Forwarded from وارش
علی شریعتی یک جاهایی گفته بود "... در حال حاضر متفكرينِ #هندو، راجع به #شرك و خدايان بیشمار هند، يك جور تلقی و توجيه و تفسيری دارند كه در دنيا در حد #عالیترين افكار فلسفی قابل طرح است در صورتیكه ما، يك مذهب بسيار مترقی داريم، كه حداقل از لحاظ تاريخی دو هزار سال از مذهب هندوها جلوتر و كاملتر است، #ولی ،،،،،،،،،،،،،،،
#چون_دست_ما_افتاده ، يك چيز #مبتذلی شده است..."
مذهبِ الانِ ما، ارزشها و کرامتهای انسانی را، که قرآن "تثبیت" میکند، #نفی میکند.!
ما، (الان)، #هیچ_چیز، غیراز یک ولایتِ توسل و گریه نداریم.
دردنیا هم، #بینش_مذهبی، همینطوری است.
و چه فاجعهای است كه #باطل ، به دستی #عقل را شمشير می گيرد و به دستی #شرع را سپر !
__
پینوشت:
علی جان!
تازه تو اینها را زمانِ شاه می گفتی؛
وقتی میگفتی که جامعه ی زمانِ تو پر از تکثر بود؛
همان سالن حسینیه ارشادِ آن موقع که تو و بقیه در آنجا، افکار و اندیشه های یکدیگر را شخم می زدید پر بود از آدم های جور واجورِ مذهبی و سانتامانتال.
#یکدست نبود و تو انقدر نقد داشتی.
اگر حالا به جای ما بودی چه می کردی که وای وای مان رفته و های های مان مانده.
به تن زنان و مردان مان یک یونیفرمِ بی قواره ای از #شرک_مذهبی پوشانده اند که هر روزِ خدا یک تکه اش جایی گیر می کند و جِر می خورد؛ یک بار کفِ خیابان؛ یک بار کف مترو؛ یک بار در اتوبوس؛ یک بار در بقالی؛
باورت نمی شود، حتی در قبرستان.
تازه تو و بقیه آن موقع ، تریبون داشتین!
رسما میرفتید پشتِ بلند گو و موی افکار همدیگر را از فیهاخالدونش بیرون می کشیدید و تهش هم تشویق و احترامِ جمع بوده و والسلام.
اینجا خانمی مذهبی (یک چیزی مثل شعبان استخوانی!) در اتوبوس، رسماً خانم دیگری را تهدید به مرگ و زندان می کند که چرا تمکین نکرده و مثل خودش، یک یونیفرمِ شرکِ مذهبی نپوشیده.!
حاجی آقایش هم کمی آن طرف تر، حاشیه ی تهدیدها را خیلی #حماسی ، برایش ماست بندی می کند.
فعلا اینطوریست.
پس بیا منصف باشیم؛
تا اینجا یک هیچ به نفعِ شاه.
#سپیده_رشنو
#سپیده_قلیان
#رویا_ذاکری
_وارش_
@ir_varesh
#چون_دست_ما_افتاده ، يك چيز #مبتذلی شده است..."
مذهبِ الانِ ما، ارزشها و کرامتهای انسانی را، که قرآن "تثبیت" میکند، #نفی میکند.!
ما، (الان)، #هیچ_چیز، غیراز یک ولایتِ توسل و گریه نداریم.
دردنیا هم، #بینش_مذهبی، همینطوری است.
و چه فاجعهای است كه #باطل ، به دستی #عقل را شمشير می گيرد و به دستی #شرع را سپر !
__
پینوشت:
علی جان!
تازه تو اینها را زمانِ شاه می گفتی؛
وقتی میگفتی که جامعه ی زمانِ تو پر از تکثر بود؛
همان سالن حسینیه ارشادِ آن موقع که تو و بقیه در آنجا، افکار و اندیشه های یکدیگر را شخم می زدید پر بود از آدم های جور واجورِ مذهبی و سانتامانتال.
#یکدست نبود و تو انقدر نقد داشتی.
اگر حالا به جای ما بودی چه می کردی که وای وای مان رفته و های های مان مانده.
به تن زنان و مردان مان یک یونیفرمِ بی قواره ای از #شرک_مذهبی پوشانده اند که هر روزِ خدا یک تکه اش جایی گیر می کند و جِر می خورد؛ یک بار کفِ خیابان؛ یک بار کف مترو؛ یک بار در اتوبوس؛ یک بار در بقالی؛
باورت نمی شود، حتی در قبرستان.
تازه تو و بقیه آن موقع ، تریبون داشتین!
رسما میرفتید پشتِ بلند گو و موی افکار همدیگر را از فیهاخالدونش بیرون می کشیدید و تهش هم تشویق و احترامِ جمع بوده و والسلام.
اینجا خانمی مذهبی (یک چیزی مثل شعبان استخوانی!) در اتوبوس، رسماً خانم دیگری را تهدید به مرگ و زندان می کند که چرا تمکین نکرده و مثل خودش، یک یونیفرمِ شرکِ مذهبی نپوشیده.!
حاجی آقایش هم کمی آن طرف تر، حاشیه ی تهدیدها را خیلی #حماسی ، برایش ماست بندی می کند.
فعلا اینطوریست.
پس بیا منصف باشیم؛
تا اینجا یک هیچ به نفعِ شاه.
#سپیده_رشنو
#سپیده_قلیان
#رویا_ذاکری
_وارش_
@ir_varesh