ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
53.4K subscribers
4.22K photos
2.05K videos
38 files
6.9K links
یادداشتهای مهدی نصیری پژوهشگر دین و فعال سیاسی و مقالات و مطالب انتخابی از دیگران.
از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم.

پیام به مهدی نصیری
@mahdinasiri238

تماس برای آگهی
@Hmostafavy

حساب جدید اینستاگرام
@mahdi.n1342
Download Telegram
🔴دغدغه ناصرالملک‌ها هنوز برجاست

مهدی تدینی

شاید حتی نامش را نشنیده باشید:
«ناصرالملک»، از رجال برجستۀ قاجار
اما این مرد، ۴۶ ماه نایب‌السلطنۀ ایران بود، یعنی کارهای اجرایی شاه (احمدشاه) بر عهدۀ او بود.

ناصرالملک لقبش بود، نام اصلی‌اش ابوالقاسم‌خان قراگوزلو بود، متولد ۱۲۴۵ شمسی...

او اولین تحصیل‌کردۀ ایران در دانشگاه آکسفورد بود.

۱۲۵۷ تا ۱۲۶۲ در اروپا هم تحصیل کرد و هم برخی کارهای سفارت را انجام می‌داد و به هلند و آلمان نیز برای کارهای دیپلماتیک رفته بود.

مرد جهان‌دیده‌ای بود و سواد عصر جدید را هم در انبان داشت، برخلاف اکثر رجال آن دوران و برخلاف عموم مردم و علما و روحانیون...

در دورۀ مظفرالدین‌‌شاه، سال‌های ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷ وزیر مالیه بود.

پس از اعلام مشروطه دو بار نخست‌وزیر شد.

پس از برکناری محمدعلی‌شاه (۱۲۸۸) و تعیین احمدشاه نابالغ به‌عنوان شاه ایران، ابتدا عضدالملک و بعد از مرگ او، ناصرالملک ۴ سال نایب‌السلطنۀ ایران بود.

پس از آن‌که احمدشاه در ۱۸ سالگی تاج‌گذاری کرد، ناصرالملک مسئولیت‌هایش را واگذار کرد و به لندن رفت.

اما نامۀ ناصرالملک به آیت‌الله طباطبایی
در روزهایی که علما به همراه سایر عدالت‌خواهان در پی مطالبات خود برای مجلس و عدالت‌خانه بودند، نامه‌ای به آیت‌الله طباطبایی که از رهبران عدالت‌خواهان بود نوشت و تلویحاً اشاره کرد این راه که او و سایر عدالت‌خواهان می‌روند درست نیست.
در واقع تمام حرف ناصرالملک در آن نامه را می‌توان خلاصه کرد در این‌که به گمان او مشکل اصلی ایران به زبان امروزی «ضعف منابع انسانی» است...
این ضعف هم به دلیل این است که ما در ایران افراد باسواد و آگاه به علوم جدید نداشتیم، که این نیز به دلیل ضعف، یا بهتر است بگوییم، فقدان نظام آموزشی بود...
ناصرالملک می‌کوشید با مثال آوردن منظور خود را به آیت‌الله طباطبایی بفهماند.
می‌گوید، کاری که عدالت‌خواهان اکنون می‌کنند مصداق این است ران نپختۀ شتری را در حلق بیماری می‌کنند که رو به موت است و او را تازیانه می‌زنند تا از بستر برخیزد و بدود.
می‌گوید، باید قطره قطره در گلوی این بیمار ناتوان آب‌گوشت چکاند و زیربغلش را گرفت و او را نرم نرم از جا بلند کرد.
ناصرالملک می‌گوید، اکنون در کل ایران ۱۰۰ آدم باسواد که بتوان آن‌ها را برای مجلس و برای اجرای امور اجرایی کشور انتخاب کرد نداریم.
البته تأکید می‌کند، این‌که یک نفر چنان متکلف حرف بزند که برای فهمیدن منظورش به فرهنگ لغت نیاز باشد، دلیل بر باسوادی و لیاقت فرد نیست...
بلکه به افرادی نیاز است که سواد مدرن دارند، علوم جدید را می‌دانند.
ناصرالملک ژاپن و اقدامات امپراتور میکادو را مثال می‌زند و در نهایت پیشنهاد خود را هم مطرح می‌کند:
او می‌گوید در ایران حدود سه هزار مدرسه است که این‌ها زیر نظر علما اداره می‌شوند و از موقوفات بهره می‌برند.
اما این مدارس به هیچ دردی نمی‌خورند، زیرا علوم جدید در آن‌ها تدریس نمی‌شود.
پیشنهاد او این است که علما اگر می‌خواهند اقدام مفیدی انجام دهند از این نفوذ خود بهره برند و علوم جدید را به عنواد مواد درسی اجباری وارد مدارس کنند.
او نتیجه می‌گیرد:
«برای هر مدرسه یک دوره از علوم عصر جدید را مجبوری قرار بدهند، ۱۲ سال نمی‌گذرد که دو طبقه شاگردهای فارغ‌التحصیل از این مدارس بیرون خواهد آمد.
آن وقت مملکت ایران به قدر کفایت آدم عالم خواهد داشت که بتواند این حرف‌هایی که امروز می‌زنند و ابداً ثمر و فایده‌ای ندارد از روی علم و بصیرت به موقع اجرا بگذارند.»
ناصرالملک از معدود رجال قاجار است که می‌توان او را بسیار جدی گرفت.
وقتی #مشروطه پیروز شد، او کوشید به عنوان میانجی، رابطۀ شاه و مجلس را درست کند.
شاید به همین دلیل بود که بعدها فروغی، رئیس مجلس، برای نایب‌السلطنه شدن او تلاش کرد، زیرا او را قابل اعتماد و لایق‌تر از دیگر رجال قاجار می‌دانست.
📌 اکنون ۱۱۱ سال از نگارش این نامه می‌گذرد، نام ناصرالملک فراموش شده است، اما معضل «ضعف منابع انسانی» همچنان پابرجاست...
معضل نظام آموزشی همچنان پابرجاست...
مسیر انسان‌های لایق به خارج از کشور بسیار هموارتر است تا به میدان بهارستان و مجلس...!
و مجلس همچنان برای گلابی‌خورها درهای گشوده‌تری دارد تا برای آدم‌‌ها بزرگ...
ژاپنی که ناصرالملک مثال زد، فاصله‌اش با ما روز به روز بیش‌تر شد و ما ایران ماندیم...
گویا سرنوشت اندوه‌بار ما را پایانی نیست...

انتخاب‌عنوان از ویرایش ذهن

https://t.me/tarikhandishi
♦️مشکل در قانون نیست. جواب مسئله را باید در وضعیت نیروهای اجتماعی جست؛

👤 گفتگو با کامبیز نوروزی حقوقدان

🔻تصور غالب این است که قانون اساسی و قوانین عادی است که جامعه‌ای منظم، دموکراتیک، پیشرفته، مرفه و در یک کلام توسعه‌یافته پدید آورده است. نتیجه منطقی چنین تصویری این است که با وضع قوانین، لاجرم و لابد، جامعه ما نیز وضعیتی توسعه‌یافته پیدا می‌کند. با این همه در تمام ۱۵۰ سال پس از رسالۀ یک کلمه کمتر به این نکته توجه شده این است که جامعه محصول قانون نیست، بلکه قانون محصول جامعه است.

📌اول باید عرض کنم که قانونگذاری امر سیاسی است، نه امر حقوقی. قانون اما محصول و برایند آرایش نیروهای سیاسی ـ اجتماعی است.

🔻تردید نکنید که قانون اساسی بیش از قوانین عادی، متأثر از امر اجتماعی ـ سیاسی است. قانون اساسی مشروطه از نمونه‌های فاصله قانونگذاری به‌خصوص قانون اساسی با امر سیاسی و اجتماعی است. وقتی از امر سیاسی صحبت می‌کنیم، باید توجه کنیم که امر سیاسی بخشی از امر اجتماعی است. نباید در بحث، از امر سیاسی صرفا به احزاب و گروه‌های سیاسی توجه کنیم. فلان طایفه نیز به‌عنوان بخشی از ساختار قدرت اجتماعی در امر سیاسی مداخله دارد. عرف‌ها و سنت‌ها نیز در امر سیاسی اثرگذارند. قانون اساسی مشروطه از نظر حقوقی محض، قانون خوبی بود. اصول را درست دیده بود. ادبیات و نگارش آن با توجه به زمان تدوین مناسب بود اما همین قانون اساسی با جامعه ایران ۱۲۸۵ و با نظامات و قدرت‌های سنتی فاصله بسیاری دارد.

🔻قانون اساسی مشروطه با آمدن رضاشاه تعطیل شد. عموم تحلیلگران این شکست را ارجاع می‌دهند به رفتار محمدعلی شاه و لیاخوف و عین‌الدوله و بعداً کودتای سوم اسفندماه ۱۲۹۹ رضاخان. اما کمتر این پرسش طرح می‌شود که چرا جامعه‌ای که انقلاب بزرگ مشروطه را پیش می‌برد، در برابر استبداد صغیر و بعد رفتار رضاخان ساکت است؟

🔻زمانی که دانشگاه‌ها در ایران تاسیس می‌شوند، مرکز علم و دانش حوزه‌های علمیه بودند. علما و فضلای حوزه علمیه، دانشمندان دوره خود بودند. با تاسیس دانشگاه، باز ناگهان حوزه‌های علمیه از دایره دانش کنار گذاشته می‌شوند. دانشگاه می‌شود مرکز علم و دانشمند نیز کسی است که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود و حوزه‌ها از این دایره یکباره به بیرون پرتاب می‌شوند و حتی برای آنها محدودیت‌هایی هم ایجاد می کنند. این درحالی‌است که فرآیند ایجاد دانشگاه در اروپا با تغییراتی در خود مراکز دینی همراه است. سوربن، آکسفورد و کمبریج مدارس دینی‌ای بودند که به تدریج ظرف دو، سه قرن به دانشگاه‌های مدرن تبدیل شدند.

🔻در زمان مشروطه تصور می‌کردند قانون باعث شده فرانسه و اروپای قرن نوزدهم آنقدر آباد و دموکراتیک و منظم باشد، پس فرض کردند که اگر اینجا هم قانون بیاوریم ما هم آباد، آزاد، منظم و مرفه خواهیم شد. این فرض اما خطا بود زیرا این درک را نداشت که همان قانون محصول و نتیجۀ انبوهی از تغییرات اجتماعی بوده است که در اروپا رخ داده بود و ما این تغییرات را نداشتیم.

🔻فرض کنید جمهوری اسلامی بدون پسوند اسلامی می‌شد، جمهوری. معتقدم باز هم احتمالاً چیز زیادی تغییر نمی‌کرد چون قانون نیست که دایره قدرت را تعیین می‌کند. این دایره قدرت است که قانون را تعیین می‌کند. اگر امروز در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها قواعد دموکراسی را رعایت می‌کنند به دلیل این نیست که حاکمان آنها الزاماً افرادی دموکراتیک هستند. ساختار اجتماعی اجازه نمی‌دهد از حدود قدرت خود تخطی کنند. کما اینکه همین قدرت‌ها در حوزه بین‌الملل وقتی از قلمرو سرزمینی خود خارج می‌شوند، به سهولت حقوق بشر را در عراق، افغانستان، ویتنام و … نقض می‌کنند.

🔗لینک متن کامل

#قانون_اساسی #مشروطه #سنت_عرف #تحولات_اجتماعی
#مهسا_امینی
#محسن_شکاری
#نه_به_خشونت

📌رسانه تحلیلی_ خبری تحکیم ملت👇

🆔️@tahkimmelat
Forwarded from اتچ بات
@media_bakhtiari
دوم اردیبهشت زادروز  سردار بی بی مریم بختیاری گرامی باد. به مناسبت این روز ، تصویری از بی بی مریم بختیاری در پوشش اصیل بختیاری یعنی « مینا و لچک » به اشتراک گذاشتیم.
.
تصویر از صفحه آقای داوود نوروزپور است و در کتاب سردار بی بی مریم بختیاری سردار آزادگی به تالیف دکتر پریچهر سلطانی هم چاپ شده است.
.
قسمتی از خاطرات بی بی مریم :

بدبختانه می ترسم بمیرم و زنهای ایرانی را عموماً و زنهای بختیاری را خصوصاً آزاد نبینم از این خیال بدبختی زنهای ایرانی خصوصاً زنهای بختیاری خیلی سخت به من میگذرد آیا میشود از درگاه پادشاه حقیقت، قدرتی پیدا کنم که بتوانم به نوع خود خدمت کنم. خدایا! مگر زن بدبخت نمی تواند کار کند؟ آیا ،زن انسان نیست؟ خلقت او غیر از خلقت مرد میباشد؟ ای ایران عزیز ای ایران ،بدبخت خودت بدبخت شدی و اولادان عزیزت هم از بدبختی تو، از عروج ،عزت به خاک ذلّت افتادن. اگر ما هم علم داشتیم. چرا می بایست زنهای بیچاره ایرانی در گوشه خانه در به روی آنها بسته باشد؟ و از تمام کارهای عالم عقب بمانند؟ وقتی زنهای اروپایی را میبینم این جور مردانه کار میکنند و این همه وجود آنها به درد وطن خود می خورد. به حدی افسوس میخورم به حدی از حال طبیعی خارج میشوم که تمام عصب های
من تیر میکشد. مثل این که میخواهم دیوانه شوم.
.
بی‌بی مریم بختیاری (زادهٔ دوم اردیبهشت ۱۲۵۳ در قلعه تل ایذه – درگذشته ۱۳۱۶ اصفهان ( تکیه میرفندرسکی ) مشهور به سردار مریم بختیاری، نویسنده ایرانی و از زنان فعال در انقلاب مشروطه بود. خانوادهٔ بی‌بی‌مریم بختیاری از بانفوذترین خاندان‌های ایرانی در دوره قاجار به‌شمار می‌آمد. پدرش؛ حسین‌قلی‌خان ایلخانی (از خوانین ایل بختیاری) و برادران او؛ علیقلی خان سردار اسعد (از رهبران انقلاب مشروطه) و نجفقلی صمصام‌السلطنه (دو دوره رئیس‌الوزرای ایران) و نیز عموزادگان وی، از رجال شناخته‌شده دوران قاجار و پهلوی محسوب می‌شدند. او مادر علیمردان خان بختیاری بود. بی‌بی‌مریم بختیاری از پیشگامان مطالبات حقوق زنان و از مدافعان ملّی سرزمین ایران در جنگ جهانی اول به‌شمار می‌آمد.
.
.
.
#بختیاری #بختیاریها #مردم_بختیاری #سرزمین_بختیاری
#ولایت_بختیاری #ایالت_بختیاری #لر #لربزرگ #مینا #می_نا
#لچک #لباس_بختیاری #بی_بی_مریم_بختیاری #قلعه_تل
#ایذه #باغملک_جانکی #زراسوند #ایلخانی #چغاخور
#سردار_اسعد_بختیاری #مشروطه_بختیاری #روز_زن
Forwarded from روشنفکران (Omid faraghat)
💢 ای کاش #دادگاه ویژه روحانیت در #جمهوری‌اسلامی آنزیم هضم روحانیون واقعیت‌نگر و منتقدی مثل #حائری‌شیرازی‌ را داشت.

❗️ بعد از تایید حکم
#زندانِ حائری، چرا باید چند دانشجو بگویند که اعتبار روحانیت و امثال #آیت‌الله‌بهبهانی و #طباطبایی در دوره #مشروطه در اوج بود اما در شرایط امروز نه؟

#امید‌فراغت روزنامه‌نگار

@Roshanfkrane