Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیاسی
قسمت اول
#ژئوپليتيك
1) #تعريف_ژئوپليتيك
ژئوپليتيک يعني توجيه و تفهيم موضوعات مربوط به سياست، با توجه به داده هاي جغرافيايي (GÖNLÜBOL, 1978: 100).
همچنين ژئوپليتيک دانشي است که انسانيت را در داخل روابط متقابل با عامل مکان مورد بررسي قرار مي دهد (Dugin, 2003).
1- 1) #تعاريف_ژئوپليتيك_از_ديدگاه هاي_گوناگون
دكتر دره مير حيدر جديد ترين تعريفي كه از ژئوپليتيك ارائه كرده است بدين شرح است:
«ژئوپليتيك شيوة قرائت و نگارش سياست بين الملل توسط صاحبان قدرت و انديشه و تأثير آنها بر تصميم گيري هاي سياسي در سطح ملي و منطقه اي است» (مير حيدر، 1377: 22).
دكتر پيروز مجتهد زاده در مورد ژئوپليتيك معتقد است:
«ژئوپليتيك يا سياست جغرافيايي اثر محيط و اشكال يا پديده هاي محيطي چون، موقعيت جغرافيايي، شكل زمين، منابع كمياب، امكانات ارتباطي و انتقالي (زميني، دريايي، هوايي و فضايي)، وسايل ارتباط جمعي و ... را در تصميم گيري هاي سياسي، بويژه در سطوح گسترده منطقه اي و جهاني مطالعه مي كند» (مجتهدزاده، 1381: 128).
دکتر حافظ نيا نيز در کتاب مباني مطالعات سياسي – اجتماعي(جلد اول) از ژئوپليتيک تعريفي بدين شرح ارائه مي دهند:
«ژئو پليتيک عبارتست از: مطالعه رفتار سياسي دولت ها، گروهها و سازمانها در مورد جنبه هاي فضايي، محيطي و انساني» .
در جاي ديگر دكتر مجتهد زاده معتقد است:
«جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک دو مبحث علمي مکمل از يک موضوع علمي است و به مطالعه نقش آفريني قدرت سياسي در محيط جغرافيايي مي پردازد» (مجتهد زاده؛ ١٣٧٩: ص٢٣).
امين سزگين ژئوپليتيک را اين چنين تعريف مي کند:
«ژئوپليتيک يعني علم و هنر تعيين، تثبيت و جهت دهي سياست ملي با در نظر گرفتن سرزمين يک کشور به همراه تاريخ ملي آن، شعور ملي شهروندان، قدرت ملي کشور، وضعيت سياسي دنيا و ارتباطات» (Karabulut, 2005: 31).
دكتر حافظ نيا در جاي ديگر موضوع ژئوپليتيك را رفتار گروه هاي انساني متشكل نسبت به يكديگر برپايه جغرافیا و قدرت و سياست مي داند .
جفري پارکر ژئوپليتيک را ارزيابي فضايي روابط بين الملل تعريف مي کند (Karabulut, 2005: 29).
ژنرال فرانسوي، پيرگالوا، نويسندة اثري با عنوان ژئوپليتيك راههاي رسيدن به قدرت، منتشر در سال 1990، ژئوپليتيك را چنين تعريف مي كند:
ژئوپليتيك يعني مطالعة نحوة ارتباط بين هدايت سياسي يك قدرت با برد بين المللي و چهارچوب جغرافيايي عملكرد آن.» (عزتي، 1379: 5).
سوآت ايلهان نيز در مورد ژئوپليتيك معتقد است:
«ژئوپليتيك رابطة ميان قدرت (كنوني و آينده) و هدف را – در ميدان سياست – بر مبناي جغرافياي طبيعي و سياسي بررسي مي كند. ژئوپليتيك جهت دهيِ تمامي عناصر قدرتي را بر اساس پهنه و داده هاي جغرافيايي بر روي سياست آشكار مي كند. ژئوپليتيك يعني پويايي جغرافيا به واسطة تمامي عناصر آن و نتيجه بخشي همة اين عناصر وقتي كه به آنها ارزش مي دهيم. ژئوپليتيك كانون قدرت جهاني و منطقه اي را بر روي جغرافياي طبيعي و به عبارتي بر روي پهنة جغرافيا به صورت متقابل مورد ارزيابي قرار مي دهد و در ميدان سياست، رابطة ميان قدرت و هدف را برقرار مي كند. و زمينة سياست امنيتي و ترقي يك دولت، گروهي از دولت ها و يا يك منطقه را تشكيل مي دهد.» (ILHAN, 2002: 319-318).
اسپايکمن نيز از ژئوپليتيک تعريفي اينچنين ارائه مي کند:
ژئوپليتيک يعني برنامه ريزي براي سياست هاي امنيتي يک کشور با توجه به پديده هاي جغرافيايي (Karabulut, 2005: 28).
کالين. اس. گرِي
«ژئوپليتيک را ارزيابي و تطبيق فضايي روابط بين الملل تعريف مي کند».
هاگ. فِرينجن نيز از ژئوپليتيک تعريفي اينچنين دارد
«ژئوپليتيک به عنوان يک دانش، تأثير جغرافيا را بر شخصيت سياسي کشور، تاريخ آن، موسسات و بويژه روابط آن را با ديگر کشور ها مورد بررسي قرار مي دهد» (Karabulut, 2005: 29).
برادن كاسلن و فرد شِلي نيز ژئوپليتيك را مطالعه روابط بين الملل و زد و خوردهاي مبتني بر يك فضاي جغرافيايي مي داند (Kathleen ,2000: 5).
تعريف دیگری از ژئوپليتيك:
«ژئوپليتيك (Geopolitics) به نظر مي رسد مخفف Geographical Politics و به معني سياست جغرافيايي است و به مطالعة تأثير عوامل محيطي و جغرافيايي بر سياست و تصميمات سياسي مي پردازد. به عبارت ديگر ژئوپليتيك يعني سياست (غالباَ سياست خارجي) برگرفکه از جغرافیای سیاسی .
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیاسی
قسمت اول
#ژئوپليتيك
1) #تعريف_ژئوپليتيك
ژئوپليتيک يعني توجيه و تفهيم موضوعات مربوط به سياست، با توجه به داده هاي جغرافيايي (GÖNLÜBOL, 1978: 100).
همچنين ژئوپليتيک دانشي است که انسانيت را در داخل روابط متقابل با عامل مکان مورد بررسي قرار مي دهد (Dugin, 2003).
1- 1) #تعاريف_ژئوپليتيك_از_ديدگاه هاي_گوناگون
دكتر دره مير حيدر جديد ترين تعريفي كه از ژئوپليتيك ارائه كرده است بدين شرح است:
«ژئوپليتيك شيوة قرائت و نگارش سياست بين الملل توسط صاحبان قدرت و انديشه و تأثير آنها بر تصميم گيري هاي سياسي در سطح ملي و منطقه اي است» (مير حيدر، 1377: 22).
دكتر پيروز مجتهد زاده در مورد ژئوپليتيك معتقد است:
«ژئوپليتيك يا سياست جغرافيايي اثر محيط و اشكال يا پديده هاي محيطي چون، موقعيت جغرافيايي، شكل زمين، منابع كمياب، امكانات ارتباطي و انتقالي (زميني، دريايي، هوايي و فضايي)، وسايل ارتباط جمعي و ... را در تصميم گيري هاي سياسي، بويژه در سطوح گسترده منطقه اي و جهاني مطالعه مي كند» (مجتهدزاده، 1381: 128).
دکتر حافظ نيا نيز در کتاب مباني مطالعات سياسي – اجتماعي(جلد اول) از ژئوپليتيک تعريفي بدين شرح ارائه مي دهند:
«ژئو پليتيک عبارتست از: مطالعه رفتار سياسي دولت ها، گروهها و سازمانها در مورد جنبه هاي فضايي، محيطي و انساني» .
در جاي ديگر دكتر مجتهد زاده معتقد است:
«جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک دو مبحث علمي مکمل از يک موضوع علمي است و به مطالعه نقش آفريني قدرت سياسي در محيط جغرافيايي مي پردازد» (مجتهد زاده؛ ١٣٧٩: ص٢٣).
امين سزگين ژئوپليتيک را اين چنين تعريف مي کند:
«ژئوپليتيک يعني علم و هنر تعيين، تثبيت و جهت دهي سياست ملي با در نظر گرفتن سرزمين يک کشور به همراه تاريخ ملي آن، شعور ملي شهروندان، قدرت ملي کشور، وضعيت سياسي دنيا و ارتباطات» (Karabulut, 2005: 31).
دكتر حافظ نيا در جاي ديگر موضوع ژئوپليتيك را رفتار گروه هاي انساني متشكل نسبت به يكديگر برپايه جغرافیا و قدرت و سياست مي داند .
جفري پارکر ژئوپليتيک را ارزيابي فضايي روابط بين الملل تعريف مي کند (Karabulut, 2005: 29).
ژنرال فرانسوي، پيرگالوا، نويسندة اثري با عنوان ژئوپليتيك راههاي رسيدن به قدرت، منتشر در سال 1990، ژئوپليتيك را چنين تعريف مي كند:
ژئوپليتيك يعني مطالعة نحوة ارتباط بين هدايت سياسي يك قدرت با برد بين المللي و چهارچوب جغرافيايي عملكرد آن.» (عزتي، 1379: 5).
سوآت ايلهان نيز در مورد ژئوپليتيك معتقد است:
«ژئوپليتيك رابطة ميان قدرت (كنوني و آينده) و هدف را – در ميدان سياست – بر مبناي جغرافياي طبيعي و سياسي بررسي مي كند. ژئوپليتيك جهت دهيِ تمامي عناصر قدرتي را بر اساس پهنه و داده هاي جغرافيايي بر روي سياست آشكار مي كند. ژئوپليتيك يعني پويايي جغرافيا به واسطة تمامي عناصر آن و نتيجه بخشي همة اين عناصر وقتي كه به آنها ارزش مي دهيم. ژئوپليتيك كانون قدرت جهاني و منطقه اي را بر روي جغرافياي طبيعي و به عبارتي بر روي پهنة جغرافيا به صورت متقابل مورد ارزيابي قرار مي دهد و در ميدان سياست، رابطة ميان قدرت و هدف را برقرار مي كند. و زمينة سياست امنيتي و ترقي يك دولت، گروهي از دولت ها و يا يك منطقه را تشكيل مي دهد.» (ILHAN, 2002: 319-318).
اسپايکمن نيز از ژئوپليتيک تعريفي اينچنين ارائه مي کند:
ژئوپليتيک يعني برنامه ريزي براي سياست هاي امنيتي يک کشور با توجه به پديده هاي جغرافيايي (Karabulut, 2005: 28).
کالين. اس. گرِي
«ژئوپليتيک را ارزيابي و تطبيق فضايي روابط بين الملل تعريف مي کند».
هاگ. فِرينجن نيز از ژئوپليتيک تعريفي اينچنين دارد
«ژئوپليتيک به عنوان يک دانش، تأثير جغرافيا را بر شخصيت سياسي کشور، تاريخ آن، موسسات و بويژه روابط آن را با ديگر کشور ها مورد بررسي قرار مي دهد» (Karabulut, 2005: 29).
برادن كاسلن و فرد شِلي نيز ژئوپليتيك را مطالعه روابط بين الملل و زد و خوردهاي مبتني بر يك فضاي جغرافيايي مي داند (Kathleen ,2000: 5).
تعريف دیگری از ژئوپليتيك:
«ژئوپليتيك (Geopolitics) به نظر مي رسد مخفف Geographical Politics و به معني سياست جغرافيايي است و به مطالعة تأثير عوامل محيطي و جغرافيايي بر سياست و تصميمات سياسي مي پردازد. به عبارت ديگر ژئوپليتيك يعني سياست (غالباَ سياست خارجي) برگرفکه از جغرافیای سیاسی .
🆔👉 @iran_novin1