Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆1
"دولت شاهنشاهی فارس که در زمان داریوش به منتهای درجه بزرگی خود رسیده بود، شامل بیست ایالت می شد؛ از جمله: مصر، فلسطین، سوریه، فنیقیه، لیبیا... قفقاز، بابل، ماد، پارس[ایران]، باختر[بلخ امروزی]، رود سند... جزء این امپراتوری بود."
اما بعد از مدت زمانی بسیاری از مناطق فوق به تصرف اسکندر مقدونی (330ق.م) در آمد، تا جایی که تخت جمشید شاهنشاه فارس را به آتش کشید.
در سال 336ق.م اسکندر پس از مرگ پدرش فیلیپ دوم، بر تخت نشست. وی نزد ارسطو فیلسوف یونانی درس خوانده بود، و بعد از به قدرت رسیدن با لشکر عظیمی که ترتیب داد، از گذرگاه روم شرقی(ترکیه کنونی) عبور نموده، ابتدا قلمروهای فارس و آریانای قدیم و بعد از آن بخش های از مناطق هندوستان را به تصرف خود در آورد. پس از مرگ اسکندر، رومیان که زیر سلطه ی وی بسر می بردند، سرزمین های تصاحب شده ای اسکندر را اشغال کردند؛ اما دیری نگذشته بود که روم دستخوش حوادث داخلی شد، تا این که در سال 323م «کنستانتین» قدرت را به دست گرفت و به کشمکش های روم پایان داد.
کنستانتین نخستین امپراتور بود که عیسویت را به عنوان مذهب رسمی امپراتوری معرفی کرد. وی روم شرقی را بنام کنستانتینوپل(قسطنطنیه) به عنوان پایتخت خود برگزید. سرانجام بعد از مرگ کنستانتین روم به دو بخش-روم شرقی و روم غربی- تقسیم شد که با گذشت زمان اختلافات زیادی میان امپراتوری های روم شرقی و روم غربی بر سر مسایل مذهبی به میان آمد، در حالی که قبل از آن هر دو امپراتور مذهب عیسویت را اختیار کرده بودند. این اختلافات باعث گردید که عیسویت به دو مذهب(کاتولیک و ارتودوکس) متفرق گردد، چنان که مذهب کاتولیک را امپراتوری روم غربی و مذهب ارتودوکس را امپراتوری روم شرقی(بیزانس) اختیار نمودند.
اما در شرق؛ در اوایل قرن هفتم میلادی جهان میان دو امپراتوری بزرگ-فارس و روم- تقسیم شده بود، و چندی بعد در سال 622م بود که نخستین دولت اسلامی در مدینه واقع در سرزمین جزیره عرب و به دور از قلمروهای فارس و روم، ظهور کرد.
دولت اسلامی نوپا آهسته آهسته همه سرزمین های جزیره عرب را متصرف شد و در ظرف کمتر از 10 سال، جغرافیای خود را در نزدیکی قلمروهای فارس و روم در شمال رسانید. مسلمانان پس از شکست دادن فارس و روم قلمرو اسلام را از جانب غرب تا جنوب غرب اروپا گسترش دادند. چنان که طارق بن زیاد یکی از فرمانده هان نام آور اموی، در سال 711م اسپانیا(اندلس) را فتح و اسلام را به جای عیسویت در آن سرزمین نهادینه ساخت، تا این که اقتدار مسلمین در اسپانیا تا سال 1492م(حدود 800 سال) به درازا کشید.
دولت خلافت قبل از فتح اسپانیا تمام مناطق شمالی قاره افریقا را فتح کرده بود، چنان که ابن خلدون تاریخ نویس نامدار مسلمان، در تاریخ خود می نویسد: "اسلام مهم ترين قدرتی بود که توانست نقش جهان بينی اسلامی را در افريقا، ايفا نمايد." وی می افزاید: "گویند که إفریقِس بن قَیس بن صَفی از ملوک تبابِعه چون به جنگ مغرب[جنوب اسپانیا] و افریقیه آمد و پادشاه جرجیس را کشت و شهرها بنا کرد، آن سرزمین را به نام او(افریقیه) نامیدند؛ چون این نژادی از عجم ها را دید و سخن گفتن شان را شنید و به اختلاف و تنوع لهجه ها آگاه شد، در شگفت آمد و گفت: بربره ای شما بسیار است! از این رو آنان را بربر نامیدند؛ و بربره در زبان عربی آمیختن اصوات نامفهوم است، بگونه ای که هنگامی شیر نعره زند به آن گویند، بربرالاسد-نعره نامفهوم شیر-."
در سال1095م مجلس کلیسا به رهبری پاپ جنگی را علیه مسلمانان زیر عنوان «جنگ مقدس»، به هدف اشغال بیت المقدس(فلسطین) راه اندازی کرد که بعد از یک ماه درگیری، سرانجام «فرای بولونی» فرمانده صلیبی وارد بیت المقدس شد و به قتل عام مسلمانان پرداخت. هرچند دامنه ای جنگ های صلیبی حدود 150 سال، در وقفه های کم و زیاد دوام کرد، اما در نهایت فلسطین از تسلط مسلمانان بیرون کشیده نشد؛ زیرا سلطان صلاح الدین ایوبی به این همه سلطه جویی های صلیبیان، پایان بخشید.
همه آنچه را که در فوق بیان شد، نشان دهنده ای گسترش قلمروهای قدرت های بزرگ جهان بود که در گذشته هر قدرت جهانی به اندازه ای توان خود جغرافیا و به تعبیر امروزی، مرزهای خود را گسترش و برعکس در نبود توان قلمروهایش را از دست می داد. این واقعیت به عنوان عرف جهانی نزد همه قدرت ها شناخته می شد، اما آنچه که اکنون به عنوان مرزهای کشورها به آن آشنایی داریم، از کجا و چگونه بوجود آمد؟ برای توضیح این مسئله به ریشه یابی آن خواهیم پرداخت:
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆1
"دولت شاهنشاهی فارس که در زمان داریوش به منتهای درجه بزرگی خود رسیده بود، شامل بیست ایالت می شد؛ از جمله: مصر، فلسطین، سوریه، فنیقیه، لیبیا... قفقاز، بابل، ماد، پارس[ایران]، باختر[بلخ امروزی]، رود سند... جزء این امپراتوری بود."
اما بعد از مدت زمانی بسیاری از مناطق فوق به تصرف اسکندر مقدونی (330ق.م) در آمد، تا جایی که تخت جمشید شاهنشاه فارس را به آتش کشید.
در سال 336ق.م اسکندر پس از مرگ پدرش فیلیپ دوم، بر تخت نشست. وی نزد ارسطو فیلسوف یونانی درس خوانده بود، و بعد از به قدرت رسیدن با لشکر عظیمی که ترتیب داد، از گذرگاه روم شرقی(ترکیه کنونی) عبور نموده، ابتدا قلمروهای فارس و آریانای قدیم و بعد از آن بخش های از مناطق هندوستان را به تصرف خود در آورد. پس از مرگ اسکندر، رومیان که زیر سلطه ی وی بسر می بردند، سرزمین های تصاحب شده ای اسکندر را اشغال کردند؛ اما دیری نگذشته بود که روم دستخوش حوادث داخلی شد، تا این که در سال 323م «کنستانتین» قدرت را به دست گرفت و به کشمکش های روم پایان داد.
کنستانتین نخستین امپراتور بود که عیسویت را به عنوان مذهب رسمی امپراتوری معرفی کرد. وی روم شرقی را بنام کنستانتینوپل(قسطنطنیه) به عنوان پایتخت خود برگزید. سرانجام بعد از مرگ کنستانتین روم به دو بخش-روم شرقی و روم غربی- تقسیم شد که با گذشت زمان اختلافات زیادی میان امپراتوری های روم شرقی و روم غربی بر سر مسایل مذهبی به میان آمد، در حالی که قبل از آن هر دو امپراتور مذهب عیسویت را اختیار کرده بودند. این اختلافات باعث گردید که عیسویت به دو مذهب(کاتولیک و ارتودوکس) متفرق گردد، چنان که مذهب کاتولیک را امپراتوری روم غربی و مذهب ارتودوکس را امپراتوری روم شرقی(بیزانس) اختیار نمودند.
اما در شرق؛ در اوایل قرن هفتم میلادی جهان میان دو امپراتوری بزرگ-فارس و روم- تقسیم شده بود، و چندی بعد در سال 622م بود که نخستین دولت اسلامی در مدینه واقع در سرزمین جزیره عرب و به دور از قلمروهای فارس و روم، ظهور کرد.
دولت اسلامی نوپا آهسته آهسته همه سرزمین های جزیره عرب را متصرف شد و در ظرف کمتر از 10 سال، جغرافیای خود را در نزدیکی قلمروهای فارس و روم در شمال رسانید. مسلمانان پس از شکست دادن فارس و روم قلمرو اسلام را از جانب غرب تا جنوب غرب اروپا گسترش دادند. چنان که طارق بن زیاد یکی از فرمانده هان نام آور اموی، در سال 711م اسپانیا(اندلس) را فتح و اسلام را به جای عیسویت در آن سرزمین نهادینه ساخت، تا این که اقتدار مسلمین در اسپانیا تا سال 1492م(حدود 800 سال) به درازا کشید.
دولت خلافت قبل از فتح اسپانیا تمام مناطق شمالی قاره افریقا را فتح کرده بود، چنان که ابن خلدون تاریخ نویس نامدار مسلمان، در تاریخ خود می نویسد: "اسلام مهم ترين قدرتی بود که توانست نقش جهان بينی اسلامی را در افريقا، ايفا نمايد." وی می افزاید: "گویند که إفریقِس بن قَیس بن صَفی از ملوک تبابِعه چون به جنگ مغرب[جنوب اسپانیا] و افریقیه آمد و پادشاه جرجیس را کشت و شهرها بنا کرد، آن سرزمین را به نام او(افریقیه) نامیدند؛ چون این نژادی از عجم ها را دید و سخن گفتن شان را شنید و به اختلاف و تنوع لهجه ها آگاه شد، در شگفت آمد و گفت: بربره ای شما بسیار است! از این رو آنان را بربر نامیدند؛ و بربره در زبان عربی آمیختن اصوات نامفهوم است، بگونه ای که هنگامی شیر نعره زند به آن گویند، بربرالاسد-نعره نامفهوم شیر-."
در سال1095م مجلس کلیسا به رهبری پاپ جنگی را علیه مسلمانان زیر عنوان «جنگ مقدس»، به هدف اشغال بیت المقدس(فلسطین) راه اندازی کرد که بعد از یک ماه درگیری، سرانجام «فرای بولونی» فرمانده صلیبی وارد بیت المقدس شد و به قتل عام مسلمانان پرداخت. هرچند دامنه ای جنگ های صلیبی حدود 150 سال، در وقفه های کم و زیاد دوام کرد، اما در نهایت فلسطین از تسلط مسلمانان بیرون کشیده نشد؛ زیرا سلطان صلاح الدین ایوبی به این همه سلطه جویی های صلیبیان، پایان بخشید.
همه آنچه را که در فوق بیان شد، نشان دهنده ای گسترش قلمروهای قدرت های بزرگ جهان بود که در گذشته هر قدرت جهانی به اندازه ای توان خود جغرافیا و به تعبیر امروزی، مرزهای خود را گسترش و برعکس در نبود توان قلمروهایش را از دست می داد. این واقعیت به عنوان عرف جهانی نزد همه قدرت ها شناخته می شد، اما آنچه که اکنون به عنوان مرزهای کشورها به آن آشنایی داریم، از کجا و چگونه بوجود آمد؟ برای توضیح این مسئله به ریشه یابی آن خواهیم پرداخت:
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆2
بسیاری از مؤرخین به این نظراند معاهده وستفالیا(1648م) که به جنگ های سی ساله ای مذهبی میان پروستانت ها به رهبری «مارتین لوتر» و کاتولیک ها به رهبری «امپراتور روم» پایان بخشید، نخستین معاهده ای بود که پس از رنسانس میان کشورهای اروپایی عقد گردید، و در این معاهده کشورهای اروپایی برای نخستین بار به جای هویت عیسوی(کلیسا) بیشتر خود را آلمانی، فرانسوی، انگلیسی می پنداشتند؛ زیرا قبل از این اکثر ملت های اروپا به جای هویت ملی و وطنی، خود را عیسوی می دانستند. بناً این معاهده وستفالیا بود که برای بار نخست نزدیک به 350 منطقه شاه نشین آلمان را به عنوان مناطق مستقل(کشور) به رسمیت شناخت و نیز کشورهای فرانسه، اسپانیا و پرتغال را رسماً در امور داخلی از مداخله کلیسا مستقل و به آن ها هویت کشوری عطا نمود.
هرچند ناپلیون بعد از پیروزی در انقلاب فرانسه(1789م) تصور گسترش قلمرو را در سر داشت، ولی پس از شکست در روسیه نماینده گان چهار قدرت بزرگ اروپایی ( پروس، اتریش، انگلستان و روسیه ) مناطقی را که ناپلیون آن را به قلمرو فرانسه افزوده بود، دوباره مسترد و فرانسه را به جغرافیای قبلی اش برگردانیدند.
گرچه معاهده وستفالیا قلمروهای مشخصی را برای قدرت های توسعه طلب اروپا تعیین نمود، اما به یک باره گی جلوی این همه توسعه طلبی آن ها را نگرفت، به دلیل این که قدرت های فوق عرف جدیدی را زیر عنوان #استعمار بوجود آوردند.
در اینجا باید یادآور شد که تفاوت عرف جدید ( استعمار ) با توسعه طلبی که قبل از این میان قدرت های اروپایی مروج بود، در این است که استعمارگران با در نظرداشت جغرافیای ظاهراً مشخصِ کشورهای ضعیف، به جای علاوه نمودن مناطق مفتوحه به قلمروهای خود، آن را استعمار می کردند. به این معنی که مردمی آن را به عنوان طبقه دوم و سوم جامعه به برده گی می گرفتند و نیز آن ها را در کارهای شاقه و حتی در جنگ ها می گماشتند. علاوه بر این تمام داشته های مادی آنان را به تاراج می بردند.
این عرف تا قبل از جنگ جهانی اول و دوم به پیش برده می شد، و در این زمان بود که قدرت دیگری بنام ایالات متحده امریکا با عرف و اصطلاح جدیدی در سیاست بین المللی عرض وجود کرد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆2
بسیاری از مؤرخین به این نظراند معاهده وستفالیا(1648م) که به جنگ های سی ساله ای مذهبی میان پروستانت ها به رهبری «مارتین لوتر» و کاتولیک ها به رهبری «امپراتور روم» پایان بخشید، نخستین معاهده ای بود که پس از رنسانس میان کشورهای اروپایی عقد گردید، و در این معاهده کشورهای اروپایی برای نخستین بار به جای هویت عیسوی(کلیسا) بیشتر خود را آلمانی، فرانسوی، انگلیسی می پنداشتند؛ زیرا قبل از این اکثر ملت های اروپا به جای هویت ملی و وطنی، خود را عیسوی می دانستند. بناً این معاهده وستفالیا بود که برای بار نخست نزدیک به 350 منطقه شاه نشین آلمان را به عنوان مناطق مستقل(کشور) به رسمیت شناخت و نیز کشورهای فرانسه، اسپانیا و پرتغال را رسماً در امور داخلی از مداخله کلیسا مستقل و به آن ها هویت کشوری عطا نمود.
هرچند ناپلیون بعد از پیروزی در انقلاب فرانسه(1789م) تصور گسترش قلمرو را در سر داشت، ولی پس از شکست در روسیه نماینده گان چهار قدرت بزرگ اروپایی ( پروس، اتریش، انگلستان و روسیه ) مناطقی را که ناپلیون آن را به قلمرو فرانسه افزوده بود، دوباره مسترد و فرانسه را به جغرافیای قبلی اش برگردانیدند.
گرچه معاهده وستفالیا قلمروهای مشخصی را برای قدرت های توسعه طلب اروپا تعیین نمود، اما به یک باره گی جلوی این همه توسعه طلبی آن ها را نگرفت، به دلیل این که قدرت های فوق عرف جدیدی را زیر عنوان #استعمار بوجود آوردند.
در اینجا باید یادآور شد که تفاوت عرف جدید ( استعمار ) با توسعه طلبی که قبل از این میان قدرت های اروپایی مروج بود، در این است که استعمارگران با در نظرداشت جغرافیای ظاهراً مشخصِ کشورهای ضعیف، به جای علاوه نمودن مناطق مفتوحه به قلمروهای خود، آن را استعمار می کردند. به این معنی که مردمی آن را به عنوان طبقه دوم و سوم جامعه به برده گی می گرفتند و نیز آن ها را در کارهای شاقه و حتی در جنگ ها می گماشتند. علاوه بر این تمام داشته های مادی آنان را به تاراج می بردند.
این عرف تا قبل از جنگ جهانی اول و دوم به پیش برده می شد، و در این زمان بود که قدرت دیگری بنام ایالات متحده امریکا با عرف و اصطلاح جدیدی در سیاست بین المللی عرض وجود کرد.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مفاهیم_مرتبط_با_جعرافیای_سیاسی_و_ژئوپولتیک
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆3
ایالات متحده امریکا پس از جنگ جهانی دوم به عنوان قدرت برتر با اصطلاح جدیدی استقلال خواهی وارد عرصه سیاست بین المللی شد. این کشور مفکوره استقلال خواهی را به هدف آزادی کشورها و نیز ملت ها به راه انداخت، اما (برخی بر این باور هستند ) در واقع هدف اصلی اش سیطره و نفوذ در مناطقی که استعمارگران اروپایی از آن بهره می جستند، بود.
تمام مناطقی که امروزه به عنوان کشورهای عربی یا به تعبیر دیگر کشورهای شرق میانه، شامل سوریه، عراق، اردن، فلسطین، دولت اسرائیل، کویت، عربستان و... می شناسیم تا قبل از سال 1916م جزء از قلمرو واحد خلافت عثمانی به شمار می رفت که با تفرقه اندازی میان اعراب و دولت عثمانی توسط استعمارگران انگلیس و فرانسه همه ای این مناطق از امپراطوری عثمانی جدا شدند.
بعلاوه اروپای شرقی(بالکان) به شمول یونان که بیشتر از 10 کشور را در برمی گیرد و نیز سرزمین های کنونی شمال بحیره ای سیاه-کریمه، چچینیا، ارمنستان و...- تا سال 1924م و قبل از سقوط خلافت عثمانی بخشی از قلمروهای انها به شمار می رفت.
همچنین سرزمین های سمرقند و بخارا-کشورهای آسیای میانه- و نیز بخش های عظیمی از قاره افریقا شامل مصر، لیبیا، تونس، سودان، اتیوپی، سومالیا، مراکش(المغرب)، موریتانیا و... جزء از سرزمین های امپراطوری عثمانی و صفوی بود که اکنون به عنوان کشورهای مستقل هستند .
باتوجه به شواهد تاریخی، مرزهای کنونی کشورها در چارچوب جغرافیای مشخص تا قبل از جنگ جهانی دوم (1945م) به چشم نمی خورد، و این قواعد جدید ابتدا در اروپا شکل گرفت، تا این که امریکا پس از جنگ جهانی دوم با گسترش نفوذش در بسیاری از کشورهای جهان، حس استقلال خواهی- را دامن زد، که منجر به شکل گیری دولتهای شد. البته اکثر مناطق در قاره افریقا و آسیا، گاهی به شکل مثلث و گاهی هم به شکل مستطیل ترسیم شده اند که در آنها منافع قدرتهای برتر هم لحاظ شده است .
چرچیل نخست وزیر اسبق انگلیس زمانی که مسئول مستعمرات انگلیس در شرق میانه بود، در یاد داشت های خود می نویسد: "من در ظرف چند ساعت مرزهای اردن را ترسیم و کشور کنونی اردن را بوجود آوردم!"
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مفاهیم_مرتبط_با_جعرافیای_سیاسی_و_ژئوپولتیک
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆3
ایالات متحده امریکا پس از جنگ جهانی دوم به عنوان قدرت برتر با اصطلاح جدیدی استقلال خواهی وارد عرصه سیاست بین المللی شد. این کشور مفکوره استقلال خواهی را به هدف آزادی کشورها و نیز ملت ها به راه انداخت، اما (برخی بر این باور هستند ) در واقع هدف اصلی اش سیطره و نفوذ در مناطقی که استعمارگران اروپایی از آن بهره می جستند، بود.
تمام مناطقی که امروزه به عنوان کشورهای عربی یا به تعبیر دیگر کشورهای شرق میانه، شامل سوریه، عراق، اردن، فلسطین، دولت اسرائیل، کویت، عربستان و... می شناسیم تا قبل از سال 1916م جزء از قلمرو واحد خلافت عثمانی به شمار می رفت که با تفرقه اندازی میان اعراب و دولت عثمانی توسط استعمارگران انگلیس و فرانسه همه ای این مناطق از امپراطوری عثمانی جدا شدند.
بعلاوه اروپای شرقی(بالکان) به شمول یونان که بیشتر از 10 کشور را در برمی گیرد و نیز سرزمین های کنونی شمال بحیره ای سیاه-کریمه، چچینیا، ارمنستان و...- تا سال 1924م و قبل از سقوط خلافت عثمانی بخشی از قلمروهای انها به شمار می رفت.
همچنین سرزمین های سمرقند و بخارا-کشورهای آسیای میانه- و نیز بخش های عظیمی از قاره افریقا شامل مصر، لیبیا، تونس، سودان، اتیوپی، سومالیا، مراکش(المغرب)، موریتانیا و... جزء از سرزمین های امپراطوری عثمانی و صفوی بود که اکنون به عنوان کشورهای مستقل هستند .
باتوجه به شواهد تاریخی، مرزهای کنونی کشورها در چارچوب جغرافیای مشخص تا قبل از جنگ جهانی دوم (1945م) به چشم نمی خورد، و این قواعد جدید ابتدا در اروپا شکل گرفت، تا این که امریکا پس از جنگ جهانی دوم با گسترش نفوذش در بسیاری از کشورهای جهان، حس استقلال خواهی- را دامن زد، که منجر به شکل گیری دولتهای شد. البته اکثر مناطق در قاره افریقا و آسیا، گاهی به شکل مثلث و گاهی هم به شکل مستطیل ترسیم شده اند که در آنها منافع قدرتهای برتر هم لحاظ شده است .
چرچیل نخست وزیر اسبق انگلیس زمانی که مسئول مستعمرات انگلیس در شرق میانه بود، در یاد داشت های خود می نویسد: "من در ظرف چند ساعت مرزهای اردن را ترسیم و کشور کنونی اردن را بوجود آوردم!"
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from Attach Master
🔴 ویدیویی از صحبتهای تابو شکن یک نوجوان در گفتگو با یک بلاگر اینستاگرامی .
این همان ویدئویی است که وزیر ضداطلاعات و ضدجوان روحانی با اشاره به آن مدعی شده است که توجه به آن سیاه نمایی است و وضع جامعه به این اوضاع هم نیست.
اما باید به چند نکته توجه کرد:
اول اینکه غالبا مردم از هر گروه سنی بندرت به مشکلاتی شخصیتی و روانی اشاره می کنند و خصوصا که فرهنگ آخوندی موضوعات جنسی را به تابو تبدیل کرده اند و صحبت در باره چنین مشکلاتی را به نوعی ننگ تبدیل میکند. لذا اگر این مسائل مطرح نمی شود دلیل بر نبودن آن نیست .
نکته دوم وقتی فردی شجاعت به خرج داده و #تابو_شکنی کرده و در مورد موضوعی حرف می زند بدترین برخورد آن است که او را استثنا کرده و با تحقیر و مشکل دار خواندن او، به حفظ تابوها تاکید کرده و وجود مشکل انکار شود.
کار درست این است که مشکل مطرح شده مورد توجه قرار گرفته و فرد مورد تشویق قرار گرفته و شجاعت او مورد تقدیر قرار گیرد و توسط پژوهشگران حوزه های مختلف مورد مطالعه دقیق قرار گرفته و میزان مشکل موجود بررسی و عوامل مختلف آن شناسایی و سپس برای آن راه حل منطقی منظور شود.
در مورد مشکلات نوجوان بطور عموم باید گفت متاسفانه گرفتاری های وسیعی در این زمینه وجود دارد و آنها اولین گروه از جامعه هستند که قربانی #تفکیک_جنسیتی رژیم هستند.
#ایدئولوژی ضد انسانی رژیم و قرائت فرقه ای که از شرع و دین ارائه کرده و ارتجاعی ترین بخش فرهنگ را بر کل جامعه تحمیل کرده اند، زمینه انحرافات وسیع اجتماعی را فراهم کرده است، و از آنجا که خودشان مطلع هستند چه فجایعی در بطن جامعه رخ داده و هیچ راه حلی برای این معضلات ندارند دست به دامن سرکوب و خفقان در اشکال مختلف آن آورده اند .
#سرکوب بانوان #ایران بعنوان حجاب تحمیلی با شکل خاص حکومتی، راه انداختن گشت های پلیسی بنام #گشت_ارشاد ، راه اندازی گروه های سرکوب #لباس_شخصی که کارشان در سطح تف انداختن بر صورت و بدن و پیش پای بانوان، و #ضرب_و_شتم آنها و #تحقیر و #توهین آنها و حتی چسبانیدن پونز بر پیشانی بانوان و #اسیدپاشی و #بازداشت و #شکنجه و #پرونده_سازی و #حبس و #جریمه کردن به صورت آنها برای تحمیل قانون ضدبشری و خلاف عقل و شرع #حجاب_اجباری ادامه دارد، در همین راستا هست .
از طرفی محدود کردن روابط دو جنس در سطح جامعه، و تحریم آن، از اولین کانون های اجتماعی یعنی #مدارس به بهانه #احکام_شرع زمینه بروز انواع معضلات و #بحران را فراهم می کنند و راه حل آن را #انکار و سرپوش نهادن آن می دانند .
بر این روال آشکار است که وزیر بی کفایت از #سیاه_نمایی صحبت کند و مدعی شود که وضعیت جامعه به این بدی هم نیست .
اما ایشان چه سند و مدرک و دلیل قانع کننده و اثبات گر دارد که وضع به این بدی نیست ؟
آیا تحقیقات بی طرفانه ای انجام داده و نمونه های آماری و تحقیقات میدانی انجام گرفته و #مقالات_علمی دقیق منتشر شده در نشریات مرجع جهانی هست که مشخص کند وضعیت جنسی و روانی و شخصیتی و شخصی نوجوانان به این بدی نیست .
آیا پژوهش علمی قانع کننده ای در مورد مسائل نوجوانان کشور بصورت آزاد و بدون #سانسور و سرپوش گذاری، و با شیوه درست، دقیق با هدف کشف مجهولات و ربط و وصل موضوعات انجام شده است ؟
آیا از والدین در مورد مشکلات نوجوانان سوال شده و نتایج منطبق بر واقعیت بدست آمده است ؟
وزیر بی کفایت کم سن و سال اما پیر مغز رژیم، درست مثل آخوندهای خطیب و واعظ، سخنرانی کرده و بدون هیج سند و مدرک دلیلی انتظار دارد جامعه قضاوت بیهوده او را بپذیرد .
اما همین گفتگوی بی پرده نشان می دهد که مشکلات نوجوان بسیار عمیق بوده و برخی از آنها ریشه در وقایع چهل سال گذشته دارد و برخی هم با پیش آمدن #شبکه_های_اجتماعی شروع شده، و البته همان مشکلات که قبل از راه افتادن شبکه های اجتماعی وجود داشته با وجود ابزار و #آزادی_بیان نسبی مشکلات، مانند بقیه مشکلات و بحرانها مانند دمل چرکینی دهان باز کرده است .
#خودکشی های گسترده #نوجوان، که مدتهاست جامعه شاهد آن است، بدلیل ترکیب مشکلات #فقر_اقتصادی و #مشکلات_جنسی و رنجهای عاطفی و روانی است که رژیم با نادانی بر جامعه و نوجوانان و #جوانان تحمیل کرده و سند آشکاری بر وجود معضلات عمیق اجتماعی و شخصیتی و شخصی و روانی در بخش نوجوان کشور می باشد که راه حل آنها داشتن نگرش غیرایدئولوژیک و عقلانی مبتنی بر واقعیات علمی و فرهنگی است که مانند بقیه موارد مبتلابه از عهده و توان این رژیم #فاسد و #دیکتاتور و #توتالیتر فرقه گرا خارج است.
این همان ویدئویی است که وزیر ضداطلاعات و ضدجوان روحانی با اشاره به آن مدعی شده است که توجه به آن سیاه نمایی است و وضع جامعه به این اوضاع هم نیست.
اما باید به چند نکته توجه کرد:
اول اینکه غالبا مردم از هر گروه سنی بندرت به مشکلاتی شخصیتی و روانی اشاره می کنند و خصوصا که فرهنگ آخوندی موضوعات جنسی را به تابو تبدیل کرده اند و صحبت در باره چنین مشکلاتی را به نوعی ننگ تبدیل میکند. لذا اگر این مسائل مطرح نمی شود دلیل بر نبودن آن نیست .
نکته دوم وقتی فردی شجاعت به خرج داده و #تابو_شکنی کرده و در مورد موضوعی حرف می زند بدترین برخورد آن است که او را استثنا کرده و با تحقیر و مشکل دار خواندن او، به حفظ تابوها تاکید کرده و وجود مشکل انکار شود.
کار درست این است که مشکل مطرح شده مورد توجه قرار گرفته و فرد مورد تشویق قرار گرفته و شجاعت او مورد تقدیر قرار گیرد و توسط پژوهشگران حوزه های مختلف مورد مطالعه دقیق قرار گرفته و میزان مشکل موجود بررسی و عوامل مختلف آن شناسایی و سپس برای آن راه حل منطقی منظور شود.
در مورد مشکلات نوجوان بطور عموم باید گفت متاسفانه گرفتاری های وسیعی در این زمینه وجود دارد و آنها اولین گروه از جامعه هستند که قربانی #تفکیک_جنسیتی رژیم هستند.
#ایدئولوژی ضد انسانی رژیم و قرائت فرقه ای که از شرع و دین ارائه کرده و ارتجاعی ترین بخش فرهنگ را بر کل جامعه تحمیل کرده اند، زمینه انحرافات وسیع اجتماعی را فراهم کرده است، و از آنجا که خودشان مطلع هستند چه فجایعی در بطن جامعه رخ داده و هیچ راه حلی برای این معضلات ندارند دست به دامن سرکوب و خفقان در اشکال مختلف آن آورده اند .
#سرکوب بانوان #ایران بعنوان حجاب تحمیلی با شکل خاص حکومتی، راه انداختن گشت های پلیسی بنام #گشت_ارشاد ، راه اندازی گروه های سرکوب #لباس_شخصی که کارشان در سطح تف انداختن بر صورت و بدن و پیش پای بانوان، و #ضرب_و_شتم آنها و #تحقیر و #توهین آنها و حتی چسبانیدن پونز بر پیشانی بانوان و #اسیدپاشی و #بازداشت و #شکنجه و #پرونده_سازی و #حبس و #جریمه کردن به صورت آنها برای تحمیل قانون ضدبشری و خلاف عقل و شرع #حجاب_اجباری ادامه دارد، در همین راستا هست .
از طرفی محدود کردن روابط دو جنس در سطح جامعه، و تحریم آن، از اولین کانون های اجتماعی یعنی #مدارس به بهانه #احکام_شرع زمینه بروز انواع معضلات و #بحران را فراهم می کنند و راه حل آن را #انکار و سرپوش نهادن آن می دانند .
بر این روال آشکار است که وزیر بی کفایت از #سیاه_نمایی صحبت کند و مدعی شود که وضعیت جامعه به این بدی هم نیست .
اما ایشان چه سند و مدرک و دلیل قانع کننده و اثبات گر دارد که وضع به این بدی نیست ؟
آیا تحقیقات بی طرفانه ای انجام داده و نمونه های آماری و تحقیقات میدانی انجام گرفته و #مقالات_علمی دقیق منتشر شده در نشریات مرجع جهانی هست که مشخص کند وضعیت جنسی و روانی و شخصیتی و شخصی نوجوانان به این بدی نیست .
آیا پژوهش علمی قانع کننده ای در مورد مسائل نوجوانان کشور بصورت آزاد و بدون #سانسور و سرپوش گذاری، و با شیوه درست، دقیق با هدف کشف مجهولات و ربط و وصل موضوعات انجام شده است ؟
آیا از والدین در مورد مشکلات نوجوانان سوال شده و نتایج منطبق بر واقعیت بدست آمده است ؟
وزیر بی کفایت کم سن و سال اما پیر مغز رژیم، درست مثل آخوندهای خطیب و واعظ، سخنرانی کرده و بدون هیج سند و مدرک دلیلی انتظار دارد جامعه قضاوت بیهوده او را بپذیرد .
اما همین گفتگوی بی پرده نشان می دهد که مشکلات نوجوان بسیار عمیق بوده و برخی از آنها ریشه در وقایع چهل سال گذشته دارد و برخی هم با پیش آمدن #شبکه_های_اجتماعی شروع شده، و البته همان مشکلات که قبل از راه افتادن شبکه های اجتماعی وجود داشته با وجود ابزار و #آزادی_بیان نسبی مشکلات، مانند بقیه مشکلات و بحرانها مانند دمل چرکینی دهان باز کرده است .
#خودکشی های گسترده #نوجوان، که مدتهاست جامعه شاهد آن است، بدلیل ترکیب مشکلات #فقر_اقتصادی و #مشکلات_جنسی و رنجهای عاطفی و روانی است که رژیم با نادانی بر جامعه و نوجوانان و #جوانان تحمیل کرده و سند آشکاری بر وجود معضلات عمیق اجتماعی و شخصیتی و شخصی و روانی در بخش نوجوان کشور می باشد که راه حل آنها داشتن نگرش غیرایدئولوژیک و عقلانی مبتنی بر واقعیات علمی و فرهنگی است که مانند بقیه موارد مبتلابه از عهده و توان این رژیم #فاسد و #دیکتاتور و #توتالیتر فرقه گرا خارج است.
Telegram
📎