Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشورداری_در_ایران :
قسمت اول
ما در کشورمان دچار یک پارادوکس جدی هستیم؛
برنامه زدگی در عین بی برنامگی.
بی برنامگی حالتی است که شخص، سازمان یا کشور، برنامه مشخصی برای آینده خود ندارد و نمی داند که گام های اساسی برای تحقق آینده چیست؟
❓خطای نزدیک بینی و حال بینی، علی رغم تمامی تلاش های مسئولان، سیستم کشورداری ما را دستخوش بیماری ها و نارسایی هایی در حوزه کارآمدی کرده است. شما دلایل این آسیب را چه می دانید؟
❗️- این موضوع می تواند دلایل متعددی داشته باشد. من از یک منظر به آن می نگرم و باقی مناظر را به سایرین واگذار می کنم.
ملت ها از نظر افق دید با هم متفاوت هستند. برخی افق دید بلندمدت تری دارند و برخی کوتاه مدت نگر هستند. به عبارت ساده تر، برخی از ملل صبورتر و منضبط ترند و برخی عجول تر و بی قرارتر. به نظر می رسد که این عجله و بی قراری باعث می شود ما دچار نزدیک بینی شویم. وقتی می خواهیم برنامه ریزی کنیم، به مشکلات کنونی توجه بیشتری می کنیم تا مشکلات آینده.
وقتی زمان بندی می کنیم، پروژه هفت ساله را سه ساله تنظیم می کنیم. به همین خاطر هم همواره چون افق دید بلندی نداریم، وقتی مسائل بحران می شود، به آنها می پردازیم و این می شود کشورداری آتش نشانی.
یعنی به جای آنکه از همین الان مسائل پنج سال آینده را تدبیر و پیشگیری کنیم، در زمان وقوع و یا پس از آن به شیوه آتش نشانی آنها را اطفاء می کنیم.
برای نمونه، مسئله اشتغال از 10 سال پیش قابل پیش بینی بود، اما متاسفانه به آن توجه نشد. یا مسئله خانوار و طلاق در چند سال آینده مسلما یک بحران است (اگر نخواهیم امروز آن را بحران بدانیم) اما کم توجهی می کنیم. چرا؟
چون اصولا افق فکری ما کوتاه است. این می تواند ریشه تاریخی – جغرافیایی داشته باشد؛ بودن در چهار راه تاخت و تاز جهانی (یا ما در حال غارت شدن بودیم یا غارت کردن)، عدم ثبات حکومت، وابستگی به کشاورزی – آن هم در منطقه ای کم آب – همه و همه ما را به این جمع بندی رسانده است که «چو فردا شود فکر فردا کنیم» و «صوفی ابن الوقت باشد ای پسر»، «سیلی نقد به از حلوای نسیه» است.
اصولا نزد ایرانیان، امروز بسی مهم تر از فرداست و «نیست فردا گفتن از شرط طریق».
❓ شما در همایشی بیان کردید که نظام کشورداری مجموعه ای از قواعد رسمی و غیررسمی است که شامل پنج آیتم هنجارها، ساختارها، سازمان ها، سیستم ها و قوانین است که تعریف کننده، تنظیم کننده و تسهیل کننده روابط اجتماعی – اقتصادی بین بازیگران شامل حاکمان، شهروندان، بروکرات ها و سایر دولت ها است و بر تعاملات، تمایلات و اطلاعات بازیگران اثر داشته و بر ظرفیت حاکمیت برای طراحی و جاری سازی سیاست ها و تولید و ارائه خدمات عمومی تاثیر می گذارد. جنابعالی خطای نزدیک بینی و عدم توجه وافی به مطالعات آینده پژوهی را در کدام یک از موارد فوق برجسته تر می بینید؟
❗️- در هنجارها؛ بدیهی است که هنجارها (ارزش ها) نقش مهمی در تنظیم روابط و کشورداری ما دارند. بگذارید یک مثال بزنم؛ وقتی هنجار ما استقلال باشد، خروجی کشورداری می شود خودکفایی نسبی و کاهش سطح تعاملات بین المللی؛ اما وقتی هنجار ما می شود برون گرایی (اگر بشود) آنگاه انتظار داریم که استفاده خلاقانه از سرمایه، دانش، فناوری، بازار و دسترسی های بین المللی بشود خروجی یک نظام.
حال اگر نگاه بلندمدت و آینده نگرانه هنجار باشد، آن گاه تصمیمات ما همراه با پیامدسنجی خواهد بود. موضوعات تصمیم گیری ما از جنس موضوعات فورس ماژور و کوتاه مدت نخواهد بود بلکه از جنس تصمیمات با نگاهی آینده نگرانه و آینده ساز خواهد بود.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشورداری_در_ایران :
قسمت اول
ما در کشورمان دچار یک پارادوکس جدی هستیم؛
برنامه زدگی در عین بی برنامگی.
بی برنامگی حالتی است که شخص، سازمان یا کشور، برنامه مشخصی برای آینده خود ندارد و نمی داند که گام های اساسی برای تحقق آینده چیست؟
❓خطای نزدیک بینی و حال بینی، علی رغم تمامی تلاش های مسئولان، سیستم کشورداری ما را دستخوش بیماری ها و نارسایی هایی در حوزه کارآمدی کرده است. شما دلایل این آسیب را چه می دانید؟
❗️- این موضوع می تواند دلایل متعددی داشته باشد. من از یک منظر به آن می نگرم و باقی مناظر را به سایرین واگذار می کنم.
ملت ها از نظر افق دید با هم متفاوت هستند. برخی افق دید بلندمدت تری دارند و برخی کوتاه مدت نگر هستند. به عبارت ساده تر، برخی از ملل صبورتر و منضبط ترند و برخی عجول تر و بی قرارتر. به نظر می رسد که این عجله و بی قراری باعث می شود ما دچار نزدیک بینی شویم. وقتی می خواهیم برنامه ریزی کنیم، به مشکلات کنونی توجه بیشتری می کنیم تا مشکلات آینده.
وقتی زمان بندی می کنیم، پروژه هفت ساله را سه ساله تنظیم می کنیم. به همین خاطر هم همواره چون افق دید بلندی نداریم، وقتی مسائل بحران می شود، به آنها می پردازیم و این می شود کشورداری آتش نشانی.
یعنی به جای آنکه از همین الان مسائل پنج سال آینده را تدبیر و پیشگیری کنیم، در زمان وقوع و یا پس از آن به شیوه آتش نشانی آنها را اطفاء می کنیم.
برای نمونه، مسئله اشتغال از 10 سال پیش قابل پیش بینی بود، اما متاسفانه به آن توجه نشد. یا مسئله خانوار و طلاق در چند سال آینده مسلما یک بحران است (اگر نخواهیم امروز آن را بحران بدانیم) اما کم توجهی می کنیم. چرا؟
چون اصولا افق فکری ما کوتاه است. این می تواند ریشه تاریخی – جغرافیایی داشته باشد؛ بودن در چهار راه تاخت و تاز جهانی (یا ما در حال غارت شدن بودیم یا غارت کردن)، عدم ثبات حکومت، وابستگی به کشاورزی – آن هم در منطقه ای کم آب – همه و همه ما را به این جمع بندی رسانده است که «چو فردا شود فکر فردا کنیم» و «صوفی ابن الوقت باشد ای پسر»، «سیلی نقد به از حلوای نسیه» است.
اصولا نزد ایرانیان، امروز بسی مهم تر از فرداست و «نیست فردا گفتن از شرط طریق».
❓ شما در همایشی بیان کردید که نظام کشورداری مجموعه ای از قواعد رسمی و غیررسمی است که شامل پنج آیتم هنجارها، ساختارها، سازمان ها، سیستم ها و قوانین است که تعریف کننده، تنظیم کننده و تسهیل کننده روابط اجتماعی – اقتصادی بین بازیگران شامل حاکمان، شهروندان، بروکرات ها و سایر دولت ها است و بر تعاملات، تمایلات و اطلاعات بازیگران اثر داشته و بر ظرفیت حاکمیت برای طراحی و جاری سازی سیاست ها و تولید و ارائه خدمات عمومی تاثیر می گذارد. جنابعالی خطای نزدیک بینی و عدم توجه وافی به مطالعات آینده پژوهی را در کدام یک از موارد فوق برجسته تر می بینید؟
❗️- در هنجارها؛ بدیهی است که هنجارها (ارزش ها) نقش مهمی در تنظیم روابط و کشورداری ما دارند. بگذارید یک مثال بزنم؛ وقتی هنجار ما استقلال باشد، خروجی کشورداری می شود خودکفایی نسبی و کاهش سطح تعاملات بین المللی؛ اما وقتی هنجار ما می شود برون گرایی (اگر بشود) آنگاه انتظار داریم که استفاده خلاقانه از سرمایه، دانش، فناوری، بازار و دسترسی های بین المللی بشود خروجی یک نظام.
حال اگر نگاه بلندمدت و آینده نگرانه هنجار باشد، آن گاه تصمیمات ما همراه با پیامدسنجی خواهد بود. موضوعات تصمیم گیری ما از جنس موضوعات فورس ماژور و کوتاه مدت نخواهد بود بلکه از جنس تصمیمات با نگاهی آینده نگرانه و آینده ساز خواهد بود.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
قسمت دوم
#پرسش :
❓چشم اندازنویسی و اسناد بالادستی نوعی از آینده نگاری محسوب می شوند. شما در مصاحبه قبلی خود با گفتمان الگو به پدیده «تورم اسناد بالادستی» اشاره کردید. چرا اسناد بالادستی که نشانه برنامه داشتن و آینده نگری هستند اجرا نمی شوند؟
#پاسخ
❗️- ما در کشورمان دچار یک پارادوکس جدی هستیم؛ برنامه زدگی در عین بی برنامگی.
بی برنامگی حالتی است که شخص، سازمان یا کشور، برنامه مشخصی برای آینده خود ندارد و نمی داند که گام های اساسی برای تحقق آینده چیست؟
برنامه زدگی به حالتی می گویند که ذهن شخص، سازمان یا کشور مملو است از برنامه، استراتژی، سیاست، اهداف و سند.
جالب اینجاست که قاعدتا این دو پدیده مخالف هم هستند اما واقعیت آن است که برنامه زدگی منجر به بی برنامگی خواهد شد.
هم اکنون در کشور
سند چشم انداز داریم، بیش از 30 سند سیاست های کلان داریم، صدها سند توسعه بخشی، استانی، فرابخشی داریم و برنامه شش توسعه تاکنون به چیزی حدود 500 صفحه رسیده است.
به جرأت می توانم بگویم که بیش از صد هزار صفحه برنامه داریم اما کشور بر اساس برنامه اداره نمی شود. چرا؟
به این سه دلیل:
وقتی تعداد برنامه ها از منابع متعدد افزوده شد، مجریان دچار آشفتگی می شوند که بالاخره چه باید کرد؟
بسته خروج از رکود را اجرا کنند یا اقتصاد مقاومتی را؟
نقشه جامع علمی کشور را اجرا کنند یا برنامه توسعه را؟
نقشه راه تنگنای نقدینگی را عملی کنند یا برجام 2 را؟
اصلاح نظام اداری را پی بگیرند یا خصوصی سازی را؟
مهندسی فرهنگی را عملیاتی کنند یا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را؟
وقتی تعداد و تنوع برنامه ها زیاد شد و این برنامه ها تبدیل به یک سند واحد نشده باشد، آن گاه این برنامه ها تبدیل به معیارهای عملکرد نمی شود؛ بنابراین پاسخگویی و پاسخ خواهی به درستی انجام نمی شود. من به عنوان یک وزارتخانه یاد می گیرم که هر وقت از من گزارش خواستند، یک گزارش سر هم کنم و بدهم. فرهنگ LIFO رواج پیدا می کند.
حسابداران و انبارداران روشی دارند که به آن می گویند لایفو (Last in First Out)
یعنی آخرین قطعه ای که وارد انبار شد، همان اولین قطعه ای خواهد بود که خارج خواهد شد.
تعدد برنامه ها در ذهن شخص، سازمان یا کشور نیز منجر به فرهنگ LIFO می شود؛ یعنی آخرین کاری که تعریف شده، مبنای عمل من خواهد بود؛ مثلا الان خروج از رکود مطرح است، سه ماه دیگر اقتصاد مقاومتی برجسته می شود و شش ماه بعد اجرای برنامه ششم.
مهم این است که آخرین چیزی که مطرح می شود چیست.
نتیجه هم زمانی برنامه زدگی و بی برنامگی چنین خواهد شد که در این حالت، برنامه ها دست خورده می شوند.
به واسطه این که هم برنامه ها و سیاست ها را اعلام کرده ایم؛ الان کمتر ایده ای یافت می شود که تا به حال مطرح نشده باشد و چون مطرح شده و اجرا نکرده ایم همه ایده ها (برنامه ها و سیاست ها) دست خورده شده است و هر کدام که مطرح می شود می گوییم ای بابا! ما این را اجرا کردیم و به نتیجه نرسیدیم.
به این سه علت اضافه کنید که اصولا کیفیت اسناد بالادستی ما هم خوب نیستند؛ برخی از آنان چنان گسترده (Wide) و به عبارت خودمانی «گَل و گشاد» نوشته شده اند که تقریبا هر چیزی با آن قابل توجیه است، من شاید بیش از 40 گزارش دیده باشم که هر چه دستگاه اجرایی می خواسته را با همان اسناد بالادستی توجیه کرده است.
ما هنوز تا سیاست هایی که جامع و مانع باشد یا به عبارتی «include» و «Exclude» کند فاصله داریم.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
قسمت دوم
#پرسش :
❓چشم اندازنویسی و اسناد بالادستی نوعی از آینده نگاری محسوب می شوند. شما در مصاحبه قبلی خود با گفتمان الگو به پدیده «تورم اسناد بالادستی» اشاره کردید. چرا اسناد بالادستی که نشانه برنامه داشتن و آینده نگری هستند اجرا نمی شوند؟
#پاسخ
❗️- ما در کشورمان دچار یک پارادوکس جدی هستیم؛ برنامه زدگی در عین بی برنامگی.
بی برنامگی حالتی است که شخص، سازمان یا کشور، برنامه مشخصی برای آینده خود ندارد و نمی داند که گام های اساسی برای تحقق آینده چیست؟
برنامه زدگی به حالتی می گویند که ذهن شخص، سازمان یا کشور مملو است از برنامه، استراتژی، سیاست، اهداف و سند.
جالب اینجاست که قاعدتا این دو پدیده مخالف هم هستند اما واقعیت آن است که برنامه زدگی منجر به بی برنامگی خواهد شد.
هم اکنون در کشور
سند چشم انداز داریم، بیش از 30 سند سیاست های کلان داریم، صدها سند توسعه بخشی، استانی، فرابخشی داریم و برنامه شش توسعه تاکنون به چیزی حدود 500 صفحه رسیده است.
به جرأت می توانم بگویم که بیش از صد هزار صفحه برنامه داریم اما کشور بر اساس برنامه اداره نمی شود. چرا؟
به این سه دلیل:
وقتی تعداد برنامه ها از منابع متعدد افزوده شد، مجریان دچار آشفتگی می شوند که بالاخره چه باید کرد؟
بسته خروج از رکود را اجرا کنند یا اقتصاد مقاومتی را؟
نقشه جامع علمی کشور را اجرا کنند یا برنامه توسعه را؟
نقشه راه تنگنای نقدینگی را عملی کنند یا برجام 2 را؟
اصلاح نظام اداری را پی بگیرند یا خصوصی سازی را؟
مهندسی فرهنگی را عملیاتی کنند یا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را؟
وقتی تعداد و تنوع برنامه ها زیاد شد و این برنامه ها تبدیل به یک سند واحد نشده باشد، آن گاه این برنامه ها تبدیل به معیارهای عملکرد نمی شود؛ بنابراین پاسخگویی و پاسخ خواهی به درستی انجام نمی شود. من به عنوان یک وزارتخانه یاد می گیرم که هر وقت از من گزارش خواستند، یک گزارش سر هم کنم و بدهم. فرهنگ LIFO رواج پیدا می کند.
حسابداران و انبارداران روشی دارند که به آن می گویند لایفو (Last in First Out)
یعنی آخرین قطعه ای که وارد انبار شد، همان اولین قطعه ای خواهد بود که خارج خواهد شد.
تعدد برنامه ها در ذهن شخص، سازمان یا کشور نیز منجر به فرهنگ LIFO می شود؛ یعنی آخرین کاری که تعریف شده، مبنای عمل من خواهد بود؛ مثلا الان خروج از رکود مطرح است، سه ماه دیگر اقتصاد مقاومتی برجسته می شود و شش ماه بعد اجرای برنامه ششم.
مهم این است که آخرین چیزی که مطرح می شود چیست.
نتیجه هم زمانی برنامه زدگی و بی برنامگی چنین خواهد شد که در این حالت، برنامه ها دست خورده می شوند.
به واسطه این که هم برنامه ها و سیاست ها را اعلام کرده ایم؛ الان کمتر ایده ای یافت می شود که تا به حال مطرح نشده باشد و چون مطرح شده و اجرا نکرده ایم همه ایده ها (برنامه ها و سیاست ها) دست خورده شده است و هر کدام که مطرح می شود می گوییم ای بابا! ما این را اجرا کردیم و به نتیجه نرسیدیم.
به این سه علت اضافه کنید که اصولا کیفیت اسناد بالادستی ما هم خوب نیستند؛ برخی از آنان چنان گسترده (Wide) و به عبارت خودمانی «گَل و گشاد» نوشته شده اند که تقریبا هر چیزی با آن قابل توجیه است، من شاید بیش از 40 گزارش دیده باشم که هر چه دستگاه اجرایی می خواسته را با همان اسناد بالادستی توجیه کرده است.
ما هنوز تا سیاست هایی که جامع و مانع باشد یا به عبارتی «include» و «Exclude» کند فاصله داریم.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#پرسش :
حالا اگر عقاید دینداران و غیر دینداران واقعاً به چشم طرف مقابل مضحک بیاید، آیا آنها در مقام نقد ، حق تمسخر عقاید یکدیگر را دارند؟
با توگجه به این که اخیراً بعضی افراد سخن از "حق تمسخر" به میان آورده اند.
#پاسخ
تمسخر کاری است مثل تحقیر و توهین. هیچ نظام اخلاقی ای به شما اجازه نمی دهد چنین کاری کنید.
البته طنز نوشتن و کارتون کشیدن (که یک جور طنز تصویری است) و مانند اینها تمسخر نیست. در طنز ، شما جنبه ای را که نادرست یا درخور نقد می دانید با ظرافت و شوخ طبعی برجسته می کنید. اینها مصداق تمسخر نیست و برای فهم آنها باید فرهنگ درک طنز زبانی یا بصری داشت. اما به اصطلاحِ اهل ادبیات بین طنز و هزل و دیگر بیانها می توان تفاوت گذاشت.
برگردیم به همان تعبیر تمسخر که فرمودید.
اگر در نحوه به کار بردن این واژه اختلافی نداشته باشیم و فرق بگذاریم بین طنز با تمسخر که در آن نیت تحقیر امر یا شخصی هست، گمان نمی کنم اختلافی در این که تمسخر اخلاقا جایز نیست باقی بماند. به اضافه این که این کار مفید هم نیست.
فرض کنیم کسی پوششی دارد که دیگری نمی پسندد و درست نمی داند. اگر شخص دوم اولی را استهزاء و مسخره کند صرف نظر از این که کار اخلاقا قبیحی انجام داده است، کارش فایده ای هم برای تقویت نظرش ندارد و به نتیجه مطلوبش نمی انجامد.
پرسس:
البته شاید مفید، یعنی وافی به مقصود، باشد. مثلاً فرض کنید در یک جامعه اسلامی، عامه مردم خانمی مینی ژوپ پوش را مسخره کنند و یا عموم مردم کانادا، یک خانم چادر به سر را مسخره کنند، خیلی محتمل است که این دو خانم، پوششان را در این دو جامعه تغییر دهند.
#پاسخ :
در پدیده های اجتماعی، میل به همرنگ شدن با جامعه کمابیش موثر است ولی وقتی پای عقاید انسان ها به میان می آید، قضیه پیچیده می شود. ممکن است آن خانم چادری مثال شما به واسطه فشار جامعه، کمتر در جامعه ظاهر شود و چادرش را کنار بگذارد اما بعید نیست که همان فرد بر اثر فشار ناشی از این تحقیر فرزندش را جوری تربیت کند که بنیادگرای تروریست شود. جای آن خانم چادری و آن جامعه، آن خانم مینی ژوپ پوش و جامعه دیگر را هم بگذارید، در اصل قضیه تفاوتی ایجاد نمی شود.
تحقیر به کینه توزی می انجامد و کینه توزی به میل به تلافی و راه های خشونت آمیز. تحقیر به قصد تغییر، راه حل هوشمندانه ای به نظر نمی رسد. هر سبک زندگی و هر باوری که با تمسخر و تحقیر مواجه شود، پاسخش بغض و کینه است. بغض و کینه هم سرانجام روزی به خشن ترین وجه ممکن خودش را نشان می دهد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#پرسش :
حالا اگر عقاید دینداران و غیر دینداران واقعاً به چشم طرف مقابل مضحک بیاید، آیا آنها در مقام نقد ، حق تمسخر عقاید یکدیگر را دارند؟
با توگجه به این که اخیراً بعضی افراد سخن از "حق تمسخر" به میان آورده اند.
#پاسخ
تمسخر کاری است مثل تحقیر و توهین. هیچ نظام اخلاقی ای به شما اجازه نمی دهد چنین کاری کنید.
البته طنز نوشتن و کارتون کشیدن (که یک جور طنز تصویری است) و مانند اینها تمسخر نیست. در طنز ، شما جنبه ای را که نادرست یا درخور نقد می دانید با ظرافت و شوخ طبعی برجسته می کنید. اینها مصداق تمسخر نیست و برای فهم آنها باید فرهنگ درک طنز زبانی یا بصری داشت. اما به اصطلاحِ اهل ادبیات بین طنز و هزل و دیگر بیانها می توان تفاوت گذاشت.
برگردیم به همان تعبیر تمسخر که فرمودید.
اگر در نحوه به کار بردن این واژه اختلافی نداشته باشیم و فرق بگذاریم بین طنز با تمسخر که در آن نیت تحقیر امر یا شخصی هست، گمان نمی کنم اختلافی در این که تمسخر اخلاقا جایز نیست باقی بماند. به اضافه این که این کار مفید هم نیست.
فرض کنیم کسی پوششی دارد که دیگری نمی پسندد و درست نمی داند. اگر شخص دوم اولی را استهزاء و مسخره کند صرف نظر از این که کار اخلاقا قبیحی انجام داده است، کارش فایده ای هم برای تقویت نظرش ندارد و به نتیجه مطلوبش نمی انجامد.
پرسس:
البته شاید مفید، یعنی وافی به مقصود، باشد. مثلاً فرض کنید در یک جامعه اسلامی، عامه مردم خانمی مینی ژوپ پوش را مسخره کنند و یا عموم مردم کانادا، یک خانم چادر به سر را مسخره کنند، خیلی محتمل است که این دو خانم، پوششان را در این دو جامعه تغییر دهند.
#پاسخ :
در پدیده های اجتماعی، میل به همرنگ شدن با جامعه کمابیش موثر است ولی وقتی پای عقاید انسان ها به میان می آید، قضیه پیچیده می شود. ممکن است آن خانم چادری مثال شما به واسطه فشار جامعه، کمتر در جامعه ظاهر شود و چادرش را کنار بگذارد اما بعید نیست که همان فرد بر اثر فشار ناشی از این تحقیر فرزندش را جوری تربیت کند که بنیادگرای تروریست شود. جای آن خانم چادری و آن جامعه، آن خانم مینی ژوپ پوش و جامعه دیگر را هم بگذارید، در اصل قضیه تفاوتی ایجاد نمی شود.
تحقیر به کینه توزی می انجامد و کینه توزی به میل به تلافی و راه های خشونت آمیز. تحقیر به قصد تغییر، راه حل هوشمندانه ای به نظر نمی رسد. هر سبک زندگی و هر باوری که با تمسخر و تحقیر مواجه شود، پاسخش بغض و کینه است. بغض و کینه هم سرانجام روزی به خشن ترین وجه ممکن خودش را نشان می دهد.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران
#پرسش
❓شما در جایی عنوان کرده اید که وقتی نظام تدبیر، نامناسب باشد، توان کشور و انرژی کشور هدر می رود. عدم توجه به آینده و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو تا چه اندازه در این امر نقش داشته است؟
#پاسخ
❗️- وقتی نظام کشورداری ناتوان است، حتی از دیدن و تحلیل کردن فرصت ها و تهدیدها هم ناتوان است؛ برای مثال کشوری مانند ایران که یکی از جوان ترین و تحصیلکرده ترین و پیشرفت خواه ترین جمعیت ها را دارد، اما این همه دانش آموخته علوم و مهندسی کامپیوتر، نتوانست از فرصت شبکه های اجتماعی به خوبی استفاده تجاری کند.
هم اکنون هم از فرصت انیمیشن به عنوان یک بازار پر سود استفاده نمی کند. فردا نیز از بازار بازی های رایانه ای استفاده نخواهد کرد و پس فردا نیز از بازار فرصت واقعیت مجازی (Virtual Reality) و واقعیت افزوده (Augmented Reality).
فرصت ها یکی یکی از پیش روی نظام اقتصادی و اجتماعی می گذرند و ما فقط یک مصرف کننده حرفه ای و به روز می شویم.
هم اکنون در حوزه شبکه های اجتماعی، انیمیشن و بازی های رایانه ای، یک مصرف کننده حرفه ای هستیم و فردا نیز برای بازار مصرف واقعیت مجازی و واقعیت ارزش افزوده.
چرا؟
چون نظام کشورداری ما آنقدر گرفتار روزمرگی و نگاه کوتاه مدت است که نمی تواند به فرصت های آینده نگاه کند.
#پرسش
❓مهم ترین فرصت ها و تهدیدهای آینده در حوزه کشورداری را چه می دانید؟
#پاسخ
❗️- فکر می کنم «ایران ما» با #پنج_بحران کلیدی روبروست؛ متاسفانه این بحران ها نه مانند « #داعش » یا « #قیمت بنزین »، فوری، فوتی و ملموس هستند و نه مانند « #تحریم_و_مذاکره » جذابیت سیاسی و رسانه ای دارند.
ولی این بحران ها همچون موریانه « #ایران » ما را از درون تخریب می کنند و به دلیل ماهیت تدریجی و ناملموس آنها، گرفتار سندروم قورباغه پخته شده ایم.
(همان داستان تکراری که وقتی قورباغه در آب جوش گذاشته می شود، سریع بیرون می پرد اما اگر به صورت تدریجی درجه حرارت آب افزایش پیدا کند، آن قدر می ماند تا بمیرد.)
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران
#پرسش
❓شما در جایی عنوان کرده اید که وقتی نظام تدبیر، نامناسب باشد، توان کشور و انرژی کشور هدر می رود. عدم توجه به آینده و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو تا چه اندازه در این امر نقش داشته است؟
#پاسخ
❗️- وقتی نظام کشورداری ناتوان است، حتی از دیدن و تحلیل کردن فرصت ها و تهدیدها هم ناتوان است؛ برای مثال کشوری مانند ایران که یکی از جوان ترین و تحصیلکرده ترین و پیشرفت خواه ترین جمعیت ها را دارد، اما این همه دانش آموخته علوم و مهندسی کامپیوتر، نتوانست از فرصت شبکه های اجتماعی به خوبی استفاده تجاری کند.
هم اکنون هم از فرصت انیمیشن به عنوان یک بازار پر سود استفاده نمی کند. فردا نیز از بازار بازی های رایانه ای استفاده نخواهد کرد و پس فردا نیز از بازار فرصت واقعیت مجازی (Virtual Reality) و واقعیت افزوده (Augmented Reality).
فرصت ها یکی یکی از پیش روی نظام اقتصادی و اجتماعی می گذرند و ما فقط یک مصرف کننده حرفه ای و به روز می شویم.
هم اکنون در حوزه شبکه های اجتماعی، انیمیشن و بازی های رایانه ای، یک مصرف کننده حرفه ای هستیم و فردا نیز برای بازار مصرف واقعیت مجازی و واقعیت ارزش افزوده.
چرا؟
چون نظام کشورداری ما آنقدر گرفتار روزمرگی و نگاه کوتاه مدت است که نمی تواند به فرصت های آینده نگاه کند.
#پرسش
❓مهم ترین فرصت ها و تهدیدهای آینده در حوزه کشورداری را چه می دانید؟
#پاسخ
❗️- فکر می کنم «ایران ما» با #پنج_بحران کلیدی روبروست؛ متاسفانه این بحران ها نه مانند « #داعش » یا « #قیمت بنزین »، فوری، فوتی و ملموس هستند و نه مانند « #تحریم_و_مذاکره » جذابیت سیاسی و رسانه ای دارند.
ولی این بحران ها همچون موریانه « #ایران » ما را از درون تخریب می کنند و به دلیل ماهیت تدریجی و ناملموس آنها، گرفتار سندروم قورباغه پخته شده ایم.
(همان داستان تکراری که وقتی قورباغه در آب جوش گذاشته می شود، سریع بیرون می پرد اما اگر به صورت تدریجی درجه حرارت آب افزایش پیدا کند، آن قدر می ماند تا بمیرد.)
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#پرسش:
اگر کسی تمسخر امر نادرست را اخلاقاً روا بداند و بگوید در سیستم اخلاقی ما ، چنین کاری رواست، شما چه پاسخی به او می دهید؟
شهودهای اخلاقی مشترک آدم ها، یکی از پایه هایی است که اخلاق بر آن استوار می شود.
ما چرا قتل بلادلیل را کار بدی می دانیم؟
کسی در مذمت این عمل استدلالی نمی کند.
ما به عنوان انسان، اخلاقاً شهود می کنیم که قتل بلادلیل کار بدی است.
وجدان اخلاقی ما می گوید که تمسخر دیگران کار بدی است چون طبق قاعده طلایی مشهور دوست نمی داریم کسی خودمان را تمسخر کند.
#پرسش:
فرض کنیم کسی می گوید به قصد مبارزه با خرافه می خواهد چنین کاری بکند یا چنین حقی دارد.
فرض کنیم چنین شخصی ماتریالست است و عقاید دیگران را خرافه می داند، می شود از او پرسید باور به آنچه او خرافه می داند ناشی از چیست؟
غیر از این است که طبق مبانی او برآمده از شرایط مادی آن باورمندان است؟
حالا می توان پرسید با تمسخر آن شرایط عوض می شود؟
مثلاً اگر مارکسیست هستید و زیربناهای اقتصادی و اجتماعی فلان فرد دیندار را علت پیدایش عقاید او می دانید، اگر عقاید او را به استهزاء بگیرید، آیا شرایط زیربنایی او عوض می شود؟
می خواهم بگویم طبق مبانی چنین فردی هم باز جایی برای تمسخر باقی نمی ماند.
#پزسش:
اگر طرف ماتریالیست، ِ غیرمارکسیست باشد، چطور؟
باز هم در اصل قضیه فرقی نمی کند.
به هر حال وقتی اعتقادی به خدایی که اختیار آدمی را تضمین کند ندارد باید توضیح بدهد چگونه از دایره دترمینیسم و جبر علی خارج می شود.
چنین فردی می تواند بگوید باید شرایط اقتصادی یا اجتماعی را تغییر داد، باید مثلا مدرسه ساخت و علم را در دسترس عده بیشتری قرار داد، اما نمی تواند توضیح بدهد که تمسخر عقاید دیگران که در انتخاب آنها علی الاصول نقشی نداشته اند چرا اخلاقی است.
#پرسش:
او می تواند بگوید که من برای این افراد احترامی قائل نیستم و عقایدشان را مسخره می کنم.
#پاسخ :
او این ها را مسخره می کند و می گوید نادان هستند.
آنها هم متقابلا او را نادان می دانند و مسخره می کنند.
آخر این بازی به کجا می انجامد؟
#پرسش:
یعنی باب خطرناکی باز می شود؟
#پاسخ :
بله، مسیری پیش روی انسان ها قرار می گیرد که انتهایش فقط زور است و بس.
در این مسیر هیچ جایی برای اخلاق نیست.
#پرسش:
اگر این ادعا که حق تمسخر یکی از مشتقات اصل آزادی بیان است پذیرفته شود، آیا منطقاً نباید به حق فحاشی هم به عنوان یکی از مشتقات این اصل قائل باشیم؟
#پاسخ :
همان طور که عرض کردم اگر در معنا و کاربرد تعبیر تمسخر اختلافی نداشته باشیم، تمسخر آن گونه که من از دلالتهای این واژه می فهمم یکی از مصادیق توهین است و ربطی به آزادی بیان ندارد، فحاشی هم به همین ترتیب.
آزادی بیان عقاید و افکار غیر از مجاز بودن توهین است. اولی ممدوح و مفید است و دومی در همه جوامع مذموم و مضر.
#پرسش:
البته ممکن است کسی که دیگران را مسخره می کند، از واژه های رکیک استفاده نکند.
#پاسخ :
فرقی نمی کند.
مهم حالت روانی ای است که حرف ما در طرف مقابل ایجاد می کند.
یک واژه ممکن است در سیاقی دوستانه معنایی محبت آمیز و حاکی از نزدیکی و رفاقت داشته باشد و در سیاقی دیگر آشکارا توهین باشد و برخورنده.
مساله واژه نیست مساله نیت تحقیر و توهین است، مساله زمینه و سیاق بحث است و دلالت هایی که پیدا می کند.
#پرسس:
پس شما موافقید که گشوده شدن باب تمسخر می تواند باب فحاشی را هم باز کند؟
#پاسخ :
من می گویم تمسخر اخلاقاً روا نیست.
وقتی هم که شما کاری غیراخلاقی را در پیش گرفتید، با هر واکنش غیر اخلاقی ای که مواجه شوید، حق اعتراض ندارید.
من باید با شما مودبانه رفتار کنم اگر از شما انتظار رفتار مودبانه دارم.
اگر من بگویم من حق دارم شما را مسخره کنم، ممکن است شما هم بگویی من هم حق دارم به تو فحش بدهم و دیگری هم بگوید من هم حق کتک زدن دارم.
در این صورت دیگر چیزی از اخلاق باقی نمی ماند!
اگر عده ای حق تمسخر دیگران را برای خودشان قائل باشند بعید نیست که عده ای هم حق زدن آنها را برای خودشان قائل باشند
و به همین ترتیب. وقتی اصول مشترک اخلاقی را دلبخواهی تغییر بدهیم یا تفسیر کنیم نهایتا چیزی از آنها باقی نمی ماند که بتوان به آنها استناد و اتکا کرد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#پرسش:
اگر کسی تمسخر امر نادرست را اخلاقاً روا بداند و بگوید در سیستم اخلاقی ما ، چنین کاری رواست، شما چه پاسخی به او می دهید؟
شهودهای اخلاقی مشترک آدم ها، یکی از پایه هایی است که اخلاق بر آن استوار می شود.
ما چرا قتل بلادلیل را کار بدی می دانیم؟
کسی در مذمت این عمل استدلالی نمی کند.
ما به عنوان انسان، اخلاقاً شهود می کنیم که قتل بلادلیل کار بدی است.
وجدان اخلاقی ما می گوید که تمسخر دیگران کار بدی است چون طبق قاعده طلایی مشهور دوست نمی داریم کسی خودمان را تمسخر کند.
#پرسش:
فرض کنیم کسی می گوید به قصد مبارزه با خرافه می خواهد چنین کاری بکند یا چنین حقی دارد.
فرض کنیم چنین شخصی ماتریالست است و عقاید دیگران را خرافه می داند، می شود از او پرسید باور به آنچه او خرافه می داند ناشی از چیست؟
غیر از این است که طبق مبانی او برآمده از شرایط مادی آن باورمندان است؟
حالا می توان پرسید با تمسخر آن شرایط عوض می شود؟
مثلاً اگر مارکسیست هستید و زیربناهای اقتصادی و اجتماعی فلان فرد دیندار را علت پیدایش عقاید او می دانید، اگر عقاید او را به استهزاء بگیرید، آیا شرایط زیربنایی او عوض می شود؟
می خواهم بگویم طبق مبانی چنین فردی هم باز جایی برای تمسخر باقی نمی ماند.
#پزسش:
اگر طرف ماتریالیست، ِ غیرمارکسیست باشد، چطور؟
باز هم در اصل قضیه فرقی نمی کند.
به هر حال وقتی اعتقادی به خدایی که اختیار آدمی را تضمین کند ندارد باید توضیح بدهد چگونه از دایره دترمینیسم و جبر علی خارج می شود.
چنین فردی می تواند بگوید باید شرایط اقتصادی یا اجتماعی را تغییر داد، باید مثلا مدرسه ساخت و علم را در دسترس عده بیشتری قرار داد، اما نمی تواند توضیح بدهد که تمسخر عقاید دیگران که در انتخاب آنها علی الاصول نقشی نداشته اند چرا اخلاقی است.
#پرسش:
او می تواند بگوید که من برای این افراد احترامی قائل نیستم و عقایدشان را مسخره می کنم.
#پاسخ :
او این ها را مسخره می کند و می گوید نادان هستند.
آنها هم متقابلا او را نادان می دانند و مسخره می کنند.
آخر این بازی به کجا می انجامد؟
#پرسش:
یعنی باب خطرناکی باز می شود؟
#پاسخ :
بله، مسیری پیش روی انسان ها قرار می گیرد که انتهایش فقط زور است و بس.
در این مسیر هیچ جایی برای اخلاق نیست.
#پرسش:
اگر این ادعا که حق تمسخر یکی از مشتقات اصل آزادی بیان است پذیرفته شود، آیا منطقاً نباید به حق فحاشی هم به عنوان یکی از مشتقات این اصل قائل باشیم؟
#پاسخ :
همان طور که عرض کردم اگر در معنا و کاربرد تعبیر تمسخر اختلافی نداشته باشیم، تمسخر آن گونه که من از دلالتهای این واژه می فهمم یکی از مصادیق توهین است و ربطی به آزادی بیان ندارد، فحاشی هم به همین ترتیب.
آزادی بیان عقاید و افکار غیر از مجاز بودن توهین است. اولی ممدوح و مفید است و دومی در همه جوامع مذموم و مضر.
#پرسش:
البته ممکن است کسی که دیگران را مسخره می کند، از واژه های رکیک استفاده نکند.
#پاسخ :
فرقی نمی کند.
مهم حالت روانی ای است که حرف ما در طرف مقابل ایجاد می کند.
یک واژه ممکن است در سیاقی دوستانه معنایی محبت آمیز و حاکی از نزدیکی و رفاقت داشته باشد و در سیاقی دیگر آشکارا توهین باشد و برخورنده.
مساله واژه نیست مساله نیت تحقیر و توهین است، مساله زمینه و سیاق بحث است و دلالت هایی که پیدا می کند.
#پرسس:
پس شما موافقید که گشوده شدن باب تمسخر می تواند باب فحاشی را هم باز کند؟
#پاسخ :
من می گویم تمسخر اخلاقاً روا نیست.
وقتی هم که شما کاری غیراخلاقی را در پیش گرفتید، با هر واکنش غیر اخلاقی ای که مواجه شوید، حق اعتراض ندارید.
من باید با شما مودبانه رفتار کنم اگر از شما انتظار رفتار مودبانه دارم.
اگر من بگویم من حق دارم شما را مسخره کنم، ممکن است شما هم بگویی من هم حق دارم به تو فحش بدهم و دیگری هم بگوید من هم حق کتک زدن دارم.
در این صورت دیگر چیزی از اخلاق باقی نمی ماند!
اگر عده ای حق تمسخر دیگران را برای خودشان قائل باشند بعید نیست که عده ای هم حق زدن آنها را برای خودشان قائل باشند
و به همین ترتیب. وقتی اصول مشترک اخلاقی را دلبخواهی تغییر بدهیم یا تفسیر کنیم نهایتا چیزی از آنها باقی نمی ماند که بتوان به آنها استناد و اتکا کرد.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ششم_فروردین
#زادروز_اشو_زرتشت
🔴 #پرسش :
آیا یک زرتشتی باید خود را بنده خدا بنامد؟
🔵 #پاسخ :
اگر تفسیر واژه «بنده» به چمار (معنی) نوکر، اسیر، غلام و سرسپرده باشد؛ خیر،
در بینش زرتشت کسی بندهی خدا نیست زیرا در فلسفه اشوزرتشت، انسان به دلیل خردمند بودن آزاد آفریده شده تا خود، راه نیک و بد را برگزیند.
چنانچه برای رسیدن به زندگی بهتر و شادتر از روی خردمندی و دانایی کوشش کند، او یار، دوست و همراه پروردگار به شمار می آید و چنانچه با کژاندیشی، رفتارش سبب آزار و آسیب به دیگران باشد او دشمن دانایی و سروری (اهورامزدا) خواهد بود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ششم_فروردین
#زادروز_اشو_زرتشت
🔴 #پرسش :
آیا یک زرتشتی باید خود را بنده خدا بنامد؟
🔵 #پاسخ :
اگر تفسیر واژه «بنده» به چمار (معنی) نوکر، اسیر، غلام و سرسپرده باشد؛ خیر،
در بینش زرتشت کسی بندهی خدا نیست زیرا در فلسفه اشوزرتشت، انسان به دلیل خردمند بودن آزاد آفریده شده تا خود، راه نیک و بد را برگزیند.
چنانچه برای رسیدن به زندگی بهتر و شادتر از روی خردمندی و دانایی کوشش کند، او یار، دوست و همراه پروردگار به شمار می آید و چنانچه با کژاندیشی، رفتارش سبب آزار و آسیب به دیگران باشد او دشمن دانایی و سروری (اهورامزدا) خواهد بود.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش :
آيا فيثاغورث از شاگردان اشوزرتشت بوده؟
#پاسخ :
فیثاغورٍث یا پیتاگورس که حدود بین سال های ؛
۴۹۵ تا ۵۷۰ پیش از میلاد می زیسته از فیلسوفان یونان باستان است.
گزارشی در نسک «سیاحت نامه» این اندیشمند (فیلسوف) آمده ،
که نشان می دهد فیثاغورث با زرتشت دیدار و گفتگو داشته است.
به درستی آشکار نشده که کدام زرتشت است؟
آیا اشوزرتشت پیام آور و آموزگار نام آور ایرانی بوده ،
یا کسی دیگر نام « زرتشت » برخود داشته است؟
او با زرتشت ؛
پیرامون اوضاع بد اجتماعی و اخلاقی شهر بابل گفتگو کرده و می گوید :
ای زرتشت تو از غیر ممکن در گذر ، بابل را هرگز نتوانی به نیکی ودانایی برسانی.
اهالی این جا دو دسته گوناگونند.
گروهی از تنگ دستی به بیچارگی رسیده اند ،
و جماعتی با زیاده روی به فساد کشیده شده اند.
در بابل از نبودن کمبوجیه (کامبیز) سخن رفته است ،
و زرتشت می گوید اگر کامبیز نبود نمی توانستم درشوش بمانم ،
و از دشمنی مغان و پیشوایان روحانی حسود در امان باشم.
شرح گفتگو و شرکت در جشن و درمان اسب پادشاه ،
در سفر نامه یا سیاحت نامه فیثاغورث در ایران آمده است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش :
آيا فيثاغورث از شاگردان اشوزرتشت بوده؟
#پاسخ :
فیثاغورٍث یا پیتاگورس که حدود بین سال های ؛
۴۹۵ تا ۵۷۰ پیش از میلاد می زیسته از فیلسوفان یونان باستان است.
گزارشی در نسک «سیاحت نامه» این اندیشمند (فیلسوف) آمده ،
که نشان می دهد فیثاغورث با زرتشت دیدار و گفتگو داشته است.
به درستی آشکار نشده که کدام زرتشت است؟
آیا اشوزرتشت پیام آور و آموزگار نام آور ایرانی بوده ،
یا کسی دیگر نام « زرتشت » برخود داشته است؟
او با زرتشت ؛
پیرامون اوضاع بد اجتماعی و اخلاقی شهر بابل گفتگو کرده و می گوید :
ای زرتشت تو از غیر ممکن در گذر ، بابل را هرگز نتوانی به نیکی ودانایی برسانی.
اهالی این جا دو دسته گوناگونند.
گروهی از تنگ دستی به بیچارگی رسیده اند ،
و جماعتی با زیاده روی به فساد کشیده شده اند.
در بابل از نبودن کمبوجیه (کامبیز) سخن رفته است ،
و زرتشت می گوید اگر کامبیز نبود نمی توانستم درشوش بمانم ،
و از دشمنی مغان و پیشوایان روحانی حسود در امان باشم.
شرح گفتگو و شرکت در جشن و درمان اسب پادشاه ،
در سفر نامه یا سیاحت نامه فیثاغورث در ایران آمده است.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش :
چرا اهورامزدا نیکی و بدی را آفرید؟
چرا تنها نیکی را نیافرید؟
اگر راه یکی است و راستی چرا باید بدی هم باشد ،
تا دوست داران اشا گم راه شوند؟
#پاسخ :
اهوامزدا با نیکی در سراسرهستی پایدار است ،
و هیچ گاه زاینده بدی ها نیست!
به چم واژه ی اهورامزدا بنگریم :
« دانایی و آگاهی بی کران هستی مند »
اشوزرتشت نخستین بار به این پدیده پی برده است که ،
سرآغاز وسرانجام ، هستی است.
دانشی بی کران که هیچ گاه پایانی نخواهد داشت.
هرگاه مرتوگان (: انسان) با دانایی به سراغ ،
چنین خدایی (اهورامزدا) برود وازاو یاری بخواهد ،
چنان چه برپایه ی هنجار راستی ( : اشا ) ومنش نیک ( : وهومن ) باشد ،
فرآورده آن ؛
نیکی ، مهربانی ، شادی ، سازندگی ، تازگی ،
خوش بختی ، بهروزی وپیش رفت خواهد بود ،
ولی هرگاه بداندیشان با کارهای نادرست خویش که برگرفته از ؛
نادانی ، حسادت ، خودپسندی ، کینه و خشم باشد ،
از اهورامزدا ( دانش بی کران ) یاری بجویند.
بدی هایی پدیدار خواهد شد که ؛
با جنگ وبی داد ، یورش و کشتار ، خرافه و پندار ،
و استفاده جنگ افزار همراه خواهد بود.
بدین روی آفریننده بدی ها ، انسان بداندیش و ناآگاه است ،
که اگربر روی زمین نباشد هیچ گاه بدی پیش نخواهد آمد.
برای این که دانشی درست پایدار گردد و بدی درهازمان ( : جامعه) نباشد.
دست به کارشویم تا دانایی را گسترش دهیم.
از مزدا ( : دانایی و آگاهی بی کران ) یاری بجوییم.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش :
چرا اهورامزدا نیکی و بدی را آفرید؟
چرا تنها نیکی را نیافرید؟
اگر راه یکی است و راستی چرا باید بدی هم باشد ،
تا دوست داران اشا گم راه شوند؟
#پاسخ :
اهوامزدا با نیکی در سراسرهستی پایدار است ،
و هیچ گاه زاینده بدی ها نیست!
به چم واژه ی اهورامزدا بنگریم :
« دانایی و آگاهی بی کران هستی مند »
اشوزرتشت نخستین بار به این پدیده پی برده است که ،
سرآغاز وسرانجام ، هستی است.
دانشی بی کران که هیچ گاه پایانی نخواهد داشت.
هرگاه مرتوگان (: انسان) با دانایی به سراغ ،
چنین خدایی (اهورامزدا) برود وازاو یاری بخواهد ،
چنان چه برپایه ی هنجار راستی ( : اشا ) ومنش نیک ( : وهومن ) باشد ،
فرآورده آن ؛
نیکی ، مهربانی ، شادی ، سازندگی ، تازگی ،
خوش بختی ، بهروزی وپیش رفت خواهد بود ،
ولی هرگاه بداندیشان با کارهای نادرست خویش که برگرفته از ؛
نادانی ، حسادت ، خودپسندی ، کینه و خشم باشد ،
از اهورامزدا ( دانش بی کران ) یاری بجویند.
بدی هایی پدیدار خواهد شد که ؛
با جنگ وبی داد ، یورش و کشتار ، خرافه و پندار ،
و استفاده جنگ افزار همراه خواهد بود.
بدین روی آفریننده بدی ها ، انسان بداندیش و ناآگاه است ،
که اگربر روی زمین نباشد هیچ گاه بدی پیش نخواهد آمد.
برای این که دانشی درست پایدار گردد و بدی درهازمان ( : جامعه) نباشد.
دست به کارشویم تا دانایی را گسترش دهیم.
از مزدا ( : دانایی و آگاهی بی کران ) یاری بجوییم.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش :
یک جمله از اشوزرتشت هست که می گوید :
خوش بخت کسی ست که خواهان خوش بختی دیگران باشد.
اکنون پرسش من این است که ممکن است کسی ،
خوش بختی را در کارهای ناپسند ببیند ، مانند ؛
دزدی کردن ، دروغ گفتن ، مسخره کردن ، مال کسی را خوردن و ... ،
ما باید برای این که خوش بخت شویم به او در این کارها کمک کنیم؟
#پاسخ :
به این بند به ژرفی بنگرید :
خواهان خوش بختی دیگران باشد ، نه هر بدکاری را یاری رساند.
مرتو ( انسان ) از دیدگاه اشوزرتشت نماد ؛
خردمندی ، دانایی و راستی است.
در این بینش کارهایی شایسته است که به سود همه باشد ،
و سبب بالندگی ، سازندگی و پیش رفت هازمان مرتوگانی.
اینک باید بیندیشیم که ؛
هرج و مرج ، نابسامانی ، جنگ و گریز ، کشتار دیگران ، دروغ ودزدی ،
از رفتارهای هنجارگونه مرتوگان است و یا ناهنجاری ،
برای روان آفرینش فراهم می کند.
بی گمان از دیرباز مرتوی خردمند و آگاه ؛
شایست ها را در برابر ناشایست ها شناخته ،
و اگر از خرد بهره داشته باشد هنجار راستی را پذیرا خواهد بود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش :
یک جمله از اشوزرتشت هست که می گوید :
خوش بخت کسی ست که خواهان خوش بختی دیگران باشد.
اکنون پرسش من این است که ممکن است کسی ،
خوش بختی را در کارهای ناپسند ببیند ، مانند ؛
دزدی کردن ، دروغ گفتن ، مسخره کردن ، مال کسی را خوردن و ... ،
ما باید برای این که خوش بخت شویم به او در این کارها کمک کنیم؟
#پاسخ :
به این بند به ژرفی بنگرید :
خواهان خوش بختی دیگران باشد ، نه هر بدکاری را یاری رساند.
مرتو ( انسان ) از دیدگاه اشوزرتشت نماد ؛
خردمندی ، دانایی و راستی است.
در این بینش کارهایی شایسته است که به سود همه باشد ،
و سبب بالندگی ، سازندگی و پیش رفت هازمان مرتوگانی.
اینک باید بیندیشیم که ؛
هرج و مرج ، نابسامانی ، جنگ و گریز ، کشتار دیگران ، دروغ ودزدی ،
از رفتارهای هنجارگونه مرتوگان است و یا ناهنجاری ،
برای روان آفرینش فراهم می کند.
بی گمان از دیرباز مرتوی خردمند و آگاه ؛
شایست ها را در برابر ناشایست ها شناخته ،
و اگر از خرد بهره داشته باشد هنجار راستی را پذیرا خواهد بود.
🆔👉 @iran_novin1
#پرسش :
چم ( معنی )مجوس در زبان عربی چیست؟
🆔👉 @iran_novin1
#پاسخ :
واژه ی"مجوس" معرب ( عربی شده ) واژه « مگوس » است که ،
جمع واژه ی « مگه » به چم دانا در اوستا می باشد.
واژه ی موبدان نیز از واژه « مگوپتان » گرفته شده است.
از آنجا که واک ( حرف ) « گ » در گویش عربی وجود نداشته است ،
این واک در واژگان پارسی به ریخت ( شکل ) « ج » درآمده است.
مانند واژگان نرگس و گرگان که در گویش پارسی ؛
به نرجس و جرجان تبدیل شده است.
بنابر این واژه ی "مگوش" نیز به " مجوس " تبدیل شده ،
و در سوره ای از قرآن نیز به این واژه در جایگاه یک دین ،
و پیروان آن اشاره شده که درآن روزگار پیروان دین زرتشت ،
را از کافران جدا دانسته است.
🆔👉 @iran_novin1
چم ( معنی )مجوس در زبان عربی چیست؟
🆔👉 @iran_novin1
#پاسخ :
واژه ی"مجوس" معرب ( عربی شده ) واژه « مگوس » است که ،
جمع واژه ی « مگه » به چم دانا در اوستا می باشد.
واژه ی موبدان نیز از واژه « مگوپتان » گرفته شده است.
از آنجا که واک ( حرف ) « گ » در گویش عربی وجود نداشته است ،
این واک در واژگان پارسی به ریخت ( شکل ) « ج » درآمده است.
مانند واژگان نرگس و گرگان که در گویش پارسی ؛
به نرجس و جرجان تبدیل شده است.
بنابر این واژه ی "مگوش" نیز به " مجوس " تبدیل شده ،
و در سوره ای از قرآن نیز به این واژه در جایگاه یک دین ،
و پیروان آن اشاره شده که درآن روزگار پیروان دین زرتشت ،
را از کافران جدا دانسته است.
🆔👉 @iran_novin1
❌ درآمد 2.100.000.000.000 تومانی عراق از زائران ایرانی
🔻 مراسم اربعین حسینی نزدیک است و حاکمیت برای چندمین سال پیاپی همه زمینههای مالی، یارانهای و تبلیغاتی این رویداد را فراهم کرده است تا به نوعی با مراسم جهانی حج رقابت کند.
🔻 وزیر کشور گفته است یک میلیون و 200 هزار نفر برای شرکت در مراسم اربعین شرکت کردهاند و تاکنون برای یک میلیون نفر ویزا صادر شده است. ظاهراً مقامات وزارت امور خارجه هرچه به دولت عراق التماس و خواهش کردهاند، دولت این کشور ویزای زائران ایرانی را لغو نکرده و حالا ایرانیها باید برای پا گذاشتن به خاک عراق هر نفر 41 دلار برای صدور ویزا پرداخت کنند.
🔻 اما برای افزایش تعداد شرکتکنندگان و «برگزاری با شکوه تر» این رویداد، تصمیم گرفته شد یارانههای مالی و غیرمالی کلانی را به زائران اختصاص دهند.
🔻 بر این اساس بانک مرکزی تصمیم گرفته است به هر زائر ایرانی تا سقف 100 هزار دینار عراقی به قیمت 96 ریال پرداخت کند. این در حالی است که هماکنون قیمت دینار در بازار آزاد 116 ریال است. با در نظر گرفتن جمعیت یک میلیون و 200 هزار نفری زائران، قرار است به زائران اربعین معادل 240 میلیارد تومان یارانه ارزی پرداخت شود.
🔻 بر همین اساس، برای کاهش بار هزینه «زائران حسینی» هزینه ویزای آنها را با ارز نیمایی محاسبه میکنند. قیمت هر دلار نیمایی یا دولتی، 8 هزار تومان و قیمت هر دلار در بازار آزاد نیز 14 هزار تومان است؛ بنابراین با در نظر گرفتن مابهالتفاوت 6 هزار تومانی دلار دولتی، جمعیت یک میلیون و 200 هزار نفری زائران بالغ بر 295 میلیارد و 200 میلیون تومان نیز بابت صدور ویزا یارانه دریافت میکنند.
🔻 بریزوبپاشها البته به این یارانههای کلان ارزی ختم نمیشود. رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت جمعیت هلالاحمر نیز از ارسال ۲۰۰ تن دارو و تجهیزات مصرفی پزشکی به منظور «خدمترسانی به زائران حسینی در عتبات عالیات عراق» و همچنین راهاندازی درمانگاه طب سنتی خبر داده است. علی مرعشی به خبرگزاری تسنیم گفته است: «این محموله شامل 400 قلم دارو و حدود 80 قلم تجهیزات مصرفی پزشکی است و امسال دو هزار پزشک در عتبات عالیات به زائران اربعین حسینی خدمترسانی میکند.»
🔻 فرمانده کل سپاه پاسداران در ابلاغی به فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان بر «فراهم کردن تسهیلات خدماتی و رفاهی زائرین پاکستانی اربعین حسینی» تأکید کرده است.
🔻 با محاسبهای ساده میتوان نتیجه گرفت که عراقیها بابت صدور ویزای مراسم اربعین حدود 690 میلیارد تومان کسب درآمد میکنند. همچنین اگر زائرین ایرانی کل 100 هزار دینار عراقی را در این کشور خرج کنند، چیزی حدود یک هزار و 392 میلیارد تومان نیز از این راه وارد اقتصاد عراق میشود؛ البته پیشبینی میشود که هزینه حملونقل، خوردوخوراک، سوغاتی و رزرو هتل برای زائرین ایرانی بسیار بیشتر از 100 هزار دینار عراقی تمام شود.
🔻 در مجموع طی یک برآورد واقعبینانه که متکی بر آمارهای خود مقامات است، میتوان گفت عراق از مراسم اربعین امسال چیزی حدود 2 هزار و 100 میلیارد تومان درآمد کسب خواهد کرد؛ البته این درآمد هنگفت، جدای از نذوراتی است که زائران ایرانی به صورت نقدی و غیرنقدی پرداخت میکنند.
🔻 اکنون #پرسش این است که ایا پرداخت یارانههای کلان مالی و غیر مالی از «بودجه عمومی کشور» مورد رضایت همه مردم ایران قرار دارد؟ آنهم در شرایطی که قدرت خرید جامعه به شدت کاهش پیدا کرده و بسیاری از افراد در فقر شدید و تنگنای مالی قرار دارند. آیا بهتر نبود به جای رونق بخشیدن به اقتصاد عراق، حقوق عقبافتاده، کارگران، پیمانکاران و بازنشستگان و..... را در اولویت خود قرار میدادند؟ا
🔻 مراسم اربعین حسینی نزدیک است و حاکمیت برای چندمین سال پیاپی همه زمینههای مالی، یارانهای و تبلیغاتی این رویداد را فراهم کرده است تا به نوعی با مراسم جهانی حج رقابت کند.
🔻 وزیر کشور گفته است یک میلیون و 200 هزار نفر برای شرکت در مراسم اربعین شرکت کردهاند و تاکنون برای یک میلیون نفر ویزا صادر شده است. ظاهراً مقامات وزارت امور خارجه هرچه به دولت عراق التماس و خواهش کردهاند، دولت این کشور ویزای زائران ایرانی را لغو نکرده و حالا ایرانیها باید برای پا گذاشتن به خاک عراق هر نفر 41 دلار برای صدور ویزا پرداخت کنند.
🔻 اما برای افزایش تعداد شرکتکنندگان و «برگزاری با شکوه تر» این رویداد، تصمیم گرفته شد یارانههای مالی و غیرمالی کلانی را به زائران اختصاص دهند.
🔻 بر این اساس بانک مرکزی تصمیم گرفته است به هر زائر ایرانی تا سقف 100 هزار دینار عراقی به قیمت 96 ریال پرداخت کند. این در حالی است که هماکنون قیمت دینار در بازار آزاد 116 ریال است. با در نظر گرفتن جمعیت یک میلیون و 200 هزار نفری زائران، قرار است به زائران اربعین معادل 240 میلیارد تومان یارانه ارزی پرداخت شود.
🔻 بر همین اساس، برای کاهش بار هزینه «زائران حسینی» هزینه ویزای آنها را با ارز نیمایی محاسبه میکنند. قیمت هر دلار نیمایی یا دولتی، 8 هزار تومان و قیمت هر دلار در بازار آزاد نیز 14 هزار تومان است؛ بنابراین با در نظر گرفتن مابهالتفاوت 6 هزار تومانی دلار دولتی، جمعیت یک میلیون و 200 هزار نفری زائران بالغ بر 295 میلیارد و 200 میلیون تومان نیز بابت صدور ویزا یارانه دریافت میکنند.
🔻 بریزوبپاشها البته به این یارانههای کلان ارزی ختم نمیشود. رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت جمعیت هلالاحمر نیز از ارسال ۲۰۰ تن دارو و تجهیزات مصرفی پزشکی به منظور «خدمترسانی به زائران حسینی در عتبات عالیات عراق» و همچنین راهاندازی درمانگاه طب سنتی خبر داده است. علی مرعشی به خبرگزاری تسنیم گفته است: «این محموله شامل 400 قلم دارو و حدود 80 قلم تجهیزات مصرفی پزشکی است و امسال دو هزار پزشک در عتبات عالیات به زائران اربعین حسینی خدمترسانی میکند.»
🔻 فرمانده کل سپاه پاسداران در ابلاغی به فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان بر «فراهم کردن تسهیلات خدماتی و رفاهی زائرین پاکستانی اربعین حسینی» تأکید کرده است.
🔻 با محاسبهای ساده میتوان نتیجه گرفت که عراقیها بابت صدور ویزای مراسم اربعین حدود 690 میلیارد تومان کسب درآمد میکنند. همچنین اگر زائرین ایرانی کل 100 هزار دینار عراقی را در این کشور خرج کنند، چیزی حدود یک هزار و 392 میلیارد تومان نیز از این راه وارد اقتصاد عراق میشود؛ البته پیشبینی میشود که هزینه حملونقل، خوردوخوراک، سوغاتی و رزرو هتل برای زائرین ایرانی بسیار بیشتر از 100 هزار دینار عراقی تمام شود.
🔻 در مجموع طی یک برآورد واقعبینانه که متکی بر آمارهای خود مقامات است، میتوان گفت عراق از مراسم اربعین امسال چیزی حدود 2 هزار و 100 میلیارد تومان درآمد کسب خواهد کرد؛ البته این درآمد هنگفت، جدای از نذوراتی است که زائران ایرانی به صورت نقدی و غیرنقدی پرداخت میکنند.
🔻 اکنون #پرسش این است که ایا پرداخت یارانههای کلان مالی و غیر مالی از «بودجه عمومی کشور» مورد رضایت همه مردم ایران قرار دارد؟ آنهم در شرایطی که قدرت خرید جامعه به شدت کاهش پیدا کرده و بسیاری از افراد در فقر شدید و تنگنای مالی قرار دارند. آیا بهتر نبود به جای رونق بخشیدن به اقتصاد عراق، حقوق عقبافتاده، کارگران، پیمانکاران و بازنشستگان و..... را در اولویت خود قرار میدادند؟ا
🔴 تلاش جمعی برای تشکیل گروه های مردمی، برای شرکت در اعتراضات مدنی، وظیفه امروز مبارزان و #براندازان_دمکراسی_خواه هست
👇👇👇👇
هموطنان با توجه به نابودی #سرمایه_اجتماعی در چهل سال گذشته توسط رژیم، چه #مکانیزم عملی را برای اجرای #اتحاد_ملی و تشکیل #گروه_های_مردمی ، که بتواند #اعتراضات_مدنی را سامان و گسترش دهند پیشنهاد می کنید؟
این #پرسش را در همه پیج ها و گروه ها وکانالها انتشار کنید، تا #پاسخ های منطقی از طرف همه هموطنان ارائه شود .
تنها راه نجات، #همدلی ، #هم_اندیشی ، #همراهی است .
#پیمان_نوین
#اتحاد_ملی
#براندازی
#ایران_را_پس_میگیریم.
👇👇👇👇
هموطنان با توجه به نابودی #سرمایه_اجتماعی در چهل سال گذشته توسط رژیم، چه #مکانیزم عملی را برای اجرای #اتحاد_ملی و تشکیل #گروه_های_مردمی ، که بتواند #اعتراضات_مدنی را سامان و گسترش دهند پیشنهاد می کنید؟
این #پرسش را در همه پیج ها و گروه ها وکانالها انتشار کنید، تا #پاسخ های منطقی از طرف همه هموطنان ارائه شود .
تنها راه نجات، #همدلی ، #هم_اندیشی ، #همراهی است .
#پیمان_نوین
#اتحاد_ملی
#براندازی
#ایران_را_پس_میگیریم.
🔴 تلاش جمعی برای تشکیل گروه های مردمی، برای شرکت در اعتراضات مدنی، وظیفه امروز همه مبارزان و #براندازان_دمکراسی_خواه هست
👇👇👇👇
هموطنان؛ با توجه به نابودی #سرمایه_اجتماعی در چهل سال گذشته توسط رژیم جمهوری اشغالگر اسلامی، چه #مکانیزم عملی را برای اجرای #اتحاد_ملی و تشکیل #گروه_های_مردمی ، که بتواند #اعتراضات_مدنی را سامان و گسترش دهند پیشنهاد می کنید؟
این #پرسش را در همه پیج ها و گروه ها وکانالها انتشار کنید، تا #پاسخ های منطقی از طرف همه هموطنان ارائه شود .
تنها راه نجات، #همدلی ، #هم_اندیشی ، #همراهی است .
#پیمان_نوین
#اتحاد_ملی
#براندازی
#ایران_را_پس_میگیریم.
👇👇👇👇
هموطنان؛ با توجه به نابودی #سرمایه_اجتماعی در چهل سال گذشته توسط رژیم جمهوری اشغالگر اسلامی، چه #مکانیزم عملی را برای اجرای #اتحاد_ملی و تشکیل #گروه_های_مردمی ، که بتواند #اعتراضات_مدنی را سامان و گسترش دهند پیشنهاد می کنید؟
این #پرسش را در همه پیج ها و گروه ها وکانالها انتشار کنید، تا #پاسخ های منطقی از طرف همه هموطنان ارائه شود .
تنها راه نجات، #همدلی ، #هم_اندیشی ، #همراهی است .
#پیمان_نوین
#اتحاد_ملی
#براندازی
#ایران_را_پس_میگیریم.
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1