Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
■ #حزب.
#نظم_و_مقررات :
مسائلی از قبیل تشکیل یک حزب، اعلام عضویت در آن و برگزاری کارزار انتخاباتی برای نامزدهای یک حزب سیاسی، همه و همه ارزشهایی سیاسی هستند که در یک لیبرال دموکراسی باید محترم شمرده شده و مورد اعمال قرار گیرند.
نظام یک حزب ممکن است مقرر دارد که در سرکوبی احزاب مخالف سخت گیریهای شدیدی صورت پذیرد، کما این که چنین چیزی در یک دولت تمامیت خواه امری عادی به حساب میآید، یا ممکن است به این صورت باشد که فقط احزاب خاصی که نظریات و دیدگاههایی کاملاً مخالف ایدئولوژی عام دولت دارند مورد تنبیه و سرکوب قرار گیرند.
گذشته از این، در مواردی که احزاب خیلی راست، خیلی چپ و یا منطقهای در سطح مجلس ملی وجود داشته باشند، همانطور که در اتحادیه اروپا به این شکل است، جریان اصلی احزاب سیاسی ممکن است دست به تشکیل یک قرنطینه بزنند که در آن سیاستهایی اعمال شود که منجر به منزوی کردن احزاب مخالف شده و کاری کند که دیدگاههای آنان در مجلس قانون گذاری ضد نظام تلقی شده و توسط دولت قابل پذیرش نباشد. با این وجود این فضای قرنطینهای در دو دهه گذشته در کشورهایی که به دموکراسیهای چند حزبی پای بندند به شدت ممنوع شده است چرا که باعث میشود عدهای از احزاب نتوانند به گونهای برابر در انتخابات مشارکت جسته و احتمالاً برنده آن باشند، جدا از این که خود این امر باعث افزایش بی میلی این احزاب منزوی برای مشارکت جستن در دولت شده و در این صورت دولت دیگر نمیتواند نمادی از جمع آرای ملت یا حداقل پتانسیل احتمالی آن باشد.
در نیمه دوم قرن بیستم دموکراسیهای مدرن شروع به معرفی قواعدی برای به جریان افتادن منابع مالی احزاب کردند.
برای مثال میتوان به انتخابات قانون کانادا در سال ۱۹۷۶، انتخابات پی. پی. آر. ای در انگلستان و انتخابات اف. ای. سی. ای در ایالات متحده اشاره کرد که همگی در این راستا برگزار شدند.
چنین نظام هایی گونههای مختلفی از مقررات را برای نقل و انتقال منابع مالی و هزینه کردن آنها فراهم آوردند؛ به علاوه محدودیتها و موانعی مشخصی را بر سر راه بعضی از فعالیتهای عمومی احزاب سیاسی، مانند کارزارهای انتخاباتی، قرار دادند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
■ #حزب.
#نظم_و_مقررات :
مسائلی از قبیل تشکیل یک حزب، اعلام عضویت در آن و برگزاری کارزار انتخاباتی برای نامزدهای یک حزب سیاسی، همه و همه ارزشهایی سیاسی هستند که در یک لیبرال دموکراسی باید محترم شمرده شده و مورد اعمال قرار گیرند.
نظام یک حزب ممکن است مقرر دارد که در سرکوبی احزاب مخالف سخت گیریهای شدیدی صورت پذیرد، کما این که چنین چیزی در یک دولت تمامیت خواه امری عادی به حساب میآید، یا ممکن است به این صورت باشد که فقط احزاب خاصی که نظریات و دیدگاههایی کاملاً مخالف ایدئولوژی عام دولت دارند مورد تنبیه و سرکوب قرار گیرند.
گذشته از این، در مواردی که احزاب خیلی راست، خیلی چپ و یا منطقهای در سطح مجلس ملی وجود داشته باشند، همانطور که در اتحادیه اروپا به این شکل است، جریان اصلی احزاب سیاسی ممکن است دست به تشکیل یک قرنطینه بزنند که در آن سیاستهایی اعمال شود که منجر به منزوی کردن احزاب مخالف شده و کاری کند که دیدگاههای آنان در مجلس قانون گذاری ضد نظام تلقی شده و توسط دولت قابل پذیرش نباشد. با این وجود این فضای قرنطینهای در دو دهه گذشته در کشورهایی که به دموکراسیهای چند حزبی پای بندند به شدت ممنوع شده است چرا که باعث میشود عدهای از احزاب نتوانند به گونهای برابر در انتخابات مشارکت جسته و احتمالاً برنده آن باشند، جدا از این که خود این امر باعث افزایش بی میلی این احزاب منزوی برای مشارکت جستن در دولت شده و در این صورت دولت دیگر نمیتواند نمادی از جمع آرای ملت یا حداقل پتانسیل احتمالی آن باشد.
در نیمه دوم قرن بیستم دموکراسیهای مدرن شروع به معرفی قواعدی برای به جریان افتادن منابع مالی احزاب کردند.
برای مثال میتوان به انتخابات قانون کانادا در سال ۱۹۷۶، انتخابات پی. پی. آر. ای در انگلستان و انتخابات اف. ای. سی. ای در ایالات متحده اشاره کرد که همگی در این راستا برگزار شدند.
چنین نظام هایی گونههای مختلفی از مقررات را برای نقل و انتقال منابع مالی و هزینه کردن آنها فراهم آوردند؛ به علاوه محدودیتها و موانعی مشخصی را بر سر راه بعضی از فعالیتهای عمومی احزاب سیاسی، مانند کارزارهای انتخاباتی، قرار دادند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفاوت_کشورهای_ثروتمند_و_فقیر
📌تفاوت كشورهای ثروتمند و فقير، تفاوت #قدمت آنها نيست.
براي مثال كشور مصر بيش از ۳۰۰۰ سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!
اما كشورهای جديدی مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه ۱۵۰ سال پيش وضعيت قابل توجهی نداشتند، اكنون كشورهایی توسعهيافته و ثروتمند هستند.
📌تفاوت كشورهای فقير و ثروتمند در #ميزان_منابع_طبيعی_قابل_استحصال آنها هم نيست.
ژاپن كشوری است كه سرزمين بسيار محدودی دارد كه ۸۰ درصد آن كوههایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد.اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوری می باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر میكند.
مثال بعدی کشور سوئيس است. کشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآيد اما بهترين شكلاتهای جهان را توليد و صادر مى كند.در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزی و دامدارى انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد میشود. سوئيس كشوری است كه به امنيت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست ( #بانكهای_سوئيس ).
📌 #افراد_تحصيل_کردهای كه از كشورهای ثروتمند با همتايان خود در كشورهای فقير برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه #سطح_هوش_و_فهم نيز تفاوت قابل توجهی در اين ميان ندارد.
$نژاد_و_رنگ_پوست نيز مهم نيستند.
زيرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی می گيرند، در كشورهای اروپایی به نيروهای مولد و فعال تبديل میشوند
#پس_تفاوت_در_چيست؟
📌تفاوت در #رفتارهایی است كه در طول سالها #فرهنگ_و_دانش نام گرفته است.
وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پيشرفته و ثروتمند را تحليل میكنيم، متوجه میشويم كه اكثريت غالب آنها از #اصول_زير در زندگی خود پيروی میكنند:
۱ . #اخلاق به عنوان اصل پايه
۲. #وحدت
۳. #مسئوليت_پذيری
۴. #احترام_به_قانون_و_مقررات
۵. #احترام_به_حقوق_شهروندان_ديگر
۶. #عشق_به_كار
۷. #تحمل_سختیها به منظور سرمکايهگذاری روى آينده
۸. #ميل_به_ارائه_كارهای_برتر و فوقالعاده
۹. #نظم_پذيری
۱۰. #دروغ_کثیف_ترین_فعل_غیر_انسانی_دنیا_است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفاوت_کشورهای_ثروتمند_و_فقیر
📌تفاوت كشورهای ثروتمند و فقير، تفاوت #قدمت آنها نيست.
براي مثال كشور مصر بيش از ۳۰۰۰ سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!
اما كشورهای جديدی مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه ۱۵۰ سال پيش وضعيت قابل توجهی نداشتند، اكنون كشورهایی توسعهيافته و ثروتمند هستند.
📌تفاوت كشورهای فقير و ثروتمند در #ميزان_منابع_طبيعی_قابل_استحصال آنها هم نيست.
ژاپن كشوری است كه سرزمين بسيار محدودی دارد كه ۸۰ درصد آن كوههایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد.اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوری می باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر میكند.
مثال بعدی کشور سوئيس است. کشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآيد اما بهترين شكلاتهای جهان را توليد و صادر مى كند.در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزی و دامدارى انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد میشود. سوئيس كشوری است كه به امنيت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست ( #بانكهای_سوئيس ).
📌 #افراد_تحصيل_کردهای كه از كشورهای ثروتمند با همتايان خود در كشورهای فقير برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه #سطح_هوش_و_فهم نيز تفاوت قابل توجهی در اين ميان ندارد.
$نژاد_و_رنگ_پوست نيز مهم نيستند.
زيرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی می گيرند، در كشورهای اروپایی به نيروهای مولد و فعال تبديل میشوند
#پس_تفاوت_در_چيست؟
📌تفاوت در #رفتارهایی است كه در طول سالها #فرهنگ_و_دانش نام گرفته است.
وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پيشرفته و ثروتمند را تحليل میكنيم، متوجه میشويم كه اكثريت غالب آنها از #اصول_زير در زندگی خود پيروی میكنند:
۱ . #اخلاق به عنوان اصل پايه
۲. #وحدت
۳. #مسئوليت_پذيری
۴. #احترام_به_قانون_و_مقررات
۵. #احترام_به_حقوق_شهروندان_ديگر
۶. #عشق_به_كار
۷. #تحمل_سختیها به منظور سرمکايهگذاری روى آينده
۸. #ميل_به_ارائه_كارهای_برتر و فوقالعاده
۹. #نظم_پذيری
۱۰. #دروغ_کثیف_ترین_فعل_غیر_انسانی_دنیا_است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفکر_نقادانه
٤☆
_ #تاريخچه_تفکر_انتقادي
(Critical thinking)
تاريخچه تفکر انتقادي به زمان سقراط باز مي گردد.
او با گفتگوي هاي خود به افراد نشان مي داد که معاني مغشوش، شواهد ناکافي و باورهاي متناقض، غالبا در لفاظي هاي پر طمطراق اما بسيار پوچ نهفته است. (حسيني و حسيني، 1390).
در واقع تفکر انتقادي شاخه اي از منطق است که معمولا #منطق_کاربردي ناميده مي شود.
اين منطق باعث ابهام زدايي، روشن انديشي، افزايش توان استدلال و نقادي و رشد انضباط ذهني مي شود.
بنابراين از اهداف عمدة منطق کاربردي
#نظم و ترتيب وروشني در فکر
و اجتناب از #کلي_گويي و کلي بافي است
و به تعبيري ديگر، اجتناب از #خطاي_در_تفکر است. (حسيني و حسيني، 1390).
پس سابقه تفکر انتقادي به آغاز فلسفه برمي گردد يک حوزة بنيادي در فلسفه که به پرورداندن تفکر عقلاني به منظور هدايت رفتار متمرکز بوده است. (گودلد، 1984 به نقل از احقر، 1389).
انيس گسترش اوليه انتقادي (1959) را در ادبيات فلسفي-تاريخي درباره تفکر خوب يافت (براي مثال، افلاطون، ارسطو، فرانسيس بيکن، جان استوارت ميل(1930) کوهن و نگل (1934) و مکس بلاک (1952)، کسيکه در سال 1946 اولين بار اصطلاح تفکر انتقادي را نوشت با پرسيدن اين سؤال، با چه روش ما هنگام تصميم گيري درباره آنچه معتقديم يا انجام مي دهيم، در حين سازماندهي نتايج به خطا مي رويم ؟ (انيس، 2013)
در عصر حاضر، #جان_ايويي اهميت اين نوع تفکر را گوشزد کرد وتفکر انتقادي را تفکر تأملي و ژرف و به عقب انداختن موقتي قضاوت، حمايت کردن از يک #شكگرايي_سالم و تمرين کردن يک #ذهن_باز مي داند که داراي عناصر اساسي، شک گرايي، پرسيدن سؤال، #ژرف نگري و #استدلال کردن مي باشد. (انصاريان، 1393)
از تفکر انتقادي تعاريف متعددي توسط صاحبنظران (فاشيون، 2000، انيس2002، جونز 1996) ارائه شده است که وجه اشتراک اغلب اين تعاريف #قضاوت و #ارزيابي_دقيق و #سنجيده افراد داراي اين نوع تفکر مي باشد به طوريکه در برخورد با امور و پديده هاي مختلف به دقت آنها را مورد کنکاش قرار داده و از ابعاد و زواياي مختلفي آنها را بررسي مي کنند، تا بر اساس يافته هاي مدلل به نتيجه هاي مبتني بر دليل دست يابند. (همان).
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفکر_نقادانه
٤☆
_ #تاريخچه_تفکر_انتقادي
(Critical thinking)
تاريخچه تفکر انتقادي به زمان سقراط باز مي گردد.
او با گفتگوي هاي خود به افراد نشان مي داد که معاني مغشوش، شواهد ناکافي و باورهاي متناقض، غالبا در لفاظي هاي پر طمطراق اما بسيار پوچ نهفته است. (حسيني و حسيني، 1390).
در واقع تفکر انتقادي شاخه اي از منطق است که معمولا #منطق_کاربردي ناميده مي شود.
اين منطق باعث ابهام زدايي، روشن انديشي، افزايش توان استدلال و نقادي و رشد انضباط ذهني مي شود.
بنابراين از اهداف عمدة منطق کاربردي
#نظم و ترتيب وروشني در فکر
و اجتناب از #کلي_گويي و کلي بافي است
و به تعبيري ديگر، اجتناب از #خطاي_در_تفکر است. (حسيني و حسيني، 1390).
پس سابقه تفکر انتقادي به آغاز فلسفه برمي گردد يک حوزة بنيادي در فلسفه که به پرورداندن تفکر عقلاني به منظور هدايت رفتار متمرکز بوده است. (گودلد، 1984 به نقل از احقر، 1389).
انيس گسترش اوليه انتقادي (1959) را در ادبيات فلسفي-تاريخي درباره تفکر خوب يافت (براي مثال، افلاطون، ارسطو، فرانسيس بيکن، جان استوارت ميل(1930) کوهن و نگل (1934) و مکس بلاک (1952)، کسيکه در سال 1946 اولين بار اصطلاح تفکر انتقادي را نوشت با پرسيدن اين سؤال، با چه روش ما هنگام تصميم گيري درباره آنچه معتقديم يا انجام مي دهيم، در حين سازماندهي نتايج به خطا مي رويم ؟ (انيس، 2013)
در عصر حاضر، #جان_ايويي اهميت اين نوع تفکر را گوشزد کرد وتفکر انتقادي را تفکر تأملي و ژرف و به عقب انداختن موقتي قضاوت، حمايت کردن از يک #شكگرايي_سالم و تمرين کردن يک #ذهن_باز مي داند که داراي عناصر اساسي، شک گرايي، پرسيدن سؤال، #ژرف نگري و #استدلال کردن مي باشد. (انصاريان، 1393)
از تفکر انتقادي تعاريف متعددي توسط صاحبنظران (فاشيون، 2000، انيس2002، جونز 1996) ارائه شده است که وجه اشتراک اغلب اين تعاريف #قضاوت و #ارزيابي_دقيق و #سنجيده افراد داراي اين نوع تفکر مي باشد به طوريکه در برخورد با امور و پديده هاي مختلف به دقت آنها را مورد کنکاش قرار داده و از ابعاد و زواياي مختلفي آنها را بررسي مي کنند، تا بر اساس يافته هاي مدلل به نتيجه هاي مبتني بر دليل دست يابند. (همان).
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نافرمانی_مدنی
☆7
#توتالیتر_چیست؟*
#مولفه_های_حکومت_توتالیتر_چیست؟**
#عامل_تکان_دهنده_در_پیروزی_توتالیتاریسم
📣 این حکومت ها دائما بر طبل دروغینی می کوبند که جهان در برابر آن ها #صف_آرایی کرده؛ اما روابط پیدا و پنهان دیپلماتیک با سایر کشورها دارند.
در نظام های توتالیتر یک واقعیت غم انگیز این است که آن ها #قانون_اساسی دارند و بسیار هم در این مورد تبلیغ می کنند؛ ولی خودشان به این قانون پای بند نیستند و این قانون سرپوشی است بر جنایات آن ها.
قانون اساسی استالین در سال 1936و قانون اساسی وایمار و قانون جمهوری اسلامی ایران نمونه هایی از این قوانین هستند.
روابط سازمان ها و نهادهای قدرت در حکومت توتالیتر بسیار پیچیده است و تداخل وظایف بسیار زیادی در بین سازمان ها وجود دارد که منجر به عدم احساس مسئولیت و نابودی شایسته سالاری می شود و از طرفی کاستی ها همیشه به عهده ی طبقات پایین تر هرم گذاشته می شود و راس هرم از نقص مبرا می گردد.
در حکومت توتالیتر بر خلاف رژیم های #دیکتاتوری اقتدار از راس هرم به کف جامعه جریان پیدا نمی کند.
دلیل واقعی این قضیه این است که هیچ سلسله مراتب بدون اقتداری وجود ندارد.
اقتدار همواره به معنای محدود کردن آزادی است حال آن که چیرگی توتالیتر با تبلیغات بر روی حمایت از آزادی است.
به همین دلیل $سهم_خواهی از قدرت در سازمان ها زیاد دیده می شود.
اما تمام این سازمان ها می دانند که حیاتشان #وابسته_به_حیات_رهبر است، اقتدارشان معلول اقتدار اوست.
قدرت رهبر در این رژیم ها ناشی از ارتباط تنگاتنگ با #نهادهای_امنیتی است.
توتالیتاریسم همیشه #ایدئولوژیک است.
واژهی توتالیتاریسم در آغاز دههی 20 قرن بیستم برای اولین بار توسط ضدفاشیستهای ایتالیایی بهکار برده شد.
این گروه موسولینی را با بلشویکهای "چپ فاشیست" مقایسه میکردند و او و حکومتاش را "بلشویسم راست" مینامیدند.
آنها اما نتوانستند شباهتهای موسولینی با رژیم بلشویکی لنین را اثبات کنند و به همین دلیل توتالیتر در آغاز تنها واژهای مبارزهجویانه بود.
پس از آن سوسیالدموکراتهای آلمان، اتریش و اسکاندیناوی این ایده را مطرح کردند که کمونیستها و ناسیونال سوسیالیستها در واقع برادر هستند و تنها کلاههای مختلف بر سر دارند.
کمکم با شروع تقابل غرب سرمایهداری درمقابل شرق کمونیست و شروع جنگ سرد، توتالیتاریسم تبدیل به واژهای در مقابل " #غرب_آزاد " شد.
در آلمان با شروع مبارزه برای اتحاد دو آلمان مفهوم جدیدی در برابر توتالیتاریسم قد علم کرد: « #نظم_بنیادی_با_تکیه_بر_دموکراسی_و_آزادی.»
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نافرمانی_مدنی
☆7
#توتالیتر_چیست؟*
#مولفه_های_حکومت_توتالیتر_چیست؟**
#عامل_تکان_دهنده_در_پیروزی_توتالیتاریسم
📣 این حکومت ها دائما بر طبل دروغینی می کوبند که جهان در برابر آن ها #صف_آرایی کرده؛ اما روابط پیدا و پنهان دیپلماتیک با سایر کشورها دارند.
در نظام های توتالیتر یک واقعیت غم انگیز این است که آن ها #قانون_اساسی دارند و بسیار هم در این مورد تبلیغ می کنند؛ ولی خودشان به این قانون پای بند نیستند و این قانون سرپوشی است بر جنایات آن ها.
قانون اساسی استالین در سال 1936و قانون اساسی وایمار و قانون جمهوری اسلامی ایران نمونه هایی از این قوانین هستند.
روابط سازمان ها و نهادهای قدرت در حکومت توتالیتر بسیار پیچیده است و تداخل وظایف بسیار زیادی در بین سازمان ها وجود دارد که منجر به عدم احساس مسئولیت و نابودی شایسته سالاری می شود و از طرفی کاستی ها همیشه به عهده ی طبقات پایین تر هرم گذاشته می شود و راس هرم از نقص مبرا می گردد.
در حکومت توتالیتر بر خلاف رژیم های #دیکتاتوری اقتدار از راس هرم به کف جامعه جریان پیدا نمی کند.
دلیل واقعی این قضیه این است که هیچ سلسله مراتب بدون اقتداری وجود ندارد.
اقتدار همواره به معنای محدود کردن آزادی است حال آن که چیرگی توتالیتر با تبلیغات بر روی حمایت از آزادی است.
به همین دلیل $سهم_خواهی از قدرت در سازمان ها زیاد دیده می شود.
اما تمام این سازمان ها می دانند که حیاتشان #وابسته_به_حیات_رهبر است، اقتدارشان معلول اقتدار اوست.
قدرت رهبر در این رژیم ها ناشی از ارتباط تنگاتنگ با #نهادهای_امنیتی است.
توتالیتاریسم همیشه #ایدئولوژیک است.
واژهی توتالیتاریسم در آغاز دههی 20 قرن بیستم برای اولین بار توسط ضدفاشیستهای ایتالیایی بهکار برده شد.
این گروه موسولینی را با بلشویکهای "چپ فاشیست" مقایسه میکردند و او و حکومتاش را "بلشویسم راست" مینامیدند.
آنها اما نتوانستند شباهتهای موسولینی با رژیم بلشویکی لنین را اثبات کنند و به همین دلیل توتالیتر در آغاز تنها واژهای مبارزهجویانه بود.
پس از آن سوسیالدموکراتهای آلمان، اتریش و اسکاندیناوی این ایده را مطرح کردند که کمونیستها و ناسیونال سوسیالیستها در واقع برادر هستند و تنها کلاههای مختلف بر سر دارند.
کمکم با شروع تقابل غرب سرمایهداری درمقابل شرق کمونیست و شروع جنگ سرد، توتالیتاریسم تبدیل به واژهای در مقابل " #غرب_آزاد " شد.
در آلمان با شروع مبارزه برای اتحاد دو آلمان مفهوم جدیدی در برابر توتالیتاریسم قد علم کرد: « #نظم_بنیادی_با_تکیه_بر_دموکراسی_و_آزادی.»
🆔👉 @iran_novin1