Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفکر_نقادانه
٤☆
_ #تاريخچه_تفکر_انتقادي
(Critical thinking)
تاريخچه تفکر انتقادي به زمان سقراط باز مي گردد.
او با گفتگوي هاي خود به افراد نشان مي داد که معاني مغشوش، شواهد ناکافي و باورهاي متناقض، غالبا در لفاظي هاي پر طمطراق اما بسيار پوچ نهفته است. (حسيني و حسيني، 1390).
در واقع تفکر انتقادي شاخه اي از منطق است که معمولا #منطق_کاربردي ناميده مي شود.
اين منطق باعث ابهام زدايي، روشن انديشي، افزايش توان استدلال و نقادي و رشد انضباط ذهني مي شود.
بنابراين از اهداف عمدة منطق کاربردي
#نظم و ترتيب وروشني در فکر
و اجتناب از #کلي_گويي و کلي بافي است
و به تعبيري ديگر، اجتناب از #خطاي_در_تفکر است. (حسيني و حسيني، 1390).
پس سابقه تفکر انتقادي به آغاز فلسفه برمي گردد يک حوزة بنيادي در فلسفه که به پرورداندن تفکر عقلاني به منظور هدايت رفتار متمرکز بوده است. (گودلد، 1984 به نقل از احقر، 1389).
انيس گسترش اوليه انتقادي (1959) را در ادبيات فلسفي-تاريخي درباره تفکر خوب يافت (براي مثال، افلاطون، ارسطو، فرانسيس بيکن، جان استوارت ميل(1930) کوهن و نگل (1934) و مکس بلاک (1952)، کسيکه در سال 1946 اولين بار اصطلاح تفکر انتقادي را نوشت با پرسيدن اين سؤال، با چه روش ما هنگام تصميم گيري درباره آنچه معتقديم يا انجام مي دهيم، در حين سازماندهي نتايج به خطا مي رويم ؟ (انيس، 2013)
در عصر حاضر، #جان_ايويي اهميت اين نوع تفکر را گوشزد کرد وتفکر انتقادي را تفکر تأملي و ژرف و به عقب انداختن موقتي قضاوت، حمايت کردن از يک #شكگرايي_سالم و تمرين کردن يک #ذهن_باز مي داند که داراي عناصر اساسي، شک گرايي، پرسيدن سؤال، #ژرف نگري و #استدلال کردن مي باشد. (انصاريان، 1393)
از تفکر انتقادي تعاريف متعددي توسط صاحبنظران (فاشيون، 2000، انيس2002، جونز 1996) ارائه شده است که وجه اشتراک اغلب اين تعاريف #قضاوت و #ارزيابي_دقيق و #سنجيده افراد داراي اين نوع تفکر مي باشد به طوريکه در برخورد با امور و پديده هاي مختلف به دقت آنها را مورد کنکاش قرار داده و از ابعاد و زواياي مختلفي آنها را بررسي مي کنند، تا بر اساس يافته هاي مدلل به نتيجه هاي مبتني بر دليل دست يابند. (همان).
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفکر_نقادانه
٤☆
_ #تاريخچه_تفکر_انتقادي
(Critical thinking)
تاريخچه تفکر انتقادي به زمان سقراط باز مي گردد.
او با گفتگوي هاي خود به افراد نشان مي داد که معاني مغشوش، شواهد ناکافي و باورهاي متناقض، غالبا در لفاظي هاي پر طمطراق اما بسيار پوچ نهفته است. (حسيني و حسيني، 1390).
در واقع تفکر انتقادي شاخه اي از منطق است که معمولا #منطق_کاربردي ناميده مي شود.
اين منطق باعث ابهام زدايي، روشن انديشي، افزايش توان استدلال و نقادي و رشد انضباط ذهني مي شود.
بنابراين از اهداف عمدة منطق کاربردي
#نظم و ترتيب وروشني در فکر
و اجتناب از #کلي_گويي و کلي بافي است
و به تعبيري ديگر، اجتناب از #خطاي_در_تفکر است. (حسيني و حسيني، 1390).
پس سابقه تفکر انتقادي به آغاز فلسفه برمي گردد يک حوزة بنيادي در فلسفه که به پرورداندن تفکر عقلاني به منظور هدايت رفتار متمرکز بوده است. (گودلد، 1984 به نقل از احقر، 1389).
انيس گسترش اوليه انتقادي (1959) را در ادبيات فلسفي-تاريخي درباره تفکر خوب يافت (براي مثال، افلاطون، ارسطو، فرانسيس بيکن، جان استوارت ميل(1930) کوهن و نگل (1934) و مکس بلاک (1952)، کسيکه در سال 1946 اولين بار اصطلاح تفکر انتقادي را نوشت با پرسيدن اين سؤال، با چه روش ما هنگام تصميم گيري درباره آنچه معتقديم يا انجام مي دهيم، در حين سازماندهي نتايج به خطا مي رويم ؟ (انيس، 2013)
در عصر حاضر، #جان_ايويي اهميت اين نوع تفکر را گوشزد کرد وتفکر انتقادي را تفکر تأملي و ژرف و به عقب انداختن موقتي قضاوت، حمايت کردن از يک #شكگرايي_سالم و تمرين کردن يک #ذهن_باز مي داند که داراي عناصر اساسي، شک گرايي، پرسيدن سؤال، #ژرف نگري و #استدلال کردن مي باشد. (انصاريان، 1393)
از تفکر انتقادي تعاريف متعددي توسط صاحبنظران (فاشيون، 2000، انيس2002، جونز 1996) ارائه شده است که وجه اشتراک اغلب اين تعاريف #قضاوت و #ارزيابي_دقيق و #سنجيده افراد داراي اين نوع تفکر مي باشد به طوريکه در برخورد با امور و پديده هاي مختلف به دقت آنها را مورد کنکاش قرار داده و از ابعاد و زواياي مختلفي آنها را بررسي مي کنند، تا بر اساس يافته هاي مدلل به نتيجه هاي مبتني بر دليل دست يابند. (همان).
🆔👉 @iran_novin1