⭕️ «دموکراسی از صندوق رأی بیرون میآید؟»
🔹 میزگردی با حضور #سعید_حجاریان، #علیرضا_علویتبار و #مصطفی_تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🗣 حجاریان:
◀️ گمان دارم، سال آینده همین روزها، فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم زیاد میشود و آنها فارغ از بحث سیاسی نهتنها به صندوق رأی بلکه از تمام سیستم اداره کشور قطع امید میکنند. یعنی، نه اصولگرا و اصلاحطلب میشناسند و نه به مجلس و دولت اهمیت میدهند. از این جهت انتخابات از معنا تهی میشود. ما باید توجه کنیم، دولت به لحاظ درآمدی با مشکلات جدی روبرو است و ممکن است بهخاطر فشارها وا برود؛ شاید اصلا روحانی دوام نیاورد...
🗣 تاجزاده:
◀️ باید تکلیف خود را اولا، با کسانیکه به هر قیمت قصد شرکت در انتخابات دارند، و ثانیا با گروهی که سیاستورزی خیابانی را بهجای صندوق رأی مینشانند، مشخص کنیم. از نگاه من صندوق رأی بالذات بیمعنا نیست بلکه عدهای آن را از معنا تهی کردهاند و هدف باید احیا کردن اعتبارصندوق باشد نه بی اعتنایی به آن. این تلاش دقیقا مشابه کوشش ما برای احیا جمهوریت نظام است و نه عبور از جمهوریت. پس تحریم موردی انتخابات نیز بهمنظور بازگرداندن اعتبار به صندوق رای توجیه دارد نه عبور از آن به امید حل خیابانی مشکلات کشور.
🗣 علویتبار:
◀️ بخش اقتدارگرا سعی دارد به همه اعلام کند از طریق انتخابات نمیتوانید تغییری ایجاد کنید. نمونه آن را در انتخابات خبرگان سال 94 مشاهده کردیم؛ آقای جنتی نفر آخر تهران شد اما بر کرسی ریاست تکیه زد...اینها پیام پنهان است؛ یعنی نمیتوانید با انتخابات کاری از پیش ببرید. اگر یکبار دیگر مردم از صندوق رأی ناامید شوند، انتخابات طریقیت و موضوعیت خود را از دست میدهد و این ترس همگی ماست. من نگران اتفاق افتادن آزمون فیصلهبخش هستم؛ یعنی جاییکه مردم به این نتیجه برسند، از طریق فرایندهای مسالمتآمیز نمیتوان تغییری ایجاد کرد.
پ ن
بحث بین ارزش و اعتبار و کارآمدی نظامهای آریستوکراسی و دمکراسی همیشه وجود داشته و همواره طرفدارانی از هر دو نظریه دفاع کرده اند .
اما اینکه درک ناقصی از یک گونه نظام را ارائه کرده و اجرای ناکارآمدی از آن را به نمایش گذاشت در تاریخهای نزدیک رایج شده است. بهمین دلیل است میبینیم دیکتاتوری های متعددی در قالب های جمهوری شکل گرفته است . نظامی که در مقابل آریستوکراسی مدعی اجرای حاکمیت جمهور مردم بود به ساختاری از دیکتاتوری تحت عنوان جمهوری شده است. اینگونه نظامها را بلحاظ ساختاری نمی توان آریستوکراسی خواند چون مختصات آن را ندارد و بلحاظ عملکرد دمکراسی نمی توان نامید چون عملکردی دیکتاتوری دارد . نمونه های روشن و بارزی از این گونه نظامها را می توان در عراق و لیبی و لهستان و شیلی و کره شمالی و برخی کشورهای دیگر در مقاطع مختلف ملاحظه کرد.
آنچه از دمکراسی در این کشورها آشکارا وجود اشته صندوق رای بوده است و همه این دیکتاتورها برگزار کننده انتخابات نسبتا باشکوهی بوده و البته آرایی با درصد بالا هم بیرون آورده اند . اما این صندوقها و آرای آنها هرگز نافی و مانع دیکتاوری موحود در این نطامها و مبین دمکراسی در آنها نبوده است .
در حقیقت دنکراسی با صندوق رای به نمایش گذاشته می شود اما صرف صندوق رای دمکراسی را ممکن نمی سازد .
اصل اساسی دمکراسی انتقال مسالمت امیز قدرت است . قدرت در یک نطام سیاسی تعریف روشن و واضحی دارد که در نظام دمکراتیک اولا متمرکز در دست یک شخص یا نهاد نیست و بواسطه تفکیک قوا تقسیم میشود دوم اینکه این قدرت تقسیم شده در نهادها که توسط نمایندگان مردم اداره می شود بصورت مسالمت امیز و توسط رای مردم به نمایندگان جدید منتقل می شود .
برای این انتقال مسالمت امیز و پویا و مفید و موثر الزامات و بسترهایی لازم هست که در واقع دمکراسی بواسطه آنها ممکن و عملی می شود که اکر آنها نباشند هیچ نمایشی از صندوق و انتخابات دمکراسی را مقدور نمی سازد .
🔹 میزگردی با حضور #سعید_حجاریان، #علیرضا_علویتبار و #مصطفی_تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🗣 حجاریان:
◀️ گمان دارم، سال آینده همین روزها، فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم زیاد میشود و آنها فارغ از بحث سیاسی نهتنها به صندوق رأی بلکه از تمام سیستم اداره کشور قطع امید میکنند. یعنی، نه اصولگرا و اصلاحطلب میشناسند و نه به مجلس و دولت اهمیت میدهند. از این جهت انتخابات از معنا تهی میشود. ما باید توجه کنیم، دولت به لحاظ درآمدی با مشکلات جدی روبرو است و ممکن است بهخاطر فشارها وا برود؛ شاید اصلا روحانی دوام نیاورد...
🗣 تاجزاده:
◀️ باید تکلیف خود را اولا، با کسانیکه به هر قیمت قصد شرکت در انتخابات دارند، و ثانیا با گروهی که سیاستورزی خیابانی را بهجای صندوق رأی مینشانند، مشخص کنیم. از نگاه من صندوق رأی بالذات بیمعنا نیست بلکه عدهای آن را از معنا تهی کردهاند و هدف باید احیا کردن اعتبارصندوق باشد نه بی اعتنایی به آن. این تلاش دقیقا مشابه کوشش ما برای احیا جمهوریت نظام است و نه عبور از جمهوریت. پس تحریم موردی انتخابات نیز بهمنظور بازگرداندن اعتبار به صندوق رای توجیه دارد نه عبور از آن به امید حل خیابانی مشکلات کشور.
🗣 علویتبار:
◀️ بخش اقتدارگرا سعی دارد به همه اعلام کند از طریق انتخابات نمیتوانید تغییری ایجاد کنید. نمونه آن را در انتخابات خبرگان سال 94 مشاهده کردیم؛ آقای جنتی نفر آخر تهران شد اما بر کرسی ریاست تکیه زد...اینها پیام پنهان است؛ یعنی نمیتوانید با انتخابات کاری از پیش ببرید. اگر یکبار دیگر مردم از صندوق رأی ناامید شوند، انتخابات طریقیت و موضوعیت خود را از دست میدهد و این ترس همگی ماست. من نگران اتفاق افتادن آزمون فیصلهبخش هستم؛ یعنی جاییکه مردم به این نتیجه برسند، از طریق فرایندهای مسالمتآمیز نمیتوان تغییری ایجاد کرد.
پ ن
بحث بین ارزش و اعتبار و کارآمدی نظامهای آریستوکراسی و دمکراسی همیشه وجود داشته و همواره طرفدارانی از هر دو نظریه دفاع کرده اند .
اما اینکه درک ناقصی از یک گونه نظام را ارائه کرده و اجرای ناکارآمدی از آن را به نمایش گذاشت در تاریخهای نزدیک رایج شده است. بهمین دلیل است میبینیم دیکتاتوری های متعددی در قالب های جمهوری شکل گرفته است . نظامی که در مقابل آریستوکراسی مدعی اجرای حاکمیت جمهور مردم بود به ساختاری از دیکتاتوری تحت عنوان جمهوری شده است. اینگونه نظامها را بلحاظ ساختاری نمی توان آریستوکراسی خواند چون مختصات آن را ندارد و بلحاظ عملکرد دمکراسی نمی توان نامید چون عملکردی دیکتاتوری دارد . نمونه های روشن و بارزی از این گونه نظامها را می توان در عراق و لیبی و لهستان و شیلی و کره شمالی و برخی کشورهای دیگر در مقاطع مختلف ملاحظه کرد.
آنچه از دمکراسی در این کشورها آشکارا وجود اشته صندوق رای بوده است و همه این دیکتاتورها برگزار کننده انتخابات نسبتا باشکوهی بوده و البته آرایی با درصد بالا هم بیرون آورده اند . اما این صندوقها و آرای آنها هرگز نافی و مانع دیکتاوری موحود در این نطامها و مبین دمکراسی در آنها نبوده است .
در حقیقت دنکراسی با صندوق رای به نمایش گذاشته می شود اما صرف صندوق رای دمکراسی را ممکن نمی سازد .
اصل اساسی دمکراسی انتقال مسالمت امیز قدرت است . قدرت در یک نطام سیاسی تعریف روشن و واضحی دارد که در نظام دمکراتیک اولا متمرکز در دست یک شخص یا نهاد نیست و بواسطه تفکیک قوا تقسیم میشود دوم اینکه این قدرت تقسیم شده در نهادها که توسط نمایندگان مردم اداره می شود بصورت مسالمت امیز و توسط رای مردم به نمایندگان جدید منتقل می شود .
برای این انتقال مسالمت امیز و پویا و مفید و موثر الزامات و بسترهایی لازم هست که در واقع دمکراسی بواسطه آنها ممکن و عملی می شود که اکر آنها نباشند هیچ نمایشی از صندوق و انتخابات دمکراسی را مقدور نمی سازد .
Forwarded from پیوند نگار
📝📝📝 «سیل و سیاست»
🔻🔻🔻يادداشتی از #سعید_حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊 در ابتدای سال جاری، سیلهای خانمانبرانداز جان عدهای از هموطنانمان را گرفت و آسیبهای فراوانی به منازل، مزارع و معابر وارد کرد. بهرغم اختلافنظر و زوایای تحلیلی متفاوت، صاحبنظران چند عامل را بهعنوان علل اصلی بروز این واقعه برشمردهاند.
👇 پ ن :
با توجه به تلاش این صاحب نظران!! برای سرپوش نهادن بر ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی در اداره امور کشور و ناکارآمدی تئوری حکومت دینی، سعی دارند با ایجاد عوامل نامربوط متعدد و طرح مطالب سفسطه آمیز و حتی شاهد گرفتن برخی مطالب علمی که اگر در مقابل یک عده دانشمند ارائه شوند پاسخهای علمی دارند، به توده عوام ناآگاه به موضوعات علمی، از پوپولیسم کمک گرفته و خود را توجیه کرده و به حکومت ناکارآمد خود صرفا بخاطر منافعی که عایدشان میشود استمرار بخشند .
بهمین دلیل است که برای روشنی افکار عمومی، متخصصین امر باید پاسخهای علمی این توجیهات غیرمنطقی را بدهند. اما ما در این مقوله صرفا با نگاه ساده خردگرایانه به این موضوعات توجه می کنیم و سه عاملی را که طرح میکنند بررسی اجمالی کرده و در سه قسمت ارائه میکنیم :
🔻 عامل اولی که طرح میکند:👇
یکم) تغییرات اقلیمی. در سطح جهانی، به دلیل تغییر الگوی مصرف، مواد آلاینده و استفاده بیش از حد مواد هیدروکربوری اقلیم جهانی و الگوهای آبوهوایی دستخوش تغییر شده و فصول پیشبینی ناپذیر گشتهاند.
پاسخ:
اساسا این موضوع فریبنده از طرف گلوبالیستهای جهانی برای مهار قدرتهای رقیب و همچنین مهار ملتها، مطرح شده و معاهده هایی را به آنها تحمیل کرده است، که سیاست امپریالیستی کمونیستی و سوسیالیستی خود را پیش ببرند. اما همین نکته بس که همین گروهها که شرکتهای چند ملیتی را تشکیل و ملتها را به اسارت کشیده اند، موجب این فلاکتها و عوامل زیست محیطی هستند .
بهمین منوال باید پرسید : آیا این تغییرات فقط در ایران موثر بوده است که باید چنین آسیبهایی ایجاد و مردم را بی خانمان کند؟
چرا در جزیره بریتانیا که هم در وسط آبهای اقیانوسها هست و هم به یخچالهای قطبی نزدیکتر است، چنین سیل هایی رخ نمی دهد که آنجا را نابود کند و در ایران که منطقه ایی بری و خشک هست این حادثه رخ میدهد و اینچنین خسارت ببار می آورد ؟
در عین حال باید پرسید: آیا این تغییرات اقلیمی یکدفعه در سال ٩٧ و ٩٨ رخ داد یا یک فرایندی بود که در طول سالها وقوع یافته و قابل بررسی و پیش بینی و پیشگیری بود؟
اگر یک فرآیند باشد، که هست، در این صورت خود این موضوع نمی تواند علت قلمداد شود، بلکه بی توجهی به آن هست که موجب خسارت شده است .
اگر کمی تعمق شود، اشکار است که این عامل که بعنوان عامل شماره یک مطرح می شود، یک فریب بوده و هیج نقش اساسی مستقیم در وقوع سیلهای اخیر ایران نداشته است .
ادامه👇
🔻🔻🔻يادداشتی از #سعید_حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊 در ابتدای سال جاری، سیلهای خانمانبرانداز جان عدهای از هموطنانمان را گرفت و آسیبهای فراوانی به منازل، مزارع و معابر وارد کرد. بهرغم اختلافنظر و زوایای تحلیلی متفاوت، صاحبنظران چند عامل را بهعنوان علل اصلی بروز این واقعه برشمردهاند.
👇 پ ن :
با توجه به تلاش این صاحب نظران!! برای سرپوش نهادن بر ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی در اداره امور کشور و ناکارآمدی تئوری حکومت دینی، سعی دارند با ایجاد عوامل نامربوط متعدد و طرح مطالب سفسطه آمیز و حتی شاهد گرفتن برخی مطالب علمی که اگر در مقابل یک عده دانشمند ارائه شوند پاسخهای علمی دارند، به توده عوام ناآگاه به موضوعات علمی، از پوپولیسم کمک گرفته و خود را توجیه کرده و به حکومت ناکارآمد خود صرفا بخاطر منافعی که عایدشان میشود استمرار بخشند .
بهمین دلیل است که برای روشنی افکار عمومی، متخصصین امر باید پاسخهای علمی این توجیهات غیرمنطقی را بدهند. اما ما در این مقوله صرفا با نگاه ساده خردگرایانه به این موضوعات توجه می کنیم و سه عاملی را که طرح میکنند بررسی اجمالی کرده و در سه قسمت ارائه میکنیم :
🔻 عامل اولی که طرح میکند:👇
یکم) تغییرات اقلیمی. در سطح جهانی، به دلیل تغییر الگوی مصرف، مواد آلاینده و استفاده بیش از حد مواد هیدروکربوری اقلیم جهانی و الگوهای آبوهوایی دستخوش تغییر شده و فصول پیشبینی ناپذیر گشتهاند.
پاسخ:
اساسا این موضوع فریبنده از طرف گلوبالیستهای جهانی برای مهار قدرتهای رقیب و همچنین مهار ملتها، مطرح شده و معاهده هایی را به آنها تحمیل کرده است، که سیاست امپریالیستی کمونیستی و سوسیالیستی خود را پیش ببرند. اما همین نکته بس که همین گروهها که شرکتهای چند ملیتی را تشکیل و ملتها را به اسارت کشیده اند، موجب این فلاکتها و عوامل زیست محیطی هستند .
بهمین منوال باید پرسید : آیا این تغییرات فقط در ایران موثر بوده است که باید چنین آسیبهایی ایجاد و مردم را بی خانمان کند؟
چرا در جزیره بریتانیا که هم در وسط آبهای اقیانوسها هست و هم به یخچالهای قطبی نزدیکتر است، چنین سیل هایی رخ نمی دهد که آنجا را نابود کند و در ایران که منطقه ایی بری و خشک هست این حادثه رخ میدهد و اینچنین خسارت ببار می آورد ؟
در عین حال باید پرسید: آیا این تغییرات اقلیمی یکدفعه در سال ٩٧ و ٩٨ رخ داد یا یک فرایندی بود که در طول سالها وقوع یافته و قابل بررسی و پیش بینی و پیشگیری بود؟
اگر یک فرآیند باشد، که هست، در این صورت خود این موضوع نمی تواند علت قلمداد شود، بلکه بی توجهی به آن هست که موجب خسارت شده است .
اگر کمی تعمق شود، اشکار است که این عامل که بعنوان عامل شماره یک مطرح می شود، یک فریب بوده و هیج نقش اساسی مستقیم در وقوع سیلهای اخیر ایران نداشته است .
ادامه👇
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
📝📝📝 «سیل و سیاست»
🔻🔻🔻يادداشتی از #سعید_حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
قسمت دوم
🔻 عامل دومی که مطرح میشود 👇
دوم) نابودی جنگلها و مسیلخواری. مرتع و جنگل و جوی و جدول عموما مانع از هجوم سیل میشود اما طی سالها از اهمیت این موارد غفلت شده است. کمابیش لایروبی رودها به تعویق افتاده و سدها، بعضا غیرکارشناسی بنا شدهاند. از این گذشته، طی سالها مسیلخواران درون مجاری مسیلها و کنار رودها اقدام به احداث ابنیه کردهاند.
⭕️ پاسخ عامل دوم :
طرح موضوع خود مهم تر از موضوع هست .
اینکه در ایران جنگل خواری و مسیل خواری و عدم لایروبی رودها و حتی بیشتر از آن صدمات جبران ناپذیر به محیط زیست وارد شده است، امری بدیهی است.
اما اگر دنبال علت اساسی باشیم، باید دلیل این واقعه بدیهی را بیان کنیم. چرا که خود این عامل، معلول هست، نه علت اولیه و اساسی .
چرا چنبن فاجعه محیط زیستی حتی در کشورهای جنگ زده هم رخ نداده است ؟
چه عاملی موجب بروز این حوادث شده است؟
آشکار هست که بدون توجه به توسعه محیط زیست، بعنوان یک اصل اساسی توسعه ایی، هیج توسعه ایی اساسا امکان پذیر نیست و اگر حکومت دنبال طرحهای توسعه ایی برای پیشرفت عمومی کشور بود، طبعا توجهات دقیقی به محیط زیست میکرد.
اما می بینیم هیج طرح توسعه ایی در این کشور طراحی و اجرا نشده است و حتی برخی نیروهای به ظاهر سیاسی با نفس امر توسعه مخالفتهای ایدئولوژیک داشته و برخی از مثلا روشنفکران و تئوریسین ها اساسا توسعه را امری غربی تلقی کرده و آن را هم در چارچوب غرب ستیزی انکار کرده اند .
بهمین دلیل واهی، اصولا اصل توسعه امری مذموم تلقی شده است و نظام حاکم تمام محیط زیست ایران را بعنوان منابعی قابل بهره برداری تلقی کرده و در این راه هیچ مانعی و حد و سدی برای خود تصور نکرده است .
آنها که جنگل خواری کرده اند آن را موهبتی خدادادی تلقی کرده اند که هرچه درخت بریده شود خداوند متعال دوباره جنگل را خواهد رویانید و سپاه که سازنده سدها بوده چنین تصور کرده است که با ساختن سدها می تواند مردم را از نعمت آبهایی که بیهوده جاری هستند بهره مند کند و آنها که مسیل ها را نابود کرده اند توجیه کرده اند که زمین نعمت خدا هست و نباید بعنوان مسیل بیهوده رها شود؛ پس در آن ابنیه و راه احداث کرده اند تا از خداوند برای کارهای خود اجر اخروی مسآلت کنند.
در واقع حکومت دینی با تفکر الهی این مجوز را به این افراد داده و البته چون خود را ولی امر مسلمین و نماینده و یا نماینده نماینده امام زمان قلمداد کرده اند، طبعا حق بهره مندی را هم داشته اند و بهمین منوال کشور شده ابزار سودجویی این فرقه که مانند یک مهاجم آن را قلع و قمع کرده و توجیح الهی بر چپاول خود آورده اند.
والا چرا در دیگر کشورها چنین فجایعی در این سطح رخ نداده است؟
چون زمینه ایدئولوژیک برای این جنایتها نداشتند.
در واقع ابن تفکر الهی و همچنین نمایندگی خدا را داشتن هست که بهانه جنگل خواری و مرتع خواری و نابودی رودخانه ها و دریاچه ها را به این حکومت و عمالش داده و دلیل واقعی این امور چنین امری است و وجود این مصائب نشان میدهد حکومت دینی بلخاط عملکردی فاقد کارآمدی برای جوامع بشری هست و هیچ عقلانیت و دانشی را برنمی تابد.
ادامه 👇
🔻🔻🔻يادداشتی از #سعید_حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
قسمت دوم
🔻 عامل دومی که مطرح میشود 👇
دوم) نابودی جنگلها و مسیلخواری. مرتع و جنگل و جوی و جدول عموما مانع از هجوم سیل میشود اما طی سالها از اهمیت این موارد غفلت شده است. کمابیش لایروبی رودها به تعویق افتاده و سدها، بعضا غیرکارشناسی بنا شدهاند. از این گذشته، طی سالها مسیلخواران درون مجاری مسیلها و کنار رودها اقدام به احداث ابنیه کردهاند.
⭕️ پاسخ عامل دوم :
طرح موضوع خود مهم تر از موضوع هست .
اینکه در ایران جنگل خواری و مسیل خواری و عدم لایروبی رودها و حتی بیشتر از آن صدمات جبران ناپذیر به محیط زیست وارد شده است، امری بدیهی است.
اما اگر دنبال علت اساسی باشیم، باید دلیل این واقعه بدیهی را بیان کنیم. چرا که خود این عامل، معلول هست، نه علت اولیه و اساسی .
چرا چنبن فاجعه محیط زیستی حتی در کشورهای جنگ زده هم رخ نداده است ؟
چه عاملی موجب بروز این حوادث شده است؟
آشکار هست که بدون توجه به توسعه محیط زیست، بعنوان یک اصل اساسی توسعه ایی، هیج توسعه ایی اساسا امکان پذیر نیست و اگر حکومت دنبال طرحهای توسعه ایی برای پیشرفت عمومی کشور بود، طبعا توجهات دقیقی به محیط زیست میکرد.
اما می بینیم هیج طرح توسعه ایی در این کشور طراحی و اجرا نشده است و حتی برخی نیروهای به ظاهر سیاسی با نفس امر توسعه مخالفتهای ایدئولوژیک داشته و برخی از مثلا روشنفکران و تئوریسین ها اساسا توسعه را امری غربی تلقی کرده و آن را هم در چارچوب غرب ستیزی انکار کرده اند .
بهمین دلیل واهی، اصولا اصل توسعه امری مذموم تلقی شده است و نظام حاکم تمام محیط زیست ایران را بعنوان منابعی قابل بهره برداری تلقی کرده و در این راه هیچ مانعی و حد و سدی برای خود تصور نکرده است .
آنها که جنگل خواری کرده اند آن را موهبتی خدادادی تلقی کرده اند که هرچه درخت بریده شود خداوند متعال دوباره جنگل را خواهد رویانید و سپاه که سازنده سدها بوده چنین تصور کرده است که با ساختن سدها می تواند مردم را از نعمت آبهایی که بیهوده جاری هستند بهره مند کند و آنها که مسیل ها را نابود کرده اند توجیه کرده اند که زمین نعمت خدا هست و نباید بعنوان مسیل بیهوده رها شود؛ پس در آن ابنیه و راه احداث کرده اند تا از خداوند برای کارهای خود اجر اخروی مسآلت کنند.
در واقع حکومت دینی با تفکر الهی این مجوز را به این افراد داده و البته چون خود را ولی امر مسلمین و نماینده و یا نماینده نماینده امام زمان قلمداد کرده اند، طبعا حق بهره مندی را هم داشته اند و بهمین منوال کشور شده ابزار سودجویی این فرقه که مانند یک مهاجم آن را قلع و قمع کرده و توجیح الهی بر چپاول خود آورده اند.
والا چرا در دیگر کشورها چنین فجایعی در این سطح رخ نداده است؟
چون زمینه ایدئولوژیک برای این جنایتها نداشتند.
در واقع ابن تفکر الهی و همچنین نمایندگی خدا را داشتن هست که بهانه جنگل خواری و مرتع خواری و نابودی رودخانه ها و دریاچه ها را به این حکومت و عمالش داده و دلیل واقعی این امور چنین امری است و وجود این مصائب نشان میدهد حکومت دینی بلخاط عملکردی فاقد کارآمدی برای جوامع بشری هست و هیچ عقلانیت و دانشی را برنمی تابد.
ادامه 👇
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
📝📝📝 «سیل و سیاست»
🔻🔻🔻يادداشتی از #سعید_حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
قسمت سوم
عامل سوم:
⭕️ سوم) غیر مترقبه بودن واقعه. کارشناسان حوزه محیطزیست غالبا این حجم از بارش را دور از انتظار ارزیابی کرده و عواقب آن را غیرمترقبه خواندهاند. اصطلاح غیرمترقبه به دو معناست؛ گاهی بهمعنای غیرقابل انتظار است؛ اما چنانچه به ریشه لغوی آن، «ترقب»، توجه کنیم معنای پایش از آن مستفاد میشود. در نگاه ژرفتر، واقعه غیرمترقبه بر امور پایش ناشده دلالت دارد. از این رو چنانچه در ابعاد مختلف پایش صورت میگرفت، سیل غیرمترقبه نبود. لذا باید گفت باران به دست ما غیرمترقبه میشود و نه عوامل ماورایی. به قول معروف، در لطافت طبع باران خلاف نیست؛ باران بهویژه باران بهاری –که آب نیسان هم خوانده میشود- نعمت است و ما به دست خود آن را به نقمت بدل کردیم.
⭕️ پاسخ عامل سوم خسارت سیل:
این عامل را هم حجاریان با ظرایف خاص و با مدد گرفتن از واژه ها آرایش می کند.
اگر بخواهیم این عامل را بطور صریح بیان کنیم چنین می شود که: حکومت هیچ گونه آینده نگری و بررسی موضوعاتی که به فردای زندگی انسانها و جامعه مربوط می شود نداشته و ترتیب اثر و اهمیت نداده است .
اما چرا چنین عملکردی داشته است ؟
در طول تمام این چهل سال گذشته، حکومت بصورت عملکرد روزانه تصمیم گیری کرده و یاد گرفته است که حوادث را وقتی حادث شدند حل کرده و بنوعی از سر باز کنند.
چون بر این باور هستند که مشیت و امور جهان و انسان و جوامع دست خداوند است و هرچه او تقدیر کند همان می شود و وظیفه انسان، زندکی و بندگی و تسلیم خدا بودن است .
بهمین دلیل است که هیج مسئولی خود را مکلف به پاسخگویی در مقابل اعمال و تصمیماتش نمی داند. چون او اساسا تصمیمی نمی گیرد که مسئول آن باشد؛ بلکه در مقابل اموری که مشیت خداوند هستند، اقدامات مقتضی را در حد توان خود انجام میدهد و باور دارد که خدا گفته لانکلف نفسا الا ما وسعها . لذا هیچ کس بیشتر از وسع اش برای خدا پاسخگو نیست، و از آنجا که خود را نزدیکترین کس به خدا میدانند و باور دارند که وسع آنها بیشتر از بقیه است و بهمین دلیل نظر کرده خدا هستند، پس طبیعی است که اقدامات خود را کافی تلقی کرده و خداوند هم پذیرای عبادت آنها هست .
حال وقتی هرچه کرده اند برای بندگی خدا بوده و اگر حکومت میکنند، بعنوان برگزیده خدا، تکلیف خود را در حد وسع خود انجام میدهند، چرا باید به بندگان خدا، که خود خدا ایشان را ولی آنها قرار داده است، پاسخگو باشند؟
بهمین دلیل است که می بینیم هیج یک از سازمانهای حکومتی هیچ برنامه استراتژیک و هیج برنامه فکری و راهبردی برای سازمان خود ندارند . چون آنها هر روز سرکار میآیند تا مسائل آن روز را حل کنند .
با همین منطق هست که هر حادثه ایی رخ میدهد غیرمترقبه هست و در انجام کارها هم بیشتر به بزرگی حادثه اشاره کرده و آن را دلیل تامه بر عدم توانایی و عدم امکان مهار آن میدانند و دلیل کامل و قاطع تلقی میکنند .
آتش سوزی آنقدر عظیم است که امکان مهار آن نیست .
سیل آنقدر شدید است که امکان اقدام عملی نیست .
زلزله بقدری مهیب هست که دسترسی به مناطق زلزله زده نیست .
خلاصه در حکومت دینی همه حوادث غیرمترقبه هست و اگر کسی آسیبی دیده است مجازات خداوند است که بخاطر گناهانش بر او نازل شده و او را تطهیر کرده است. پس جای تاسف باقی نمی ماند .
این است تفکر یک حاکم دینی و وضعیت یک جامعه با حکومت دینی بهتر از این نمی شود .
حال برای استمرار این حکومت الهی باید اشخاصی باشند که در مقابل جیش شیاطین از هر حربه ایی برای حفظ نظام اسلامی استفاده کنند؛ و جون مکرالله خیرالماکرین، پس باید مکر کرد و هر چه توانست سر مردم کلاه گذاشت و مسائل را هرچه ممکن باشد، بطوری گفت که ذهنهای عوام مردم قانع شده و به حدود و شرع و قانون و حکومت الهی سر نهاده معترض نشوند .
و این هم کاری است که اشخاصی مانند حجاریان موظف به آن هستند و هر حادثه ایی از زمین و آسمان و زیرزمین و فضا اتفاق بیافتد این اشخاص بعنوان متخصص و تحلیلگر ان وارد میدان شده و ابراز نظر کارشناسانه می کنند.
چرا که اساسا علم برای انحراف افکار انسانها از عبادت خداوند توسط اذهان شیطانی خلق شده است.
محصولات دانشگاهها افرادی بی دین و شیطانی هستند، و اقتصاد مال خر است، و هیج موضوع مهمی در عالم وجود ندارد که شخصی مانند حجاریان نتواند در آن کارشناس نباشد و نتواند ان را توجیه کند.
مگر نه این است که هرجه در علم تا امروز کشف شده و هرجه قرار است بعدا کشف شود، همه در قرآن هست؟
پس شاگرد مکتب قرآن کارشناس تمام حوزه ها هست و باید بتواند هر چیری را به چیزی دیگر ربط داده و در نهایت هر آنچه به نفع حکومت دینی و اسلام و مسلمین است را از آن استراج کرده و به امت اسلامی بگوید.
این است شالوده حکومت اسلامی و علت امور در جامعه اسلامی و شان و منزلت کارشناسان حکومت اسلامی.
🔻🔻🔻يادداشتی از #سعید_حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
قسمت سوم
عامل سوم:
⭕️ سوم) غیر مترقبه بودن واقعه. کارشناسان حوزه محیطزیست غالبا این حجم از بارش را دور از انتظار ارزیابی کرده و عواقب آن را غیرمترقبه خواندهاند. اصطلاح غیرمترقبه به دو معناست؛ گاهی بهمعنای غیرقابل انتظار است؛ اما چنانچه به ریشه لغوی آن، «ترقب»، توجه کنیم معنای پایش از آن مستفاد میشود. در نگاه ژرفتر، واقعه غیرمترقبه بر امور پایش ناشده دلالت دارد. از این رو چنانچه در ابعاد مختلف پایش صورت میگرفت، سیل غیرمترقبه نبود. لذا باید گفت باران به دست ما غیرمترقبه میشود و نه عوامل ماورایی. به قول معروف، در لطافت طبع باران خلاف نیست؛ باران بهویژه باران بهاری –که آب نیسان هم خوانده میشود- نعمت است و ما به دست خود آن را به نقمت بدل کردیم.
⭕️ پاسخ عامل سوم خسارت سیل:
این عامل را هم حجاریان با ظرایف خاص و با مدد گرفتن از واژه ها آرایش می کند.
اگر بخواهیم این عامل را بطور صریح بیان کنیم چنین می شود که: حکومت هیچ گونه آینده نگری و بررسی موضوعاتی که به فردای زندگی انسانها و جامعه مربوط می شود نداشته و ترتیب اثر و اهمیت نداده است .
اما چرا چنین عملکردی داشته است ؟
در طول تمام این چهل سال گذشته، حکومت بصورت عملکرد روزانه تصمیم گیری کرده و یاد گرفته است که حوادث را وقتی حادث شدند حل کرده و بنوعی از سر باز کنند.
چون بر این باور هستند که مشیت و امور جهان و انسان و جوامع دست خداوند است و هرچه او تقدیر کند همان می شود و وظیفه انسان، زندکی و بندگی و تسلیم خدا بودن است .
بهمین دلیل است که هیج مسئولی خود را مکلف به پاسخگویی در مقابل اعمال و تصمیماتش نمی داند. چون او اساسا تصمیمی نمی گیرد که مسئول آن باشد؛ بلکه در مقابل اموری که مشیت خداوند هستند، اقدامات مقتضی را در حد توان خود انجام میدهد و باور دارد که خدا گفته لانکلف نفسا الا ما وسعها . لذا هیچ کس بیشتر از وسع اش برای خدا پاسخگو نیست، و از آنجا که خود را نزدیکترین کس به خدا میدانند و باور دارند که وسع آنها بیشتر از بقیه است و بهمین دلیل نظر کرده خدا هستند، پس طبیعی است که اقدامات خود را کافی تلقی کرده و خداوند هم پذیرای عبادت آنها هست .
حال وقتی هرچه کرده اند برای بندگی خدا بوده و اگر حکومت میکنند، بعنوان برگزیده خدا، تکلیف خود را در حد وسع خود انجام میدهند، چرا باید به بندگان خدا، که خود خدا ایشان را ولی آنها قرار داده است، پاسخگو باشند؟
بهمین دلیل است که می بینیم هیج یک از سازمانهای حکومتی هیچ برنامه استراتژیک و هیج برنامه فکری و راهبردی برای سازمان خود ندارند . چون آنها هر روز سرکار میآیند تا مسائل آن روز را حل کنند .
با همین منطق هست که هر حادثه ایی رخ میدهد غیرمترقبه هست و در انجام کارها هم بیشتر به بزرگی حادثه اشاره کرده و آن را دلیل تامه بر عدم توانایی و عدم امکان مهار آن میدانند و دلیل کامل و قاطع تلقی میکنند .
آتش سوزی آنقدر عظیم است که امکان مهار آن نیست .
سیل آنقدر شدید است که امکان اقدام عملی نیست .
زلزله بقدری مهیب هست که دسترسی به مناطق زلزله زده نیست .
خلاصه در حکومت دینی همه حوادث غیرمترقبه هست و اگر کسی آسیبی دیده است مجازات خداوند است که بخاطر گناهانش بر او نازل شده و او را تطهیر کرده است. پس جای تاسف باقی نمی ماند .
این است تفکر یک حاکم دینی و وضعیت یک جامعه با حکومت دینی بهتر از این نمی شود .
حال برای استمرار این حکومت الهی باید اشخاصی باشند که در مقابل جیش شیاطین از هر حربه ایی برای حفظ نظام اسلامی استفاده کنند؛ و جون مکرالله خیرالماکرین، پس باید مکر کرد و هر چه توانست سر مردم کلاه گذاشت و مسائل را هرچه ممکن باشد، بطوری گفت که ذهنهای عوام مردم قانع شده و به حدود و شرع و قانون و حکومت الهی سر نهاده معترض نشوند .
و این هم کاری است که اشخاصی مانند حجاریان موظف به آن هستند و هر حادثه ایی از زمین و آسمان و زیرزمین و فضا اتفاق بیافتد این اشخاص بعنوان متخصص و تحلیلگر ان وارد میدان شده و ابراز نظر کارشناسانه می کنند.
چرا که اساسا علم برای انحراف افکار انسانها از عبادت خداوند توسط اذهان شیطانی خلق شده است.
محصولات دانشگاهها افرادی بی دین و شیطانی هستند، و اقتصاد مال خر است، و هیج موضوع مهمی در عالم وجود ندارد که شخصی مانند حجاریان نتواند در آن کارشناس نباشد و نتواند ان را توجیه کند.
مگر نه این است که هرجه در علم تا امروز کشف شده و هرجه قرار است بعدا کشف شود، همه در قرآن هست؟
پس شاگرد مکتب قرآن کارشناس تمام حوزه ها هست و باید بتواند هر چیری را به چیزی دیگر ربط داده و در نهایت هر آنچه به نفع حکومت دینی و اسلام و مسلمین است را از آن استراج کرده و به امت اسلامی بگوید.
این است شالوده حکومت اسلامی و علت امور در جامعه اسلامی و شان و منزلت کارشناسان حکومت اسلامی.
Telegram
attach📎
⭕️ #پاسخی_کوتاه_به_یادداشت
#سعید_حجاریان :
«تکیدگی و جامعه ایران» منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
چکیده:
🖊 تکیدگی (Shrinkage) از جمله واژههای تأویلپذیر است و کلمات و ترکیبهایی از جمله چروکیدگی، خوردگی، لاغری و ناتوانی و نحیف شدن را از جمله معانی آن برشمردهاند. این واژه را همچنین میتوان با خشکیدگی قیاس کرد؛ خشکیدگی بر خلاف خشکسالی امری است دائمی و پیامدهای طولانی بهدنبال دارد و گذر فصل و سال تأثیر چندانی بر آن نمیگذارد. من، در حدود ده یا یازده سالگی، در محلهمان به چشم خود، تکیدگی را لمس میکردم.
🖊 در مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، یکی از بحثهای جدی اقتصادی، شاخص فلاکت بود و یکی از کاندیداها در مقابل رئیس دولت نهم از وضعیت این شاخص گفت. شاخص فلاکت حاصل جمع نرخ بیکاری و تورم است و در اوج درآمدهای نفتی به عدد ۴۰ رسید و پیشبینیها حاکی از آن است این شاخص در سال جاری به ۴۲٫۲ افزایش یافته است.
🖊 افزایش بیرویه نرخ اجاره املاک نیز از جمله آسیبهای تکیدگی است.این امر، فارغ از فشارهای کوتاهمدت بر خانوادهها به مرکزگریزی، حاشیهنشینی و نهایتا تشکیل جمعیت ناهمگن منجر میشود و جمعیت ناهمگن دعواهای منطقهای و… را بهدنبال دارد.
🖊 تکیدگی علاوه بر معیشت و سبک زندگی سیاست را هم نشانه میرود. تکیدگی، سیاست را از زندگی مردم حذف میکند تا حدی که مردم آن را امری فانتزی میخوانند و درآوردن یک تکه نان را بر همه امور ترجیح میدهند.
tinyurl.com/y4vvog6y
1) این تکیدیگی محصول حکومت چهل ساله شما هست .
2) زمانی که هنوز به مرحله تکیدگی نرسیده بودیم و جامعه نفسی داشت، بازی بد و بدتر و قصه مجعول اصلاحات شما جامعه را از تلاش به احقاق حقوقش بازداشت و پتانسیل اجتماعی را صرف خزعبلات شما کرد.
شما اصلاحاتچی ها بزرگترین مقصران وضع پیش آمده هستید.
3) این وضعیت تکیدگی ار سالها قبل شروع شده است. از زمانی که شما قصد نابود کردن صنایع و تولیدات و پیشه های کشور را کردید، تا منافع خود و اربابان اروپایی خود را تامین کنید. ربطی به تحریمهای آمریکا ندارد .
4) تحریم ها شاید به میزانی بر تکیدگی جامعه تاثیر بگذارد و ان را تشدید بکند؛ اما اگر اینچنین هم نبود، این تکیدگی بمرور افزایش پیدا می کرد و مردم گرفتار پخته شدن قورباغه ایی می شدند.
5) تحریمها اولا بیشتر ار مردم، حاکمیت را هدف قرلر میدهد و این حاکمیت است که آن را به دوش مردم می گذارد، کما اینکه همواره هزینه های دیگرش را روی دوش مردم گذاشته است. در عین حال نیکی تحریمها این است که منابع کشور را از چپاول اشغالگران حفظ می کند تا نتوانند بچاپند و غارت و اختلاس کنند و صرف هموطنان عراقی و لبنانی و سوری خودشان کنند.
این یک پیروزی برای ملت ایران است.
در عین حال اقتصاد رژیم را نابود کرده و به فروپاشی اقتصادی می کشاند. رژیمی که هر اعتراضی را با سرکوب شدید پاسخ میدهد باید بشدت تضعیف شود تا قابل مهار گردد .
#سعید_حجاریان :
«تکیدگی و جامعه ایران» منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
چکیده:
🖊 تکیدگی (Shrinkage) از جمله واژههای تأویلپذیر است و کلمات و ترکیبهایی از جمله چروکیدگی، خوردگی، لاغری و ناتوانی و نحیف شدن را از جمله معانی آن برشمردهاند. این واژه را همچنین میتوان با خشکیدگی قیاس کرد؛ خشکیدگی بر خلاف خشکسالی امری است دائمی و پیامدهای طولانی بهدنبال دارد و گذر فصل و سال تأثیر چندانی بر آن نمیگذارد. من، در حدود ده یا یازده سالگی، در محلهمان به چشم خود، تکیدگی را لمس میکردم.
🖊 در مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، یکی از بحثهای جدی اقتصادی، شاخص فلاکت بود و یکی از کاندیداها در مقابل رئیس دولت نهم از وضعیت این شاخص گفت. شاخص فلاکت حاصل جمع نرخ بیکاری و تورم است و در اوج درآمدهای نفتی به عدد ۴۰ رسید و پیشبینیها حاکی از آن است این شاخص در سال جاری به ۴۲٫۲ افزایش یافته است.
🖊 افزایش بیرویه نرخ اجاره املاک نیز از جمله آسیبهای تکیدگی است.این امر، فارغ از فشارهای کوتاهمدت بر خانوادهها به مرکزگریزی، حاشیهنشینی و نهایتا تشکیل جمعیت ناهمگن منجر میشود و جمعیت ناهمگن دعواهای منطقهای و… را بهدنبال دارد.
🖊 تکیدگی علاوه بر معیشت و سبک زندگی سیاست را هم نشانه میرود. تکیدگی، سیاست را از زندگی مردم حذف میکند تا حدی که مردم آن را امری فانتزی میخوانند و درآوردن یک تکه نان را بر همه امور ترجیح میدهند.
tinyurl.com/y4vvog6y
1) این تکیدیگی محصول حکومت چهل ساله شما هست .
2) زمانی که هنوز به مرحله تکیدگی نرسیده بودیم و جامعه نفسی داشت، بازی بد و بدتر و قصه مجعول اصلاحات شما جامعه را از تلاش به احقاق حقوقش بازداشت و پتانسیل اجتماعی را صرف خزعبلات شما کرد.
شما اصلاحاتچی ها بزرگترین مقصران وضع پیش آمده هستید.
3) این وضعیت تکیدگی ار سالها قبل شروع شده است. از زمانی که شما قصد نابود کردن صنایع و تولیدات و پیشه های کشور را کردید، تا منافع خود و اربابان اروپایی خود را تامین کنید. ربطی به تحریمهای آمریکا ندارد .
4) تحریم ها شاید به میزانی بر تکیدگی جامعه تاثیر بگذارد و ان را تشدید بکند؛ اما اگر اینچنین هم نبود، این تکیدگی بمرور افزایش پیدا می کرد و مردم گرفتار پخته شدن قورباغه ایی می شدند.
5) تحریمها اولا بیشتر ار مردم، حاکمیت را هدف قرلر میدهد و این حاکمیت است که آن را به دوش مردم می گذارد، کما اینکه همواره هزینه های دیگرش را روی دوش مردم گذاشته است. در عین حال نیکی تحریمها این است که منابع کشور را از چپاول اشغالگران حفظ می کند تا نتوانند بچاپند و غارت و اختلاس کنند و صرف هموطنان عراقی و لبنانی و سوری خودشان کنند.
این یک پیروزی برای ملت ایران است.
در عین حال اقتصاد رژیم را نابود کرده و به فروپاشی اقتصادی می کشاند. رژیمی که هر اعتراضی را با سرکوب شدید پاسخ میدهد باید بشدت تضعیف شود تا قابل مهار گردد .
Telegraph
تکیدگی و جامعه ایران
تکیدگی (Shrinkage) از جمله واژههای تأویلپذیر است و کلمات و ترکیبهایی از جمله چروکیدگی، خوردگی، لاغری و ناتوانی و نحیف شدن را از جمله معانی آن برشمردهاند. این واژه را همچنین میتوان با خشکیدگی قیاس کرد؛ خشکیدگی بر خلاف خشکسالی امری است دائمی و پیامدهای…
⭕️ #پاسخی_کوتاه_به_یادداشت
#سعید_حجاریان
«کدام اصلاحطلبی؟ کدام بقاء؟»
منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
چکیده:
🖊 انتشار یادداشت «اصلاحطلبی و مسأله بقا» چنانکه انتظار میرفت، واکنشها و پرسشهای متعددی در پی داشت. طبیعتا نمیتوان انتظار داشت، صاحب این قلم یکایک نقدها و بعضا اتهامات را پاسخ گوید. به همین جهت به ذکر چند مورد بسنده میکنم.
🖊 پس از انتخابات سال ۸۸ طوفانی پدید آمد و کسی در اردوگاه اصلاحطلبی سر خود را پایین نگه داشت اما هزینههای بسیاری بر این جریان وارد آمد. اساسا در طوفانها میتوان دو نوع سرخم کردن را در پیش گرفت؛ رویکرد اول، بهسان سرو است. سرو در مقابل طوفان سر خود را پایین نگه میدارد اما جایگاه پیشیناش محفوظ است. رویکرد دوم، سر خم کردن از جنس تملق و ابنالوقتی و بهقصد کار و کسب سیاسی-اقتصادی است.
🖊 اپوزیسیون غیرملی حضور در جلسات ترامپ و همراهان وی را از جمله افتخارات خود پنداشته و آن را در صدر شناسنامه سیاسی خود نشاندهاند و از عناصر ملیگرایی تنها به لقلقه زبان اکتفا کردهاند. همچنانکه سالها قبل، شاپور بختیار –که خود را ایرانی، مصدقی و سکولار میخواند- بازی مشابهی در پیش گرفت و به دامن دشمنان ایران غلتید و براساس توضیحات محمدباقر بنیعامری در کتاب «قیام ۱۸ تیر نقاب» از دریافت کمک دشمنان ایران دریغ نکرد.
🖊 در مقطعی که دستاندرکاران انتخابات در خلوت و جلوت، علاوه بر قوانین منصوص از شروط تکمیلی سخن میگویند، طرح «مشارکت مشروط» عجیب بهنظر نمیرسد. سویه اول مشارکت مشروط اصلاحطلبان نه معطوف به خود و حضورشان در قدرت، بلکه از سر دغدغه برای تشکیل پارلمان قوی و غنی در راستای منافع مردم است. هر چند نباید از سویه دوم که همان فیلتریزاسیون اصلاحطلبان باشد، غافل شد تا در پرتو آن راه قدرتطلبی و رانتخواری در پوشش اصلاحطلبی مسدود شود.
tinyurl.com/y5p39p33
پاسخ کوتاه :
پ ن :
اگر شما اختلاسگران و دزدان و چپاولگران و دروغگویان و فریبکاران و استمرار طلبان را اپوزسیون ملی قلمداد کرد، باید گفت جز شما اشغالگران که عراقی ها و عراقی زاده ها را در اداره امور ایران وارد کرده، و حتی در مناصب امنیتی جای داده، و حتی برخی از خویشاوندان خاتمی و بسیاری از شما استمرار طلبان عراقی هستند، در دنیا هیچ حکومت ملی وحود ندارد.
شما نه تنها ملی ایران نیستید، بلکه هیچ اعتقادی به ایران و ملت ایران ندارید، بلکه دنبال امت هستید و منابع ایران را ابزار کار خود کرده اید. پس شما را نمی توان ملی نامید. بلکه اشغالگرانی هستید که مرتب در حال غارت و چپاول ایران هستید و این امر عملا هم آشکار است .
دوم یک توجهی به حکومتی که بدنبال استمرار ان هستید بکنید. کوچکترین اقدامات خود را به روسیه گزارش میدهد. نمونه آخر گزارش ظریف در تعلیق بخشی از برجام بود که بعد از دست بوسی پوتین به ایشان شخصا گزارش داد.
پس این شما هستید که عملا در آغوش دشمن سرزمینی ایران هستید.
ملت ایران هیج دشمنی با آمریکا ندارد و این را بارها در شعارهای خود بیان کرده و شما را دشمن خود خوانده اند.
#دروغ_میگن_دشمن_ما_امریکاست
#دشمن_ما_همین_جاست
گفتگو و مذاکره و دور یک میز نشستن دوستان برای حل مشکشان امری طبیعی است، و از یک دوست قدرتمند برای رفع آشغال کشور، کار یک نیروی ملی است که اپوزسبون واقعا مردمی ایران انجام میدهد.
در عین حال همین اپوزسیون مردمی تاکید دارد، با اینکه همپوشانی منافع مردم ایران با آمریکا وجود دارد، ولی این مردم ایران هستند که باید کشور خود را آزاد کنند و برای جلوگیری از کشتار مردم بدست شما در اعتراضات، از هر امکانی بهره میگیرند.
لذا این عوام فریبی شما هیچ تاثیری در نگرش مردم ندارد.
دروغ اصلاحات شما از طریق صندوق رای را مردم ایران قاطع پاسخ داده و گفته اند :
#اصلاح_طلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
بقای شما بسته به بقای رژیم اشغالگر هست و شما قطعا اینو میدانید و به هر فریبی سعی در حفظ آن دارید و نه به سرو، بلکه شبیه زالوها و انگلهایی هستید که سعی دارید خود را در هر شرایطی حفظ کنید .
#سعید_حجاریان
«کدام اصلاحطلبی؟ کدام بقاء؟»
منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
چکیده:
🖊 انتشار یادداشت «اصلاحطلبی و مسأله بقا» چنانکه انتظار میرفت، واکنشها و پرسشهای متعددی در پی داشت. طبیعتا نمیتوان انتظار داشت، صاحب این قلم یکایک نقدها و بعضا اتهامات را پاسخ گوید. به همین جهت به ذکر چند مورد بسنده میکنم.
🖊 پس از انتخابات سال ۸۸ طوفانی پدید آمد و کسی در اردوگاه اصلاحطلبی سر خود را پایین نگه داشت اما هزینههای بسیاری بر این جریان وارد آمد. اساسا در طوفانها میتوان دو نوع سرخم کردن را در پیش گرفت؛ رویکرد اول، بهسان سرو است. سرو در مقابل طوفان سر خود را پایین نگه میدارد اما جایگاه پیشیناش محفوظ است. رویکرد دوم، سر خم کردن از جنس تملق و ابنالوقتی و بهقصد کار و کسب سیاسی-اقتصادی است.
🖊 اپوزیسیون غیرملی حضور در جلسات ترامپ و همراهان وی را از جمله افتخارات خود پنداشته و آن را در صدر شناسنامه سیاسی خود نشاندهاند و از عناصر ملیگرایی تنها به لقلقه زبان اکتفا کردهاند. همچنانکه سالها قبل، شاپور بختیار –که خود را ایرانی، مصدقی و سکولار میخواند- بازی مشابهی در پیش گرفت و به دامن دشمنان ایران غلتید و براساس توضیحات محمدباقر بنیعامری در کتاب «قیام ۱۸ تیر نقاب» از دریافت کمک دشمنان ایران دریغ نکرد.
🖊 در مقطعی که دستاندرکاران انتخابات در خلوت و جلوت، علاوه بر قوانین منصوص از شروط تکمیلی سخن میگویند، طرح «مشارکت مشروط» عجیب بهنظر نمیرسد. سویه اول مشارکت مشروط اصلاحطلبان نه معطوف به خود و حضورشان در قدرت، بلکه از سر دغدغه برای تشکیل پارلمان قوی و غنی در راستای منافع مردم است. هر چند نباید از سویه دوم که همان فیلتریزاسیون اصلاحطلبان باشد، غافل شد تا در پرتو آن راه قدرتطلبی و رانتخواری در پوشش اصلاحطلبی مسدود شود.
tinyurl.com/y5p39p33
پاسخ کوتاه :
پ ن :
اگر شما اختلاسگران و دزدان و چپاولگران و دروغگویان و فریبکاران و استمرار طلبان را اپوزسیون ملی قلمداد کرد، باید گفت جز شما اشغالگران که عراقی ها و عراقی زاده ها را در اداره امور ایران وارد کرده، و حتی در مناصب امنیتی جای داده، و حتی برخی از خویشاوندان خاتمی و بسیاری از شما استمرار طلبان عراقی هستند، در دنیا هیچ حکومت ملی وحود ندارد.
شما نه تنها ملی ایران نیستید، بلکه هیچ اعتقادی به ایران و ملت ایران ندارید، بلکه دنبال امت هستید و منابع ایران را ابزار کار خود کرده اید. پس شما را نمی توان ملی نامید. بلکه اشغالگرانی هستید که مرتب در حال غارت و چپاول ایران هستید و این امر عملا هم آشکار است .
دوم یک توجهی به حکومتی که بدنبال استمرار ان هستید بکنید. کوچکترین اقدامات خود را به روسیه گزارش میدهد. نمونه آخر گزارش ظریف در تعلیق بخشی از برجام بود که بعد از دست بوسی پوتین به ایشان شخصا گزارش داد.
پس این شما هستید که عملا در آغوش دشمن سرزمینی ایران هستید.
ملت ایران هیج دشمنی با آمریکا ندارد و این را بارها در شعارهای خود بیان کرده و شما را دشمن خود خوانده اند.
#دروغ_میگن_دشمن_ما_امریکاست
#دشمن_ما_همین_جاست
گفتگو و مذاکره و دور یک میز نشستن دوستان برای حل مشکشان امری طبیعی است، و از یک دوست قدرتمند برای رفع آشغال کشور، کار یک نیروی ملی است که اپوزسبون واقعا مردمی ایران انجام میدهد.
در عین حال همین اپوزسیون مردمی تاکید دارد، با اینکه همپوشانی منافع مردم ایران با آمریکا وجود دارد، ولی این مردم ایران هستند که باید کشور خود را آزاد کنند و برای جلوگیری از کشتار مردم بدست شما در اعتراضات، از هر امکانی بهره میگیرند.
لذا این عوام فریبی شما هیچ تاثیری در نگرش مردم ندارد.
دروغ اصلاحات شما از طریق صندوق رای را مردم ایران قاطع پاسخ داده و گفته اند :
#اصلاح_طلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
بقای شما بسته به بقای رژیم اشغالگر هست و شما قطعا اینو میدانید و به هر فریبی سعی در حفظ آن دارید و نه به سرو، بلکه شبیه زالوها و انگلهایی هستید که سعی دارید خود را در هر شرایطی حفظ کنید .
Telegraph
کدام اصلاحطلبی؟ کدام بقاء؟
انتشار یادداشت «اصلاحطلبی و مسأله بقا» چنانکه انتظار میرفت، واکنشها و پرسشهای متعددی در پی داشت. طبیعتا نمیتوان انتظار داشت، صاحب این قلم یکایک نقدها و بعضا اتهامات را پاسخ گوید. به همین جهت به ذکر چند مورد بسنده میکنم. یکم) عدالت. سکوت و بعضا چشمپوشی…