Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی
☆1
#دیدگاه_جبر_اجتماعی
دیدگاه جبر اجتماعی بیانگر این اعتقاد است که رفتار انسانی در چارچوب دنیای پیرامون شکلیافته و تکوین میپذیرد.
بر پایه این دیدگاه زمانی که فردی متولد میشود همچون لوحی نانوشته است، پس خوبی و بدی و شکست و توفیق او تابع محیط پیرامون اوست که شامل خانواده، جمع دوستان، همکاران و بهطور کلی جامعه و فرهنگ است.
فرد از بدو تولد، از طرق مختلف با امور و پدیدههای اجتماعی موجود در جامعه آشنا میشود و بهتدریج ضوابط و مقررات اجتماعی را فرا میگیرد و در درون او نهادی و ریشهای میشوند. از اینرو جبری بودن آنها را چندان احساس نمیکند.
جبری بودن پدیدههای اجتماعی از آن جهت است که افراد موظف به رعایت آن هستند.
#جبر_اجتماعی محصول خواست و اراده فرد بهخصوص نیست و زاده قرارداد نیز نمیباشد، و همان اجباری بودن آن، همگانی بودن آن را سبب میشود؛ مثلا موضوع مهاجرت افراد از دهات به سوی شهرها نتیجه تصمیمات متعدد انفرادی نیست، بلکه معلول علل اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی و بهطور خلاصه محصول یک کشش و جبر خارجی است.
#پیشینه_تاریخی
دیدگاه جبر اجتماعی در بین برخی جامعهشناسان از جمله #اگوست_کنت و #امیل_دورکیم، ریشه دارد.
کنت در #نظریه_ارگانیستیاش فرد را تابع بیچون و چرای جامعه میداند.
کنت با توجه به وحدت روش علوم، در جستجوی قوانین ثابتی است که روی مشاهده خارجی امور استوار باشد.
او در پی کشف علل دائمی و قوانین مسلم جامعهشناسی است. به نظر وی جبر علمی در تمام امور اجتماعی حکمفرماست و علتها معلولها را به وجود میآورند.
دورکیم که مدافع راستین مکتب #اصالت_جمع است برای اولینبار اصطلاح " #وجدان_جمع " را در برابر #وجدان_فرد بهکار برد و آن را اساس جامعهشناسی خود قرار داد.
وجدان جمع که بازتاب مکتب اصالت جمع میباشد، واقعیتی عینی، والا و متمایز از وجدانهای فردی در جهت تبیین امر اجتماعی بهکار رفته است.
مکتب جامعهشناسی دورکیم و همکاران او برای امر اجتماعی طبیعتی مخصوص قائل است و با توجه به جمع در پی توجیه آن است.
به نظر دورکیم آنچه اجتماعی است مافوق انفرادی و مقدم بر آن است و امور اجتماعی عینی هستند و با جبری مخصوص همراه میباشند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی
☆1
#دیدگاه_جبر_اجتماعی
دیدگاه جبر اجتماعی بیانگر این اعتقاد است که رفتار انسانی در چارچوب دنیای پیرامون شکلیافته و تکوین میپذیرد.
بر پایه این دیدگاه زمانی که فردی متولد میشود همچون لوحی نانوشته است، پس خوبی و بدی و شکست و توفیق او تابع محیط پیرامون اوست که شامل خانواده، جمع دوستان، همکاران و بهطور کلی جامعه و فرهنگ است.
فرد از بدو تولد، از طرق مختلف با امور و پدیدههای اجتماعی موجود در جامعه آشنا میشود و بهتدریج ضوابط و مقررات اجتماعی را فرا میگیرد و در درون او نهادی و ریشهای میشوند. از اینرو جبری بودن آنها را چندان احساس نمیکند.
جبری بودن پدیدههای اجتماعی از آن جهت است که افراد موظف به رعایت آن هستند.
#جبر_اجتماعی محصول خواست و اراده فرد بهخصوص نیست و زاده قرارداد نیز نمیباشد، و همان اجباری بودن آن، همگانی بودن آن را سبب میشود؛ مثلا موضوع مهاجرت افراد از دهات به سوی شهرها نتیجه تصمیمات متعدد انفرادی نیست، بلکه معلول علل اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی و بهطور خلاصه محصول یک کشش و جبر خارجی است.
#پیشینه_تاریخی
دیدگاه جبر اجتماعی در بین برخی جامعهشناسان از جمله #اگوست_کنت و #امیل_دورکیم، ریشه دارد.
کنت در #نظریه_ارگانیستیاش فرد را تابع بیچون و چرای جامعه میداند.
کنت با توجه به وحدت روش علوم، در جستجوی قوانین ثابتی است که روی مشاهده خارجی امور استوار باشد.
او در پی کشف علل دائمی و قوانین مسلم جامعهشناسی است. به نظر وی جبر علمی در تمام امور اجتماعی حکمفرماست و علتها معلولها را به وجود میآورند.
دورکیم که مدافع راستین مکتب #اصالت_جمع است برای اولینبار اصطلاح " #وجدان_جمع " را در برابر #وجدان_فرد بهکار برد و آن را اساس جامعهشناسی خود قرار داد.
وجدان جمع که بازتاب مکتب اصالت جمع میباشد، واقعیتی عینی، والا و متمایز از وجدانهای فردی در جهت تبیین امر اجتماعی بهکار رفته است.
مکتب جامعهشناسی دورکیم و همکاران او برای امر اجتماعی طبیعتی مخصوص قائل است و با توجه به جمع در پی توجیه آن است.
به نظر دورکیم آنچه اجتماعی است مافوق انفرادی و مقدم بر آن است و امور اجتماعی عینی هستند و با جبری مخصوص همراه میباشند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جبر_اجتماعی
☆3
#جبری_بودن_پدیدههای_اجتماعی_و_راه_شناخت_آن
#دورکیم الزام و اجبار را از ویژگیهای پدیدههای اجتماعی میداند که با آن میتوان پدیدههای اجتماعی را تشخیص داد.
به نظر او پدیدههای اجتماعی دارای قدرتی آمر و قاهر است که به واسطه آن قدرت خود را علیرغم میل فرد بر وی تحمیل میکند.
البته وقتی فرد از روی رضا و رغبت تام در برابر قدرت تسلیم شود این فشار و قهر چون بیفایده است بهکار نمیافتد و اثر آن کاهش مییابد. لکن این قهر و فشار در هر حال خاصیت ذاتی اینگونه رفتار و اندیشه است و دلیل آن هم این است که همین که خواستم در برابر آن ایستادگی کنم با قدرت ظاهر میشود.
بنابراین از نظر دورکیم وجود این نیروی جبری و خارجی از دو راه معلوم میشود:
یکی، وقتی که #مکافاتی در میان است
و دیگری، #مقاومتی است که واقعه اجتماعی در برابر عمل فردی که خیال تخلف دارد از خود نشان میدهد.
وقتی که جبر و قهر از راه #واکنش_مستقیم_اجتماعی_در_خارج ظاهر میشود (چنانچه در مورد حقوق، اخلاق، معتقدات و آداب و رسوم و حتی رسمهای تازه مانند مد چنین است) مشاهده آن آسان است؛ اما وقتی که این #جبر_غیرمستقیم است (چنانکه در مورد سازمان اقتصادی چنین است) بهآسانی نوع اول نمیتوان بهوجود آن پی برد.
البته مثالهایی را که دورکیم میآورد نشاندهنده تعدد معانی اصطلاح اجبار در اندیشه اوست.
مثلا هنگامی که در یک نشست عمومی یا در بین انبوه خلق، یک احساس یا یک واکنش جمعی مثل خنده، به همگان منتقل یا بر همگان تحمیل میشود با موردی از اجبار روبرو هستیم. چنین نمودی ذاتاً و اساساً اجتماعی است زیرا بستر آن و موضوعش مجموعه گروه است و نه یک فرد خاص. همچنین مد یک نمود اجتماعی است:
هر کس در سالی معین لباسهای معینی میپوشد بهدلیل آنکه دیگران آنگونه لباس میپوشند.
منشاء مد در فرد نیست، بلکه در جامعه است که در اینجا با تکالیف ضمنی و پراکندهاش تجلی میکند.
دورکیم همچنین بهعنوان مثال به #جریانهای_عقیده که موجب ازدواج، خودکشی، باروری کم و بیش شدید میشوند اشاره کرده، آنها را احوال روانی جمعی میداند.
بالاخره، #نهادهای_تربیت، #حقوق، #اعتقادها، نیز این خصلت را دارند که مستقل از افرادند و بر همگان تحمیل میشوند.
نمودهای انبوه خلق، جریانهای عقیده، نظام ارزشهای اخلاقی، تربیت، حقوق یا اعتقادها در نظر دورکیم، همه از یک مقولهاند، چرا که دارای خصلت بنیادی واحدی هستند.
کلیت آنها بهدلیل جمعی بودن آنهاست؛ این واقعیتها از تاثیرهایی که بر افراد دارند متفاوتند؛ بستر مادی آنها، تمامی اجتماع است.
خلاصه اینکه جبری بودن پدیدههای اجتماعی از طریق قدرت و پشتوانه اجتماعی آنها -که ریشه در نهادهای اجتماعی دارند- شناخته میشود.
با اینکه پدیدههای اجتماعی قدرت تحمیلی دارند و افراد به عللی خود را مجبور به رعایت آنها میبینند، معذلک جبر اجتماعی در همه پدیدهها به یک میزان وجود ندارد، بلکه دارای شدت و ضعف است.
مثلا رعایت قوانین و مقررات حقوق اجتماعی از شدت جبریت بیشتری نسبت به چگونگی لباس پوشیدن برخوردار میباشد.
عدم رعایت حقوق اجتماعی مجازاتی برایمان در پی خواهد داشت، لیکن پوشش خلاف آداب و رسوم معمولی، حداکثر تمسخر دیگران را موجب میشود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جبر_اجتماعی
☆3
#جبری_بودن_پدیدههای_اجتماعی_و_راه_شناخت_آن
#دورکیم الزام و اجبار را از ویژگیهای پدیدههای اجتماعی میداند که با آن میتوان پدیدههای اجتماعی را تشخیص داد.
به نظر او پدیدههای اجتماعی دارای قدرتی آمر و قاهر است که به واسطه آن قدرت خود را علیرغم میل فرد بر وی تحمیل میکند.
البته وقتی فرد از روی رضا و رغبت تام در برابر قدرت تسلیم شود این فشار و قهر چون بیفایده است بهکار نمیافتد و اثر آن کاهش مییابد. لکن این قهر و فشار در هر حال خاصیت ذاتی اینگونه رفتار و اندیشه است و دلیل آن هم این است که همین که خواستم در برابر آن ایستادگی کنم با قدرت ظاهر میشود.
بنابراین از نظر دورکیم وجود این نیروی جبری و خارجی از دو راه معلوم میشود:
یکی، وقتی که #مکافاتی در میان است
و دیگری، #مقاومتی است که واقعه اجتماعی در برابر عمل فردی که خیال تخلف دارد از خود نشان میدهد.
وقتی که جبر و قهر از راه #واکنش_مستقیم_اجتماعی_در_خارج ظاهر میشود (چنانچه در مورد حقوق، اخلاق، معتقدات و آداب و رسوم و حتی رسمهای تازه مانند مد چنین است) مشاهده آن آسان است؛ اما وقتی که این #جبر_غیرمستقیم است (چنانکه در مورد سازمان اقتصادی چنین است) بهآسانی نوع اول نمیتوان بهوجود آن پی برد.
البته مثالهایی را که دورکیم میآورد نشاندهنده تعدد معانی اصطلاح اجبار در اندیشه اوست.
مثلا هنگامی که در یک نشست عمومی یا در بین انبوه خلق، یک احساس یا یک واکنش جمعی مثل خنده، به همگان منتقل یا بر همگان تحمیل میشود با موردی از اجبار روبرو هستیم. چنین نمودی ذاتاً و اساساً اجتماعی است زیرا بستر آن و موضوعش مجموعه گروه است و نه یک فرد خاص. همچنین مد یک نمود اجتماعی است:
هر کس در سالی معین لباسهای معینی میپوشد بهدلیل آنکه دیگران آنگونه لباس میپوشند.
منشاء مد در فرد نیست، بلکه در جامعه است که در اینجا با تکالیف ضمنی و پراکندهاش تجلی میکند.
دورکیم همچنین بهعنوان مثال به #جریانهای_عقیده که موجب ازدواج، خودکشی، باروری کم و بیش شدید میشوند اشاره کرده، آنها را احوال روانی جمعی میداند.
بالاخره، #نهادهای_تربیت، #حقوق، #اعتقادها، نیز این خصلت را دارند که مستقل از افرادند و بر همگان تحمیل میشوند.
نمودهای انبوه خلق، جریانهای عقیده، نظام ارزشهای اخلاقی، تربیت، حقوق یا اعتقادها در نظر دورکیم، همه از یک مقولهاند، چرا که دارای خصلت بنیادی واحدی هستند.
کلیت آنها بهدلیل جمعی بودن آنهاست؛ این واقعیتها از تاثیرهایی که بر افراد دارند متفاوتند؛ بستر مادی آنها، تمامی اجتماع است.
خلاصه اینکه جبری بودن پدیدههای اجتماعی از طریق قدرت و پشتوانه اجتماعی آنها -که ریشه در نهادهای اجتماعی دارند- شناخته میشود.
با اینکه پدیدههای اجتماعی قدرت تحمیلی دارند و افراد به عللی خود را مجبور به رعایت آنها میبینند، معذلک جبر اجتماعی در همه پدیدهها به یک میزان وجود ندارد، بلکه دارای شدت و ضعف است.
مثلا رعایت قوانین و مقررات حقوق اجتماعی از شدت جبریت بیشتری نسبت به چگونگی لباس پوشیدن برخوردار میباشد.
عدم رعایت حقوق اجتماعی مجازاتی برایمان در پی خواهد داشت، لیکن پوشش خلاف آداب و رسوم معمولی، حداکثر تمسخر دیگران را موجب میشود.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جبر_اجتماعی
☆4
#اجبار_نوعی_از_کنترل_اجتماعی
اجبار یکی از انواع کنترل اجتماعی است که بر اساس آن افراد را به پذیرش شیوههای زندگی و الگوهای رفتاری جامعه، با بهکار بردن وسایل گوناگونی نظیر مجازاتهای حقوقی و تنبیه وا میدارد.
هرگاه تقاضاهای اجتماعی برآورده نشوند، الزامها چه بهصورت قانون و چه بهصورت رسوم وارد عمل میشوند.
این الزامهای قانونی و سنتی بر افراد تحمیل میشوند و آرزوها و تمایلات آنها را جهت میدهند.
گرچه دورکیم در کارهای نخستین خود واقعیتهای اجتماعی را از بعد الزام و خارجی بودنشان مورد بررسی قرار میداد و علاقه عمدهاش معطوف به عملکرد نظام قضایی بود، اما بعدها نظرهایش را بهگونهای بنیادی تغییر داد.
دورکیم در سن کمال تأکید میکرد که:
واقعیتهای اجتماعی و به ویژه قواعد اخلاقی، تنها در صورت درونی شدن در وجدان فردی، به راهنما و نظارت کننده مؤثر رفتار بشر تبدیل میشوند، ضمن آنکه همچنان مستقل از افراد باقی خواهند ماند.
بنابر این نظر، الزام دیگر تحمیل صرف نظارتهای خارجی بر اراده فردی نخواهد بود، بلکه شکل یک اجبار اخلاقی برای اطاعت از قانون را بهخود خواهد گرفت.
بدین معنی، جامعه " چیزی هم فراسوی ما و هم در درون ما " است.
دورکیم از آن پس میکوشید تا واقعیتهای اجتماعی را تنها نه بهعنوان پدیدههای " #بیرونی " و واقع در جهان چیزهای خارج از افراد مورد بررسی قرار دهد، بلکه درصدد بود تا این واقعیتها را از دید کنشگران اجتماعی و پژوهشگران جامعهشناس در نظر آورد.
دورکیم #مجازاتهای_حقوقی را به دو نوع تقسیم میکند:
1. مجازاتهای #تنبیهی؛
عبارت است از تحمیل نوعی درد یا دستکم، نوعی کاستی بر عامل تخلف.
هدف از این نوع مجازاتها آسیب رساندن به متخلف از لحاظ ثروت، خوشبختی، حیات یا آزادی اوست؛
هدف این است که وی چیزی از آنچه در اختیار اوست از دست بدهد و از آن محروم شود.
این نوع مجازاتها را #تنبیهی مینامند.
2. مجازاتهای #ترمیمی؛
این نوع از مجازاتها الزاماً دربر دارنده محرومیتی برای متخلف نیست، بلکه عبارت است از #ترمیم_دوباره_امور، برگرداندن مجدد روابط برهم خورده و باز آوردنشان به حالت عادی، یا به طریقی که مورد تخلف، به زور دوباره به حالت عادیاش برگردد یا بهصورتی که بهطور کلی ملغی شود، یعنی هیچ ارزش اجتماعی نداشته باشد.
#پایان
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جبر_اجتماعی
☆4
#اجبار_نوعی_از_کنترل_اجتماعی
اجبار یکی از انواع کنترل اجتماعی است که بر اساس آن افراد را به پذیرش شیوههای زندگی و الگوهای رفتاری جامعه، با بهکار بردن وسایل گوناگونی نظیر مجازاتهای حقوقی و تنبیه وا میدارد.
هرگاه تقاضاهای اجتماعی برآورده نشوند، الزامها چه بهصورت قانون و چه بهصورت رسوم وارد عمل میشوند.
این الزامهای قانونی و سنتی بر افراد تحمیل میشوند و آرزوها و تمایلات آنها را جهت میدهند.
گرچه دورکیم در کارهای نخستین خود واقعیتهای اجتماعی را از بعد الزام و خارجی بودنشان مورد بررسی قرار میداد و علاقه عمدهاش معطوف به عملکرد نظام قضایی بود، اما بعدها نظرهایش را بهگونهای بنیادی تغییر داد.
دورکیم در سن کمال تأکید میکرد که:
واقعیتهای اجتماعی و به ویژه قواعد اخلاقی، تنها در صورت درونی شدن در وجدان فردی، به راهنما و نظارت کننده مؤثر رفتار بشر تبدیل میشوند، ضمن آنکه همچنان مستقل از افراد باقی خواهند ماند.
بنابر این نظر، الزام دیگر تحمیل صرف نظارتهای خارجی بر اراده فردی نخواهد بود، بلکه شکل یک اجبار اخلاقی برای اطاعت از قانون را بهخود خواهد گرفت.
بدین معنی، جامعه " چیزی هم فراسوی ما و هم در درون ما " است.
دورکیم از آن پس میکوشید تا واقعیتهای اجتماعی را تنها نه بهعنوان پدیدههای " #بیرونی " و واقع در جهان چیزهای خارج از افراد مورد بررسی قرار دهد، بلکه درصدد بود تا این واقعیتها را از دید کنشگران اجتماعی و پژوهشگران جامعهشناس در نظر آورد.
دورکیم #مجازاتهای_حقوقی را به دو نوع تقسیم میکند:
1. مجازاتهای #تنبیهی؛
عبارت است از تحمیل نوعی درد یا دستکم، نوعی کاستی بر عامل تخلف.
هدف از این نوع مجازاتها آسیب رساندن به متخلف از لحاظ ثروت، خوشبختی، حیات یا آزادی اوست؛
هدف این است که وی چیزی از آنچه در اختیار اوست از دست بدهد و از آن محروم شود.
این نوع مجازاتها را #تنبیهی مینامند.
2. مجازاتهای #ترمیمی؛
این نوع از مجازاتها الزاماً دربر دارنده محرومیتی برای متخلف نیست، بلکه عبارت است از #ترمیم_دوباره_امور، برگرداندن مجدد روابط برهم خورده و باز آوردنشان به حالت عادی، یا به طریقی که مورد تخلف، به زور دوباره به حالت عادیاش برگردد یا بهصورتی که بهطور کلی ملغی شود، یعنی هیچ ارزش اجتماعی نداشته باشد.
#پایان
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #دیکلمه ... آری از پُشت کوه آمده ام.......
آنچه جوامع و ملتها را تحت تاثیر قرار می دهد، #گفتمان حاکم هست و هر گفتمانی خصوصیات و نتایج خاص خود را دارد.
#گفتمان_ایرانشهری بر #نیکی در #پندار و #گفتار و #کردار استوار است، و در آن #راستی و #ناراستی و #درستی و #نادرستی و #نیکی و #پلشتی در مقابل هم هستند، و وظیفه انسان ایرانی در این جنگ، انتخاب اگاهانه و با #اختیار ، دفاع از درستی و راستی و حفظ نیکی و نبرد با پلیدی ها و پلشتی و ناراستی هاست .
اما در #گفتمان_آخوندی #خدعه و #نیرنگ #امر_اخلاقی است و حتی اصول بنیادین دین و مذهب بخاطر #حفظ_نظام زیرپا گذاشته میشود و #خرافات ابزار کنترل ذهن مردمان برای برده سازی آنهاست، و انسان تسلیم #جبر سرنوشتی است که بر او تحمیل میشود .
وقتی چنین گفتمانی بر جامعه حاکم شود #درستکارها و #راستگوها #ساده_لوح و #احمق معرفی می شوند، و #دروغگوها و #پلیدها #زرنگ و #باهوش خوانده می شوند و چنین گفتمانی راه #فساد و #تباهی و #نابودی است .
همینطور که در چهل سال گذشته پیموده شده است .
آنچه جوامع و ملتها را تحت تاثیر قرار می دهد، #گفتمان حاکم هست و هر گفتمانی خصوصیات و نتایج خاص خود را دارد.
#گفتمان_ایرانشهری بر #نیکی در #پندار و #گفتار و #کردار استوار است، و در آن #راستی و #ناراستی و #درستی و #نادرستی و #نیکی و #پلشتی در مقابل هم هستند، و وظیفه انسان ایرانی در این جنگ، انتخاب اگاهانه و با #اختیار ، دفاع از درستی و راستی و حفظ نیکی و نبرد با پلیدی ها و پلشتی و ناراستی هاست .
اما در #گفتمان_آخوندی #خدعه و #نیرنگ #امر_اخلاقی است و حتی اصول بنیادین دین و مذهب بخاطر #حفظ_نظام زیرپا گذاشته میشود و #خرافات ابزار کنترل ذهن مردمان برای برده سازی آنهاست، و انسان تسلیم #جبر سرنوشتی است که بر او تحمیل میشود .
وقتی چنین گفتمانی بر جامعه حاکم شود #درستکارها و #راستگوها #ساده_لوح و #احمق معرفی می شوند، و #دروغگوها و #پلیدها #زرنگ و #باهوش خوانده می شوند و چنین گفتمانی راه #فساد و #تباهی و #نابودی است .
همینطور که در چهل سال گذشته پیموده شده است .