🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
415 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

مقاله

#مدرتیته_و_مدرنیسم

* #وجه_مدرنیسم_عصر_مدرن

«مدرنیسم به یک دوره تاریخ تمدن اطلاق می­شود.
مدرنیسم معمولا نشانه از رشد یا پیشرفت هنر و تفکر آمریکایی و اروپایی است. اگرچه آن همچنین برای توصیف خیلی کلی و نگرش و شرایط جامعه استفاده می شود.
مورخان ادبیات و هنرهای تجسمی، زمینه هایی که این اصطلاح بیشترین نقش را ایفا کرد از اواخر دهه 1880 تا جنگ جهانی دوم دانسته اند. بنابراین #مدرنیسم از #مدرن و #تاریخ_مدرن متمایز می­شود.»

در واقع #مدرنیسم ویژگی یک دوران تاریخی است که کم و بیش از قرن شانزدهم میلادی در اروپا آغاز و تا عصر ما ادامه یافته است.
در این دوران چهره زندگی بشر در اروپا تغییراتی شگرف اساسی کرده است. از مهم ترین حوادث این دوران پیشرفت سریع #علوم و #تکنولوژی جدید، وقوع انقلاب های #دموکراتیک در اروپا، #استقلال آمریکا و گسترش نظام اقتصادی مبتنی بر #مبادله_کالا در سراسر جهان و افزایش تدریجی دین گریزی ( #سکولاریسم ) است.

پرسش مهم درباره این دوران آن است که چه چیز اندیشه بشر را در این دوران از دوران های دیگر متمایز می­کند؟

#سخن_آخر

  انسان مدرن اعتماد و اتکا به #عقل خود کرد و در مقام شناسا در صحنه زندگی حضور پیدا کرد.

دست به #شناخت طبیعت و خود زد و پیشرفت های زیادی در حوزه های مختلف علمی برایش حاصل شد.

انسان مدرن آرمانی چون #شهر_مدرن را در سر داشت.
گمان می کرد با پیشرفت بی کران و غلبه بر طبیعت و تاریخ هر گونه رنج و کمبود در زندگی انسان پایان می یابد.
بدین ترتیب با سرعت تمام دست به شناسایی طبیعت و همه قلمروهای ممکن هستی زد.
در اواخر قرن نوزدهم در پیامدهای تحقق آرمان مدرنیته تردیدهایی ایجاد شد.

#نیچه جزو اولین متفکرانی بود که دست به سنجش گری و نقد مدرنیته زد و سعی کرد با تحلیل جدیدی از انسان و عقل انسان جایگاه جدیدی به انسان بخشد.

«مدرنیته دستاوردهای عظیم و مهمی را برای زندگی بشر در حوزه ­های علمی و انسانی به ارمغان آورده است که نمیتوان از آن چشم پوشید و تاثیر آن را در زندگی و رشد انسانی نادیده گرفت اما با توجه به تبعاتی که مدرنیته داشته است این نکته را نیز باید مورد توجه قرار دهیم که محدودیت ها و ماهیت عقل را بشناسیم. زیرا که شناخت آفت های عقل و نقد دنیای مدرن می تواند نگرشی را برای ما حاصل آورد که در زندگی از امکان خوش زیستنی که در دنیای مدرن برای ما فراهم می آورد بهره ببریم و هم از عوارض سوء آن در امان بمانیم. و در این راه نباید از سنت خود بی توجه بمانیم، بلکه باید سنت مداومت یک جریان همه جانبه تاریخی و فرهنگی باشد که تداوم و پیوستگی خود را در عین تحرک و پیشرفت، در مظاهر اساسی زبان، ادبیات، هنر، فلسفه و رسم و راه های زندگی نشان دهد.
ما برای رابطه جدی گرفتن با گذشته خود نیازمند آن ایم که بر عقده های حقارت خودغلبه کنیم و دریابیم که پیشرفت به معنای ریشه کن کردن گذشته نیست.
گذشته نقطه عزیمت ماست.  ما باید بار دیگر دارای فرهنگ و ادبیات و هنر و فلسفه بشویم.
اما این بدان معنا نیست که مرده ریگ های گذشته را به روش شرق شناسی و باستان شناسی جمع و جور کنیم بلکه این است که آنها را از نو تفسیر کنیم و معنا بدهیم و آگاهانه عناصر زنده آنها را در زبان و تفکر و ادب و هنر بکار گیریم.

  ما باید همه آنچه را که غرب به ما آموخته است از نو بیاموزیم و نقادی کنیم و هرگز از یاد نبریم که سروری مادی تمدن غرب به معنای سروری مطلق همه معیارها و شیوه های زندگی و فرهنگ آن نیست.»

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#جامعه_شناسی
♢1
#کارکردگرایی_ساختاری

#Structural_Functionalism

نظریه کارکردگرایی ساختاری(ساختی) یکی از عمده‌ترین نظریه‌ها پس از شکل‌گیری جامعه‌شناسی است.

این نظریه تمایز دهنده دوره #کلاسیک جامعه‌شناسی با دوره #مدرن است و به طور عمده از گرایشی کلی به سوی تحلیل کارکردگرایانه در قرن 19 نشأت می‌گیرد.
کارکردگرایی ساختاری از رهیافتی بهره می‌برد که جامعه را شامل نظامی از اجزاء مختلف به هم پیوسته‌ می‌داند که ساختارهای گوناگون را شکل می‌دهند و هر کدام کارکردی خاص در کل نظام دارند.
کارکردگرایی ساختاری ریشه در آثار #کنت، #اسپنسر، #دورکیم و تعلق آنها به ارگانیسم، نیازهای اجتماعی، ساختارها و کارکردها ‌دارد.

#پیش_‌فرضهای_کارکردگرایی:

سهم پارسونز در شکل‌گیری کارکردگرایی ساختاری بیش از سایرین است.
وی با تکیه بر پیش‌فرضهای مطرح شده در زیر به طرح نظریه کارکردگرایی ساختی پرداخته است:

1. سیستم اجتماعی یک کل دارای بخشهای مرتبط با یکدیگر، از قبیل سازمانها و نهادهای اجتماعی است؛

2. سیستم اجتماعی دارای حیات و در حال استمرار و بقاست؛

3. سیستم اجتماعی به گونه‌ای طراحی شده که امکان ارتباط با سیستم‌های دیگر را داشته باشد؛

4. سیستم اجتماعی با مشکلاتی از قبیل نیازها یا درخواست‌هایی روبروست که موجب بقا و ادامه حیات سیستم‌ها می‌شوند؛

5. سیستم اجتماعی دارای خصوصیات نظم و تعادل است و اجزای آن به یکدیگر وابسته‌اند؛

6. ثبات و تغییر در آن توأمان است؛

7. سیستم‌ها به واسطه شرایط محیطی محدود می‌شوند.

پارسونز معتقد است کارکرد، مجموعه فعالیتهایی است که در جهت برآوردن یک نیاز یا نیازهای نظام انجام می‌گیرد.

وی با این تعریف معتقد است 4 تکلیف برای همه نظامها ضرورت دارد:

1. #تطبیق( Adaptation# )؛
هر نظامی باید خودش را با موقعیتی که در آن قرار گرفته تطبیق دهد؛

2. #دستیابی_به_هدف
( #Goal_Attainment)
یک نظام باید هدفهای اصلی‌اش را تعیین کند و به آنها دست یابد؛

3. #یکپارچگی_و_انسجام
( #Integration )
هر نظامی باید روابط متقابل میان اجزایش را تنظیم کرده و به رابطه میان چهار تکلیف کارکردی‌اش نیز انسجام ببخشد؛

4. #پایداری(Latency# )؛
هر نظامی باید انگیزش‌های افراد و الگوهای فرهنگی آفریننده و نگهدارنده این انگیزشها را ایجاد، نگهداری و تجدید کند.

این چهار تکلیف با چهار نظام کنش، « #سیستم_زیستی» از طریق سازگاری و تغییر شکل جهان خارجی، « #سیستم_شخصیتی» از طریق تعیین هدف نظام و بسیج منافع برای دستیابی به آنها، « #سیستم_اجتماعی» از طریق کارکرد یکپارچگی و « #سیستم_فرهنگی» که از طریق وضوح‌بخشی به اهداف و ارائه الگوهای فرهنگی، پایداری را ایجاد می‌کنند، رابطه دارد.

🆔👉 @iran_novin1