🆔👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
🆔👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1
اندیشه
( #نقد_دین_یا_دین_ستیزی )
قسمت دوم
#سوال_٢:
واژه "دین ستیزی" انگار بیشتر یک واژه غیرعلمی و تحریک کننده است. لااقل بیشتر جنبه عملی دارد تا نظری.
#جواب
بله، حاکی از حالتی تهاجمی است.
نقد و نظر داشتن یک حالت است و خصومت و دشمنی حالتی دیگر.
وقتی از ستیز با یک پدیده سخن می گویید گویی پیشاپیش تصمیمها گرفته شده و حکم صادر شده و حالا باید در صدد حذف امر مورد ستیز بود.
در حالی که نقادی علی الاصول ارزیابی منصفانه است و چنین وضعی اقتضا می کند نسبت به ماجرا باز باشد، گشودگی و انفتاح برای ادامه بحث لازمه نقادی درست است.
#سوال_٣:
اینکه واژه دین ستیزی در فرهنگ ما پررنگ و مطنطن است، شاید تا حد زیادی ناشی از ناسیونالیسم باستانگرایانه و نوشته های نفرت آلود کسانی چون صادق هدایت درباره دین اسلام باشد.
#جواب
نمی دانم چنین وضعی هست یا نه و اگر هست دقیقا ناشی از چیست ولی چون نام هدایت را آوردید اجازه بدهید به او اشاره ای بکنم.
می دانید که من درباره هدایت کتاب نوشته ام، از دوستداران بوف کور او هستم به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مواجهه فکری ما با تجدد و از تحسین کنندگان ذوق و دانش ادبی هدایت.
اما این جنبه هدایت را نقطه ضعف او می دانم.
نفرت یک حالت روانی است و ربطی به نقادی که وضعیتی عقلانی است ندارد.
برای نقادی اعتدال و انصاف لازم است و برای رسیدن به اینها باید کوشید از انفعالات نفسانی خودآگاه و ناخودآگاه فراتر رفت.
بغض یا فرقی نمی کند حب و به عبارت دیگر نفرت و عشق که دو روی یک سکه اند، هر دو انفعال هایی روانی هستند که امکان ارزیابی منصفانه را کمتر می کنند.
هدایت به شهادت دوستان و زندگینامه نویسانش چنین حالتی داشته است، و این حالت به ادبیات قابل توجه و تامل برانگیزی هم نینجامیده است.
آثار هدایت به رغم این حالت ها ارزشمند است نه به سبب آنها.
چنین حالت هایی هم فقط حالت های روانی متقابل را تشدید و فضا را رادیکال می کند و چنین فضاهایی بستر مناسب بروز انواع و اقسام سوءتفاهم ها و تندروی هاست که جا را برای ارزیابی های نقادانه و راه جستن های خردمندانه تنگ می کند.
استاد محمدعلی موحد مقاله ای داشتند در یکی از شماره های نگاه نو درباره کسروی.
در پایان مقاله گفته بودند (از حافظه نقل به مضمون می کنم و امیدوارم لب مطلب را درست منتقل کنم)
سخنان کسروی گروه فداییان اسلام را پدید آورد.
آنها کسروی را کشتند، اما پس از کشتن کسروی هم اندیشه و روش شان باقی ماند.
به عبارت دیگر "تندروی تندروی می آورد"
و چه بسا نه تنها به اصلاح و بهبود نینجامد که خود خرابی بیشتر ایجاد کند.
ادامه دارد...
🆔 👉 @iran_novin1