Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ارتداد_در_اسلام
ارتداد اصطلاح فقهی به معنی خروج فرد مسلمان از دین اسلام است.
ارتداد در لغت به معنی #رجوع و #بازگشتن دانستهاند و در قرآن هم بارها این مفهوم به کار رفتهاست.
اصطلاح عربی ( #رده، #ارتداد) در قرآن به کار نرفته است، ولی وعده ترسناکی در آخرت برای کسانی که
« #بر_میگردند»
یا « #انکار_میکنند » (یَرتَدو؛ ۲:۲۱۷؛ ۵:۵۴)
و «کسانی که #کافر میشوند بعد از آنکه ایمان آوردند»(۳:۸۱؛۵:۶۱؛۹:۶۶؛۴:۱۳۷؛۱۶:۱۰۶)
وعده داده شده است.
احادیث مجازات ارتداد در اسلام را #گردن_زدن،
#سوزاندن،
#به_صلیب_کشیدن
یا #تبعید_شدن معرفی میکنند.
برخی روایات سنتی اجازه میدهند تا شخص مرتد، #توبه کند.
قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه #اعدام (به طور سنتی توسط #شمشیر) برای مرتد مذکر که داوطلبانه اسلام را انکار میکند، هستند.
علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانونشکنی ( #حد، جمع آن حدود) محسوب میشود.
برخی از مکتبهای اسلامی اجازه میدهند تا #مرتدان_مونث را به جای اعدام، #زندانی کنند.
مکتب درباره این سؤال که آیا مرتدین اجازه، #تشویق یا مجاز به #انکار هستند، همان طور که درباره #وضعیت_دارایی_مرتد_بعد_از_مرگ_یا_تبعید آن چه میشود، نظر مختلفی دارند، ولی همگی متفقالقول هستند که #ازدواج_فرد_مرتد_را_باید_باطل_کرد.
بر پایه منع قرآنی اجباری اعتقاد به دین (۲:۲۵۷)، خیلی از متفکران جدید قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدند و امروزه کمتر از این قانون استناد میشود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ارتداد_در_اسلام
ارتداد اصطلاح فقهی به معنی خروج فرد مسلمان از دین اسلام است.
ارتداد در لغت به معنی #رجوع و #بازگشتن دانستهاند و در قرآن هم بارها این مفهوم به کار رفتهاست.
اصطلاح عربی ( #رده، #ارتداد) در قرآن به کار نرفته است، ولی وعده ترسناکی در آخرت برای کسانی که
« #بر_میگردند»
یا « #انکار_میکنند » (یَرتَدو؛ ۲:۲۱۷؛ ۵:۵۴)
و «کسانی که #کافر میشوند بعد از آنکه ایمان آوردند»(۳:۸۱؛۵:۶۱؛۹:۶۶؛۴:۱۳۷؛۱۶:۱۰۶)
وعده داده شده است.
احادیث مجازات ارتداد در اسلام را #گردن_زدن،
#سوزاندن،
#به_صلیب_کشیدن
یا #تبعید_شدن معرفی میکنند.
برخی روایات سنتی اجازه میدهند تا شخص مرتد، #توبه کند.
قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه #اعدام (به طور سنتی توسط #شمشیر) برای مرتد مذکر که داوطلبانه اسلام را انکار میکند، هستند.
علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانونشکنی ( #حد، جمع آن حدود) محسوب میشود.
برخی از مکتبهای اسلامی اجازه میدهند تا #مرتدان_مونث را به جای اعدام، #زندانی کنند.
مکتب درباره این سؤال که آیا مرتدین اجازه، #تشویق یا مجاز به #انکار هستند، همان طور که درباره #وضعیت_دارایی_مرتد_بعد_از_مرگ_یا_تبعید آن چه میشود، نظر مختلفی دارند، ولی همگی متفقالقول هستند که #ازدواج_فرد_مرتد_را_باید_باطل_کرد.
بر پایه منع قرآنی اجباری اعتقاد به دین (۲:۲۵۷)، خیلی از متفکران جدید قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدند و امروزه کمتر از این قانون استناد میشود.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نامه_موسسه_تحقیقاتی_مبین_به_بانک_مرکزی_در_خصوص_لوایح_بانکی
☆13
ه. #افزایش_سرمایه_بانکها :
از افزایش سرمایۀ مکررا بانکها به عنوان راهکاری برای خروج از بن بست و کاهش سطح مشکلات نظام بانکی یاد میشود، بدون اینکه استدلال مشخصی در تبیین چرایی آن بیان شود.
واقعیت آن است که بانک برای انجام کار و یژۀ خود در خلق پول و تأمین مالی هیچ نیازی به داشتن سرمایه ندارد.
آنچه بانک را قادر میکند علیرغم دارایی های غیر نقد و مؤجل، بدهی های نقد و مؤجل اکتساب کند، اتکا به تضمین و حمایت حاکمیت روی بدهی ها (سپرده ها) است.
بانک با #دو_ریسک مهم #نقدینگی (مطالبۀ سپرده ها) و #اعتباری (عدم باز پرداخت وامها) روبروست.
ایدۀ اصلی در موضوع افزایش سرمایه این است که #سرمایۀ بانک، ضربه گیری برای این دو ریسک باشد.
حال آنکه اولا اگر بانک در معرض #ریسک_نقدینگی قرار گیرد با هجوم 8 تا 10 درصد سپرده گذارانش روبرو نخواهد شد بلکه ماهیت بحرانهای نقدینگی، #رجوع_قاطبە_سپرده_گذاران است که رفع این ریسک از توان سرمایۀ هیچ بانکی برنیامده و تنها #حاکمیت است که با #تضمین_خود_روی_سپرده ها میتواند این ریسک را بردارد.
در مورد #ریسک_اعتباری داستان کمابیش به همین نحو است، ضمن سرمایۀ بانک قابلیت نقدشوندگی برای جبران خسارات اینکه لزوما ناشی از نکول را ندارد، لذا ویرایشهای جدیدتر قاعده گذاری بر نظام بانکی اهمیت بیشتری به دارایی های نقد میدهد.
از همه مهمتر، به عکس سایر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی که وجود سرمایه به عنوان یک الزام و بایستۀ فنی برای تحقق تولید موضوعیت دارد، در خلق پول از حیث فنی و امکانپذیری هیچ نیازی به وجود سرمایه در معنای متعارف آن نیست.
درواقع، فلسفۀ قاعدۀ کفایت سرمایه کنترل و لگام زنی بر رفتار خلق پول بانکهاست.
چنانچه سیستم بانکی (مشابه ایران) با بی مسئولیتی، افسارها را پاره کرده، خط قرمزها را زیر پا گذاشته، و رفتاری دلخواه در خصوص #میزان_و_کیفیت_اکتساب_دارایی در پیش گیرد ( که سرعت رشد خلق پول در کنار حجم مطالبات معوق شاهد این واقعیات است ) آنگاه تأمین سرمایه برای بانکها به صورت پسینی چه معنایی دارد؟
این مشابه آن است که برای کنترل رفتارهای ترافیکی، قواعد محدودیتهایی وضع شود، لیکن پس از آنکه عده ای به طور وسیع اقدام به تجاوز و تخطی از آنها کردند، در مقام تأمین منابع مالی برای قادر ساختن آنها به پرداخت جرائم وضع شده برآییم!
به علاوه حتی کارکردهای موجود مترتب برافزایش سرمایه زمانی معنی دار است که این افزایش سرمایه از محل #انباشت_سود_توسط_بانکها یا #انتشار_سهام_جدید انجام شود و نه #اتکا_به_بودجۀ_عمومی.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نامه_موسسه_تحقیقاتی_مبین_به_بانک_مرکزی_در_خصوص_لوایح_بانکی
☆13
ه. #افزایش_سرمایه_بانکها :
از افزایش سرمایۀ مکررا بانکها به عنوان راهکاری برای خروج از بن بست و کاهش سطح مشکلات نظام بانکی یاد میشود، بدون اینکه استدلال مشخصی در تبیین چرایی آن بیان شود.
واقعیت آن است که بانک برای انجام کار و یژۀ خود در خلق پول و تأمین مالی هیچ نیازی به داشتن سرمایه ندارد.
آنچه بانک را قادر میکند علیرغم دارایی های غیر نقد و مؤجل، بدهی های نقد و مؤجل اکتساب کند، اتکا به تضمین و حمایت حاکمیت روی بدهی ها (سپرده ها) است.
بانک با #دو_ریسک مهم #نقدینگی (مطالبۀ سپرده ها) و #اعتباری (عدم باز پرداخت وامها) روبروست.
ایدۀ اصلی در موضوع افزایش سرمایه این است که #سرمایۀ بانک، ضربه گیری برای این دو ریسک باشد.
حال آنکه اولا اگر بانک در معرض #ریسک_نقدینگی قرار گیرد با هجوم 8 تا 10 درصد سپرده گذارانش روبرو نخواهد شد بلکه ماهیت بحرانهای نقدینگی، #رجوع_قاطبە_سپرده_گذاران است که رفع این ریسک از توان سرمایۀ هیچ بانکی برنیامده و تنها #حاکمیت است که با #تضمین_خود_روی_سپرده ها میتواند این ریسک را بردارد.
در مورد #ریسک_اعتباری داستان کمابیش به همین نحو است، ضمن سرمایۀ بانک قابلیت نقدشوندگی برای جبران خسارات اینکه لزوما ناشی از نکول را ندارد، لذا ویرایشهای جدیدتر قاعده گذاری بر نظام بانکی اهمیت بیشتری به دارایی های نقد میدهد.
از همه مهمتر، به عکس سایر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی که وجود سرمایه به عنوان یک الزام و بایستۀ فنی برای تحقق تولید موضوعیت دارد، در خلق پول از حیث فنی و امکانپذیری هیچ نیازی به وجود سرمایه در معنای متعارف آن نیست.
درواقع، فلسفۀ قاعدۀ کفایت سرمایه کنترل و لگام زنی بر رفتار خلق پول بانکهاست.
چنانچه سیستم بانکی (مشابه ایران) با بی مسئولیتی، افسارها را پاره کرده، خط قرمزها را زیر پا گذاشته، و رفتاری دلخواه در خصوص #میزان_و_کیفیت_اکتساب_دارایی در پیش گیرد ( که سرعت رشد خلق پول در کنار حجم مطالبات معوق شاهد این واقعیات است ) آنگاه تأمین سرمایه برای بانکها به صورت پسینی چه معنایی دارد؟
این مشابه آن است که برای کنترل رفتارهای ترافیکی، قواعد محدودیتهایی وضع شود، لیکن پس از آنکه عده ای به طور وسیع اقدام به تجاوز و تخطی از آنها کردند، در مقام تأمین منابع مالی برای قادر ساختن آنها به پرداخت جرائم وضع شده برآییم!
به علاوه حتی کارکردهای موجود مترتب برافزایش سرمایه زمانی معنی دار است که این افزایش سرمایه از محل #انباشت_سود_توسط_بانکها یا #انتشار_سهام_جدید انجام شود و نه #اتکا_به_بودجۀ_عمومی.
🆔👉 @iran_novin1