🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
393 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#طبقه_متوسط؛
#بهترین_تضمین_حکمرانی_خوب

قسمت اول

Nancy Birdsall

در سال‌های اخیر دو گونه توسعه اقتصادی توجه بیشتری را به خود جلب کرده است: تمرکز بی‌سابقه ثروت در دست‌تنها یک درصد جمعیت جهان (البته نمی‌توان این عدد را از صد کم کرد و از آن جنبش ۹۹٪ ساخت) و کاهش چشمگیر فقر در کشورهای درحال‌توسعه به‌ویژه در چین است؛ اما به همان اندازه باید به اهمیت رشد طبقه متوسط در کشورهای درحال‌توسعه بها داد. ظهور طبقه متوسط در کشورهای درحال‌توسعه که نتیجه بیش از دو دهه رشد مداوم اقتصاد جهانی بود؛ نه‌تنها برای اقتصاد بلکه برای کشورداری بهتر نیز مؤثر واقع شد. بررسی تاریخ معاصر نشان می‌دهد که طبقه متوسط بزرگ و دارای امنیت، زیربنای محکمی برای ایجاد و حفظ مؤثر حکومت دموکراتیک فراهم می‌آورد. طبقه متوسط نه‌تنها با پرداخت مالیات سرمایه کافی برای سرویس‌های عمومی مانند جاده، آموزش‌وپرورش، بهداشت عمومی و … تأمین می‌کند، بلکه خواستار حاکمیت قانون، تحکیم اجرای قرارداد‌ها و به‌طورکلی تأمین نیاز‌های عمومی جامعه به صورتی است که همگان از آن بهره‌مند شوند. ایجاد و گسترش یک طبقه متوسط نوین در جهان یک پیروزی ناشی از جهانی‌شدن سرمایه است. اگرچه برای جهانی که اکنون با یک دوره طولانی کاهش سرعت رشد اقتصادی روبروست یک موفقیت شکننده محسوب می‌شود. کاهش رشد اقتصاد جهانی افزون بر طبقه متوسط در کشورهای درحال‌توسعه، به جمعیت عظیم فقیر جامعه که خود قربانیان اصلی اقتصاد ضعیف و حکومت‌های متجاوز به حقوق مردم هستند هم لطمه می‌زند. کاهش رشد اقتصاد جهانی کشورهای ثروتمند را نیز دچار مشکلات جدی چون خطر رشد گروه‌های تروریستی، افزایش موج مهاجرت و تخریب محیط‌زیست کرده است. هرچند در جوامع مختلف طبقه متوسط پدیده‌ای نسبی است اما دارای مفهوم کلی نیز می‌باشد: طبقه متوسط شامل کسانی است که درآمد کافی و مطمئن برای مقاومت در برابر شوک‌هایی چون بیکاری، فوریت‌های پزشکی و حتی ورشکستگی سرمایه‌گذاران کوچک را داشته باشند. این تعریف به‌ویژه در کشورهای درحال‌توسعه اهمیت زیادی دارد. برای آنکه طبقه متوسط اثرگذار باشد باید حداقل ۳۰ درصد جمعیت جامعه را تشکیل بدهد تا میزان مالیاتی که می‌پردازند خدمات عمومی را پوشش دهد. همچنین بتواند نیاز‌های حیاتی جامعه ازجمله حفظ امنیت عمومی را بر حاکمیت تحمیل کنند. احتمال اینکه افراد طبقه متوسط به دام تفکرات انحرافی همچون برتری مذهبی یا نژادی بیافتند ضعیف است. البته وجود طبقه متوسط الزاماً به مفهوم ثبات سیاسی و استقرار حکومت دموکراتیک نیست. در ونزوئلا (و ایران) به برکت استخراج و فروش نفت که در انحصار حکومت است قشر متوسط ۵۰ درصد جمعیت را تشکیل می‌داد. لیکن دولت خود را ملزم نمی‌دانست به مطالبات آنان توجه نشان دهد. در تایلند که در سال ۲۰۱۲ حدود ۵۰ درصد جمعیت درآمدی بیش از ده دلار در روز داشت در سال بعد در پی یک بحران اقتصادی؛ کودتای نظامی رخ داد. یا روسیه که با داشتن منابع نفتی فراوان طبقه متوسط بزرگ و سازمان‌یافته‌ای را داراست لیکن پوتین توانست در مقابل مطالبات اجتماعی طبقه متوسط مقاومت کند. از طرفی پیش‌نیاز یک حکومت پایدار نیز لزوماً مستلزم حضور یک طبقه متوسط بزرگ نیست. در رواندا که تنها ده درصد جمعیت کشور در طبقه متوسط جا می‌گیرند پل کاگامه توانست در دو دهه متوالی حکومت پایداری همراه با رشد سریع اقتصادی مستقر کند. خلاصه آنکه:‌ اندازه طبقه متوسط سازمان‌یافته مهم است اما همه‌چیز نیست. ظهور طبقه متوسط در کشورهای درحال‌توسعه که نتیجه بیش از دو دهه رشد مداوم اقتصاد جهانی بود؛ نه‌تنها برای اقتصاد بلکه برای کشورداری بهتر نیز مؤثر واقع شد. مطالعات مرکز تحقیقات PEW (اتاق فکر غیر حزبی و غیرسیاسی در امریکا که درزمینهٔ مسائل اجتماعی، افکار عمومی و گرایشات جمعیتی ایالات‌متحده و جهان تحقیق می‌کند) در سال ۲۰۱۵ نشان داد که طبقه متوسط در امریکا در حال کوچک شدن است که ممکن است تا حدودی گرایش جامعه به کاندیدا‌های غیر حزبی را توضیح دهد. در اروپا نیز نسل جدید ماشین‌ها که موجب رشد سیستم‌های خودکار و استفاده از روبات‌ها در مشاغلی که اغلب متعلق به تحصیل‌کرده‌های طبقه متوسط بود، رشد احزاب دست راستی و گرایش ضد مهاجرین را توضیح می‌دهد. برای اینکه طبقه متوسط موجد یک نیروی مثبت سیاسی بشود نه‌تنها بزرگی نسبی جمعیت آن در جامعه مهم است بلکه باید به لحاظ اقتصادی موفق و دارای اعتمادبه‌نفس باشد.

ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#طبقه_متوسط؛
#بهترین_تضمین_حکمرانی_خوب

Nancy Birdsall

قسمت دوم

. ۲۵ سال پیش بندرت در کشورهای درحال‌توسعه طبقه متوسط بزرگ و درحال‌توسعه وجود داشت. معمولاً یک طبقه کوچک بسیار مرفه در برابر اکثریت عظیم جمعیت فقیر قرار داشتند. هرچند استثنا هم وجود داشت: (در ایران هم از قبل از انقلاب ۵۷ طبقه متوسط بزرگ وجود داشت هرچند نقش چندانی در سیاست نداشت) به‌طور نمونه کره جنوبی بعد از جنگ دوم جهانی به‌سرعت در مسیر رشد اقتصادی قرار گرفت به‌طوری‌که درآمد سالانه بیش از ۶۰ درصد جامعه، معادل ده هزار دلار بود. این رشد اقتصادی کره جنوبی را به یک جامعه طبقه متوسط مبدل نمود و توانستند پس از دهه‌ها حکومت‌نظامی به جامعه‌ای دموکراتیک گذر کنند. در همان دوره در چین، هند و جنوب صحرای افریقا تنها ۲ درصد جامعه درآمدی بیش از ۱۰ دلار در روز داشتند؛ اما از ۱۹۹۰ تا دهه اول قرن اخیر کشورهای درحال‌توسعه از رشد شتابنده‌ای برخوردار شدند. از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ حدود یک میلیارد نفر در جهان از فقر نجات یافتند که تنها ۶۵۰ میلیون نفر از آن‌ها در چین و هند بودند. ۹۰۰ میلیون از این جمعیت به قشر متوسط جامعه خود پیوستند. در دو دهه گذشته کشورهایی چون شیلی، مالزی و ایران هم شاهد رشد طبقه متوسط تا ۶۰ درصد بودند که تغییرات مثبتی در پایداری اقتصادی و سیاسی این کشورها داشت. ‌حتی در ایران رئیس‌جمهور روحانی برای پیروزی و نزدیکی به غرب به پشتیبانی طبقه متوسط بزرگ‌تر و تحصیل‌کرده نیاز داشت. در مناطق جنوب آسیا، جنوب صحرای افریقا و مناطق غیرشهری چین همچنان طبقه متوسط کمتر از ده درصد جامعه را تشکیل می‌دهند. هرچند در کشورهای غیر وابسته به درآمد نفت در خاورمیانه مانند مراکش و تونس طبقه متوسط از جمعیت قابل‌توجهی برخوردار است اما در بزرگ‌ترین کشورهای نفت‌خیز عرب خاورمیانه تنها ۶ درصد جامعه در طبقه متوسط با درآمد بیش از ده دلار در روز بسر می‌برند.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#طبقه_متوسط
#بهترین_تضمین_حکمرانی_خوب

Nancy Birdsall

قسمت سوم

اول غرب و اکنون بقیه  طبقه متوسط شامل کسانی است که درآمد کافی و مطمئن برای مقاومت در برابر شوک‌هایی چون بیکاری، فوریت‌های پزشکی و حتی ورشکستگی سرمایه‌گذاران کوچک را داشته باشند.
این تعریف به‌ویژه در کشورهای درحال ‌توسعه اهمیت زیادی دارد. در ۲۵ سال گذشته کشورهای درحال‌توسعه رشدی قابل‌ مقایسه با صنعتی شدن انگلستان در قرن نوزدهم که منجر به استقرار لیبرال دموکراسی در اروپا و امریکای شمالی گردید را تجربه کردند.
در طول قرن بیستم غرب بقیه کشورهای جهان را پشت سر گذاشت. نسبت عدد میانه درآمد خانوار در سال ۱۹۰۰ برابر ۵ به ۱ بود درحالی‌که در انتهای قرن بیستم در سال ۲۰۰۰ این نسبت به ۲۰ به ۱ رسید. در این قرن غرب به‌جز جنگ جهانی و رکود در مجموع دوران طولانی شکوفایی اخلاقی را سپری کرد که در آن رشد اقتصادی موجب گسترش طبقه متوسط و به طبع بنیاد‌های دولتی متضمن رشد اقتصادی، حاکمیت قانون و مؤسساتی شد که فضای مناسب برای نوآوری‌ها و بازار‌های قانونمند ایجاد کردند.
چند دهه اخیر شاید بیانگر داستان مشابهی در کشورهای درحال‌توسعه باشد.
جهانی‌شدن (سرمایه) با ایجاد بازار کار برای طبقه متوسط تحصیل‌کرده، تأمین وام‌های مسکن و سایر اشکال اعتباری و نیز خط تولید محصولات مصرفی زنجیره‌ای، مشاغل مناسب بسیار زیادی برای افراد ماهر به وجود آورد.

هم‌زمان پیشرفت تکنولوژی ارتباطات مانند اینترنت، موبایل و شبکه‌های اجتماعی، طبقه متوسط را قادر به سازمان‌دهی‌ تأثیرگذاری سیاسی و بالاخره توجه حاکمیت به خود کرد.

اپتیمیست‌ها این تغییرات را عامل اصلی تحولات سیاسی در برخی کشورها تلقی می‌کنند.

در ترکیه مقاومت طبقه متوسط در مقابل اعمال قدرت اردوغان و در آرژانتین در فشار و پیروزی علیه خانم کریستینا کیرشنر مشارکت کرد و مانع ادامه هزینه‌های پوپولیسم اقتصادی شد.

شاید اتفاقی نیست که تونس با حدود ۳۰ درصد طبقه متوسط (نسبت بسیار بالایی در مقایسه با اغلب کشورهای عربی) تنها کشوری بود که در بهار عربی موفق به انتقال به یک نوع نظام دمکراتیک شد.

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#طبقه_متوسط
#بهترین_تضمین_حکمرانی_خوب

قسمت چهارم

#اثرات_مخرب_کاهش_رشد_اقتصادی

مشکل این است که پیشرفت سیاسی در اثر رشد اقتصادی، مستلزم تداوم رشد اقتصادی‌ست و کاهش سرعت رشد اقتصاد جهانی این روند را تهدید می‌کند.
طبقه متوسط در برزیل یا شهرنشین‌های چین و یا ترکیه بااینکه جمعیت بزرگی هستند لیکن هنوز پا نگرفته‌اند.

ایفای نقش مؤثر سیاسی طبقه متوسط نیازمند سازمان‌یافتگی آن است که برای تحکیم آن زمان لازم است.

کاهش درازمدت رشد اقتصادی موجب پیچیده شدن مسائل در این کشورها شده، اما در ایالات‌متحده امریکا و اروپای غربی که طبقه متوسط از همین مشکل رنج می‌برد، نهاد‌های به‌خوبی جاافتاده و نسبتاً قوی، از آن‌ها حفاظت می‌کند.

بازارهای اغلب کشورهایی که در حال وارد شدن به بازار جهانی هستند وابسته به صدور مواد خام و اعتبارات آسان است و تحصیل‌کرده‌ها در بخش توزیع و فروش و یا خدمات عمومی مشغول بوده و کمتر در بخش تولید یا کشاورزی مزارع بزرگ واردشده‌اند.

برای آنکه طبقه متوسط اثرگذار باشد باید حداقل ۳۰ درصد جمعیت جامعه را تشکیل بدهد تا میزان مالیاتی که می‌پردازند خدمات عمومی را پوشش دهد.

همچنین بتواند نیاز‌های حیاتی جامعه ازجمله حفظ امنیت عمومی را بر حاکمیت تحمیل کنند.

دنی رودریک (اقتصاددان) از آنچه او غیر صنعتی‌ شدن پیش‌رس در کشورهای درحال‌توسعه می‌نامد ابراز نگرانی می‌کند، به‌طوری‌که در کشورهای برزیل و هند تنها ۱۵ درصد در کارخانه‌ها - که افزایش تولید و تقابل کارگر و کارفرما در غرب موجب سیاست‌های دموکراتیک گردید- به‌طور غیرمستقیم موجب ایجاد صنایع سبز جدید و ایجاد شغل و رشد طبقه متوسط در همه‌جا می‌گردد.

هیچ‌یک از این اقدامات البته اثرات مخرب رکود اقتصادی را به‌طور کامل از بین نمی‌برد تنها رشد اقتصادی مناسب و قوی قادر است چنین کند؛ اما دست روی دست گذاشتن و هیچ کاری نکردن هم موجب می‌شود طبقه متوسط که یکی از امیدوارترین قشرهای جامعه به توسعه در ۳۰ سال گذشته بوده، به سمت تفرقه و بی‌ثباتی گرایش پیدا کند.

ترجمه: خسرو بندری

نوشته زیر ترجمه مقاله نانسی بیردزال (Nancy Birdsall) بنیان‌گذار و رئیس مرکز توسعه جهانی و معاون اجرایی سابق بانک توسعه قاره امریکا، در دوماهنامه «فارین افرز» (Foreign Affairs) مارس و آوریل ۲۰۱۶ است. انتخاب این مقاله برای ترجمه با نظر داشت موارد زیر بوده است.
۱- نقش طبقه متوسط بزرگ و جاافتاده در استقرار و پایداری دموکراسی در جهان امروز،
۲- کاهش سرعت رشد اقتصاد جهانی؛ عامل مهمی در مقبولیت گرایش‌های چپ و راست رادیکال (افراطی) خارج از دایره احزاب حاکم،
۳- شکننده بودن دموکراسی‌های نوپا در شرایط کاهش رشد اقتصادی و امکانات حفاظت از آن،
۴- و نیز پیشنهاد‌هایی برای حفظ طبقه متوسط. (توضیحات داخل پرانتز از مترجم است) برگرفته از سایت ایران امروز

پایان.

🆔👉 @iran_novin1