🆔👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
پرسش و پاسخ
قسمت چهارم
#سوال:
نقد نفرت آلود دین، در یک جامعه غیردینی، مثلاً در جوامع شمال اروپا، هم غیرعقلانی است؟
#جواب
بله، آن جا هم چنین عملی غیرعقلانی است. بگذارید استدلالی سودانگارانه مطرح کنم: فرض کنیم در دینی صرفا یک گزاره درست وجود داشته باشد. شما وقتی علیه آن دین نفرت پراکنی می کنید، خودتان را از آن یک گزاره درست هم محروم می کنید. روشن است که این انتخاب عقلایی نیست. شما وقتی از چیزی متنفرید، پیشاپیش تصمیم خودتان را گرفته اید ( تازه چنانکه گفتم این تصمیم را هم در انفعالی روانی گرفته اید). وقتی تصمیمتان را گرفته اید یعنی دیگر به بازبینی نظرتان نمی پردازید و سراغ آن دین یا آن کتاب نمی روید تا ببینید احیاناً چه گزاره های درستی در آن وجود دارد.
در همان جوامع شمال اروپا، ممکن است کسی زندگی خیلی مرفهی توام با آزادی بیان داشته باشد ولی نیازهایی معنوی داشته باشد، از سنخ مثلا اموری که یونگ در مورد روان آدمی مطرح می کند، چه اشکالی دارد که چنین کسی بتواند به محیط های دینی برود و از این ذخائر هم استفاده کند؟
#سوال:
از نظر یک ملحد، اشکالش این است که دین افیون و فریب است(!) و انسان را نباید فریب داد یا به تزریق افیون تشویق کرد.
#جواب
برای این که وارد گفتگوی درازدامنی درباره این عبارت مشهور مارکسیستی نشویم اجازه بدهید با توضیحی درباره خود تمثیل بحث را پیش ببریم، همان افیون مذکور را اگر کسی به کار گرفت برای اعتیاد یک حکم دارد و اگر کسی از آن استفاده کرد برای ساختن دارو و تسکین درد بیمار حکم دیگری دارد. فضای عقلانی و ارزیابی نقادانه است که مجال می دهد این دو کاربرد را از هم تفکیک کنیم و فضای هیجانی و حکم های پیشینی می تواند امکان استفاده درست را نیز سلب کند.
#سوال:
در تاریخ معاصر ایران، موضع روحانیان در قبال منتقدان دین گاه بسیار متفاوت بوده است (از نواب صفوی تا مطهری). چنین تفاوت هایی عمدتاً چه آبشخورهایی دارند (آبشخورهای روانی – شخصیتی یا فکری – عقیدتی)؟
#جواب
هر دو عامل می تواند موثر باشد. وضع روانشناختی آدم ها با یکدیگر متفاوت است. مثلا شما اگر اعتماد به نفس بالایی داشته باشید در برابر انتقاد دیگران کمتر ممکن است برآشفته شوید و اگر اعتماد به نفستان پایین باشد، ممکن است برآشفته شوید یا واکنش نامتناسب نشان دهید. رویکرد اعتقادی شما هم به نوبه خود هم از این وضع اثر می پذیرد و هم بر آن اثر می گذارد. علاوه بر اینها محیط و تربیت و مانند اینها هم موثر است.
گمان می کنم یکی از تفاوت های آقای مطهری را با برخی دیگر می توان در همین جنبه دید. هم شخصیت روانی او شخصیت فردی با اعتماد به نفس و مطمئن را نشان می دهد و هم به واسطه پرداختن به فلسفه این جنبه استدلالی عقاید در او تقویت شده بوده است و هم از حیث زندگی اجتماعی با اهل علم غیر هم عقیده اش داد و ستد فکری داشته و بالنسبه به برخی اقرانش محیط بزرگتری را تجربه کرده بوده است. البته مطهری استثنا هم نبوده است.
در روحانیت سنتی ما نمونه های سعه صدر در برابر دیگران کم نبوده است ، به عقب تر هم که برویم مؤیدات این سعه صدر کم نمی شود، چنانکه در حوزه عقاید، کلام عقلگرای متکلمان بزرگ شیعه مثل شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و خواجه نصیر و علامه حلی را داریم و در حوزه عمل اجتماعی، باز بودن تمدن اسلامی را نسبت به اقلیت های دینی و حتی این واقعیت را که در دوره هایی برخی اقلیت های دینی ترجیح می داده اند در سرزمین های اسلامی که حقوق پایه شان در آنها رعایت می شده است باشند تا در اروپا.
در مواجهه ناگهانی با تجدد و احساس هراس از این مهمان مقتدر ناخوانده ، انگار آن اعتماد به نفس و باور به خود کمتر می شود و گاهی آن سعه صدر جایش را به گریختن در خویشتن و رفتن به لاک خود می دهد و گاهی به پرخاش و تخطئه پیرامون.
این برخوردها را به نظر من بیشتر باید در این زمینه تاریخی دید و فهمید
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
پرسش و پاسخ
قسمت چهارم
#سوال:
نقد نفرت آلود دین، در یک جامعه غیردینی، مثلاً در جوامع شمال اروپا، هم غیرعقلانی است؟
#جواب
بله، آن جا هم چنین عملی غیرعقلانی است. بگذارید استدلالی سودانگارانه مطرح کنم: فرض کنیم در دینی صرفا یک گزاره درست وجود داشته باشد. شما وقتی علیه آن دین نفرت پراکنی می کنید، خودتان را از آن یک گزاره درست هم محروم می کنید. روشن است که این انتخاب عقلایی نیست. شما وقتی از چیزی متنفرید، پیشاپیش تصمیم خودتان را گرفته اید ( تازه چنانکه گفتم این تصمیم را هم در انفعالی روانی گرفته اید). وقتی تصمیمتان را گرفته اید یعنی دیگر به بازبینی نظرتان نمی پردازید و سراغ آن دین یا آن کتاب نمی روید تا ببینید احیاناً چه گزاره های درستی در آن وجود دارد.
در همان جوامع شمال اروپا، ممکن است کسی زندگی خیلی مرفهی توام با آزادی بیان داشته باشد ولی نیازهایی معنوی داشته باشد، از سنخ مثلا اموری که یونگ در مورد روان آدمی مطرح می کند، چه اشکالی دارد که چنین کسی بتواند به محیط های دینی برود و از این ذخائر هم استفاده کند؟
#سوال:
از نظر یک ملحد، اشکالش این است که دین افیون و فریب است(!) و انسان را نباید فریب داد یا به تزریق افیون تشویق کرد.
#جواب
برای این که وارد گفتگوی درازدامنی درباره این عبارت مشهور مارکسیستی نشویم اجازه بدهید با توضیحی درباره خود تمثیل بحث را پیش ببریم، همان افیون مذکور را اگر کسی به کار گرفت برای اعتیاد یک حکم دارد و اگر کسی از آن استفاده کرد برای ساختن دارو و تسکین درد بیمار حکم دیگری دارد. فضای عقلانی و ارزیابی نقادانه است که مجال می دهد این دو کاربرد را از هم تفکیک کنیم و فضای هیجانی و حکم های پیشینی می تواند امکان استفاده درست را نیز سلب کند.
#سوال:
در تاریخ معاصر ایران، موضع روحانیان در قبال منتقدان دین گاه بسیار متفاوت بوده است (از نواب صفوی تا مطهری). چنین تفاوت هایی عمدتاً چه آبشخورهایی دارند (آبشخورهای روانی – شخصیتی یا فکری – عقیدتی)؟
#جواب
هر دو عامل می تواند موثر باشد. وضع روانشناختی آدم ها با یکدیگر متفاوت است. مثلا شما اگر اعتماد به نفس بالایی داشته باشید در برابر انتقاد دیگران کمتر ممکن است برآشفته شوید و اگر اعتماد به نفستان پایین باشد، ممکن است برآشفته شوید یا واکنش نامتناسب نشان دهید. رویکرد اعتقادی شما هم به نوبه خود هم از این وضع اثر می پذیرد و هم بر آن اثر می گذارد. علاوه بر اینها محیط و تربیت و مانند اینها هم موثر است.
گمان می کنم یکی از تفاوت های آقای مطهری را با برخی دیگر می توان در همین جنبه دید. هم شخصیت روانی او شخصیت فردی با اعتماد به نفس و مطمئن را نشان می دهد و هم به واسطه پرداختن به فلسفه این جنبه استدلالی عقاید در او تقویت شده بوده است و هم از حیث زندگی اجتماعی با اهل علم غیر هم عقیده اش داد و ستد فکری داشته و بالنسبه به برخی اقرانش محیط بزرگتری را تجربه کرده بوده است. البته مطهری استثنا هم نبوده است.
در روحانیت سنتی ما نمونه های سعه صدر در برابر دیگران کم نبوده است ، به عقب تر هم که برویم مؤیدات این سعه صدر کم نمی شود، چنانکه در حوزه عقاید، کلام عقلگرای متکلمان بزرگ شیعه مثل شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و خواجه نصیر و علامه حلی را داریم و در حوزه عمل اجتماعی، باز بودن تمدن اسلامی را نسبت به اقلیت های دینی و حتی این واقعیت را که در دوره هایی برخی اقلیت های دینی ترجیح می داده اند در سرزمین های اسلامی که حقوق پایه شان در آنها رعایت می شده است باشند تا در اروپا.
در مواجهه ناگهانی با تجدد و احساس هراس از این مهمان مقتدر ناخوانده ، انگار آن اعتماد به نفس و باور به خود کمتر می شود و گاهی آن سعه صدر جایش را به گریختن در خویشتن و رفتن به لاک خود می دهد و گاهی به پرخاش و تخطئه پیرامون.
این برخوردها را به نظر من بیشتر باید در این زمینه تاریخی دید و فهمید
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ مصاحبه #شاهزاده_رضاپهلوی با صدای آمریکا و خانم درخشش در مورد ساختار سیاسی آینده ایران.
#سوال :
به نوشته گاردین امريكا و بريتانيا #رضا_پهلوي را جايگزين مناسبى بجاى رژيم آخـونـدي براي ايـران میداند .
#پاسخ_شاهزاده_رضا_پهلوي :
من به شکل نظام که جمهودی یا پادشاهی باشد اهمیتی نمیدهم .
مهم این است که دمکراسی برقرار بشود و مردم ایران برای اولین بار در فضایی آزاد شکل نظام خود را در پای صندوق رای انتخاب کنند .
آنچه مشخص است امروز بسیاری هستند که طرفدار نظام جمهوری هستند و بسیاری هستند که طرفدار نظام پادشاهی هستند، به دلایلی که خود دارند .
امروز هیچ معیاری در دست نیست که تعیین کنیم کدام بیشتر است .
تعیین نظام آینده کشور، امروز بحثی زود رس هست .
نقش من امروز ایجاد اتحاد بین مردم برای آزادی میهن است و اگر امروز چنین توانی در من دیده میشود، امیدوارم مردم کمک کنند تا این امر محقق شود .
جوانان امروز دیگر فریب نسل قبل را نمی خورند . همین جوانان هستند که دنبال دمکراسی و آزادی هستند و در پاسارگاد این جریان کاملا مشهود بود.
#سوال :
به نوشته گاردین امريكا و بريتانيا #رضا_پهلوي را جايگزين مناسبى بجاى رژيم آخـونـدي براي ايـران میداند .
#پاسخ_شاهزاده_رضا_پهلوي :
من به شکل نظام که جمهودی یا پادشاهی باشد اهمیتی نمیدهم .
مهم این است که دمکراسی برقرار بشود و مردم ایران برای اولین بار در فضایی آزاد شکل نظام خود را در پای صندوق رای انتخاب کنند .
آنچه مشخص است امروز بسیاری هستند که طرفدار نظام جمهوری هستند و بسیاری هستند که طرفدار نظام پادشاهی هستند، به دلایلی که خود دارند .
امروز هیچ معیاری در دست نیست که تعیین کنیم کدام بیشتر است .
تعیین نظام آینده کشور، امروز بحثی زود رس هست .
نقش من امروز ایجاد اتحاد بین مردم برای آزادی میهن است و اگر امروز چنین توانی در من دیده میشود، امیدوارم مردم کمک کنند تا این امر محقق شود .
جوانان امروز دیگر فریب نسل قبل را نمی خورند . همین جوانان هستند که دنبال دمکراسی و آزادی هستند و در پاسارگاد این جریان کاملا مشهود بود.
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
🆔👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
پرسش و پاسخ
قسمت چهارم
#سوال:
نقد نفرت آلود دین، در یک جامعه غیردینی، مثلاً در جوامع شمال اروپا، هم غیرعقلانی است؟
#جواب
بله، آن جا هم چنین عملی غیرعقلانی است. بگذارید استدلالی سودانگارانه مطرح کنم: فرض کنیم در دینی صرفا یک گزاره درست وجود داشته باشد. شما وقتی علیه آن دین نفرت پراکنی می کنید، خودتان را از آن یک گزاره درست هم محروم می کنید. روشن است که این انتخاب عقلایی نیست. شما وقتی از چیزی متنفرید، پیشاپیش تصمیم خودتان را گرفته اید ( تازه چنانکه گفتم این تصمیم را هم در انفعالی روانی گرفته اید). وقتی تصمیمتان را گرفته اید یعنی دیگر به بازبینی نظرتان نمی پردازید و سراغ آن دین یا آن کتاب نمی روید تا ببینید احیاناً چه گزاره های درستی در آن وجود دارد.
در همان جوامع شمال اروپا، ممکن است کسی زندگی خیلی مرفهی توام با آزادی بیان داشته باشد ولی نیازهایی معنوی داشته باشد، از سنخ مثلا اموری که یونگ در مورد روان آدمی مطرح می کند، چه اشکالی دارد که چنین کسی بتواند به محیط های دینی برود و از این ذخائر هم استفاده کند؟
#سوال:
از نظر یک ملحد، اشکالش این است که دین افیون و فریب است(!) و انسان را نباید فریب داد یا به تزریق افیون تشویق کرد.
#جواب
برای این که وارد گفتگوی درازدامنی درباره این عبارت مشهور مارکسیستی نشویم اجازه بدهید با توضیحی درباره خود تمثیل بحث را پیش ببریم، همان افیون مذکور را اگر کسی به کار گرفت برای اعتیاد یک حکم دارد و اگر کسی از آن استفاده کرد برای ساختن دارو و تسکین درد بیمار حکم دیگری دارد. فضای عقلانی و ارزیابی نقادانه است که مجال می دهد این دو کاربرد را از هم تفکیک کنیم و فضای هیجانی و حکم های پیشینی می تواند امکان استفاده درست را نیز سلب کند.
#سوال:
در تاریخ معاصر ایران، موضع روحانیان در قبال منتقدان دین گاه بسیار متفاوت بوده است (از نواب صفوی تا مطهری). چنین تفاوت هایی عمدتاً چه آبشخورهایی دارند (آبشخورهای روانی – شخصیتی یا فکری – عقیدتی)؟
#جواب
هر دو عامل می تواند موثر باشد. وضع روانشناختی آدم ها با یکدیگر متفاوت است. مثلا شما اگر اعتماد به نفس بالایی داشته باشید در برابر انتقاد دیگران کمتر ممکن است برآشفته شوید و اگر اعتماد به نفستان پایین باشد، ممکن است برآشفته شوید یا واکنش نامتناسب نشان دهید. رویکرد اعتقادی شما هم به نوبه خود هم از این وضع اثر می پذیرد و هم بر آن اثر می گذارد. علاوه بر اینها محیط و تربیت و مانند اینها هم موثر است.
گمان می کنم یکی از تفاوت های آقای مطهری را با برخی دیگر می توان در همین جنبه دید. هم شخصیت روانی او شخصیت فردی با اعتماد به نفس و مطمئن را نشان می دهد و هم به واسطه پرداختن به فلسفه این جنبه استدلالی عقاید در او تقویت شده بوده است و هم از حیث زندگی اجتماعی با اهل علم غیر هم عقیده اش داد و ستد فکری داشته و بالنسبه به برخی اقرانش محیط بزرگتری را تجربه کرده بوده است. البته مطهری استثنا هم نبوده است.
در روحانیت سنتی ما نمونه های سعه صدر در برابر دیگران کم نبوده است ، به عقب تر هم که برویم مؤیدات این سعه صدر کم نمی شود، چنانکه در حوزه عقاید، کلام عقلگرای متکلمان بزرگ شیعه مثل شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و خواجه نصیر و علامه حلی را داریم و در حوزه عمل اجتماعی، باز بودن تمدن اسلامی را نسبت به اقلیت های دینی و حتی این واقعیت را که در دوره هایی برخی اقلیت های دینی ترجیح می داده اند در سرزمین های اسلامی که حقوق پایه شان در آنها رعایت می شده است باشند تا در اروپا.
در مواجهه ناگهانی با تجدد و احساس هراس از این مهمان مقتدر ناخوانده ، انگار آن اعتماد به نفس و باور به خود کمتر می شود و گاهی آن سعه صدر جایش را به گریختن در خویشتن و رفتن به لاک خود می دهد و گاهی به پرخاش و تخطئه پیرامون.
این برخوردها را به نظر من بیشتر باید در این زمینه تاریخی دید و فهمید
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
پرسش و پاسخ
قسمت چهارم
#سوال:
نقد نفرت آلود دین، در یک جامعه غیردینی، مثلاً در جوامع شمال اروپا، هم غیرعقلانی است؟
#جواب
بله، آن جا هم چنین عملی غیرعقلانی است. بگذارید استدلالی سودانگارانه مطرح کنم: فرض کنیم در دینی صرفا یک گزاره درست وجود داشته باشد. شما وقتی علیه آن دین نفرت پراکنی می کنید، خودتان را از آن یک گزاره درست هم محروم می کنید. روشن است که این انتخاب عقلایی نیست. شما وقتی از چیزی متنفرید، پیشاپیش تصمیم خودتان را گرفته اید ( تازه چنانکه گفتم این تصمیم را هم در انفعالی روانی گرفته اید). وقتی تصمیمتان را گرفته اید یعنی دیگر به بازبینی نظرتان نمی پردازید و سراغ آن دین یا آن کتاب نمی روید تا ببینید احیاناً چه گزاره های درستی در آن وجود دارد.
در همان جوامع شمال اروپا، ممکن است کسی زندگی خیلی مرفهی توام با آزادی بیان داشته باشد ولی نیازهایی معنوی داشته باشد، از سنخ مثلا اموری که یونگ در مورد روان آدمی مطرح می کند، چه اشکالی دارد که چنین کسی بتواند به محیط های دینی برود و از این ذخائر هم استفاده کند؟
#سوال:
از نظر یک ملحد، اشکالش این است که دین افیون و فریب است(!) و انسان را نباید فریب داد یا به تزریق افیون تشویق کرد.
#جواب
برای این که وارد گفتگوی درازدامنی درباره این عبارت مشهور مارکسیستی نشویم اجازه بدهید با توضیحی درباره خود تمثیل بحث را پیش ببریم، همان افیون مذکور را اگر کسی به کار گرفت برای اعتیاد یک حکم دارد و اگر کسی از آن استفاده کرد برای ساختن دارو و تسکین درد بیمار حکم دیگری دارد. فضای عقلانی و ارزیابی نقادانه است که مجال می دهد این دو کاربرد را از هم تفکیک کنیم و فضای هیجانی و حکم های پیشینی می تواند امکان استفاده درست را نیز سلب کند.
#سوال:
در تاریخ معاصر ایران، موضع روحانیان در قبال منتقدان دین گاه بسیار متفاوت بوده است (از نواب صفوی تا مطهری). چنین تفاوت هایی عمدتاً چه آبشخورهایی دارند (آبشخورهای روانی – شخصیتی یا فکری – عقیدتی)؟
#جواب
هر دو عامل می تواند موثر باشد. وضع روانشناختی آدم ها با یکدیگر متفاوت است. مثلا شما اگر اعتماد به نفس بالایی داشته باشید در برابر انتقاد دیگران کمتر ممکن است برآشفته شوید و اگر اعتماد به نفستان پایین باشد، ممکن است برآشفته شوید یا واکنش نامتناسب نشان دهید. رویکرد اعتقادی شما هم به نوبه خود هم از این وضع اثر می پذیرد و هم بر آن اثر می گذارد. علاوه بر اینها محیط و تربیت و مانند اینها هم موثر است.
گمان می کنم یکی از تفاوت های آقای مطهری را با برخی دیگر می توان در همین جنبه دید. هم شخصیت روانی او شخصیت فردی با اعتماد به نفس و مطمئن را نشان می دهد و هم به واسطه پرداختن به فلسفه این جنبه استدلالی عقاید در او تقویت شده بوده است و هم از حیث زندگی اجتماعی با اهل علم غیر هم عقیده اش داد و ستد فکری داشته و بالنسبه به برخی اقرانش محیط بزرگتری را تجربه کرده بوده است. البته مطهری استثنا هم نبوده است.
در روحانیت سنتی ما نمونه های سعه صدر در برابر دیگران کم نبوده است ، به عقب تر هم که برویم مؤیدات این سعه صدر کم نمی شود، چنانکه در حوزه عقاید، کلام عقلگرای متکلمان بزرگ شیعه مثل شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و خواجه نصیر و علامه حلی را داریم و در حوزه عمل اجتماعی، باز بودن تمدن اسلامی را نسبت به اقلیت های دینی و حتی این واقعیت را که در دوره هایی برخی اقلیت های دینی ترجیح می داده اند در سرزمین های اسلامی که حقوق پایه شان در آنها رعایت می شده است باشند تا در اروپا.
در مواجهه ناگهانی با تجدد و احساس هراس از این مهمان مقتدر ناخوانده ، انگار آن اعتماد به نفس و باور به خود کمتر می شود و گاهی آن سعه صدر جایش را به گریختن در خویشتن و رفتن به لاک خود می دهد و گاهی به پرخاش و تخطئه پیرامون.
این برخوردها را به نظر من بیشتر باید در این زمینه تاریخی دید و فهمید
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پرسش_و_پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#سوال :
در نقد دین، گاهی مرزهای "توهین" و "نقد" ، ادغام و یا مغشوش می شوند. یعنی فرد منتقد سخنی می گوید که صرف عقیده اش است اما بعضاً سخن او را مصداق توهین به عقاید خود می دانند.
#جواب :
مشکل جدی ای است که تلاشی دائمی می خواهد برای این که از یک حدی بزرگتر نشود، چون می تواند به سوءتفاهم های خطرناک بینجامد.
این که برای رسیدگی به برخی اتهامات هیات منصفه لازم است می تواند ناشی از این مشکل هم باشد و کوششی برای حل بهتر آن. چون به هر حال عرفیات یک جامعه در این که بیانی توهین تلقی شود یا نه تاثیر دارد.
دیگر این که در توهین قصد توهین هم مدخلیت دارد و فرق است میان کسی که قصد توهین و تحقیر دارد و این قصد را بیان می کند با کسی که چنین قصدی ندارد.
هر فرد خود کم و بیش می تواند تشخیص دهد که آنچه می گوید علل روانشناختی هم دارد و به بغض و غیظ هم آمیخته است و کارکرد تخلیه فشارهای روانی را هم دارد یا نه اظهار نظری است برای آگاهی بخشی. هر چه فردی کمتر در بند ناخودآگاهش باشد و بتواند بیشتر ناخودآگاه خود را در ساحت آگاهی اش حاضر کند این امر را بهتر تشخیص می دهد.
شهودهای اخلاقی و زبانی ما هم کمک می کند ، به این معنی که مثلا فرد با وجدان خود بسنجد که اگر خودش به جای طرف مقابل بود آن بیان را توهین تلقی می کرد یا خیر.
اگر اجازه بدهید دو نکته دیگر را هم اضافه کنم:
هر چه دنیای کسی بزرگتر باشد و گفتارها و رفتارهای متنوع تری دیده باشد خواه ناخواه ظرفیت و سعه صدرش بیشتر می شود و در برابر بیان و گفتار و رفتار دیگران دیرتر یا کمتر آشفته می شود و هر چه دنیای کوچکتری داشته باشد زودتر و بیشتر.
ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم و برای ادامه حیات در این دهکده جهانی باید جهان مان را متناسب با زیستن در چنین فضایی بزرگ کنیم و تکثر و تنوع ناگزیر آن را درک نماییم.
نکته دیگر این که حتی اگر کسی دچار اشتباه و خطایی است به اصطلاح قدمای ما باید دید "قاصر" است یا "مقصر" و تفاوت های این دو را در نظر داشت.
اگر در جامعه ای بنا بر این گذاشته شده باشد که عموم آدم ها از حیث اخلاقی نادرستند و حقیقت جو نیستند ، مقصر دیدن دیگران بیشتر است و اگر بنابر این گذاشته شده باشد که انسانها علی الاغلب اخلاقی و دوستدار حقیقت اند و به اصطلاح سنتی ما فطرت پاکی دارند قاصر دیدن دیگران بیشتر است. روشن است که این دو رویکرد دو نوع برخورد مختلف را پدید می آورد و باز خیال می کنم روشن است که دومی سازنده تر و راهگشاتر است
🆔👉 @iran_novin1
ALEXA’S DAILY RECOMMENDATIONMEDIA WATCHPOLITICSUS [ویدئو]
🔴 ترانس ویلیامز حامی ترامپ, یک سوال میلیونی درباره رای دهندگان "80 Bazillion" از جوبایدن پرسید ...
عکس سوفی میلر
ارسال ایمیل سوفی میلر
1 ساعت قبل
✌️ سال 2016 را به یاد بیاورید که #رئیس_جمهور_ترامپ #کاخ_سفید را برنده شد؟
مثل یک #جشن_وحشی بود.
شما می توانستید انرژی را که در سطح کشور جریان داشت احساس کنید.
مردم جشن می گرفتند، صحبت می کردند و #حمایت خود را نشان می دادند.
در اینجا به تلگرام
Chanel True Defender
بپیوندید: https://t.me/TheTrueDefender
پیروزی بدرک؛ حتی پیش از #انتخابات 2020 حمایت از رئیس جمهور ترامپ وحشیانه تر از انتخابات بود.
او یک راک استار سیاسی بود (و هست) و وقتی به آن مقام می رسید، این نشان داده شد.
و همیشه نشان داده میشود ... همیشه.
پس، با این اوصاف، چرا ما هرگز حمایت از #جوبایدن را نمی بینیم؟
اگر ترامپ با بیش از 75 میلیون رأی ستاره راک بود، مطمئنا جو بایدن با 82+ میلیون رأی او باید "راک استار پلاتنیوم" باشد، درست است؟
منظورم این است که برخی مسایل مثل یک حادثه تاریخی بزرگ هستند، درست است؟
این به نسبت بزرگتر از #اوباما است ...
یک لحظه حماسی "امید و تغییر"...
اما وقتی به اطراف نگاه می کنید بیشتر شبیه #تشییع_جنازه است.
هیچ صدایی از کسی در نمی آید ... به جز شاید برخی #گریه های #پشیمانی .
پس آن #هیجان و #انرژی کجاست؟
این همان چیزی است که ترانس ویلیامز ، حامی ترامپ می خواهد بداند ...
و صادقانه بگویم، این #سوال_میلیون_دلاری است.
این چیزی است که او در یک توییت گفت:
"من واقعاً #نگران هستم!
من نگران 80 میلیون نفری هستم که به جو بایدن رأی دادند.
چرا #ساکت هستند؟
چرا آنها مثل ما، وقتی که رئیس جمهور ترامپ در سال 2016 پیروز شد، هیجان زده نیستند؟
ما برای 4 سال جشن گرفتیم!
می توانید در زیر ویدئو (جشن ما) را ببینید:
#BidenLied #LincolnProject #Dogecoinarmy pic.twitter.com/59BraSmzcT - Terrence K. Williams (w_terrence)
31 ژانویه 2021
آنها انتظار دارند که ما باور کنیم دلیل اینکه نمی بینیم کسی "جشن بگیرد" به دلیل COVID است.
با اینکه اعتراف می کنم، اساس کار بایدن "COVID Crazy") ( وحشت از کوید) است، با این حال روشهای زیادی برای نشان دادن هیجان شما وجود دارد و هیچ یک از آنها اتفاق نمی افتد.( ما هیچ هیجانی نمی بینیم)
💥 امروز این موضوع در شبکه های اجتماعی #آنلاین بررسی کردم .
ببینید که #تاریخی_ترین و #محبوبترین_کاندیدای #زندگی ما، پس از 1 هفته حضور در دفتر چه تعداد #فالوور دارد:
6.6 میلیون دنبال کننده، پس از 1 هفته حضور در دفتر:
#محبوبترین_رئیس_جمهور در تاریخ #ایالات_متحده و مشاهده تعداد پیروان او
pic.twitter.com / VxVycA4FZM - Trooper212 (@ trooper2121) 31 ژانویه 2021
آین موارد هست که باعث میشه فکر کنید:
"هوم، این مسایل با هم جور در نماید ..." درست است ؟
🔴 ترانس ویلیامز حامی ترامپ, یک سوال میلیونی درباره رای دهندگان "80 Bazillion" از جوبایدن پرسید ...
عکس سوفی میلر
ارسال ایمیل سوفی میلر
1 ساعت قبل
✌️ سال 2016 را به یاد بیاورید که #رئیس_جمهور_ترامپ #کاخ_سفید را برنده شد؟
مثل یک #جشن_وحشی بود.
شما می توانستید انرژی را که در سطح کشور جریان داشت احساس کنید.
مردم جشن می گرفتند، صحبت می کردند و #حمایت خود را نشان می دادند.
در اینجا به تلگرام
Chanel True Defender
بپیوندید: https://t.me/TheTrueDefender
پیروزی بدرک؛ حتی پیش از #انتخابات 2020 حمایت از رئیس جمهور ترامپ وحشیانه تر از انتخابات بود.
او یک راک استار سیاسی بود (و هست) و وقتی به آن مقام می رسید، این نشان داده شد.
و همیشه نشان داده میشود ... همیشه.
پس، با این اوصاف، چرا ما هرگز حمایت از #جوبایدن را نمی بینیم؟
اگر ترامپ با بیش از 75 میلیون رأی ستاره راک بود، مطمئنا جو بایدن با 82+ میلیون رأی او باید "راک استار پلاتنیوم" باشد، درست است؟
منظورم این است که برخی مسایل مثل یک حادثه تاریخی بزرگ هستند، درست است؟
این به نسبت بزرگتر از #اوباما است ...
یک لحظه حماسی "امید و تغییر"...
اما وقتی به اطراف نگاه می کنید بیشتر شبیه #تشییع_جنازه است.
هیچ صدایی از کسی در نمی آید ... به جز شاید برخی #گریه های #پشیمانی .
پس آن #هیجان و #انرژی کجاست؟
این همان چیزی است که ترانس ویلیامز ، حامی ترامپ می خواهد بداند ...
و صادقانه بگویم، این #سوال_میلیون_دلاری است.
این چیزی است که او در یک توییت گفت:
"من واقعاً #نگران هستم!
من نگران 80 میلیون نفری هستم که به جو بایدن رأی دادند.
چرا #ساکت هستند؟
چرا آنها مثل ما، وقتی که رئیس جمهور ترامپ در سال 2016 پیروز شد، هیجان زده نیستند؟
ما برای 4 سال جشن گرفتیم!
می توانید در زیر ویدئو (جشن ما) را ببینید:
#BidenLied #LincolnProject #Dogecoinarmy pic.twitter.com/59BraSmzcT - Terrence K. Williams (w_terrence)
31 ژانویه 2021
آنها انتظار دارند که ما باور کنیم دلیل اینکه نمی بینیم کسی "جشن بگیرد" به دلیل COVID است.
با اینکه اعتراف می کنم، اساس کار بایدن "COVID Crazy") ( وحشت از کوید) است، با این حال روشهای زیادی برای نشان دادن هیجان شما وجود دارد و هیچ یک از آنها اتفاق نمی افتد.( ما هیچ هیجانی نمی بینیم)
💥 امروز این موضوع در شبکه های اجتماعی #آنلاین بررسی کردم .
ببینید که #تاریخی_ترین و #محبوبترین_کاندیدای #زندگی ما، پس از 1 هفته حضور در دفتر چه تعداد #فالوور دارد:
6.6 میلیون دنبال کننده، پس از 1 هفته حضور در دفتر:
#محبوبترین_رئیس_جمهور در تاریخ #ایالات_متحده و مشاهده تعداد پیروان او
pic.twitter.com / VxVycA4FZM - Trooper212 (@ trooper2121) 31 ژانویه 2021
آین موارد هست که باعث میشه فکر کنید:
"هوم، این مسایل با هم جور در نماید ..." درست است ؟