@iran_novin1
اندیشه
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت اول
#سوال1 :
#نقد_دین با #دین_ستیزی چه نسبتی دارد؟
پاسخ به این پرسش کاملا به این بستگی دارد که این تعابیر را به چه معنایی به کار برده باشیم، اما به معنایی می توان گفت که به اصطلاح اهل منطق رابطه این دو عموم و خصوص مطلق است.
یعنی اگر فرض بگیریم منظور از دین ستیزی داشتن نقد رادیکال به دین است به گونه ای که نفی آن را لازم آورد و منظور از نقد دین تامل عقلانی درباره دین است و سنجش و ارزیابی مدعیات یک دین بخصوص یا ادیان به طور کلی، یعنی اصطلاح آلمانی ای که پس از فلسفه کانت رایج شد، روشن است که دین ستیزی ذیل نقد دین می گنجد، ولی هر نقد دینی الزاما به دین ستیزی نمی انجامد چنانکه فی الواقع هم نینجامیده است.
مثلا در همان جریان نقد دین پیشگفته به عنوان یکی از مصادیق نقد دین، به طور کلی اندیشه کانت و هگل و متالهان اروپایی قرن بیستم را داریم که دین ستیز نیستند و مارکس یا فوئرباخ را هم داریم که می توان آنها را دین ستیز دانست و البته باز شاید فرق باشد بین نقد و نظر آنها درباره دین با نقد و نظرهای دین ستیزانه عامیانه تر. در سنت ادیان مختلف هم همواره کسانی به نقد مذاهب یا دینهای دیگر پرداخته اند در حالی که طبیعتا دین ستیز که نبوده اند هیچ، دینداران سخت اعتقادی هم بوده اند.
در عالم اسلامی مذاهب گوناگون تاریخ و عقاید یکدیگر را گاه به تندی نقد کرده اند و در مواجهه با ادیان دیگر هم بسته به مورد از نقدهای پایه ای تا نقدهای موردی داشته اند.
صرفا به عنوان نمونه اجازه بدهید اشاره بکنم به ابن حزم اندلسی و ابن قیم جوزیه که هر دو به نقد تاریخی کتاب مقدس مسیحیان پرداخته اند.
واضح است که آنها در مقام مسلمان به دین حضرت عیسی باور دارند، اما مسیحیت تاریخی و کتاب مقدس آن را نقد می کنند.
فکر می کنم با این توصیفات روشن باشد که هر نوع نقد دینی الزاما مترادف دین ستیزی نیست.
در خود یک دین یا مذهب هم ممکن است کسانی نقدهای درون دینی یا درون مذهبی مطرح کنند، در حالی که نه فقط در پی دین ستیزی نیستند بلکه در صدد پیرایش و تقویت آن دین اند. کاری که معمولا مصلحان در هر دینی به آن می پردازند.
ادامه دارد...
🆔 @iran_novin1
اندیشه
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت اول
#سوال1 :
#نقد_دین با #دین_ستیزی چه نسبتی دارد؟
پاسخ به این پرسش کاملا به این بستگی دارد که این تعابیر را به چه معنایی به کار برده باشیم، اما به معنایی می توان گفت که به اصطلاح اهل منطق رابطه این دو عموم و خصوص مطلق است.
یعنی اگر فرض بگیریم منظور از دین ستیزی داشتن نقد رادیکال به دین است به گونه ای که نفی آن را لازم آورد و منظور از نقد دین تامل عقلانی درباره دین است و سنجش و ارزیابی مدعیات یک دین بخصوص یا ادیان به طور کلی، یعنی اصطلاح آلمانی ای که پس از فلسفه کانت رایج شد، روشن است که دین ستیزی ذیل نقد دین می گنجد، ولی هر نقد دینی الزاما به دین ستیزی نمی انجامد چنانکه فی الواقع هم نینجامیده است.
مثلا در همان جریان نقد دین پیشگفته به عنوان یکی از مصادیق نقد دین، به طور کلی اندیشه کانت و هگل و متالهان اروپایی قرن بیستم را داریم که دین ستیز نیستند و مارکس یا فوئرباخ را هم داریم که می توان آنها را دین ستیز دانست و البته باز شاید فرق باشد بین نقد و نظر آنها درباره دین با نقد و نظرهای دین ستیزانه عامیانه تر. در سنت ادیان مختلف هم همواره کسانی به نقد مذاهب یا دینهای دیگر پرداخته اند در حالی که طبیعتا دین ستیز که نبوده اند هیچ، دینداران سخت اعتقادی هم بوده اند.
در عالم اسلامی مذاهب گوناگون تاریخ و عقاید یکدیگر را گاه به تندی نقد کرده اند و در مواجهه با ادیان دیگر هم بسته به مورد از نقدهای پایه ای تا نقدهای موردی داشته اند.
صرفا به عنوان نمونه اجازه بدهید اشاره بکنم به ابن حزم اندلسی و ابن قیم جوزیه که هر دو به نقد تاریخی کتاب مقدس مسیحیان پرداخته اند.
واضح است که آنها در مقام مسلمان به دین حضرت عیسی باور دارند، اما مسیحیت تاریخی و کتاب مقدس آن را نقد می کنند.
فکر می کنم با این توصیفات روشن باشد که هر نوع نقد دینی الزاما مترادف دین ستیزی نیست.
در خود یک دین یا مذهب هم ممکن است کسانی نقدهای درون دینی یا درون مذهبی مطرح کنند، در حالی که نه فقط در پی دین ستیزی نیستند بلکه در صدد پیرایش و تقویت آن دین اند. کاری که معمولا مصلحان در هر دینی به آن می پردازند.
ادامه دارد...
🆔 @iran_novin1
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
@iran_novin1
اندیشه
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت اول
#سوال1 :
#نقد_دین با #دین_ستیزی چه نسبتی دارد؟
پاسخ به این پرسش کاملا به این بستگی دارد که این تعابیر را به چه معنایی به کار برده باشیم، اما به معنایی می توان گفت که به اصطلاح اهل منطق رابطه این دو عموم و خصوص مطلق است.
یعنی اگر فرض بگیریم منظور از دین ستیزی داشتن نقد رادیکال به دین است به گونه ای که نفی آن را لازم آورد و منظور از نقد دین تامل عقلانی درباره دین است و سنجش و ارزیابی مدعیات یک دین بخصوص یا ادیان به طور کلی، یعنی اصطلاح آلمانی ای که پس از فلسفه کانت رایج شد، روشن است که دین ستیزی ذیل نقد دین می گنجد، ولی هر نقد دینی الزاما به دین ستیزی نمی انجامد چنانکه فی الواقع هم نینجامیده است.
مثلا در همان جریان نقد دین پیشگفته به عنوان یکی از مصادیق نقد دین، به طور کلی اندیشه کانت و هگل و متالهان اروپایی قرن بیستم را داریم که دین ستیز نیستند و مارکس یا فوئرباخ را هم داریم که می توان آنها را دین ستیز دانست و البته باز شاید فرق باشد بین نقد و نظر آنها درباره دین با نقد و نظرهای دین ستیزانه عامیانه تر. در سنت ادیان مختلف هم همواره کسانی به نقد مذاهب یا دینهای دیگر پرداخته اند در حالی که طبیعتا دین ستیز که نبوده اند هیچ، دینداران سخت اعتقادی هم بوده اند.
در عالم اسلامی مذاهب گوناگون تاریخ و عقاید یکدیگر را گاه به تندی نقد کرده اند و در مواجهه با ادیان دیگر هم بسته به مورد از نقدهای پایه ای تا نقدهای موردی داشته اند.
صرفا به عنوان نمونه اجازه بدهید اشاره بکنم به ابن حزم اندلسی و ابن قیم جوزیه که هر دو به نقد تاریخی کتاب مقدس مسیحیان پرداخته اند.
واضح است که آنها در مقام مسلمان به دین حضرت عیسی باور دارند، اما مسیحیت تاریخی و کتاب مقدس آن را نقد می کنند.
فکر می کنم با این توصیفات روشن باشد که هر نوع نقد دینی الزاما مترادف دین ستیزی نیست.
در خود یک دین یا مذهب هم ممکن است کسانی نقدهای درون دینی یا درون مذهبی مطرح کنند، در حالی که نه فقط در پی دین ستیزی نیستند بلکه در صدد پیرایش و تقویت آن دین اند. کاری که معمولا مصلحان در هر دینی به آن می پردازند.
ادامه دارد...
🆔 @iran_novin1
اندیشه
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت اول
#سوال1 :
#نقد_دین با #دین_ستیزی چه نسبتی دارد؟
پاسخ به این پرسش کاملا به این بستگی دارد که این تعابیر را به چه معنایی به کار برده باشیم، اما به معنایی می توان گفت که به اصطلاح اهل منطق رابطه این دو عموم و خصوص مطلق است.
یعنی اگر فرض بگیریم منظور از دین ستیزی داشتن نقد رادیکال به دین است به گونه ای که نفی آن را لازم آورد و منظور از نقد دین تامل عقلانی درباره دین است و سنجش و ارزیابی مدعیات یک دین بخصوص یا ادیان به طور کلی، یعنی اصطلاح آلمانی ای که پس از فلسفه کانت رایج شد، روشن است که دین ستیزی ذیل نقد دین می گنجد، ولی هر نقد دینی الزاما به دین ستیزی نمی انجامد چنانکه فی الواقع هم نینجامیده است.
مثلا در همان جریان نقد دین پیشگفته به عنوان یکی از مصادیق نقد دین، به طور کلی اندیشه کانت و هگل و متالهان اروپایی قرن بیستم را داریم که دین ستیز نیستند و مارکس یا فوئرباخ را هم داریم که می توان آنها را دین ستیز دانست و البته باز شاید فرق باشد بین نقد و نظر آنها درباره دین با نقد و نظرهای دین ستیزانه عامیانه تر. در سنت ادیان مختلف هم همواره کسانی به نقد مذاهب یا دینهای دیگر پرداخته اند در حالی که طبیعتا دین ستیز که نبوده اند هیچ، دینداران سخت اعتقادی هم بوده اند.
در عالم اسلامی مذاهب گوناگون تاریخ و عقاید یکدیگر را گاه به تندی نقد کرده اند و در مواجهه با ادیان دیگر هم بسته به مورد از نقدهای پایه ای تا نقدهای موردی داشته اند.
صرفا به عنوان نمونه اجازه بدهید اشاره بکنم به ابن حزم اندلسی و ابن قیم جوزیه که هر دو به نقد تاریخی کتاب مقدس مسیحیان پرداخته اند.
واضح است که آنها در مقام مسلمان به دین حضرت عیسی باور دارند، اما مسیحیت تاریخی و کتاب مقدس آن را نقد می کنند.
فکر می کنم با این توصیفات روشن باشد که هر نوع نقد دینی الزاما مترادف دین ستیزی نیست.
در خود یک دین یا مذهب هم ممکن است کسانی نقدهای درون دینی یا درون مذهبی مطرح کنند، در حالی که نه فقط در پی دین ستیزی نیستند بلکه در صدد پیرایش و تقویت آن دین اند. کاری که معمولا مصلحان در هر دینی به آن می پردازند.
ادامه دارد...
🆔 @iran_novin1
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1
#نقد_دین_و_دین_ستیزی
قسمت سوم
#سوال:
از منظر حقوق بشری، آیا می توان به کسی گفت شما انتقادات خودت را مطرح نکن؟ اگر چنین توصیه ای بکنیم، بار حقوقی دارد یا صرفاً توصیه ای اخلاقی است؟
#جواب
نه، حتما نمی شود گفت انتقاداتت را مطرح نکن. بحث ما هم درباره صرف انتقاد نبود، درباره تندروی بود که نحوی جزمیت هم در آن هست.
به گمانم می شود گفت در طرح انتقاد نحوه بیان آن هم مدخلیت و تاثیر دارد ، به علاوه اگر قصد روشنگری و اصلاح جامعه در کار باشد عقلایی است که حتی در بیان انتقادها هم ظرفیتها و بسترها هم دیده و سنجیده شود. شما در جامعه الف زندگی می کنید و مردم آن جامعه باورهایی دارند.
فرض می کنیم شما به درستی فکر می کنید عقاید مردم آن جامعه اشتباه است و قصد اصلاح آن عقاید را دارید. حالا سوال این است که اگر شما با لحنی تند به عقاید مردم بتازید، باورهای مردم اصلاح می شود یا آنها در عقایدشان که طبق فرض ما نادرست هم بود راسخ تر می شوند؟ فرقی نمی کند جامعه مورد بحث ما دینی بوده باشد یا غیر دینی ؛ مردم در برخورد با حمله و هجمه به نحوه زیست و باورهایشان به طور غریزی و روانشناختی واکنش نشان می دهند و قاعدتا حالت دوم رخ می دهد.
در واقع به کار گرفتن لحن تند که بیشتر هم برای ارضای روانی خودآگاه یا ناخودآگاه به کار برنده است ، به برخوردها و واکنش های های هیجانی و عاطفی دامن می زند و جای استدلال را تنگ می کند. این روند به نفع هیچ کس نیست؛ نه متدینین نه غیرمتدینین.
#سوال :
اما تندروها از این فضا سود می برند.
#حواب
بله ، تندروهای هر دو سو - دینداران و غیر دینداران - که منافعشان در گرو رادیکال شدن فضا باشد، در کوتاه مدت ممکن است سود ببرند، ولی در درازمدت از محدود شدن فضای عقلانیت و استدلال و مبادله دانش و غلبه هیجان زدگی و عاطفه فروشی که به ضعف و انحطاط یک جامعه می انجامد هیچ کس سود نمی برد.
#سوال:
ولی شما گفتید این فضا به نفع هیچ کس نیست.
#حواب
منظورم این بود که به نفع جامعه نیست. همانطور که اشاره کردم تندروها هم در کوتاه مدت ممکن است از این نمد کلاهی دستشان را بگیرد وگرنه در دراز مدت و در بستر جامعه و تاریخ که نگاه کنیم به عنوان شهروندان جامعه سود بیشتری را از دست داده اند.
#سوال :
شما در واقع معتقدید نفرت پراکنی علیه دین در یک جامعه دینی، عقلانی نیست.
#جواب
نفرت پراکنی کلاً عقلانی نیست!
🆔👉 @iran_novin1