This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهکاری از دوره روشنگری در سینمای آذربایجان
جوانی بعد از آخوند با مردم فرنگی صحبت میکنه. مردم میگن نمیفهمیم چی میگی. جوان میگه پس چطور صحبتهای عربی آخوند رو میفهمید و گریه میکنید ولی حرف منو نمیفهمید؟
جوانی بعد از آخوند با مردم فرنگی صحبت میکنه. مردم میگن نمیفهمیم چی میگی. جوان میگه پس چطور صحبتهای عربی آخوند رو میفهمید و گریه میکنید ولی حرف منو نمیفهمید؟
#چرا_سیستم_آخوندی_با_هرگونه_نوآوری_و_خلاقیت_مخالفت_میکند ؟
#قسمت_اول
چند روز قبل برای تشیع جنازه شخصی به قبرستان رفته بودم. رنج و درد فراق عزیزی از یک خانواده، طبعا قلب اطرافیان او را دردمند میکند و انسان دردمند ، مضطرب و احساساتی میشود و انسانی که در حال هیجان و احساس باشد، بمقدار اندکی از خرد و تعقل و اندیشه خود بهره میبرد . این برای شخصی که دارای اندیشه صیقل خورده و کارکرده هست و عقلی کارا و عملگر دارد و داده هایی از پیش آماده دارد و میتواند در درستی و نادرستی و غلط و صحیح و نیک و بد امور اندیشه و قضاوت کند نیز مصداق دارد، چه بماند انسانهایی که نهایت کارگیری آنها از قوه خرد و تعقل و اندیشه در حدود موضوعات غریزی و اندکی هم در امر معاش و کسب درآمدی برای گذران زندگیست؛ و مابقی اطلاعاتش اکتسابات القایی از محیط و اطرافیان هست، و اطلاعات پردازش شده خاصی ندارد .
چنین اشخاصی در چنین شرایطی نقش خاموش و تسلیم و پذیرنده دارند و هر تلقینی را براحتی می پذیرند و در واقع امر در این حال مسلمان هستند . خصوصا اگر کسی در این میان، شخصی عزیز از دست رفته آنها را مخاطب قرار دهد.
در چنین فضایی آخوندی از راه رسید و بالای سر مرده که داخل قبر قرار گرفته بود و آخرین لحظات وداع خانواده با او بود ایستاد.
از پشت سر آخوند را میدیدیم. هیکلی درشت و تنومند و گوشتی داشت . گردنی فربه را داخل یقه باریک پیراهن سفید اخوندیش قرار داده بود، و اندام فربه و گوشتی و شکم درشت و رانهای کلفتش را داخل قبایی طوسی رنگ و عبایی سیاه رنگ پنهان کرده بود؛ و معلوم بود که سالهاست شکم خود را با غذاهای متنوع و لذیذ و چربی انباشته، و و بدون داشتن غم و غصه ایی خاص، اضافه وزن زیادی فراهم اورده، و هیچ تلاشی با بدن خود انجام نداده و دستهای لطیف و نحیفش هم نشان میداد که در طول عمرش کاری فیزیکی و سخت انجام نداده است .
آخوند شروع به انجام تلقین میت کرد و بعد از بیان جملاتی عربی مرده را مخاطب قرار داد که ... افهم ... یعنی بفهم .
فهمیدن فرآیند پیچیده ایی است که مختص موجودات زنده است . سطوح مختلفی از فهم وجود دارد و هنوز بطور قطع مشخص نیست که آیا حیوانات و نباتات بعنوان موجودات زنده دارای فهم هستند یا نه، اما قطعا موجودات غیرجاندار قادر به فهمیدن نیستند، و انسانی که مرگ را درک میکند، هر تحلیلی که ارائه کنیم، اعم از اینکه روح از بدنش جدا شده، یا انرژی حیاتی را از دست داده، و یا شرایط عمومی حیاتی اعم از ضربان قلب و گردش خون و عملکرد سلسله اعصاب و انرژی فعال کننده سلولهای بدنی را از دست داده است ... در هر حال دیگر بدن او تبدیل به موجودی غیرجاندار، و ماده ایی فاقد خصوصیات موجود زنده شده است ... حال چرا باید آخوند این جسم بی جان را مخاطب قرار داده و جلو چشم آن همه آدم به او بگوید "بفهم" و مردم هیچ اعتراضی نکنند که او دیگر قادر به فهمیدن نیست.
با خودم فکر کردم اگر از این آخوند بپرسم آیا خودت واقعا باور داری که مرده میتواند بفهمد یا نه؟ چه پاسخی خواهد داد؟
به ذهنم رسید که طبعا در مرحله اول سعی خواهد کرد با تکیه بر آموخته هایش، و با پیش کشیدن بحث قدرت خداوند، و بحث روح و معاد، سعی خواهد کرد مرا متقاعد کند که هنوز روح در اطراف این جسد حرکت میکند، و به محیط آگاه هست، و همه چیزی را میبیند، و همه چیزی را میشنود، و همه چیزی را میفهمد، و حتی خواهد گفت انسان وقتی می میمیرد به حقیقت هستی آگاه میشود، و بهتر و بیشتر از ادمهای بظاهر زنده، می فهمد؛ و در آخر خواهد گفت : در واقع ما مرده هستیم و نمی فهمیم، و او که مرده است در واقع زنده هست و می فهمد .
فکر کردم حتی اگر این سوال را از یک آخوند باسواد و حتی از یک مجتهد هم بپرسم، در واقع مخلص کلامش همین صحبتها خواهد بود، شاید با تعدادی حدیث و روایت و تفسیری از بعضی آیات که اشاره به معاد و زنده کردن مردگان بعد از مرگ اشاره کند.
اما باز با خودم گفتم با وجود همه این صحبتها، باید در معاد مرده ها زنده شوند، و در واقع تا آن روز این افراد باید مرده تلقی شوند و تفاوتی بین مرده و زنده باید باشد؛ و وقتی می دانیم انسان زنده می فهمد، پس تفاوت موجود مرده با موجود زنده باید این باشد که مرده نفهمد . همچنین اینکه حواسش کار نکند؛ از جمله اینکه صداها را نشوند، چون میدانیم سیستم شنوایی این شخص با مرگ از کار افتاده است . پس با هیچ تحلیل و توضیح و توصیفی، قابل قبول نمی تواند باشد که مرده درکی از این واژه " افهم " باید داشته باشد . پس با این شرایط آخوند چرا مرده را مورد خطاب قرار میدهد؟
#ادامه_در_قسمت_دوم 👇👇
🆔 @iran_novin1
گروه ایران نوین :
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
🔥با ایران نوین،تا ایران نوین🔥
#قسمت_اول
چند روز قبل برای تشیع جنازه شخصی به قبرستان رفته بودم. رنج و درد فراق عزیزی از یک خانواده، طبعا قلب اطرافیان او را دردمند میکند و انسان دردمند ، مضطرب و احساساتی میشود و انسانی که در حال هیجان و احساس باشد، بمقدار اندکی از خرد و تعقل و اندیشه خود بهره میبرد . این برای شخصی که دارای اندیشه صیقل خورده و کارکرده هست و عقلی کارا و عملگر دارد و داده هایی از پیش آماده دارد و میتواند در درستی و نادرستی و غلط و صحیح و نیک و بد امور اندیشه و قضاوت کند نیز مصداق دارد، چه بماند انسانهایی که نهایت کارگیری آنها از قوه خرد و تعقل و اندیشه در حدود موضوعات غریزی و اندکی هم در امر معاش و کسب درآمدی برای گذران زندگیست؛ و مابقی اطلاعاتش اکتسابات القایی از محیط و اطرافیان هست، و اطلاعات پردازش شده خاصی ندارد .
چنین اشخاصی در چنین شرایطی نقش خاموش و تسلیم و پذیرنده دارند و هر تلقینی را براحتی می پذیرند و در واقع امر در این حال مسلمان هستند . خصوصا اگر کسی در این میان، شخصی عزیز از دست رفته آنها را مخاطب قرار دهد.
در چنین فضایی آخوندی از راه رسید و بالای سر مرده که داخل قبر قرار گرفته بود و آخرین لحظات وداع خانواده با او بود ایستاد.
از پشت سر آخوند را میدیدیم. هیکلی درشت و تنومند و گوشتی داشت . گردنی فربه را داخل یقه باریک پیراهن سفید اخوندیش قرار داده بود، و اندام فربه و گوشتی و شکم درشت و رانهای کلفتش را داخل قبایی طوسی رنگ و عبایی سیاه رنگ پنهان کرده بود؛ و معلوم بود که سالهاست شکم خود را با غذاهای متنوع و لذیذ و چربی انباشته، و و بدون داشتن غم و غصه ایی خاص، اضافه وزن زیادی فراهم اورده، و هیچ تلاشی با بدن خود انجام نداده و دستهای لطیف و نحیفش هم نشان میداد که در طول عمرش کاری فیزیکی و سخت انجام نداده است .
آخوند شروع به انجام تلقین میت کرد و بعد از بیان جملاتی عربی مرده را مخاطب قرار داد که ... افهم ... یعنی بفهم .
فهمیدن فرآیند پیچیده ایی است که مختص موجودات زنده است . سطوح مختلفی از فهم وجود دارد و هنوز بطور قطع مشخص نیست که آیا حیوانات و نباتات بعنوان موجودات زنده دارای فهم هستند یا نه، اما قطعا موجودات غیرجاندار قادر به فهمیدن نیستند، و انسانی که مرگ را درک میکند، هر تحلیلی که ارائه کنیم، اعم از اینکه روح از بدنش جدا شده، یا انرژی حیاتی را از دست داده، و یا شرایط عمومی حیاتی اعم از ضربان قلب و گردش خون و عملکرد سلسله اعصاب و انرژی فعال کننده سلولهای بدنی را از دست داده است ... در هر حال دیگر بدن او تبدیل به موجودی غیرجاندار، و ماده ایی فاقد خصوصیات موجود زنده شده است ... حال چرا باید آخوند این جسم بی جان را مخاطب قرار داده و جلو چشم آن همه آدم به او بگوید "بفهم" و مردم هیچ اعتراضی نکنند که او دیگر قادر به فهمیدن نیست.
با خودم فکر کردم اگر از این آخوند بپرسم آیا خودت واقعا باور داری که مرده میتواند بفهمد یا نه؟ چه پاسخی خواهد داد؟
به ذهنم رسید که طبعا در مرحله اول سعی خواهد کرد با تکیه بر آموخته هایش، و با پیش کشیدن بحث قدرت خداوند، و بحث روح و معاد، سعی خواهد کرد مرا متقاعد کند که هنوز روح در اطراف این جسد حرکت میکند، و به محیط آگاه هست، و همه چیزی را میبیند، و همه چیزی را میشنود، و همه چیزی را میفهمد، و حتی خواهد گفت انسان وقتی می میمیرد به حقیقت هستی آگاه میشود، و بهتر و بیشتر از ادمهای بظاهر زنده، می فهمد؛ و در آخر خواهد گفت : در واقع ما مرده هستیم و نمی فهمیم، و او که مرده است در واقع زنده هست و می فهمد .
فکر کردم حتی اگر این سوال را از یک آخوند باسواد و حتی از یک مجتهد هم بپرسم، در واقع مخلص کلامش همین صحبتها خواهد بود، شاید با تعدادی حدیث و روایت و تفسیری از بعضی آیات که اشاره به معاد و زنده کردن مردگان بعد از مرگ اشاره کند.
اما باز با خودم گفتم با وجود همه این صحبتها، باید در معاد مرده ها زنده شوند، و در واقع تا آن روز این افراد باید مرده تلقی شوند و تفاوتی بین مرده و زنده باید باشد؛ و وقتی می دانیم انسان زنده می فهمد، پس تفاوت موجود مرده با موجود زنده باید این باشد که مرده نفهمد . همچنین اینکه حواسش کار نکند؛ از جمله اینکه صداها را نشوند، چون میدانیم سیستم شنوایی این شخص با مرگ از کار افتاده است . پس با هیچ تحلیل و توضیح و توصیفی، قابل قبول نمی تواند باشد که مرده درکی از این واژه " افهم " باید داشته باشد . پس با این شرایط آخوند چرا مرده را مورد خطاب قرار میدهد؟
#ادامه_در_قسمت_دوم 👇👇
🆔 @iran_novin1
گروه ایران نوین :
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
🔥با ایران نوین،تا ایران نوین🔥
#چرا_سیستم_آخوندی_با_هرگونه_نوآوری_و_خلاقیت_مخالفت_میکند ؟
#ادامه☝️
#قسمت_دوم
در نهایت به این نتیجه رسیدم که آخوند از منطق "دخترم تو را میگویم، عروسم تو را می فهمانم" استفاده میکند . یعنی آنها که این مراسم را در مقطعی از تاریخ مرسوم کرده اند، به زرنگی و هوشیاری از شرایط زمانی و احساس و موقعیت استفاده کرده اند، تا بطور غیر مستقیم باورهایی را برای مردم القا کنند و مخاطب آن "افهم " فرد فرد افرادی است که آنجا حضور دارند و آن حرفها را در واقع به گوش آنها میخواند. اما چون در آن لحظه همه آنها احساستشان درگیر عزیز از دست رفته شان هست، پس به کسی میگویند شانه مرده را چنان تکان دهد که گویی میخواهند واقعا مرده را از خوابی بیدار کرده و سفارشهایی را برای بقیه سفرش به او بکنند . اما در واقع با این کار توجه مردم را که به عزیزشان هست، از طریق تکان دادن مرده، به صحبتهای آخوند معطوف میکنند .
متوجه شدم که سیستم هوشمندانه ایی از القای روانی در کار هست، که روزانه صدها بار در سرتاسر کشور و در قبرستانها انجام میشود، و این باورها از طریق مورد ابزار قرار دادن مردگانشان، به آنها القا میشود .
آخوندها که مبلغان سیستم فکری خاص خود هستند، از شیوه های پیچیده ایی استفاده میکنند که در ظاهر خیلی ساده و بعنوان رسم، عادی شده اند .
اساس این امور تبلیغی، بر تلقین هست و تلقین زمانی موثر هست که فرد مقابل تلقین پذیر باشد، و برای اینکه فردی تلقین پذیر باشد، باید زمینه فکر کردن را از او سلب کرده و تمام توجهش را معطوف خود کرد.
در هیپنوتیزم هم این موضوع کاربرد دارد . یعنی پذیرش و علاقه سوژه به هیپنوتیزم شدن، و آماده شدن برای اینکه فکرش را در اختیار هیپونتیزم کننده قرار داده و اختیارش را از فکر خود سلب کرده، و در نتیجه شخص هیپنوتیرم کننده خواهد بود که لگام فکر و اندیشه و ذهن شخص را در اختیار گرفته و بجای شخص بر ان فرمان می راند.
در فرآیند خود هیپنوتیزم، این خود شخص هست که بطور فعال این کار را انجام داده و مانع جریان سیال و خودبخودی فکر شده و اراده خود فرد را با ان حاکم میکند .
با این مقدمه برای سیستم تبلیغی آخوند، ذهنهایی تلقین پذیر لازم هست، و ذهنهایی تلقین پذیر هستند که تفکر خاصی از خود نداشته باشند؛ تفسیری فردی و شخصی از امور نداشته باشند، و گوش و حواسشان همواره آماده تلقین آخوند باشند، و او هر آنچه را که صلاح میداند در ذهن و فکر او بریزد، و فرد با جذب این تلقینات، و همذات پنداری با آنها، آن مفاهیم را درونی کرده و بعنوان دانش و دانایی و علم برای خود تلقی کرده، و احساس دانش و فهم کرده، و چنان بپندارد که چیزهایی مهم و ارزشمند را میداند؛ و حتی اماده باشد برایشان جان خود را فدا کرده و جان افراد دیگری را بگیرد؛ در حالی که چیزی جز موضوعات تلقین شده در ذهن و حافظه خود ندارد .
حال #نوآوری_و_خلاقیت_و_تکنولوژی ها_چه_خطری_برای_آخوندها_دارد ؟
اولین خطر این امور این است که تمرکز اشخاص جامعه را از سمت آخوند منحرف میکند و کانونی دیگر در ذهن و فکر فرد ایجاد میکند، و او را جذب خود میکند، و همین امر کافی است که کار برای آخوند مشکل شود .
در کنار منحرف شدن تمرکز ذهنی اشخاص از آخوند، به پدیده های خلاقانه و نواورانه و تکنولوژی، در آنها فکری ایجاد میکند که به دانش موجود در آنها اندیشه کند؛ و طبعا هر پدیده تکنولوژیکی به میزانی از دانش فنی بهره برده است، و البته دانشهای فنی برگرفته از دانشهای محض و علمی هستند ، و دانشهای محض و علمی کارشان شناخت قوانین حاکم بر هستی، و در نتیجه شناخت نوع و نحوه عملکرد جهانی است که در آن زندگی میکنیم .
وقتی پدیده های تکنولوزیکی در جامعه توسعه پیدا بکنند، و مردم با آنها آشنا شوند، بتدریج با دانش آن آشنا خواهند شد، و در نتیجه تفسیری دیگرگون از جهان را خواهند شناخت، به قوانین موجود در جهان هستی پی خواهند برد، و هرکسی به میزانی از اگاهی خواهد رسید، و این افزایش اگاهی مردم در مورد هستی و جهان و محیط و پیرامون خود و در رابطه با جهان و هستی، فکر و اندیشه آنها را بکار خواهد گرفت، و دیگر براحتی تحت تلقینات آخوندها قرار نخواهند گرفت، و در نتیجه سلطه و حاکمیت آنها بر ابعاد مختلف زندگی مردم از بین رفته، و نفودشان از بین خواهد رفت . در نتیحه موجب میشود که دیگر نتوانند پوشیدن یک شکل خاصی از لباس را شغل خود کرده، و بدون هیچ کار و تلاش مفیدی، خوب بخورند، و خوب زندگی بکنند، و زندگیشان را در راحتی و آسایش طی کرده، و از احترام مجانی مردم و نفوذ بر انها هم بهره مند شوند .
بهمین دلیل هست که از ابتدای موجودیتشان، با هر تغییر و تحولی مخالفت کرده و با هر گونه پدیده تکنولوریکی و خلاقیت و نوآوری مخالفت کرده و چوب تکفیر بر آنها بلند می کنند .
#پایان.
🆔 @iran_novin1
گروه ایران نوین :
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
🔥با ایران نوین،تا ایران نوین🔥
#ادامه☝️
#قسمت_دوم
در نهایت به این نتیجه رسیدم که آخوند از منطق "دخترم تو را میگویم، عروسم تو را می فهمانم" استفاده میکند . یعنی آنها که این مراسم را در مقطعی از تاریخ مرسوم کرده اند، به زرنگی و هوشیاری از شرایط زمانی و احساس و موقعیت استفاده کرده اند، تا بطور غیر مستقیم باورهایی را برای مردم القا کنند و مخاطب آن "افهم " فرد فرد افرادی است که آنجا حضور دارند و آن حرفها را در واقع به گوش آنها میخواند. اما چون در آن لحظه همه آنها احساستشان درگیر عزیز از دست رفته شان هست، پس به کسی میگویند شانه مرده را چنان تکان دهد که گویی میخواهند واقعا مرده را از خوابی بیدار کرده و سفارشهایی را برای بقیه سفرش به او بکنند . اما در واقع با این کار توجه مردم را که به عزیزشان هست، از طریق تکان دادن مرده، به صحبتهای آخوند معطوف میکنند .
متوجه شدم که سیستم هوشمندانه ایی از القای روانی در کار هست، که روزانه صدها بار در سرتاسر کشور و در قبرستانها انجام میشود، و این باورها از طریق مورد ابزار قرار دادن مردگانشان، به آنها القا میشود .
آخوندها که مبلغان سیستم فکری خاص خود هستند، از شیوه های پیچیده ایی استفاده میکنند که در ظاهر خیلی ساده و بعنوان رسم، عادی شده اند .
اساس این امور تبلیغی، بر تلقین هست و تلقین زمانی موثر هست که فرد مقابل تلقین پذیر باشد، و برای اینکه فردی تلقین پذیر باشد، باید زمینه فکر کردن را از او سلب کرده و تمام توجهش را معطوف خود کرد.
در هیپنوتیزم هم این موضوع کاربرد دارد . یعنی پذیرش و علاقه سوژه به هیپنوتیزم شدن، و آماده شدن برای اینکه فکرش را در اختیار هیپونتیزم کننده قرار داده و اختیارش را از فکر خود سلب کرده، و در نتیجه شخص هیپنوتیرم کننده خواهد بود که لگام فکر و اندیشه و ذهن شخص را در اختیار گرفته و بجای شخص بر ان فرمان می راند.
در فرآیند خود هیپنوتیزم، این خود شخص هست که بطور فعال این کار را انجام داده و مانع جریان سیال و خودبخودی فکر شده و اراده خود فرد را با ان حاکم میکند .
با این مقدمه برای سیستم تبلیغی آخوند، ذهنهایی تلقین پذیر لازم هست، و ذهنهایی تلقین پذیر هستند که تفکر خاصی از خود نداشته باشند؛ تفسیری فردی و شخصی از امور نداشته باشند، و گوش و حواسشان همواره آماده تلقین آخوند باشند، و او هر آنچه را که صلاح میداند در ذهن و فکر او بریزد، و فرد با جذب این تلقینات، و همذات پنداری با آنها، آن مفاهیم را درونی کرده و بعنوان دانش و دانایی و علم برای خود تلقی کرده، و احساس دانش و فهم کرده، و چنان بپندارد که چیزهایی مهم و ارزشمند را میداند؛ و حتی اماده باشد برایشان جان خود را فدا کرده و جان افراد دیگری را بگیرد؛ در حالی که چیزی جز موضوعات تلقین شده در ذهن و حافظه خود ندارد .
حال #نوآوری_و_خلاقیت_و_تکنولوژی ها_چه_خطری_برای_آخوندها_دارد ؟
اولین خطر این امور این است که تمرکز اشخاص جامعه را از سمت آخوند منحرف میکند و کانونی دیگر در ذهن و فکر فرد ایجاد میکند، و او را جذب خود میکند، و همین امر کافی است که کار برای آخوند مشکل شود .
در کنار منحرف شدن تمرکز ذهنی اشخاص از آخوند، به پدیده های خلاقانه و نواورانه و تکنولوژی، در آنها فکری ایجاد میکند که به دانش موجود در آنها اندیشه کند؛ و طبعا هر پدیده تکنولوژیکی به میزانی از دانش فنی بهره برده است، و البته دانشهای فنی برگرفته از دانشهای محض و علمی هستند ، و دانشهای محض و علمی کارشان شناخت قوانین حاکم بر هستی، و در نتیجه شناخت نوع و نحوه عملکرد جهانی است که در آن زندگی میکنیم .
وقتی پدیده های تکنولوزیکی در جامعه توسعه پیدا بکنند، و مردم با آنها آشنا شوند، بتدریج با دانش آن آشنا خواهند شد، و در نتیجه تفسیری دیگرگون از جهان را خواهند شناخت، به قوانین موجود در جهان هستی پی خواهند برد، و هرکسی به میزانی از اگاهی خواهد رسید، و این افزایش اگاهی مردم در مورد هستی و جهان و محیط و پیرامون خود و در رابطه با جهان و هستی، فکر و اندیشه آنها را بکار خواهد گرفت، و دیگر براحتی تحت تلقینات آخوندها قرار نخواهند گرفت، و در نتیجه سلطه و حاکمیت آنها بر ابعاد مختلف زندگی مردم از بین رفته، و نفودشان از بین خواهد رفت . در نتیحه موجب میشود که دیگر نتوانند پوشیدن یک شکل خاصی از لباس را شغل خود کرده، و بدون هیچ کار و تلاش مفیدی، خوب بخورند، و خوب زندگی بکنند، و زندگیشان را در راحتی و آسایش طی کرده، و از احترام مجانی مردم و نفوذ بر انها هم بهره مند شوند .
بهمین دلیل هست که از ابتدای موجودیتشان، با هر تغییر و تحولی مخالفت کرده و با هر گونه پدیده تکنولوریکی و خلاقیت و نوآوری مخالفت کرده و چوب تکفیر بر آنها بلند می کنند .
#پایان.
🆔 @iran_novin1
گروه ایران نوین :
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
🔥با ایران نوین،تا ایران نوین🔥
صفحه نخست » رئیس اتاق بازرگانی: #در_صورت_ادامه_وضعیت_کنونی_تا_سه_ماه_آینده_قحطی_کالا_در_بازار_خواهد_بود
مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران اعلام کرد: « اگر وضعیت اقتصادی کنونی ایران به شکل فعلی ادامه یابد، تا سه ماه آینده قحطی کالا و مواد اولیه در بازار خواهد بود.»
رئیس اتاق بازرگانی تهران، روز سهشنبه ۲۰ شهریور در جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، از مشکلات جدی تولیدکنندگانی خبر داد که «کالاهایشان در سال گذشته ثبت سفارش شده، در گمرک باقی مانده و اجازه ترخیص ندارد.»
او میزان این کالاها را «۱۳۹ هزار کانتینر» ذکر کرده که شامل ۷ میلیون تن کالا و ۲/۵ میلیون تن کالای اساسی است.
مسعود خوانساری گفت،: «هزینه دموراژ، انبارداری و برخی مواردی که ناشی از تغییرات دستورالعملهای دولتی است، تولیدکنندگان را دچار مشکل کرده و کارخانهها یکی پس از دیگری در حال تعطیلی است یا تعدیل نیرو دارد.»
خوانساری همچنین از صدور ۳۳ بخشنامه از سوی دولت در خصوص مسائل ارزی خبر داد که این بخشنامهها از ۲۱ فروردین تا ۲۲ مردادماه سال جاری صادر شده است و به تبع آن، گمرک مجبور به صدور دستورالعملهایی شده که تعداد آنها ۱۵۰ تا ۱۶۰ دستورالعمل بوده است.
او ادامه داد: «همین امر باعث شده تا تولیدکنندگان، واردکنندگان و صادر کنندگان دچار سردرگمی بوده و عدم قطعیت و بیاعتمادی، کلاف سردرگمی را برای تولیدکننده و مصرفکننده ایجاد کند.»
رئیس اتاق بازرگانی تهران با انتقاد از نهادهای دولتی گفت،؛ «دوازده شخص، ارگان یا دستگاه در دولت مسئول مسائل کنونی اقتصادی است؛ اما کسی پاسخگو نیست؛ این در حالی است که باید یک گروه در دولت مشخص شوند که فعالان اقتصادی مسائل را به آنها گوشزد کنند. این دستگاهها همگی بخشنامه صادر میکنند؛ اما هیچ یک پاسخگو نیستند.»
او یکی از راهکارهای موجود را کمک گرفتن از بخش خصوصی دانست.
خوانساری به منظور جلوگیری قاچاق سوخت از مرزها، خواستار «اصلاح قیمت حاملهای انرژی» شد و گفت: «اگر یک نفر در روز دو تا گالن سوخت یا گازوئیل یا بنزین را از مرز خارج کند، روزانه ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان درآمد برایش ایجاد خواهدشد، این کار شروع شده و یقینا توسعه خواهد یافت.»
رئیس اتاق بازرگانی تهران در عین حال به اعتراض هفته گذشته بیش از ۲۰۰ فعال اقتصادی که به اتاق بازرگانی تهران مراجعه کردند، اشاره کرد و گفت، که عمده اعتراض آنها در رابطه با بخشنامه ۱۶ مردادماه سال جاری بانک مرکزی است که پرداخت مابه التفاوت نرخ ارز را برای واردکنندگان تکلیف کرده است.
🆔👉 @iran_novin1
مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران اعلام کرد: « اگر وضعیت اقتصادی کنونی ایران به شکل فعلی ادامه یابد، تا سه ماه آینده قحطی کالا و مواد اولیه در بازار خواهد بود.»
رئیس اتاق بازرگانی تهران، روز سهشنبه ۲۰ شهریور در جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، از مشکلات جدی تولیدکنندگانی خبر داد که «کالاهایشان در سال گذشته ثبت سفارش شده، در گمرک باقی مانده و اجازه ترخیص ندارد.»
او میزان این کالاها را «۱۳۹ هزار کانتینر» ذکر کرده که شامل ۷ میلیون تن کالا و ۲/۵ میلیون تن کالای اساسی است.
مسعود خوانساری گفت،: «هزینه دموراژ، انبارداری و برخی مواردی که ناشی از تغییرات دستورالعملهای دولتی است، تولیدکنندگان را دچار مشکل کرده و کارخانهها یکی پس از دیگری در حال تعطیلی است یا تعدیل نیرو دارد.»
خوانساری همچنین از صدور ۳۳ بخشنامه از سوی دولت در خصوص مسائل ارزی خبر داد که این بخشنامهها از ۲۱ فروردین تا ۲۲ مردادماه سال جاری صادر شده است و به تبع آن، گمرک مجبور به صدور دستورالعملهایی شده که تعداد آنها ۱۵۰ تا ۱۶۰ دستورالعمل بوده است.
او ادامه داد: «همین امر باعث شده تا تولیدکنندگان، واردکنندگان و صادر کنندگان دچار سردرگمی بوده و عدم قطعیت و بیاعتمادی، کلاف سردرگمی را برای تولیدکننده و مصرفکننده ایجاد کند.»
رئیس اتاق بازرگانی تهران با انتقاد از نهادهای دولتی گفت،؛ «دوازده شخص، ارگان یا دستگاه در دولت مسئول مسائل کنونی اقتصادی است؛ اما کسی پاسخگو نیست؛ این در حالی است که باید یک گروه در دولت مشخص شوند که فعالان اقتصادی مسائل را به آنها گوشزد کنند. این دستگاهها همگی بخشنامه صادر میکنند؛ اما هیچ یک پاسخگو نیستند.»
او یکی از راهکارهای موجود را کمک گرفتن از بخش خصوصی دانست.
خوانساری به منظور جلوگیری قاچاق سوخت از مرزها، خواستار «اصلاح قیمت حاملهای انرژی» شد و گفت: «اگر یک نفر در روز دو تا گالن سوخت یا گازوئیل یا بنزین را از مرز خارج کند، روزانه ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان درآمد برایش ایجاد خواهدشد، این کار شروع شده و یقینا توسعه خواهد یافت.»
رئیس اتاق بازرگانی تهران در عین حال به اعتراض هفته گذشته بیش از ۲۰۰ فعال اقتصادی که به اتاق بازرگانی تهران مراجعه کردند، اشاره کرد و گفت، که عمده اعتراض آنها در رابطه با بخشنامه ۱۶ مردادماه سال جاری بانک مرکزی است که پرداخت مابه التفاوت نرخ ارز را برای واردکنندگان تکلیف کرده است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#اعدام_کنید .
#هیچ_بهانه_ایی_برای_اعدام_نکردن_وجود_ندارد .
آقای پناهیان اخیرا اظهار کرده اند :
اعدام کنید . مفسد فی الارض باید اعدام شود . برای اجرا نکردن حکم خدا چه بهانه ایی دارید؟ باید اعدام کرد .
آقای پناهیان با ترویج کشتار و اعدام و خشونت، به بهانه اجرای حکم خدا خواهان اعدام هرچه بیشتر افرادی که آنها را مفسدفی الارض می خواند شد .
باید توجه کرد که آنهایی که تحت عناوین سیاسی از طرف این افراد مفسد فی الارض خوانده میشوند در واقع افرادی هستند که متفاوت با این حضرات فکر کرده و عموما به حقوق مردم تاکید دارند و از حقوق ضایع شده مردم دفاع می کنند و این آقایان با تفسیر به رایی که از دین میکنند، و عمدتا در جهت تامین زمینه قدرت و حکومت هست، همه مخالفان خود را مفسد فی الارض میشناسند، در حالی که این گروه اقلیتی ناچیر هستند، که عمده جمعیت جهان حتی اکثر روحانیون شیعی هم با ایشان مخالف هستند، و بعید بنظر میرسد که دیدگاه این افراد تا آن حد یقین به قطع از حقانیت برخوردار باشد که بتوان بخاطر نظرات این افراد، که آن را منتسب به دین خدا میکنند، جان انسانهایی را گرفت؛ و مطمئن بود که رضایت خدا در آن باشد . لذا حتی با کوچکترین تردیدی در این زمینه این اعدامها در حکم جنایت و قتل خواهد بود، که این اشخاص به این قتلها و جنایات تبلیغ میکنند، در حالی که ادعای تبلیغ دینی را دارند، و کارشان با ادعایشان منافات دارد، و نشان میدهد گرگی در لباس میش هستند.
اما در مورد محکومان اقتصادی باید بگوئیم، مفاسد اقتصادی انجام گرفته در جامعه ما محصول شرایط نادرست و نسنجیده ایی است که مسئول ایجاد آن خود این حضرات هستند . در واقع در یک سیستم سالم اقتصادی، زمینه فساد اقتصادی به حداقل میرسد و آمار آن پایین خواهد بود . اما طبق گزارشهای متعدد جمهوری اسلامی، جزو فاسدترین نظامهای موجود در جهان هست، و این نشان میدهد که عامل اصلی بروز مفاسد، حاکمان موجود، و کسانی هستند که چنین سیستمی را ایجاد کرده اند، و اگر قرار باشد ریشه مفاسد مجازات شوند، باید کسانی که این سیستم را شکل داده اند مجازات شوند، و زمینه بروز مفاسد از بین برود، وگرنه با اعدام عوامل دست پایین، این سیستم همچنان برجای خواهد بود، و مفاسد همچنان ادامه خواهد داشت همچنان که در طول چهل سال گذشته با نرخ رشد بالایی گسترش داشته است.
در آخر بگوئیم طبق بیان انجیل، زمانی که خاخامهای یهودی میخواستند زنی فاحشه را سنگسار کنند، آن زن به عیسی مسیح پناه میبرد . عیسی به خاخامها رو کرده و میگوید:
گویا شما در صدد اجرای حدود الهی هستید . حال که چنین اصراری دارید، از میان شما کسی که هیچ گناهی مرتکب نشده است سنگ اول را بزند. و خاخامها در کمال شرمندگی سنکها را از دست می اندازند .
اما بنظر میرسد روحانیون ما بی شرم تر از خاخامهای یهودی زمان عیسی مسیح هستند، و در حالی که خودشان مسبب و عامل همه مفاسد بر روی زمین هستند، برای کشتار مردمان به بهانه اجرای حدود و شریعت الهی، حکم مرگ صادر میکنند، و همین امر نشان از فاسد بودن خود این افراد دارد .
#هیچ_بهانه_ایی_برای_اعدام_نکردن_وجود_ندارد .
آقای پناهیان اخیرا اظهار کرده اند :
اعدام کنید . مفسد فی الارض باید اعدام شود . برای اجرا نکردن حکم خدا چه بهانه ایی دارید؟ باید اعدام کرد .
آقای پناهیان با ترویج کشتار و اعدام و خشونت، به بهانه اجرای حکم خدا خواهان اعدام هرچه بیشتر افرادی که آنها را مفسدفی الارض می خواند شد .
باید توجه کرد که آنهایی که تحت عناوین سیاسی از طرف این افراد مفسد فی الارض خوانده میشوند در واقع افرادی هستند که متفاوت با این حضرات فکر کرده و عموما به حقوق مردم تاکید دارند و از حقوق ضایع شده مردم دفاع می کنند و این آقایان با تفسیر به رایی که از دین میکنند، و عمدتا در جهت تامین زمینه قدرت و حکومت هست، همه مخالفان خود را مفسد فی الارض میشناسند، در حالی که این گروه اقلیتی ناچیر هستند، که عمده جمعیت جهان حتی اکثر روحانیون شیعی هم با ایشان مخالف هستند، و بعید بنظر میرسد که دیدگاه این افراد تا آن حد یقین به قطع از حقانیت برخوردار باشد که بتوان بخاطر نظرات این افراد، که آن را منتسب به دین خدا میکنند، جان انسانهایی را گرفت؛ و مطمئن بود که رضایت خدا در آن باشد . لذا حتی با کوچکترین تردیدی در این زمینه این اعدامها در حکم جنایت و قتل خواهد بود، که این اشخاص به این قتلها و جنایات تبلیغ میکنند، در حالی که ادعای تبلیغ دینی را دارند، و کارشان با ادعایشان منافات دارد، و نشان میدهد گرگی در لباس میش هستند.
اما در مورد محکومان اقتصادی باید بگوئیم، مفاسد اقتصادی انجام گرفته در جامعه ما محصول شرایط نادرست و نسنجیده ایی است که مسئول ایجاد آن خود این حضرات هستند . در واقع در یک سیستم سالم اقتصادی، زمینه فساد اقتصادی به حداقل میرسد و آمار آن پایین خواهد بود . اما طبق گزارشهای متعدد جمهوری اسلامی، جزو فاسدترین نظامهای موجود در جهان هست، و این نشان میدهد که عامل اصلی بروز مفاسد، حاکمان موجود، و کسانی هستند که چنین سیستمی را ایجاد کرده اند، و اگر قرار باشد ریشه مفاسد مجازات شوند، باید کسانی که این سیستم را شکل داده اند مجازات شوند، و زمینه بروز مفاسد از بین برود، وگرنه با اعدام عوامل دست پایین، این سیستم همچنان برجای خواهد بود، و مفاسد همچنان ادامه خواهد داشت همچنان که در طول چهل سال گذشته با نرخ رشد بالایی گسترش داشته است.
در آخر بگوئیم طبق بیان انجیل، زمانی که خاخامهای یهودی میخواستند زنی فاحشه را سنگسار کنند، آن زن به عیسی مسیح پناه میبرد . عیسی به خاخامها رو کرده و میگوید:
گویا شما در صدد اجرای حدود الهی هستید . حال که چنین اصراری دارید، از میان شما کسی که هیچ گناهی مرتکب نشده است سنگ اول را بزند. و خاخامها در کمال شرمندگی سنکها را از دست می اندازند .
اما بنظر میرسد روحانیون ما بی شرم تر از خاخامهای یهودی زمان عیسی مسیح هستند، و در حالی که خودشان مسبب و عامل همه مفاسد بر روی زمین هستند، برای کشتار مردمان به بهانه اجرای حدود و شریعت الهی، حکم مرگ صادر میکنند، و همین امر نشان از فاسد بودن خود این افراد دارد .
جزییات خرابکاری های اقتصادی که از خارج کشور هدایت می شود
حراست وزارت امور اقتصادی و دارایی امروز (چهارشنبه) در گزارشی اعلام کرد:
🔹رهگیری موارد مشکوک از ترک قرارداد مشتریان عمده بنگاه های ایرانی نشان می دهد که فرآیند هوشمندانه ای برای شناسایی قراردادهای تجاری ایران با اشخاص حقیقی و حقوقی وجود دارد.
🔹این گزارش حاکی است که دشمنان در این فرآیند پس از شناسایی قراردادهای تجاری ایران با اشخاص حقیقی و حقوقی، با استفاده از ابزارهای تشویقی و تنبیهی مالی مشتریان بنگاه های ایرانی، فرصت های توسعه اقتصادی ایران را تصرف می کنند و آن را در اختیار بنگاه های آسیای بویژه عربستانی یا اماراتی قرار می دهند.
🔹شناسایی مشتریان خارجی خارجی بنگاه های تولیدی ایرانی و ارتباط با آنها برای صرفنظر از ادامه معامله با طرف ایرانی
🔹بر پایه گزارش وزارت اموراقتصادی و دارایی، دشمنان با خرید برخی بنگاه های ایرانی و تبدیل فرآیند تولید آن به مونتاژ کالاهای خارجی و برنامه ریزی برای جایگزینی کالاهای نامرغوب واسطه ای در فرآیند تولید، وجاهت کالاهای ایرانی را تخریب می کنند./ ايرنا
👇👇👇
پ ن
چه موقع و کدام تولید ایرانی در بازار رقابتی و با کیفیت قابل رقابت در بازارهای جهانی تولید میشده که الان کسی بیاید و شرکتها را بخرد و تولیدات آنها را بی کیفیت بکند؟
دوما این شرکتها از چه نوعی هستند؟
عمده شرکتهای تولیدی بزرگ تولیدی که در جمهوری اسلامی دولتی بودند، و برخی هم در جریان خصوصی سازی خصولتی شدند، و در چند سال اخیر هم که عمده اینها با ورشکستگی و زیان دهی مواجه شده اند .
حالا چه کسی این شرکتها را به آن کسان که معلوم نیست دقیقا چه کسانی هستند و کجا هستند، میفروشد که بتواند در سیستم مدیریتی آنها اعمال نفوذ بکند ؟
شرکتهای خصوصی هم آنها که نسبتا بزرگ هستند اکثرا از طریق رانت به اشخاص خودی تعلق دارند و بقیه که خصوصی هستند، عمدتا شرکتهای ضعیف و کوچکی هستند و اگر سوددهی داشته باشند - که در این شرایط تقریبا غیرممکن است - چرا حاضر به واگذاری ان میشوند ؟
طبیعی است که این ادعا خنده دار هست .
اما اینکه اقدامات مخرب بر علیه اقتصاد ایران در خارج انجام میشود، محصول اعمال تحریمها هست . چطور در طول سالها تحریم ادعا میشد این تحریمها نعمت هستند، و موجب پیشرفت شده اند، و از اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصاد بسته و وایزوله داخلی صحبت میشد، و تابحال که دود این تحریمها در چشم مردم میرفت و حکومت منافع خود را کسب میکرد، حرفی نبود؛ حالا که تحریمها منافع حکومت را هم تحت تاثیر قرار داده است، این ناله ها آشکار میشود ؟
مگر تحریمها بی اثر نبود ؟
مگر نعمت خدا نبود ؟
مگر قطعنامه های سازمان ملل کاغذ پاره نبود؟
چطور شده ناله های شما الان بلند میشود و سالها ناله مردم را نمی شنیدید؟
حراست وزارت امور اقتصادی و دارایی امروز (چهارشنبه) در گزارشی اعلام کرد:
🔹رهگیری موارد مشکوک از ترک قرارداد مشتریان عمده بنگاه های ایرانی نشان می دهد که فرآیند هوشمندانه ای برای شناسایی قراردادهای تجاری ایران با اشخاص حقیقی و حقوقی وجود دارد.
🔹این گزارش حاکی است که دشمنان در این فرآیند پس از شناسایی قراردادهای تجاری ایران با اشخاص حقیقی و حقوقی، با استفاده از ابزارهای تشویقی و تنبیهی مالی مشتریان بنگاه های ایرانی، فرصت های توسعه اقتصادی ایران را تصرف می کنند و آن را در اختیار بنگاه های آسیای بویژه عربستانی یا اماراتی قرار می دهند.
🔹شناسایی مشتریان خارجی خارجی بنگاه های تولیدی ایرانی و ارتباط با آنها برای صرفنظر از ادامه معامله با طرف ایرانی
🔹بر پایه گزارش وزارت اموراقتصادی و دارایی، دشمنان با خرید برخی بنگاه های ایرانی و تبدیل فرآیند تولید آن به مونتاژ کالاهای خارجی و برنامه ریزی برای جایگزینی کالاهای نامرغوب واسطه ای در فرآیند تولید، وجاهت کالاهای ایرانی را تخریب می کنند./ ايرنا
👇👇👇
پ ن
چه موقع و کدام تولید ایرانی در بازار رقابتی و با کیفیت قابل رقابت در بازارهای جهانی تولید میشده که الان کسی بیاید و شرکتها را بخرد و تولیدات آنها را بی کیفیت بکند؟
دوما این شرکتها از چه نوعی هستند؟
عمده شرکتهای تولیدی بزرگ تولیدی که در جمهوری اسلامی دولتی بودند، و برخی هم در جریان خصوصی سازی خصولتی شدند، و در چند سال اخیر هم که عمده اینها با ورشکستگی و زیان دهی مواجه شده اند .
حالا چه کسی این شرکتها را به آن کسان که معلوم نیست دقیقا چه کسانی هستند و کجا هستند، میفروشد که بتواند در سیستم مدیریتی آنها اعمال نفوذ بکند ؟
شرکتهای خصوصی هم آنها که نسبتا بزرگ هستند اکثرا از طریق رانت به اشخاص خودی تعلق دارند و بقیه که خصوصی هستند، عمدتا شرکتهای ضعیف و کوچکی هستند و اگر سوددهی داشته باشند - که در این شرایط تقریبا غیرممکن است - چرا حاضر به واگذاری ان میشوند ؟
طبیعی است که این ادعا خنده دار هست .
اما اینکه اقدامات مخرب بر علیه اقتصاد ایران در خارج انجام میشود، محصول اعمال تحریمها هست . چطور در طول سالها تحریم ادعا میشد این تحریمها نعمت هستند، و موجب پیشرفت شده اند، و از اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصاد بسته و وایزوله داخلی صحبت میشد، و تابحال که دود این تحریمها در چشم مردم میرفت و حکومت منافع خود را کسب میکرد، حرفی نبود؛ حالا که تحریمها منافع حکومت را هم تحت تاثیر قرار داده است، این ناله ها آشکار میشود ؟
مگر تحریمها بی اثر نبود ؟
مگر نعمت خدا نبود ؟
مگر قطعنامه های سازمان ملل کاغذ پاره نبود؟
چطور شده ناله های شما الان بلند میشود و سالها ناله مردم را نمی شنیدید؟
✅ من با پاهایم رای می دهم! این پیام واضح است؟
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
زمان آن رسیده است که با این حقیقت عریان روبرو شویم؛ اگر تا دیروز ما با پدیده «مهاجرت نخبگان» روبرو بودیم اکنون با پدیده «مهاجرت فراگیر» مواجهیم. پدیده ای به مراتب عمیق تر، وسیع تر و دردناک تر! عادی و نخبه، قشر مرفه و متوسط، تحصیل کرده و در حال تحصیل، به فکر رفتن هستند. چرا ترجیح می دهند به کشوری دیگر بروند و از صفر شروع بکنند؟ چرا دانشجویان کارشناسی هم و غم شان گرفتن پذیرش از دانشگاه های خارجی و رفتن است؟ چرا مهاجرت رخ می دهد؟ زمانی در تاریخ سیاسی مساله مهاجرت را تعبیر کرده اند به رای دادن با پا! یعنی کسانی که حرفشان را پای صندوق های رای نمی زنند بلکه می گذارند و می روند. از مهم ترین دلایل مهاجرت می توان به دو مساله اشاره کرده و آنها را در دو کلمه ساده، بسیار پیش پا افتاده اما عمیق و بسیار دردناک خلاصه کرد: امید و امنیت
امید تعریف ساده اش می شود: برداشت مثبت نسبت به تغییر ملموس در آینده.
فردی که برای مدتی را در چین زندگی کرده، می گفت در بسیاری از نقاط چین زندگی به مراتب بدتری از ما دارند. حتی او از برخی محلات شهری دیدار کرده بود که توصیفش واقعا تکان دهنده بود. به مراتب زندگی ما در مقابل آنان بهتر بود. اما می گفت یک نکته مهم در همان محلات با سطح زندگی بسیار پست و گاه مشمئزکننده وجود داشت: امید. چرا؟ چون نشانه های روشن تغییر را دیده بودند؟ چگونه؟ محله های کناری یا شهرهای دیگر را دیده بودند که یکی پس از دیگری بازسازی می شوند و سطح زندگی شان بهبود پیدا می کند.
افراد یک کشور باید نشانه های امید را درک کنند. بخوانید نوید بهتر شدن، نه همین الان بلکه تغییرات ملموس در آینده. اما وقتی تحصیل کردگان، ثروتمندان و کارآفرینان همه در این سفارت خانه و آن سفارت خانه به فکر اقامت و تابعیت هستند این یعنی من آینده را روشن نمی بینم. بنابراین نه تظاهرات می کنم. نه انتخابات را تحریم می کنم و نه خیابان ها را شلوغ می کنم. فقط با پاهایم رای می دهم یعنی از این مملکت می روم!
پیش خودش می گوید: می دانم که باید در کشور دیگر از صفر شروع کنم. می دانم که اخلاقا درست نیست که پولی که در این سرزمین کسب کرده ام را در کشور دیگری سرمایه گذاری کنم و می دانم که در این کشور تحصیل کرده ام و به این سرزمین مدیونم اما ظاهرا چاره ای نمانده است.
امنیت را نیز اینگونه تعریف می کنم: برداشت مثبت نسبت به با ثباتی وضعیت و قابل پیش بینی بودن متغیرهای کلیدی.
وقتی شهروندان یک سرزمین در جمع های خانوادگی خود راجع به جنگ گفتگو می کنند، وقتی در یک کشور برای بسیاری از کالاها باید تا ظهر صبر کنی که قیمت بر اساس دلار در بیاید می توان از اطمینان و برنامه ریزی بلندمدت صحبت کرد؟ آیا در آن کشور صحبت از فرزندآوری و سرمایه گذاری حرف معقولی است؟
بسیاری از کسانی که می روند فقط یک دلیل ساده دارند: آرامش روانی ندارم. چرا مانند شهروندان دیگر کشورها، نباید تصویر مشخصی از ده، بیست و سی ساله زندگی شخصی و اوضاع کشور خودم داشته باشم؟ به همین خاطر است که عده ای ترجیح می دهند فرزندان خود را در خاک دیگری به دنیا بیاورند. چون به فردای این خاک مطمئن نیستند. سوال آنان این است که چرا باید میان این همه کشور، فقط کشور ما اینچنین همواره زیر سایه جنگ و زیر بار تحریم ها باشد؟
مدیران ارشد کشور ممکن است به تظاهرات، اعتصابات و اغتشاشات حساس باشند و باید هم باشند برای آن شورای امنیت استان و شورای امنیت ملی را تشکیل می دهند و تدبیر می کنند. اما بهتر است برای این مهاجرت فراگیر (پدیده ای بسیار وسیع تر و وخیم تر از مهاجرت نخبگان) نیز تشکیل جلسه دهند و تدبیر کنند. برای آغاز، شاید یکی از اولین راهکارها استفاده از «تست امید» باشد: قبل از هر جهت گیری، هر سیاست گذاری، هر سخنرانی از خود بپرسند حاصل این تصمیم/سیاست/سخنرانی من، افزایش امید و امنیت است یا منجر به تخریب سرمایه اجتماعی (امید + امنیت) می شود؟
همین سیاست ها، تصمیم گیری ها و سخنرانی های ساده ماست که به جامعه امنیت و امید تزریق می کند! همین سخنرانی و سیاست هاست که تعیین می کند نخبه باهوش بعدی در ایران به دنیا بیاید یا در استرالیا؟ همین سیاست ها و سخنرانی هاست که تعیین می کند میلیارد دلار بعدی در ایران سرمایه گذاری شود یا در گرجستان؟ همین سیاست ها و سخنرانی هاست که تعیین می کند دفتر بعدی شرکت های برتر جهانی در علی آباد ایران تاسیس شود یا حیدرآباد هندوستان.
هنوز دیر نشده است! ایران همچنان جذاب و دوست داشتنی است. بگذاریم برای ساختن این سرزمین دست ها بکار افتد و آستین ها بالا زده شود و نه اینکه «پاها» عزم رفتن کنند و هزاران سر (مغز) و میلیاردها سرمایه (ثروت) را با خود برای همیشه ببرند!
🆔 @iran_novin1
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
زمان آن رسیده است که با این حقیقت عریان روبرو شویم؛ اگر تا دیروز ما با پدیده «مهاجرت نخبگان» روبرو بودیم اکنون با پدیده «مهاجرت فراگیر» مواجهیم. پدیده ای به مراتب عمیق تر، وسیع تر و دردناک تر! عادی و نخبه، قشر مرفه و متوسط، تحصیل کرده و در حال تحصیل، به فکر رفتن هستند. چرا ترجیح می دهند به کشوری دیگر بروند و از صفر شروع بکنند؟ چرا دانشجویان کارشناسی هم و غم شان گرفتن پذیرش از دانشگاه های خارجی و رفتن است؟ چرا مهاجرت رخ می دهد؟ زمانی در تاریخ سیاسی مساله مهاجرت را تعبیر کرده اند به رای دادن با پا! یعنی کسانی که حرفشان را پای صندوق های رای نمی زنند بلکه می گذارند و می روند. از مهم ترین دلایل مهاجرت می توان به دو مساله اشاره کرده و آنها را در دو کلمه ساده، بسیار پیش پا افتاده اما عمیق و بسیار دردناک خلاصه کرد: امید و امنیت
امید تعریف ساده اش می شود: برداشت مثبت نسبت به تغییر ملموس در آینده.
فردی که برای مدتی را در چین زندگی کرده، می گفت در بسیاری از نقاط چین زندگی به مراتب بدتری از ما دارند. حتی او از برخی محلات شهری دیدار کرده بود که توصیفش واقعا تکان دهنده بود. به مراتب زندگی ما در مقابل آنان بهتر بود. اما می گفت یک نکته مهم در همان محلات با سطح زندگی بسیار پست و گاه مشمئزکننده وجود داشت: امید. چرا؟ چون نشانه های روشن تغییر را دیده بودند؟ چگونه؟ محله های کناری یا شهرهای دیگر را دیده بودند که یکی پس از دیگری بازسازی می شوند و سطح زندگی شان بهبود پیدا می کند.
افراد یک کشور باید نشانه های امید را درک کنند. بخوانید نوید بهتر شدن، نه همین الان بلکه تغییرات ملموس در آینده. اما وقتی تحصیل کردگان، ثروتمندان و کارآفرینان همه در این سفارت خانه و آن سفارت خانه به فکر اقامت و تابعیت هستند این یعنی من آینده را روشن نمی بینم. بنابراین نه تظاهرات می کنم. نه انتخابات را تحریم می کنم و نه خیابان ها را شلوغ می کنم. فقط با پاهایم رای می دهم یعنی از این مملکت می روم!
پیش خودش می گوید: می دانم که باید در کشور دیگر از صفر شروع کنم. می دانم که اخلاقا درست نیست که پولی که در این سرزمین کسب کرده ام را در کشور دیگری سرمایه گذاری کنم و می دانم که در این کشور تحصیل کرده ام و به این سرزمین مدیونم اما ظاهرا چاره ای نمانده است.
امنیت را نیز اینگونه تعریف می کنم: برداشت مثبت نسبت به با ثباتی وضعیت و قابل پیش بینی بودن متغیرهای کلیدی.
وقتی شهروندان یک سرزمین در جمع های خانوادگی خود راجع به جنگ گفتگو می کنند، وقتی در یک کشور برای بسیاری از کالاها باید تا ظهر صبر کنی که قیمت بر اساس دلار در بیاید می توان از اطمینان و برنامه ریزی بلندمدت صحبت کرد؟ آیا در آن کشور صحبت از فرزندآوری و سرمایه گذاری حرف معقولی است؟
بسیاری از کسانی که می روند فقط یک دلیل ساده دارند: آرامش روانی ندارم. چرا مانند شهروندان دیگر کشورها، نباید تصویر مشخصی از ده، بیست و سی ساله زندگی شخصی و اوضاع کشور خودم داشته باشم؟ به همین خاطر است که عده ای ترجیح می دهند فرزندان خود را در خاک دیگری به دنیا بیاورند. چون به فردای این خاک مطمئن نیستند. سوال آنان این است که چرا باید میان این همه کشور، فقط کشور ما اینچنین همواره زیر سایه جنگ و زیر بار تحریم ها باشد؟
مدیران ارشد کشور ممکن است به تظاهرات، اعتصابات و اغتشاشات حساس باشند و باید هم باشند برای آن شورای امنیت استان و شورای امنیت ملی را تشکیل می دهند و تدبیر می کنند. اما بهتر است برای این مهاجرت فراگیر (پدیده ای بسیار وسیع تر و وخیم تر از مهاجرت نخبگان) نیز تشکیل جلسه دهند و تدبیر کنند. برای آغاز، شاید یکی از اولین راهکارها استفاده از «تست امید» باشد: قبل از هر جهت گیری، هر سیاست گذاری، هر سخنرانی از خود بپرسند حاصل این تصمیم/سیاست/سخنرانی من، افزایش امید و امنیت است یا منجر به تخریب سرمایه اجتماعی (امید + امنیت) می شود؟
همین سیاست ها، تصمیم گیری ها و سخنرانی های ساده ماست که به جامعه امنیت و امید تزریق می کند! همین سخنرانی و سیاست هاست که تعیین می کند نخبه باهوش بعدی در ایران به دنیا بیاید یا در استرالیا؟ همین سیاست ها و سخنرانی هاست که تعیین می کند میلیارد دلار بعدی در ایران سرمایه گذاری شود یا در گرجستان؟ همین سیاست ها و سخنرانی هاست که تعیین می کند دفتر بعدی شرکت های برتر جهانی در علی آباد ایران تاسیس شود یا حیدرآباد هندوستان.
هنوز دیر نشده است! ایران همچنان جذاب و دوست داشتنی است. بگذاریم برای ساختن این سرزمین دست ها بکار افتد و آستین ها بالا زده شود و نه اینکه «پاها» عزم رفتن کنند و هزاران سر (مغز) و میلیاردها سرمایه (ثروت) را با خود برای همیشه ببرند!
🆔 @iran_novin1
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
« #مصلوبان_تیرهای_توهم »
محمد القحطانی به اتفاق چند نفر از مریدان خود، در سال ۱۴۰۰ هجری قمری به خانه کعبه یورش برد و آنجا را اشغال کرد. او گفت، من مهدی موعودم وظهور کردهام!
عدهای سخن او را پذیرفتند چرا که موهایی مجعد و چشمانی نافذ و چهرهای شبیه به آنچه که از پیامبر اسلام روایت شده بود، داشت.
او باور کرده بود که مهدی موعود(عج) است.
کماندوهای عربستانی و پاکستانی او را با اولین شلیکهای خودشان آبکش کردند در حالیکه از جلوی سربازان نمی گریخت.
نه به خاطر شجاعت یا از خود گذشتگی، بلکه به این دلیل که در توهم آسیب ناپذیری بود.
مردی جوان در آمریکا به بانکی دستبرد زد و با پولهای دزدی به خانهاش رفت!
پلیسِ شگفتزده، چند ساعت بعد او را در حالیکه در خانهاش روی کاناپه لم داده بود دستگیر کرد. جالب اینجا بود که سارق میپرسید:
چطور مرا پیدا کردید؟
من که به صورتم آب لیمو مالیده بودم!
به او گفته بودند که مالیدن آب لیمو به صورت، دید دوربینهای مدار بسته را کور میکند!
او این موضوع را باور کرده بود.
سید محمدِ مجاهد از عراق به قزوین آمد و بر علیه روسها اعلام جهاد کرد.
عباس میرزا شاهزاده دلاور قاجار با دو مشکل اساسی روبرو بود؛
۱-استنکاف از جهاد، که حکم آن برای مردم عوام، کفر و ارتداد بود.
۲-نداشتن سلاح و مهمات و نیروی کارآزموده که از قبل نتیجه جنگ را مشخص کرده بود.
آب دهان سید محمد مجاهد در حوض مسجد قزوین ریخته بود و عوام کالانعام آن آب را برای تیمن و تبرک به خانه میبردند.
سید محمد مجاهد قویاً به پیروزی اسلام بر کفر ایمان داشت.
جنگ در گرفت و در نتیجهٔ آن، سرزمینی حاصلخیز، به وسعت نصف اسپانیا از خاک ایران منفک و ملت ایران به صورتی باورنکردنی تحقیر شد.
سید محمد، به پیروزی اسلام بر کفر باور داشت!
چند روز پیش (یکشنبه چهارم شهریور) شبکه مستند سیمای جمهوری اسلامی، جوانکی بیست و چند ساله را به عنوان استراتژیست روی سن آورد.
او در حالیکه یقه پیراهنش را سفت بسته بود و آستینهایش را تا کف دست پایین کشیده بود و قنوتوار حرف میزد گفت:
موشک حوت ما به سمت ناو هواپیمابر اینتر پرایز شلیک میشود!
لحظاتی بعد حفرهای در عرشه ناو ایجاد و سیصد نفر تفنگدار آمریکایی کشته میشوند و حدود ۳۰ فروند هواپیما هم نابود میشود!
بعد عینکش را جابجا کرد و لبخندی زد و گفت:
تمام!
ما هم پذیرفتیم و چاشنی کار ایشان هم یک انیمیشن کوتاه بود که در آن چند قایق تندرو با آر پی جی به طرف ناو هواپیمابر حمله میکردند و ناو هم در حال سوختن بود.
دختر دوازده ساله من (کلاس هفتم) از من پرسید؛
بابا این آقا شوخی میکند؟ گفتم:
شوخی میکند ولی نتیجه جوک او بیشتر گریهآور است تا خنده دار!
طولانی شد، ببخشایید.
میخواستم بگویم؛
هیچ عامل یا عنصر یا نهادی نیست که به اندازه اعتقاد و باور ضدِ تفکر باشد.
اعتقاد به معنای گره بستن است.
وقتی گره، به اشتباه، و کور و محکم شد، گشودنش شاید فقط توسط مرگ امکانپذیر است و بس...
اعتقاد و باور برای ماندن و راندن به تأیید و تشویق نیازمند است و بدا به حال ملتی که اعتقاد و توهمات یک گروه، توسط انبوهی از ریاکاران و چاپلوسان تایید و تشویق شود...
در همه جای دنیا افراد متوهم و متصلب وجود دارند.
اما تفاوت میان مثلاً اتریش و افغانستان آن است که متوهمین در اتریش به مراکز روان درمانی میروند و ملت برای آنها دل میسوزانند و در افغانستان (و شبه افعانستانها) ممکن است پیشنماز و مفتی و شیخ الاسلام شوند و یک ملت را با حکم و فتوایی از سر اعتقاد، صدها سال به عقب برگردانند.
دکتر بهروز صادقی-شهریور ۹۷
*-متن با کمی ویراستاری منتشر شد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
« #مصلوبان_تیرهای_توهم »
محمد القحطانی به اتفاق چند نفر از مریدان خود، در سال ۱۴۰۰ هجری قمری به خانه کعبه یورش برد و آنجا را اشغال کرد. او گفت، من مهدی موعودم وظهور کردهام!
عدهای سخن او را پذیرفتند چرا که موهایی مجعد و چشمانی نافذ و چهرهای شبیه به آنچه که از پیامبر اسلام روایت شده بود، داشت.
او باور کرده بود که مهدی موعود(عج) است.
کماندوهای عربستانی و پاکستانی او را با اولین شلیکهای خودشان آبکش کردند در حالیکه از جلوی سربازان نمی گریخت.
نه به خاطر شجاعت یا از خود گذشتگی، بلکه به این دلیل که در توهم آسیب ناپذیری بود.
مردی جوان در آمریکا به بانکی دستبرد زد و با پولهای دزدی به خانهاش رفت!
پلیسِ شگفتزده، چند ساعت بعد او را در حالیکه در خانهاش روی کاناپه لم داده بود دستگیر کرد. جالب اینجا بود که سارق میپرسید:
چطور مرا پیدا کردید؟
من که به صورتم آب لیمو مالیده بودم!
به او گفته بودند که مالیدن آب لیمو به صورت، دید دوربینهای مدار بسته را کور میکند!
او این موضوع را باور کرده بود.
سید محمدِ مجاهد از عراق به قزوین آمد و بر علیه روسها اعلام جهاد کرد.
عباس میرزا شاهزاده دلاور قاجار با دو مشکل اساسی روبرو بود؛
۱-استنکاف از جهاد، که حکم آن برای مردم عوام، کفر و ارتداد بود.
۲-نداشتن سلاح و مهمات و نیروی کارآزموده که از قبل نتیجه جنگ را مشخص کرده بود.
آب دهان سید محمد مجاهد در حوض مسجد قزوین ریخته بود و عوام کالانعام آن آب را برای تیمن و تبرک به خانه میبردند.
سید محمد مجاهد قویاً به پیروزی اسلام بر کفر ایمان داشت.
جنگ در گرفت و در نتیجهٔ آن، سرزمینی حاصلخیز، به وسعت نصف اسپانیا از خاک ایران منفک و ملت ایران به صورتی باورنکردنی تحقیر شد.
سید محمد، به پیروزی اسلام بر کفر باور داشت!
چند روز پیش (یکشنبه چهارم شهریور) شبکه مستند سیمای جمهوری اسلامی، جوانکی بیست و چند ساله را به عنوان استراتژیست روی سن آورد.
او در حالیکه یقه پیراهنش را سفت بسته بود و آستینهایش را تا کف دست پایین کشیده بود و قنوتوار حرف میزد گفت:
موشک حوت ما به سمت ناو هواپیمابر اینتر پرایز شلیک میشود!
لحظاتی بعد حفرهای در عرشه ناو ایجاد و سیصد نفر تفنگدار آمریکایی کشته میشوند و حدود ۳۰ فروند هواپیما هم نابود میشود!
بعد عینکش را جابجا کرد و لبخندی زد و گفت:
تمام!
ما هم پذیرفتیم و چاشنی کار ایشان هم یک انیمیشن کوتاه بود که در آن چند قایق تندرو با آر پی جی به طرف ناو هواپیمابر حمله میکردند و ناو هم در حال سوختن بود.
دختر دوازده ساله من (کلاس هفتم) از من پرسید؛
بابا این آقا شوخی میکند؟ گفتم:
شوخی میکند ولی نتیجه جوک او بیشتر گریهآور است تا خنده دار!
طولانی شد، ببخشایید.
میخواستم بگویم؛
هیچ عامل یا عنصر یا نهادی نیست که به اندازه اعتقاد و باور ضدِ تفکر باشد.
اعتقاد به معنای گره بستن است.
وقتی گره، به اشتباه، و کور و محکم شد، گشودنش شاید فقط توسط مرگ امکانپذیر است و بس...
اعتقاد و باور برای ماندن و راندن به تأیید و تشویق نیازمند است و بدا به حال ملتی که اعتقاد و توهمات یک گروه، توسط انبوهی از ریاکاران و چاپلوسان تایید و تشویق شود...
در همه جای دنیا افراد متوهم و متصلب وجود دارند.
اما تفاوت میان مثلاً اتریش و افغانستان آن است که متوهمین در اتریش به مراکز روان درمانی میروند و ملت برای آنها دل میسوزانند و در افغانستان (و شبه افعانستانها) ممکن است پیشنماز و مفتی و شیخ الاسلام شوند و یک ملت را با حکم و فتوایی از سر اعتقاد، صدها سال به عقب برگردانند.
دکتر بهروز صادقی-شهریور ۹۷
*-متن با کمی ویراستاری منتشر شد
🆔👉 @iran_novin1
💎 ۵۰۰ میلیون دلار ارز دولتی در حال فروش در بازار آزاد کشف شد
@iran_novin1
⭕️ دادستان تهران با تایید فروش ارز دولتی ۴۲۰۰ در بازار به نرخ ۱۴۰۰۰ گفت:
کسانی ارز بگیرند و در مسیر خودش هزینه نکنند یا در بازار آزاد بفروشند، در هر مرجعی که باشند حتما دادستانی ورود خواهد کرد.
🔻 کما اینکه در یک موردی ورود کرده و ۵۰۰ میلیون دلار توقیف شده است.
🆔👉 @iran_novin1
@iran_novin1
⭕️ دادستان تهران با تایید فروش ارز دولتی ۴۲۰۰ در بازار به نرخ ۱۴۰۰۰ گفت:
کسانی ارز بگیرند و در مسیر خودش هزینه نکنند یا در بازار آزاد بفروشند، در هر مرجعی که باشند حتما دادستانی ورود خواهد کرد.
🔻 کما اینکه در یک موردی ورود کرده و ۵۰۰ میلیون دلار توقیف شده است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#موج_مهاجرت_از_تهران_کلید_خورد
نوسانات ارزی، رشد قیمت مسکن و اجاره بها، پایین بودن کیفیت زندگی، آلودگی هوا و ترافیک باعث شده ۳۵۰ هزار نفر طی پنج سال از تهران بروند؛ بررسیهای اخیر نیز حاکی از آن است که روند مهاجرت تشدید شده است.
نوسانات ارزی، رشد قیمت مسکن و اجاره بها، پایین بودن کیفیت زندگی، آلودگی هوا و ترافیک باعث شده ۳۵۰ هزار نفر طی پنج سال از تهران بروند؛ بررسیهای اخیر نیز حاکی از آن است که روند مهاجرت تشدید شده است.
تهران دیگر نه فقط برای اتباع خارجی، که برای ایرانیها هم جذابیتهای خود را از دست داده است. با اینکه قیمت واقعی مسکن در مقایسه با نرخ تورم و جهش ارز به پایینترین نرخ خود طی ۱۶ سال اخیر رسیده، هزینههای سرسامآور خرید و اجاره مسکن در پایتخت، روند مهاجرت معکوس را کلید زده است. گزارشات میدانی، مدتی است که خبر از مهاجرت مستاجران تهرانی به شهرهای اطراف میدهد؛ پردیس، پرند، هشتگرد و البته محمدشهر به عنوان مکانهای جاذب اجارهنشینها معرفی میشود. در این بین محمدشهر کرج با توجه به وجود سرانههای خدماتی مناسب از اقبال بیشتری برخوردار شده اما شهرهای جدید اطراف تهران هم به تدریج با آماده شدن خدمات و زیرساختها در حال تبدیل به کلانشهر هستند. در پرند به عنوان پایتخت مسکن مهر ۹۶ هزار واحد جانمایی شده که تا کنون بیش از ۶۸ هزار واحد آن تحویل شده است. در پردیس از ۸۵ هزار واحد مدنظر ۳۰ هزار واحد افتتاح شده و در ۴۹ هزار واحد مسکن مهر تعریف شده که از این تعداد ۲۵ هزار و ۶۰۰ واحد افتتاح شده است. ۹۰۰۰ واحد دیگر هم تا شهریور ماه سال آینده آماده میشود و بدین ترتیب پرونده مسکن مهر در هشتگرد بسته خواهد شد. طبق وعدهها مترو هشتگرد و پرند نیز در صورت تامین اعتبار تا پایان سال تکمیل میشود. شرایط جدید حاکی از آن است که مستاجران تهرانی، انتخابهای دوم را پیش روی خود میبینند و برای کاهش هزینههای مسکن راهی شهرهای اقماری میشوند.
#مهاجرت_۳۵۱_هزار_نفر_از_تهران
بنا به اطلاعات سرشماری سال ١٣٩٥ در فاصله زمانی سالهای ١٣٩٠ تا ١٣٩٥ تعداد ٣٥٠هزار و ٦٣٢ نفر از استان تهران به استانهای دیگر مهاجرت کردهاند. استان البرز بالاترین جذب مهاجر از تهران را داشته و استانهای گیلان و مازندران به ترتیب در رتبههای دوم و سوم جذب مهاجر از استان تهران قرار دارند. آمار به تفکیک اینطور توضیح میدهد که استان البرز با ۸۹هزار و ۱۹۷ نفر بیشترین مهاجر را از استان تهران داشته است. استانهای گیلان، مازندران و خراسان رضوی به ترتیب با ۲۸۵۳۱، ۲۳۶۴۳ و ۲۱۲۴۱ نفر از این نظر در رتبههای بعدی قرار دارند. اگرچه خالص مهاجرت استان تهران نشان میدهد طی فاصله زمانی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵، تعداد افرادی که وارد استان تهران شدهاند بیشتر از افرادی است که از استان تهران خارج شدهاند، اما آمار میگوید که مهاجرت معکوس درحال رخ دادن است؛ هرچند ناچیز.
#ظرفیت_پایین_اقتصاد_مسکن
بساز و بفروشی هم دیگر در تهران مانند گذشته سود ندارد. بین سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ همزمان با طرح مسکن مهر، انبوهسازان هم در کلانشهرها دست به کار شدند و سودهای خوبی به جیب زدند تا جایی که در برخی موارد سود سازندگان واحدهای نوساز به ۱۰۰ درصد میرسید؛ روندی که با رکود بخش مسکن از سال ۱۳۹۲ متوقف شده و با توجه به افزایش قیمت مصالح ساختمانی و جهش قیمت دلار در سال ۱۳۹۷ حالا دیگر کمتر سازندهای ریسک سرمایهگذاری در بخش مسکن را میپذیرد. این روزها تمایل صاحبان املاک کلنگی و بساز و بفروشها برای انعقاد قراردادهای مشارکتی به شدت پایین آمده است. مهمترین عامل این موضوع به ظرفیت پایین مسکن نسبت به بازارهای موازی مربوط میشود. محاسبه رشد قیمت دلار، سکه و مسکن از ابتدای سال ۱۳۹۶ تا روز ۲۴ شهریورماه ۱۳۹۷ حاکی از آن است که دلار ۲۴۲ درصدد و سکه امامی ۲۶۵ درصد رشد داشته است؛ در حالی که نرخ رشد قیمت مسکن در همین بازه زمانی ۶۹ درصد بوده است. با این وجود، بازار مسکن به دلیل عدم تقاضای معنادار ناشی از عدم قدرت خرید طرف تقاضا دچار رکود شده و معاملات در مردادماه نسبت به ماه مشابه سال قبل ۳۳ درصد افت کرده است.
#٤.٥_میلیون_نفر_در_بافتهای_ناکارآمد_تهران_زندگی_میکنند
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه حدود ۴.۵ میلیون نفر در بافتهای ناکارآمد تهران زندگی میکنند گفته است: فروش تراکم در تهران در منطقههایی مانند ۱، ۲، ۴ و ۵ نه تنها به ارتقای کیفیت زندگی کمکی نکرده است بلکه باعث توسعه گسترده سوداگری و افزایش قیمت مسکن نیز در این کلانشهر شده و زندگی را برای افرادی با بضاعت کمتر در اطراف تهران سختتر کرده است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#موج_مهاجرت_از_تهران_کلید_خورد
نوسانات ارزی، رشد قیمت مسکن و اجاره بها، پایین بودن کیفیت زندگی، آلودگی هوا و ترافیک باعث شده ۳۵۰ هزار نفر طی پنج سال از تهران بروند؛ بررسیهای اخیر نیز حاکی از آن است که روند مهاجرت تشدید شده است.
نوسانات ارزی، رشد قیمت مسکن و اجاره بها، پایین بودن کیفیت زندگی، آلودگی هوا و ترافیک باعث شده ۳۵۰ هزار نفر طی پنج سال از تهران بروند؛ بررسیهای اخیر نیز حاکی از آن است که روند مهاجرت تشدید شده است.
تهران دیگر نه فقط برای اتباع خارجی، که برای ایرانیها هم جذابیتهای خود را از دست داده است. با اینکه قیمت واقعی مسکن در مقایسه با نرخ تورم و جهش ارز به پایینترین نرخ خود طی ۱۶ سال اخیر رسیده، هزینههای سرسامآور خرید و اجاره مسکن در پایتخت، روند مهاجرت معکوس را کلید زده است. گزارشات میدانی، مدتی است که خبر از مهاجرت مستاجران تهرانی به شهرهای اطراف میدهد؛ پردیس، پرند، هشتگرد و البته محمدشهر به عنوان مکانهای جاذب اجارهنشینها معرفی میشود. در این بین محمدشهر کرج با توجه به وجود سرانههای خدماتی مناسب از اقبال بیشتری برخوردار شده اما شهرهای جدید اطراف تهران هم به تدریج با آماده شدن خدمات و زیرساختها در حال تبدیل به کلانشهر هستند. در پرند به عنوان پایتخت مسکن مهر ۹۶ هزار واحد جانمایی شده که تا کنون بیش از ۶۸ هزار واحد آن تحویل شده است. در پردیس از ۸۵ هزار واحد مدنظر ۳۰ هزار واحد افتتاح شده و در ۴۹ هزار واحد مسکن مهر تعریف شده که از این تعداد ۲۵ هزار و ۶۰۰ واحد افتتاح شده است. ۹۰۰۰ واحد دیگر هم تا شهریور ماه سال آینده آماده میشود و بدین ترتیب پرونده مسکن مهر در هشتگرد بسته خواهد شد. طبق وعدهها مترو هشتگرد و پرند نیز در صورت تامین اعتبار تا پایان سال تکمیل میشود. شرایط جدید حاکی از آن است که مستاجران تهرانی، انتخابهای دوم را پیش روی خود میبینند و برای کاهش هزینههای مسکن راهی شهرهای اقماری میشوند.
#مهاجرت_۳۵۱_هزار_نفر_از_تهران
بنا به اطلاعات سرشماری سال ١٣٩٥ در فاصله زمانی سالهای ١٣٩٠ تا ١٣٩٥ تعداد ٣٥٠هزار و ٦٣٢ نفر از استان تهران به استانهای دیگر مهاجرت کردهاند. استان البرز بالاترین جذب مهاجر از تهران را داشته و استانهای گیلان و مازندران به ترتیب در رتبههای دوم و سوم جذب مهاجر از استان تهران قرار دارند. آمار به تفکیک اینطور توضیح میدهد که استان البرز با ۸۹هزار و ۱۹۷ نفر بیشترین مهاجر را از استان تهران داشته است. استانهای گیلان، مازندران و خراسان رضوی به ترتیب با ۲۸۵۳۱، ۲۳۶۴۳ و ۲۱۲۴۱ نفر از این نظر در رتبههای بعدی قرار دارند. اگرچه خالص مهاجرت استان تهران نشان میدهد طی فاصله زمانی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵، تعداد افرادی که وارد استان تهران شدهاند بیشتر از افرادی است که از استان تهران خارج شدهاند، اما آمار میگوید که مهاجرت معکوس درحال رخ دادن است؛ هرچند ناچیز.
#ظرفیت_پایین_اقتصاد_مسکن
بساز و بفروشی هم دیگر در تهران مانند گذشته سود ندارد. بین سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ همزمان با طرح مسکن مهر، انبوهسازان هم در کلانشهرها دست به کار شدند و سودهای خوبی به جیب زدند تا جایی که در برخی موارد سود سازندگان واحدهای نوساز به ۱۰۰ درصد میرسید؛ روندی که با رکود بخش مسکن از سال ۱۳۹۲ متوقف شده و با توجه به افزایش قیمت مصالح ساختمانی و جهش قیمت دلار در سال ۱۳۹۷ حالا دیگر کمتر سازندهای ریسک سرمایهگذاری در بخش مسکن را میپذیرد. این روزها تمایل صاحبان املاک کلنگی و بساز و بفروشها برای انعقاد قراردادهای مشارکتی به شدت پایین آمده است. مهمترین عامل این موضوع به ظرفیت پایین مسکن نسبت به بازارهای موازی مربوط میشود. محاسبه رشد قیمت دلار، سکه و مسکن از ابتدای سال ۱۳۹۶ تا روز ۲۴ شهریورماه ۱۳۹۷ حاکی از آن است که دلار ۲۴۲ درصدد و سکه امامی ۲۶۵ درصد رشد داشته است؛ در حالی که نرخ رشد قیمت مسکن در همین بازه زمانی ۶۹ درصد بوده است. با این وجود، بازار مسکن به دلیل عدم تقاضای معنادار ناشی از عدم قدرت خرید طرف تقاضا دچار رکود شده و معاملات در مردادماه نسبت به ماه مشابه سال قبل ۳۳ درصد افت کرده است.
#٤.٥_میلیون_نفر_در_بافتهای_ناکارآمد_تهران_زندگی_میکنند
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه حدود ۴.۵ میلیون نفر در بافتهای ناکارآمد تهران زندگی میکنند گفته است: فروش تراکم در تهران در منطقههایی مانند ۱، ۲، ۴ و ۵ نه تنها به ارتقای کیفیت زندگی کمکی نکرده است بلکه باعث توسعه گسترده سوداگری و افزایش قیمت مسکن نیز در این کلانشهر شده و زندگی را برای افرادی با بضاعت کمتر در اطراف تهران سختتر کرده است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from پیوند نگار
مداح وحشی تبریزی #مهدی_لیثی با توهین به مردم تبریز، شروع به مهمل گویی در مراسم محرم کرد.
این مداح طبق مثل مشهور که میگوید " کافر همه را به کیش خود پندارد " با تکبر و غرور خاص نابکاران، مردم شهر تبریز را گنهکار، و خود آلوده اش را هیاتی خوانده، و با قلدری ادعا میکند که خودش را به مردم شهر تحمیل کرده و در جای جای خیابانهای شهر به توهین هایش به مردم تبریز ادامه خواهد داد.
این مداح خبر ندارد که حسین هرگز در نصف شب با عربده کشی مزاحم مردم نمی شده است .
این مداح تصور میکند با توهین به مردم می تواند اعمال ناشایست خودشان را پنهان کند که برای هر مجلس میلیونها پول در جیب مداحان میرود و این مداحان نه در عشق حسین یا برای هیات عزاداری حسین، بلکه از برای کسب درآمد مفت و کلان هست که هنرنمایی میکنند.
آنچه مسلم هست این است که قاتلان امام حسین بخاطر جنایتی که انجام دادند در همین دنیا تاوان اعمالشان را پس داده و از محل این جنایت طرفی نیستند، اما این مداحان الان چندین سال هست که با انواع دروغها و دغلبازی ها، که در در مواردی، حتی صدای روحانیون را هم در آورد، با بیان انواع دروغها و بکارگیری آهنگهای استامبولی در هر سال، سر امام حسین را در فجیع ترین وضع، حتی فجیعتر از واقعیت، سر آن امام را بریده، و بخاطر هنرنماییشان در این جنایت، میلیونها میلیون کسب درآمد و شهرت و شغل و موقعیت کرده اند.
در واقع کاسبان واقعی فاجعه کربلا نه بنی امیه، بلکه همین مداحان هستند .
با این همه فساد و تباهی که به بار آورده و مردم را با آزار و اذیتشان به ستوه آورده اند، و همان مردمی که قبل از ظهور این نسل پرفساد، عزاداران واقعی امام حسین بودند، را به پرگناه بودن متهم میکنند، و نمی دانند که اگر امروز مردم از دین فاصله گرفته اند، دلیلش خود همین مداحان هستند، و رفتار پرگناه همین افراد هست که باورها و عقاید مردم را سست کرده و از بین برده اند، و در واقع پرگناهترین کسان هر شهری خود این مداحان هستند .
این سطح از تکبر و خودبینی قابل باور نیست، و باید ریشه این جسارتهای این افراد کم ارزش به جامعه را در حامیان این افراد جستجو کرد .
با اینکه سخنان این شخص در مجازی عکس العملهای بسیاری از طرف مردم داشته است، اما در فضای واقعی واکنشی متناسب نشان نداده اند .
براستی اگر در ادوار گذشته چنین اهانتهایی به مردم تبریز میشد، جنجالی بپا میشد تا حیثیت و آبروی جمعیت دو میلیونی یک شهر تاریخی با کوله باری از افتخارات توسط چنین اشخاص خفیفی لکه دار شود .
اما گویا بافت جمعیتی این شهر تغییر کرده و جمعیت فعلی ساکن این شهر دیگر اهل تبریز نیستند . شهری که به آزادیخواهان و رادمردان تاریخ ایران مشهور هست .
امید که مردم تبریز پاسخ دندان شکنی به این یاوه گویان داده و برای چنین افرادی فرصت اهانت ندهند، و حیثیت خود و شهر و تاریخشان را از شر تعدی و تجاوز چنین خطاکارانی مصون دارند .
این مداح طبق مثل مشهور که میگوید " کافر همه را به کیش خود پندارد " با تکبر و غرور خاص نابکاران، مردم شهر تبریز را گنهکار، و خود آلوده اش را هیاتی خوانده، و با قلدری ادعا میکند که خودش را به مردم شهر تحمیل کرده و در جای جای خیابانهای شهر به توهین هایش به مردم تبریز ادامه خواهد داد.
این مداح خبر ندارد که حسین هرگز در نصف شب با عربده کشی مزاحم مردم نمی شده است .
این مداح تصور میکند با توهین به مردم می تواند اعمال ناشایست خودشان را پنهان کند که برای هر مجلس میلیونها پول در جیب مداحان میرود و این مداحان نه در عشق حسین یا برای هیات عزاداری حسین، بلکه از برای کسب درآمد مفت و کلان هست که هنرنمایی میکنند.
آنچه مسلم هست این است که قاتلان امام حسین بخاطر جنایتی که انجام دادند در همین دنیا تاوان اعمالشان را پس داده و از محل این جنایت طرفی نیستند، اما این مداحان الان چندین سال هست که با انواع دروغها و دغلبازی ها، که در در مواردی، حتی صدای روحانیون را هم در آورد، با بیان انواع دروغها و بکارگیری آهنگهای استامبولی در هر سال، سر امام حسین را در فجیع ترین وضع، حتی فجیعتر از واقعیت، سر آن امام را بریده، و بخاطر هنرنماییشان در این جنایت، میلیونها میلیون کسب درآمد و شهرت و شغل و موقعیت کرده اند.
در واقع کاسبان واقعی فاجعه کربلا نه بنی امیه، بلکه همین مداحان هستند .
با این همه فساد و تباهی که به بار آورده و مردم را با آزار و اذیتشان به ستوه آورده اند، و همان مردمی که قبل از ظهور این نسل پرفساد، عزاداران واقعی امام حسین بودند، را به پرگناه بودن متهم میکنند، و نمی دانند که اگر امروز مردم از دین فاصله گرفته اند، دلیلش خود همین مداحان هستند، و رفتار پرگناه همین افراد هست که باورها و عقاید مردم را سست کرده و از بین برده اند، و در واقع پرگناهترین کسان هر شهری خود این مداحان هستند .
این سطح از تکبر و خودبینی قابل باور نیست، و باید ریشه این جسارتهای این افراد کم ارزش به جامعه را در حامیان این افراد جستجو کرد .
با اینکه سخنان این شخص در مجازی عکس العملهای بسیاری از طرف مردم داشته است، اما در فضای واقعی واکنشی متناسب نشان نداده اند .
براستی اگر در ادوار گذشته چنین اهانتهایی به مردم تبریز میشد، جنجالی بپا میشد تا حیثیت و آبروی جمعیت دو میلیونی یک شهر تاریخی با کوله باری از افتخارات توسط چنین اشخاص خفیفی لکه دار شود .
اما گویا بافت جمعیتی این شهر تغییر کرده و جمعیت فعلی ساکن این شهر دیگر اهل تبریز نیستند . شهری که به آزادیخواهان و رادمردان تاریخ ایران مشهور هست .
امید که مردم تبریز پاسخ دندان شکنی به این یاوه گویان داده و برای چنین افرادی فرصت اهانت ندهند، و حیثیت خود و شهر و تاریخشان را از شر تعدی و تجاوز چنین خطاکارانی مصون دارند .
Telegram
attach📎
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
حسین کاظمپور اردبیلی: #اعتباری_برای_اوپک_باقی_نمانده_است .
حسین کاظمپور اردبیلی، نماینده ایران در اوپک، میگوید که «عربستان و امارات، در حال تبدیل اوپک به ابزاری برای آمریکا هستند و با این کار اعتبار چندانی برای این سازمان نماندهاست». وی میگوید که «اوپک هماکنون به شیر بی یال و کوپالی بدل شده که تنها نعرهاش مانده و برای هیچکس خطری ندارد».
با خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه، صادرات روزانه نفت و میعانات گازی ایران طی چند ماه گذشته از بالای ۲٫۵ میلیون بشکه به حدود ۱٫۵ میلیون بشکه سقوط کردهاست و همزمان، تولید نفت برخی از اعضای اوپک و کشورهای همپیمان، بهویژه روسیه اوج گرفتهاست.
نماینده ایران در اوپک یکشنبه ۲۵ شهریورماه در گفتوگو با خبرگزاری شانا، وابسته به وزارت نفت گفت که «در برجام حساب ویژهای روی روسیه، چین و اروپا باز کردیم، اما منافع این کشورها در تداوم نداشتن شعارهایشان است».
اوپک و کشورهای هم پیمان از ابتدای سال ۲۰۱۷ متعهد به کاهش ۱٫۸ میلیون بشکه ای تولید روزانه نفت بودند، اما در ماه ژوئن بخاطر افت بیش از حد تولید برخی اعضا، قرار شد روزانه یک میلیون بشکه به تولید نفت این کشورها افزوده شود.
ایران میگوید افزایش تولید تنها بایستی توسط کشورهایی انجام شود که بیش از حد کاهش تولید داشتهاند، اما گزارشهای کمیته مشترک اوپک و کشورهای همپیمان نظر دیگری دارد و از افزایش تولید توسط هر کشوری استقبال کردهاست.
آقای کاظمپور اردبیلی میگوید که عربستان با استفاده از ظرفیت مازاد تولید خود میتواند تولید نفت خام خود را به تدریج و کمتر از ۹۰ روز به ۱۱ میلیون بشکه در روز برساند.
وی در ادامه گفت که «از یکسو، روسیه و عربستان به بهانه متوازنسازی بازار جهانی نفت به دنبال تصاحب بخشی از سهم ایران هستند و از سوی دیگر برخی اعضای اوپک، دست در دست آمریکا برای ضربه زدن به برخی بنیانگذاران این سازمان تلاش میکنند. در واقع تلاش آقای ترامپ برای ممانعت از حضور ایران در بازارهای جهانی نفت خام سبب گروگانگیری بازار از سوی روسیه و عربستان که تمایل زیادی هم به قیمتهای پایین نفت ندارند، شدهاست».
تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران قرار است از نیمه آبان ماه سال جاری به اجرا گذاشته شود. انتظار میرود صادرات نفت و میعانات گازی ایران تا این زمان به حدود ۱ میلیون بشکه در روز سقوط کند.
آمریکا میگوید که در گام بعدی میخواهد صادرات نفت ایران را به صفر برساند.
منابع: شانا، اوپک، رویترز، رادیو فردا.
👇👇👇
پ ن
#ناکارآمدی_اوپک_محصول_قدامات_چه_کسانی_است؟
قبل از بروز تحولات ٥٧، توسط کسانی که شاه ایران را به وابسته بودن به غرب محکوم میکردند، اوپک نه تنها ناکارآمد نبود، بلکه حکومت و کشور ایران تاثیر و نقش اصلی و محوری در اوپک داشته و بازارهای جهانی نفت و قیمت آن را به نفع تولید کنندگان تغییر داده و مدیریت بازار انرژی را بتدریج تحت کنترل آنها قرار میداد، که اگر بلحاط مدیریت، موضوع ملی کردن نفت را بررسی کنیم، در واقع عملا ملی شدن نفت آن نیست که در ظاهر اسم صاحب نفت ایران خوانده شود، بلکه ملی شدن واقعی نفت، در واقع زمانی عملی میشود که مدیریت بازار نفت تحت کنترل و نفوذ ایران میبود، و میزان تولید و قیمت و برنامه استراتژیک در این مورد توسط مقامات ایرانی و با توجه به منافع ملی، و دقایق جهانی موضوع انرژی، وضع و عملی میشد، که این امر به مذاق غرب و آمریکا خوشایند نبود، و امروز بعد از چهل سال می بینیم بالاترین منفعت تحولات داخلی ایران در ٥٧، به کشورهای غربی و آمریکا تعلق گرفته، و اکنون اوپک شده شیر بی یال و کوپال، و صادرات نفت ایران مورد تحریم واقع شده، و زمانی که گفته میشد اگر نفت ایران نباشد غرب کارآمدی خود را از دست میدهد، امروز ایران تلاش دارد بلکه مقداری از نفت خود را که در دریاهای آزاد سرگردان و بدون مشتری هست بفروشد .
این است تفاوتی که از قبل و بعد انقلاب ٥٧ بوقوع پیوسته، و اکنون سهم بازار نفت ایران بین عربستان و روسیه تقسیم میشود؛ و آگاهان امور بازاریابی بخوبی میدانند که بازارهای از دست رفته چیزی نیست که براحتی بتوان بازگرداند، و چنین شکستی برای مردم ایران معادل از دست دادن اثرات ملی شدن نفت هست. یعنی اینکه ملت ایران از منافع منابعی که ظاهرا ملی شده است، هیچ عایدی کسب نمی کند، و هیچ کنترل و نفوذی بر بازار و تجارت آن ندارد، و این یعنی از بین بردن تلاشهای متعدد یک ملت در طول سالیان متعدد که با صدها خون جگر خوردن حاصل شده بود و اکنون با هیچ و پوچ از دست میرود.
براستی آیا اقدامات شاهی که وابسته به غرب خوانده میشد، در جهت تامین منافع غرب و به ضرر مردم ایران بود، یا اقدامات حکومتی که در ظاهر ادعای استقلال دارد؟
کدامیک منافع غرب را تامین کرده و به مردم ایران صدمه میزند؟
شاه یا جمهوری اسلامی ؟
حسین کاظمپور اردبیلی، نماینده ایران در اوپک، میگوید که «عربستان و امارات، در حال تبدیل اوپک به ابزاری برای آمریکا هستند و با این کار اعتبار چندانی برای این سازمان نماندهاست». وی میگوید که «اوپک هماکنون به شیر بی یال و کوپالی بدل شده که تنها نعرهاش مانده و برای هیچکس خطری ندارد».
با خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه، صادرات روزانه نفت و میعانات گازی ایران طی چند ماه گذشته از بالای ۲٫۵ میلیون بشکه به حدود ۱٫۵ میلیون بشکه سقوط کردهاست و همزمان، تولید نفت برخی از اعضای اوپک و کشورهای همپیمان، بهویژه روسیه اوج گرفتهاست.
نماینده ایران در اوپک یکشنبه ۲۵ شهریورماه در گفتوگو با خبرگزاری شانا، وابسته به وزارت نفت گفت که «در برجام حساب ویژهای روی روسیه، چین و اروپا باز کردیم، اما منافع این کشورها در تداوم نداشتن شعارهایشان است».
اوپک و کشورهای هم پیمان از ابتدای سال ۲۰۱۷ متعهد به کاهش ۱٫۸ میلیون بشکه ای تولید روزانه نفت بودند، اما در ماه ژوئن بخاطر افت بیش از حد تولید برخی اعضا، قرار شد روزانه یک میلیون بشکه به تولید نفت این کشورها افزوده شود.
ایران میگوید افزایش تولید تنها بایستی توسط کشورهایی انجام شود که بیش از حد کاهش تولید داشتهاند، اما گزارشهای کمیته مشترک اوپک و کشورهای همپیمان نظر دیگری دارد و از افزایش تولید توسط هر کشوری استقبال کردهاست.
آقای کاظمپور اردبیلی میگوید که عربستان با استفاده از ظرفیت مازاد تولید خود میتواند تولید نفت خام خود را به تدریج و کمتر از ۹۰ روز به ۱۱ میلیون بشکه در روز برساند.
وی در ادامه گفت که «از یکسو، روسیه و عربستان به بهانه متوازنسازی بازار جهانی نفت به دنبال تصاحب بخشی از سهم ایران هستند و از سوی دیگر برخی اعضای اوپک، دست در دست آمریکا برای ضربه زدن به برخی بنیانگذاران این سازمان تلاش میکنند. در واقع تلاش آقای ترامپ برای ممانعت از حضور ایران در بازارهای جهانی نفت خام سبب گروگانگیری بازار از سوی روسیه و عربستان که تمایل زیادی هم به قیمتهای پایین نفت ندارند، شدهاست».
تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران قرار است از نیمه آبان ماه سال جاری به اجرا گذاشته شود. انتظار میرود صادرات نفت و میعانات گازی ایران تا این زمان به حدود ۱ میلیون بشکه در روز سقوط کند.
آمریکا میگوید که در گام بعدی میخواهد صادرات نفت ایران را به صفر برساند.
منابع: شانا، اوپک، رویترز، رادیو فردا.
👇👇👇
پ ن
#ناکارآمدی_اوپک_محصول_قدامات_چه_کسانی_است؟
قبل از بروز تحولات ٥٧، توسط کسانی که شاه ایران را به وابسته بودن به غرب محکوم میکردند، اوپک نه تنها ناکارآمد نبود، بلکه حکومت و کشور ایران تاثیر و نقش اصلی و محوری در اوپک داشته و بازارهای جهانی نفت و قیمت آن را به نفع تولید کنندگان تغییر داده و مدیریت بازار انرژی را بتدریج تحت کنترل آنها قرار میداد، که اگر بلحاط مدیریت، موضوع ملی کردن نفت را بررسی کنیم، در واقع عملا ملی شدن نفت آن نیست که در ظاهر اسم صاحب نفت ایران خوانده شود، بلکه ملی شدن واقعی نفت، در واقع زمانی عملی میشود که مدیریت بازار نفت تحت کنترل و نفوذ ایران میبود، و میزان تولید و قیمت و برنامه استراتژیک در این مورد توسط مقامات ایرانی و با توجه به منافع ملی، و دقایق جهانی موضوع انرژی، وضع و عملی میشد، که این امر به مذاق غرب و آمریکا خوشایند نبود، و امروز بعد از چهل سال می بینیم بالاترین منفعت تحولات داخلی ایران در ٥٧، به کشورهای غربی و آمریکا تعلق گرفته، و اکنون اوپک شده شیر بی یال و کوپال، و صادرات نفت ایران مورد تحریم واقع شده، و زمانی که گفته میشد اگر نفت ایران نباشد غرب کارآمدی خود را از دست میدهد، امروز ایران تلاش دارد بلکه مقداری از نفت خود را که در دریاهای آزاد سرگردان و بدون مشتری هست بفروشد .
این است تفاوتی که از قبل و بعد انقلاب ٥٧ بوقوع پیوسته، و اکنون سهم بازار نفت ایران بین عربستان و روسیه تقسیم میشود؛ و آگاهان امور بازاریابی بخوبی میدانند که بازارهای از دست رفته چیزی نیست که براحتی بتوان بازگرداند، و چنین شکستی برای مردم ایران معادل از دست دادن اثرات ملی شدن نفت هست. یعنی اینکه ملت ایران از منافع منابعی که ظاهرا ملی شده است، هیچ عایدی کسب نمی کند، و هیچ کنترل و نفوذی بر بازار و تجارت آن ندارد، و این یعنی از بین بردن تلاشهای متعدد یک ملت در طول سالیان متعدد که با صدها خون جگر خوردن حاصل شده بود و اکنون با هیچ و پوچ از دست میرود.
براستی آیا اقدامات شاهی که وابسته به غرب خوانده میشد، در جهت تامین منافع غرب و به ضرر مردم ایران بود، یا اقدامات حکومتی که در ظاهر ادعای استقلال دارد؟
کدامیک منافع غرب را تامین کرده و به مردم ایران صدمه میزند؟
شاه یا جمهوری اسلامی ؟
Forwarded from اتچ بات
📣 📣 📣. 📣. 📣. 📣. 📣
🔴فراخوان ستاد نافرمانی مدنی ایرانیان
✔️ امسال بوی مدرسه از ماه مهر نمی آید!
چند تن از فعالین فرهنگی (معلمین عزیز ) پس از محکومیت به حبس های طولانی در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند...
اعدامهای گسترده ، فقر ، بيکاري ، سقوط و بی ارزش شدن واحد پول ملی(ریال)
هم ميهن خطر قحطی و خشکسالی بیش از پیش این سرزمین را تهدید میکند !
گرانی و بی ثباتی اقتصادی باعث شده است هم ميهنانمان برای تهیه احتياجات روزانه خود هزینه های گزافی را پرداخت کنند و به مشکل بر بخورند !
بار دیگر کاميونداران عزیزاین قشرزحمتکش از ابتدای مهر ماه اعتصابات و اعتراضات خود را گسترده تر از قبل انجام خواهند داد.
در همین راستا از کلیه اقشار جامعه اعم از :
فرهنگیان (معلمین و اساتید دانشگاه ها )، دانش آموزان و دانشجویان ، مهندسین و تکنسین ها ، جامعه پزشکی و پیرا پزشکی ،پرستاران ،نیروهای لشکری و کشوری ، صنایع فولاد و پتروشیمی ، کارگران ، بازاريان و کسبه و... خواستاریم به اعتصابات و اعتراضات بپیوندند.
✌️هم ميهن به پا خیز سکوت کافیست !✌️
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
#سکوت_کافیست_هم_ميهن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#قبل_از_انکه_دیر_شود_باید_اقدام_کرد ✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊
#اعتصابات_اعتراضات_سراسری
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#حکومت_آخوندی_نابود_باید_گردد
🔴فراخوان ستاد نافرمانی مدنی ایرانیان
✔️ امسال بوی مدرسه از ماه مهر نمی آید!
چند تن از فعالین فرهنگی (معلمین عزیز ) پس از محکومیت به حبس های طولانی در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند...
اعدامهای گسترده ، فقر ، بيکاري ، سقوط و بی ارزش شدن واحد پول ملی(ریال)
هم ميهن خطر قحطی و خشکسالی بیش از پیش این سرزمین را تهدید میکند !
گرانی و بی ثباتی اقتصادی باعث شده است هم ميهنانمان برای تهیه احتياجات روزانه خود هزینه های گزافی را پرداخت کنند و به مشکل بر بخورند !
بار دیگر کاميونداران عزیزاین قشرزحمتکش از ابتدای مهر ماه اعتصابات و اعتراضات خود را گسترده تر از قبل انجام خواهند داد.
در همین راستا از کلیه اقشار جامعه اعم از :
فرهنگیان (معلمین و اساتید دانشگاه ها )، دانش آموزان و دانشجویان ، مهندسین و تکنسین ها ، جامعه پزشکی و پیرا پزشکی ،پرستاران ،نیروهای لشکری و کشوری ، صنایع فولاد و پتروشیمی ، کارگران ، بازاريان و کسبه و... خواستاریم به اعتصابات و اعتراضات بپیوندند.
✌️هم ميهن به پا خیز سکوت کافیست !✌️
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
#سکوت_کافیست_هم_ميهن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#قبل_از_انکه_دیر_شود_باید_اقدام_کرد ✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊
#اعتصابات_اعتراضات_سراسری
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#حکومت_آخوندی_نابود_باید_گردد
Telegram
attach 📎
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#حشدالشعبی_نیروی_ضدملتهای_ایران_و_عراق
قیامهای متعدد مردم عراق بر علیه نابسامانی ها و فساد حاصل از دخالت کشورهای خارجی ریشه در حس ملیت و استقلال طلبی مردم عراق دارد . حسی که هر ملت آزاده ایی آن را دارد و بخاطر آن به کشور و ملت و پرچمش عشق می ورزد و برایش می جنگد و جان میدهد .
قطعا مردم عراق هم مانند مردمان دیگر کشورهای جهان خواهان استقلال و اقتدار کشورشان هستند و دوست ندارند هیچ کشور دیگری در امورات آنها مداخله کرده و تصمیمات مربوط به کشور آنها را تحت تاثیر قرار دهد. البته این خواسته ایی است که از طرف هر کشور و ملت و حکومت دمکراتی مشروع و برحق محترم شناخته شده سعی میکند با احترام به تمامیت ارضی و استقلال همه کشورهای متقابل از مداخله در امور دیگر کشورها خودداری کرده و رابطه ایی درست و اصولی و مبتنی بر تامین منافع خود و احترام به استقلال طرف مقابل با آنها برقرار کند .
در این میان میبینیم حکومت جمهوری اسلامی با زیر پا گذاشتن قوانین و عرف جامعه جهانی با صرف منابع اقتصادی و سیاسی مردم ایران اقدام به ساختن نیروهای نظامی در داخل کشورهای دیگر میکند .
مثلا سازماندهی نیروهای نظامی حزب الله در لبنان، و همچنین نیروهای حوثی در یمن، و البته حشدالشعبی عراق از جمله این اقداماتی است که آشکار ناقص حقوق سیاسی و اجتماعی مردم این کشورها بوده، و تجاوز به حریم این کشورها تلقی میشود .
در واقع ساختن نیروهای نظامی در داخل خاک یک کشور توسط کشوری دیگر، بواسطه مزدورگیری از میان مردم آن کشور، بکمک مبالغ پولی و یا حمایتهای فرقه ایی از آشکارترین و افراطی ترین نوع دخالت در امور ان کشورها تلقی شده ، و استقلال و پکپارجگی آن کشورها را زیر پا گذاشته، و همچنین این اجازه و فرصت را به دیگر کشورها هم میدهد که اقدام به عمل مقابله به مثل کرده و در داخل کشور ما هم از میان مردمان ناراضی داخلی، نیروهای نظامی برای خود ایجاد کرده و استقلال و یکپارچگی کشور و ملت ما را نادیده گرفته و با دخالت در امور داخلی ما منافع خود را تامین کرده و صدمات سختی بر مردم ایران بزنند. همان کاری که جمهوری اسلامی با ملتهای دیگر کشورها می کند.
انقلاب و اعتراض مردم بصره و دیگر شهرهای شیعه عراقی نشان داد که این نیروها از طرف مررم آن کشور مورد نفرت هستند، هر چند که جمهوری اسلامی با تلاش برای فرار از واقعیت و فرافکنی و منسوب کردن سیل انبوده مردم معترض به آمریکا و عربستان و اسرائیل آنها را محکوم کند، اما آشکار هست که چنین ادعایی از اساس پوچ و بیهوده بوده و منطقی است که مردم هرکشوری مخالف وجود نیروهای مزدور وابسته به کشورهای اجنبی در داخل کشور خود باشند .
اما نیروهای حشدالشعبی که با هزینه و سرمایه مردم ایران در عراق شکل گرفته نمی تواند مورد توجه و علاقه مردم ایران نیز نبوده باشند؛ چرا که این افراد که بخاطر هر چیز کم ارزشی حاضر به مزدوری به کشوری دیگر شده و به روی مردم خودشان اسلحه می کشند، اساسا انسانهای شایسته و ارزشمندی نخواهند بود، و کسانی که به آب و خاک و مردم خود خیانت کرده وبه نفع کشوری دیگر اسلحه به دست گرفته اند، طبیعی است که چنین افرادی فاقد حس وفاداری بوده و قابل اعتماد نبوده، و نمیشود این نیروها مورد اعتماد و علاقه مردم ایران نیز باشند. لذا این نیروها که خیانت به ملت، جوهر اصلی وجود آنها هست، در واقع مورد نفرت مردم عراق و مردم ایران خواهد بود، و هیچ ملتی از چنین نیروهائی حمایت نکرده و آنها را خودی تلقی نخواهد کرد و در نهایت محکوم به شکست و نابودی خواهد بود.
تنها نتیجه وجود این نیروها ترویج خیانت پیشگی در میان ملتها و تبلیغ مزدورپروری و حیف و میل سرمایه و ثروت ملتها در جهت چنین اقداماتی بوده و منطقه و کشورها را دچار خرج و مرج و بحران و ترور و وحشت و خشونت میکند که این امور مخالف صلح و ثبات و توسعه و پیشرفت ملتها می باشند.
قیامهای متعدد مردم عراق بر علیه نابسامانی ها و فساد حاصل از دخالت کشورهای خارجی ریشه در حس ملیت و استقلال طلبی مردم عراق دارد . حسی که هر ملت آزاده ایی آن را دارد و بخاطر آن به کشور و ملت و پرچمش عشق می ورزد و برایش می جنگد و جان میدهد .
قطعا مردم عراق هم مانند مردمان دیگر کشورهای جهان خواهان استقلال و اقتدار کشورشان هستند و دوست ندارند هیچ کشور دیگری در امورات آنها مداخله کرده و تصمیمات مربوط به کشور آنها را تحت تاثیر قرار دهد. البته این خواسته ایی است که از طرف هر کشور و ملت و حکومت دمکراتی مشروع و برحق محترم شناخته شده سعی میکند با احترام به تمامیت ارضی و استقلال همه کشورهای متقابل از مداخله در امور دیگر کشورها خودداری کرده و رابطه ایی درست و اصولی و مبتنی بر تامین منافع خود و احترام به استقلال طرف مقابل با آنها برقرار کند .
در این میان میبینیم حکومت جمهوری اسلامی با زیر پا گذاشتن قوانین و عرف جامعه جهانی با صرف منابع اقتصادی و سیاسی مردم ایران اقدام به ساختن نیروهای نظامی در داخل کشورهای دیگر میکند .
مثلا سازماندهی نیروهای نظامی حزب الله در لبنان، و همچنین نیروهای حوثی در یمن، و البته حشدالشعبی عراق از جمله این اقداماتی است که آشکار ناقص حقوق سیاسی و اجتماعی مردم این کشورها بوده، و تجاوز به حریم این کشورها تلقی میشود .
در واقع ساختن نیروهای نظامی در داخل خاک یک کشور توسط کشوری دیگر، بواسطه مزدورگیری از میان مردم آن کشور، بکمک مبالغ پولی و یا حمایتهای فرقه ایی از آشکارترین و افراطی ترین نوع دخالت در امور ان کشورها تلقی شده ، و استقلال و پکپارجگی آن کشورها را زیر پا گذاشته، و همچنین این اجازه و فرصت را به دیگر کشورها هم میدهد که اقدام به عمل مقابله به مثل کرده و در داخل کشور ما هم از میان مردمان ناراضی داخلی، نیروهای نظامی برای خود ایجاد کرده و استقلال و یکپارچگی کشور و ملت ما را نادیده گرفته و با دخالت در امور داخلی ما منافع خود را تامین کرده و صدمات سختی بر مردم ایران بزنند. همان کاری که جمهوری اسلامی با ملتهای دیگر کشورها می کند.
انقلاب و اعتراض مردم بصره و دیگر شهرهای شیعه عراقی نشان داد که این نیروها از طرف مررم آن کشور مورد نفرت هستند، هر چند که جمهوری اسلامی با تلاش برای فرار از واقعیت و فرافکنی و منسوب کردن سیل انبوده مردم معترض به آمریکا و عربستان و اسرائیل آنها را محکوم کند، اما آشکار هست که چنین ادعایی از اساس پوچ و بیهوده بوده و منطقی است که مردم هرکشوری مخالف وجود نیروهای مزدور وابسته به کشورهای اجنبی در داخل کشور خود باشند .
اما نیروهای حشدالشعبی که با هزینه و سرمایه مردم ایران در عراق شکل گرفته نمی تواند مورد توجه و علاقه مردم ایران نیز نبوده باشند؛ چرا که این افراد که بخاطر هر چیز کم ارزشی حاضر به مزدوری به کشوری دیگر شده و به روی مردم خودشان اسلحه می کشند، اساسا انسانهای شایسته و ارزشمندی نخواهند بود، و کسانی که به آب و خاک و مردم خود خیانت کرده وبه نفع کشوری دیگر اسلحه به دست گرفته اند، طبیعی است که چنین افرادی فاقد حس وفاداری بوده و قابل اعتماد نبوده، و نمیشود این نیروها مورد اعتماد و علاقه مردم ایران نیز باشند. لذا این نیروها که خیانت به ملت، جوهر اصلی وجود آنها هست، در واقع مورد نفرت مردم عراق و مردم ایران خواهد بود، و هیچ ملتی از چنین نیروهائی حمایت نکرده و آنها را خودی تلقی نخواهد کرد و در نهایت محکوم به شکست و نابودی خواهد بود.
تنها نتیجه وجود این نیروها ترویج خیانت پیشگی در میان ملتها و تبلیغ مزدورپروری و حیف و میل سرمایه و ثروت ملتها در جهت چنین اقداماتی بوده و منطقه و کشورها را دچار خرج و مرج و بحران و ترور و وحشت و خشونت میکند که این امور مخالف صلح و ثبات و توسعه و پیشرفت ملتها می باشند.