سخنان و ایده های محمد رضا شاه پهلوی در مورد ایران و کشورهای جهان ...
محمدرضا شاه :
این وضع که سیرهای جهانِ ثروتمندان، هر روز سیر تر بشوند،
و گرسنگان جهانِ فقیران، هر روز گرسنه تر، قابل ادامه نیست....
باید کشورهای صنعتی و توانگر، سرانجام درک کنند که عصر تحصیل درآمدهای
بی حساب از جیبِ مردم محروم و ستمزدۀ جهان سوم بسر آمده است....
باید کمربندها را محکمتر کنند، و فرزندان و خانواده های مرفه که در هر وعده غذا، بیش از احتیاج خود مصرف می کنند، بیش از اندازه و نیاز اتومبیل دارند، و خیلی چیزهای دیگر، و روش های خود خواهانۀ جهان صنعتی، بیشتر بیندیشند…
((مصاحبه با خبرنگاران بین المللی. تهران. 2 دی 1352))
محمدرضا شاه پهلوی :
«ما برای جبران زیانهایی که از بابت افزایش بهای نفت به کشورهای جهان سوم وارد می شود، به سهم خود به آنها کمک و یاری رسانده ایم.... مثلا ما به هند و پاکستان و مصر، هر کدام حدود یک میلیارد دلار کمک کرده ایم....
به سوریه 150 میلیون دلار و به سودان نیز همینطور...
البته ارقام دیگری هم هست که من فرصت نقل آنها را ندارم...
ما به تونس، سنگال، و کشورهای متعدد دیگری در آفریقا، یاری رسانده ایم.... این بار نوبت شماست که عمل کنید...
منظورم صندوق بین المللی پول است
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه با روزنامه لوموند. 25 ژوئن 1974 ))
محمدرضا شاه پهلوی :
«واقعیت آزموده عصر ما این است که دمکراسی گرسنه ها، دمکراسی فقیرها، دمکراسی بیمارها، دمکراسی بی خانمان ها، دمکراسی بیسوادها،
حتی اگر با موازین فرمایشی مدعیان دفاع از دمکراسی تطابق داشته باشد، چیزی جز یک کاریکاتوری از دمکراسی بیش نیست…..»
«در ایران امروز، نه حکومتی بمفهوم واقعی آن وجود دارد، و نه دولتی....
آنچه امروز در ایران
می گذرد، یک جریان ضد انقلابی است بمنظور نابودی همۀ دستآوردهای ملی...
بجای آن تمدن بزرگ، که من برای مملکتم خواسته بودم، امروز ایران بجانب وحشت بزرگ می رود، و آنچه من در پایان این راه می بینم، متأسفانه، واقعیتی باز هم وحشت انگیزتر است، یعنی تبدیل ایران به “ایرانستان” »
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه مطبوعاتی. مکزیک. 13 جون 1979))
محمدرضا شاه:
«در سال 1977 شرکت ملی نفت ایران، با درآمدی معادل 22 میلیارد دلار، مقام نخست را در میان 500 شرکت سودآور و درجۀ یک جهان بدست آورد و با فاصلۀ زیادی بر دو شرکت بزرگ نفتی جهان یعنی “اکسان” و “شل” پیشی جست...
شرکت ملی نفت ایران، تنها شرکت غیر غربی بود که توانست در صف ده شرکت اول جهان قرار بگیرد....
بدین سان، وعده یی که مدتی پیش از آن به ملتم داده بودم که شرکت ملی نفت ایران را بصورت بزرگترین شرکت جهان درآورم!!
بخود جامه عمل پوشید…»
((محمد رضا شاه پهلوی.
پاسخ بتاریخ. 1359 ))
محمدرضا شاه :
«انتظار من این است که ایران در طول یک نسل، یکی از سربلندترین کشورهای جهان شود...
ایران تا سیزده سال دیگر، به سطح فعلی کشورهای اروپایی خواهد رسید و طی 25 سال آینده از آنها پیشی خواهد گرفت....
هدف نهایی من ایجاد یک ایران درجۀ یک است که در آن ملتی مرفه، سربلند، آزاد، و متکی به خویش زندگی کند. من هیچوقت رسیدن ایران را به بالاترین قله ها، امری غیر ممکن ندیده ام….»
((محمد رضا شاه پهلوی.
مصاحبه با تلویزیون اتریش. 25 دی 1353 ))
محمدرضا شاه :
«مهم این است که همه کشورهای خارجی اعم از آمریکا و دیگران بدانند؛ که اگر خواستار یک ایران در جه سه و یا درجه چهار هستند، ما، زیر بار چنین چیزی
نمی رویم...
ما حتی یک ایران درجه دو را نمی پذیریم و به چیزی کمتر از ایران درجه یک قانع نیستیم....
اگر آنها این را قبول داشته باشند، باید با ما بر مبنای همین طرز فکر عمل کنند، آنوقت ما برنامه ریزی های لازم را برای رسیدن به چنین جایگاهی دنبال می کنیم… آیالات متحده شاید برایش خیلی طبیعی تلقی کند که آلمان فدرال، بیش از هزار هواپیمای جنگی داشته باشد، در حالی که فضای هوایی این کشور در برابر فضای هوایی ایران یک به چهار هزار است و از سوی دیگر، خطری که آلمان را تهدید می کند، بسیار خردتر از خطری است که موجودیت ما را تهدید
می کند....
با این وجود، هنگامی که ما 160 فروند هواپیما سفارش داده ایم، مورد انتقاد قرار گرفته ایم که یک کشور درجه دو و سه، چه حقی دارد که این همه تسلیحات داشته باشد!؟
((مصاحبه محمد رضا شاه پهلوی با “کریستین ساینس مانیتور. 4 مارس 1978))
محمدرضا شاه :
«هر ملت حق دارد و باید به تمدنی پیشرفته دست یابد، و بویژه ما ایرانیان به چنان تمدنی باز گردیم....
این حقی است که قانون تکامل تاریخ به ما داده است، و هیچ نیرویی در جهان نیست که بتواند آنرا از ما سلب کند…. »
#ادامه_دارد 👇👇
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚 https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
محمدرضا شاه :
این وضع که سیرهای جهانِ ثروتمندان، هر روز سیر تر بشوند،
و گرسنگان جهانِ فقیران، هر روز گرسنه تر، قابل ادامه نیست....
باید کشورهای صنعتی و توانگر، سرانجام درک کنند که عصر تحصیل درآمدهای
بی حساب از جیبِ مردم محروم و ستمزدۀ جهان سوم بسر آمده است....
باید کمربندها را محکمتر کنند، و فرزندان و خانواده های مرفه که در هر وعده غذا، بیش از احتیاج خود مصرف می کنند، بیش از اندازه و نیاز اتومبیل دارند، و خیلی چیزهای دیگر، و روش های خود خواهانۀ جهان صنعتی، بیشتر بیندیشند…
((مصاحبه با خبرنگاران بین المللی. تهران. 2 دی 1352))
محمدرضا شاه پهلوی :
«ما برای جبران زیانهایی که از بابت افزایش بهای نفت به کشورهای جهان سوم وارد می شود، به سهم خود به آنها کمک و یاری رسانده ایم.... مثلا ما به هند و پاکستان و مصر، هر کدام حدود یک میلیارد دلار کمک کرده ایم....
به سوریه 150 میلیون دلار و به سودان نیز همینطور...
البته ارقام دیگری هم هست که من فرصت نقل آنها را ندارم...
ما به تونس، سنگال، و کشورهای متعدد دیگری در آفریقا، یاری رسانده ایم.... این بار نوبت شماست که عمل کنید...
منظورم صندوق بین المللی پول است
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه با روزنامه لوموند. 25 ژوئن 1974 ))
محمدرضا شاه پهلوی :
«واقعیت آزموده عصر ما این است که دمکراسی گرسنه ها، دمکراسی فقیرها، دمکراسی بیمارها، دمکراسی بی خانمان ها، دمکراسی بیسوادها،
حتی اگر با موازین فرمایشی مدعیان دفاع از دمکراسی تطابق داشته باشد، چیزی جز یک کاریکاتوری از دمکراسی بیش نیست…..»
«در ایران امروز، نه حکومتی بمفهوم واقعی آن وجود دارد، و نه دولتی....
آنچه امروز در ایران
می گذرد، یک جریان ضد انقلابی است بمنظور نابودی همۀ دستآوردهای ملی...
بجای آن تمدن بزرگ، که من برای مملکتم خواسته بودم، امروز ایران بجانب وحشت بزرگ می رود، و آنچه من در پایان این راه می بینم، متأسفانه، واقعیتی باز هم وحشت انگیزتر است، یعنی تبدیل ایران به “ایرانستان” »
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه مطبوعاتی. مکزیک. 13 جون 1979))
محمدرضا شاه:
«در سال 1977 شرکت ملی نفت ایران، با درآمدی معادل 22 میلیارد دلار، مقام نخست را در میان 500 شرکت سودآور و درجۀ یک جهان بدست آورد و با فاصلۀ زیادی بر دو شرکت بزرگ نفتی جهان یعنی “اکسان” و “شل” پیشی جست...
شرکت ملی نفت ایران، تنها شرکت غیر غربی بود که توانست در صف ده شرکت اول جهان قرار بگیرد....
بدین سان، وعده یی که مدتی پیش از آن به ملتم داده بودم که شرکت ملی نفت ایران را بصورت بزرگترین شرکت جهان درآورم!!
بخود جامه عمل پوشید…»
((محمد رضا شاه پهلوی.
پاسخ بتاریخ. 1359 ))
محمدرضا شاه :
«انتظار من این است که ایران در طول یک نسل، یکی از سربلندترین کشورهای جهان شود...
ایران تا سیزده سال دیگر، به سطح فعلی کشورهای اروپایی خواهد رسید و طی 25 سال آینده از آنها پیشی خواهد گرفت....
هدف نهایی من ایجاد یک ایران درجۀ یک است که در آن ملتی مرفه، سربلند، آزاد، و متکی به خویش زندگی کند. من هیچوقت رسیدن ایران را به بالاترین قله ها، امری غیر ممکن ندیده ام….»
((محمد رضا شاه پهلوی.
مصاحبه با تلویزیون اتریش. 25 دی 1353 ))
محمدرضا شاه :
«مهم این است که همه کشورهای خارجی اعم از آمریکا و دیگران بدانند؛ که اگر خواستار یک ایران در جه سه و یا درجه چهار هستند، ما، زیر بار چنین چیزی
نمی رویم...
ما حتی یک ایران درجه دو را نمی پذیریم و به چیزی کمتر از ایران درجه یک قانع نیستیم....
اگر آنها این را قبول داشته باشند، باید با ما بر مبنای همین طرز فکر عمل کنند، آنوقت ما برنامه ریزی های لازم را برای رسیدن به چنین جایگاهی دنبال می کنیم… آیالات متحده شاید برایش خیلی طبیعی تلقی کند که آلمان فدرال، بیش از هزار هواپیمای جنگی داشته باشد، در حالی که فضای هوایی این کشور در برابر فضای هوایی ایران یک به چهار هزار است و از سوی دیگر، خطری که آلمان را تهدید می کند، بسیار خردتر از خطری است که موجودیت ما را تهدید
می کند....
با این وجود، هنگامی که ما 160 فروند هواپیما سفارش داده ایم، مورد انتقاد قرار گرفته ایم که یک کشور درجه دو و سه، چه حقی دارد که این همه تسلیحات داشته باشد!؟
((مصاحبه محمد رضا شاه پهلوی با “کریستین ساینس مانیتور. 4 مارس 1978))
محمدرضا شاه :
«هر ملت حق دارد و باید به تمدنی پیشرفته دست یابد، و بویژه ما ایرانیان به چنان تمدنی باز گردیم....
این حقی است که قانون تکامل تاریخ به ما داده است، و هیچ نیرویی در جهان نیست که بتواند آنرا از ما سلب کند…. »
#ادامه_دارد 👇👇
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚 https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Telegram
attach 📎
سخنان و ایده های محمد رضا شاه پهلوی در مورد ایران و کشورهای جهان ..
#بخش_دوم ..
محمدرضا شاه :
«البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما “چشم آبی ها”، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما “سیاه” است، درس بگیریم.»
((محمد رضا شاه پهلوی
مصاحبه با سی.بی.اس آمریکا. 16 بهمن 1353 ))
محمدرضا شاه :
«وقتی که رئیس جمهوری وقت آمریکا، جرالد فورد، به کشورهای صادر کننده نفت خاورمیانه در مورد افزایش قیمت نفت، توپ و تشر زد، و گفت: که دیگر کاسۀ صبر آمریکا لبریز شده است،
باو نوشتم:
آقای رئیس جمهوری، ما می توانیم در خیلی از چیزها، شرکا و دوستهای خوبی برای هم باشیم، اما حاضر نیستیم از کسی، امر و نهی بشنویم...
در مورد مشابهی به آقای کسینجر گفتم:
مسلما من و شما می توانیم در یک اتاق بازی بیلیارد، همدیگر را بترسانیم، اما در بیرون از آن، چنین امکانی برای هیچ یک از ما نیست….»
(( محمد رضا شاه پهلوی
مصاحبه با نیوو یورک تایمز))
محمدرضا شاه :
«بجای این که من می کوشیدم تا به مردم ایران بگویم که شما می توانید بکمک شخصیت خود، قدرت خود، و منابع ملی خویش، یک ملت درجه اول در جهان باشید، امروز، به این مردم تلقین می شود که:
شما ملتی فقیر و صغیر و مستعضف هستید و حق چنین بلند پروازی هایی را ندارید. برای تحقق این مطلب، تمامی نیروگاهها را بستند، کارخانه ها را از کار انداختند، برنامه های عمرانی را متوقف کردند. زیرا اینها می خواهند ایران کشوری فقیر باشد تا آسانتر بتوان بر آن حکومت کرد.... کشوری که، مردم سرزمین اش، در عین ثروتمندی، از گرسنگی بمیرند...
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه با مجله “اکتبر” در مصر. 1980))
محمدرضا شاه :
«هفت سال تمام، علیه ناسیونالیسم ایران و علیه خود من، با انتشار 340 نشریه و رسانه، تبلیغ بسیار وسیعی در سطح جهانی صورت گرفت....
و این عظیمترین جنگ تبلیغاتی بود که بعد از جنگ دوم جهانی همه شاهد آن بوده اند....
همه مراکز خبری چپ و راست، علیه من و کشورم بسیج شدند...
این پیوند جهان سرمایه داری و جهان کمونیست، مسلما از پدیده های جالب عصر ماست..
هزینه این همه تبلیغات، این همه روزنامه، این همه کتاب, این همه گزارش از کجا تامین می شود....
اما این را بدانند که هدف من، ساختن یک ایران درجه یک است...
و در این تلاش، ما نه تنها با کمونیسم داس و چکش، نه تنها با “یونیون جک” (منظور دست نشانده های انگلیس)، و نه تنها با کمونیسم تازه رسیده اسلامی، بلکه با سازمانها و تشکیلات دیگری هم درگیریم که در آینده ثابت خواهد شد…. »
((محمد رضا شاه پهلوی
مصاحبه کیهان. 31 شهریور))
محمدرضا شاه :
«امروز، بعضی ها مرا سرزنش می کنند که چرا با اعمال قدرت و بکار گیری شدت، مقررات حکومت نظامی را بدقت اجرا نکردیم و امنیت را به هر قیمتی که می شد، به کشور باز نگرداندم....
مسلما این کار عملی بود، ولی به چه قیمت؟
امروز به من گفته می شود که یقینا اجرای چنین تصمیمی، بمراتب کمتر از دوران خونین هرج و مرج کنونی، تلفات در بر می داشت....
پاسخ من این است:
که یک پادشاه حق ندارد تاج و تخت خود را بقیمت ریختن خون هم میهنان اش حفظ کند. یک دیکتاتور می تواند، اما پادشاه دیکتاتور نیست..
((محمد رضا شاه پهلوی. پاسخ به تاریخ. 1359))
محمدرضا شاه :
«مرا متهم کرده اند که می خواستم ایرانیان را، علیرغم خواست خودشان، خوشبخت کنم...
واقعیت این است که من می خواستم ایرانیان را، علیرغم خواست دشمنانشان، و علیرغم ائتلاف عوامل ویرانگر، به رفاه و خوشبختی برسانم، نه علیرغم میل و اراده خودشان...
برای جلوگیری از توفیق من، غارتگران بین المللی، با مرتجع ترین عوامل مذهبی، و با آدمکشان حرفه ای ائتلاف کردند، و بدین ترتیب بود که اتحاد نامقدس و شوم سرخ(کمونیست های روس) و سیاه(روحانیون داخل کشور) برای نابودی ایران پا گرفت...
((محمدرضا شاه پهلوی
پاسخ به تاریخ))
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚 https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
#بخش_دوم ..
محمدرضا شاه :
«البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما “چشم آبی ها”، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما “سیاه” است، درس بگیریم.»
((محمد رضا شاه پهلوی
مصاحبه با سی.بی.اس آمریکا. 16 بهمن 1353 ))
محمدرضا شاه :
«وقتی که رئیس جمهوری وقت آمریکا، جرالد فورد، به کشورهای صادر کننده نفت خاورمیانه در مورد افزایش قیمت نفت، توپ و تشر زد، و گفت: که دیگر کاسۀ صبر آمریکا لبریز شده است،
باو نوشتم:
آقای رئیس جمهوری، ما می توانیم در خیلی از چیزها، شرکا و دوستهای خوبی برای هم باشیم، اما حاضر نیستیم از کسی، امر و نهی بشنویم...
در مورد مشابهی به آقای کسینجر گفتم:
مسلما من و شما می توانیم در یک اتاق بازی بیلیارد، همدیگر را بترسانیم، اما در بیرون از آن، چنین امکانی برای هیچ یک از ما نیست….»
(( محمد رضا شاه پهلوی
مصاحبه با نیوو یورک تایمز))
محمدرضا شاه :
«بجای این که من می کوشیدم تا به مردم ایران بگویم که شما می توانید بکمک شخصیت خود، قدرت خود، و منابع ملی خویش، یک ملت درجه اول در جهان باشید، امروز، به این مردم تلقین می شود که:
شما ملتی فقیر و صغیر و مستعضف هستید و حق چنین بلند پروازی هایی را ندارید. برای تحقق این مطلب، تمامی نیروگاهها را بستند، کارخانه ها را از کار انداختند، برنامه های عمرانی را متوقف کردند. زیرا اینها می خواهند ایران کشوری فقیر باشد تا آسانتر بتوان بر آن حکومت کرد.... کشوری که، مردم سرزمین اش، در عین ثروتمندی، از گرسنگی بمیرند...
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه با مجله “اکتبر” در مصر. 1980))
محمدرضا شاه :
«هفت سال تمام، علیه ناسیونالیسم ایران و علیه خود من، با انتشار 340 نشریه و رسانه، تبلیغ بسیار وسیعی در سطح جهانی صورت گرفت....
و این عظیمترین جنگ تبلیغاتی بود که بعد از جنگ دوم جهانی همه شاهد آن بوده اند....
همه مراکز خبری چپ و راست، علیه من و کشورم بسیج شدند...
این پیوند جهان سرمایه داری و جهان کمونیست، مسلما از پدیده های جالب عصر ماست..
هزینه این همه تبلیغات، این همه روزنامه، این همه کتاب, این همه گزارش از کجا تامین می شود....
اما این را بدانند که هدف من، ساختن یک ایران درجه یک است...
و در این تلاش، ما نه تنها با کمونیسم داس و چکش، نه تنها با “یونیون جک” (منظور دست نشانده های انگلیس)، و نه تنها با کمونیسم تازه رسیده اسلامی، بلکه با سازمانها و تشکیلات دیگری هم درگیریم که در آینده ثابت خواهد شد…. »
((محمد رضا شاه پهلوی
مصاحبه کیهان. 31 شهریور))
محمدرضا شاه :
«امروز، بعضی ها مرا سرزنش می کنند که چرا با اعمال قدرت و بکار گیری شدت، مقررات حکومت نظامی را بدقت اجرا نکردیم و امنیت را به هر قیمتی که می شد، به کشور باز نگرداندم....
مسلما این کار عملی بود، ولی به چه قیمت؟
امروز به من گفته می شود که یقینا اجرای چنین تصمیمی، بمراتب کمتر از دوران خونین هرج و مرج کنونی، تلفات در بر می داشت....
پاسخ من این است:
که یک پادشاه حق ندارد تاج و تخت خود را بقیمت ریختن خون هم میهنان اش حفظ کند. یک دیکتاتور می تواند، اما پادشاه دیکتاتور نیست..
((محمد رضا شاه پهلوی. پاسخ به تاریخ. 1359))
محمدرضا شاه :
«مرا متهم کرده اند که می خواستم ایرانیان را، علیرغم خواست خودشان، خوشبخت کنم...
واقعیت این است که من می خواستم ایرانیان را، علیرغم خواست دشمنانشان، و علیرغم ائتلاف عوامل ویرانگر، به رفاه و خوشبختی برسانم، نه علیرغم میل و اراده خودشان...
برای جلوگیری از توفیق من، غارتگران بین المللی، با مرتجع ترین عوامل مذهبی، و با آدمکشان حرفه ای ائتلاف کردند، و بدین ترتیب بود که اتحاد نامقدس و شوم سرخ(کمونیست های روس) و سیاه(روحانیون داخل کشور) برای نابودی ایران پا گرفت...
((محمدرضا شاه پهلوی
پاسخ به تاریخ))
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚 https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Telegram
attach 📎
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
ایرانی که پهلوی ها از قاجار ها تحویل گرفتند و ایرانی که تحویل جمهوری اسلامی دادند!!..
مورخین معتقدند که پهلوی ها بعد از 1400 سال به زن ایرانی بها دادند و امروز با تمامی کمبودها , زنان ایرانی همین نیمچه آزادی, حق رای,قانون حمایت از خانواده, حق تحصیل, آزادی مدنی و جایگاه اجتماعیش را به پهلوی مدیون است.
وقتی به دوران خفت بار قاجار فکر می کنیم..
وقتی عکس های زمان قاجار را می بینیم..
وقتی مردم عهد قاجار را با آن وضعیت اسف بار، بدون داشتن کمترین امکانات رفاهی را می بینیم...
وقتی به قانون ارباب رعیتی فکر می کنیم..
وقتی در قاب خاطرات سایه شوم شوروی کمونیستی را بالای سر ایران می بینیم...
که مثل کفتار تکه هایی از ایران را با عهد نامه های ننگین ترکمنچای و گلستان از مام میهن جدا کرد و ایران عرصه جولانگاه غرب و شرق در جنوب و شمال ایران بود...
وقتی به حرم سرای قاجار و بوالهوسی سلاطین بی قید و بند آن فکر می کنیم..
وقتی به قوانین مستبدانه قاجارها و اعدام های قرون وسطایی آن فکر می کنیم...
وقتی به دوران ملوک الطوایفی و سر برآوردن جنبش های ضد مردمی و ایرانی که در فکر جدا سازی میهن بودند می اندیشیم...
رضا شاه را کسیکه آمد و ایران را از متلاشی شدن نجات داد.
ارتش منظم بوجود آورد ..
کشور را از هرج و مرج نجات داد و به اتحاد رساند ..
راه آهن سراسری ایجاد کرد..
بلدیه, نظمیه, نیروی هوایی و دریایی بوجود آورد ..
به شهرها شکل هندسی منظم داد..
مردان خرافاتی و متعصب را حتی به زور وادار کرد که دست از زندانی کردن زن در خانه بردارند..
و لچک و نقاب از روی آنان گرفت و به فعالیت اجتماعی ترغیب کرد..
به علم و دانش توجه کرد..
ایران را به سمت آبادانی هدایت کرد..
و دیگر هیچ کشوری نتوانست ایران را دچار اضمحلال کند..
و با آمدن محمد رضا شاه پهلوی اندیشه ی آقایی ایران بر دنیا به جریان افتاد..
وقتی به افکار او برای رسیدن به دروازه های تمدن فکر می کنیم...
اینکه ایران بسمت شکوه و تمدن حرکت می کرد ..
بیمه,شغل,خانه,شرکت های بزرگ صنعتی مثل ذوب آهن اصفهان و ریسندگی و بافندگی, صنایع پر قدرت پترو شیمی و تولید خودرو و صنعت نفت و مشتقات آن و سرمایه گذاری ایران در کشورهای دیگر ,کشاورزی و خدمات شهری او به هر ایرانی جلال و جبروت داد...
دانشگاه تهران و اکثر دانشگاه های بزرگ کشور در دوران او بوجود آمد ..
ایران در فکر ساخت مو نو ریل بود..
ولی امروز بسختی به چند ایستگاه مترو ی زیر زمینی رسیدیم!!!
او بفکر ایران اتمی بود..
بفکر برق اتمی بود ..
با انقلاب سفید شاه و میهن ، نظام ارباب رعیتی را برانداخت و به کشاورزان بها داد..
سازمان میراث فرهنگی و جنگلبانی بوجود آورد..
ارتش را به قدرتمندترین ارتش خاور میانه و یکی از قدرتمندترینها در دنیا تبدیل کرد...
دوراندیشی او در مجهز کردن قوای نظامی به مدرنترین تجهیزات نظامی جهان ، باعث شد در شرایط شدیدترین تحریم های بین المللی ، ۸ سال در برابر دشمن و قدرت های جهانی ایستادگی کنیم..
به جوانان مستعد بورسیه تحصیلی داد ، بدون اینکه آنها را تفتیش عقاید کند و ... که زبان قاصره...
فقط کافیه ایران را در سال ۱۳۰۰ با ایران در سال ۱۳۵۷ مقایسه کنید.
متأسفانه بعد از پهلوی ها ، ایران در حالی وارد هزاره سوم شد که در جهان ترد و منزوی شده و حتی از قافله پیشرفت کشورهای همسایه خود نیز عقب مانده است
باور کردنی نیست که مقامات عالی رتبه آن، هنوز در تاریخ و دهه ۶۰ گیر کرده اند و پس چهار دهه باز درگیر شعار « یا روسری و یا تو سری » برای جامعه زنان ایران هستند و بجای استفاده از فرصت ها ، برای توسعه و پیشرفت کشور ، همه سرمایه و وقت کشور را صرف دشمن تراشی و ماجرا جویی می کنند..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚 https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
مورخین معتقدند که پهلوی ها بعد از 1400 سال به زن ایرانی بها دادند و امروز با تمامی کمبودها , زنان ایرانی همین نیمچه آزادی, حق رای,قانون حمایت از خانواده, حق تحصیل, آزادی مدنی و جایگاه اجتماعیش را به پهلوی مدیون است.
وقتی به دوران خفت بار قاجار فکر می کنیم..
وقتی عکس های زمان قاجار را می بینیم..
وقتی مردم عهد قاجار را با آن وضعیت اسف بار، بدون داشتن کمترین امکانات رفاهی را می بینیم...
وقتی به قانون ارباب رعیتی فکر می کنیم..
وقتی در قاب خاطرات سایه شوم شوروی کمونیستی را بالای سر ایران می بینیم...
که مثل کفتار تکه هایی از ایران را با عهد نامه های ننگین ترکمنچای و گلستان از مام میهن جدا کرد و ایران عرصه جولانگاه غرب و شرق در جنوب و شمال ایران بود...
وقتی به حرم سرای قاجار و بوالهوسی سلاطین بی قید و بند آن فکر می کنیم..
وقتی به قوانین مستبدانه قاجارها و اعدام های قرون وسطایی آن فکر می کنیم...
وقتی به دوران ملوک الطوایفی و سر برآوردن جنبش های ضد مردمی و ایرانی که در فکر جدا سازی میهن بودند می اندیشیم...
رضا شاه را کسیکه آمد و ایران را از متلاشی شدن نجات داد.
ارتش منظم بوجود آورد ..
کشور را از هرج و مرج نجات داد و به اتحاد رساند ..
راه آهن سراسری ایجاد کرد..
بلدیه, نظمیه, نیروی هوایی و دریایی بوجود آورد ..
به شهرها شکل هندسی منظم داد..
مردان خرافاتی و متعصب را حتی به زور وادار کرد که دست از زندانی کردن زن در خانه بردارند..
و لچک و نقاب از روی آنان گرفت و به فعالیت اجتماعی ترغیب کرد..
به علم و دانش توجه کرد..
ایران را به سمت آبادانی هدایت کرد..
و دیگر هیچ کشوری نتوانست ایران را دچار اضمحلال کند..
و با آمدن محمد رضا شاه پهلوی اندیشه ی آقایی ایران بر دنیا به جریان افتاد..
وقتی به افکار او برای رسیدن به دروازه های تمدن فکر می کنیم...
اینکه ایران بسمت شکوه و تمدن حرکت می کرد ..
بیمه,شغل,خانه,شرکت های بزرگ صنعتی مثل ذوب آهن اصفهان و ریسندگی و بافندگی, صنایع پر قدرت پترو شیمی و تولید خودرو و صنعت نفت و مشتقات آن و سرمایه گذاری ایران در کشورهای دیگر ,کشاورزی و خدمات شهری او به هر ایرانی جلال و جبروت داد...
دانشگاه تهران و اکثر دانشگاه های بزرگ کشور در دوران او بوجود آمد ..
ایران در فکر ساخت مو نو ریل بود..
ولی امروز بسختی به چند ایستگاه مترو ی زیر زمینی رسیدیم!!!
او بفکر ایران اتمی بود..
بفکر برق اتمی بود ..
با انقلاب سفید شاه و میهن ، نظام ارباب رعیتی را برانداخت و به کشاورزان بها داد..
سازمان میراث فرهنگی و جنگلبانی بوجود آورد..
ارتش را به قدرتمندترین ارتش خاور میانه و یکی از قدرتمندترینها در دنیا تبدیل کرد...
دوراندیشی او در مجهز کردن قوای نظامی به مدرنترین تجهیزات نظامی جهان ، باعث شد در شرایط شدیدترین تحریم های بین المللی ، ۸ سال در برابر دشمن و قدرت های جهانی ایستادگی کنیم..
به جوانان مستعد بورسیه تحصیلی داد ، بدون اینکه آنها را تفتیش عقاید کند و ... که زبان قاصره...
فقط کافیه ایران را در سال ۱۳۰۰ با ایران در سال ۱۳۵۷ مقایسه کنید.
متأسفانه بعد از پهلوی ها ، ایران در حالی وارد هزاره سوم شد که در جهان ترد و منزوی شده و حتی از قافله پیشرفت کشورهای همسایه خود نیز عقب مانده است
باور کردنی نیست که مقامات عالی رتبه آن، هنوز در تاریخ و دهه ۶۰ گیر کرده اند و پس چهار دهه باز درگیر شعار « یا روسری و یا تو سری » برای جامعه زنان ایران هستند و بجای استفاده از فرصت ها ، برای توسعه و پیشرفت کشور ، همه سرمایه و وقت کشور را صرف دشمن تراشی و ماجرا جویی می کنند..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚 https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Forwarded from تحلیل و رصد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🔵سخنان محمدرضا پهلوی، درباره برنامه اصلاحات ارضی و رونق صنعت و واحدهای کارگری
توضیح تحلیل و رصد:
روایت بدون سانسور تاریخی، میتواند فرصتی باشد برای دسترسیِ محققان و تاریخدوستان به اسناد دست اول تاریخی و واکاوی تاریخِ اقتصادی یا اجتماعیِ معاصر.
#تاریخ_اقتصادی
@tahlilvarasad
🔵سخنان محمدرضا پهلوی، درباره برنامه اصلاحات ارضی و رونق صنعت و واحدهای کارگری
توضیح تحلیل و رصد:
روایت بدون سانسور تاریخی، میتواند فرصتی باشد برای دسترسیِ محققان و تاریخدوستان به اسناد دست اول تاریخی و واکاوی تاریخِ اقتصادی یا اجتماعیِ معاصر.
#تاریخ_اقتصادی
@tahlilvarasad
دور باطل ...
از مشروطه تا به امروز ،بزرگترین درد این مملکت این بوده که هیچ کس جای خود ننشسته و هرکس که در کاری تخصصش است ، فعالیت نمی کند ودر عوض شغلی که اصلا تخصصش نیست را به او گماردیم و بعد گلایه داریم که چرا این کشور ، پیشرفت نمی کند !!
زند یاد احمد_کسروی ، هفتاد سال پیش در وصف علت عقب ماندگی جامعه ایرانی نسبت به دیگر جوامع متمدن ، در ماهنامه پرچم اردیبهشت ١٣٢١ چنین نوشت :
« من نمیدانم این چه وضعیست که یک دسته از مردم کارهای زندگی را رها کردهاند و پیوسته از کشاکش ١٣٠٠ سال قبل مجادله میکنند...
در این کشور ۴٠ سال است که مفاهیم مشروطه و دموکراسی مطرح شده و هنوز یکی از این مردم معنای آنرا نمیداند...
ولی همه در جستجوی آنند که شیعه مسلمان واقعیست یا سنی؟
علی خلیفه اول بوده یا ابوبکر؟
حسین به کوفه فرار کرده یا قیام کرده ... اینگونه پرسشها به فهم و شعور خود پشت پا زدن است!!
چرا که دین برای این آمد که مردم به این نادانیها نیفتند!!
همین دیروز ملّایی نوشتهای را دربارۀ باده آورده بود تا در ماهنامه به چاپ برسد، من هم آن را خواندم که نوشته بود:
سرچشمۀ تمام بدیهای عالم باده است... به او گفتم :
یعنی شما حقیقتا چنین انگارید که اگر ریشه_مو و باده از جهان فرو افتد همه بدیها از میان خواهد رفت؟؟
حرصها و خودپرستیها نیست خواهد شد؟؟
از پاسخ درماند اما گفت:
پس شما میگویید چه کنیم یعنی در ستایش باده بنویسیم؟
گفتم نه هیچ ننویسید ...
یکروز اگر دین به کار دانشها میپرداخت زیرا دانش جایگاه امروز را نداشت....
( دین کارش جدا و دانش هم کارش جدا )
اصلا در ایران یکی از آشفتگیها که بسیار دیده میشود همین است که پزشک از اخلاق سخن میراند!!
آموزگار از سیاست!!
و ملّا دربارۀ زیانهای باده و تریاک ...
آخر پزشک کجا سخن از اخلاق کجا؟
آموزگار کجا سخن از سیاست کجا؟
ملّا کجا سخن از پزشکی کجا؟
آری باید برای مستی کیفر گذاشت که سرچشمۀ بدکاری بسیار میتواند باشد
اما این عمل باید در مجلس قانونگذاری گردد نه در مسجد....
سخن کوتاه میکنم که تمام منظور بنده
همین سه نکتۀ کوتاه است:
نخست دین را نباید با دانش سر جنگ باشد.
دوم دانش را نیز نباید بینیاز از دین پنداشت.
سوم جهان در پیشرفت است لیک دین برای بقای خویش هم شده باید همراه آن در پیشرفت باشد ...»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
از مشروطه تا به امروز ،بزرگترین درد این مملکت این بوده که هیچ کس جای خود ننشسته و هرکس که در کاری تخصصش است ، فعالیت نمی کند ودر عوض شغلی که اصلا تخصصش نیست را به او گماردیم و بعد گلایه داریم که چرا این کشور ، پیشرفت نمی کند !!
زند یاد احمد_کسروی ، هفتاد سال پیش در وصف علت عقب ماندگی جامعه ایرانی نسبت به دیگر جوامع متمدن ، در ماهنامه پرچم اردیبهشت ١٣٢١ چنین نوشت :
« من نمیدانم این چه وضعیست که یک دسته از مردم کارهای زندگی را رها کردهاند و پیوسته از کشاکش ١٣٠٠ سال قبل مجادله میکنند...
در این کشور ۴٠ سال است که مفاهیم مشروطه و دموکراسی مطرح شده و هنوز یکی از این مردم معنای آنرا نمیداند...
ولی همه در جستجوی آنند که شیعه مسلمان واقعیست یا سنی؟
علی خلیفه اول بوده یا ابوبکر؟
حسین به کوفه فرار کرده یا قیام کرده ... اینگونه پرسشها به فهم و شعور خود پشت پا زدن است!!
چرا که دین برای این آمد که مردم به این نادانیها نیفتند!!
همین دیروز ملّایی نوشتهای را دربارۀ باده آورده بود تا در ماهنامه به چاپ برسد، من هم آن را خواندم که نوشته بود:
سرچشمۀ تمام بدیهای عالم باده است... به او گفتم :
یعنی شما حقیقتا چنین انگارید که اگر ریشه_مو و باده از جهان فرو افتد همه بدیها از میان خواهد رفت؟؟
حرصها و خودپرستیها نیست خواهد شد؟؟
از پاسخ درماند اما گفت:
پس شما میگویید چه کنیم یعنی در ستایش باده بنویسیم؟
گفتم نه هیچ ننویسید ...
یکروز اگر دین به کار دانشها میپرداخت زیرا دانش جایگاه امروز را نداشت....
( دین کارش جدا و دانش هم کارش جدا )
اصلا در ایران یکی از آشفتگیها که بسیار دیده میشود همین است که پزشک از اخلاق سخن میراند!!
آموزگار از سیاست!!
و ملّا دربارۀ زیانهای باده و تریاک ...
آخر پزشک کجا سخن از اخلاق کجا؟
آموزگار کجا سخن از سیاست کجا؟
ملّا کجا سخن از پزشکی کجا؟
آری باید برای مستی کیفر گذاشت که سرچشمۀ بدکاری بسیار میتواند باشد
اما این عمل باید در مجلس قانونگذاری گردد نه در مسجد....
سخن کوتاه میکنم که تمام منظور بنده
همین سه نکتۀ کوتاه است:
نخست دین را نباید با دانش سر جنگ باشد.
دوم دانش را نیز نباید بینیاز از دین پنداشت.
سوم جهان در پیشرفت است لیک دین برای بقای خویش هم شده باید همراه آن در پیشرفت باشد ...»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داریوش کریمی مجری بی بی سی :
« شما تایید میکنی که در دوران شاه با خانواده زندانیها کسی کاری نداشت؟؟؟...»
سعید شاهسوندی از مخالفین شاه و عضو سازمان مجاهدین خلق:
« نظام ایدئولوژیک(جمهوری اسلامی)به خانواده، زن و بچه مردم هم گیر میده..
در نظام سکولار، شاه این کار رو نمیکرد.»
احمد فراستی(از رهبران اداره سوم ساواک) :
« یک بار تیمسار مقدم به آقای ثابتی دستور میدهند که این کسانی که اعتراف نمیکنند را برو زن و بچه هاشون رو بیار جلوشون ..
اقای ثابتی میگه اینها به خانواده ما کاری ندارند..
بگذار ما هم کاری نداشته باشیم و مخالفت با این کار می کرد..»
مصطفی مدنی عضو سازمان چریک فدایی خلق :
« بله، من با توجه به این که سالهای طولانی کار سیاسی میکردم ولی به خانواده من کاری نداشتند، خواهرهای من آزاد بودند..
در صورتی که در دوره جمهوری اسلامی خواهر من فقط بخاطر اینکه خواهر من بود دو بار دستگیر شد
و ۶ ماه در کمیته مشترک چشم بسته در راهرو خوابوندنش..
فقط بخاطر اینکه خواهر من بود..
بدون اینکه هیچ نقشی داشته..»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
« شما تایید میکنی که در دوران شاه با خانواده زندانیها کسی کاری نداشت؟؟؟...»
سعید شاهسوندی از مخالفین شاه و عضو سازمان مجاهدین خلق:
« نظام ایدئولوژیک(جمهوری اسلامی)به خانواده، زن و بچه مردم هم گیر میده..
در نظام سکولار، شاه این کار رو نمیکرد.»
احمد فراستی(از رهبران اداره سوم ساواک) :
« یک بار تیمسار مقدم به آقای ثابتی دستور میدهند که این کسانی که اعتراف نمیکنند را برو زن و بچه هاشون رو بیار جلوشون ..
اقای ثابتی میگه اینها به خانواده ما کاری ندارند..
بگذار ما هم کاری نداشته باشیم و مخالفت با این کار می کرد..»
مصطفی مدنی عضو سازمان چریک فدایی خلق :
« بله، من با توجه به این که سالهای طولانی کار سیاسی میکردم ولی به خانواده من کاری نداشتند، خواهرهای من آزاد بودند..
در صورتی که در دوره جمهوری اسلامی خواهر من فقط بخاطر اینکه خواهر من بود دو بار دستگیر شد
و ۶ ماه در کمیته مشترک چشم بسته در راهرو خوابوندنش..
فقط بخاطر اینکه خواهر من بود..
بدون اینکه هیچ نقشی داشته..»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
بحران جانشینی رهبر در کشورهای عقب مانده ...
یادداشتی از سعید معدنی.
امروزه بحران جانشینی رهبران در جهان مختص اکثر کشورهای عقب مانده است که با عناوینی چون توسعه نیافته، در حال توسعه، عقب نگهداشته شده، جهان سوم نامیده میشوند.
در این کشورها چون مردم و رهبران برای عصر مدرن تربیت نشدهاند و مکانیسم حزبی و انتخابات واقعی وجود ندارد.
با مرگ و یا کناره گیری رهبر، بحران ایجاد میشود و این بحران گاهی آنقدر عمیق است که منجر به جنگ داخلی، تغییر حکومت ها و تجزیه کشورها هم شده است.
برخی از این کشورها مثل آذربایجان عربستان، لیبی زمان قذافی ممکن است در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گامهایی در جهت توسعه برداشته باشند
اما در حوزه توسعه سیاسی در تاریخ منجمد شده و شبیه ممالک ماقبل مدرن هستند و با مرگ رهبر بحران جانشینی پیش میآید.
وقتی تاریخ دیرین شاهنشاهی ایران را مرور میکنیم به موارد گوناگون و گاهی خاص از ولیعهدی و جانشینی برخورد میکنیم.
برای مثال در ایران باستان در زمان حکومت ساسانیان، پیشاز بهدنیا آمدن شاپور دوم، پدرش فوت میکند.
موبدان با گفتگو از پس پرده با همسر باردار پادشاه، پی میبرند که فرزند پسر است!
پسری که هنوز بهدنیا نیامده، ولیعهد معرفی میشود و یک متولی کشور را اداره میکند تا پس از تولد و رسیدن به سن بلوغ، حکومت را به وی بسپارند.
او قبل از تولد از مادر شاه می شود و تا هفتاد سالگی که میمیرد شاه است و طولانیترین حاکم در تاریخ ایران است.
در مقابل ناصرالدین شاه ۵۰ سال حکومت کرد و وقتی بدست میرزا رضای کرمانی ترور شد، ولیعهدش مظفرالدین شاه عمری از میانسالی گذرانده بود و مو و محاسنش سفید شده بود.
او چهل سال ولیعهد منتظر ماند و فقط ۱۰ سال سلطنت کرد.
طرفه آنکه مدرنترین پادشاه ایران یعنی محمدرضا شاه هم فرزندش رضا پهلوی را طبق قانون اساسی در ۷ سالگی(۱۳۴۶) به عنوان جانشین و ولیعهد معرفی میکند.
یعنی زمانی که کودک داشت کیف و کفشش را برای رفتن به اول ابتدایی آماده می کرد به عنوان شاه آینده ایران انتخاب شد.
سوال اینجاست که چرا کشورهایی مثل، ایتالیا و فرانسه و آلمان و انگلستان و هند و ژاپن و کره جنوبی و مالزی و دانمارک و ترکیه و هلند و... و... با نگرانی مرگ رهبر (صاحبان قدرت) و بحران جانشینی روبرو نیستند؟
پاسخ آن است که چون به موازات توسعه یافتگی و مدرن شدن در سایر حوزهها، در بعد سیاسی هم رشد یافته و مدرن شده اند.
مثلا اگر امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه و یا بایدن کنارهگیری و یا فوت کنند کشور به هرج و مرج نمیکشد.
ولی مثلا با مرگ رهبران عربستان و سوریه و آذربایجان شاید با مساله، مشکل و بحران انتخاب جانشینی مواجه شوند.
در جمهوری آذربایجان که حکومت سعی میکند ظاهرش را بزک کند و خود را پیشرفته نشان دهد
اما پدر و پسر بیش از ۳۰ سال است که قدرت را در دست دارند و شاید بعد الهام علیاف رئیس جمهور فعلی با لطایفالحیل فرزندش بر سریر قدرت نشیند.
پدر الهام علیاف ۱۰ سال و وی از سال ۲۰۰۳ در قدرت است. اگر از نظر سیاسی تحول نیابد و قانون محدودیت دو دوره ریاست جمهوری در این کشور اجرا نشود ممکن است پسر وی جای پدر را بگیرد.
به عبارتی این نوع جمهوریها همان پادشاهی هستند که لباس جمهوریت به تن کرده است. سوریه هم مثالی از این دست است پدر و پسر- حافظ و بشار اسد- قریب به ۶۰ سال است که بختکوار بر سرنوشت سوریه سایه انداخته و به هیچ قیمتی حتی به قیمت نابودی کشورشان حاضر نشدند قدرت را رها کنند و برای ماندن بسیاری را شکنجه کردند و کشتند.
آنها نیز هر چهار سال یک انتخابات صوری مسخره مثل صدام حسین برگزار میکنند.
اگر چه بسیاری از کشورهای توسعه یافته سیاسی در نیمکره شمالی کره زمین هستند.
اما چند کشوری در آفریقا و آسیا هستند که با نظام حزبی و مکانیسم انتخاباتی رهبران را انتخاب میکنند و با رفتن رهبر، بحران بوجود نمیآید.
هند، ژاپن، کره جنوبی، مالزی، آفریقای جنوبی و همسایه نیمه اروپاییمان ترکیه از این جمله هستند که میتوانند برای سایر کشورهای عقب مانده الگوی توسعه نسبی همه جانبه باشند.
لازم به گفتن نیست که در نظامهای های غیر حزبی قدرت بیشتر در دست یک نفر یعنی رهبر متمرکز است.
افراد و گروههایی که زیر بال این قدرت متمرکز سود میبرند سعی دارند رهبری روی کار بیاورند که از قِبَل آن به حیات مادی و سیاسی خود ادامه دهند.
به همین خاطر مثلا با مرگ ملکه انگلستان یا امپراطور ژاپن یا پادشاه سوئد و امثالهم بحران پیش نمی آید.
زیرا قدرت برای دوره محدود در دست رئیس جمهور و نخستوزیر و احزاب است.
تازه مرگ کسی مثل ملکه انگلستان ضمن اینکه بحران ندارد بلکه به واسطه انجام مراسم تشییع با شکوه، نوعی تفریح و دیدن آن خاطره برای مردم محسوب می شود!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
یادداشتی از سعید معدنی.
امروزه بحران جانشینی رهبران در جهان مختص اکثر کشورهای عقب مانده است که با عناوینی چون توسعه نیافته، در حال توسعه، عقب نگهداشته شده، جهان سوم نامیده میشوند.
در این کشورها چون مردم و رهبران برای عصر مدرن تربیت نشدهاند و مکانیسم حزبی و انتخابات واقعی وجود ندارد.
با مرگ و یا کناره گیری رهبر، بحران ایجاد میشود و این بحران گاهی آنقدر عمیق است که منجر به جنگ داخلی، تغییر حکومت ها و تجزیه کشورها هم شده است.
برخی از این کشورها مثل آذربایجان عربستان، لیبی زمان قذافی ممکن است در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گامهایی در جهت توسعه برداشته باشند
اما در حوزه توسعه سیاسی در تاریخ منجمد شده و شبیه ممالک ماقبل مدرن هستند و با مرگ رهبر بحران جانشینی پیش میآید.
وقتی تاریخ دیرین شاهنشاهی ایران را مرور میکنیم به موارد گوناگون و گاهی خاص از ولیعهدی و جانشینی برخورد میکنیم.
برای مثال در ایران باستان در زمان حکومت ساسانیان، پیشاز بهدنیا آمدن شاپور دوم، پدرش فوت میکند.
موبدان با گفتگو از پس پرده با همسر باردار پادشاه، پی میبرند که فرزند پسر است!
پسری که هنوز بهدنیا نیامده، ولیعهد معرفی میشود و یک متولی کشور را اداره میکند تا پس از تولد و رسیدن به سن بلوغ، حکومت را به وی بسپارند.
او قبل از تولد از مادر شاه می شود و تا هفتاد سالگی که میمیرد شاه است و طولانیترین حاکم در تاریخ ایران است.
در مقابل ناصرالدین شاه ۵۰ سال حکومت کرد و وقتی بدست میرزا رضای کرمانی ترور شد، ولیعهدش مظفرالدین شاه عمری از میانسالی گذرانده بود و مو و محاسنش سفید شده بود.
او چهل سال ولیعهد منتظر ماند و فقط ۱۰ سال سلطنت کرد.
طرفه آنکه مدرنترین پادشاه ایران یعنی محمدرضا شاه هم فرزندش رضا پهلوی را طبق قانون اساسی در ۷ سالگی(۱۳۴۶) به عنوان جانشین و ولیعهد معرفی میکند.
یعنی زمانی که کودک داشت کیف و کفشش را برای رفتن به اول ابتدایی آماده می کرد به عنوان شاه آینده ایران انتخاب شد.
سوال اینجاست که چرا کشورهایی مثل، ایتالیا و فرانسه و آلمان و انگلستان و هند و ژاپن و کره جنوبی و مالزی و دانمارک و ترکیه و هلند و... و... با نگرانی مرگ رهبر (صاحبان قدرت) و بحران جانشینی روبرو نیستند؟
پاسخ آن است که چون به موازات توسعه یافتگی و مدرن شدن در سایر حوزهها، در بعد سیاسی هم رشد یافته و مدرن شده اند.
مثلا اگر امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه و یا بایدن کنارهگیری و یا فوت کنند کشور به هرج و مرج نمیکشد.
ولی مثلا با مرگ رهبران عربستان و سوریه و آذربایجان شاید با مساله، مشکل و بحران انتخاب جانشینی مواجه شوند.
در جمهوری آذربایجان که حکومت سعی میکند ظاهرش را بزک کند و خود را پیشرفته نشان دهد
اما پدر و پسر بیش از ۳۰ سال است که قدرت را در دست دارند و شاید بعد الهام علیاف رئیس جمهور فعلی با لطایفالحیل فرزندش بر سریر قدرت نشیند.
پدر الهام علیاف ۱۰ سال و وی از سال ۲۰۰۳ در قدرت است. اگر از نظر سیاسی تحول نیابد و قانون محدودیت دو دوره ریاست جمهوری در این کشور اجرا نشود ممکن است پسر وی جای پدر را بگیرد.
به عبارتی این نوع جمهوریها همان پادشاهی هستند که لباس جمهوریت به تن کرده است. سوریه هم مثالی از این دست است پدر و پسر- حافظ و بشار اسد- قریب به ۶۰ سال است که بختکوار بر سرنوشت سوریه سایه انداخته و به هیچ قیمتی حتی به قیمت نابودی کشورشان حاضر نشدند قدرت را رها کنند و برای ماندن بسیاری را شکنجه کردند و کشتند.
آنها نیز هر چهار سال یک انتخابات صوری مسخره مثل صدام حسین برگزار میکنند.
اگر چه بسیاری از کشورهای توسعه یافته سیاسی در نیمکره شمالی کره زمین هستند.
اما چند کشوری در آفریقا و آسیا هستند که با نظام حزبی و مکانیسم انتخاباتی رهبران را انتخاب میکنند و با رفتن رهبر، بحران بوجود نمیآید.
هند، ژاپن، کره جنوبی، مالزی، آفریقای جنوبی و همسایه نیمه اروپاییمان ترکیه از این جمله هستند که میتوانند برای سایر کشورهای عقب مانده الگوی توسعه نسبی همه جانبه باشند.
لازم به گفتن نیست که در نظامهای های غیر حزبی قدرت بیشتر در دست یک نفر یعنی رهبر متمرکز است.
افراد و گروههایی که زیر بال این قدرت متمرکز سود میبرند سعی دارند رهبری روی کار بیاورند که از قِبَل آن به حیات مادی و سیاسی خود ادامه دهند.
به همین خاطر مثلا با مرگ ملکه انگلستان یا امپراطور ژاپن یا پادشاه سوئد و امثالهم بحران پیش نمی آید.
زیرا قدرت برای دوره محدود در دست رئیس جمهور و نخستوزیر و احزاب است.
تازه مرگ کسی مثل ملکه انگلستان ضمن اینکه بحران ندارد بلکه به واسطه انجام مراسم تشییع با شکوه، نوعی تفریح و دیدن آن خاطره برای مردم محسوب می شود!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیرطاهری ( روزنامه نگار و نویسنده) :
« مشروعیت هر رژیم در هر کشوری، ۳ شرط وجود دارد :
۱- آیا این رژیم شبیه به مردمش هست یا نه؟
۲- آیا این رژیم منعکس کننده خواست ها و ارزش ها و جاه طلبی های مردمش هست یا نه؟
۳- آیا این رژیم می تواند این خواست ها را برآورده کند یا نه؟...»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
« مشروعیت هر رژیم در هر کشوری، ۳ شرط وجود دارد :
۱- آیا این رژیم شبیه به مردمش هست یا نه؟
۲- آیا این رژیم منعکس کننده خواست ها و ارزش ها و جاه طلبی های مردمش هست یا نه؟
۳- آیا این رژیم می تواند این خواست ها را برآورده کند یا نه؟...»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی تاریخی از پیشنهاد صلح صدام حسین و به آیت الله خمینی که از طرف رهبر انقلاب پذیرفته نشد و جنگ تا سال 67 و خوردن جام زهر ادامه پیدا کرد
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
#تاریخ_ایران
📚از عبرتهای تاریخ...!
زندگی ما آدمیان در این کره خاکی هیچوقت بهشت نمی گردد، اما تنها با در پیش گرفتن عقلانیت و خردمندی است که می توان تا حدودی از رنجها، دردها و الام زندگی کاست و این، در گروِ عبرت گرفتن از عملکرد پدرانمان و خطاهای گذشتگان است هر چند متاسفانه انسانها کمتر عبرت پذیر هستند...!
اول:
وقتی احمد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴، در اتاق دادگستری تهران به ضرب گلوله و ضربات چاقو توسط «فدائیان اسلام» کشته شد تقریبا اکثریت مردم ایران اعم از دولتیان، مجلسیان، اهالی مطبوعات و طبقات مختلف مردم...از این قتل راضی بودند، اما در این میان، عبدالحسین هژیر(وزیر دارایی قوام) گوی سبقت را از همگان ربوده و گفته بود:
کسروی ملحد بود و کشتن اش واجب!
ایرج اسکندری یکی از سه وزیر توده ای در کابینه قوام السلطنه نقل می کند که عبدالحسین هژیر در جلسه کابینه گفت باید موافقت کنیم که سیدامامی قاتل کسروی از زندان آزاد شود بنده عقیده دارم این احمد کسروی مهدورالدم بوده و اگر او را کشته اند کار صحیحی بوده»!
(خاطرات ایرج اسکندری...ص۲۲۵)
البته سیدامامی قاتل کسروی با اصرار و پافشاری کثیری از مردم، مخصوصا پافشاری هژیر، بدون محاکمه از زندان آزاد شد، اما شگفت انگیز است که چهار سال بعد، خود هژیر توسط همین سیدامامی کشته شد! و با همان اتهاماتی که در آن جلسه، خود هژیر بر کسروی وارد کرده بود یعنی مهدورالدم بودن...!
شترِ مرگ دقیقا زمانی بر درِ خانه هژیر نشست که او نخست وزیر شده و می کوشید از خود یک چهره مذهبی نشان دهد حتی بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه به اصرار او لغو شده بود، اما با این حال از نظر فدائیان اسلام گناهانش نابخشودنی بود، قبل از مرگش، فداییان اسلام اعلام کردند که:
هژیر بهایی است، سپس گفتند مادرش یهودی بوده و سرانجام گفتند مسیحی است و در آخر هم هژیر را به جرم ملحد بودن کشتند و آنهم درست در خودِ مسجد و در زمانی که هژیر در حال جایزه دادن به دسته های عزادار امام حسین بود در ماه محرم در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش در مسجد سپهسالار...!
هژير در راهروی مسجد ايستاده به هر مداحی كه می آمد خلعتی مي داد و امامی همان جا، گردن هژير را گرفت و تير را شليك كرد و به تصور اینکه کار هژیر تمام نشده سپس، یقه او را گرفت و دو تیر دیگر به او زد و هژیر نقش بر زمین شد!
دوم
تنها یکسال بعد از قتل هژیر، این بار رزم آرا نخست وزیر و از مخالفان ملی شدن صنعت نفت، در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ش توسط خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام و باز هم در مسجد کشته شد در مجلس ختم میرزامحمد فیض قمی...!
این بار نوبتِ سیدحسین فاطمی بود که می گفت رزم آرا عامل انگلیسی است و باید کشته می شد!
(اعدام انقلابی رزم آرا...داود امینی...ص۱۱۵)
حسین فاطمی در روزنامه باخترش نوشت:
«دست توانای یک مرد مجاهد و فداکار (خلیل طهماسبی) طومار خیانت یک فرزند ناخلف وطن (رزم آرا) را درهم پیچید؛ و نقشه های مضر و خطرناک اورا در دل خاک مدفون ساخت. گلوله خلیل طهماسبی که دنباله ی تیر سیدحسین امامی شهید بود؛ این اثر را در ایران و در دنیا باقی گذاشت؛ که اگر اجنبی غارتگر بخواهد از راه دیکتاتورتراشی؛ نفوذ ننگین و شرم آور خویش را به ملت ما تحمیل کند؛ جوانان فداکار و مبارز به قیمت خون خود حاضر به شستن لکه های بدنامی وطن خواهند بود»
خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا با کوشش های آیت الله کاشانی آزاد شد.
کاشانی ماده ای در مجلس جهت آزادی طهماسبی به تصویب رساند و محمدرضاشاه آنرا امضا و تایید کرده جهت اجرا در اختیار دولت گذاشت و طهماسبی آزاد شد.
(موج نفت، احدی راسخی لنگرودی...ص۱۵۵)
در حالیکه که خودِ محمدرضاشاه قبل از این در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ هدف یک ترورِ نافرجام قرار گرفته بود!
حسین فاطمی بعدا به مناسبت ترور رزم آرا در سرمقاله اش در روزنامه باختر در مورخه ۱۶ دی ۱۳۳۰ش چنین تیتر زد:
«گلوله فرزندان وطن در انتظار دیکتاتور نظامی لندن است».
(تصویر روزنامه باختر اینجا)
اما زمانِ چندانی نگذشت که این بار خود سیدحسین فاطمی در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ در حین سخنرانی هدفِ گلوله یکی از همان «فرزندان وطن» یعنی محمدمهدی عبدخدایی واقع گردید!
در این تصویر فاطمیِ مجروح که بر تخت بیمارستان افتاده، گلوله بر بالای شکم او اصابت کرده و از سمت چپ بدنش خارج شده، گلوله، پرده سفاق را پاره کرده از نزدیک قلب، ریه و طحال عبور کرده فقط روده بزرگش در سه نقطه سوراخ شده.
فاطمی تنها یک ماه پس از نوشتن آن سرمقاله در تشویق و ستایش ترور رزم آرا ترور می گردد یعنی در بهمن ۱۳۳۰ش. اما او تنها زخمی شد و شانس با او بود چون ترور کنندهاش نوجوان بود و نتوانست کارش را به نحو کامل انجام دهد!
عبرت نگرفتن از تاریخ است که باعث می گردد تاریخ فاجعه گردد!
هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل ندارد. ما بی هیچ رد و نشانی، شریک بسیاری از قتلهای روزگاریم!
#علی_مرادی_مراغه_ی
@danshamukhte
📚از عبرتهای تاریخ...!
زندگی ما آدمیان در این کره خاکی هیچوقت بهشت نمی گردد، اما تنها با در پیش گرفتن عقلانیت و خردمندی است که می توان تا حدودی از رنجها، دردها و الام زندگی کاست و این، در گروِ عبرت گرفتن از عملکرد پدرانمان و خطاهای گذشتگان است هر چند متاسفانه انسانها کمتر عبرت پذیر هستند...!
اول:
وقتی احمد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴، در اتاق دادگستری تهران به ضرب گلوله و ضربات چاقو توسط «فدائیان اسلام» کشته شد تقریبا اکثریت مردم ایران اعم از دولتیان، مجلسیان، اهالی مطبوعات و طبقات مختلف مردم...از این قتل راضی بودند، اما در این میان، عبدالحسین هژیر(وزیر دارایی قوام) گوی سبقت را از همگان ربوده و گفته بود:
کسروی ملحد بود و کشتن اش واجب!
ایرج اسکندری یکی از سه وزیر توده ای در کابینه قوام السلطنه نقل می کند که عبدالحسین هژیر در جلسه کابینه گفت باید موافقت کنیم که سیدامامی قاتل کسروی از زندان آزاد شود بنده عقیده دارم این احمد کسروی مهدورالدم بوده و اگر او را کشته اند کار صحیحی بوده»!
(خاطرات ایرج اسکندری...ص۲۲۵)
البته سیدامامی قاتل کسروی با اصرار و پافشاری کثیری از مردم، مخصوصا پافشاری هژیر، بدون محاکمه از زندان آزاد شد، اما شگفت انگیز است که چهار سال بعد، خود هژیر توسط همین سیدامامی کشته شد! و با همان اتهاماتی که در آن جلسه، خود هژیر بر کسروی وارد کرده بود یعنی مهدورالدم بودن...!
شترِ مرگ دقیقا زمانی بر درِ خانه هژیر نشست که او نخست وزیر شده و می کوشید از خود یک چهره مذهبی نشان دهد حتی بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه به اصرار او لغو شده بود، اما با این حال از نظر فدائیان اسلام گناهانش نابخشودنی بود، قبل از مرگش، فداییان اسلام اعلام کردند که:
هژیر بهایی است، سپس گفتند مادرش یهودی بوده و سرانجام گفتند مسیحی است و در آخر هم هژیر را به جرم ملحد بودن کشتند و آنهم درست در خودِ مسجد و در زمانی که هژیر در حال جایزه دادن به دسته های عزادار امام حسین بود در ماه محرم در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش در مسجد سپهسالار...!
هژير در راهروی مسجد ايستاده به هر مداحی كه می آمد خلعتی مي داد و امامی همان جا، گردن هژير را گرفت و تير را شليك كرد و به تصور اینکه کار هژیر تمام نشده سپس، یقه او را گرفت و دو تیر دیگر به او زد و هژیر نقش بر زمین شد!
دوم
تنها یکسال بعد از قتل هژیر، این بار رزم آرا نخست وزیر و از مخالفان ملی شدن صنعت نفت، در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ش توسط خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام و باز هم در مسجد کشته شد در مجلس ختم میرزامحمد فیض قمی...!
این بار نوبتِ سیدحسین فاطمی بود که می گفت رزم آرا عامل انگلیسی است و باید کشته می شد!
(اعدام انقلابی رزم آرا...داود امینی...ص۱۱۵)
حسین فاطمی در روزنامه باخترش نوشت:
«دست توانای یک مرد مجاهد و فداکار (خلیل طهماسبی) طومار خیانت یک فرزند ناخلف وطن (رزم آرا) را درهم پیچید؛ و نقشه های مضر و خطرناک اورا در دل خاک مدفون ساخت. گلوله خلیل طهماسبی که دنباله ی تیر سیدحسین امامی شهید بود؛ این اثر را در ایران و در دنیا باقی گذاشت؛ که اگر اجنبی غارتگر بخواهد از راه دیکتاتورتراشی؛ نفوذ ننگین و شرم آور خویش را به ملت ما تحمیل کند؛ جوانان فداکار و مبارز به قیمت خون خود حاضر به شستن لکه های بدنامی وطن خواهند بود»
خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا با کوشش های آیت الله کاشانی آزاد شد.
کاشانی ماده ای در مجلس جهت آزادی طهماسبی به تصویب رساند و محمدرضاشاه آنرا امضا و تایید کرده جهت اجرا در اختیار دولت گذاشت و طهماسبی آزاد شد.
(موج نفت، احدی راسخی لنگرودی...ص۱۵۵)
در حالیکه که خودِ محمدرضاشاه قبل از این در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ هدف یک ترورِ نافرجام قرار گرفته بود!
حسین فاطمی بعدا به مناسبت ترور رزم آرا در سرمقاله اش در روزنامه باختر در مورخه ۱۶ دی ۱۳۳۰ش چنین تیتر زد:
«گلوله فرزندان وطن در انتظار دیکتاتور نظامی لندن است».
(تصویر روزنامه باختر اینجا)
اما زمانِ چندانی نگذشت که این بار خود سیدحسین فاطمی در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ در حین سخنرانی هدفِ گلوله یکی از همان «فرزندان وطن» یعنی محمدمهدی عبدخدایی واقع گردید!
در این تصویر فاطمیِ مجروح که بر تخت بیمارستان افتاده، گلوله بر بالای شکم او اصابت کرده و از سمت چپ بدنش خارج شده، گلوله، پرده سفاق را پاره کرده از نزدیک قلب، ریه و طحال عبور کرده فقط روده بزرگش در سه نقطه سوراخ شده.
فاطمی تنها یک ماه پس از نوشتن آن سرمقاله در تشویق و ستایش ترور رزم آرا ترور می گردد یعنی در بهمن ۱۳۳۰ش. اما او تنها زخمی شد و شانس با او بود چون ترور کنندهاش نوجوان بود و نتوانست کارش را به نحو کامل انجام دهد!
عبرت نگرفتن از تاریخ است که باعث می گردد تاریخ فاجعه گردد!
هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل ندارد. ما بی هیچ رد و نشانی، شریک بسیاری از قتلهای روزگاریم!
#علی_مرادی_مراغه_ی
@danshamukhte
🔹 چرا ایرانیان تاریخ خود را نمیخوانند؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
فیاض زاهد تحلیلگر سیاسی و استاد تاریخ دانشگاه معتقد است که کتابهای درسی ما هر روز بیشتر از پیش غیر ایرانی میشود آنچنان که دانشآموزان ایرانی بر خلاف دانشآموزان اروپایی بسیار کم تر به پیشینه تاریخی خود توجه دارند. تجربه معلمان تاریخ نیز از بیتوجهی فزاینده نسبت به این امر در کلاسهای درس حکایت میکند. روشن است که بخشی از این بیاعتنایی را میتوان در نسبت با کاهش احساس میهن دوستی در میان ایرانیان توضیح داد که بیش از همه در افزایش مهاجرتها و گرایش به جهانوطنی جلوهگر شده است. اما بهراستی چرا ما امروزه کمتر تاریخ خود را میخوانیم؟
✅ شکاف تاریخی؛ دولت- ملت: مطابق نظریه کاتوزیان، حکومت در ایران از آنجا که متکی بر طبقات اجتماعی نبوده و در آن اراده پادشاه تنها منبع قانونگذاری و تنظیم روابط سیاسی تلقی میشده است نتوانسته به مشارکت شهروندان در نصب، نقد و عزل حاکمان بینجامد (دموکراسی). شکاف تاریخی؛ دولت- ملت نیز زاییده چنین شرایطی است که توانسته با نابود کردن اعتماد عمومی به افول حس میهن دوستی در میان ایرانیان منجر شود.
✅ پیدایش دوگانه؛ امت- ملت: انقلاب ۵۷ مبتنی بر خوانش سیاسی از اسلام و با داعیه عدالتگستری و ظلمستیزی از طریق صدور انقلاب به پیروزی رسید. از آن پس بود که این دوگانه شکل گرفت و آرمان رهایی امت اسلامی از چنگال امپریالیسم جهانی در قانون اساسی نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی تجلی یافت. اینک اما چهاردهه است که دوگانه غیرکارکردی؛ امت- ملت نه تنها نتوانسته به آرمان نخستین خود جامه عمل بپوشاند بلکه با کمرنگ کردن همبستگی ملی موجب کند شدن روند توسعه و افول احساس وطندوستی شده است.
✅ نقالی تاریخ بهجای نقادی تاریخ: خوانش تاریخ در ایران صرفا به نقالی آن فروکاسته شده و به روایتگری مجموعهای از حوادث مرتبط با فرادستان محدود مانده است (تاریخ شاهان)، در حالیکه همین تاریخ از روایت نقش فرودستان و فاعلیت آنها غفلت کرده است (تاریخ مردم). روشن است که اگر نقادی تاریخ به معنای نگاه جامعه شناختی به رویدادهای گذشته با هدف کشف منطق حاکم بر دورههای تاریخی و آشناییزدایی از آنها (کشف نظم در بینظمیها، و قاعده در استثناها) در مدارس و جامعه حاکم شود اشتیاق به تاریخ فزونی خواهد یافت.
✅ ناکامی در تلفیق میان سه فرهنگ: ایرانیان از دو سده پیش تا کنون میراثدار؛ ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت به عنوان فرهنگهای نهادینه شده در ضمیر جمعی خود محسوب میشوند. حکومتها در اینمیان اما بهجای مجال دادن به مردم برای ایجاد سازگاری میان این سه فرهنگ کوشیدهاند تا برخی را به نفع یکی مصادره و از عرصه عمومی حذف نمایند. تلاشهایی که در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی انجام گرفت و به نتایجی متضاد با خواست حاکمان انجامید. برای ملت بی پناه اما؛ شیزوفرنی فرهنگی، افول میهندوستی، و بیاعتمادی عمومی تنها ارمغان نامبارک این بیتدبیری ها بوده است.
@solati_mehran
#تاریخ
#توسعه
#میهن_دوستی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
فیاض زاهد تحلیلگر سیاسی و استاد تاریخ دانشگاه معتقد است که کتابهای درسی ما هر روز بیشتر از پیش غیر ایرانی میشود آنچنان که دانشآموزان ایرانی بر خلاف دانشآموزان اروپایی بسیار کم تر به پیشینه تاریخی خود توجه دارند. تجربه معلمان تاریخ نیز از بیتوجهی فزاینده نسبت به این امر در کلاسهای درس حکایت میکند. روشن است که بخشی از این بیاعتنایی را میتوان در نسبت با کاهش احساس میهن دوستی در میان ایرانیان توضیح داد که بیش از همه در افزایش مهاجرتها و گرایش به جهانوطنی جلوهگر شده است. اما بهراستی چرا ما امروزه کمتر تاریخ خود را میخوانیم؟
✅ شکاف تاریخی؛ دولت- ملت: مطابق نظریه کاتوزیان، حکومت در ایران از آنجا که متکی بر طبقات اجتماعی نبوده و در آن اراده پادشاه تنها منبع قانونگذاری و تنظیم روابط سیاسی تلقی میشده است نتوانسته به مشارکت شهروندان در نصب، نقد و عزل حاکمان بینجامد (دموکراسی). شکاف تاریخی؛ دولت- ملت نیز زاییده چنین شرایطی است که توانسته با نابود کردن اعتماد عمومی به افول حس میهن دوستی در میان ایرانیان منجر شود.
✅ پیدایش دوگانه؛ امت- ملت: انقلاب ۵۷ مبتنی بر خوانش سیاسی از اسلام و با داعیه عدالتگستری و ظلمستیزی از طریق صدور انقلاب به پیروزی رسید. از آن پس بود که این دوگانه شکل گرفت و آرمان رهایی امت اسلامی از چنگال امپریالیسم جهانی در قانون اساسی نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی تجلی یافت. اینک اما چهاردهه است که دوگانه غیرکارکردی؛ امت- ملت نه تنها نتوانسته به آرمان نخستین خود جامه عمل بپوشاند بلکه با کمرنگ کردن همبستگی ملی موجب کند شدن روند توسعه و افول احساس وطندوستی شده است.
✅ نقالی تاریخ بهجای نقادی تاریخ: خوانش تاریخ در ایران صرفا به نقالی آن فروکاسته شده و به روایتگری مجموعهای از حوادث مرتبط با فرادستان محدود مانده است (تاریخ شاهان)، در حالیکه همین تاریخ از روایت نقش فرودستان و فاعلیت آنها غفلت کرده است (تاریخ مردم). روشن است که اگر نقادی تاریخ به معنای نگاه جامعه شناختی به رویدادهای گذشته با هدف کشف منطق حاکم بر دورههای تاریخی و آشناییزدایی از آنها (کشف نظم در بینظمیها، و قاعده در استثناها) در مدارس و جامعه حاکم شود اشتیاق به تاریخ فزونی خواهد یافت.
✅ ناکامی در تلفیق میان سه فرهنگ: ایرانیان از دو سده پیش تا کنون میراثدار؛ ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت به عنوان فرهنگهای نهادینه شده در ضمیر جمعی خود محسوب میشوند. حکومتها در اینمیان اما بهجای مجال دادن به مردم برای ایجاد سازگاری میان این سه فرهنگ کوشیدهاند تا برخی را به نفع یکی مصادره و از عرصه عمومی حذف نمایند. تلاشهایی که در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی انجام گرفت و به نتایجی متضاد با خواست حاکمان انجامید. برای ملت بی پناه اما؛ شیزوفرنی فرهنگی، افول میهندوستی، و بیاعتمادی عمومی تنها ارمغان نامبارک این بیتدبیری ها بوده است.
@solati_mehran
#تاریخ
#توسعه
#میهن_دوستی
Telegram
attach 📎
اکبر منتخبی :
تاریخ ایران پر از روزهایی است که ایران به روس بد ذات اعتماد کرد و او از پشت خنجر را در کمر ما فرو برد؛ چه با نفوذیهای تودهای، چه با اشغال خاک ایران، چه با بدعهدی در قول و قرارها و چه در جنگها.
جور و جفا در تو هست
مهر و وفا در تو نیست
زهر بلا در تو هست
شهد صفا در تو نیست
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
تاریخ ایران پر از روزهایی است که ایران به روس بد ذات اعتماد کرد و او از پشت خنجر را در کمر ما فرو برد؛ چه با نفوذیهای تودهای، چه با اشغال خاک ایران، چه با بدعهدی در قول و قرارها و چه در جنگها.
جور و جفا در تو هست
مهر و وفا در تو نیست
زهر بلا در تو هست
شهد صفا در تو نیست
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
اعدام حسن جهانآرا ، برادر قهرمان مقاومت خرمشهر در سال ۶۷
شرح این تصویر :
تصویری از محمد جهان آرا و قاب سمت چپ حسن جهان آرا که در سال ۶۷ اعدام شد را نشان می دهد که یکی از برادرزاده هایش را در آغوش گرفته.
مادر محمد جهان آرا :
«من میدانم پسرم حسن بیگناه بود، محمد هم میدانست...
همش میگفت مادر غصه نخور. حسن بیگناه است، روزنامه خواندن و تظاهرات که جرم نیست.»
محمد شهید شد و ندید برادرش که بیگناه بود و هشت سال (دوازده سال؟)حکم زندان داشت بعد از هفت سال اعدام شد.
سهم خانواده جهان آرا ، از زندگی و انقلاب از دست دادن چهار پسر بود که جز محمد کسی از سه نفر دیگر حرفی نمیزد.
پدرشان برای نجات حسن همهجا رفت. پیش هرکس که دستش رسید، بهشان میگفت سه پسرم در راه انقلاب شهید شدند، شما اینیکی را به ما ببخشید. اما هیچکس قبول نکرد، هیچکس.
مادر جهان آرا آرزو می کرد:
« کاش پسرم را همان اول اعدام میکردند که رنج هفت سال زندان را نمیکشید. مگر پسرم به زندان محکوم نبود چرا کشتندش؟»
بعدها هاشمی رفسنجانی گفته بود : نتوانستم برای حسن کاری بکنم
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
شرح این تصویر :
تصویری از محمد جهان آرا و قاب سمت چپ حسن جهان آرا که در سال ۶۷ اعدام شد را نشان می دهد که یکی از برادرزاده هایش را در آغوش گرفته.
مادر محمد جهان آرا :
«من میدانم پسرم حسن بیگناه بود، محمد هم میدانست...
همش میگفت مادر غصه نخور. حسن بیگناه است، روزنامه خواندن و تظاهرات که جرم نیست.»
محمد شهید شد و ندید برادرش که بیگناه بود و هشت سال (دوازده سال؟)حکم زندان داشت بعد از هفت سال اعدام شد.
سهم خانواده جهان آرا ، از زندگی و انقلاب از دست دادن چهار پسر بود که جز محمد کسی از سه نفر دیگر حرفی نمیزد.
پدرشان برای نجات حسن همهجا رفت. پیش هرکس که دستش رسید، بهشان میگفت سه پسرم در راه انقلاب شهید شدند، شما اینیکی را به ما ببخشید. اما هیچکس قبول نکرد، هیچکس.
مادر جهان آرا آرزو می کرد:
« کاش پسرم را همان اول اعدام میکردند که رنج هفت سال زندان را نمیکشید. مگر پسرم به زندان محکوم نبود چرا کشتندش؟»
بعدها هاشمی رفسنجانی گفته بود : نتوانستم برای حسن کاری بکنم
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آسیه باکری :
« با چه زبانی بگوییم شهدای ما هیچ نسبتی با شما ندارند؟ ..»
آهنگ قابل تأملی از خواننده مشهور « ابی » که روایتگر سواستفاده رانت خواران اختلاسگر قدرت طلب و دنیا طلب از نام شهدا در طول 4دهه اخیر است ..
کوچه نسترن ..
شعر از شاعر معاصر ،یغما گلرویی :
این حرفِ یه سربازه ، از غربت یه سنگر
یک نامه ی خون آلود ، از جبهه ی خاکستر
با بوسه به دستای ، مادرش شروع میشه
میدونه که این سنگر ، فردا زیرِ آتیشه
میگه اسم اون کوچه ، اسمِ من نشه مادر
اسمِ نسترن روشه ، چه اسمی از این بهتر
نسترن رو میشناسی ، اون دخترِ همسایه است
میخواستم عروست شه ، اما بعدِ آتش بس
برقِ چشم اون اینجا ، تووی جبهه با من بود
اون دلیلِ جنگیدن ، اون معنی میهن بود
مادر نکنه یک وقت ، خونِ منو بفروشن
اونایی که بعد از من ، پوتینامو میپوشن
نگذاری که اسمِ من ، ابزار غضب باشه
خونِ من و هم رزمام ، بازیچه ی شب باشه
نگذاری که اسمِ من ، باطوم بشه توو پهلو
یا تیرِ خلاصی شه ، توو صورت دانشجو
اونایی که اسمم رو ، با عربده میخونن
از بغضِ شبِ حمله ، یک قطره نمیدونن
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
« با چه زبانی بگوییم شهدای ما هیچ نسبتی با شما ندارند؟ ..»
آهنگ قابل تأملی از خواننده مشهور « ابی » که روایتگر سواستفاده رانت خواران اختلاسگر قدرت طلب و دنیا طلب از نام شهدا در طول 4دهه اخیر است ..
کوچه نسترن ..
شعر از شاعر معاصر ،یغما گلرویی :
این حرفِ یه سربازه ، از غربت یه سنگر
یک نامه ی خون آلود ، از جبهه ی خاکستر
با بوسه به دستای ، مادرش شروع میشه
میدونه که این سنگر ، فردا زیرِ آتیشه
میگه اسم اون کوچه ، اسمِ من نشه مادر
اسمِ نسترن روشه ، چه اسمی از این بهتر
نسترن رو میشناسی ، اون دخترِ همسایه است
میخواستم عروست شه ، اما بعدِ آتش بس
برقِ چشم اون اینجا ، تووی جبهه با من بود
اون دلیلِ جنگیدن ، اون معنی میهن بود
مادر نکنه یک وقت ، خونِ منو بفروشن
اونایی که بعد از من ، پوتینامو میپوشن
نگذاری که اسمِ من ، ابزار غضب باشه
خونِ من و هم رزمام ، بازیچه ی شب باشه
نگذاری که اسمِ من ، باطوم بشه توو پهلو
یا تیرِ خلاصی شه ، توو صورت دانشجو
اونایی که اسمم رو ، با عربده میخونن
از بغضِ شبِ حمله ، یک قطره نمیدونن
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آغاز سال تحصیلی جدید...
فیلمی تاریخی از سرود و شعری بسیار زیبا که در مراسم صبحگاهی مدارس در قبل از انقلاب توسط دانش آموزان و نونهالان ایرانی خوانده می شد :
ای ایران خدایت پشتیبان
ای ایران نگهدارت یزدان
در عالم بمانی جاویدان
در دلها بود مهر ایران
مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
ایران
ای ایران
عشق تو سرنوشتم
ایران
ما همه، ما همه، نونهال ایرانیم
ما همه، ما همه، همدل و هم پیمانیم
ما همه در پناه یزدانیم
ما همه، ما همه، نو نهال ایرانیم
ما همه، ما همه، همدل و هم پیمانیم
ما همه در پناه یزدانیم
مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
ایران
ما اکنون به یک صف پیوستیم
در یک ...همه یک دل هستیم
با قلبی به خوشحالی لبریز
...وقتی ...
پیوستیم همه با رستاخیز
مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
بعدها آنرا بصورت آهنگ در
آوردند که این آهنگ برای اولین بار برای سرود صبحگاهی مدارس در سال ۱۳۵۳ توسط انوشیروان روحانی ساخته شد
برخلاف سرود صبحگاهی که پس از انقلاب با مرگ بر این وآن ٬بچه ها صبحگاه را آغاز و اجرا می کنند ..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
فیلمی تاریخی از سرود و شعری بسیار زیبا که در مراسم صبحگاهی مدارس در قبل از انقلاب توسط دانش آموزان و نونهالان ایرانی خوانده می شد :
ای ایران خدایت پشتیبان
ای ایران نگهدارت یزدان
در عالم بمانی جاویدان
در دلها بود مهر ایران
مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
ایران
ای ایران
عشق تو سرنوشتم
ایران
ما همه، ما همه، نونهال ایرانیم
ما همه، ما همه، همدل و هم پیمانیم
ما همه در پناه یزدانیم
ما همه، ما همه، نو نهال ایرانیم
ما همه، ما همه، همدل و هم پیمانیم
ما همه در پناه یزدانیم
مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
ایران
ما اکنون به یک صف پیوستیم
در یک ...همه یک دل هستیم
با قلبی به خوشحالی لبریز
...وقتی ...
پیوستیم همه با رستاخیز
مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
بعدها آنرا بصورت آهنگ در
آوردند که این آهنگ برای اولین بار برای سرود صبحگاهی مدارس در سال ۱۳۵۳ توسط انوشیروان روحانی ساخته شد
برخلاف سرود صبحگاهی که پس از انقلاب با مرگ بر این وآن ٬بچه ها صبحگاه را آغاز و اجرا می کنند ..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
روشنفکر پرتِ پنجاهوهفتی!
یادداشتی از بهزاد مهرانی، ( نویسنده و روزنامهنگار ) ...
مدرسه که میرفتیم برای ما مدام از وابستگی شاه به بیگانگان میگفتند و اینکه او به خاطر همین وابستگی بود که به صنعت مونتاژ بها میدهد و حرفهایی از این دست.
صادق زیباکلام در مصاحبهای که به همان ابتدای انقلاب ۵۷ بازمیگردد همین سخنان را تکرار میکند.
ایرج پارسینژاد که تحصیلکردهٔ آکسفورد و هاروارد است در نقل خاطراتش میگوید که در سال ۱۳۴۶ با برادرش محمدعلی که تاجر بود راهی کره جنوبی میشوند.
برادر با یک تاجر کرهای قرار کاری داشته و او هم ناگزیر به دفتر این تاجر میرود.
تاجر کرهای وقتی متوجه میشود که ایرج ادبیات خوانده و علاقهای هم به تجارت ندارد از او در مورد شرایط ایران میپرسد و میگوید که در جریان پیشرفتهای صنعتی ایران قرار دارد.
پارسینژاد میگوید که بهتندی به این تاجر کرهای واکنش نشان داده و گفته کدام پیشرفت و اینکه اصلاً پیشرفت و صنغتیشدنی در کار نیست.
تاجر کرهای میگوید:
«هست. پس این شرکت ایران ناسیونال و ساخت و ساز اتومبیل پیکان چیست؟»
و استاد و روشنفکر ایرانی پاسخ میدهد که
«آنکه تولید ایران نیست. محصولی است از کمپانی لیلاند موتورز انگلیس که قطعات آن در ایران مونتاژ میشود.»
تاجر کرهای با نرمی میگوید که «اما تو باید بدانی که همهٔ اتومبیلها را یکجا نمیسازند.
اول بدنهٔ آن ساخته میشود، بعد موتور آن. ایرانِ شما فعلاً در مرحلهٔ اول است.
اطمینان دارم که به مراحل بعد هم خواهد رسید.
حوصله کنید.
وانگهی ما میخواهیم همین اتومبیل پیکان شما را وارد کنیم.
شما دارید در این صنعت جلوتر از ما حرکت میکنید.
ما که حالا جز دوچرخه و چرخخیاطی چیزی نمیسازیم…»
پارسینژاد میگوید در جواب او از ماهیت اقتصاد وابسته و «بورژوازی کمپرادور» گفتم و میگوید از سخنانی گفتم که یادآوری آن امروز باعث شرمندگی من است.
روشنفکر پنجاهوهفتی همینقدر پرت است و نتیجهٔ این پرتبودن و انتقال آن به جامعه را در تفاوت امروز ایران و کره جنوبی میتوانیم به چشم ببینیم.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
فیلمی تاریخی از برنامه های عمرانی بزرگ و توسعه پیشرفت های قابل توجه ایران در دهه پنجاه خورشیدی با عنوان « ایرانی که شاه ساخت » ...👇
یادداشتی از بهزاد مهرانی، ( نویسنده و روزنامهنگار ) ...
مدرسه که میرفتیم برای ما مدام از وابستگی شاه به بیگانگان میگفتند و اینکه او به خاطر همین وابستگی بود که به صنعت مونتاژ بها میدهد و حرفهایی از این دست.
صادق زیباکلام در مصاحبهای که به همان ابتدای انقلاب ۵۷ بازمیگردد همین سخنان را تکرار میکند.
ایرج پارسینژاد که تحصیلکردهٔ آکسفورد و هاروارد است در نقل خاطراتش میگوید که در سال ۱۳۴۶ با برادرش محمدعلی که تاجر بود راهی کره جنوبی میشوند.
برادر با یک تاجر کرهای قرار کاری داشته و او هم ناگزیر به دفتر این تاجر میرود.
تاجر کرهای وقتی متوجه میشود که ایرج ادبیات خوانده و علاقهای هم به تجارت ندارد از او در مورد شرایط ایران میپرسد و میگوید که در جریان پیشرفتهای صنعتی ایران قرار دارد.
پارسینژاد میگوید که بهتندی به این تاجر کرهای واکنش نشان داده و گفته کدام پیشرفت و اینکه اصلاً پیشرفت و صنغتیشدنی در کار نیست.
تاجر کرهای میگوید:
«هست. پس این شرکت ایران ناسیونال و ساخت و ساز اتومبیل پیکان چیست؟»
و استاد و روشنفکر ایرانی پاسخ میدهد که
«آنکه تولید ایران نیست. محصولی است از کمپانی لیلاند موتورز انگلیس که قطعات آن در ایران مونتاژ میشود.»
تاجر کرهای با نرمی میگوید که «اما تو باید بدانی که همهٔ اتومبیلها را یکجا نمیسازند.
اول بدنهٔ آن ساخته میشود، بعد موتور آن. ایرانِ شما فعلاً در مرحلهٔ اول است.
اطمینان دارم که به مراحل بعد هم خواهد رسید.
حوصله کنید.
وانگهی ما میخواهیم همین اتومبیل پیکان شما را وارد کنیم.
شما دارید در این صنعت جلوتر از ما حرکت میکنید.
ما که حالا جز دوچرخه و چرخخیاطی چیزی نمیسازیم…»
پارسینژاد میگوید در جواب او از ماهیت اقتصاد وابسته و «بورژوازی کمپرادور» گفتم و میگوید از سخنانی گفتم که یادآوری آن امروز باعث شرمندگی من است.
روشنفکر پنجاهوهفتی همینقدر پرت است و نتیجهٔ این پرتبودن و انتقال آن به جامعه را در تفاوت امروز ایران و کره جنوبی میتوانیم به چشم ببینیم.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
فیلمی تاریخی از برنامه های عمرانی بزرگ و توسعه پیشرفت های قابل توجه ایران در دهه پنجاه خورشیدی با عنوان « ایرانی که شاه ساخت » ...👇
Telegram
attach 📎
#قابل_تأمل...
جمال عبدالناصر در جنگ برای نابودی اسراییل، صحرای سینا را از دست داد...
بک دهه بعد، انورالسادات در صلح با اسراییل صحرای سینا را از آن کشور پس گرفت...
اما اسلامگرایان و چپگرایان کمونیست جمال عبدالناصر را قهرمان و انورالسادات را خائن میدانند.
شبه جزیره سینا (سرخ رنگ در نقشه و حدود سه برابر مساحت اسراییل) فضای حیاتی و موقعیت ژئوپولیتک فوقالعادهای به اسراییل میداد و اگر سادات در توافق صلح کمپ دیوید آن را از اسراییل پس نگرفته بود امکان پس گرفتن آن، با گذشت نزدیک به ۶۰ سال از اشغال آن، به مانند خاک فلسطین غیرمحتمل میشد.
بزرگترین دشمنان فلسطینیها در ۸۰ سال گذشته جنگطلبان فلسطینی و عرب هایی بودهاند که همه فرصتهای تاریخی برای صلح را از دست دادند و با اعمال نابخردانه اجازه ندادند کشوری به نام فلسطین بوجود آید و در جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود ..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
جمال عبدالناصر در جنگ برای نابودی اسراییل، صحرای سینا را از دست داد...
بک دهه بعد، انورالسادات در صلح با اسراییل صحرای سینا را از آن کشور پس گرفت...
اما اسلامگرایان و چپگرایان کمونیست جمال عبدالناصر را قهرمان و انورالسادات را خائن میدانند.
شبه جزیره سینا (سرخ رنگ در نقشه و حدود سه برابر مساحت اسراییل) فضای حیاتی و موقعیت ژئوپولیتک فوقالعادهای به اسراییل میداد و اگر سادات در توافق صلح کمپ دیوید آن را از اسراییل پس نگرفته بود امکان پس گرفتن آن، با گذشت نزدیک به ۶۰ سال از اشغال آن، به مانند خاک فلسطین غیرمحتمل میشد.
بزرگترین دشمنان فلسطینیها در ۸۰ سال گذشته جنگطلبان فلسطینی و عرب هایی بودهاند که همه فرصتهای تاریخی برای صلح را از دست دادند و با اعمال نابخردانه اجازه ندادند کشوری به نام فلسطین بوجود آید و در جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود ..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
🔰آیا محمدرضا شاه پهلوی بدنبال ساختن بمب اتمی بود؟
بخش اول
✍ یادداشتی از : دکتر عباس ميلانی.. (مورخ و استاد دانشگاه)
«در مورد مذاکرات اتمی با ايران خيلی حرف ها مطرح می شود که البته دقيق هم نيست...
مثل اين که می گويند غرب در مورد سياست های اتمی ايران، استاندارد دوگانه استفاده می کند...
اما آمريکا و غرب به همان محمد رضاشاه پهلوی که
می گويند دوست و متحدش بودند ، هم حاضر نبودند بمب اتمی بدهند
ولی رآکتور مشکلی نبود، حاضر بودند شمار زيادی رآکتور به او بدهند...
اما جمهوری اسلامی اين مسئله را وارونه کرده و محمود احمدی نژاد در گفت وگويی با هفته نامه اشپيگل گفت:
همين آمريکا و اروپا حاضر بودند ايران اتمی بشود ولی حالا که ماهستيم، با آن مخالفت می کنند.»
در ادامه آمده است:
«حتی شماری از روشنفکران غربی هم در اين دام افتاده اند و منتقد سياست های دوگانه دولت آمريکا در برابر حکومت محمدرضا شاه و جمهوری اسلامی هستند...
دولت آمريکا هم به رغم اين که هزاران مدرک در اختيار دارد، نتوانسته ديپلماسی عمومی خوبی بازی کند.»
در واقع، آمريکا پشت درهای بسته و از راه های ديپلماتيک درباره هدف اتمی شدن ايران، با شاه گفت وگوهای جدی داشت....
مدارکی که امروز از مرکز کتابخانه نيکسون کارتر، شورای امنيت ملی
(کاخ سفيد)، وزارت انرژی و پنتاگون آزاد شده که نشان می دهد
دقيقا همين مسائلی که الان در مورد برنامه اتمی جمهوری اسلامی مطرح است،
آن زمان با محمد رضا شاه مطرح بوده است....
آن زمان هم شاه اصرار داشته که تحت ان پی تی، چرخه سوخت داشته باشد و آمريکا می خواسته تامين سوخت را تضمين کند و يا حتی با چرخه سوخت ايران خارج از مرز موافقت کند
( که در قالب پيشنهاد روسيه هم اين اواخر مطرح شد) و آمريکا قول داده بوده ايران را در يک کنسرسيوم سوخت بين المللی وارد کند....
شاه با اين که گفته بود دنبال بمب اتمی نيست،
اما حاضر نبود با ايران مانند يک کشور جهان سومی رفتار شود....
مدارکی که تازه آزاد شده، بسيار موثر و دقيق است تا حرفهای امروز مسئولان ایران در مورد استاندارد دوگانه را برملا کند
و همچنين راهنمای خوبی برای غرب در مذاکرات است که بتواند از سد ملی گرايی ايرانی ها چه به شکل
عمل گرايانه و چه به شکل شعاری، استفاده کند...
دکتر عباس ميلانی در ادامه نوشته است:
برنامه اتمی ايران در سال ۱۹۵۹ شروع شد و آغاز آن توسط رآکتور کوچکی که آمريکا به دانشگاه تهران و در قالب برنامه «اتم برای صلح» آيزنهاور، رييس جمهوری وقت آمريکا هديه کرد،
شکل گرفت.
ولی آن رآکتور کوچک به نماد قدرت برای محمدرضا شاه پهلوی تبديل شد...
با درآمد بالای نفت و برنامه برای قدرت برتر منطقه،
برنامه اتمی بهترين قطعه اين پازل بود.
شاه در ۱۹۷۳ علی اکبر اعتماد، کارشناس و استاد فيزيک اتمی را به دربار خواند و به او گفت که خواهان برنامه اتمی است و خواستار يک طرح کامل برای اين مسير شد.
دو هفته بعد، شاه دوباره با اعتماد ديدار کرد...
شاه به سرعت مدرک ۱۳ صفحه ای که آماده شده بود را خواند و رو به نخست وزير کرد و از او خواست گران ترين و پرهزينه ترين برنامه ای که در تاريخ دولت شاهنشاهی ايران تعريف شده بود را، تامين مالی کند...
در هيچ جا، نه در مجلس شورای ملی و نه هيات دولت و نه در هيچ جا اين پروژه مطرح نشد و حرفی هم از آن به ميان نيامد...
مانند خيلی سياست های بزرگ آن زمان، يک نفر بود که تصميم می گرفت و برنامه اتمی ايران از همان زمان آغاز شد.
نقشه شاه اين بود که يک برنامه کامل اتمی راه بيافتد که بتواند ۲۳ هزار مگاوات برق توليد کند...
در سال ۱۹۷۷ سازمان انرژی اتمی ايران بيش از يک هزار و ۵۰۰ نفر را در استخدام داشت و همه تحت نظر شاه بودند و بالاترين حقوق دولتی را می گرفتند.
محمدرضا شاه هزينه و زمان صرف کرد تا کارشناسان اتمی را در ديگر کشورهای جهان تربيت کند و ۲۰ ميليون دلار صرف اين برنامه در دانشگاه ام آی تی کرد...
ايران در جست وجوی منابع اورانيوم در ايران و ديگر نقاط جهان بود و چند مرکز تحقيقات اتمی در چند نقطه از ايران راه انداخت.
سازمان انرژی اتمی آن زمان يکی از سازمان هايی بود که بيشترين بودجه را در اختيار داشت.
در سال ۱۹۷۶ بودجه اين سازمان بالغ بر ۱.۳ ميليارد دلار بود و پس از صنايع نفت ايران، دومين سازمان بزرگ اقتصادی در اين شد.
#ادامه_دارد
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
https://t.me/iranazadvaabad
بخش اول
✍ یادداشتی از : دکتر عباس ميلانی.. (مورخ و استاد دانشگاه)
«در مورد مذاکرات اتمی با ايران خيلی حرف ها مطرح می شود که البته دقيق هم نيست...
مثل اين که می گويند غرب در مورد سياست های اتمی ايران، استاندارد دوگانه استفاده می کند...
اما آمريکا و غرب به همان محمد رضاشاه پهلوی که
می گويند دوست و متحدش بودند ، هم حاضر نبودند بمب اتمی بدهند
ولی رآکتور مشکلی نبود، حاضر بودند شمار زيادی رآکتور به او بدهند...
اما جمهوری اسلامی اين مسئله را وارونه کرده و محمود احمدی نژاد در گفت وگويی با هفته نامه اشپيگل گفت:
همين آمريکا و اروپا حاضر بودند ايران اتمی بشود ولی حالا که ماهستيم، با آن مخالفت می کنند.»
در ادامه آمده است:
«حتی شماری از روشنفکران غربی هم در اين دام افتاده اند و منتقد سياست های دوگانه دولت آمريکا در برابر حکومت محمدرضا شاه و جمهوری اسلامی هستند...
دولت آمريکا هم به رغم اين که هزاران مدرک در اختيار دارد، نتوانسته ديپلماسی عمومی خوبی بازی کند.»
در واقع، آمريکا پشت درهای بسته و از راه های ديپلماتيک درباره هدف اتمی شدن ايران، با شاه گفت وگوهای جدی داشت....
مدارکی که امروز از مرکز کتابخانه نيکسون کارتر، شورای امنيت ملی
(کاخ سفيد)، وزارت انرژی و پنتاگون آزاد شده که نشان می دهد
دقيقا همين مسائلی که الان در مورد برنامه اتمی جمهوری اسلامی مطرح است،
آن زمان با محمد رضا شاه مطرح بوده است....
آن زمان هم شاه اصرار داشته که تحت ان پی تی، چرخه سوخت داشته باشد و آمريکا می خواسته تامين سوخت را تضمين کند و يا حتی با چرخه سوخت ايران خارج از مرز موافقت کند
( که در قالب پيشنهاد روسيه هم اين اواخر مطرح شد) و آمريکا قول داده بوده ايران را در يک کنسرسيوم سوخت بين المللی وارد کند....
شاه با اين که گفته بود دنبال بمب اتمی نيست،
اما حاضر نبود با ايران مانند يک کشور جهان سومی رفتار شود....
مدارکی که تازه آزاد شده، بسيار موثر و دقيق است تا حرفهای امروز مسئولان ایران در مورد استاندارد دوگانه را برملا کند
و همچنين راهنمای خوبی برای غرب در مذاکرات است که بتواند از سد ملی گرايی ايرانی ها چه به شکل
عمل گرايانه و چه به شکل شعاری، استفاده کند...
دکتر عباس ميلانی در ادامه نوشته است:
برنامه اتمی ايران در سال ۱۹۵۹ شروع شد و آغاز آن توسط رآکتور کوچکی که آمريکا به دانشگاه تهران و در قالب برنامه «اتم برای صلح» آيزنهاور، رييس جمهوری وقت آمريکا هديه کرد،
شکل گرفت.
ولی آن رآکتور کوچک به نماد قدرت برای محمدرضا شاه پهلوی تبديل شد...
با درآمد بالای نفت و برنامه برای قدرت برتر منطقه،
برنامه اتمی بهترين قطعه اين پازل بود.
شاه در ۱۹۷۳ علی اکبر اعتماد، کارشناس و استاد فيزيک اتمی را به دربار خواند و به او گفت که خواهان برنامه اتمی است و خواستار يک طرح کامل برای اين مسير شد.
دو هفته بعد، شاه دوباره با اعتماد ديدار کرد...
شاه به سرعت مدرک ۱۳ صفحه ای که آماده شده بود را خواند و رو به نخست وزير کرد و از او خواست گران ترين و پرهزينه ترين برنامه ای که در تاريخ دولت شاهنشاهی ايران تعريف شده بود را، تامين مالی کند...
در هيچ جا، نه در مجلس شورای ملی و نه هيات دولت و نه در هيچ جا اين پروژه مطرح نشد و حرفی هم از آن به ميان نيامد...
مانند خيلی سياست های بزرگ آن زمان، يک نفر بود که تصميم می گرفت و برنامه اتمی ايران از همان زمان آغاز شد.
نقشه شاه اين بود که يک برنامه کامل اتمی راه بيافتد که بتواند ۲۳ هزار مگاوات برق توليد کند...
در سال ۱۹۷۷ سازمان انرژی اتمی ايران بيش از يک هزار و ۵۰۰ نفر را در استخدام داشت و همه تحت نظر شاه بودند و بالاترين حقوق دولتی را می گرفتند.
محمدرضا شاه هزينه و زمان صرف کرد تا کارشناسان اتمی را در ديگر کشورهای جهان تربيت کند و ۲۰ ميليون دلار صرف اين برنامه در دانشگاه ام آی تی کرد...
ايران در جست وجوی منابع اورانيوم در ايران و ديگر نقاط جهان بود و چند مرکز تحقيقات اتمی در چند نقطه از ايران راه انداخت.
سازمان انرژی اتمی آن زمان يکی از سازمان هايی بود که بيشترين بودجه را در اختيار داشت.
در سال ۱۹۷۶ بودجه اين سازمان بالغ بر ۱.۳ ميليارد دلار بود و پس از صنايع نفت ايران، دومين سازمان بزرگ اقتصادی در اين شد.
#ادامه_دارد
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
https://t.me/iranazadvaabad
Telegram
تاریخ معاصـر ایران
تاریخ را فاتحان می نویسند اما به دروغ، در مورد تاریخ یک قرن گذشته ، دروغ های زیادی نوشته و یا به مردم گفته شده است، اما از طریق اسناد و مدارک و فیلم ها حقایق را می توان فهمید.
#تاریخ_معاصرایران
https://t.me/ContemporaryhistoryofIran1400
#تاریخ_معاصرایران
https://t.me/ContemporaryhistoryofIran1400
🔰آیا محمدرضا شاه پهلوی بدنبال ساختن بمب اتمی بود؟!
✍یادداشتی از : دکتر عباس میلانی...
(مورخ و نویسنده)
#بخش_دوم...
در حالی که آلمان و فرانسه مشتاق بودند که رآکتورهای خود را به ايران بفروشند اما آمريکا خيلی راغب نبود.
طبق اسناد دولتی «آمريکا بدون ترسيم محدوديت هايی برای شاه، حاضر به معامله هسته ای با ايران نبود.»
شرکت «کرافت ورک» آلمان قرار داد ساخت و راه اندازی نيروگاه بوشهر را امضا کرد تا با مبلغ سه ميليارد دلار، در سال ۱۹۸۱ آن را تحويل
دهد...
از آن جايی که بوشهر روی خط زلزله بود،
بودجه بيشتری تخصيص داده شد تا حفاظت نيروگاه در برابر زمين لرزه، تضمين
شود...
گفته شده که دولت آلمان در تلاش بود تا اين سرمايه گذاری در ايران را در برابر هرگونه اتفاقی، تضمين کند تا به باد نرود...
شرکت های آمريکايی از هرگونه معامله اتمی با ايران تا زمانی که نگرانی های واشينگتن برطرف نشده، ممنوع شده بودند...
محمدرضا شاه خواهان حقوق کامل ايران تحت ان پی تی بود...
پيمانی که اجازه می داد کشورها در برابر خودداری از ساخت بمب اتمی، از فعاليت غير نظامی اتمی استفاده کنند...
شاه خواهان اين بود که نه تنها ايران چرخه کامل سوخت داشته باشد،
که چرخه پلوتونيوم هم داشته باشد که نسبت به اورانيوم، سريع تر می توان با آن بمب اتمی توليد کرد...
عباس ميلانی می نويسد: «صحبت های تحريک کننده احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوریش،
يادآور مصاحبه شاه با روزنامه لوموند پس از امضای قرارداد همکاری ايران و فرانسه برای غنی سازی اورانيوم در فوريه ۱۹۷۴ است و وقتی که گفت:
«خيلی زودتر از آن که فکر
می کنيد ايران بمب اتمی را در اختيار خواهد داشت.»
اين نظر غافلگيرانه از سوی شاه، به شکلی واکنش به نخستين آزمايش بمب اتمی در هند در سال ۱۹۷۴ بود.»
زمانی که شاه به حساسيت حرفی که زده بود پی برد،
به سفارت ايران در فرانسه دستور داد بيانيه ای صادر کرده و تمامی تمايل ايران به دستيابی به بمب اتمی را بدون پايه و اساس اعلام
کند....
سفارت آمريکا در آن زمان در تهران به واشينگتن اطمينان داد که هنوز شاه تصميمی برای ترک ان پی تی و ساخت بمب اتمی نگرفته است...
اما در همان زمان که تلاش می کرد به واشينگتن اطمينان دهد نقشه ای ندارد،
شاه تاکيد کرده بود :
«اگر کشور ديگری در منطقه به بمب اتمی دست يابد،
آن زمان ديگر ما هم همان مسير را خواهيم رفت.»
طبق اسناد و دست نوشته های اسدالله علم، سفير شاه در آمريکا،
شاه در تمامی دهه ۱۹۷۰ تا زمان مرگ، به فکر دستيابی به بمب اتمی بود....
با توجه به اسناد وزارت دفاع و وزارت انرژی آمريکا در آن زمان،
آمريکا نگران بود که برنامه پلوتونيوم ايران برای توليد ۲۳ هزار مگاوات برق،
می تواند ۶۰۰ تا ۷۰۰ کلاهک اتمی توليد کند...
اما در ژوئن سال ۱۹۷۴ بالاخره آمريکا تصميم گرفت وارد معامله اتمی با ايران شده و به ايران رآکتور بفروشد
آن هم آن طور که اسناد ديپلماتيک آمريکا می گويد،
به شرط اين که اقدامات حفاظتی و کنترل بيشتر اجرا شود....
نگرانی آمريکا از بروز هرگونه ناآرامی و يا حمله تروريستی بود که ممکن بود اين صنايع را به دست ديگران بدهد...
پس از اين که شاه حاضر شد برخی از اين اقدامات کنترلی بيشتر را در نظر بگيرد،
تاکيد کرد که حاضر نيست ايران متفاوت از ديگر کشورها فرض شود....
در آن زمان ايران قرارداد ساخت چهار نيروگاه اتمی را با فرانسه و آلمان امضا کرده بود...
محمدرضاشاه هم اين طور نشان داده بود که قرارداد هشت نيروگاه اتمی را هم
می خواهد با آمريکا امضا کند.
وزارت خارجه آمريکا نه تنها از اين قراردادها استقبال کرد که از شاه خواست
مبلغ ۳۰۰ ميليون دلار در صنايع غنی سازی اورانيوم شرکت «بک تل» در آمريکا سرمايه گذاری کند....
آمريکا نگران بخش صنايع پلوتونيوم ايران بود و در حالی که تمامی تضمين ها داده شده بود،
شاه پيشنهاد آمريکا را که به عنوان تنها منبع تهيه اورانيوم غنی شده برای ايران معرفی شده بود، رد کرد....
مذاکرات به درازا کشيد و حتی به بن بست خورد!!!
شاه خواهان لغو هرگونه وتوی آمريکا در کل اين همکاری بود
و حتی وزارت دفاع آمريکا پيشنهاد کرد که دولت آمريکا اين قدر به شاه سخت نگيرد و درخواست های او را قبول کند....
پنتاگون به کاخ سفيد نوشت که تنش در اين حوزه،
ممکن است به ديگر ابعاد روابط ايران و آمريکا لطمه بزند...
با توجه به اين حقيقت که فرانسه و آلمان حاضر بودند جای خالی آمريکا را در اين همکاری اتمی پر کنند،
و اين حقيقت که ايران گفته بود حاضر به همکاری های اتمی با هند است
باعث شد آمريکا در موضع خود تجديد نظر کند...
#ادامه_دارد
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
✍یادداشتی از : دکتر عباس میلانی...
(مورخ و نویسنده)
#بخش_دوم...
در حالی که آلمان و فرانسه مشتاق بودند که رآکتورهای خود را به ايران بفروشند اما آمريکا خيلی راغب نبود.
طبق اسناد دولتی «آمريکا بدون ترسيم محدوديت هايی برای شاه، حاضر به معامله هسته ای با ايران نبود.»
شرکت «کرافت ورک» آلمان قرار داد ساخت و راه اندازی نيروگاه بوشهر را امضا کرد تا با مبلغ سه ميليارد دلار، در سال ۱۹۸۱ آن را تحويل
دهد...
از آن جايی که بوشهر روی خط زلزله بود،
بودجه بيشتری تخصيص داده شد تا حفاظت نيروگاه در برابر زمين لرزه، تضمين
شود...
گفته شده که دولت آلمان در تلاش بود تا اين سرمايه گذاری در ايران را در برابر هرگونه اتفاقی، تضمين کند تا به باد نرود...
شرکت های آمريکايی از هرگونه معامله اتمی با ايران تا زمانی که نگرانی های واشينگتن برطرف نشده، ممنوع شده بودند...
محمدرضا شاه خواهان حقوق کامل ايران تحت ان پی تی بود...
پيمانی که اجازه می داد کشورها در برابر خودداری از ساخت بمب اتمی، از فعاليت غير نظامی اتمی استفاده کنند...
شاه خواهان اين بود که نه تنها ايران چرخه کامل سوخت داشته باشد،
که چرخه پلوتونيوم هم داشته باشد که نسبت به اورانيوم، سريع تر می توان با آن بمب اتمی توليد کرد...
عباس ميلانی می نويسد: «صحبت های تحريک کننده احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوریش،
يادآور مصاحبه شاه با روزنامه لوموند پس از امضای قرارداد همکاری ايران و فرانسه برای غنی سازی اورانيوم در فوريه ۱۹۷۴ است و وقتی که گفت:
«خيلی زودتر از آن که فکر
می کنيد ايران بمب اتمی را در اختيار خواهد داشت.»
اين نظر غافلگيرانه از سوی شاه، به شکلی واکنش به نخستين آزمايش بمب اتمی در هند در سال ۱۹۷۴ بود.»
زمانی که شاه به حساسيت حرفی که زده بود پی برد،
به سفارت ايران در فرانسه دستور داد بيانيه ای صادر کرده و تمامی تمايل ايران به دستيابی به بمب اتمی را بدون پايه و اساس اعلام
کند....
سفارت آمريکا در آن زمان در تهران به واشينگتن اطمينان داد که هنوز شاه تصميمی برای ترک ان پی تی و ساخت بمب اتمی نگرفته است...
اما در همان زمان که تلاش می کرد به واشينگتن اطمينان دهد نقشه ای ندارد،
شاه تاکيد کرده بود :
«اگر کشور ديگری در منطقه به بمب اتمی دست يابد،
آن زمان ديگر ما هم همان مسير را خواهيم رفت.»
طبق اسناد و دست نوشته های اسدالله علم، سفير شاه در آمريکا،
شاه در تمامی دهه ۱۹۷۰ تا زمان مرگ، به فکر دستيابی به بمب اتمی بود....
با توجه به اسناد وزارت دفاع و وزارت انرژی آمريکا در آن زمان،
آمريکا نگران بود که برنامه پلوتونيوم ايران برای توليد ۲۳ هزار مگاوات برق،
می تواند ۶۰۰ تا ۷۰۰ کلاهک اتمی توليد کند...
اما در ژوئن سال ۱۹۷۴ بالاخره آمريکا تصميم گرفت وارد معامله اتمی با ايران شده و به ايران رآکتور بفروشد
آن هم آن طور که اسناد ديپلماتيک آمريکا می گويد،
به شرط اين که اقدامات حفاظتی و کنترل بيشتر اجرا شود....
نگرانی آمريکا از بروز هرگونه ناآرامی و يا حمله تروريستی بود که ممکن بود اين صنايع را به دست ديگران بدهد...
پس از اين که شاه حاضر شد برخی از اين اقدامات کنترلی بيشتر را در نظر بگيرد،
تاکيد کرد که حاضر نيست ايران متفاوت از ديگر کشورها فرض شود....
در آن زمان ايران قرارداد ساخت چهار نيروگاه اتمی را با فرانسه و آلمان امضا کرده بود...
محمدرضاشاه هم اين طور نشان داده بود که قرارداد هشت نيروگاه اتمی را هم
می خواهد با آمريکا امضا کند.
وزارت خارجه آمريکا نه تنها از اين قراردادها استقبال کرد که از شاه خواست
مبلغ ۳۰۰ ميليون دلار در صنايع غنی سازی اورانيوم شرکت «بک تل» در آمريکا سرمايه گذاری کند....
آمريکا نگران بخش صنايع پلوتونيوم ايران بود و در حالی که تمامی تضمين ها داده شده بود،
شاه پيشنهاد آمريکا را که به عنوان تنها منبع تهيه اورانيوم غنی شده برای ايران معرفی شده بود، رد کرد....
مذاکرات به درازا کشيد و حتی به بن بست خورد!!!
شاه خواهان لغو هرگونه وتوی آمريکا در کل اين همکاری بود
و حتی وزارت دفاع آمريکا پيشنهاد کرد که دولت آمريکا اين قدر به شاه سخت نگيرد و درخواست های او را قبول کند....
پنتاگون به کاخ سفيد نوشت که تنش در اين حوزه،
ممکن است به ديگر ابعاد روابط ايران و آمريکا لطمه بزند...
با توجه به اين حقيقت که فرانسه و آلمان حاضر بودند جای خالی آمريکا را در اين همکاری اتمی پر کنند،
و اين حقيقت که ايران گفته بود حاضر به همکاری های اتمی با هند است
باعث شد آمريکا در موضع خود تجديد نظر کند...
#ادامه_دارد
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
Telegram
تاریخ معاصـر ایران
تاریخ را فاتحان می نویسند اما به دروغ، در مورد تاریخ یک قرن گذشته ، دروغ های زیادی نوشته و یا به مردم گفته شده است، اما از طریق اسناد و مدارک و فیلم ها حقایق را می توان فهمید.
#تاریخ_معاصرایران
https://t.me/ContemporaryhistoryofIran1400
#تاریخ_معاصرایران
https://t.me/ContemporaryhistoryofIran1400
🔰آیا محمدرضا شاه پهلوی بدنبال ساختن بمب اتمی بود؟
یادداشتی از : دکتر عباس میلانی
(مورخ و استاد دانشگاه)
#بخش_پایانی...
جرالد فورد و پس از او جيمی کارتر، حاضر شدند به شرط های شاه برسند
و ضمن حفظ شرايط امنيتی و کنترلی برای جلوگيری از هرگونه توليد بمب، با ايران همکاری اتمی داشته باشند....
بالاخره در سال ۱۹۷۸ (سال ۱۳۵۷خورشیدی)کارتر موافقت نامه را صادر کرد تا شرکت های اتمی آمريکا با ايران به ويژه در حوزه توليد پلوتونيوم همکاری کنند.
«اما در اين زمان، ديگر نگرانی های بين المللی از وضعيت در ايران، در افق ديده می شد...
پس از چند ماه از امضای اين توافقنامه،
شاه درگير مسائل داخلی شد و ديگر نتوانست روی مذاکرات اتمی تمرکز کند...
سرطان شاه و داروهايی که قدرت تمرکز و تصميم گيری را از او می گرفتند
به همراه ناتوانی سياست خارجی دولت کارتر در شکل دهی به يک سياست جامع خارجی در مورد ايران، باعث انقلاب شد و جمهوری اسلامی از راه رسید.»
به محض اين که آيت الله خمينی روی کار آمد، ضمن انتقاد از سياست های اتمی شاه، دستور داد تمامی برنامه های اتمی متوقف شود.
پس از چند سال نظر آیت الله خمينی عوض شد...
اما ديگر غرب به نيات اتمی ايران اعتماد نداشت!!
ترس غرب زمانی به بالاترين حد رسيد که در سال ۲۰۰۲ اعلام شد تاسيسات غنی سازی در نطنز با گنجايش ۵۰ هزار چرخه سانتريفوژ راه اندازی شده و سپاه پاسداران در حال کنترل تمامی صنايع اتمی و حتی در دست گرفتن تمامی اقتصاد در ايران است....
«متاسفانه آمريکا اجازه داد اين گونه رفتار هراس برانگيزانه در مقابلش از سوی ايران شکل بگيرد و هيچ گاه در يک پيام قاطع نگفت که ايران دموکراتيک و قانون مدار می تواند فعاليت های اتمی ارزان تر و بهتر داشته باشد و می تواند تحت ان پی تی غنی سازی هم داشته باشد و به جای تشويق ايرانيان دموکراتی که با بمب اتمی مخالف هستند، مدام اولتيماتوم داد و هی مسير و راهش را عوض کرد و تغيير داد و تغيير داد تا اين که نظام جمهوری اسلامی داستان خود را در مورد واقعيت های اتمی شکل دهد و عرضه کند....»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
https://t.me/iranazadvaabad
یادداشتی از : دکتر عباس میلانی
(مورخ و استاد دانشگاه)
#بخش_پایانی...
جرالد فورد و پس از او جيمی کارتر، حاضر شدند به شرط های شاه برسند
و ضمن حفظ شرايط امنيتی و کنترلی برای جلوگيری از هرگونه توليد بمب، با ايران همکاری اتمی داشته باشند....
بالاخره در سال ۱۹۷۸ (سال ۱۳۵۷خورشیدی)کارتر موافقت نامه را صادر کرد تا شرکت های اتمی آمريکا با ايران به ويژه در حوزه توليد پلوتونيوم همکاری کنند.
«اما در اين زمان، ديگر نگرانی های بين المللی از وضعيت در ايران، در افق ديده می شد...
پس از چند ماه از امضای اين توافقنامه،
شاه درگير مسائل داخلی شد و ديگر نتوانست روی مذاکرات اتمی تمرکز کند...
سرطان شاه و داروهايی که قدرت تمرکز و تصميم گيری را از او می گرفتند
به همراه ناتوانی سياست خارجی دولت کارتر در شکل دهی به يک سياست جامع خارجی در مورد ايران، باعث انقلاب شد و جمهوری اسلامی از راه رسید.»
به محض اين که آيت الله خمينی روی کار آمد، ضمن انتقاد از سياست های اتمی شاه، دستور داد تمامی برنامه های اتمی متوقف شود.
پس از چند سال نظر آیت الله خمينی عوض شد...
اما ديگر غرب به نيات اتمی ايران اعتماد نداشت!!
ترس غرب زمانی به بالاترين حد رسيد که در سال ۲۰۰۲ اعلام شد تاسيسات غنی سازی در نطنز با گنجايش ۵۰ هزار چرخه سانتريفوژ راه اندازی شده و سپاه پاسداران در حال کنترل تمامی صنايع اتمی و حتی در دست گرفتن تمامی اقتصاد در ايران است....
«متاسفانه آمريکا اجازه داد اين گونه رفتار هراس برانگيزانه در مقابلش از سوی ايران شکل بگيرد و هيچ گاه در يک پيام قاطع نگفت که ايران دموکراتيک و قانون مدار می تواند فعاليت های اتمی ارزان تر و بهتر داشته باشد و می تواند تحت ان پی تی غنی سازی هم داشته باشد و به جای تشويق ايرانيان دموکراتی که با بمب اتمی مخالف هستند، مدام اولتيماتوم داد و هی مسير و راهش را عوض کرد و تغيير داد و تغيير داد تا اين که نظام جمهوری اسلامی داستان خود را در مورد واقعيت های اتمی شکل دهد و عرضه کند....»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
https://t.me/iranazadvaabad
Telegram
تاریخ معاصـر ایران
تاریخ را فاتحان می نویسند اما به دروغ، در مورد تاریخ یک قرن گذشته ، دروغ های زیادی نوشته و یا به مردم گفته شده است، اما از طریق اسناد و مدارک و فیلم ها حقایق را می توان فهمید.
#تاریخ_معاصرایران
https://t.me/ContemporaryhistoryofIran1400
#تاریخ_معاصرایران
https://t.me/ContemporaryhistoryofIran1400