[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#فراخوان_کمونیستهای_ایران_برای_تشکیل_مجلس_موسسان
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه
قسمت اول
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان »
بهزاد کاظمی
10 تیرماه 1388
شکاف در هیأت حاکمه، پیدایش بحران دیگری در ساختار «جمهوری اسلامی»، و عدم راهکار و راهبرد شفاف در رهبریِ جنبش موسوم به سبزها در مبارزه برای دموکراسی، باردیگر مسئله ی چگونگی دموکراتیزه کردن بنیادین جامعه را در مرکز مباحث مردم قرار داده است.
چگونگی استقرار دموکراسی پایدار در ایران امری است که از انقلاب مشروطه تا کنون، محور مسائل و تکالیف جامعه ی استبدادزده ی ما بوده و در حافظه ی تاریخی مردم نقش بسته است.
باید به یاد داشت که یکی از مهمترین خواسته های مردم در انقلاب 1357 ایران علیه خودکامگی رژیم پادشاهی، و تحقق «آزادی» بود. اما با سلطه ی روحانیت شیعه بر جنبش ضداستبدادی شاه، منجر به ارائه ی یک طرح مشخص عملی برای استقرار دموکراسی داده نشد و «بهار آزادی» تبدیل به زمستان طولانی خفقان سی ساله شد. بدین سان، مردم ایران از یک فرصت تاریخی که با خون هزاران نفر فراهم شده بود محروم شدند و از مبارزه برای ایجاد گزینه ای قانونمند، روشن و دموکراتیک برای رسیدن به آزادیهای سیاسی و مدنی پایدار بازماندند.
در آن دوره یکی از مطالبه هایی که به صورت کمرنگ در لابلای برنامه ی سیاسی برخی از نیروهای راست و چپ مطرح میشد تشکیل مجلس موسسان بود.
اما چرایی ضرورت انتخاب مجلس موسسان دموکراتیک با مانوورهای پیروان آیت الله خمینی/ ملی مذهبی، و دریوزگی یک بخش و اشتباهات متعدد بخش دیگر اپوزیسیون منحرف و فراموش شد.
آیت الله خمینی پیش از به قدرت رسیدن، با اکراه و البته در حرف، طرح مجلس موسسان را که از سوی نیروهای ملی/مذهبی ارائه شده بود، پذیرفته بود. اما تجربه نشان داد که او به آن اعتقادی نداشت.
آیت الله خمینی باشتاب برای مشروعیت بخشیدن به سلطه روحانیت شیعه، و کنترل و انحراف جنبش توده ای، یک رفراندم به راه انداخت و انتخاب میان دو گزینه ی رژیم پادشاهی و جمهوری اسلامی ر ا در برابر مردم گذاشت.
متاسفانه این ترفند خمینی هم مورد چالش جدی برخی از نیروهای مهم اپوزسیون قرار نگرفت.
رفراندم برای تعیین برخی سیاستها، سازوکار خوب، معقول و دموکراتیکی است. اما جامعه ای که از یک دوره ی طولانی سرکوب و خفقان بیرون آمده و امکان بحث و بررسی لازم و کافی پیرامون برنامه های سیاسی گرایشها و تشکلهای متعدد سیاسی را ندارد، چگونه میتواند درباره ی تنها دو شکل حکومتی تصمیم بگیرد؟
به ویژه این که یکی ازاین گزینه ها را در مبارزات روزمره ی خود رد کرده بود (سلطنت)، و هیچ اطلاع دقیق و روشنی از محتوای گزینه ی دیگر (جمهوری اسلامی) نداشت.
افزون براین، اصولا چرا فقط دو نوع حکومت را باید به رفراندم گذاشت؟
آیا مردم جامعه ای که قرنها زیر چکمه و نعلین مستبدان زیسته اند، از محتوای شکل و مضمون انواع گوناگون حکومتهای «دمکراتیک» اطلاع کافی دارند؟
اگر رفراندم بر سر تصمیم گیری درباره ی خود «جمهوری اسلامی» باشد، آن وقت این پرسشهای اساسی باقی می ماند، نوع حکومت جایگزین چیست؟
و تحت نظارت چه نیروی داخلی یا خارجی این رفراندم برگذار خواهد شد؟ به این نکته باز خواهیم گشت.
بنابراین، کسانی که هم اکنون شعار رفراندم را طرح میکنند توجه لازم به این نقصان مهم سیاسی و تجربه تلخ تاریخی نکرده اند.
مردم ایران را نباید منفعل سیاسی کرد.
رفراندم مردم را منفعل نگه میدارد.
توده های مردم، میبایست با دخالت و نظارت نمایندگان سازمانها و تشکلهای خود، فرایند دموکراتیکی را طی کنند، و در تجربه ی خود بیاموزند که شکل حکومتی و مضمون قانون اساسی برخاسته از برنامه های احزاب و نهادهای سیاسی گوناگون چیست.
پس از سپری شدن این دوره است که آنان قادر هستند آزادانه و آگاهانه و براساس شناخت کافی، نوع حکومت و قانون اساسی مورد دلخواه خود را از میان گزینه های گوناگون و براساس یک رفراندم همگانی انتخاب کنند و به اجرا گذارند.
ادامه دارد...
***
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#فراخوان_کمونیستهای_ایران_برای_تشکیل_مجلس_موسسان
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه
قسمت اول
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان »
بهزاد کاظمی
10 تیرماه 1388
شکاف در هیأت حاکمه، پیدایش بحران دیگری در ساختار «جمهوری اسلامی»، و عدم راهکار و راهبرد شفاف در رهبریِ جنبش موسوم به سبزها در مبارزه برای دموکراسی، باردیگر مسئله ی چگونگی دموکراتیزه کردن بنیادین جامعه را در مرکز مباحث مردم قرار داده است.
چگونگی استقرار دموکراسی پایدار در ایران امری است که از انقلاب مشروطه تا کنون، محور مسائل و تکالیف جامعه ی استبدادزده ی ما بوده و در حافظه ی تاریخی مردم نقش بسته است.
باید به یاد داشت که یکی از مهمترین خواسته های مردم در انقلاب 1357 ایران علیه خودکامگی رژیم پادشاهی، و تحقق «آزادی» بود. اما با سلطه ی روحانیت شیعه بر جنبش ضداستبدادی شاه، منجر به ارائه ی یک طرح مشخص عملی برای استقرار دموکراسی داده نشد و «بهار آزادی» تبدیل به زمستان طولانی خفقان سی ساله شد. بدین سان، مردم ایران از یک فرصت تاریخی که با خون هزاران نفر فراهم شده بود محروم شدند و از مبارزه برای ایجاد گزینه ای قانونمند، روشن و دموکراتیک برای رسیدن به آزادیهای سیاسی و مدنی پایدار بازماندند.
در آن دوره یکی از مطالبه هایی که به صورت کمرنگ در لابلای برنامه ی سیاسی برخی از نیروهای راست و چپ مطرح میشد تشکیل مجلس موسسان بود.
اما چرایی ضرورت انتخاب مجلس موسسان دموکراتیک با مانوورهای پیروان آیت الله خمینی/ ملی مذهبی، و دریوزگی یک بخش و اشتباهات متعدد بخش دیگر اپوزیسیون منحرف و فراموش شد.
آیت الله خمینی پیش از به قدرت رسیدن، با اکراه و البته در حرف، طرح مجلس موسسان را که از سوی نیروهای ملی/مذهبی ارائه شده بود، پذیرفته بود. اما تجربه نشان داد که او به آن اعتقادی نداشت.
آیت الله خمینی باشتاب برای مشروعیت بخشیدن به سلطه روحانیت شیعه، و کنترل و انحراف جنبش توده ای، یک رفراندم به راه انداخت و انتخاب میان دو گزینه ی رژیم پادشاهی و جمهوری اسلامی ر ا در برابر مردم گذاشت.
متاسفانه این ترفند خمینی هم مورد چالش جدی برخی از نیروهای مهم اپوزسیون قرار نگرفت.
رفراندم برای تعیین برخی سیاستها، سازوکار خوب، معقول و دموکراتیکی است. اما جامعه ای که از یک دوره ی طولانی سرکوب و خفقان بیرون آمده و امکان بحث و بررسی لازم و کافی پیرامون برنامه های سیاسی گرایشها و تشکلهای متعدد سیاسی را ندارد، چگونه میتواند درباره ی تنها دو شکل حکومتی تصمیم بگیرد؟
به ویژه این که یکی ازاین گزینه ها را در مبارزات روزمره ی خود رد کرده بود (سلطنت)، و هیچ اطلاع دقیق و روشنی از محتوای گزینه ی دیگر (جمهوری اسلامی) نداشت.
افزون براین، اصولا چرا فقط دو نوع حکومت را باید به رفراندم گذاشت؟
آیا مردم جامعه ای که قرنها زیر چکمه و نعلین مستبدان زیسته اند، از محتوای شکل و مضمون انواع گوناگون حکومتهای «دمکراتیک» اطلاع کافی دارند؟
اگر رفراندم بر سر تصمیم گیری درباره ی خود «جمهوری اسلامی» باشد، آن وقت این پرسشهای اساسی باقی می ماند، نوع حکومت جایگزین چیست؟
و تحت نظارت چه نیروی داخلی یا خارجی این رفراندم برگذار خواهد شد؟ به این نکته باز خواهیم گشت.
بنابراین، کسانی که هم اکنون شعار رفراندم را طرح میکنند توجه لازم به این نقصان مهم سیاسی و تجربه تلخ تاریخی نکرده اند.
مردم ایران را نباید منفعل سیاسی کرد.
رفراندم مردم را منفعل نگه میدارد.
توده های مردم، میبایست با دخالت و نظارت نمایندگان سازمانها و تشکلهای خود، فرایند دموکراتیکی را طی کنند، و در تجربه ی خود بیاموزند که شکل حکومتی و مضمون قانون اساسی برخاسته از برنامه های احزاب و نهادهای سیاسی گوناگون چیست.
پس از سپری شدن این دوره است که آنان قادر هستند آزادانه و آگاهانه و براساس شناخت کافی، نوع حکومت و قانون اساسی مورد دلخواه خود را از میان گزینه های گوناگون و براساس یک رفراندم همگانی انتخاب کنند و به اجرا گذارند.
ادامه دارد...
***
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان»
بهزاد کاظمی
قسمت دوم
***
آیت الله خمینی به دموکراسی باور نداشت و مجلس خبرگان را به جای مجلس موسسان تحمیل کرد.
پرسیدنی است که چرا آیت الله خمینی با این که در آن هنگام از محبوبیت چشمگیری میان تودهی مردم برخودار بود اما از برگذاری مجلس موسسان دموکراتیک میترسید؟
این کاملا روشن بود که برگذاری یک مجلس و شورای «قانون گذار» دموکراتیک و حضور نمایندگان احزاب و نهادهای گوناگون مردم در آن، با تفکر مذهبی خمینی سازگار نبود.
آن مجلس میبایست در برابر اذهان و رسانه های عمومی برای بحث پیرامون نوع حکومت، تدوین قانون اساسی و تنظیم روابط و حقوق شهروندان جامعه، تشکیل میشد.
این طبیعی بود که اگر این اتفاق میافتاد ترفندهای آیت الله خمینی را برای برقراری استبداد دینی، آشکار میکرد. روحانیت شیعه از این وحشت داشت که محتوای گُنگ و ناروشن جمهوری اسلامی به چالش جدی گرفته شود. البته روحانیت شیعه ی پیرامون خمینی به تنهایی قادر به تحمیق مردم نشد. بسیاری از مدعیان دموکراسی که به دور خمینی جمع شده بودند، و پیش از آن، بارها به ضرورت برگذاری مجلس موسسان تاکید کرده بودند نیز سکوت کردند و هیچ اعتراض جدی به تغییر موضع او و یورش به حقوق دموکراتیک مردم نشان نداند.
تجربه ی تاریخی در ایران و سایر کشورهایی که قرنها با شیوه های خودکامگی اداره شده اند، نشان داده است که میزان صحت و سقم گفتار نیروهایی که در این جوامع مدعی دموکراسی هستند، در پیگیریِ امر نهادینه کردن حقوق دموکراتیک و مبارزه ی جدی برای تشکیل مجلس موسسان Constitution Assembly* سنجیده میشود. در واقع، مجلس موسسان محور و مرکز مهمترین خواستهای دموکراتیک در جوامع استبدادی است؛ بدون حق تجمع، حق تشکل، حق تحزب، حق بیان، بحث و گفتگو، آزادی مطبوعات و دسترسی احزاب به رسانه های همگانی و... اصولا برگذاری انتخابات آزاد برای تعیین نمایندگان مردم و شرکت در مجلس موسسان و بحث پیرامون تعیین نوع حکومت، نهادینه کردن حقوق شهروندان و تدوین قانون اساسی نوین امکانپذیر نیست. بنابراین، مبارزه برای تشکیل موسسان واقعی، در موقعیت فعلی، به عنوان مهمترین خواست دموکراتیک، از اهمیت خاصی برخوردار است. مردم ایران باید نظرات و برنامه های احزاب و نهادهای گوناگون را بدانند و تجربه کنند و سپس آگاهانه و با آشنایی کامل به نوع حکومت و قانون اساسی، در یک رفراندم سراسری رأی بدهند.
بدون سپری شدن چنین فرایند دموکراتیکی، اِشراف و شناخت از هدف، راه کار و برنامه ی احزاب و نهادهای سیاسی ناقص و گُنگ باقی خواهند ماند.
پرسیدنی است که آیا در چارچوب قوانین موجود ایران و به شکل قانونی میتوان برای تشکیل مجلس موسسان و جدایی دین از دولت تلاش کرد؟
بی شک، چنین امکانی نیست. نهادهای گوناگون، قضایی و دادگاههای شرع، مقننه و مجریه در اختیار قشر روحانی حاکم است (ولی فقیه، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، سیستم قضایی، صدا و سیما، مطبوعات، سپاه، بسیج و دهها نهاد ریز و درشت موازی دیگر که توسط روحانیون اداره و کنترل میشوند) و به هیچ عنوان اجازه ی فراخوان مجلس موسسان دموکراتیک را نخواهند داد.
هیات حاکمه ی ایران بشدت مستبد هست و کوچکترین مخالفتی را حتی در میان صفوف طرفدار خود تحمل نمیکند. آن عده از کسانی که از مجراهای قدرت دستگاه حاکم برایران به بیرون پرتاب و «لیبرال» شده اند نیز با این که در گفتار خود از برخی حقوق مدنی حمایت میکنند اما پیگیری لازم را به خرج نمیدهند و تنها در چارچوب مناسبات فعلی و حفظ «حاکمیت روحانیت» خواهان برخی اصلاحات جزیی هستند. بهرحال، تمامی این گرایشهای درون حکومتی، عزم پیگیر، جسارت لازم و برنامه ی مناسب برای فرارفتن از روابط موجود را ندارند و در چنگال قدرت حاکم اسیرند.
پس بنابراین و بدون تردید در چارچوب مناسبات فعلی و سلطه ی «حاکمیت روحانیت»، تحقق دموکراسی (استقرار حاکمیت مردم) و امکان برگذاری مجلس موسسان دموکراتیک وجود نخواهد داشت.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان»
بهزاد کاظمی
قسمت دوم
***
آیت الله خمینی به دموکراسی باور نداشت و مجلس خبرگان را به جای مجلس موسسان تحمیل کرد.
پرسیدنی است که چرا آیت الله خمینی با این که در آن هنگام از محبوبیت چشمگیری میان تودهی مردم برخودار بود اما از برگذاری مجلس موسسان دموکراتیک میترسید؟
این کاملا روشن بود که برگذاری یک مجلس و شورای «قانون گذار» دموکراتیک و حضور نمایندگان احزاب و نهادهای گوناگون مردم در آن، با تفکر مذهبی خمینی سازگار نبود.
آن مجلس میبایست در برابر اذهان و رسانه های عمومی برای بحث پیرامون نوع حکومت، تدوین قانون اساسی و تنظیم روابط و حقوق شهروندان جامعه، تشکیل میشد.
این طبیعی بود که اگر این اتفاق میافتاد ترفندهای آیت الله خمینی را برای برقراری استبداد دینی، آشکار میکرد. روحانیت شیعه از این وحشت داشت که محتوای گُنگ و ناروشن جمهوری اسلامی به چالش جدی گرفته شود. البته روحانیت شیعه ی پیرامون خمینی به تنهایی قادر به تحمیق مردم نشد. بسیاری از مدعیان دموکراسی که به دور خمینی جمع شده بودند، و پیش از آن، بارها به ضرورت برگذاری مجلس موسسان تاکید کرده بودند نیز سکوت کردند و هیچ اعتراض جدی به تغییر موضع او و یورش به حقوق دموکراتیک مردم نشان نداند.
تجربه ی تاریخی در ایران و سایر کشورهایی که قرنها با شیوه های خودکامگی اداره شده اند، نشان داده است که میزان صحت و سقم گفتار نیروهایی که در این جوامع مدعی دموکراسی هستند، در پیگیریِ امر نهادینه کردن حقوق دموکراتیک و مبارزه ی جدی برای تشکیل مجلس موسسان Constitution Assembly* سنجیده میشود. در واقع، مجلس موسسان محور و مرکز مهمترین خواستهای دموکراتیک در جوامع استبدادی است؛ بدون حق تجمع، حق تشکل، حق تحزب، حق بیان، بحث و گفتگو، آزادی مطبوعات و دسترسی احزاب به رسانه های همگانی و... اصولا برگذاری انتخابات آزاد برای تعیین نمایندگان مردم و شرکت در مجلس موسسان و بحث پیرامون تعیین نوع حکومت، نهادینه کردن حقوق شهروندان و تدوین قانون اساسی نوین امکانپذیر نیست. بنابراین، مبارزه برای تشکیل موسسان واقعی، در موقعیت فعلی، به عنوان مهمترین خواست دموکراتیک، از اهمیت خاصی برخوردار است. مردم ایران باید نظرات و برنامه های احزاب و نهادهای گوناگون را بدانند و تجربه کنند و سپس آگاهانه و با آشنایی کامل به نوع حکومت و قانون اساسی، در یک رفراندم سراسری رأی بدهند.
بدون سپری شدن چنین فرایند دموکراتیکی، اِشراف و شناخت از هدف، راه کار و برنامه ی احزاب و نهادهای سیاسی ناقص و گُنگ باقی خواهند ماند.
پرسیدنی است که آیا در چارچوب قوانین موجود ایران و به شکل قانونی میتوان برای تشکیل مجلس موسسان و جدایی دین از دولت تلاش کرد؟
بی شک، چنین امکانی نیست. نهادهای گوناگون، قضایی و دادگاههای شرع، مقننه و مجریه در اختیار قشر روحانی حاکم است (ولی فقیه، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، سیستم قضایی، صدا و سیما، مطبوعات، سپاه، بسیج و دهها نهاد ریز و درشت موازی دیگر که توسط روحانیون اداره و کنترل میشوند) و به هیچ عنوان اجازه ی فراخوان مجلس موسسان دموکراتیک را نخواهند داد.
هیات حاکمه ی ایران بشدت مستبد هست و کوچکترین مخالفتی را حتی در میان صفوف طرفدار خود تحمل نمیکند. آن عده از کسانی که از مجراهای قدرت دستگاه حاکم برایران به بیرون پرتاب و «لیبرال» شده اند نیز با این که در گفتار خود از برخی حقوق مدنی حمایت میکنند اما پیگیری لازم را به خرج نمیدهند و تنها در چارچوب مناسبات فعلی و حفظ «حاکمیت روحانیت» خواهان برخی اصلاحات جزیی هستند. بهرحال، تمامی این گرایشهای درون حکومتی، عزم پیگیر، جسارت لازم و برنامه ی مناسب برای فرارفتن از روابط موجود را ندارند و در چنگال قدرت حاکم اسیرند.
پس بنابراین و بدون تردید در چارچوب مناسبات فعلی و سلطه ی «حاکمیت روحانیت»، تحقق دموکراسی (استقرار حاکمیت مردم) و امکان برگذاری مجلس موسسان دموکراتیک وجود نخواهد داشت.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان»
بهزاد کاظمی
قسمت سوم
***
پرسش بعدی این است که :
ضمانت اجرایی برپایی مجلس موسسان چیست و چگونه تامین میشود؟
چه نیروی اجتماعی از آزادی پوشش، آزادی احزاب، آزادی بیان، آزادی تشکل، آزادی تجمع، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات و سایر حقوق دموکراتیک مراقبت و حفاظت خواهد کرد؟
آیا نیروهای انتظامی، امنیتی و نظامی فعلی ایران میتوانند این وظیفه ی خطیر را انجام دهند؟
یا نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل، اروپای متحد یا ناتو؟!
گفته شد که تجربه ثابت کرده است که گزینه های «اصلاحگرا»ی درون رژیم نیز به هیچ وجه خواهان تحقق اصل دموکراتیک «جدایی دین از دولت» و چالش جدی علیه «حاکمیت روحانیت» نیستند.
آن دسته نیز که به نقد دیکتاتوری فردی ولی فقیه پرداخته اند، گزینه ای به جز جمعی کردن دیکتاتوری ولایت فقیه و ادامه ی همان نوع حاکمیت را ارائه نمیدهند.
پس بنابراین، برای دموکراتیزه کردن واقعی جامعه چاره ای به جز گذار از این مناسبات موجود نیست.
از یک سو، میدانیم که در چارچوب مناسبات فعلی ایران امکان برگذاری مجلس موسسان واقعی و دموکراتیک نیست. از سوی دیگر، این را هم میدانیم که این رژیم مستبد، مسند قدرت را به دلخواه رها نخواهد کرد.
افزون براین، آگاه هستیم که این نظام متکی به دستگاه سرکوب و خفقان است؛ بدون سپاه پاسداران، بسیج، و نهادهای مسلح امنیتی –انتظامی جورواجور، قدرت دولت مرکزی و روحانیت به مویی بند است، و حیات بدنه های بسیج و سپاه پاسداران نیز به حفظ مناسبات فعلی گره خورده است.
بنابراین، منطق مبارزه ی پیگیر برای دموکراسی می بایست متکی بر واژگونی این مناسبات و انحلال سپاه پاسداران، بسیج و دیگر نهادهای سرکوب و ارعاب باشد.
این تخیل محض و خودفریبی است که آزادی بیان، تجمع، تحزب، تشکل، مطبوعات، و از همه مهمتر انتخابات آزاد برای برپایی مجلس موسسان را بتوان تحت مناسبات فعلی جامعه ی ایران تضمین کرد.
میدانیم که نیروهای سرکوبگر بسیجی و پاسدار در خیابان ها و پادگان ها مستقر هستند و هر آن امکان دارد که به محل احزاب، تجمعات، مطبوعات، تشکلات و... یورش برده و از برگذاری نشستهای مجلس موسسان جلوگیری کنند. بنابراین، یکی از مهمترین مطالبات برای دموکراتیزه کردن جامعه ی ایران، خواست #انحلال_سپاه_پاسدارن_و_بسیج و دیگر نهادهای سرکوب و ارعاب است.
حال این پرسش اساسی مطرح میشود که چگونه حاکمیت روحانیت برچیده، حاکمیت مردم مستقر و انحلال بسیج و سپاه پاسداران عملی خواهد شد؟
یک راه حل البته ارائه شده است: و آن دخالت نظامی نیروهای سازمان ملل، ناتو یا دولتهای خارجی خواهد بود.
بی شک، حاکمیت روحانیت از این راهکار استقبال خواهد کرد! رژیم حاکم، همانند دوران یورش ارتش صدام حسین به ایران، از آن به عنوان «هدیه ی آسمانی» یاد خواهد کرد و بر طبل ملی گرایی و بنیادگرایی خواهد کوبید و با «مظلوم» جلوه دادن خود در عرصه ایران و جهان، به توجیه تداوم خفقان و سرکوب مردم خواهد پرداخت.
در ضمن، اگر نیروهای خارجی موفق به براندازی رژیم حاکم شوند نیز پیآمد خوشایندی برای مردم ایران و استقرار دموکراسی راستین نخواهد داشت.
تجربه ی عراق و افغانستان نشان داده است که نه تنها دموکراسی در چنین جوامعی مستقر نخواهد شد بلکه کل حیات اجتماعی را در اعماق آشوب و توحش فرو خواهد بُرد.
افزون براین، هر لحظه امکان این هست که دولتها و نیروهای اشغالگر خارجی براساس منافع خود به معامله با همان نیروهای ارتجاعی مذهبی و شبه فاشیستی بپردازند که از قدرت رانده شدهاند.
مصالحه ی آمریکا با شبه فاشیستهای بعثی و بنیادگرایان شیعه مذهب در عراق، و معامله ی نیروهای ناتو با طالبان در پاکستان و افغانستان بیانگر چنین احتمال خطرناکی است.
بهرحال، ثابت شده است که «سازمان ملل متحد» و «ناتو» تنها ابزاری برای پیشبرد سیاستهای دولتهای بزرگ هستند. همان دولتهایی که به اسم دفاع از «دموکراسی» و حمایت از منافع «جهان آزاد» در ایران، شیلی، آرژانتین، برزیل، اندونزی، یوگوسلاوی سابق، ترکیه، گرجستان، عراق، پاکستان و دهها کشور دیگر توطئه کرده و کودتا به راه انداخته اند.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان»
بهزاد کاظمی
قسمت سوم
***
پرسش بعدی این است که :
ضمانت اجرایی برپایی مجلس موسسان چیست و چگونه تامین میشود؟
چه نیروی اجتماعی از آزادی پوشش، آزادی احزاب، آزادی بیان، آزادی تشکل، آزادی تجمع، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات و سایر حقوق دموکراتیک مراقبت و حفاظت خواهد کرد؟
آیا نیروهای انتظامی، امنیتی و نظامی فعلی ایران میتوانند این وظیفه ی خطیر را انجام دهند؟
یا نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل، اروپای متحد یا ناتو؟!
گفته شد که تجربه ثابت کرده است که گزینه های «اصلاحگرا»ی درون رژیم نیز به هیچ وجه خواهان تحقق اصل دموکراتیک «جدایی دین از دولت» و چالش جدی علیه «حاکمیت روحانیت» نیستند.
آن دسته نیز که به نقد دیکتاتوری فردی ولی فقیه پرداخته اند، گزینه ای به جز جمعی کردن دیکتاتوری ولایت فقیه و ادامه ی همان نوع حاکمیت را ارائه نمیدهند.
پس بنابراین، برای دموکراتیزه کردن واقعی جامعه چاره ای به جز گذار از این مناسبات موجود نیست.
از یک سو، میدانیم که در چارچوب مناسبات فعلی ایران امکان برگذاری مجلس موسسان واقعی و دموکراتیک نیست. از سوی دیگر، این را هم میدانیم که این رژیم مستبد، مسند قدرت را به دلخواه رها نخواهد کرد.
افزون براین، آگاه هستیم که این نظام متکی به دستگاه سرکوب و خفقان است؛ بدون سپاه پاسداران، بسیج، و نهادهای مسلح امنیتی –انتظامی جورواجور، قدرت دولت مرکزی و روحانیت به مویی بند است، و حیات بدنه های بسیج و سپاه پاسداران نیز به حفظ مناسبات فعلی گره خورده است.
بنابراین، منطق مبارزه ی پیگیر برای دموکراسی می بایست متکی بر واژگونی این مناسبات و انحلال سپاه پاسداران، بسیج و دیگر نهادهای سرکوب و ارعاب باشد.
این تخیل محض و خودفریبی است که آزادی بیان، تجمع، تحزب، تشکل، مطبوعات، و از همه مهمتر انتخابات آزاد برای برپایی مجلس موسسان را بتوان تحت مناسبات فعلی جامعه ی ایران تضمین کرد.
میدانیم که نیروهای سرکوبگر بسیجی و پاسدار در خیابان ها و پادگان ها مستقر هستند و هر آن امکان دارد که به محل احزاب، تجمعات، مطبوعات، تشکلات و... یورش برده و از برگذاری نشستهای مجلس موسسان جلوگیری کنند. بنابراین، یکی از مهمترین مطالبات برای دموکراتیزه کردن جامعه ی ایران، خواست #انحلال_سپاه_پاسدارن_و_بسیج و دیگر نهادهای سرکوب و ارعاب است.
حال این پرسش اساسی مطرح میشود که چگونه حاکمیت روحانیت برچیده، حاکمیت مردم مستقر و انحلال بسیج و سپاه پاسداران عملی خواهد شد؟
یک راه حل البته ارائه شده است: و آن دخالت نظامی نیروهای سازمان ملل، ناتو یا دولتهای خارجی خواهد بود.
بی شک، حاکمیت روحانیت از این راهکار استقبال خواهد کرد! رژیم حاکم، همانند دوران یورش ارتش صدام حسین به ایران، از آن به عنوان «هدیه ی آسمانی» یاد خواهد کرد و بر طبل ملی گرایی و بنیادگرایی خواهد کوبید و با «مظلوم» جلوه دادن خود در عرصه ایران و جهان، به توجیه تداوم خفقان و سرکوب مردم خواهد پرداخت.
در ضمن، اگر نیروهای خارجی موفق به براندازی رژیم حاکم شوند نیز پیآمد خوشایندی برای مردم ایران و استقرار دموکراسی راستین نخواهد داشت.
تجربه ی عراق و افغانستان نشان داده است که نه تنها دموکراسی در چنین جوامعی مستقر نخواهد شد بلکه کل حیات اجتماعی را در اعماق آشوب و توحش فرو خواهد بُرد.
افزون براین، هر لحظه امکان این هست که دولتها و نیروهای اشغالگر خارجی براساس منافع خود به معامله با همان نیروهای ارتجاعی مذهبی و شبه فاشیستی بپردازند که از قدرت رانده شدهاند.
مصالحه ی آمریکا با شبه فاشیستهای بعثی و بنیادگرایان شیعه مذهب در عراق، و معامله ی نیروهای ناتو با طالبان در پاکستان و افغانستان بیانگر چنین احتمال خطرناکی است.
بهرحال، ثابت شده است که «سازمان ملل متحد» و «ناتو» تنها ابزاری برای پیشبرد سیاستهای دولتهای بزرگ هستند. همان دولتهایی که به اسم دفاع از «دموکراسی» و حمایت از منافع «جهان آزاد» در ایران، شیلی، آرژانتین، برزیل، اندونزی، یوگوسلاوی سابق، ترکیه، گرجستان، عراق، پاکستان و دهها کشور دیگر توطئه کرده و کودتا به راه انداخته اند.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
دیدگاه کمونیستها و گروههای چپ در مورد تشکیل مجلس موسسان
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان»
بهزاد کاظمی
قسمت چهارم
***
پس پرسیدنی است که با چه نیروی اجتماعی حاکمیت روحانیت ملغی ، انحلال سپاه و بسیج عملی و حاکمیت مردم مستقر میشود و با اتکا به چه سازوکاری می توان برپایی انتخابات آزاد و تعیین نمایندگان برای شرکت در مجلس موسسان را فراهم و به مرحله ی اجرا گذاشت؟
پاسخ این پرسش چندان پیچیده نیست:
همان نیروهایی که حاکمیت روحانیت را با سازماندهی خودگردان اعتراضها، راهپیمایی ها و نبردهای خیابانی، کمیته های اعتصاب کارخانه ها، اداره ها، و شوراهای ک ارگری و دهقانی، سازمانهای مستقل زنان، دانشجویان، جوانان، سربازان، انجمنهای صنفی پیشه وران و... به زیر میکشند، بی شک قادر هستند تا آزادی بیان، آزادی پوشش، آزادی تحزب، آزادی تجمع، آزادی تشکل، آزادی مطبوعات و سایر حقوق دموکراتیک را تضمین کنند.
دموکراسی یعنی حاکمیت مردم.
حاکمیت مردم یعنی تغییر بنیادین توازن قوای اجتماعی، سیاسی و طبقاتی به نفع اراده ی عموم مردم.
دموکراسی واقعی به مفهوم بازتاب نظرها، تصمیمها و اجرای اراده ی جمعی مردم در انجمنها و تشکلهای محلی، مدنی، صنفی، قضایی، سیاسی، فرهنگی، طبقاتی، اجتماعی، قومی و ملی است.
بی شک، این نهادهای خود سازمانده مردمی هستند که میتوانند سپاه پاسداران و بسیج را متلاشی سازند و پیش زمینه ی دموکراتیک برپایی انتخابات آزاد مجلس موسسان را فراهم گردانند.
البته در مقطع فعلی تنها شاهد پیدایش نطفه های ساماندهی مستقل توده ای در سطح شهرها و انجمن های محلی هستیم.
اما مبارزه برای دموکراسی به طور مسلم در این نقطه متوقف نخواهد شد. تجربه ی انقلاب 1357 نشان داد که در یک فرایند یک ساله، انواع و اقسام تشکل های مردمی از پایین شکل گرفت.
واقعیت تاریخی این بود که آنچه که کمر استبداد سلطنتی – پلیسی را شکست، نماز، سینه زنی و فریادهای الله اکبر نبود، بلکه ساماندهی راهپیمایی ها و تشکیل کمیته های اعتصاب، و به ویژه براه انداختن اعتصاب عمومی چهارماهه ی کارگران، کارمندان، دانشجویان، دانش آموزان، پیشه وران و عموم مردم بود.
اگر اعتراضهای خیابانی به اشکال دیگر مبارزه ی مستقیم فرا نروید به طور مسلم این جنبش عظیم توده ای پس از مدتی فرسوده خواهد شد.
مبارزه برای دموکراسی نیازمند داشتن چندین راه کار برای حرکت به سوی یک استراتژی روشن دموکراتیک مبتنی بر شراکت توده های مردم در تعیین سرنوشت خود است.
استراتژی برپایی مجلس موسسان بسترساز دموکراتیزه کردن جامعه ی ایران است.
آن مجلس موسسانی که متکی بر نهادهای خودسازمانده مردمی باشد، پیش زمینه ی رسیدن به دموکراسی واقعی را فراهم میآورد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
وبـلاگ طـرفـداران ِ سـنـدِ مـنـتــشـر شــده در 28 اکـتـبــر 2008
دیدگاه کمونیستها و گروههای چپ در مورد تشکیل مجلس موسسان
#نبرد_برای_دموکراسی_و_ضرورت_تشکیل « #مجلس_موسسان»
بهزاد کاظمی
قسمت چهارم
***
پس پرسیدنی است که با چه نیروی اجتماعی حاکمیت روحانیت ملغی ، انحلال سپاه و بسیج عملی و حاکمیت مردم مستقر میشود و با اتکا به چه سازوکاری می توان برپایی انتخابات آزاد و تعیین نمایندگان برای شرکت در مجلس موسسان را فراهم و به مرحله ی اجرا گذاشت؟
پاسخ این پرسش چندان پیچیده نیست:
همان نیروهایی که حاکمیت روحانیت را با سازماندهی خودگردان اعتراضها، راهپیمایی ها و نبردهای خیابانی، کمیته های اعتصاب کارخانه ها، اداره ها، و شوراهای ک ارگری و دهقانی، سازمانهای مستقل زنان، دانشجویان، جوانان، سربازان، انجمنهای صنفی پیشه وران و... به زیر میکشند، بی شک قادر هستند تا آزادی بیان، آزادی پوشش، آزادی تحزب، آزادی تجمع، آزادی تشکل، آزادی مطبوعات و سایر حقوق دموکراتیک را تضمین کنند.
دموکراسی یعنی حاکمیت مردم.
حاکمیت مردم یعنی تغییر بنیادین توازن قوای اجتماعی، سیاسی و طبقاتی به نفع اراده ی عموم مردم.
دموکراسی واقعی به مفهوم بازتاب نظرها، تصمیمها و اجرای اراده ی جمعی مردم در انجمنها و تشکلهای محلی، مدنی، صنفی، قضایی، سیاسی، فرهنگی، طبقاتی، اجتماعی، قومی و ملی است.
بی شک، این نهادهای خود سازمانده مردمی هستند که میتوانند سپاه پاسداران و بسیج را متلاشی سازند و پیش زمینه ی دموکراتیک برپایی انتخابات آزاد مجلس موسسان را فراهم گردانند.
البته در مقطع فعلی تنها شاهد پیدایش نطفه های ساماندهی مستقل توده ای در سطح شهرها و انجمن های محلی هستیم.
اما مبارزه برای دموکراسی به طور مسلم در این نقطه متوقف نخواهد شد. تجربه ی انقلاب 1357 نشان داد که در یک فرایند یک ساله، انواع و اقسام تشکل های مردمی از پایین شکل گرفت.
واقعیت تاریخی این بود که آنچه که کمر استبداد سلطنتی – پلیسی را شکست، نماز، سینه زنی و فریادهای الله اکبر نبود، بلکه ساماندهی راهپیمایی ها و تشکیل کمیته های اعتصاب، و به ویژه براه انداختن اعتصاب عمومی چهارماهه ی کارگران، کارمندان، دانشجویان، دانش آموزان، پیشه وران و عموم مردم بود.
اگر اعتراضهای خیابانی به اشکال دیگر مبارزه ی مستقیم فرا نروید به طور مسلم این جنبش عظیم توده ای پس از مدتی فرسوده خواهد شد.
مبارزه برای دموکراسی نیازمند داشتن چندین راه کار برای حرکت به سوی یک استراتژی روشن دموکراتیک مبتنی بر شراکت توده های مردم در تعیین سرنوشت خود است.
استراتژی برپایی مجلس موسسان بسترساز دموکراتیزه کردن جامعه ی ایران است.
آن مجلس موسسانی که متکی بر نهادهای خودسازمانده مردمی باشد، پیش زمینه ی رسیدن به دموکراسی واقعی را فراهم میآورد.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_درباره_مجلس_موسسان
1- روبن مارکاریان،
2- داریوش آرام
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و _پلاتفرم_مارکسیستی
3- سعید سهرابی ،
نگاهی به جوانب مجلس موسسان
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه^و_پلاتفرم_مارکسیستی
از این نوشته می خواهد به جایگاه مجلس موسسان در برنامه و پلاتفرم مارکسیستی به پردازد.
سوسیالیسم مارکسی همواره برآن بوده است که انقلاب سوسیالیستی انقلابی است برای برقراری حاکمیت اکثریت عظیم ( immense majority) برای اکثریت عظیم( مانیفست کمونیست) ؛ تحولی که دمکراسی را به عمیق ترین و گسترده ترین شکل ممکن برای همه شهروندان جامعه جاری ساخته و ملزومات کاربرد آن را به شکل مستقیم و برابر برای همه آن ها ممکن می سازد. یکی از سنگ بناهای اصلی دمکراتیزاسیون جامعه سوسیالیستی برقراری حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم توسط مردم در تاسیس، اصلاح و تغییر نظام سیاسی است که خود را در برگزاری مجلس موسسان متجلی می سازد .
مجلس موسسانی که در شرایط آزادی کامل سیاسی با رای مستقیم، مخفی و برابر همه شهروندان گزین شده و ساختارها و قانون اساسی نظام جدید را تدوین می کند و شرایط لازم برای اصلاح و یا تغییراین ساختارها وقوانین را پیش بینی می کند .
در زیر ابتدا نگاهی خواهیم داشت به برخی از برداشت های نادرست به ویژه در میان نیروهای چپ در مورد مجلس موسسان و سپس به بررسی علل انحلال مجلس موسسان توسط بلشویک ها درانقلاب اکتبر و پی آمدها و کلیشه سازی های ناشی از آن خواهیم پرداخت. و بالاخره تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که حذف مجلس موسسان از پلاتفرم مارکسیستی نماد کدام نوع از سوسیالیسم است.
در ادامه ...
#مجلس_موسسان_چه_هست_و_چه_نیست ؟
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_درباره_مجلس_موسسان
1- روبن مارکاریان،
2- داریوش آرام
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و _پلاتفرم_مارکسیستی
3- سعید سهرابی ،
نگاهی به جوانب مجلس موسسان
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه^و_پلاتفرم_مارکسیستی
از این نوشته می خواهد به جایگاه مجلس موسسان در برنامه و پلاتفرم مارکسیستی به پردازد.
سوسیالیسم مارکسی همواره برآن بوده است که انقلاب سوسیالیستی انقلابی است برای برقراری حاکمیت اکثریت عظیم ( immense majority) برای اکثریت عظیم( مانیفست کمونیست) ؛ تحولی که دمکراسی را به عمیق ترین و گسترده ترین شکل ممکن برای همه شهروندان جامعه جاری ساخته و ملزومات کاربرد آن را به شکل مستقیم و برابر برای همه آن ها ممکن می سازد. یکی از سنگ بناهای اصلی دمکراتیزاسیون جامعه سوسیالیستی برقراری حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم توسط مردم در تاسیس، اصلاح و تغییر نظام سیاسی است که خود را در برگزاری مجلس موسسان متجلی می سازد .
مجلس موسسانی که در شرایط آزادی کامل سیاسی با رای مستقیم، مخفی و برابر همه شهروندان گزین شده و ساختارها و قانون اساسی نظام جدید را تدوین می کند و شرایط لازم برای اصلاح و یا تغییراین ساختارها وقوانین را پیش بینی می کند .
در زیر ابتدا نگاهی خواهیم داشت به برخی از برداشت های نادرست به ویژه در میان نیروهای چپ در مورد مجلس موسسان و سپس به بررسی علل انحلال مجلس موسسان توسط بلشویک ها درانقلاب اکتبر و پی آمدها و کلیشه سازی های ناشی از آن خواهیم پرداخت. و بالاخره تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که حذف مجلس موسسان از پلاتفرم مارکسیستی نماد کدام نوع از سوسیالیسم است.
در ادامه ...
#مجلس_موسسان_چه_هست_و_چه_نیست ؟
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_درباره_مجلس_موسسان
1- روبن مارکاریان،
2- داریوش آرام
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
3- سعید سهرابی ،
#نگاهی_به_جوانب_مجلس_موسسان
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
از این نوشته می خواهد به جایگاه مجلس موسسان در برنامه و پلاتفرم مارکسیستی به پردازد.
#سوسیالیسم_مارکسی همواره برآن بوده است که #انقلاب_سوسیالیستی انقلابی است برای برقراری حاکمیت اکثریت عظیم ( immense majority ) برای اکثریت عظیم( مانیفست کمونیست ) ؛ تحولی که دمکراسی را به عمیق ترین و گسترده ترین شکل ممکن برای همه شهروندان جامعه جاری ساخته و ملزومات کاربرد آن را به شکل مستقیم و برابر برای همه آن ها ممکن می سازد.(شعاری که هرگز جامه عمل نپوشیده است )
یکی از سنگ بناهای اصلی دمکراتیزاسیون جامعه سوسیالیستی برقراری حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم توسط مردم در تاسیس، اصلاح و تغییر نظام سیاسی است که خود را در برگزاری مجلس موسسان متجلی می سازد .
مجلس موسسانی که در شرایط آزادی کامل سیاسی با رای مستقیم، مخفی و برابر همه شهروندان گزین شده و ساختارها و قانون اساسی نظام جدید را تدوین می کند و شرایط لازم برای اصلاح و یا تغییراین ساختارها وقوانین را پیش بینی می کند .
در زیر ابتدا نگاهی خواهیم داشت به برخی از برداشت های نادرست به ویژه در میان نیروهای چپ در مورد مجلس موسسان و سپس به بررسی علل انحلال مجلس موسسان توسط بلشویک ها درانقلاب اکتبر و پی آمدها و کلیشه سازی های ناشی از آن خواهیم پرداخت.
و بالاخره تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که حذف مجلس موسسان از پلاتفرم مارکسیستی نماد کدام نوع از سوسیالیسم است.
در ادامه ...
#مجلس_موسسان_چه_هست_و_چه_نیست ؟
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_درباره_مجلس_موسسان
1- روبن مارکاریان،
2- داریوش آرام
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
3- سعید سهرابی ،
#نگاهی_به_جوانب_مجلس_موسسان
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
از این نوشته می خواهد به جایگاه مجلس موسسان در برنامه و پلاتفرم مارکسیستی به پردازد.
#سوسیالیسم_مارکسی همواره برآن بوده است که #انقلاب_سوسیالیستی انقلابی است برای برقراری حاکمیت اکثریت عظیم ( immense majority ) برای اکثریت عظیم( مانیفست کمونیست ) ؛ تحولی که دمکراسی را به عمیق ترین و گسترده ترین شکل ممکن برای همه شهروندان جامعه جاری ساخته و ملزومات کاربرد آن را به شکل مستقیم و برابر برای همه آن ها ممکن می سازد.(شعاری که هرگز جامه عمل نپوشیده است )
یکی از سنگ بناهای اصلی دمکراتیزاسیون جامعه سوسیالیستی برقراری حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم توسط مردم در تاسیس، اصلاح و تغییر نظام سیاسی است که خود را در برگزاری مجلس موسسان متجلی می سازد .
مجلس موسسانی که در شرایط آزادی کامل سیاسی با رای مستقیم، مخفی و برابر همه شهروندان گزین شده و ساختارها و قانون اساسی نظام جدید را تدوین می کند و شرایط لازم برای اصلاح و یا تغییراین ساختارها وقوانین را پیش بینی می کند .
در زیر ابتدا نگاهی خواهیم داشت به برخی از برداشت های نادرست به ویژه در میان نیروهای چپ در مورد مجلس موسسان و سپس به بررسی علل انحلال مجلس موسسان توسط بلشویک ها درانقلاب اکتبر و پی آمدها و کلیشه سازی های ناشی از آن خواهیم پرداخت.
و بالاخره تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که حذف مجلس موسسان از پلاتفرم مارکسیستی نماد کدام نوع از سوسیالیسم است.
در ادامه ...
#مجلس_موسسان_چه_هست_و_چه_نیست ؟
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_درباره_مجلس_موسسان
1- روبن مارکاریان،
2- داریوش آرام
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
3- سعید سهرابی
#نگاهی_به_جوانب_مجلس_موسسان
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
از این نوشته می خواهد به جایگاه مجلس موسسان در برنامه و پلاتفرم مارکسیستی بپردازد.
☆2
#مجلس_موسسان_چه_هست_و_چه_نیست ؟
#یکم، اگر چه درخواست مجلس موسسان یک درخواست دمکراتیک است اما اولین درک شایع در باره مجلس موسسان در میان بخشی از نیروهای چپ بر این فرض و درک نادرست استوار است که فراخواندن وبرقراری این مجلس برای تاسیس نظام های بورژوائی است.
طرح مجلس موسسان به معنای طرح نوع خاصی از نظام سیاسی نیست بلکه طرح آن به معنای حق عموم مردم در تاسیس، تغییر واصلاح نظام سیاسی توسط همه شهروندان یک کشور میباشد. نام مجلس موسسان خود گویای کارکرد و وظیفه آن یعنی تاسیس نظام سیاسی جدید، تعیین ساختار و تدوین قانون اساسی نظام، یا تغییر و اصلاح آن ها می باشد.
پس از سر نگونی نظام های استبدادی که برای مردم حق تعیین سرنوشت سیاسی قائل نیستند و نظام سیاسی، ساختار های آن و قوانین اساسی یا قوانین مادر را از بالا و به شیوه استبدادی به مردم تحمیل می کنند، مجلس موسسان حق تاسیس نظام را به مردم منتقل می کند تا با مشارکت آن ها و از پائین تاسیس نظام سیاسی عملی شود.
به طور مثال #لنین در توضیح مجلس موسسان می گوید:
« مجلس" #موسسان_مردمی" چیست؟ این مجلسی است که در وهله اول، به طور واقعی بازتاب اراده مردم است. برای دست یابی به این هدف، باید حق رای عمومی همراه با همه جوانب دمکراتیک آن، وجود داشته و تضمین کامل آزادی برای انجام کارزارهای انتخاباتی، برقرار شود.
در وهله دوم، این مجلسی است که به طور واقعی از قدرت و مرجعیت " تاسیس" نظام سیاسی، که تضمین کننده حاکمیت مردم است، برخوردار است. (تاکید از لنین )».
در نقل قول بالا لنین به طور مشخص تعریف مجلس موسسان، شرایط برقراری آن و وظیفه اصلی اش را تعریف کرده و جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که مجلس موسسان بازتاب اراده مردم بوده و از قدرت و مرجعیت تاسیس نظام سیاسی برخوردار است. دراین جا ابدا" سخنی از برابر نهادن مجلس موسسان با یک جمهوری پارلمانی بورژوائی در بین نیست بلکه مجلس موسسان به مثابه #نهادی تعریف می شود که در شرایط برقراری آزادی های کامل سیاسی و حق رای عمومی می تواند بازتاب اراده عمومی مردم در تاسیس نظام سیاسی و بنابراین تضمین کننده حاکمیت مردم باشد.
#دوم، کمونیست ها به مثابه طرفداران پی گیر و سازش ناپذیر دمکراسی درخواست مجلس موسسان را به مثابه یکی از مطالبات پی گیر دمکراسی در انقلابات علیه استبداد مطرح ساخته اند.
لنین در یادداشتهای خود پیرامون پیش نویس اولین برنامه حزب سوسیال دمکراسی کارگری روسیه، در فوریه 1902، در بند پایانی برنامه، آورده است:
« حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه به نوبه خود معتقد است که عملی ساختن کامل، پی گیر و پایدار دگرگونی های سیاسی و اجتماعی اشاره شده در بالا( یعنی همه مطالبات مطرح شده در برنامه - داخل پرانتز از من)تنها با سرنگونی استبداد و فراخوان خواندن مجلس موسسانی که آزادنه توسط همه مردم( تاکید از من)انتخاب شده باشد، می تواند به دست آید.»
#سوم، کمونیست ها همچنین برای آن که مجلس موسسان به ارگانی برای سازش با استبداد و یا سربرآوردن استبداد جدید مبدل نشود طرح آن را با شعار سرنگونی کامل استبداد و برقراری آزادی های کامل سیاسی و از جمله برقراری حق رای همگانی، برابر، مستقیم و مخفی برای همه شهروندان مرتبط ساخته و بنابراین برروی "مجلس موسسان #برآمده_از_انقلاب" تاکید کرده اند. لنین در سال 1905 در کتاب "دو تاکتیک سوسیال دمکراسی در انقلاب دمکراتیک" می گوید:
« مسئله دعوت مجلس موسسان همگانی در لحظه انقلابی که ما در آن بسر میبریم در دستور روز قرار دارد...فقط حکومت موقت انقلابی آن هم حکومتی که ارگان قیام پیروزمندانه مردم باشد، قادر است آزادی تبلیغات را تامین و مجلسی را که واقعا" مظهر اراده مردم باشد دعوت نماید ...کسی که بخواهد آن را نفی نماید باید ادعا کند که حکومت تزار ممکن است جانب ارتجاع را نگیرد، می تواند در انتخابات بی طرف بماند و می تواند اجازه دهد تا اراده مردم امکان ظهور پیدا کند. چنین ادعائی آن قدر بی معنی است که هیچ کس علنا" از آن دفاع نخواهد کرد."
پس از فوریهِ سال 1917هنگامی که انقلاب سوسیالیستی و انتقال" همه قدرت به دست شوراها" در دستور کار بلشویک ها بود، لنین تنها چند روز قبل از انقلاب اکتبر در نامه به یک رفیق می نویسد:
« آیا فهمیدن این حقیقت مشکل است که هنگامی که قدرت به دست شوراها افتاد، مجلس موسسان و موفقیتش تضمین شده است؟ بلشویک ها این را هزاران بار گفته اند و هرگز هیچ کس تلاش نکرده است آن را انکار کند»."
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_درباره_مجلس_موسسان
1- روبن مارکاریان،
2- داریوش آرام
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
3- سعید سهرابی
#نگاهی_به_جوانب_مجلس_موسسان
#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی
از این نوشته می خواهد به جایگاه مجلس موسسان در برنامه و پلاتفرم مارکسیستی بپردازد.
☆2
#مجلس_موسسان_چه_هست_و_چه_نیست ؟
#یکم، اگر چه درخواست مجلس موسسان یک درخواست دمکراتیک است اما اولین درک شایع در باره مجلس موسسان در میان بخشی از نیروهای چپ بر این فرض و درک نادرست استوار است که فراخواندن وبرقراری این مجلس برای تاسیس نظام های بورژوائی است.
طرح مجلس موسسان به معنای طرح نوع خاصی از نظام سیاسی نیست بلکه طرح آن به معنای حق عموم مردم در تاسیس، تغییر واصلاح نظام سیاسی توسط همه شهروندان یک کشور میباشد. نام مجلس موسسان خود گویای کارکرد و وظیفه آن یعنی تاسیس نظام سیاسی جدید، تعیین ساختار و تدوین قانون اساسی نظام، یا تغییر و اصلاح آن ها می باشد.
پس از سر نگونی نظام های استبدادی که برای مردم حق تعیین سرنوشت سیاسی قائل نیستند و نظام سیاسی، ساختار های آن و قوانین اساسی یا قوانین مادر را از بالا و به شیوه استبدادی به مردم تحمیل می کنند، مجلس موسسان حق تاسیس نظام را به مردم منتقل می کند تا با مشارکت آن ها و از پائین تاسیس نظام سیاسی عملی شود.
به طور مثال #لنین در توضیح مجلس موسسان می گوید:
« مجلس" #موسسان_مردمی" چیست؟ این مجلسی است که در وهله اول، به طور واقعی بازتاب اراده مردم است. برای دست یابی به این هدف، باید حق رای عمومی همراه با همه جوانب دمکراتیک آن، وجود داشته و تضمین کامل آزادی برای انجام کارزارهای انتخاباتی، برقرار شود.
در وهله دوم، این مجلسی است که به طور واقعی از قدرت و مرجعیت " تاسیس" نظام سیاسی، که تضمین کننده حاکمیت مردم است، برخوردار است. (تاکید از لنین )».
در نقل قول بالا لنین به طور مشخص تعریف مجلس موسسان، شرایط برقراری آن و وظیفه اصلی اش را تعریف کرده و جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که مجلس موسسان بازتاب اراده مردم بوده و از قدرت و مرجعیت تاسیس نظام سیاسی برخوردار است. دراین جا ابدا" سخنی از برابر نهادن مجلس موسسان با یک جمهوری پارلمانی بورژوائی در بین نیست بلکه مجلس موسسان به مثابه #نهادی تعریف می شود که در شرایط برقراری آزادی های کامل سیاسی و حق رای عمومی می تواند بازتاب اراده عمومی مردم در تاسیس نظام سیاسی و بنابراین تضمین کننده حاکمیت مردم باشد.
#دوم، کمونیست ها به مثابه طرفداران پی گیر و سازش ناپذیر دمکراسی درخواست مجلس موسسان را به مثابه یکی از مطالبات پی گیر دمکراسی در انقلابات علیه استبداد مطرح ساخته اند.
لنین در یادداشتهای خود پیرامون پیش نویس اولین برنامه حزب سوسیال دمکراسی کارگری روسیه، در فوریه 1902، در بند پایانی برنامه، آورده است:
« حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه به نوبه خود معتقد است که عملی ساختن کامل، پی گیر و پایدار دگرگونی های سیاسی و اجتماعی اشاره شده در بالا( یعنی همه مطالبات مطرح شده در برنامه - داخل پرانتز از من)تنها با سرنگونی استبداد و فراخوان خواندن مجلس موسسانی که آزادنه توسط همه مردم( تاکید از من)انتخاب شده باشد، می تواند به دست آید.»
#سوم، کمونیست ها همچنین برای آن که مجلس موسسان به ارگانی برای سازش با استبداد و یا سربرآوردن استبداد جدید مبدل نشود طرح آن را با شعار سرنگونی کامل استبداد و برقراری آزادی های کامل سیاسی و از جمله برقراری حق رای همگانی، برابر، مستقیم و مخفی برای همه شهروندان مرتبط ساخته و بنابراین برروی "مجلس موسسان #برآمده_از_انقلاب" تاکید کرده اند. لنین در سال 1905 در کتاب "دو تاکتیک سوسیال دمکراسی در انقلاب دمکراتیک" می گوید:
« مسئله دعوت مجلس موسسان همگانی در لحظه انقلابی که ما در آن بسر میبریم در دستور روز قرار دارد...فقط حکومت موقت انقلابی آن هم حکومتی که ارگان قیام پیروزمندانه مردم باشد، قادر است آزادی تبلیغات را تامین و مجلسی را که واقعا" مظهر اراده مردم باشد دعوت نماید ...کسی که بخواهد آن را نفی نماید باید ادعا کند که حکومت تزار ممکن است جانب ارتجاع را نگیرد، می تواند در انتخابات بی طرف بماند و می تواند اجازه دهد تا اراده مردم امکان ظهور پیدا کند. چنین ادعائی آن قدر بی معنی است که هیچ کس علنا" از آن دفاع نخواهد کرد."
پس از فوریهِ سال 1917هنگامی که انقلاب سوسیالیستی و انتقال" همه قدرت به دست شوراها" در دستور کار بلشویک ها بود، لنین تنها چند روز قبل از انقلاب اکتبر در نامه به یک رفیق می نویسد:
« آیا فهمیدن این حقیقت مشکل است که هنگامی که قدرت به دست شوراها افتاد، مجلس موسسان و موفقیتش تضمین شده است؟ بلشویک ها این را هزاران بار گفته اند و هرگز هیچ کس تلاش نکرده است آن را انکار کند»."
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_در_مورد_مجلس_موسسان
☆6
#انحلال_مجلس_موسسان_و_الغا_حق_رای_عمومی
اما اگر ارزیابی لنین درست است که در فاصله اکتبر 1917 تا ژانویه 1918 رویکرد دهقانان نسبت به بلشویک ها دگرگون شده و اکثریت آن ها به بلشویک ها گرویده اند و دیگر مجلس موسسان با واقعیت های موجود جامعه روسیه انطباق ندارد و اگر خود مجلس موسسان حاضر نیست به این واقعیت تن در دهد چرا این مشکل از طریق روش های دمکراتیک، از جمله رفراندوم و یا تجدید انتخابات مجلس موسسان نباید حل و فصل شود؟
در این دوره لنین در نوشته های متعدد نشان می دهد که رویکرد مردم روسیه و به ویژه اکثریت عظیم دهقانان فقیر و متوسط نسبت به دولت شوراها و بلشویک ها به سمت حمایت چرخش می کند.
از جمله در گزارش به پنجمین کنگره سراسری شوراها که در اوائل ژوئیه 1918 شش ماه پس از انحلال مجلس موسسان تشکیل شد لنین با تاکید به قرارداد صلح "برست" که به جنگ روسیه با آلمان خاتمه داد، لنین می گوید: اکنون" نه دهم مردم روسیه در طرف ما قرار دارند".
واقعیت این بود که دهقانان روسیه بار اصلی جنگ را به عهده داشتند و اکثریت سربازان از توده های دهقانی سربازگیری شده بودند و از همین رو شعار صلح بلشویک ها و به ویژه عملی کردن صلح از طریق قرارداد برست و همراه با آن تقسیم اراضی ملاکین، دهقانان فقیر و متوسط را به شکل انبوه به حمایت از قدرت شوراها سوق می داد. بنابر این اگر این ارزیابی لنین را به پذیریم- که دلیلی برای رد آن وجود ندارد- شرایط ویژه دو سه ماه اول انقلاب اکتبر که موجب پدید آمدن تقابل #قدرت_شورائی با #مجلس_موسسان می شد، دیگر رخت بربسته و همانطور که اشاره شد از طریق تجدید انتخابات می شد به روند تاسیس دمکراتیک نظام شورائی از طریق مجلس موسسان جامه عمل پوشاند.
اما علیرغم این دگرگونی ها و چرخش توده های هر چه وسیع تر دهقان به حمایت از شوراها، بلشویک ها برخلاف مسیر و شعارهای خود تا انقلاب اکتبر روش دیگری را در پیش گرفتند. حذف رسمی مجلس موسسان و الغاء حق رای عمومی! اولین قانون اساسی اتحاد شوروی که توسط پنجمین کنگره شوراهای سراسری روسیه به تصویب میرسد حق رای همگانی و مجلس موسسان را رسما" حذف می کند. در قانون اساسی، حق رای از طبقات غیر پرولتری درماده 65 فصل " چه کسانی حق رای ندارند" سلب می شود و علاوه بر آن در فصل " دولت آزاد است حقوق کسانی را که تهدید برای انقلاب محسوب می شوند را سلب کند" قانون اساسی اعلام می کند " با اتکاء به منافع طبقه کارگر به مثابه یک کل، جمهوری سوسیالیستی فدراتیو روسیه افراد و گروه هائی را که از حقوق خود علیه انقلاب سوسیالیستی بهره برداری کنند از حقوق شان محروم خواهد ساخت." با این عبارت مبهم می توان هر مخالفتی را مخالفت با نظام سوسیالیستی قلمداد کرده و فرد، گروه ها و تشکل های مربوطه را از کلیه حقوق شهروندی محروم ساخت کما این که به تدریج همه احزاب مخالف و از جمله اس ار های چپ، منشویک ها، منشویک های انترناسیونالیست، آنارشیست ها و دیگر احزاب کارگری و چپ از شوراها اخراج و فعالیت آن ها ممنوع می شود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مباحثات_در_مورد_مجلس_موسسان
☆6
#انحلال_مجلس_موسسان_و_الغا_حق_رای_عمومی
اما اگر ارزیابی لنین درست است که در فاصله اکتبر 1917 تا ژانویه 1918 رویکرد دهقانان نسبت به بلشویک ها دگرگون شده و اکثریت آن ها به بلشویک ها گرویده اند و دیگر مجلس موسسان با واقعیت های موجود جامعه روسیه انطباق ندارد و اگر خود مجلس موسسان حاضر نیست به این واقعیت تن در دهد چرا این مشکل از طریق روش های دمکراتیک، از جمله رفراندوم و یا تجدید انتخابات مجلس موسسان نباید حل و فصل شود؟
در این دوره لنین در نوشته های متعدد نشان می دهد که رویکرد مردم روسیه و به ویژه اکثریت عظیم دهقانان فقیر و متوسط نسبت به دولت شوراها و بلشویک ها به سمت حمایت چرخش می کند.
از جمله در گزارش به پنجمین کنگره سراسری شوراها که در اوائل ژوئیه 1918 شش ماه پس از انحلال مجلس موسسان تشکیل شد لنین با تاکید به قرارداد صلح "برست" که به جنگ روسیه با آلمان خاتمه داد، لنین می گوید: اکنون" نه دهم مردم روسیه در طرف ما قرار دارند".
واقعیت این بود که دهقانان روسیه بار اصلی جنگ را به عهده داشتند و اکثریت سربازان از توده های دهقانی سربازگیری شده بودند و از همین رو شعار صلح بلشویک ها و به ویژه عملی کردن صلح از طریق قرارداد برست و همراه با آن تقسیم اراضی ملاکین، دهقانان فقیر و متوسط را به شکل انبوه به حمایت از قدرت شوراها سوق می داد. بنابر این اگر این ارزیابی لنین را به پذیریم- که دلیلی برای رد آن وجود ندارد- شرایط ویژه دو سه ماه اول انقلاب اکتبر که موجب پدید آمدن تقابل #قدرت_شورائی با #مجلس_موسسان می شد، دیگر رخت بربسته و همانطور که اشاره شد از طریق تجدید انتخابات می شد به روند تاسیس دمکراتیک نظام شورائی از طریق مجلس موسسان جامه عمل پوشاند.
اما علیرغم این دگرگونی ها و چرخش توده های هر چه وسیع تر دهقان به حمایت از شوراها، بلشویک ها برخلاف مسیر و شعارهای خود تا انقلاب اکتبر روش دیگری را در پیش گرفتند. حذف رسمی مجلس موسسان و الغاء حق رای عمومی! اولین قانون اساسی اتحاد شوروی که توسط پنجمین کنگره شوراهای سراسری روسیه به تصویب میرسد حق رای همگانی و مجلس موسسان را رسما" حذف می کند. در قانون اساسی، حق رای از طبقات غیر پرولتری درماده 65 فصل " چه کسانی حق رای ندارند" سلب می شود و علاوه بر آن در فصل " دولت آزاد است حقوق کسانی را که تهدید برای انقلاب محسوب می شوند را سلب کند" قانون اساسی اعلام می کند " با اتکاء به منافع طبقه کارگر به مثابه یک کل، جمهوری سوسیالیستی فدراتیو روسیه افراد و گروه هائی را که از حقوق خود علیه انقلاب سوسیالیستی بهره برداری کنند از حقوق شان محروم خواهد ساخت." با این عبارت مبهم می توان هر مخالفتی را مخالفت با نظام سوسیالیستی قلمداد کرده و فرد، گروه ها و تشکل های مربوطه را از کلیه حقوق شهروندی محروم ساخت کما این که به تدریج همه احزاب مخالف و از جمله اس ار های چپ، منشویک ها، منشویک های انترناسیونالیست، آنارشیست ها و دیگر احزاب کارگری و چپ از شوراها اخراج و فعالیت آن ها ممنوع می شود.
🆔👉 @iran_novin1
⁉️ #اتحاد_ملی برای #نجات_ایران و حفظ #تمامیت_ارضی ؛یا اتحاد برای تامین منافع سلطه گران؟
#جنبش_رهایی_ایران هماره با این موضوع اساسی مواجه بود که راه نجات میهن با #نافرمانی_مدنی و اتحاد آحاد ملت ایران ممکن خواهد بود، و با هرگونه انحرافی، مثل #مبارزه_مسلحانه که تلاش ملت را از درستی منحرف، و با هدف اصلی برقراری #دمکراسی_ملی محتوایی، و نه دمکراسی تصنعی، مغایر بود؛ و یا موضوعاتی مثل #اتنیک به بهانه #هویت_طلبی_قومی که تمامیت ارضی #ایران را به خطر می انداخت، مخالفت کردیم و بر حفظ هدف بازپس گرفتن میهن و دوباره سازی آن، با نافرمانی مدنی تاکید کردیم.
همچنین با هر انحرافی از برنامه آتی که تعيين آینده کشور با #رفراندم مستقیم در #ایران_آزاد بود، و موضوعاتی مثل #مجلس_موسسان که میتواند تحت نفوذ #نخبگان_خائن آينده کشور را خلاف رای ملت و به نفع #سلطه_گران_جهانی منحرف کند مخالفت کردیم.
هر موقع اینگونه مطالب انحرافی مطرح و ما ایستادگی کردیم، به تفرقه افکنی و مخالفت با اتحاد محکوم شدیم، اما برای ما #اتحاد برای ایران و حفظ تمامیت ارضی، که بین #شهروندان ایران باید ایجاد شود، معنا دارد؛ نه اتحاد با #شیاطین برای نابودی ایران.
#جنبش_رهایی_ایران هماره با این موضوع اساسی مواجه بود که راه نجات میهن با #نافرمانی_مدنی و اتحاد آحاد ملت ایران ممکن خواهد بود، و با هرگونه انحرافی، مثل #مبارزه_مسلحانه که تلاش ملت را از درستی منحرف، و با هدف اصلی برقراری #دمکراسی_ملی محتوایی، و نه دمکراسی تصنعی، مغایر بود؛ و یا موضوعاتی مثل #اتنیک به بهانه #هویت_طلبی_قومی که تمامیت ارضی #ایران را به خطر می انداخت، مخالفت کردیم و بر حفظ هدف بازپس گرفتن میهن و دوباره سازی آن، با نافرمانی مدنی تاکید کردیم.
همچنین با هر انحرافی از برنامه آتی که تعيين آینده کشور با #رفراندم مستقیم در #ایران_آزاد بود، و موضوعاتی مثل #مجلس_موسسان که میتواند تحت نفوذ #نخبگان_خائن آينده کشور را خلاف رای ملت و به نفع #سلطه_گران_جهانی منحرف کند مخالفت کردیم.
هر موقع اینگونه مطالب انحرافی مطرح و ما ایستادگی کردیم، به تفرقه افکنی و مخالفت با اتحاد محکوم شدیم، اما برای ما #اتحاد برای ایران و حفظ تمامیت ارضی، که بین #شهروندان ایران باید ایجاد شود، معنا دارد؛ نه اتحاد با #شیاطین برای نابودی ایران.