#مسائل_روششناسانه_جزو_مسائل_کلیدی_و_اساسی_در_فلسفه_و_علوم_سیاسی_هستند.
☆4
این مسائل ممکن است، برخی از اوقات در غرب با ابهامات و چالشهایی روبرو باشد، اما در ایران، این مسائل به طور دوچندان با بحران مواجه هستند.
به عنوان مثال، مبانی روشی اثباتگرایی و انعکاس آن در علوم سیاسی، یکی از معضلاتی است که نظام دانشگاهی ما با آن مواجه است. در این زمینه به نظر میرسد نوعی افراط و تفریط مشاهده میشود.
به عنوان نمونه، برخی از اساتید معتقدند که علوم سیاسی باید دقیقا براساس روشهای اثباتگرایانه تدریس شود و علمی بودن به معنی عدم دخالت ارزشها و پیش داوریهاست.
این گونه اساتید حتی در مباحث اندیشه ای دانشجو را مجبور به انتخاب متغیر مستقل و وابسته می کنند؛ در حالی که این کار اصلاً ضرورتی ندارد.
به نظر میرسد این گونه افراد از سالهای دهه 1960 به این سو حرکت نمیکنند و نه تنها تمایلی به بومی سازی علوم سیاسی در کشوری مانند ایران که در آن دین و سیاست در ارتباط کامل با هم هستند، ندارند بلکه تمایلی به بهره گیری از مکاتب نقاد اثباتگرایی نیز از خود نشان نمیدهند.
به عبارت دیگر، ارائه کردن دانش علوم سیاسی با روش های اثباتگرایانه به معنی دو موضوع است؛
اولا به معنی نادیده گرفتن مکاتب نقاد اثباتگرایی است و
ثانیا به معنی لازم ندیدن بومی سازی علوم سیاسی با توجه به شرایط و مسائل جامعه ایران است.
از طرف دیگر، در بکارگیری روش های اثباتی نیز نوعی تفریط در بین اساتید و محققان علوم سیاسی مشاهده میشود.
به عبارت واضح تر، برخی معتقدند که با توجه به نقدهای وارد بر اثباتگرایی، بهرهگیری از آن هیچ فایدهای نخواهد داشت.
به عقیده این افراد، امروز دیگر اثباتگرایی، پارادایم غالبی در غرب نیست و بنابراین نمیتوان از آن استفاده نمود.
روشهایی که رفتارگرایان برای تحلیل مسائل جامعه استفاده میکنند، روشهای کمی، میدانی و آماری است که البته این روشها همچنان تا حدودی معتبر می باشند.
مخالفان بهره گیری از اثباتگرایی به این نکته توجه ندارند که اثباتگرایی در زمان اوج خود در غرب، بسیاری از دستاوردها را به دنبال داشت، هر چند که بعدها با نقدهایی همراه شد. ضمن آن که در کشورهای جهان سوم که روش های اثباتی به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته اند، صحبت از #نقد_پوزیتیویسم و عدم بکارگیری از روشهای اثباتی چندان سخن صوابی نمیباشد.
این در حالی است که برخی از مخالفان اثباتگرایی در ایران معتقدند که میتوان از نقدهای پسامدرنیته بر مدرنیسم و اثباتگرایی استفاده نمود.
اما ذکر این نکته ضروری است که هر چند نمیتوان از نقدهای وارد بر اثباتگرایی از منظر پست مدرن چشم پوشی نمود، اما متفکران مذهبی نباید از این نقدها استقبال نمایند و آنها را بکار گیرند.
زیرا اگر مدرنیته به شکلی دارای تفکر نسبی گرایانه است، پست مدرنیته به طور کامل بر مبنای نسبیت استوار است و به هیچ عنوان قائل به حقیقت نمیباشد.
در نتیجه میتوان گفت که #پست_مدرنیسم به هیچ عنوان با تفکر دینی دارای سازگاری نمیباشد.
ضمن آنکه بهره گیری از نقدهای پست مدرن در جامعه ای امکان پذیر است که دوره مدرنیسم را سپری کرده باشد و مدرنیته در آن به طور کامل جا افتاده باشد.
بنابراین این خوف میرود که با غلبه کامل مخالفان اثباتگرایی فواید روشهایی مانند مصاحبه و پرسشنامه از میان رود. به عبارت دیگر، همه روشها به میزانی میتوانند بهره ای از واقعیت را داشته باشند و به همان میزان میتوانند بر اساس نیازی که وجود دارد و نیز بر مبنای سنخیت با موضوع تحقیق، مورد استفاده قرار گیرند.
🆔👉 @iran_novin1
☆4
این مسائل ممکن است، برخی از اوقات در غرب با ابهامات و چالشهایی روبرو باشد، اما در ایران، این مسائل به طور دوچندان با بحران مواجه هستند.
به عنوان مثال، مبانی روشی اثباتگرایی و انعکاس آن در علوم سیاسی، یکی از معضلاتی است که نظام دانشگاهی ما با آن مواجه است. در این زمینه به نظر میرسد نوعی افراط و تفریط مشاهده میشود.
به عنوان نمونه، برخی از اساتید معتقدند که علوم سیاسی باید دقیقا براساس روشهای اثباتگرایانه تدریس شود و علمی بودن به معنی عدم دخالت ارزشها و پیش داوریهاست.
این گونه اساتید حتی در مباحث اندیشه ای دانشجو را مجبور به انتخاب متغیر مستقل و وابسته می کنند؛ در حالی که این کار اصلاً ضرورتی ندارد.
به نظر میرسد این گونه افراد از سالهای دهه 1960 به این سو حرکت نمیکنند و نه تنها تمایلی به بومی سازی علوم سیاسی در کشوری مانند ایران که در آن دین و سیاست در ارتباط کامل با هم هستند، ندارند بلکه تمایلی به بهره گیری از مکاتب نقاد اثباتگرایی نیز از خود نشان نمیدهند.
به عبارت دیگر، ارائه کردن دانش علوم سیاسی با روش های اثباتگرایانه به معنی دو موضوع است؛
اولا به معنی نادیده گرفتن مکاتب نقاد اثباتگرایی است و
ثانیا به معنی لازم ندیدن بومی سازی علوم سیاسی با توجه به شرایط و مسائل جامعه ایران است.
از طرف دیگر، در بکارگیری روش های اثباتی نیز نوعی تفریط در بین اساتید و محققان علوم سیاسی مشاهده میشود.
به عبارت واضح تر، برخی معتقدند که با توجه به نقدهای وارد بر اثباتگرایی، بهرهگیری از آن هیچ فایدهای نخواهد داشت.
به عقیده این افراد، امروز دیگر اثباتگرایی، پارادایم غالبی در غرب نیست و بنابراین نمیتوان از آن استفاده نمود.
روشهایی که رفتارگرایان برای تحلیل مسائل جامعه استفاده میکنند، روشهای کمی، میدانی و آماری است که البته این روشها همچنان تا حدودی معتبر می باشند.
مخالفان بهره گیری از اثباتگرایی به این نکته توجه ندارند که اثباتگرایی در زمان اوج خود در غرب، بسیاری از دستاوردها را به دنبال داشت، هر چند که بعدها با نقدهایی همراه شد. ضمن آن که در کشورهای جهان سوم که روش های اثباتی به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته اند، صحبت از #نقد_پوزیتیویسم و عدم بکارگیری از روشهای اثباتی چندان سخن صوابی نمیباشد.
این در حالی است که برخی از مخالفان اثباتگرایی در ایران معتقدند که میتوان از نقدهای پسامدرنیته بر مدرنیسم و اثباتگرایی استفاده نمود.
اما ذکر این نکته ضروری است که هر چند نمیتوان از نقدهای وارد بر اثباتگرایی از منظر پست مدرن چشم پوشی نمود، اما متفکران مذهبی نباید از این نقدها استقبال نمایند و آنها را بکار گیرند.
زیرا اگر مدرنیته به شکلی دارای تفکر نسبی گرایانه است، پست مدرنیته به طور کامل بر مبنای نسبیت استوار است و به هیچ عنوان قائل به حقیقت نمیباشد.
در نتیجه میتوان گفت که #پست_مدرنیسم به هیچ عنوان با تفکر دینی دارای سازگاری نمیباشد.
ضمن آنکه بهره گیری از نقدهای پست مدرن در جامعه ای امکان پذیر است که دوره مدرنیسم را سپری کرده باشد و مدرنیته در آن به طور کامل جا افتاده باشد.
بنابراین این خوف میرود که با غلبه کامل مخالفان اثباتگرایی فواید روشهایی مانند مصاحبه و پرسشنامه از میان رود. به عبارت دیگر، همه روشها به میزانی میتوانند بهره ای از واقعیت را داشته باشند و به همان میزان میتوانند بر اساس نیازی که وجود دارد و نیز بر مبنای سنخیت با موضوع تحقیق، مورد استفاده قرار گیرند.
🆔👉 @iran_novin1