر»است و آنچه مذکور در الواح دین است , طریقیت دارد از راه ، برای نیل به مقصودی که هم راه را در بر گیرد و هم قصوی و غایت آن راه را . این طریقیت دلالتی است بر اینکه راه را و مناظر زیبای آن را در مینگرد تا هدفهای تأمل و تماشا را جستجو کند .
🔸کتاب ذکر ، به یافت و جُستِ شناختی والا ما را راهنمون میکند که اشارات « زبانِ ذکر» تنها در حد نشانی دادن از روی نقشه است از یک جغرافیای بزرگ و پهن ، از اینرو رهرو و سالک خود میبایست سلوک و شیوه های آن را در تن شریف خود بسازد. سخن بر سر قدر است که مطابق سنت این شبها حزن و دعا مناسبتی با آن یافته است. قدر پیش از اسلام ، چه بسا از وقتی که آدمی تلواسه و دلنگران جان و روان خویش بوده به پنداری آغازیده باشد. به دیگر سخن قدر تقلای وجود ما برای یافتن اندازههای معنوی و مادی است چونان که مراقبه میورزیم تا آنچه حاصل بودن ماست به شدن ما بینجامد.
🔹در مراقبت از تن ، به حکم بقای نفس و به طبع طبیعت خویش هر دم شایق و راغبیم. اما آنجا که ملاحظهی احوال شخصیه و روح جمعیی ما به پیش میآید ، چشم تماشا غافل میشود و نفس تمنا به نسیان و بی نظری دچار میگردد. در آیینها و دعوتهای دینی و معنوی ، حتی نحلههای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نیز ، سالیادها و وعده نگه داشتنهای ضروری و حیاتیای برای مرور و داوری بر اعمال خود بوده است و میباشد. قدر به همین اندازه همه جا گستر و همه چیز در بر گیرنده است .از آیینها تا شرکتها و نهادها ، از محله و اداره و خانه تا خود و خویشتن و درون .همهجا وقتی میطلبد تا در خود بپیچیم و رقیب خود شویم . از یلدا لیلهی قدر باستان تا لیالیی قدر رمضان در طریقیتشان فرقی نیست ، همانگونه که در حقیقت فهم مراقبت از جان و جهان نیز توفیری نمیکند انسان برای نجات روان شخصی و روح جمعی شب روشن در بغل گیرد و آتش اندرون فروزان کند.
🔸بد نیست از این شب که قدر ما و مرا در رمضان مبارک معلوم میکند تا قدرهای دیگری که ما و من ایرانی و انسان این روزگار باید بسازد و بکاود ، مراقبه از تن و توان معنویی خویش را جدی بگیریم ، زیرا چنان نیست که شب زندهداریها اندازهی وجودیی ما را بیفزاید.چه بسا که بسیاری از این شبها مراد ناگرفته اندازهی وجود را کم و ناچیز خواستهاند و همان شدهاند که اندک مایگان راست ، و اگر شبهای روشن قدر را در طول زمان سالانه کشف کنیم ، وه که چه بشکوه و بلند مرتبه است آدمی!
🔹شاید مرور ادبیات ما و متون زبان ذکر ما ما را کاهل از کاوش کرده باشد.در حالیکه قدر و تقدیر و مقدر و مانندش، نه به مناسک محصور است و نه معابد .این مضمون خاصیتی همه جنبه با گسترهی فهم وسیعی دارد که برای بقای تن و صفای نفس به یک اندازه به کار می آید ، و خردپذیر را ضروریست بهبود زندگی را در این مراقبه ، تهجد ، تدبر و تقدیر در پنجهی دارایی گیرد.
🔸برای گسترش عدالت ، پهن شدن نعمت آسایش و رحمت واسعه ی آزادی و دمکراسی و ایجاد دولت انسانی ، به جز مراقبت از تن ، به مراقبهی از معناهای درون خود نیز محتاجیم. در این مراقبه ها ممکن است دریابیم تقدیر ما چه باید باشد و چه باید بشویم تا سزاوار دانشهای فزونتر ، آزادی و آبادی باشیم. سزاواری مناسبت دارد به اینکه اندازهی وجودیی خویش را برکشیم و بر طاق فلک پران سازیم ، و هر کس سزاوار خبری است که هاتف از درون میآورد. برای جامعهای نیکو ، ازاد، آباد و رونق گرفته به نور نان و شعور انسان ، به حزنی بارآور ، شادیای آراسته به روح زندگی و امیدی سرشار از واقعیت نیازمندیم و چنین نخواهد شد تا شجاعت بودن برای شدن انسان توانا و جسور در این شب نشستهای آگاهیساز مکرر شود و کتاب ذکر تا میدان فراخ کتابهای شعر و دانش و فهم تکثیر شود. ما این تقدیرهای ناگزیر را سزاواریم که به قدرهای بزرگ درآمیزیم تا اندازههای اجتماعی انسانیی ما بزرگی پذیرد....
متن کامل:
B2n.ir/y89177
#شب_قدر
#ایران_فردا
#رمضان_۱۴۰۳
▪️ تصویر: حال و هوای لحظات افطار در نوار غزه
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔸گر چه قدر و لیالیی متعلق بدان در سنت ایرانیان و شیعیان خاص و منحصر به شهادت علی بوتراب(ع) گردیده است اما شایسته تر همین باشد که مضمون قدر در گستره و میدان مضمونی و مفهومیی خود مورد توجه معرفت جویان قرار گیرد تا وفور انوار و اطراف مبارک آن به قید آگاهی درآید .
🔹این شبها که به سخن جمیل شیخ محمود شبستری «چه می گویم که هست این نکته باریک/شب روشن میان روز تاریک» محل توقف و تأمل اهل خرد است ، چندان که از زبان وحی و متن های دینیی دیرین برمیآید نمیتواند در موعد و وقت معینی آن را بندی کرد و در میان گرفت. لسان وحی و کتاب دین «ذکر»است و آنچه مذکور در الواح دین است , طریقیت دارد از راه ، برای نیل به مقصودی که هم راه را در بر گیرد و هم قصوی و غایت آن راه را . این طریقیت دلالتی است بر اینکه راه را و مناظر زیبای آن را در مینگرد تا هدفهای تأمل و تماشا را جستجو کند .
🔸کتاب ذکر ، به یافت و جُستِ شناختی والا ما را راهنمون میکند که اشارات « زبانِ ذکر» تنها در حد نشانی دادن از روی نقشه است از یک جغرافیای بزرگ و پهن ، از اینرو رهرو و سالک خود میبایست سلوک و شیوه های آن را در تن شریف خود بسازد. سخن بر سر قدر است که مطابق سنت این شبها حزن و دعا مناسبتی با آن یافته است. قدر پیش از اسلام ، چه بسا از وقتی که آدمی تلواسه و دلنگران جان و روان خویش بوده به پنداری آغازیده باشد. به دیگر سخن قدر تقلای وجود ما برای یافتن اندازههای معنوی و مادی است چونان که مراقبه میورزیم تا آنچه حاصل بودن ماست به شدن ما بینجامد.
🔹در مراقبت از تن ، به حکم بقای نفس و به طبع طبیعت خویش هر دم شایق و راغبیم. اما آنجا که ملاحظهی احوال شخصیه و روح جمعیی ما به پیش میآید ، چشم تماشا غافل میشود و نفس تمنا به نسیان و بی نظری دچار میگردد. در آیینها و دعوتهای دینی و معنوی ، حتی نحلههای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نیز ، سالیادها و وعده نگه داشتنهای ضروری و حیاتیای برای مرور و داوری بر اعمال خود بوده است و میباشد. قدر به همین اندازه همه جا گستر و همه چیز در بر گیرنده است .از آیینها تا شرکتها و نهادها ، از محله و اداره و خانه تا خود و خویشتن و درون .همهجا وقتی میطلبد تا در خود بپیچیم و رقیب خود شویم . از یلدا لیلهی قدر باستان تا لیالیی قدر رمضان در طریقیتشان فرقی نیست ، همانگونه که در حقیقت فهم مراقبت از جان و جهان نیز توفیری نمیکند انسان برای نجات روان شخصی و روح جمعی شب روشن در بغل گیرد و آتش اندرون فروزان کند.
🔸بد نیست از این شب که قدر ما و مرا در رمضان مبارک معلوم میکند تا قدرهای دیگری که ما و من ایرانی و انسان این روزگار باید بسازد و بکاود ، مراقبه از تن و توان معنویی خویش را جدی بگیریم ، زیرا چنان نیست که شب زندهداریها اندازهی وجودیی ما را بیفزاید.چه بسا که بسیاری از این شبها مراد ناگرفته اندازهی وجود را کم و ناچیز خواستهاند و همان شدهاند که اندک مایگان راست ، و اگر شبهای روشن قدر را در طول زمان سالانه کشف کنیم ، وه که چه بشکوه و بلند مرتبه است آدمی!
🔹شاید مرور ادبیات ما و متون زبان ذکر ما ما را کاهل از کاوش کرده باشد.در حالیکه قدر و تقدیر و مقدر و مانندش، نه به مناسک محصور است و نه معابد .این مضمون خاصیتی همه جنبه با گسترهی فهم وسیعی دارد که برای بقای تن و صفای نفس به یک اندازه به کار می آید ، و خردپذیر را ضروریست بهبود زندگی را در این مراقبه ، تهجد ، تدبر و تقدیر در پنجهی دارایی گیرد.
🔸برای گسترش عدالت ، پهن شدن نعمت آسایش و رحمت واسعه ی آزادی و دمکراسی و ایجاد دولت انسانی ، به جز مراقبت از تن ، به مراقبهی از معناهای درون خود نیز محتاجیم. در این مراقبه ها ممکن است دریابیم تقدیر ما چه باید باشد و چه باید بشویم تا سزاوار دانشهای فزونتر ، آزادی و آبادی باشیم. سزاواری مناسبت دارد به اینکه اندازهی وجودیی خویش را برکشیم و بر طاق فلک پران سازیم ، و هر کس سزاوار خبری است که هاتف از درون میآورد. برای جامعهای نیکو ، ازاد، آباد و رونق گرفته به نور نان و شعور انسان ، به حزنی بارآور ، شادیای آراسته به روح زندگی و امیدی سرشار از واقعیت نیازمندیم و چنین نخواهد شد تا شجاعت بودن برای شدن انسان توانا و جسور در این شب نشستهای آگاهیساز مکرر شود و کتاب ذکر تا میدان فراخ کتابهای شعر و دانش و فهم تکثیر شود. ما این تقدیرهای ناگزیر را سزاواریم که به قدرهای بزرگ درآمیزیم تا اندازههای اجتماعی انسانیی ما بزرگی پذیرد....
متن کامل:
B2n.ir/y89177
#شب_قدر
#ایران_فردا
#رمضان_۱۴۰۳
▪️ تصویر: حال و هوای لحظات افطار در نوار غزه
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 قدر، رمضان و علی !
گر چه قدر و لیالیی متعلق بدان در سنت ایرانیان و شیعیان خاص و منحصر به شهادت علی بوتراب(ع) گردیده است اما شایسته تر همین باشد که مضمون قدر در گستره و میدان مضمونی و مفهومیی خود مورد توجه معرفت جویان قرار گیرد تا وفور انوار و اطراف مبارک آن به قید آگاهی…
🔴بازجست حقوق انسانی در خطبهای از نهج البلاغه*
🔷علی طهماسبی
@iranfardamag
✅ از متن
🔸در نهج البلاغه " نقد" "قدرت از سوی مردم حقی انکار ناپذیر و همچنین واجب ترین فریضه توصیف شده است. اما در عمل چنین چیزی کمتر اتفاق افتاده چه در دوره هاي تاريخي گذشته و چه در روزگار ما کسانی که به نام اسلام بر کرسی قدرت تکیه زدند با سرکوب و زندان و شکنجه و قتل منتقدان خود را خاموش کردند و مي کنند.
▪️یکی از خطبه هایی که به گونه ای جدی و اساسی به حفظ حرمتها و ارزشهای انسانی و نقد قدرت اشاره دارد خطبه ای است که در باره ی حقوق متقابل مردم و زمامداران ایراد شده است و نکته ی قابل تامل این است که در این خطبه اشاره اي به ديني بودن يا غير ديني بودن جامعه و زمامداران نشده است بلکه در هر جامعه اي اعم ديني و غير دینی اگر این حقوق متقابل رعایت شود انتظار سامان یافتن آن جامعه هست و گرنه جز جامعه اي پر آشوب و ویران انتظار دیگری نباید داشت.
🔸امام علی در مورد زمامداری خود می گوید: آن گونه که با جباران سخن گویند با من سخن مگویید. آنچه را از تند خویان عجول پنهان می کنند از من پنهان نکنید با ظاهر سازی و به تصنع با من دمساز نشوید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید (...) بنا بر این از گفتن حق یا رای زدن در عدالت باز مایستید که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم.
▪️در زبان امام علی والی" یا "امیر"، به معنای فرمانروا بر مردم نیست زیرا فرمانروایی تنها از آن خداوند است بلکه به نظر می رسد که لفظ "والی" و همچنین لفظ "امیر" در فرهنگ امروز ما همان معنای مدیریت را دارد. یعنی کسی که زمام امور جامعه را به دست دارد و کارش مدیریت امور است.
🔸نکته های قابل تامل در این گفتار این که نصیحت نمودن ،انتقاد کردن ،تذکر دادن ،همه و همه به عنوان یاری رسانیدن به مدیریت جامعه طرح شده است و همچنین هویت اشخاصی که در این فریضه ی واجب مشارکت دارند نه هویت دینی است نه هویت ملی نه هویت طبقاتی نه هویت علمی و نه هویت صنفی، بلکه صرفا به هویت انسانی آنان نظر دارد این البته مطابقت دارد با وظایفی که والی بر عهده گرفته است. این وظایف هم چیزی نیست جز امن کردن جاده ها از راهزنیها ، پیشگیری از ستم قدرتمندان بر ضعیفان ،حفظ و حراست مرزها از هجوم بیگانگان و چیزهای دیگری از این دست که به رفاه و سلامت کل جامعه کمک کند و برای اینکه این مدیریت به خودکامگی و انحراف نیانجامد، حق مردم می داند که والی یا امیر را نصیحت کنند .
▪️ در این گفتارها نشانی از این نیست که مثلا والی باید مراقب باشد که مردم نماز بخوانند، یا حجابشان درست باشد یا حتی مسلمان باشند یا نباشند می گوید مؤمن به کار خود مشغول باشد و کافر از زندگی خود بهره ببرد. بحث این است که همه در امنیت باشند کسی حق کسی را ضایع نکند کسی دیگری را نترساند، یکی به دیگری زور نگوید هر کسی از ثمره ی زحمت خویش بهرمند شود. در این نگاه، حتی آیه ی مشهور قرآن که امر به معروف و نهی از منکر را توصیه می کند، نه در انحصار زمامدار است و نه مربوط به عبادات و مسائل عقیدتی فردی یا گروهی خاصی بلکه مربوط به امور اجتماعی است که مردمی از همه صنف و از هر گونه آیینی در آن جامعه حق زندگی دارند. در چنین جامعه ای "معروف" عدالت و امنیت و رفاه و دیگر حقوق اجتماعی است و منکر محروم کردن دیگران از این حقوق. و باید از میان شما باشند کسانی که دعوت به نیکی کنند و به کار شایسته توصیه کنند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستگارانند.
🔸در این خطبه و برخی گفتار دیگر از نهج البلاغه، امام علی خود را فراتر از این نمی داند که به خطایی گرفتار نشود و این نکته را صراحتا یاد آور می شود آن هم در هنگامی که خود در مسند قدرت است از گفتن حقی یا مشورت در باره ی عدل با من خودداری ننمائید زیرا من برتر نیستم از اینکه خطا کنم و از آن در کار خویش ایمن نیستم مگر آنکه خدا از نفس من کفایت کند آنرا که او از من مالکتر و تواناتر است....
✅ متن کامل:
B2n.ir/x50058
#ایران_فردا
#علی_طهماسبی
#امامعلی_و_حقوق_انسانی
*منبع:
https://ali-tahmasbi.com
http://t.me/iranfardamag
🔷علی طهماسبی
@iranfardamag
✅ از متن
🔸در نهج البلاغه " نقد" "قدرت از سوی مردم حقی انکار ناپذیر و همچنین واجب ترین فریضه توصیف شده است. اما در عمل چنین چیزی کمتر اتفاق افتاده چه در دوره هاي تاريخي گذشته و چه در روزگار ما کسانی که به نام اسلام بر کرسی قدرت تکیه زدند با سرکوب و زندان و شکنجه و قتل منتقدان خود را خاموش کردند و مي کنند.
▪️یکی از خطبه هایی که به گونه ای جدی و اساسی به حفظ حرمتها و ارزشهای انسانی و نقد قدرت اشاره دارد خطبه ای است که در باره ی حقوق متقابل مردم و زمامداران ایراد شده است و نکته ی قابل تامل این است که در این خطبه اشاره اي به ديني بودن يا غير ديني بودن جامعه و زمامداران نشده است بلکه در هر جامعه اي اعم ديني و غير دینی اگر این حقوق متقابل رعایت شود انتظار سامان یافتن آن جامعه هست و گرنه جز جامعه اي پر آشوب و ویران انتظار دیگری نباید داشت.
🔸امام علی در مورد زمامداری خود می گوید: آن گونه که با جباران سخن گویند با من سخن مگویید. آنچه را از تند خویان عجول پنهان می کنند از من پنهان نکنید با ظاهر سازی و به تصنع با من دمساز نشوید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید (...) بنا بر این از گفتن حق یا رای زدن در عدالت باز مایستید که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم.
▪️در زبان امام علی والی" یا "امیر"، به معنای فرمانروا بر مردم نیست زیرا فرمانروایی تنها از آن خداوند است بلکه به نظر می رسد که لفظ "والی" و همچنین لفظ "امیر" در فرهنگ امروز ما همان معنای مدیریت را دارد. یعنی کسی که زمام امور جامعه را به دست دارد و کارش مدیریت امور است.
🔸نکته های قابل تامل در این گفتار این که نصیحت نمودن ،انتقاد کردن ،تذکر دادن ،همه و همه به عنوان یاری رسانیدن به مدیریت جامعه طرح شده است و همچنین هویت اشخاصی که در این فریضه ی واجب مشارکت دارند نه هویت دینی است نه هویت ملی نه هویت طبقاتی نه هویت علمی و نه هویت صنفی، بلکه صرفا به هویت انسانی آنان نظر دارد این البته مطابقت دارد با وظایفی که والی بر عهده گرفته است. این وظایف هم چیزی نیست جز امن کردن جاده ها از راهزنیها ، پیشگیری از ستم قدرتمندان بر ضعیفان ،حفظ و حراست مرزها از هجوم بیگانگان و چیزهای دیگری از این دست که به رفاه و سلامت کل جامعه کمک کند و برای اینکه این مدیریت به خودکامگی و انحراف نیانجامد، حق مردم می داند که والی یا امیر را نصیحت کنند .
▪️ در این گفتارها نشانی از این نیست که مثلا والی باید مراقب باشد که مردم نماز بخوانند، یا حجابشان درست باشد یا حتی مسلمان باشند یا نباشند می گوید مؤمن به کار خود مشغول باشد و کافر از زندگی خود بهره ببرد. بحث این است که همه در امنیت باشند کسی حق کسی را ضایع نکند کسی دیگری را نترساند، یکی به دیگری زور نگوید هر کسی از ثمره ی زحمت خویش بهرمند شود. در این نگاه، حتی آیه ی مشهور قرآن که امر به معروف و نهی از منکر را توصیه می کند، نه در انحصار زمامدار است و نه مربوط به عبادات و مسائل عقیدتی فردی یا گروهی خاصی بلکه مربوط به امور اجتماعی است که مردمی از همه صنف و از هر گونه آیینی در آن جامعه حق زندگی دارند. در چنین جامعه ای "معروف" عدالت و امنیت و رفاه و دیگر حقوق اجتماعی است و منکر محروم کردن دیگران از این حقوق. و باید از میان شما باشند کسانی که دعوت به نیکی کنند و به کار شایسته توصیه کنند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستگارانند.
🔸در این خطبه و برخی گفتار دیگر از نهج البلاغه، امام علی خود را فراتر از این نمی داند که به خطایی گرفتار نشود و این نکته را صراحتا یاد آور می شود آن هم در هنگامی که خود در مسند قدرت است از گفتن حقی یا مشورت در باره ی عدل با من خودداری ننمائید زیرا من برتر نیستم از اینکه خطا کنم و از آن در کار خویش ایمن نیستم مگر آنکه خدا از نفس من کفایت کند آنرا که او از من مالکتر و تواناتر است....
✅ متن کامل:
B2n.ir/x50058
#ایران_فردا
#علی_طهماسبی
#امامعلی_و_حقوق_انسانی
*منبع:
https://ali-tahmasbi.com
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴بازجست حقوق انسانی در خطبهای از نهج البلاغه*
🔷علی طهماسبی @iranfardamag در نهج البلاغه " نقد" "قدرت از سوی مردم حقی انکار ناپذیر و همچنین واجب ترین فریضه توصیف شده است. اما در عمل چنین چیزی کمتر اتفاق افتاده چه در دوره هاي تاريخي گذشته و چه در روزگار ما کسانی که به نام اسلام بر کرسی قدرت تکیه زدند با…