Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆1
سیاست را علم مدیریت کلان اجتماعی هم تلقی میکنند.
دانشی که با توجه به فاکتورهای متعددی در حوزه های مختلف برای پیشرفت سازمان اجتماعی یک مجموعه بنام کشور بکار میرود.
در علم مدیریت، شیوه های متعددی مورد بررسی قرار گرفته و در سیاست هم متناسب با آن شیوه ها، ساختارهای سیاسی متناسب طراحی و ایجاد شده است.
مثلا برای اجرای مدیریت متمرکز شیوه حکومتهای فردی متناسب بوده و برای مدیریتهای غیرمتمرکز و گروهی ساختار جمهوری و یا شورایی مناسبتر می باشد .
لذا برای اینکه بدانیم چه ساختار سیاسی برای یک کشور مناسب است لازم است شیوه های مدیریت را شناخته و ساختار سیاسی متناسب را دانسته و شرایط موجود را درک کرده و بر ان اساس تصمیم گیری کرد.
کاری که عموما هواداران ساختارهای مختلف بندرت از این دید علمی و کاربردی به آن توجه کرده، بلکه زمینه علایق آنها به ساختارهای مختلف سیاسی بیشتر احساسی می باشد .
اخیرا اشاره شده است که بجای توجه به شخصیتها و فردگرایی باید توجه به سیستم و ساختن سیستمی کرد که امور مربوط به کشور را مورد حل و فصل قرار دهد .
بهمین دلیل در صدد برامدیم اطلاعات اولیه در مورد سیستم و تفکر سیستمی و کاربرد آن در علم مدیریت را ارائه کنیم.
در طی ده سال گذشته، رویه خاصی زیرعنوان « #تئوری_سیستم » برای بررسی های سازمانی متداول گردیده است که می تواند به عنوان پایه و مبنائی برای بهم پیوستن و ارتباط نظریه های مختلف سازمانی و شیوه های متعدد مدیریت بکار رود.
#تعریف_سیستم
اصطلاح «سیستم» به «مجموعه ای از اجزاء وابسته» اطلاق می شود.
به عبارت دیگر، سیستم به معنای یک «کل» بکار می رود که از ترکیب اجزاء متعددی تشکیل یافته است.
بدین ترتیب، اصطلاح «سیستم» مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که شامل مصادیق مختلفی در زیست شناسی و امور فیزیکی و اجتماعی و نظائر آنها می شود.
به عنوان مثال، در زیست شناسی بدن موجود زنده یک سیستم تلقی می شود که از اجزاء یا سیستم های فرعی متعددی (مانند دستگاه اعصاب، دستگاه گردش خون، دستگاه گوارش و غیره) تشکیل یافته است. در نتیجه فعل و انفعال و تأثیر متقابل اجزاء وابسته، پدیده کل (سیستم) ظاهر می شود.
#حدود_سیستم_اصلی و سیستم های فرعی (Sub-Systems) همیشه تابع قواعد و ضوابط معینی نیست.
به عنوان مثال، اگر بدن انسان را یک سیستم اصلی فرض کنیم، هر یک از اجزاء آن (مانند دستگاه گوارش) سیستم فرعی بشمار می رود، ولی چنانچه خود دستگاه گوارش را سیستم اصلی تلقی نمائیم، اجزاء وابسته (مانند معده ، روده ، کبد و غیره) سیستم های فرعی سیستم اصلی (دستگاه گوارش) را تشکیل می دهند.
بهمین ترتیب، در داخل یک سازمان (به عنوان سیستم اصلی)، سازمان غیر رسمی یک سیستم فرعی محسوب می شود، ولی اگر سازمان غیررسمی خود سیستم اصلی تلقی شود، در اینصورت سیستم های فرعی رفتار عبارتند از شبکه روابط اجتماعی ، شبکه روابط تخصصی، شبکه قدرت و غیره ...
#سیستم_باز_و_سیستم_بسته
سیستم معمولاً به دو نوع تقسیم می شود:
سیستم باز (Open System) و
سیستم بسته (Close System).
سیستم بسته بیشتر به سیستم های مکانیکی در فیزیک و علوم تجربی اطلاق می شود.
سیستم بسته صرفاً با استفاده از نیروهای داخلی و بدون ارتباط با محیط خارج می تواند به کار خود ادامه دهد.
در نظریه های کلاسیک ، سازمان به عنوان یک «سیستم بسته» تلقی میشود که فقط متکی بر عوامل و نیروهای داخلی است و بدون ارتباط با محیط خارج می تواند مسائل خود را از طریق سلسله مراتب و تقسیم کار و روابط رسمی در داخل دستگاه حل و فصل کند. که متأسفانه اغلب سازمانها و شرکت های ما اگر نه 100 درصد ولی به مقدار بسیار بسته می باشد و حتی از شبکه های اطلاعاتی ارزان و بسیار پربار اینترنتی نیز استفاده نمی نمائیم.
یکی از مشخصات سیستم بسته، گرایش ذاتی در جهت تعادل ایستا (Static Equilibrium) و رکورد توقف است. به عبارت دیگر، در سیستم بسته بازده دستگاه تناسبی با منابع مصروفه ندارد و اتلاف منابع، بی نظمی و اختلال و اقدامات بدون هدف برای حفظ وضع موجود رواج پیدا می کند.
بر خلاف سیستم بسته، در سیستم باز گرایشی در جهت تعادل پویا (Dynamic Equilibrium) و رشد و تکامل از طریق ارتباط دائم با محیط خارج ملاحظه می شود.
در این حالت، سیستم با دریافت منابع مادی و انسانی (Input) و تغییر و تبدیل (Transformation) آنها و سعی در ازدیاد و بهبود بازده (Output)، بیش از آنچه نیرو می گیرد (بصورت نیروی انسانی، مواد و اطلاعات) نیرو تولید می کند (بشکل کالا یا خدمات)، و بدین ترتیب خود را در مقابل سکون و نابودی (Entropy) حفظ می کند.
در سیستم باز، دستگاه نه تنها بایستی خود را با عوامل محیط خارج سازگار سازد، بلکه دائماً خود را با عوامل متغیر داخل نیز منطبق می سازد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆1
سیاست را علم مدیریت کلان اجتماعی هم تلقی میکنند.
دانشی که با توجه به فاکتورهای متعددی در حوزه های مختلف برای پیشرفت سازمان اجتماعی یک مجموعه بنام کشور بکار میرود.
در علم مدیریت، شیوه های متعددی مورد بررسی قرار گرفته و در سیاست هم متناسب با آن شیوه ها، ساختارهای سیاسی متناسب طراحی و ایجاد شده است.
مثلا برای اجرای مدیریت متمرکز شیوه حکومتهای فردی متناسب بوده و برای مدیریتهای غیرمتمرکز و گروهی ساختار جمهوری و یا شورایی مناسبتر می باشد .
لذا برای اینکه بدانیم چه ساختار سیاسی برای یک کشور مناسب است لازم است شیوه های مدیریت را شناخته و ساختار سیاسی متناسب را دانسته و شرایط موجود را درک کرده و بر ان اساس تصمیم گیری کرد.
کاری که عموما هواداران ساختارهای مختلف بندرت از این دید علمی و کاربردی به آن توجه کرده، بلکه زمینه علایق آنها به ساختارهای مختلف سیاسی بیشتر احساسی می باشد .
اخیرا اشاره شده است که بجای توجه به شخصیتها و فردگرایی باید توجه به سیستم و ساختن سیستمی کرد که امور مربوط به کشور را مورد حل و فصل قرار دهد .
بهمین دلیل در صدد برامدیم اطلاعات اولیه در مورد سیستم و تفکر سیستمی و کاربرد آن در علم مدیریت را ارائه کنیم.
در طی ده سال گذشته، رویه خاصی زیرعنوان « #تئوری_سیستم » برای بررسی های سازمانی متداول گردیده است که می تواند به عنوان پایه و مبنائی برای بهم پیوستن و ارتباط نظریه های مختلف سازمانی و شیوه های متعدد مدیریت بکار رود.
#تعریف_سیستم
اصطلاح «سیستم» به «مجموعه ای از اجزاء وابسته» اطلاق می شود.
به عبارت دیگر، سیستم به معنای یک «کل» بکار می رود که از ترکیب اجزاء متعددی تشکیل یافته است.
بدین ترتیب، اصطلاح «سیستم» مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که شامل مصادیق مختلفی در زیست شناسی و امور فیزیکی و اجتماعی و نظائر آنها می شود.
به عنوان مثال، در زیست شناسی بدن موجود زنده یک سیستم تلقی می شود که از اجزاء یا سیستم های فرعی متعددی (مانند دستگاه اعصاب، دستگاه گردش خون، دستگاه گوارش و غیره) تشکیل یافته است. در نتیجه فعل و انفعال و تأثیر متقابل اجزاء وابسته، پدیده کل (سیستم) ظاهر می شود.
#حدود_سیستم_اصلی و سیستم های فرعی (Sub-Systems) همیشه تابع قواعد و ضوابط معینی نیست.
به عنوان مثال، اگر بدن انسان را یک سیستم اصلی فرض کنیم، هر یک از اجزاء آن (مانند دستگاه گوارش) سیستم فرعی بشمار می رود، ولی چنانچه خود دستگاه گوارش را سیستم اصلی تلقی نمائیم، اجزاء وابسته (مانند معده ، روده ، کبد و غیره) سیستم های فرعی سیستم اصلی (دستگاه گوارش) را تشکیل می دهند.
بهمین ترتیب، در داخل یک سازمان (به عنوان سیستم اصلی)، سازمان غیر رسمی یک سیستم فرعی محسوب می شود، ولی اگر سازمان غیررسمی خود سیستم اصلی تلقی شود، در اینصورت سیستم های فرعی رفتار عبارتند از شبکه روابط اجتماعی ، شبکه روابط تخصصی، شبکه قدرت و غیره ...
#سیستم_باز_و_سیستم_بسته
سیستم معمولاً به دو نوع تقسیم می شود:
سیستم باز (Open System) و
سیستم بسته (Close System).
سیستم بسته بیشتر به سیستم های مکانیکی در فیزیک و علوم تجربی اطلاق می شود.
سیستم بسته صرفاً با استفاده از نیروهای داخلی و بدون ارتباط با محیط خارج می تواند به کار خود ادامه دهد.
در نظریه های کلاسیک ، سازمان به عنوان یک «سیستم بسته» تلقی میشود که فقط متکی بر عوامل و نیروهای داخلی است و بدون ارتباط با محیط خارج می تواند مسائل خود را از طریق سلسله مراتب و تقسیم کار و روابط رسمی در داخل دستگاه حل و فصل کند. که متأسفانه اغلب سازمانها و شرکت های ما اگر نه 100 درصد ولی به مقدار بسیار بسته می باشد و حتی از شبکه های اطلاعاتی ارزان و بسیار پربار اینترنتی نیز استفاده نمی نمائیم.
یکی از مشخصات سیستم بسته، گرایش ذاتی در جهت تعادل ایستا (Static Equilibrium) و رکورد توقف است. به عبارت دیگر، در سیستم بسته بازده دستگاه تناسبی با منابع مصروفه ندارد و اتلاف منابع، بی نظمی و اختلال و اقدامات بدون هدف برای حفظ وضع موجود رواج پیدا می کند.
بر خلاف سیستم بسته، در سیستم باز گرایشی در جهت تعادل پویا (Dynamic Equilibrium) و رشد و تکامل از طریق ارتباط دائم با محیط خارج ملاحظه می شود.
در این حالت، سیستم با دریافت منابع مادی و انسانی (Input) و تغییر و تبدیل (Transformation) آنها و سعی در ازدیاد و بهبود بازده (Output)، بیش از آنچه نیرو می گیرد (بصورت نیروی انسانی، مواد و اطلاعات) نیرو تولید می کند (بشکل کالا یا خدمات)، و بدین ترتیب خود را در مقابل سکون و نابودی (Entropy) حفظ می کند.
در سیستم باز، دستگاه نه تنها بایستی خود را با عوامل محیط خارج سازگار سازد، بلکه دائماً خود را با عوامل متغیر داخل نیز منطبق می سازد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆2
#سازمان_در_قالب_سیستم
در نظریه های کلاسیک، سازمان به عنوان یک سیستم بسته مورد بررسی قرار می گیرد، ولی در نظریه های نوین «سازمان» یک سیستم فنی- اجتماعی (Socio-Technical) تلقی می شود که برای رشد و کمال بایستی همواره خود را با عوامل متغیر داخلی و خارجی سازگار و هماهنگ سازد. سیستم سازمانی دو جنبه دارد:
یکی جنبه فنی که شامل وظائف تخصصی، ساختمان و ماشین آلات ، وسائل و ابزار و تکنیک های کار می شود،
و دیگر جنبه اجتماعی که مشتمل بر روابط کارکنان در داخل سیستم می گردد.
اگر سازمان را به عنوان یک سیستم تلقی کنیم، سیستم مذکور از سیستم های فرعی متعددی مانند روابط ناشی از نقش و مقام (Status and Roles) و روابط حاصل از محیط فیزیکی کار و تکنولوژی، تشکیل می شود. در داخل سیستم، دو نوع کنش و واکنش وجود دارد، یکی درونی و دیگری برونی. در درون هر یک ازسیستم های فرعی، یک رشته فعل و انفعال بین اجزاء سیستم فرعی صورت می گیرد (مانند سازمان رسمی). انفعالات برونی به همبستگی های موجود بین سیستم های فرعی اطلاق می شود. به عنوان مثال، بین افراد از یکسو، و سازمان رسمی (مشاغل) از سوی دیگر، یک رشته ارتباط و انتظارات متقابل وجود دارد، و چنانچه قبلاً توضیح دادیم در صورت تعارض بین توقعات سازمان رسمی و انتظارات افراد، کارکنان ممکن است مجبور شوند مفری برای ارضای نیازهای خود در سازمان غیررسمی جستجو کنند.
از سوی دیگر، بین افراد و سازمان غیررسمی همبستگی وجود دارد. سازمان غیررسمی رفتار خاصی را از اعضاء خود انتظار دارد، و در مقابل افراد نیز توقع دارند که رضایتی از معاشرت با همکاران خود و روابط گروهی با آنان در حین کار بدست آورند. در نتیجه فعل و انفعال این دو دسته انتظارات، فرد رفتار خود را با خواستهای گروه (هنجار گروهی) منطبق می کند، و گروه نیز ممکن است متقابلاً انتظارات و هنجار گروهی (Group Norm) را بر حسب تجلیات شخصیت اعضاء تعدیل نماید.
به همین ترتیب، در محیط فیزیکی کار یک نوع همبستگی و ارتباط متقابل بین فرد و ماشین وجود دارد. به عبارت دیگر، شرایط فیزیکی و ابزار و وسائل و تکنولوژی کار بایستی با توجه به ویژگیهای فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی افراد در محیط خدمت انتخاب شوند.
مطالب فوق سیستم های فرعی در داخل سیستم سازمانی است:
روابط بین افراد سازمان رسمی سازمان غیررسمی روابط ناشی از نقش و مقام روابط حاصل از محیط فیزیکی کار و تکنولوژی.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆2
#سازمان_در_قالب_سیستم
در نظریه های کلاسیک، سازمان به عنوان یک سیستم بسته مورد بررسی قرار می گیرد، ولی در نظریه های نوین «سازمان» یک سیستم فنی- اجتماعی (Socio-Technical) تلقی می شود که برای رشد و کمال بایستی همواره خود را با عوامل متغیر داخلی و خارجی سازگار و هماهنگ سازد. سیستم سازمانی دو جنبه دارد:
یکی جنبه فنی که شامل وظائف تخصصی، ساختمان و ماشین آلات ، وسائل و ابزار و تکنیک های کار می شود،
و دیگر جنبه اجتماعی که مشتمل بر روابط کارکنان در داخل سیستم می گردد.
اگر سازمان را به عنوان یک سیستم تلقی کنیم، سیستم مذکور از سیستم های فرعی متعددی مانند روابط ناشی از نقش و مقام (Status and Roles) و روابط حاصل از محیط فیزیکی کار و تکنولوژی، تشکیل می شود. در داخل سیستم، دو نوع کنش و واکنش وجود دارد، یکی درونی و دیگری برونی. در درون هر یک ازسیستم های فرعی، یک رشته فعل و انفعال بین اجزاء سیستم فرعی صورت می گیرد (مانند سازمان رسمی). انفعالات برونی به همبستگی های موجود بین سیستم های فرعی اطلاق می شود. به عنوان مثال، بین افراد از یکسو، و سازمان رسمی (مشاغل) از سوی دیگر، یک رشته ارتباط و انتظارات متقابل وجود دارد، و چنانچه قبلاً توضیح دادیم در صورت تعارض بین توقعات سازمان رسمی و انتظارات افراد، کارکنان ممکن است مجبور شوند مفری برای ارضای نیازهای خود در سازمان غیررسمی جستجو کنند.
از سوی دیگر، بین افراد و سازمان غیررسمی همبستگی وجود دارد. سازمان غیررسمی رفتار خاصی را از اعضاء خود انتظار دارد، و در مقابل افراد نیز توقع دارند که رضایتی از معاشرت با همکاران خود و روابط گروهی با آنان در حین کار بدست آورند. در نتیجه فعل و انفعال این دو دسته انتظارات، فرد رفتار خود را با خواستهای گروه (هنجار گروهی) منطبق می کند، و گروه نیز ممکن است متقابلاً انتظارات و هنجار گروهی (Group Norm) را بر حسب تجلیات شخصیت اعضاء تعدیل نماید.
به همین ترتیب، در محیط فیزیکی کار یک نوع همبستگی و ارتباط متقابل بین فرد و ماشین وجود دارد. به عبارت دیگر، شرایط فیزیکی و ابزار و وسائل و تکنولوژی کار بایستی با توجه به ویژگیهای فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی افراد در محیط خدمت انتخاب شوند.
مطالب فوق سیستم های فرعی در داخل سیستم سازمانی است:
روابط بین افراد سازمان رسمی سازمان غیررسمی روابط ناشی از نقش و مقام روابط حاصل از محیط فیزیکی کار و تکنولوژی.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆2
نگرش سیستمی دیدگاهی است که به ما اجازه میدهد تا نیروها و متغیرهایی که
در محیط خارج و داخل سازمان تاثیر اساسی دارند را بشناسیم و عملکرد و
جایگاه آن در سازمان پی ببریم این نگرش در اداره سازمان موجب یکپاچگی در ایجاد چارچوب کلی میشود جنبه های گوناگون شناخت سازمان ها را عملی میسازد و از نظر مدیریتی نگرش سیستمی موجب میشود تا مدیران به سازمانها به صورت یک کل و بخشی از یک محیط بزرگتر توجه کنند.
مدیران با این شناسایی، درک و مدیریت فرایندهای مرتبط به هم بعنوان یک سیستم کارایی و اثربخشی سازمان را در دستیابی به اهداف خود بهبود می بخشد و در نتیجه زمینه حیات سازمان و جامعه را فراهم می آورند.
در مقابل افراد و مدیرانی که فاقد این نگرش هستند نمی تواند ارتباطات میان اجزای یک واحد را شناسایی نمایند و یک برنامه و پایه ریزی برای ادامه فعالیت طراحی نمایند و در نتیجه هنگام بروز مشکلات دچار سر در گمی شده و قادر به حل مشکل یا بحران به وجود آمده نخواهند بود.
در واقع یکی از راههای اصلی رفع مشکلات و نابسامانی ها، نگرش همه جانبه و سیستمی می باشد و مسلما مدیری که این دیدگاه را ندارد فقط به بخش خاصی از یک واحد توجه و متمرکز شده و از سایر قسمت ها غافل می شود و در نتیجه در رسیدن به اهداف ناکام میماند و به عبارت دیگر می توان از این دیدگاه به عنوان دیدگاه بخشی یاد کرد و غلبه این دیدگاه به امور و اینکه هر کدام از این عناصر منفرد و جدا از سایرین میباشد باعث به وجود آمدن صدمات جبران ناپذیری از حیث انسانی و مالی در روند مدیریتی میگردد
موضوع : اخراج یک کارمند به دلیل کم کاری چگونگی تصمیم گیری مدیری که نگرش سیستمی دارد :
این نوع مدیر به این دلیل که همه چیز را به نوعی سیستم می بیند بر این عقیده است که بین اجزای یک سیستم همبستگی و تناسب اجزا وجود دارد. در
تصمیم گیری در مورد اخراج کارمند مزبور ابتدا موضوع را بررسی و داده ها
را جمع اوری می کند سپس با مشورت گرفتن از کسانی که از اخراج کارمند
مزبور تاثیر می پذیرند در صدد به دست اوردن بهترین راه حل برای کارمند مزبور می شود تا کمترین ضرر ممکن را برای اجزای سیستم داشته باشد و باعث
دور شدن سیستم از اهدافش نشود این به این معنا است که این نوع مدیر علاوه
بر بررسی تحولات موجود در حین انجام عملیات به تاثیر کارهای خود در اینده ی نزدیک (اهداف کوتاه مدت) نیز گوشه چشمی دارد اگر در مورد کارمند مزبور
مدیر با توجه به داده های موجود و نظرات دیگران احساس کند که اخراج این کارمند مضرتر از نگه داری ان است به نگهداری ان در سیستم می پردازد تا
موقیت و زمان مناسب پیش اید.
چگونگی تصمیم گیری مدیری که نگرش سیستمی ندارد :
این نوع مدیر با توجه به داده ها و نظرات شخصی خود به بررسی مطلب میپردازد و بدون توجه به تاثیری که تصمیمش بر کارکنان دیگر می گذارد تصمیم گری می کند این نوع مدیر به طور کامل «نه» اما به میزان کمی به اینده(اهداف) توجه دارد که این موضوع نوعی نقص برای او محسوب می شود که باعث ایجاد مشکل در سیر حرکتی سازمان دررسیدن به اهدافش می شود این نوع مدیر فقط به کارایی توجه دارد و با استفاده از داده های موجود تصمیم به اخراج کارمند مزبور می گیرد بدون توجه به اثاری که این تصمیم گیری بر جای می گذارد.
موضوع:استخدام نیروی انسانی مدیری که دارای نگرش سیستمی است:
مدیری که دارای چنین نگرشی است با توجه به کلیت باید تمامی عوامل را در
نظر بگیرد سپس به استخدام نیروی انسانی می پردازد ــ استخدام برای مدیری که با نگرش سیستمی پیش می رود که در آن ((نیروی انسانی)) به عنوان رکنی اساسی در چرخه سیستم می باشد مورد توجه قرار می گیرد ــمدیر به دنبال
افرادی زبده برای استخدام می باشد همانگونه که گفته شد مدیر برای اینکه
یک کلیت را رعایت کندو تناسب را رعایت کند از استخدام افرادی که نمی
توانند برای سیستم مفید باشند جلوگیری به عمل می آورد.
مدیری که فاقد نگرش سیستمی است:
مدیر در صورتی که دارای نگرش غیر سیستمی است نمی تواند به درستی تشخیص دهد که افراد استخدام شده فردی با مهارت است یا خیر؟ کمی توجه کنیم درمیابیم که مدیر به نوعی سردرگمی دچار است همچنین مدیر به دلیل نکرش کوتاه مدت (کوته بینی) و همچنین چون بدرستی از نیازهای سیستم مطلع نیست برای انتخاب نیروی انسانی نیز دچار سردرگمی است و در نتیجه بر اساس شایستگی انتخاب نمی کند بدین معنی که در صورت امکان favoritism (پارتی بازی ) میکند.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆2
نگرش سیستمی دیدگاهی است که به ما اجازه میدهد تا نیروها و متغیرهایی که
در محیط خارج و داخل سازمان تاثیر اساسی دارند را بشناسیم و عملکرد و
جایگاه آن در سازمان پی ببریم این نگرش در اداره سازمان موجب یکپاچگی در ایجاد چارچوب کلی میشود جنبه های گوناگون شناخت سازمان ها را عملی میسازد و از نظر مدیریتی نگرش سیستمی موجب میشود تا مدیران به سازمانها به صورت یک کل و بخشی از یک محیط بزرگتر توجه کنند.
مدیران با این شناسایی، درک و مدیریت فرایندهای مرتبط به هم بعنوان یک سیستم کارایی و اثربخشی سازمان را در دستیابی به اهداف خود بهبود می بخشد و در نتیجه زمینه حیات سازمان و جامعه را فراهم می آورند.
در مقابل افراد و مدیرانی که فاقد این نگرش هستند نمی تواند ارتباطات میان اجزای یک واحد را شناسایی نمایند و یک برنامه و پایه ریزی برای ادامه فعالیت طراحی نمایند و در نتیجه هنگام بروز مشکلات دچار سر در گمی شده و قادر به حل مشکل یا بحران به وجود آمده نخواهند بود.
در واقع یکی از راههای اصلی رفع مشکلات و نابسامانی ها، نگرش همه جانبه و سیستمی می باشد و مسلما مدیری که این دیدگاه را ندارد فقط به بخش خاصی از یک واحد توجه و متمرکز شده و از سایر قسمت ها غافل می شود و در نتیجه در رسیدن به اهداف ناکام میماند و به عبارت دیگر می توان از این دیدگاه به عنوان دیدگاه بخشی یاد کرد و غلبه این دیدگاه به امور و اینکه هر کدام از این عناصر منفرد و جدا از سایرین میباشد باعث به وجود آمدن صدمات جبران ناپذیری از حیث انسانی و مالی در روند مدیریتی میگردد
موضوع : اخراج یک کارمند به دلیل کم کاری چگونگی تصمیم گیری مدیری که نگرش سیستمی دارد :
این نوع مدیر به این دلیل که همه چیز را به نوعی سیستم می بیند بر این عقیده است که بین اجزای یک سیستم همبستگی و تناسب اجزا وجود دارد. در
تصمیم گیری در مورد اخراج کارمند مزبور ابتدا موضوع را بررسی و داده ها
را جمع اوری می کند سپس با مشورت گرفتن از کسانی که از اخراج کارمند
مزبور تاثیر می پذیرند در صدد به دست اوردن بهترین راه حل برای کارمند مزبور می شود تا کمترین ضرر ممکن را برای اجزای سیستم داشته باشد و باعث
دور شدن سیستم از اهدافش نشود این به این معنا است که این نوع مدیر علاوه
بر بررسی تحولات موجود در حین انجام عملیات به تاثیر کارهای خود در اینده ی نزدیک (اهداف کوتاه مدت) نیز گوشه چشمی دارد اگر در مورد کارمند مزبور
مدیر با توجه به داده های موجود و نظرات دیگران احساس کند که اخراج این کارمند مضرتر از نگه داری ان است به نگهداری ان در سیستم می پردازد تا
موقیت و زمان مناسب پیش اید.
چگونگی تصمیم گیری مدیری که نگرش سیستمی ندارد :
این نوع مدیر با توجه به داده ها و نظرات شخصی خود به بررسی مطلب میپردازد و بدون توجه به تاثیری که تصمیمش بر کارکنان دیگر می گذارد تصمیم گری می کند این نوع مدیر به طور کامل «نه» اما به میزان کمی به اینده(اهداف) توجه دارد که این موضوع نوعی نقص برای او محسوب می شود که باعث ایجاد مشکل در سیر حرکتی سازمان دررسیدن به اهدافش می شود این نوع مدیر فقط به کارایی توجه دارد و با استفاده از داده های موجود تصمیم به اخراج کارمند مزبور می گیرد بدون توجه به اثاری که این تصمیم گیری بر جای می گذارد.
موضوع:استخدام نیروی انسانی مدیری که دارای نگرش سیستمی است:
مدیری که دارای چنین نگرشی است با توجه به کلیت باید تمامی عوامل را در
نظر بگیرد سپس به استخدام نیروی انسانی می پردازد ــ استخدام برای مدیری که با نگرش سیستمی پیش می رود که در آن ((نیروی انسانی)) به عنوان رکنی اساسی در چرخه سیستم می باشد مورد توجه قرار می گیرد ــمدیر به دنبال
افرادی زبده برای استخدام می باشد همانگونه که گفته شد مدیر برای اینکه
یک کلیت را رعایت کندو تناسب را رعایت کند از استخدام افرادی که نمی
توانند برای سیستم مفید باشند جلوگیری به عمل می آورد.
مدیری که فاقد نگرش سیستمی است:
مدیر در صورتی که دارای نگرش غیر سیستمی است نمی تواند به درستی تشخیص دهد که افراد استخدام شده فردی با مهارت است یا خیر؟ کمی توجه کنیم درمیابیم که مدیر به نوعی سردرگمی دچار است همچنین مدیر به دلیل نکرش کوتاه مدت (کوته بینی) و همچنین چون بدرستی از نیازهای سیستم مطلع نیست برای انتخاب نیروی انسانی نیز دچار سردرگمی است و در نتیجه بر اساس شایستگی انتخاب نمی کند بدین معنی که در صورت امکان favoritism (پارتی بازی ) میکند.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆4
تفاوت مدیری که دارای نگرش سیستمی و مدیری که فاقد این نگرش است:
هر مدیر با توجه به محیطی که دران قرار دارد و استرتتژی های خاص سازمانی تصمیماتی را متناسب با شرایط همان محیط اتخاذ خواهد کرد.
درصورتی که یک مدیر دارای نگرش سیستمی باشد، محیطی که سیستم در ان قرار دارد را جزء جدایی ناپذیر و لاینفک سیستم تحت امر خود خواهد یافت.
بعبارت دیگر سیستم و عوامل محیطی که بر هم کنش و واکنش متقابل دارند در این نوع مدیریت لحاظ خواهد شد. در مدیریت با نگرش سیستمی، چون مدیر محیط موجود را بمنزله ی یک سیستم می پندارد، درنتیجه به عوامل تشکیل دهنده ی آن و اثرات متقابلی که بر یکدیگر و بر کل سیستم دارند توجه خواهد داشت.
تشخیص خود سیستم و محیطی که سیستم در ان قرار دارد، بویژه در سیستم هایی که امیختگی ان ها با محیط زیاد است، حائز اهمیت فراوان است.
یک مدیر دارای نگرش سیستمی با تعیین و شناسایی درونداد های سیستم که ادامه ی حیاط و فعالیت سیستم به ان ها و چگونگی تخصیص این درونداد ها بستگی خواهد داشت.
برای مثال مدیر فوق الذکر در امر تخصیص نیروی انسانی مورد نیاز سیستم که در بسیاری از سیستم ها از اهمیت فراوانی برخوردار است باید نهایت دقت را بعمل اورد. این مدیر دارای نگرش سیستمی در جریان فرایند تبدیل بمثابه ی یک ناظر در حین عمل، این فرایند را بازرسی و از جریان تغییر که مورد نظر است اگاهی کامل یافته و مرحله ی process را بازیابی خواهد کرد. همین مدیر سپس با مشاهده ی برونداد سیستم در گرفتن بازخور از ان اهداف مورد نظر سیستم، درصد تحقق اهداف و میزان انحرافات را شناسایی و عوامل تاثیرگذار بر این انحرافات را در هریک از مراحل عمل سیستم شناسایی و برای رفع این انحرافات و تغییرات لازمی که باید در هریک از عوامل سیستم بوجود اید اقدام نماید.
درصورتی که مدیر فوق الذکر مشاهده کند که انحراف سیستم بگونه ای نیست که بر هدف تاثیر بگذارد و ان را تحت الشعاع قرار دهد، شاید انگیزه ای برای
تغییر در سیستم نخواهد داشت، در حالی که در جهان رو به تغییر کنونی لزوم
تغییر در سیستم و بهبود ان برای تهیه کردن فرایند سیستماتیک سیستم نباید
امری بعید باشد. چون با وجود تناسب و همبستگی بین اجزا و گرایشاتی که در
کلیت خود سیستم وجود دارد، همپایانی روشهای مورد استفاده می تواند
نیاز سیستم را مرتفع سازد، درصورتی که انتخاب بهترین روش در ایجاد تناسب
کامل بین اجزا که به بهبود فرایند منتهی میشود میتوان عملکرد خارج از تصور سیستم را مجسم کرد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_سیستمی
☆4
تفاوت مدیری که دارای نگرش سیستمی و مدیری که فاقد این نگرش است:
هر مدیر با توجه به محیطی که دران قرار دارد و استرتتژی های خاص سازمانی تصمیماتی را متناسب با شرایط همان محیط اتخاذ خواهد کرد.
درصورتی که یک مدیر دارای نگرش سیستمی باشد، محیطی که سیستم در ان قرار دارد را جزء جدایی ناپذیر و لاینفک سیستم تحت امر خود خواهد یافت.
بعبارت دیگر سیستم و عوامل محیطی که بر هم کنش و واکنش متقابل دارند در این نوع مدیریت لحاظ خواهد شد. در مدیریت با نگرش سیستمی، چون مدیر محیط موجود را بمنزله ی یک سیستم می پندارد، درنتیجه به عوامل تشکیل دهنده ی آن و اثرات متقابلی که بر یکدیگر و بر کل سیستم دارند توجه خواهد داشت.
تشخیص خود سیستم و محیطی که سیستم در ان قرار دارد، بویژه در سیستم هایی که امیختگی ان ها با محیط زیاد است، حائز اهمیت فراوان است.
یک مدیر دارای نگرش سیستمی با تعیین و شناسایی درونداد های سیستم که ادامه ی حیاط و فعالیت سیستم به ان ها و چگونگی تخصیص این درونداد ها بستگی خواهد داشت.
برای مثال مدیر فوق الذکر در امر تخصیص نیروی انسانی مورد نیاز سیستم که در بسیاری از سیستم ها از اهمیت فراوانی برخوردار است باید نهایت دقت را بعمل اورد. این مدیر دارای نگرش سیستمی در جریان فرایند تبدیل بمثابه ی یک ناظر در حین عمل، این فرایند را بازرسی و از جریان تغییر که مورد نظر است اگاهی کامل یافته و مرحله ی process را بازیابی خواهد کرد. همین مدیر سپس با مشاهده ی برونداد سیستم در گرفتن بازخور از ان اهداف مورد نظر سیستم، درصد تحقق اهداف و میزان انحرافات را شناسایی و عوامل تاثیرگذار بر این انحرافات را در هریک از مراحل عمل سیستم شناسایی و برای رفع این انحرافات و تغییرات لازمی که باید در هریک از عوامل سیستم بوجود اید اقدام نماید.
درصورتی که مدیر فوق الذکر مشاهده کند که انحراف سیستم بگونه ای نیست که بر هدف تاثیر بگذارد و ان را تحت الشعاع قرار دهد، شاید انگیزه ای برای
تغییر در سیستم نخواهد داشت، در حالی که در جهان رو به تغییر کنونی لزوم
تغییر در سیستم و بهبود ان برای تهیه کردن فرایند سیستماتیک سیستم نباید
امری بعید باشد. چون با وجود تناسب و همبستگی بین اجزا و گرایشاتی که در
کلیت خود سیستم وجود دارد، همپایانی روشهای مورد استفاده می تواند
نیاز سیستم را مرتفع سازد، درصورتی که انتخاب بهترین روش در ایجاد تناسب
کامل بین اجزا که به بهبود فرایند منتهی میشود میتوان عملکرد خارج از تصور سیستم را مجسم کرد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1